طلاق

درگیری مرگبار فرزندان طلاق!

درگیری مرگبار فرزندان طلاق!



نوجوان ۱۷ ساله ای که فقط به دلیل غروری سرکش، جوان ۲۱ ساله دیگری را در تاریکی شب به قتل رسانده بود، روز گذشته در حالی صحنه جنایت را در حضور قاضی بازسازی کرد که مشخص شد قاتل و مقتول فرزندان طلاق هستند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماجرای این درگیری مرگبار در نیمه شب یازدهم مهر هنگامی رقم خورد که جوان موتورسواری وارد خیابان ابوطالب ۶۲ شد و به حرکت خود ادامه داد. در همین حال نوجوان ۱۷ ساله ای که او نیز گاز موتورسیکلت را می فشرد در تاریکی شب کنار موتورسوار ۲۱ ساله قرار گرفت و ناگهان چشمش به راکب موتورسیکلت خیره ماند.

او جوان ۲۱ ساله را می شناخت و از سوابق وی خبر داشت؛ چرا که چند روز قبل نیز او را در حال مشاجره لفظی با یکی از دوستانش دیده و به دلیل غرور سرکش جوانی کینه «معین» را به دل گرفته بود. طولی نکشید که ناگهان با تلاقی نگاه های خشم آلود، تیغه چاقو در هوا چرخید .آن ها در حالی که از موتورسیکلت پیاده شده و برای یکدیگر شاخ و شانه می کشیدند با هم درگیر شدند.

در این اثنا بود که تیغه سرد و برنده کارد بر قفسه سینه جوان ۲۱ ساله فرود آمد و خون از درون لباس هایش بیرون زد. «یونس» (نوجوان ۱۷ ساله) با دیدن این صحنه وحشتناک، دوباره سوار موتورسیکلت شد و در خلاف جهت حرکت از خیابان ابوطالب ۶۲ به مکانی نامعلوم گریخت.

از سوی دیگر نیز «معین» (جوان ۲۱ ساله) با سر و وضعی خون آلود به زحمت خود را به موتورسیکلت رساند و در حالی که تلاش می کرد کنترل آن را حفظ کند به طرف دیگر خیابان حرکت کرد، ولی هر لحظه شدت خون ریزی بیشتر می شد و او رمق خود را از دست می داد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بود که به آرامی با یک دستگاه خودروی پارک شده در حاشیه خیابان برخورد کرد و در حالت نیمه بیهوش روی زمین افتاد. اهالی محل با مشاهده وضعیت وخیم جوان موتورسوار، بی‌درنگ با اورژانس تماس گرفتند و او دقایقی بعد روی تخت بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد قرار گرفت، ولی اقدامات اولیه درمانی هم موثر واقع نشد و «معین» بر اثر شدت عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو جان خود را از دست داد.

لحظاتی بعد این جنایت وحشتناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گزارش شد و به این ترتیب قاضی دکتر صادق صفری برای بررسی دقیق ماجرا و انجام تحقیقات میدانی در همان نیمه شب به سمت مرکز درمانی حرکت کرد. بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که قمه ای به عمق ۱۰ سانتی متر در بالای قفسه سینه موتورسوار جوان وارد آمده و آثار دفاعی جزئی نیز روی دست مقتول مشهود بود، به گونه ای که گویی زاویه فرود تیغه قمه به سینه مقتول به صورت کلنگی است.

در همین حال مردی سپیدمو از راه رسید و خود را پدر «معین» معرفی کرد.او به قاضی دکتر صفری گفت: دو نفر به در منزلم آمدند و گفتند پسرت چاقو خورده است و او را به بیمارستان برده اند. آن ها به من گفتند نوجوانی به نام «یونس» او را زده است، اما من از درگیری آن ها خبر ندارم!

این در حالی بود که با مشخص شدن برخی زوایای این جنایت، پدر «یونس» (متهم به قتل فراری) نیز در بیمارستان حضور یافت تا به سوالات قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پاسخ دهد. او که از این اقدام فرزندش در شوک بود به مقام قضایی گفت: من پدر یونس هستم. او با من تماس گرفت و در حالی که هراسان بود از درگیری و نزاع با جوان دیگری خبر داد و گفت: «دنبال من نگردید! کسی با چاقو قصد داشت از من زورگیری کند که من هم او را زدم.»

پدر متهم به قتل فراری ادامه داد: آن لحظه من در منزل همسر جدیدم بود؛ چرا که مادر یونس از من طلاق گرفته است و پسرم نزد من زندگی می کند! حدود ساعت ۲۱:۳۰ بود که یونس به من گفت، قصد دارد با یکی از دوستانش به ساندویچ فروشی برود که با هم ساندویچ بخورند. البته مادر یونس هم بعد از طلاق با مرد دیگری ازدواج کرده است و یونس هفته ای یک شب نزد مادرش می رود، اما من دوست صمیمی پسرم را نمی شناسم! فقط می دانم قرار بود با او به ساندویچ فروشی برود!

بنا بر گزارش روزنامه خراسان، با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، بی درنگ گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) و با راهنمایی های مقام قضایی وارد عمل شدند و شبانه مکان های احتمالی اختفای متهم فراری را زیر نظر گرفتند، اما او نه تنها به منزل مادرش نرفته بود بلکه در بقیه پاتوق ها نیز حضور نداشت. در این شرایط و با ردزنی های اطلاعاتی یکی از دوستان «معین» شناسایی شد و از او بازجویی صورت گرفت.

او مدعی شد : یونس و معین قبلا هم با یکدیگر اختلاف داشتند و چند بار دعوا کرده بودند. من هم حدود آخر شب یونس را دیدم که به من گفت: با معین دعوا کردم او اول چاقو کشید و می خواست مرا بزند که من خودم او را جلوی ساندویچ فروشی با چاقو زدم! و …

بر اساس این گزارش، در حالی که رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ مرادی (افسر جنایی آگاهی) تا صبح روز بعد ادامه داشت، در یک لحظه متهم فراری با تنگ تر شدن حلقه محاصره، تصمیم دیگری گرفت و خود را تسلیم قانون کرد. با انتقال وی به دایره قتل عمد آگاهی، تحقیقات درباره انگیزه این جنایت در حالی آغاز شد که متهم به قتل ادعا کرد:« معین را به خاطر زورگیری کشته است!» او گفت: «معین قصد داشت گوشی مرا زورگیری کند من هم او را با چاقو زدم و فرار کردم! اما او وقتی به شعبه ویژه جنایی منتقل شد در حضور مقام قضایی ماجرا را به گونه دیگری بازگو کرد که به حقیقت موضوع نزدیک تر بود.

به همین دلیل روز گذشته، «یونس» (متهم به قتل) با صدور دستوری از سوی قاضی ویژه قتل عمد به صحنه وقوع جنایت هدایت شد تا چگونگی وارد آوردن ضربه قمه بر پیکر موتورسوار ۲۱ ساله را تشریح کند. او پس از آن که مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد با معرفی کامل خود گفت:معین هم مانند من فرزند طلاق بود آن شب وقتی سوار بر موتورسیکلت در کنار «معین» قرار گرفتم در همان تاریکی شب او را شناختم، اما او به من فحش داد و با موتورسیکلت مقابلم پیچید.

هر دو نفر از موتورسیکلت پیاده شدیم که ناگهان او چاقویش را بیرون کشید، ولی من خیلی سریع تر از او قبضه کارد را بر قفسه سینه اش فرو کردم و سپس از محل گریختم ! …گزارش روزنامه خراسان حاکی است با اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا بررسی های بیشتری درباره زوایای دیگر این پرونده جنایی صورت گیرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

درگیری مرگبار فرزندان طلاق!

درگیری مرگبار فرزندان طلاق! بیشتر بخوانید »

بهترین روش حل اختلاف همسران

بهترین روش حل اختلاف همسران



روانشناس بهترین راه حل تعارضات بین زوجین را گفت‌وگوی بین زوجین دانست و گفت:باید گفت‌وگویی باشد که باعث آرامش و اطمینان در طرف مقابل شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کامران شیوندی، روانشناس،در برنامه حال خوب شبکه سلامت در مورد ریشه‌های سوء تفاهم در زندگی زناشویی و به همه گیری این موضوع در بین خانواده‌ها اشاره کرد و گفت: هرچه حلقه عاطفی و ارتباطی بین زوجین نزدیک‌تر باشد، سوء تفاهم ها نیز بیشتر اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد:‌همچنین با تفاوت‌های فرهنگی بیشتر، سوء تفاهم‌ها نیز بیشتر می‌شود. هرچقدر زبان آنها به یکدیگر نزدیک تر باشد، کلید واژه‌ها را راحت به یکدیگر انتقال می‌دهند. زبان بدن شامل رفتارهای غیرکلامی است که از ما سر می‌زند و در دید طرف مقابل احساسات و هیجاناتی را بروز می‌دهد.با اصلاح زبان محاوره و زبان بدن، سوء تفاهم‌های بین زوجین کاهش خواهد یافت.

شیوندی بهترین راه حل تعارضات را گفت‌وگوی بین زوجین دانست و افزود:باید گفت‌وگویی باشد که در آن با ظرافت‌های گفتاری که حاصل کمال و رشد انسانی است، باعث آرامش و اطمینان در  طرف مقابل شود.

کارشناس برنامه تاکید کرد: خانواده در هر سطحی که باشند تعارضاتی در خود خواهد داشت؛ مهم برخورد عاقلانه وصحیح با این تعارضات است.زوج‌هایی که از دو فرهنگ مختلف با یکدیگر ازدواج می‌کنند برای شناخت هم حداقل ۳ تا ۵ سال زمان نیاز دارند تا زبان همدیگر را بفهمند و به راحتی با یکدیگر درددل کنند.

شیوندی از تحقیقات انجام شده در خصوص گلایه‌های بین زوجین به این نکات اشاره کرد و بیان داشت: عمده گلایه مردها از همسرانشان درخواست غیر منطقی و غرولند از طرف آنها و عمده گلایه خانم‌ها از شوهرانشان، بی تفاوتی و بی احساسی مردها  بوده است.

وی یادآور شد:‌ریشه‌های این قضیه به دوران کودکی و سبک زندگی آن زمان باز می‌گردد؛ به طوری که در ده سالگی بین دختران و پسران، میزان پرخاشگری مساوی است، اما در ۱۳ سالگی تفاوتهای زیادی بین این دو جنس ایجاد می‌شود.

این روانشناس خاطرنشان کرد: در این سن دخترها تاکتیک‌های تهاجمی را یاد می‌گیرند، غیبت‌های کینه جویانه بسیار ظریفی انجام می‌دهند و انتقام‌های غیر مستقیمی دارند. در حوزه عواطف مثبت، دخترها در این سن، تاکتیک‌های نزدیک شدن به پدر مادر را بیشتر بلدند.

شیوندی گفت: در سن ۱۵ سالگی دخترها به گروه‌های دوستانه و صمیمی کوچک علاقه دارند و همکاری و تلاش می‌کنند اما پسرها در گروه‌های پرجمعیت فعالیت می‌کنند و احساس‌های رقابت جویانه دارند. افتخار پسرها به این است که تنها و مستقل روی پای خود ایستاده‌اند اما افتخار دخترها این است که خود را بخشی از یک گروه بدانند و خودشان را فدای آن گروه کنند.

وی گفت: بزرگترین تهدید برای پسرها این است که استقلال نوجوان را از او بگیریم، اگر استقلال نوجوان پسر زیر سوال برود، بزرگترین تهدید برای اوست، ولی در دخترها اگر ارتباطشان را با دوستانشان  قطع کنیم بزرگترین تهدید برای آنها محسوب می‌شود.

این روانشناس تاکید کرد: اگر طرف مقابلتان را بشناسید و همچنین با ویژگی‌های جنس مخالف آشنا شوید، سوتفاهم ها به شدت کاهش می‌یابد.

شیوندی افزود:تفاوت‌ها را درک کنیم و در دام جنسیت قرار نگیریم، شاه‌بیت رفع سوتفاهم گفت‌وگو است.

کارشناس برنامه گفت: از جمله چیزهایی که زندگی را دوام و قوام می‌دهد، صمیمیت است. در این بین برداشت زن‌ها و مردها از صمیمیت متفاوت است. مفهوم صمیمیت در خانم ها، با هم صحبت کردن و گفت‌وگو است اما مردها صمیمیت را در رازداری و درک طرف مقابل  می‌دانند.

وی ابراز کرد: در بحث سوءتفاهمات، معمولاً ذهن به سمتی می‌رود که طرف مقابل را ترور کند و واژگانی ویرانگر و مخرب به کار می برد. تکرار زیاد، طرف مقابل را به دیوار سنگی تبدیل می‌کند.

شیوندی تصریح کرد: برای سوق ندادن کشش عاطفی منفی، نیاز به داشتن دانش و مهارت کافی داریم. اگر می‌خواهیم مهارتهای زندگی را آموزش دهیم، باید از دوران کودکی شروع کنیم. آموزش مهارت‌های زندگی از دوران ابتدایی تا پایان دوران دانشگاه ضروری است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهترین روش حل اختلاف همسران

بهترین روش حل اختلاف همسران بیشتر بخوانید »

نقش امر به معروف و نهی از منکر در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی

نقش امر به معروف و نهی از منکر در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی


گروه اجتماعی دفاع‌پرس – سردار «علی آزادی» فرمانده انتظامی استان کردستان؛ آسیب‌های اجتماعی از قبیل اعتیاد، خشونت، بزهکاری، قتل، سرقت، فرار از مدرسه، طلاق و… به عنوان یک تهدید جدی، سلامت همه افراد جامعه به ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان را با خطر مواجه ساخته است.

امروزه با وجود پیشرفت‌‌های فراوان در زمینه پیشگیری و کنترل آسیب‌های اجتماعی، افراد به دلیل عدم اتکا به تعلیمات پیامبران در زمینه اخلاق، معنویت و روابط سالم انسانی، از بحرانی که سلامت جسم و روح آنها را به خطر افکنده، رنج می‌برند. بنابراین، تنها راه نجات از بحران‌هایی که سلامت جوامع را به خطر افکنده است، بازگشت به آموزه‌های دین مبین اسلام است.

یگانه هدف دین اسلام، دستیابی انسان به سعادت در دنیا و آخرت است که خداوند برای دستیابی به این هدف در همه زمینه ها دستورات لازم را در اختیار بشر قرار داده است و چنانچه هر کدام از این دستورات به صورت صحیح در جامعه نهادینه و عملی شود در همان راستا موجب کاهش آسیب های اجتماعی می شود.

امر به معروف و نهی از منکر از بنیادی‌ترین فرایض دینی است که از یک طرف ضامن گسترش ارزش‌های معنوی و اخلاقی در میان جامعه بشری بوده که بدون آن سایر احکام عبادی نیز اقامه نخواهد شد و از طرف دیگر مایه حیات، نشاط، پویایی و احساس امنیت اجتماعی جامعه اسلامی و راهکاری عملی برای جلوگیری از انحراف در دین است.

در انبوهی از آیات قرآن و احادیث پیشوایان معصوم (ع) اهمیت، جایگاه و کارکردهای گوناگون این فریضه و همچنین عواقب و پیامدهای جبران ناپذیر ترک فعل و یا فراموشی آن به وضوح بیان شده است و خداوند متعال در قرآن کریم به زیبایی این مسئله را بیان نموده آنجا که می فرماید: «مردان و زنان مومن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع می‌کنند». این دو فریضه باید توسط همه افراد جامعه، چه در مسائل فردی و جزئی و چه در مسائل اجتماعی و کلی اجرا شود؛ زیرا این دو فریضه نقش بنیادین و اساسی در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی دارند.

امر به معروف و نهی از منکر با وجود آنکه یک امر اجتماعی است، اما عواقب آن متوجه تک تک اعضا جامعه می شود و نوعی حساسیت عمومی در برابر گناه است که نمی گذارد، فرد و جامعه به سوی بی بندوباری و سقوط پیش برود و زمینه تربیت سالم اجتماعی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی را فراهم می سازد. در نتیجه تأمین امنیت و آسایش، رفاه و آرامش و حقوق مردم همه در گرو انجام این فریضه الهی است.

امروزه که استکبار جهانی با تهاجم فرهنگی، امنیت اخلاقی و معنوی جامعه دینی را متزلزل نموده است. ضرورت دارد که امر به معروف و نهی از منکر بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد. فریضه امر به معروف و نهی از منکر با مقوله امنیت و کاهش آسیب ها در جامعه و اقتدار نظام اسلامی ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی دارد.

امنیت به عنوان یکی از شاخصه های مهم توسعه جوامع، مستلزم همکاری همه نهاد ها و سازمان‌های اجتماعی و نیز شهروندان یک جامعه است. که از میان آنها پلیس در مقام بخشی مهم از دستگاه امنیتی کشور وظیفه خطیر تأمین امنیت و آسایش داخلی را بر عهده دارد.

وظیفه اصلی پلیس ترویج خوبی ها و مقابله با ناهنجاری ها در جامعه است و این همان فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که پلیس نقش اساسی در احیاء و پایداری آن دارد و موجب امنیت اخلاقی و کاهش آسیب ها و ارتقای سلامت در جامعه می شود.

منابع:

1- قرآن کریم، سوره توبه، آیه 71.

2- اژدر شمخانی و همکاران (1396). آثار امر به معروف و نهی از منکر در امنیت و انتظام جامعه. دانش انتظامی همدان، سال چهارم، شماره 3.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نقش امر به معروف و نهی از منکر در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی

نقش امر به معروف و نهی از منکر در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی بیشتر بخوانید »

طلاق ریشه در کودکی افراد دارد

یک طلاق عجیب و غریب اینستاگرامی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق یک کاربر در توئیتی نوشت: انگار آمار طلاق‌های با ریشه اینستاگرام هم بالا می‌رود. زوجی بدون اینکه هیچ مشکلی با هم داشته باشند و تنها به دلیل اینکه مرد زیاد اهل عکس گرفتن نیست و حاضر نیست لباس یک شکل یا یک‌رنگ با زنش برای عکس گرفتن بپوشد دارند از هم جدا می‌شوند؛ باور می‌کنید؟

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.
 



یک طلاق عجیب و غریب اینستاگرامی

منبع خبر

یک طلاق عجیب و غریب اینستاگرامی بیشتر بخوانید »

آسیب‌های اجتماعی چگونه به حاشیه رفت؟

آسیب‌های اجتماعی چگونه به حاشیه رفت؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، می‌گویند به جای آسیب‌اجتماعی باید بگوییم مساله‌اجتماعی که ترجمه فارسی سوشال پرابلم است. همچنین می‌گویند آسیب یا مساله‌اجتماعی آن چیزی است که از نظر بخش زیادی از مردم مغایر معیارها و هنجارهای حاکم بر اجتماع است؛ اموری که نظم اجتماعی و گذران زندگی را دچار اختلال می‌کند و در ضمن باعث ایجاد دشواری‌هایی برای روان مردم و روح اجتماع می‌شود.با این تعریف، دایره آسیب‌های اجتماعی در جامعه‌ای مثل ما وسیع است و روزی نیست با این آسیب‌ها رخ به رخ نباشیم اما برای اینکه رصد این آسیب‌ها نظمی بگیرد، سراغ آسیب‌هایی می‌رویم که پنج‌سال قبل در پاییز ۹۵ رهبر انقلاب بر اساس آن یک تقسیم کار ملی را به وزارت‌کشور پیشنهاد دادند و خواستند رسیدگی به پنج معضل‌اجتماعی در اولویت باشد:

اعتیاد و مواد مخدر، حاشیه‌نشینی، طلاق، مفاسد اخلاقی و مناطق بحران‌خیز

.از سال ۹۵ به بعد این موضوع بارها و بارها از زبان مسؤولان تکرار شد و چنین می‌نمود که رسیدگی به پنج آسیب‌اجتماعی اولویت‌دار کشور در راس فعالیت دستگاه‌ها و نهادهای مسؤول است و خواهدبود؛ حتی بر این اساس، سازمان امور اجتماعی در دل وزارت‌کشور شکل گرفت. حالا اما با گذر ایام نه این سازمان حضوری پررنگ درحوزه آسیب‌های اجتماعی دارد و نه حتی پورتال خبری و آماری‌اش کامل است، سایر دستگاه‌هایی که باید در این حوزه فعال باشند نیز دچار نوعی خمودگی‌اند و حتی سازمان‌هایی که موظف به ارائه آمار یا جمع‌بندی آمارهای ارائه شده از سوی دیگرانند، بی‌انگیزه نشان می‌دهند. دسترسی به آمار در حوزه آسیب‌های اجتماعی دشوار است. آمارهای این حوزه به‌شدت مبهم و ناقص است و حتی به‌راحتی می‌تواند دستکاری شود.

به همین دلیل مقایسه وضعیت گذشته با حال نیز کاری بس پرچالش است. سالنامه‌های آماری مراکزی همچون مرکز آمار ایران و سازمان ثبت‌احوال‌کشور نیز به همه سوالات پاسخ نمی‌دهد. این وضع در واقع یادآور یکی از سخنرانی‌های رهبرانقلاب در باب آسیب‌های‌اجتماعی است، سخنرانی در یکی از روزهای اردیبهشت ۹۵ که گفتند درحوزه آسیب‌های اجتماعی نباید به کارهای معمولی و جاری دستگاه‌ها اکتفا شود و هر از گاهی برای رفع تکلیف گزارش داده شود بلکه به آسیب‌ها باید طوری نگاه شود که انگار داخل خانواده خودمان یک اتفاقی افتاده‌است. با این وصف و در شرایطی که رفتار متولیان خلاف این تذکرات است، ما براساس آمارهایی که استخراج کرده‌ایم با قلمی لرزان باید بنویسیم که در هشت سال اخیر رویه نادرست در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی ادامه‌یافته و در بسیاری از حوزه‌ها، آمارها افزایشی شده‌است.

حرکت خزنده اعتیاد

درحوزه اعتیاد هیچ‌گاه آمار دقیقی که بازتاب‌دهنده تعداد واقعی مصرف‌کنندگان موادمخدر باشد در کشورمان وجودنداشته و فقط معتادان به دو دسته رسمی و تفننی تقسیم شده‌اند که اولی‌ها آمار دارند و آمار دومی‌ها تخمینی است.
سال ۹۲ و قبل از آن آماری که از جمعیت مصرف‌کنندگان موادمخدر ارائه می‌شد یک‌میلیون و۳۵۰ هزارنفر بود و گفته می‌شد تعداد کسانی که اعتیاد دائمی ندارند و مصرف‌کننده تفننی‌اند دو تا سه‌برابر این رقم است. آن سال‌ها حرف از این بود که ۹۰/۷ درصد معتادان رسمی مرد هستند و ۹/۳ درصد آنها زن.

یک بار نیز وزیر کشور درسال ۹۳ اعلام کرد اعتیاد زنان در چهار سال گذشته یعنی از سال ۸۹ تا ۹۳ چهاربرابر شده، آماری که پیش از آن حول و حوش ۵درصد می‌چرخید. اکنون نیز دبیرکل ستادمبارزه با موادمخدر اعلام می‌کند اعتیاد زنان اطراف ۵درصد دور می‌زند، عددی که قبول آن دشوار می‌نماید چرا که اکنون جمعیت معتاد تاییدشده درکشور دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است و معاون این ستاد نیز تخمین می‌زند چهار میلیون و ۴۰۰ هزار معتاد شناسایی نشده باید در کشور وجود داشته‌باشد. به سالنامه آماری مرکز آمار ایران در سال ۹۸ نیز که رجوع کنیم و آن را با اطلاعات سالنامه سال ۹۲ مقایسه کنیم، اطلاعات با اینکه مخدوش و ناقص است و مخصوصاً در سال ۹۲ اطلاعات دندان‌گیری از آن استخراج نمی‌شود ولی با این حال می‌توان نتیجه گرفت در حوزه اعتیاد و موادمخدر اوضاع فعلی نسبت به گذشته بدتر شده و کاهش ۲۵ درصدی معتادان که تکلیف قانونی برنامه ششم توسعه برای متولیان بود، در عمل بر زمین مانده‌است.

در سال ۹۲ تعداد افراد پذیرش‌شده در مراکز مجاز درمان اعتیاد ۷۶۴ هزار و ۵۰۰ نفر بوده درحالی‌که این رقم در سال ۹۸ به یک‌میلیون و ۳۵۳ هزار و ۵۰۰ نفر رسیده و رشدی محسوس داشته است. البته این رشد می‌تواند ناشی از افزایش تعداد مراکز و افزایش تمایل به ترک باشد ولی به‌هرحال افزایش تعداد مراجعان گویای افزایش تعداد معتادان و نیز افزایش شکست در ترک اعتیاد هم هست.

همچنین طبق آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور در سال ۹۲، ۲۹۵۷ نفر بر اثر سوءمصرف موادمخدر جان‌باخته‌اند که این تعداد در سال ۹۸ به ۴۴۷۲ نفر رسیده. نکته مهم این‌که تعداد این مرگ‌ومیرها در سال‌های قبل از ۹۸ نیز افزایشی بوده به‌طوری‌که در سال ۹۷، ۳۷۶۲ نفر و در سال قبل از آن ۳۰۵۶ نفر بر اثر سوءمصرف موادمخدر جان‌شان را از دست داده بودند.

غم‌انگیز این‌که در سال ۹۸ مجردها با ۴۶/۸ درصد فراوانی در صدر کشته‌های اعتیاد بوده‌اند و در این سال ۵/۱ درصد از جانباختگان نیز کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند. این آمارها در مجموع نشان می‌دهد در هشت سال گذشته با این‌که اعتیاد و مواد مخدر یکی از آسیب‌های پرتکرار و مهم در کشور بوده اما برنامه‌ریزی‌ها به سمت کاهش مصرف و حتی کاهش مرگ‌ومیر پیش نرفته که این برای کشوری که تحقیقات نشان می‌دهد اعتیاد در آن عامل ۵۵ درصد طلاق‌ها، علت ۶۵ درصد همسرآزاری‌ها، سبب ۳۰ درصد کودک‌آزاری‌ها، عامل ۲۵ درصد قتل‌های عمد، ۲۳ درصد نزاع‌ها و عامل ۴۰ درصد سرقت‌هاست و بیش از ۶۵ درصد زندانیان نیز به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم با موادمخدر در ارتباطند، آسیبی افسارگسیخته است.

طلاق، آسیبی با حرکت جهشی

اگر طلاق را از هم پاشیدن کانون خانواده‌ها و سرگردانی زنان و مردان و فرزندان بدانیم قطعاً یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی کشور ماست. طلاق که در دهه‌های قبل قبح و زشتی داشت سال به سال که می‌گذرد نه‌تنها از زشتی‌اش کاسته می‌شود بلکه تبدیل به حقی می‌شود که هر فرد متاهل برای خویش قائل است. از زبان اعداد و ارقام نیز که حرف بزنیم روی آوردن جامعه ایرانی به طلاق در گذر زمان مشهود است و مخصوصاً اوجگیری‌اش در چند سال اخیر و پیش افتادن نگران‌کننده‌اش از ازدواج چیزی نیست که به چشم نیاید. گرچه آمارهای کلی سال ۹۹ درباره ازدواج و طلاق‌های ثبت‌شده فعلاً در دسترس نیست و مجبوریم به آمارهای سال ۹۸ به قبل استناد کنیم ولی همین آمارها که در دسترس است به‌خوبی از روند فزاینده طلاق در کشور حکایت دارد، رشد ناخوشایندی که در عمر دو دولت یازدهم و دوازدهم شدت گرفت و حتی در سال ۹۸ به ثبت یک رکورد تاریخی در کشور منجر شد.

سال ۹۰ که نخستین سال دهه ۹۰ خورشیدی بود در ازای ۸۷۴ هزار و ۷۹۲ ازدواجی که به ثبت رسید ۱۴۲ هزار و ۸۴۱ طلاق ثبت شد. سال بعد از این، ازدواج‌ها با حدود ۴۰ هزار مورد کاهش به عدد ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ رسید و طلاق‌ها نیز به افزایش حدود ۷۰۰۰ موردی به ۱۵۰ هزار و ۳۲۴ طلاق رسید.

سال ۹۲ که پایان عمر دولت دهم بود ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ نفر ازدواج کردند و در عوض ۱۵۵ هزار و ۳۶۹ نفر نیز گزینه طلاق را برگزیدند. سال ۹۳ اما در ازای ۷۲۴ هزار و ۳۵۲ نفری که زندگی مشترک را آغاز کرده بوند ۱۶۳ هزار و ۵۶۹ نفر از هم جدا شدند که اولی کاهش و دومی افزایش را نشان می‌دهد.

سال ۹۴ اما ۶۸۵ هزار و ۳۵۲ ازدواج در ازای ۱۶۳ هزار و ۷۶۵ طلاق ثبت شد که نشان می‌داد گرچه ازدواج‌ها نسبت به سال قبل کاهش یافته ولی طلاق ثابت مانده است. در سال ۹۵ اما این معادله به‌هم خورد و ازدواج و طلاق هر دو افزایشی شدند، به‌طوری‌که عدد ازدواج‌های ثبت‌شده به ۷۰۴ هزار و ۷۱۶ و عدد طلاق‌های به ثبت رسیده به ۱۸۱ هزار و ۴۹ مورد رسید.

سال ۹۶ اما ازدواج‌ها کاهش یافت ولی طلاق‌ها بار دیگر سیر صعودی پیدا کرد و در ازای ۱۷۴ هزار و ۵۹۰ نفری که طلاق گرفته بودند ۶۰۸ هزار و ۹۷۷ نفر زندگی مشترک را آغاز کردند. در واقع سال ۹۶ سالی بود که در آن افت یکباره ازدواج‌ها به‌طور ملموس حس شد و به عدد صدهزار نزدیک شد. سال ۹۷ نیز این روند کاهشی ملموس و معنی‌دار ادامه یافت و ازدواج‌ها به ۵۴۹ هزار و ۸۶۱ مورد و طلاق‌ها به ۱۷۴ هزار و ۶۹۸ مورد رسید.

با این حال ولی وضعیت ازدواج و طلاق در سال ۹۸ از همه سال‌هایی که ذکرش رفت، وخیم‌تر شد. در این سال درحالی که طلاق تقریباً ثابت ماند و روی عدد ۱۷۴ هزار و ۸۳۱ ایستاد، ۵۳۰ هزار و ۲۲۵ ازدواج ثبت شد که کمترین رقم در ۱۰ سال اخیر بود.

در میان این اعداد و ارقام اما آن چیزی که باعث نگرانی است نه فقط کاهش تعداد ازدواج بلکه نسبت ازدواج به طلاق در کشور است که سال به سال طلاق‌های بیشتری را به ازای هر ازدواج نشان می‌دهد. در سال ۸۷ به ازای هر ازدواج یک طلاق وجود داشت اما در سال ۹۷ به ازای هر سه ازدواج یک طلاق ثبت شد، نسبتی که گویاتر از هر کلامی، تزلزل بنیان خانواده را نشان می‌دهد. ما کشوری هستیم که یک سند چشم‌انداز ۲۰ ساله داریم که در آن آینده‌ای روشن برای کشورمان ترسیم شده؛ آینده‌ای که سال ۱۴۰۴ یعنی در چهار سال آینده سر می‌رسد و در آن سال جامعه ما باید جامعه‌ای باشد برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تامین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد به دور از تبعیض و فساد و البته صاحب نهاد مستحکم خانواده.

همچنین ما سیاست‌های کلی خانواده را داریم که خانواده را کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه اعتلای معنوی کشور می‌داند و معتقد است حرکت نظام باید به این سمت باشد: ایجاد جامعه‌ای خانواده‌محور، تقویت و تحکیم خانواده و محور قرار گرفتن خانواده در قوانین و برنامه‌ها و سیاست‌ها.‌

اگر رشد فزاینده طلاق‌ها و کاهش ازدواج‌ها را ملاک قضاوت قرار دهیم در این هشت سال نه تنها در جهت سیاست‌های کلی خانواده حرکت نشده بلکه تحقق اهداف چشم‌انداز ۱۴۰۴ نیز مبهم است؛ ضمن اینکه پدیده طلاق به‌عنوان یکی از پنج آسیب اجتماعی اولویت‌دار کشور نیست و چیزی نیست به جز پدیده‌ای رها شده و بی‌برنامه.

اوجگیری حاشیه‌نشینی

حاشیه‌نشینی را خاستگاه اصلی آسیب‌های اجتماعی می‌دانند و یک حاشیه‌نشین را کسی می‌گویند که نابرابری را لمس می‌کند، ساختار شغلی مناسب ندارد و از مسکن مناسب، امنیت پایدار و خدمات و بهداشت مطلوب بی‌بهره است. با این‌که آمارها در حوزه حاشیه‌نشینی در کشورمان نیز مثل سایر آسیب‌ها مخدوش و مبهم و متناقض است اما آخرین آمارهایی که از جمعیت حاشیه‌نشین کشور در دست است عدد ۲۱ میلیون نفر را نشان می‌دهد که ۱۱ میلیون نفر از آنها در بافت‌های فرسوده به مساحت حدود ۵۵ هزار هکتار زندگی می‌کنند و ۹ میلیون نفرشان در سکونتگاه‌های غیررسمی به مساحت بیش از ۵۰ هزار هکتار.

اگر به قبل از سال ۹۰ برگردیم آمارهای موجود که از گفته برخی مسؤولان استخراج می‌شود عدد حاشیه‌نشین‌های کشور را بسیار کوچک‌تر از رقم فعلی نشان می‌دهد. از جمله شهریور ۹۹ معاون شرکت بازآفرینی شهری اعلام کرد تا قبل از سال ۹۰، در ۱۱۰۰ محله از ۱۱۰ شهر کشور حدود شش‌میلیون و ۷۰۰ هزار نفر ساکن سکونتگاه‌های غیررسمی بودند در حالی که این رقم در سرشماری سال ۹۵ به بیش از ۱۱ میلیون نفر رسید.

سال ۹۳ نیز دو عضو مجلس نهم دو آمار قابل ملاحظه را اعلام کردند که مهر تاییدی بر رشد فزاینده حاشیه‌نشینی در کشور بود. هفت سال قبل عباس صلاحی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس از وجود ۱۰ میلیون حاشیه‌نشین در کشور انتقاد کرد، همچنین علیرضا محجوب دیگر عضو این کمیسیون نیز اعلام کرد به‌طور متوسط مهاجرت حاشیه‌نشین‌ها به کلانشهرها نسبت به سال ۶۱، ۱۷ برابر افزایش یافته است.
به این ترتیب با اینکه آماری در دست نیست که به‌طور مشخص بگوییم از ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی به این‌سو هر سال جمعیت حاشیه‌نشین کشور چند نفر بوده و این جمعیت در کدام بازه‌های زمانی رشد قابل ملاحظه داشته است ولی می‌دانیم از یک دهه قبل جمعیت حاشیه‌نشین‌ها همواره رو به رشد و در عوض میزان توجه به این آسیب اجتماعی همواره کاهشی بوده است.

اگر به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سال ۹۹ مرکز پژوهش‌های مجلس استناد کنیم این گزارش اعلام می‌کند که در بودجه این سال از اعتبار ویژه مقابله با آسیب‌های اجتماعی در مجموع ۹/۸ درصد کاسته شده که یکی از بیشترین کاهش‌ها مربوط به اعتبارات حاشیه‌نشینی و بافت‌های فرسوده بوده است. دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس نیز فروردین امسال گزارشی را منتشر کرد که کم‌کاری‌های دولت در سال‌های اخیر نسبت به پدیده حاشیه‌نشینی به‌خوبی ملموس است. این دفتر به محقق نشدن سیاست‌های بازآفرینی شهری اشاره دارد و تاکید می‌کند که با وجود گذشت نزدیک به ۱۰ سال از تصویب قانون حمایت از احیا، بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری و همچنین با وجود گذشت بیش از پنج سال از تهیه آیین‌نامه اجرایی تأمین منابع مالی اجرای این قانون و نیز به‌رغم تدوین سند ملی راهبردی احیا، بهسازی و نوسازی و توانمندسازی بافت‌های فرسوده و ناکارآمد اما عملکرد دولت در این بخش بسیار ضعیف بوده است.

دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس یک گواه بر گفته خویش دارد و وجود فاصله میان اقدامات انجام شده با اهداف برنامه ششم توسعه را با یک عدد اثبات می‌کند یعنی وجود بیش از دو میلیون و ۸۰۰ هزار واحد مسکونی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد و همچنین حاشیه‌نشینی و اسکان حدود ۱۲ میلیون نفر در این مناطق. در این میان آماری که استاندار تهران به‌تازگی ارائه داده نیز می‌تواند کمک کننده باشد. به گفته انوشیروان محسنی بندپی، ۳۶ درصد جمعیت استان تهران (۴/۵ میلیون نفر) در بافت فرسوده زندگی می‌کنند، درحالی که ۱۰ درصد مساحت استان در حوزه شهری معادل ۱۵ هزار هکتار نیز یا فرسوده یا در تصرف سکونتگاه‌های غیررسمی است.

به این ترتیب اگر نگوییم مسؤولان در هشت سالی که گذشت دست روی دست گذاشته و پدیده حاشیه‌نشینی به عنوان یک معضل اجتماعی را تنها نظاره کرده‌اند، باید بگوییم حتماً توجه به حاشیه‌نشینی و تلاش برای مقابله با آن جزو اولویت‌های دولت نبوده است.

معاون سازمان امور اجتماعی کشور: می‌شد درحوزه آسیب‌ها بیشتر نتیجه گرفت

در شلوغی ماه‌های آخر عمر دولت دوازدهم، پیداکردن مسوولان سازمان‌های مختلف کمی سخت‌تر از قبل شده و در سازمان امور اجتماعی کشور نیز -که متولی اصلی رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی کشور است- همین قاعده حاکم است. بااین حال ما موفق به ۱۰ دقیقه صحبت با رضا محبوبی، معاون امور آسیب‌ها و امور اجتماعی این سازمان شدیم، کسی که می‌گوید سازمان متبوعش در حوزه کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی، هم موفقیت داشته و هم ناکامی.

در زمان تاسیس سازمان امور اجتماعی کشور با چه حجم از آسیب‌های اجتماعی روبه‌رو بودید و اکنون که پایان کار دولت نزدیک است چه وضعیتی را قرار است تحویل بدهید؟

بر اساس گزارش‌هایی که در سال‌های ۹۲ و۹۳ تهیه شده و بر مبنای اولویت‌هایی که رهبر انقلاب مشخص کردند و در واقع چهار حوزه‌ای که حجم آسیب‌ها در آن زیاد بود سازمان امور اجتماعی کشور بر چهار موضوع طلاق، اعتیاد، حاشیه‌نشینی و مفاسد اخلاقی و اجتماعی تمرکز کرد.

البته این به آن معنا نبود که بقیه آسیب‌ها مورد توجه نباشد، چرا که در چهار سال اخیر موضوعاتی مثل الکل، ایدز، آسیب‌های فضای مجازی و آسیب‌های دانش‌آموزان و دانشجویان نیز مورد توجه بود که در نهایت پس از برگزاری جلسات با رهبری و تاکیداتی که قانون برنامه ششم توسعه داشت، طرح جامع کنترل آسیب‌ها با اولویت ساماندهی چهار آسیب اجتماعی تدوین و یک سلسله اقدامات انجام شد.

در مجموع آیا عملکرد سازمان متبوع خود در حوزه آسیب‌های اجتماعی را قابل قبول می‌دانید؟

آسیب‌های اجتماعی تک علتی نیستند که اگر در یک عامل مداخله شد مشکلات حل شود. یکسری سیاست‌های کلان وجود دارد که باعث تولید آسیب‌های اجتماعی می‌شود. مثلاً وقتی فقر و بیکاری در جامعه وجود دارد یا اجتماع درگیر ناامیدی نسبت به آینده است باید بدانیم که این شرایط باعث تشدید آسیب‌های اجتماعی می‌شود. بنابراین اگر قرار است آسیب‌های اجتماعی از بین برود باید در سطح کلان، میانی و خرد مداخلاتی انجام شود. همچنین در یک پدیده مشخص مثلاً طلاق چند دستگاه مختلف از فرهنگی گرفته تا حمایتی دخیل هستند و همه باید با هم اقدام کنند و البته منابع مورد نیاز هم به موقع تامین شود.

با این نگاه با وجود این‌که اقدامات زیادی در سال‌های اخیر انجام شده و در برخی آسیب‌ها موجب کندشدن روند افزایشی آنها شده اما شاید در مجموع انتظار داشتیم که بیشتر نتیجه بگیریم.

از کدام بخش از عملکرد سازمان امور اجتماعی در بخش آسیب‌ها راضی هستید و آن را قابل دفاع می‌دانید؟

ما اقدامات گسترده و محسوسی در حوزه طلاق توافقی انجام دادیم به طوری که رشد شتابنده این طلاق‌ها کنترل شد و اندکی نیز کاهش یافت. همچنین در حوزه حاشیه‌نشینی و سکونتگاه‌های غیررسمی، نهادهای تسهیلگری را در ۲۰۵ محله از هزار محله حاشیه‌ای کشور که سه میلیون نفر جمعیت و ۳۰ هکتار وسعت داشت فعال کردیم. همچنین با کمک جوانان متخصص در بخش غیردولتی، این محلات را به طور دقیق شناسایی کردیم و با مشارکت ساکنان این مناطق تا ۵,۵۰۰ میلیارد تومان فعالیت در آن انجام دادیم. همچنین در چهار سال اخیر بیش از ۴۰۰۰ کودک بازمانده از تحصیل را به مدرسه بازگرداندیم. این اقدامات باعث ایجاد تحول کالبدی در مناطق حاشیه‌نشین و کنترل آسیب‌های اجتماعی در آن شد.

با این حال خیلی‌ها معتقدند عملکرد این سازمان در حوزه کودکان کار ضعیف بوده است.

ما در حوزه سیاستگذاری و مدیریت اجتماعی کودکان کار و خیابان نیز ورود کردیم که شاید نتایجش فعلاً در کف خیابان ملموس نباشد ولی امیدواریم آثار آن به تدریج مشخص شود. در مجموع دوست داشتیم در حوزه‌های مختلف آسیب‌های اجتماعی بیش از این کار کنیم.

پس چه شد که بیشتر کار نکردید؟

به نظر می‌رسد برخی از عدم موفقیت‌ها به خاطر برخی موازی‌کاری‌ها و ضعف‌های ساختاری باشد. پس اگر می‌خواهیم موفقیت بیشتری کسب کنیم باید به اصلاحات ساختاری و افزایش کارایی سیستم بپردازیم. معتقدم در برخی حوزه‌ها مثل کودکان کار یا معتادان و ارائه خدمات به آنها باید بیش از این کار شود.

آسیب‌های اجتماعی چگونه به حاشیه رفت؟

منبع خبر

آسیب‌های اجتماعی چگونه به حاشیه رفت؟ بیشتر بخوانید »