عکس/ دیدار هنرمندان با خانواده شهید طهرانی مقدم
تعدادی از هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون بمناسبت دهمین سالگرد شهادت شهید حسن طهرانی مقدم با خانواده ایشان دیدار کردند.
منبع
عکس/ دیدار هنرمندان با خانواده شهید طهرانی مقدم بیشتر بخوانید »
تعدادی از هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون بمناسبت دهمین سالگرد شهادت شهید حسن طهرانی مقدم با خانواده ایشان دیدار کردند.
عکس/ دیدار هنرمندان با خانواده شهید طهرانی مقدم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آنچه در ادامه میخوانید،خاطرهای به نقل از همسر شهید سردار حاج حسن طهرنی مقدم است.
به بچه ها گفت امروز می خواهم یک جایی ببرمتون که با جاهای دیگه خیلی فرق داره دوست دارم وقتی قدم بر میداریدخیلی با توجه ومتواضعانه حرکت کنید وتوجه کنید بچه ها خندیدند بابا این چندروز پیش پیامبر ص رفتیم پیش اهل بیت ص رفتیم یعنی اینجا بالاتره.
همینطور که می خندید با بچه ها صحبت میکرد و لباسهایش را می پوشید.
بیاییدتا باهم ببینیم.
اصلا همیشه کارش این بود قبل از کارهای مهم زمینه سازی میکرد و همه را متوجه میکرد.
بهسمت بقیع حرکت کردیم از پله های بقیع بالا رفتیم. پشت پنجره ها ایستادیم. با دست قسمتی را نشان داد. گفت: بچه ها خوب دقت کنید. همیشه اینجا را به خاطر بسپارید. اینجا مادر حضرت عباس علیه السلام است. اگر بدانید که ایشان در خانه امام علی علیه السلام چه خدماتی کرده باور نمی کنید.. .بچه ها محو صحبتهای پدر شده بودند.
چقدر شیرین، چقدر زیبا، با کلمات ساده از حضرت ام البنین سلام الله علیها گفتند.
چندبار دیگر شبها که خیلی خلوت بود میرفتیم پشت آن دیوار می نشستیم و دعا و نماز میخواندیم.
عجب ادب و تواضعی حاج حسن به خانم اما البنین داشتند…
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آنچه در ادامه میخوانید،خاطرهای به نقل از همسر شهید سردار حاج حسن طهرنی مقدم است.
به بچه ها گفت امروز می خواهم یک جایی ببرمتون که با جاهای دیگه خیلی فرق داره دوست دارم وقتی قدم بر میداریدخیلی با توجه ومتواضعانه حرکت کنید وتوجه کنید بچه ها خندیدند بابا این چندروز پیش پیامبر ص رفتیم پیش اهل بیت ص رفتیم یعنی اینجا بالاتره.
همینطور که می خندید با بچه ها صحبت میکرد و لباسهایش را می پوشید.
بیاییدتا باهم ببینیم.
اصلا همیشه کارش این بود قبل از کارهای مهم زمینه سازی میکرد و همه را متوجه میکرد.
بهسمت بقیع حرکت کردیم از پله های بقیع بالا رفتیم. پشت پنجره ها ایستادیم. با دست قسمتی را نشان داد. گفت: بچه ها خوب دقت کنید. همیشه اینجا را به خاطر بسپارید. اینجا مادر حضرت عباس علیه السلام است. اگر بدانید که ایشان در خانه امام علی علیه السلام چه خدماتی کرده باور نمی کنید.. .بچه ها محو صحبتهای پدر شده بودند.
چقدر شیرین، چقدر زیبا، با کلمات ساده از حضرت ام البنین سلام الله علیها گفتند.
چندبار دیگر شبها که خیلی خلوت بود میرفتیم پشت آن دیوار می نشستیم و دعا و نماز میخواندیم.
عجب ادب و تواضعی حاج حسن به خانم اما البنین داشتند…
تواضع سردار در برابر حضرت ام البنین(س) بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سینمای کشور طی نیمه اول سال ۹۹ با چالشهای فراوانی روبرو بوده است، بروز و شیوع بیماری کرونا از اسفند ماه سال گذشته چرخ تولید و اکران در سینما را به طور کامل متوقف کرد و به اذعان بسیاری از کارشناسان ضربه طولانی مدتی را بر بدنه این هنر وارد کرد.
حال پس از مدتها انتظار سینماهای کشور در آستانه بهمن ماه و همزمان با نزدیک شدن به برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر بازگشایی شدند تا بار دیگر با برگزاری این رویداد مهم سینمایی خون در رگهای هنر هفتم به جریان بیفتد.
در این میان کارگردانان جوان و پیشکسوت سینما با توجه به اعلام رییس سازمان سینمایی مبنی بر قطعی بودن برگزاری جشنواره فیلم فجر پیش تولید آثار خود را آغاز کرده اند و سینما بار دیگر با سرعت به سمت مسیر همیشگی تولید و عرضه قرار گرفته است.
محمدحسین مهدویان، رضا میرکریمی، مانی حقیقی، مرتضی علی عباس میرزایی، وحید جلیلوند، محسن قرایی، اصغر فرهادی، آرش انیسی، مهدی جعفری و نیما جاویدی از جمله کارگردانان سرشناسی هستند که هم اکنون پیش تولید و یا تولید آثار سینمایی خود را آغاز کرده اند.
«شهریار بحرانی» با تازهترین فیلم بلند سینمایی خود با نام «آفتاب نیمهشب» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حاضر است.
جدیدترین ساخته شهریار بحرانی، پروژهای ملی در حوزه مقاومت اسلامی است که فراتر از فرد یا اجتماعی خاص به منظور حمایت از تمامیت ارضی یک ملت ساخته شده است.
این فیلم که برمبنای تحقیقات مستند شکل گرفته است برای اولینبار بخشی از توان موشکی نیروی هوا و فضا را به نمایش میگذارد و ادای دینی است به شهدای بیادعا، گمنام و پر تلاش ایران اسلامی که مجاهدتهای آنها از آغاز انقلاب تا به امروز بیوقفه ادامه داشته است.
«آفتاب نیمه شب» با محوریت فعالیتهای شهید طهرانی مقدم پدر موشکی ایران و براساس ماجراهای سالهای ۶۳ تا ۱۳۶۵ ساخته شده، اما به مقتضیات داستانی تغییراتی در نامها و وقایع اعمال شده است.
در خلاصه داستان فیلم سینمایی «آفتاب نیمهشب» آمده است: «این فیلم سرگذشت مردان بلندبالایی است که پس از پاییز ۱۳۶۳ با تلاش و مشقت، در روزگار تنهایی و مظلومیت، مجاهدانه جنگیدند.»
شهریار بحرانی تهیهکننده و کارگردان درباره «آفتاب نیمهشب» گفت: «در این فیلم برشی از زندگی شهید حسن طهرانیمقدم را مبنای کار قرار دادهایم که به نظر ما از دیگر مقاطع زندگی وی مبناییتر و مهمتر است. شهید طهرانی مقدم و یارانشان در فرازی از زندگی خود با ماجراهایی مواجه میشوند که خداوند امتحان بسیار سختی پیش رویشان میگذارد. آنها مجبور میشوند که تلاش بسیار گستردهای را آغاز کرده و در اوج محدودیت و تحریمها با توکل به خدا، فعالیت مستمر و خستگی ناپذیری، ساختار یکی از مهمترین بنیه دفاعی کشور را پایه ریزی کنند.»
«حمله به اچ ۳»، «رهگذر»، «دنیای وارونه»، «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» بخشی از فیلمهای بحرانی است که با موضوعات دفاعمقدس و مذهبی ساخته شده است.
حسین عارف، حسام حسنی، بهراد رحمانی، آفرین عبیسی، غزاله اکرمی، بهزاد خلج، عطاالله سلمانیان، عبدالرضا نصاری و یعقوب غفاری در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
فهرست عوامل فیلم سینمایی «آفتاب نیمه شب» از این قرار است: تهیهکننده و کارگردان: شهریار بحرانی، جانشین تهیهکننده و مجری طرح: محمدرضا رمضانی فرانی، نویسنده: سیدمحمد حسینی، مدیر هنری: عبدالحمید قدیریان، مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری، فیلمبرداران: سعید صادقی، مصطفی دالایی، مرتضی اکبری، عکاس: نادر فوقانی، مشاور تهیه کننده: محمد صادق آذین، مدیر تولید: فرهاد کینژاد، بازیگردان: محمد حاتمی، دستیار اول کارگردان: یعقوب غفاری، طراح صحنه و لباس: علی نصیرینیا، طراح چهرهپردازی: سید جلال موسوی، تدوین: مهدی اسدی، صدابردار: سیدمحمود محمودکاشانی، صداگذار: علیرضا علویان، جلوههای ویژه بصری: امیر کاملان زرگر زرین، جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، مدیر برنامهریزی: مجید حقیطارونی، برنامهریز: منصور میرشکاری، منشی صحنه: ابوالفضل زحمتی، مستندسازی پشت صحنه: مسعود قندی، مدیر تدارکات: مسعود شرفیکیا، امور فرهنگی و تبلیغات: انوشه گیلانینژاد، روابط عمومی: سمانه احمدی.
فیلم شهید طهرانیمقدم در جشنواره فیلم فجر بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب “تو زودتر بُکش” (Rise and kill first) نوشته رونین برگمن که در ۴ جلد منتشر خواهد شد، روایتی از روند تشکیل سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، موساد است و در آن اسناد ترورهای صورت گرفته توسط این دستگاه اطلاعاتی فاش شده است. این کتاب به تازگی توسط وحید خضاب ترجمه و در انتشارات شهید کاظمی در ایران به چاپ رسیده است.
نویسنده این کتاب، رونین برگمن، یکی از سرشناسترین نویسندگان اسرائیلی است که سالیان طولانی در عرصه ژورنالیسم تحقیقی فعالیت داشته و مقالات و کتب او در سراسر جهان خوانندگان زیادی دارد. برگمن در این کتاب اسنادی را از دستگاه اطلاعاتی اسرائیل فاش کرده که تقریباً همهشان فوق محرمانه بوده است. او برای به دست آوردن تصویری از عملکرد موساد و فعالیتهایش در کشورهای مختلف هزاران سند که برخی از آنها به صورت غیرقانونی در اختیار او قرار گرفته و تعداد بیشماری کتاب و مقاله را بررسی کرده است. همچنین سراغ کارمندان و نیروهای رده بالای عملیاتی موساد رفته و مصاحبههای اختصاصی با آنان داشته است.
در یکی از بخشهای هم این کتاب به نام ایران نیز اشاره شده و گوشههایی از فعالیت خرابکاری موساد در ایران برای ترور چهرههای مهم علمی کشور فاش شده است. برگمن با ذکر یک خاطره، پرده از رازی برمیدارد که تاکنون ناگفته مانده است.
او ماجرای آخرین روز کاری مئیر داگان، رئیس سابق موساد را روایت میکند. روزی که با دعوتنامهای محرمانه به جلسهای دعوت میشود که در آن قرار است خبر عزل داگان از سوی سخنگوی نتانیاهو اطلاعرسانی شود.
برگمن چنین نوشته است:
«آن روز آخرین روز مسئولیت داگان به عنوان رئیس موساد بود؛ نتانیاهو درب خروجی را به داگان نشان داده و او که بزرگترین آرزوی زندگیش در اختیار گرفتن جایگاه بزرگترین جاسوس اسرائیلی بود، نمیخواست در برابر کار او دست بسته بنشیند. بحران شدید بیاعتمادی بین این دو نفر به خاطر دو موضوع بالا گرفته بود که هر دو آن موضوعات به سلاح مورد علاقه مئیر داگان، یعنی ترور ارتباط داشت.
۸ سال پیش از آن آریل شارون، داگان را به ریاست موساد منصوب و او را مسئول خرابکاری در برابر سلاحهای هستهای ایران کرد که هر دو نفر آن را یک تهدید وجودی برای اسرائیل میدانستند. داگان از چند طریق مختلف وارد عمل شد تا این مأموریت را به انجام برساند؛ از نظر او سختترین راه که البته کارآمدترین راه هم به حساب میآمد عبارت بود از شناسایی دانشمندان کلیدی هستهای و موشکی ایران، تعیین محل آنها و کشتنشان.
موساد ۱۵۶ مورد از این اهداف را دقیقاً مشخص و ۶ نفر از آنها را حذف کرد؛ بیشتر آنها صبح هنگام وقتی میخواستند به محل کارشان بروند به وسیله بمبهایی با فیوز کوتاه مدت که توسط نیروهای موتورسوار به ماشینشان چسبانده شد، ترور شدند. علاوه بر آنها یکی از ژنرالهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم که مسئول برنامه موشکی بود در یکی از مقرهای سپاه به همراه ۱۷ نفر از نیروهایش هدف انفجار قرار گرفت.
اعتراف موساد به ترور «حاج حسن» بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هر مولودی، یک ولادتی دارد و هر ولادتی یک ولیّ! منطقیتر از این نیست. خواه این مولود انسان باشد یا موشک. تاریخ تولدش ثبت میشود؛ در اذهان، در تاریخ.
«خط مقدم» روایتی است از تولد اولین موشک ایرانی، آن هم در دل جنگ و با دستهای خالی. خط مقدم، سیر تولد تا تکامل فناوری موشکی است که به همت «شهید حسن طهرانیمقدم» متولد شد و روی پاهایش ایستاد و غرور آفرید. روایت کردن از قد کشیدن موشکهای ساخت ایران آنقدر مفصل است که در قالب کلمات نگنجد و آنقدر جذاب است که لحظهای غفلت از آن روا نیست.
هنوز خیلیها هستند که شهید طهرانیمقدم را نمیشناسند. پیش از شهادتش آنقدر گمنام بود که پس از آن، از شنیدن نامش انگشت به دهان میماندند و «که بود و چه کرد؟» زمزمۀ شب و روزشان میشد. نه اینکه محدودیت امنیتی داشته باشد، نه؛ گمنامی را خودش انتخاب کرده بود تا مبادا شهرت و قدرت بر خلوص نیتش، سایه بیفکند.
مردم هنوز درگیر جنگ بودند؛ مردادماه ۱۳۶۳. سرشان به بمب و موشکهای مختلف گرم بود و دلشان عزادار جوانانی که چُنان برگ گل، نشکفته، پیراهن شهادت به تن میکردند. بحث ناموس و وطن بود؛ بحث غیرت بود. زمان جنگ تحمیلی ایران با رژیم بعث عراق، ایران موشک نداشت و از طرفی، کسی به ایران موشک نمیداد؛ کل جهان در مقابل ایران. سلاح و ابزار کافی برای مقابله نداشتند و طرف مقابلشان بهروزترین تسلیحات را در اختیار داشت. ما از قدرت بازدارندگی برخوردار نبودیم و قدرت بُرد توپخانۀ ما به عراق نمیرسید. آقایان «رفیقدوست» و «هاشمی» به سوریه میروند و پس از کلی خواهش از سوریها درخواست موشک میکنند، ولی آنها قبول نمیکردند و میگفتند تنها میتوانیم به بچههای شما آموزش بدهیم. «طهرانیمقدم» تیم سیزدهنفرهای برای آموزش کار با موشک را انتخاب میکند تا در سوریه آموزش ساخت موشک ببینند.
حاج حسن طهرانیمقدم به همراه جمعی از دوستانش مأمور شدند تا با همکاری دولتمردان، سر از کار ساخت تسلیحات موشکی و نظامی دربیاورند. اگر دنگ و فنگهای نظامی ـ سیاسیاش را در نظر نگیریم، همکاری خوبی بود. شناختن و اقدام برای تولید اولین موشک ایرانی، راهی سخت و ناهموار بود؛ مرد عمل میخواست، مرد جنگی. خط مقدم، روایت مقطعی از تاریخ است که لازم است بدانیم کشورمان با چه سختیهایی به این مراحل رسیده و چه آدمهایی شب و روزشان را گذاشتهاند تا ما امنیت داشته باشیم. این کتابِ ششصدصفحهای، فقط دو سال از شب و روزهایی را روایت میکند که این کودک نوپا در حال جان گرفتن بود؛ همان دو سال پراضطراب. خط مقدم، روایت مردانی است که کمر همت بسته و آسایش خود را فدای امنیت و پیشرفت ایرانزمین کردند.
تمام جذابیت کتاب در این است که کشورهایی مانند لیبی حتی دوست نداشتند ما کار با موشک را یاد بگیریم که نکند خودمان به این فناوری دست پیدا کنیم! خراب شدن عمدی ۲۳ موشک توسط تیم لیبیایی و حفاظت از خاک در برابر حملات موشکی عراق، انگیزۀ دستیابی ایران به موشک شد. ما حتی نمیتوانستیم یک پیچ موشک باز کنیم، چه برسد به ساخت آن!
ابعاد شخصیتی طهرانیمقدم چنان موسع است که شناختش را آنچنان سخت میکند که تفکیک آن تقریباً محال است. آنچه مُبرهن است این است که برجستگیها و درخشندگیهای فراوان آن، دیگر ویژگیها را به خوبی پوشش میدهد و شهید را در نظر عوام، پررنگ و ملموس میسازد. مدیر و سرپرستی که در سخنرانی برای نیروهایش رفیق است و در جمع اغیار چنان محکم صحبت میکند که رفقایش حیرتزده و میخکوب میشوند. با همه صمیمی است و محبت را سرلوحۀ کارهایش قرار داده است. جوانِ پانزدهساله تا کاملِ مرد هفتادساله با او ارتباط میگیرند. روحش بزرگ است و دلش پهنۀ مهربانی. ارتباطش محدود به ارتباط دلی نبود؛ فکر و عقاید را هم پوشش میداد و همهجانبه عام و خواص را جذب میکرد. این کتاب، روند و طرز مدیریتی او را هم به تصویر میکشد، ولی به جزئیات زیادی دربارۀ تسلیحات پرداخته و تلاش ایرانیان در رسیدن به فناوری موشکی را نشان میدهد. خط مقدم، روش کار مدیریت و تلاش کار گروهی و الگو برای افراد مختلف است که زیر سایۀ طهرانیمقدمها قد کشیدهاند و سروهای تنومندی شدهاند.
درست است که «خط مقدم» روایت یک تولد را بیان میکند، اما در دل خود حوادثی را گنجانده که خواندنش جریان متلاطم کتاب را روان و مخاطب را از قلۀ هیجان به شنیدن صدای پای آب دعوت میکند و او را با خواندن نامههای عاشقانۀ شهید طهرانیمقدم به همسرش سرگرم میکند. این هم بُعد خانوادهدوستی و رابطۀ محبتآمیز با خانواده که باعث لطافت کتاب شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«اولین موشک سال جدید در اولین ساعات بامداد پنجم فروردین به روال قبل به موضع برده شد و حدود ساعت چهار صبح به سمت عراق شلیک شد. این موشک با اینکه به قصد زدن ساختمان رادیو تلویزیون نشانهگیری شده بود، اما انگار مأموریت مهمتری داشت و چند دقیقه پس از پرتاب، در داخل مجتمع مسکونی افسران بلندپایۀ ارتش عراق فرود آمد. مجتمع افسران در منطقۀ ابوجابیه واقع شده بود و طی این انفجار، ۱۳۰ افسر ارتشی که بیست نفر از آنها جزو فرماندهان بلندپایه بودند، به هلاکت رسیدند. کشته شدن این تعداد نظامی مؤثر، آن هم در دژ امن بغداد و در داخل ساختمانهایی که لایههای مختلف امنیتی از آنها محافظت میکردند، چیزی نبود که به سادگی از کنارش عبور کرد و به خواست خدا یک نتیجۀ مهم برای ایران به ارمغان آورد.»
این کتاب ماحصل تحقیقات و مستندات «مرکز حفظ آثار موشکی» است که طی چندین سال گردآوری و تدوین شده و در نهایت به قلم «فائضه غفارحدادی» نگاشته شده است. کتاب در سالهای اولیۀ چاپ در انتشارات دیگری بود و در طی سه سال فقط دو بار تجدید چاپ شد. پس از آن با ویراست جدید و کم و زیاد کردن مطالب آن در انتشارات شهید کاظمی تجدید چاپ شد و از سال ۹۶ تاکنون، شش بار تجدید چاپ شده است. ضمیمۀ نهایی کتاب، عکسهایی از شهید طهرانیمقدم در روند این تولد موشکی است. شایان ذکر است که این کتاب به تقریظ رهبر انقلاب مزین شده است.
مجله کتاب فردا / زینب آزاد
شنیدن صدای پای آب کنار موشکهای ایرانی! بیشتر بخوانید »