طوفان‌الاقصی

شکست تل‌آویو در برابر اراده آهنین مقاومت اسلامی


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: بنیامین نتانیاهو و دولت او پس از عملیات «طوفان‌الاقصی» در هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ و ضربه بسیار سخت و دردناکی که رژیم صهیونیستی در حوزه‌های امنیتی، اطلاعاتی و حتی نظامی از گروه حماس خورد، جنگ غزه را به مدت بیش از ۱۵ ماه به مردم مظلوم و بی‌دفاع این باریکه تحمیل کردند. آنها چندین هدف را از این جنگ دنبال می‌کردند که عدم دستیابی آنها به این اهداف و برقراری این توافق آتش‌بس، شکستی سخت و دردناک را بر تل‌آویو تحمیل کرده هست.

اهداف رژیم صهیونیستی از تحمیل جنگ غزه بر مردم مظلوم و بی‌دفاع این باریکه، شامل نابودی کامل حماس، اشغال و کنترل تمام نوار غزه، آزادسازی اُسرا، استقرار یک دولت وابسته به «اسرائیل» در غزه و حتی ایجاد شهرک‌های صهیونیست‌نشین در این باریکه بود. اما پس از ماه‌ها جنگ شاهد هستیم که این رژیم به هیچکدام از اهداف خود دست پیدا نکرده هست.

اما جنگ غزه را به هیچ عنوان نمی‌توان جنگی عادی درنظر گرفت، زیرا در جریان این جنگ بزرگ نواره غزه ۳۶۰ کیلومتر مربعی هدف حجم غیرقابل باور و عظیمی از بمباران‌های هوایی و گلوله‌باران‌های زمینی و دریایی قرار گرفت. البته بر هیچکس پوشیده نیست که هدف رژیم صهیونیستی از این بمباران‌ها، درهم شکستن و از بین بردن عظم و اراده مردم غزه بوده هست.

از طرف دیگر، بر اساس اخبار و گزارش‌هایی که رسانه‌های فلسطینی و منطقه‌ای در طول ۱۵ ماه جنگ غزه منتشر کردند، ارتش اشغالگر و نامشروع صهیونیستی تعداد ۴۶ هزار و ۷۸۸ از مردم غزه را به شهادت رسانده و ۱۱۰ هزار و ۴۵۳ نفر دیگر را مجروح کردند. موضوعی که نشان از وسعت جنگ غزه و شدت بی‌سابقه و وحشتناک بمباران این باریکه دارد.

حال موضوع بسیار مهم و حساس در این میان که می‌تواند یکی از نشانه‌های واضح و روشن شکست رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و در میدان نبرد با «حماس» باشد میزان بسیار بالای تلفات و زخمی‌های نظامیان ارتش «اسرائیل» هست. زیرا فقط بر اساس اخبار و گزارش‌های رسانه‌های صهیونیستی حدود ۹۰۰ نظامی ارتش این رژیم به هلاکت رسیده و بالغ بر ۱۰ هزار نظامی دیگر زخمی شدند.

ولی یکی دیگر از موضوعاتی که نشان از ناکامی و شکست رژیم صهیونیستی در برابر گروه حماس و اراده مردم غزه دارد این مهم هست که «حماس» تا روز آخر جنگ غزه و پیش از رسمی شدن توافق آتش‌بس با تمام توان خود به ایستادگی و نبرد با دشمن صهیونیستی ادامه داد و شلیک موشک و راکت به سرزمین‌های فلسطین اشغالی و حتی تل‌آویو ادامه داده هست.

اما شکست و ناکامی رژیم صهیونیستی در برابر «حماس» نشانه‌های دیگری هم دارد که ازجمله آنها می‌توان به تداوم کنترل بر نوار غزه توسط «حماس» اشاره کرد که این موضوع یکی از اهداف اصلی آغاز جنگ غزه توسط رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه بوده هست. ولی امروز و پس از پایان جنگ غزه مشاهده می‌کنیم که این «حماس» هست که همچنان بر نوار غزه حکمرانی می‌کند.

البته بر کسی پوشیده نیست که «حماس» در طول ۱۵ ماه جنگ غزه آسیب‌هایی را دیده باشد، اما نباید فراموش کنیم که گروه‌های مقاومت در منطقه و به خصوص گروه حماس هیچگاه متکی بر فرد یا افرادی نبوده و نیست و خیلی سریع خواهد توانست تا دوباره توان ازدست رفته خود را بازیابند و به شرایط آرمانی خود در پیش از جنگ غزه برسند.

در پایان باید گفت اگر سران و مقامات رژیم صهیونیستی از جمله بنیامین نتانیاهو و حتی مقامات آمریکایی امیدی به کسب نتیجه و پیروزی در برابر حماس و شکستن اراده مردم غزه داشتند به هیچ عنوان این توافق آتش‌بس را نمی‌پذیرفتند و به این جنگ، کشتار و نسل‌کشی فلسطینیان و به ویژه مردم غزه ادامه می‌دادند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شکست تل‌آویو در برابر اراده آهنین مقاومت اسلامی بیشتر بخوانید »

استراتژی نوین ایران در برابر محور ترامپ - نتانیاهو

استراتژی نوین ایران در برابر محور ترامپ – نتانیاهو



استاد دانشگاه و محقق امور سیاسی نوشت: استراتژی نوین ایران در برابر محور ترامپ – نتانیاهو اهمیت بسزایی دارد و در این راه دیپلماسی باید هنر خود را نشان دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در یادداشت محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه آمده است: در عالم سیاست و روابط بین الملل، پیامدها و نتیجه اقدامات بازیگران در چارچوب مشخص و معینی قابل تعریف نیست و رویکردها و اقدامات آنها می تواند به طور همزمان، جنبه های مختلف مثبت و منفی را در پی داشته باشد.

بر همین اساس، در ماه های اخیر مشخص گردیده است که طوفان الاقصی نیز به عنوان یک شمشیر دولبه عمل کرده است؛ هر چند این عملیات توانست توسعه پیمان ابراهیم را متوقف و طرح رژیم اسرائیل برای عادی سازی حضور خود در کشورهای اسلامی و به حاشیه راندن آرمان فلسطین را با شکست جدی مواجه کند؛ اما در عین حال، این فرصت را به مقامات راست گرای رژیم اسرائیل داد تا با شِدّت و حِدّت به ترور رهبران مقاومت و نابودی زیرساخت‌های آنها بپردازد و به دنبال طراحی یک نظم نوین در خاورمیانه باشد.

نحوه مواجهه اسرائیل با طوفان الاقصی برخلاف دیگر انتفاضه های مردم فسلطین، برخورد مقطعی با طرحی کوتاه مدت و دارای اهداف مشخص نبود؛ بلکه نتانیاهو کوشید با بهره گیری از موج اولیه دلسوزی و ترحمی که بعد از حملات طوفان الاقصی به نفع اسرائیل ایجاد کرده بود، نقشه خاورمیانه را مطابق با نیازهای امنیتی این رژیم تغییر دهد و به زعم خود، با تضعیف جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران، بنیان هر نوع تهدیدی علیه رژیم اسرائیل را براندازد.

در همین راستا بود که جنگهای ویران گر غزه و لبنان طراحی شد، ترور سیستماتیک رهبران مقاومت در برنامه این رژیم قرار گرفت و همکاری برای سقوط بشار اسد و پس از آن حملات هوایی و نابودی همه زیرساختهای نظامی سوریه انجام شد.

البته در اجرای این برنامه جدید، رژیم اسرائیل به هیچ وجه تنها نبود؛ هر چند مقامات اروپایی و آمریکا در مواقعی که کشتارها و نقض حقوق بشر اسرائیل از حد می گذرد، به بیان توصیه های اخلاقی به این رژیم می پردازند، اما در عمل دست از حمایت مالی، اطلاعاتی، نظامی و لجستیکی از این رژیم نکشیده اند؛ کمااینکه حملات مشترک آمریکا و بریتانیا به یمن نیز در ادامه و تکمیل طرح رژیم اسرائیل برای تضعیف کامل محور مقاومت بوده است.

با آغاز به کار دولت ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، حمایتهای آمریکا از اسرئیل شکل جدی تری نیز به خود خواهد گرفت و این به معنای تنگ تر شدن حلقه محاصره در اطراف محور مقاومت خواهد بود. بر این اساس سؤال جدی و کلیدی در مقطع کنونی این است که جمهوری اسلامی ایران باید چه استراتژی‌هایی در قبال وضعیت جدید منطقه اتخاذ کند که بتواند به خوبی پاسخگوی تحولات اخیر رخ داده باشد؟

به نظر می‌رسد نخستین گام باید در خود ایران که رهبر جبهه مقاومت و مایه دلگرمی اعضای آن است، برداشته شود. تنها راه مقابله با تهدیدات و برنامه های مشترک نتانیاهو – ترامپ برای تضعیف ایران و محور مقاومت، ایجاد وحدت و وفاق داخلی برای حمایت از کشور و نظام است؛ این وحدت و وفاق نیز با شعار و سخنرانی و همایش و یا تهدید و ارعاب مردم ایجاد نمی شود؛ بلکه تنها راه آن راضی نگه داشتن مردم از عملکرد مسئولان است.

عمل به وعده ها، کنترل تورم و کاهش فشار بر مردم به شیوه منطقی و پایدار، مقابله واقعی و شفاف با فساد اقتصادی، عقلانیت در تشخیص اولویتهای اساسی کشور و تنگ نکردن عرصه اجتماعی بر شهروندان به ویژه زنان، بی طرفی و صداقت رسانه ملی در انعکاس واقعیتهای داخلی ایران و تحولات جهانی و عزم و هماهنگی همه مسئولان و افراد دارای تریبون برای کمک به منافع ملی و کاهش تنشها و اختلافات هم در عرصه داخلی و هم بین المللی، برخی از راهکارهایی هستند که می توانند به افزایش سرمایه اجتماعی و وفاق داخلی کمک کرده و سبب تقویت موضع ایران در عرصه منطقه ای و جهانی شوند.

گام دوم باید تقویت مجدد محور مقاومت البته با رویکردی جدید باشد؛ در این زمینه وضعیت همه اعضای محور مقاومت یکسان نیست؛ بر اساس گفته های مقامات حاضر در میدان که در روزهای اخیر به طور گسترده در رسانه‌ها منتشر شده است، برخی از بخشهای محور مقاومت در سالهای اخیر از اهداف اصلی و اولیه مقاومت فاصله گرفته بودند و تعریف خاص خود را از مقاومت داشتند؛ به طور مشخص در سوریه شاهد رواج فساد اقتصادی، بی توجهی به وضعیت معیشت و رفاه مردم، تمایل بشار اسد به کشورهای عربی خلیج فارس و عدم همراهی و همدلی با سیاستهای ایران بوده ایم.

هر چند لازم بود ایران با دیدن این نشانه ها، بر اساس اصول «عزت، حکمت و مصلحت» قبل از سقوط اسد سیاست جدید خود در مورد سوریه را رونمایی کند، اما حال نیز می توان به تحولات سوریه به عنوان یک درس عبرت نگریست و برای اعضای جبهه مقاومت مشخص کرد از آنجا که «مردمی بودن رمز اصلی در جبهه مقاومت است»، حمایت ایران از آنها تنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که سران مقاومت ویژگی مردمی بودن خود را از دست ندهند.

در این راستا، آن دسته از گروههای مقاومت که از حمایت و پشتیبانی گسترده مردمی برخوردارند، باید مورد حمایت قرار بگیرند و البته نحوه فعالیت و عملکرد آنها باید طبق خواست و اراده مردم آنها باشد.

گام سوم بهره گرفتن از اختلاف کشورهای اروپایی با آمریکای ترامپ است؛ هر چند مقامات اروپایی بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا تلاش کرده اند به نحوی خود را با سیاستها و مواضع دولت جدید آمریکا وفق دهند، اما تجربه دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نشان می دهد بسیاری از مقامات اروپایی و البته مقامات سایر کشورها، ملی گرایی خودخواهانه وی را تاب نمی‌آورند و می کوشند به گونه ای تک رویهای دولت ترامپ را خنثی کنند. اینجا همان گریزگاهی است که ایران می تواند از آن بهره ببرد و با ایجاد شکاف در جبهه کشورهای غربی از سطح فشارها بر خود و جبهه مقاومت بکاهد.

البته این استراتژی در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز توسط مقامات وقت دولت ایران به کار گرفته شد و هر چند توانست گشایش‌هایی برای کشورمان ایجاد کند، اما راه حل بلند مدت با اثرگذاری گسترده نبود؛ چرا که مشخص شد کشورهای اروپایی اراده و امکانات کافی برای مدیریت مسائل جهانی بدون حمایت آمریکا را ندارند. بنابراین لازم است از درسها و تجربیات گذشته بیاموزیم و به فکر تحقق منافع ملی کشور، رفع تحریمها و کاهش فشار بر مردم ایران و اعضای جبهه مقاومت از راههای عملیاتی و ممکن باشیم.

در این راستا، استراتژی کلیدی ایران باید پیدا کردن راه حلی برای مهار ترامپ و دور کردن وی از دشمنی با ایران و همراهی با نتانیاهو باشد؛ در موقعیت کنونی همانگونه که ایران برای رفع تحریمها و کاهش مشکلات خود به همراهی آمریکا نیاز دارد، ترامپ نیز در دوره دوم ریاست جمهوری خود به دنبال ایفای نقش سوپرمن و حلال مشکلات است و اشتیاق فراوانی دارد که نشان دهد می تواند بحرانهای منطقه ای و جهانی را حل و فصل کند.

شخصیت تاجر پیشه و اهل معامله و البته خود بزرگ بین او نیز این امکان را برای دیپلماتهای کارکشته ایرانی فراهم می کند تا با هنر مذاکره، توازنی بین اهداف و منافع ایران و خواسته‌ها و تمایلات او ایجاد کنند. نزدیک شدن پایان موعد برجام کارت برنده ای در این مسیر است؛ ضمن اینکه عدم تمایل ترامپ برای ورود به جنگی جدید و یا افزایش تنشها در خاورمیانه راه او را از نتانیاهو جدا می کند، با این وجود لابی صهیونیستی قوی در آمریکا تمام تلاش خود برای تحریک ترامپ بر علیه ایران را خواهد کرد.

در نهایت باید گفت تجدید قوای ایران و جبهه مقاومت جز از طریق مهار نتانیاهو و ترامپ، ایجاد شکاف و اختلاف بین این دو، آرام سازی فضا، کاهش تنشها و ایجاد رونق اقتصادی در منطقه امکانپذیر نیست و همه اینها نشان دهنده این است که بعد از مدتها دیپلماسی باید بار دیگر هنر خود را نشان دهد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استراتژی نوین ایران در برابر محور ترامپ – نتانیاهو بیشتر بخوانید »

راهبرد اتحادیه اروپا در قبال اسرائیل: عملگرایی بدون اصول

راهبرد اتحادیه اروپا در قبال اسرائیل: عملگرایی بدون اصول



اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر دچار نوعی «بی ربطی استراتژیک» نسبت تحولات غرب آسیا شده و فاقد ابزار لازم برای اثرگذاری جدی بر تحولات خاورمیانه است.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، سهراب سعدالدین، پژوهشگر مسائل اروپا طی یادداشتی نوشت: یک همسایۀ دردسرساز، این تصوّر غالبی است که در اروپا از رژیم صهیونیستی وجود دارد، همسایه‌ای همیشه طلبکار که در یک سال اخیر، دردسرهایش برای اروپا دو چندان شده است. در سالگرد عملیات نیروهای مقاومت فلسطین علیه اسرائیل، موسوم به عملیات «طوفان الاقصی»، اسرائیل کماکان و بدون تعیین هیچ نقطۀ پایانی و بی توجّه به همۀ هنجارها و قوانین جنگی و حقوق بشری بین المللی، به جنایت جنگی و نسل‌کشی خود ادامه می‌دهد و مـتّحدانش از جمله اتحادیه اروپا را هر روز بیش از پیش، شریک هزینه‌هایش می‌کند.

در واکنش به این وضعیت، اتّحادیه اروپا دچار انفعال راهبردی است و مجموعه عواملی از جمله: فشار واشنگتن؛ درگیری در اوکراین؛ اختلاف نظر و تضاد منافع درون اتحادیه اروپا و میان کشورهای عضو و نداشتن یک راهبرد مشخص مدّون؛ اروپا را به تماشاگر بحران تبدیل کرده است تا کنشگری تأثیرگذار، وضعیتی که از آن با عنوان «بی ربطی راهبردی» اروپا در خاورمیانه نام برده می‌شود. به باور رهبران اتحادیه اروپا، تأکید بیش از اندازه بر اصول، این بی عملی را موجب شده است و بنابراین، نسخۀ تجویزی آنها برای اتّحادیه، توازن‌بخشی میان عملگرایی و اصول، البته به نفع عملگرایی بوده است. رویکرد اتّحادیه اروپا و اعضای آن در قِبال نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه، شِمایی از هر دو این رویکردها را به تصویر می‌کشد، دو رویکردی که البته هیچکدام، نتیجه بخش نبوده اند.

تشدید و تعمیق شکاف‌های درون اروپایی:

اختلاف نظر بر سر نحوۀ مواجهه با جنگ جاری در غزه، اعضای اتّحادیه اروپا را به چند دسته تقسیم کرده است. دستۀ نخست، کشورهای مدیترانه ای در اروپا نظیر: اسپانیا؛ کشورهای شمالی نظیر: نروژ؛ و کشورهایی چون: ایرلند و اسلوونی هستند که به دلایلی از جمله: حاکمیت احزاب چپ؛ سابقۀ مقابله شان با اشغال و استعمار؛ و همچنین، مواضع حقوق بشری؛ حامی آرمان مردم فلسطین هستند و هر چهار کشور نیز به تازگی، دولت فلسطینی را به رسمیت شناخته‌اند.

در میان کشورهای جنوبی اروپا، حزب حاکم در ایتالیا (و حتی حزب دموکرات چپ میانه) طرفدار سرسخت رژیم صهیونیستی است. دستۀ دوم، کشورهای اروپای غربی چون آلمان هستند که تحت تأثیر هولوکاست، خود را متعهد به حمایت از اسرائیل می‌دانند. فرانسه نیز به عنوان کشوری با بیشترین جمعیت مسلمان و یهودی در اروپای غربی، تا کنون موضعی محتاط و البته در عمل، طرفدار اسرائیل را اتخاذ کرده است.

دستۀ سوم، راست‌های رادیکال در اروپا و در کشورهایی از جمله: هلند در اروپای غربی و جمهوری چک، مجارستان، و لهستان در شرق اروپا هستند که در زمره حامیان سر سخت اسرائیل به شمار می‌روند. البته احتمال دارد که روی کار آمدن ائتلاف مدنی در لهستان (متشکل از احزاب چپ) موضع لهستان در دفاع از اسرائیل را کمی تعدیل کند.

البته در مجموع، حتی موضع حامیان اروپایی فلسطین نیز تا حدی محتاطانه بوده و آنها ضمن تأیید حق اسرائیل برای دفاع از خود و متهم کردن حماس، بمباران بی رویه و همه جانبه غزه توسط اسرائیل را محکوم می‌کنند. نکتۀ دیگر اینکه، راست رادیکال ضد مهاجر و اسلام ستیز اروپایی به عنوان وزنه‌ای در مقابل جریان‌های چپ‌ طرفدار آرمان فلسطین عمل کرده است. در سطح رهبران اتحادیه اروپا نیز اختلاف نظرهای جدی میان «اورسولا فون در لاین»، رئیس کمیسیون و «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه وجود داشت و در حالی که اوّلی بر حمایت بی قید و شرط از اسرائیل تأکید داشت، دوّمی طرفدار سرسخت آرمان فلسطین بود. البته روی کار آمدن «کایا کالاس» استونیایی به جای بورل، احتمالاً کفه ترازو را به نفع حامیان اسرائیل، سنگین تر خواهد کرد.

عمل‌گرایی مبتنی بر اصول:

«سیاست خارجی اتّحادیه اروپا توسط اصول مشخصی هدایت می‌شود. این اصول برآمده از ارزیابی واقع‌بینانۀ محیط استراتژیک موجود هستند و نه آرزوهای آرمانگرایانه مبتنی بر ساخت یک جهان بهتر».

این نقل قول از صفحه هشتم متن سند استراتژی جهانی اتحادیه اروپا در سال 2016، نشانۀ چرخشی واقعگرایانه در سیاست خارجی این اتّحادیه است. بر مبنای این اصل، باید ابتدا پیامدهای رفتارهای هنجاری بررسی شوند و گاه به منظور پرهیز از بروز نتایج نامطلوب، ضروری است تا هنجارها را به نفع عملگرایی کنار گذاشت.

بر این اساس، رویکرد اروپا به حل منازعات نیز، از رویکرد مبتنی بر امنیت انسانی به رویکرد مبتنی بر ثبات، تغییر جهت پیدا کرده است. بکارگیری این راهبرد در قِبال اسرائیل امّا، اتحادیه اروپا را از مهم ترین مزیتش یعنی قدرت نرم به منظور شکل‌دهی به یک اجماع جهانی برای متوقف کردن ماشین جنگی اسرائیل، محروم کرده است.

آنچه رهبران اتحادیه اروپا آن را درک نکرده اند این است که توجه به اصول، منبع قدرت این اتحادیه و پیش نیاز هرگونه عملگرایی آن است. حمایت از اسرائیل، این اتّحادیه را با فشار فزایندۀ افکار عمومی داخلی و جهانی مواجه کرده است و ثبات داخلی و اعتبار خارجی‌اش به عنوان بازیگری هنجاری را در معرض خطر قرار داده است. اتّحادیه اروپا امروز به اخلاق گرایی انتخابی متّهم است و در حالی که استقلال استراتژیک‌اش، منوط به تقویت روابط با جنوب جهانی است، اعتماد این بلوک و بویژه اعضای خاورمیانه‌ای آن را از دست داده است. افزون بر این، مواضع متناقض اعضای اتّحادیه اروپا در قِبال رأی دیوان بین‌المللی کیفری علیه رژیم صهیونیستی (نسل‌کشی خواندن اقدام اسرائیل)، موقعیت نهادهای بین‌المللی را از همیشه ضعیف‌تر کرده است، نهادهایی که این اتّحادیه همواره به دنبال اعمال قدرت از طریق آنها بوده است.

اصولگرایی بدون عمل:

همانقدر که توجّه به اصول، عین عملگرایی است، اصولگرایی نیز با عمل است که معنا پیدا می‌کند. بنابراین، کشورهایی چون: ایرلند، اسپانیا، و نروژ از فلسطین به درستی دریافته‌اند که حمایت لفظی‌شان از آرمان فلسطین و محکوم‌کردن نسل‌کشی اسرائیل، هر چند مفید اما ناکافی است و باید با اقداماتی عملی همراه شود. در این رابطه، شناسایی دولت مستقل فلسطینی توسط این کشورها، گامی بسیار مهم بوده است.

پیامدها برای روابط اروپا -اسرائیل:

این کشاکش‌های درون اروپایی؛ این اختلاف نظرهای رویکردی؛ و البته، خساراتی که جنایت جنگی اسرائیل، متوجه منافع و شهرت اتحادیه اروپا کرده است، تأثیرات قابل توجهی بر روابط اروپا و اسرائیل داشته است. نخست، فضای افکار عمومی اروپا به طرز کم‌سابقه ای علیه اسرائیل است و انتقاد نخبگان و سیاستمداران بویژه احزاب چپ، از اسرائیل به تنش دیپلماتیک میان کشورهای اروپایی و اسرائیل منجر شده است.

دوّم، روابط تجاری و اقتصادی اروپا و اسرائیل نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. در این رابطه، اسپانیا، ایرلند و اسلوونی، درخواست بازنگری در توافقنامه تجاری با اسرائیل را داده‌اند و اینکه این توافقنامه نباید اروپا را شریک اشغالگری و جنایت جنگی اسرائیل کند.

سوّم، موضوع تشدید فشارها بر کشورهایی چون: آلمان و هلند با هدف متوقف صادرات تسلیحاتشان به اسرائیل است. هلند البته این کار را انجام داده است اما نه به استناد جنایت جنگی اسرائیل در غزه و نقض مقررات بین المللی، بلکه با استناد به قوانین داخلی هلند که ارسال سلاح به کشور درگیر جنگ را ممنوع می‌کند.

عملگرایی بدون اصول یا اصول گرایی بدون عمل؟ هر دو این راهبردها ناقصند و هیچکدام چارۀ درد بی‌ربطی استراتژیک اروپا در خاورمیانه نبوده‌اند و به تداوم عدم انسجام و کارآمدی در سیاست اروپایی در قِبال اسرائیل منجر شده‌‍اند. اتحادیه اروپا تا کنون شریک هزینه‌های جنون اسرائیل در غزه بوده است و بجز درخواست‌های لفظی برای پایان جنگ؛ ارسال مقادیری کمک بشردوستانه؛ و اعمال یکسری محدودیت‌ها بر شهرک‌ها و شهرک‌نشینان اسرائیلی؛ کنشگری مؤثری در قِبال اسرائیل نداشته است. برای اروپا، گام اول فراهم کردن شرایط یک کنشگری موثر و احیای نقش میانجی‌گرایانه‌اش، برقراری توازن میان عملگرایی و ارزش‌ها، به نفع ارزش‌ها است. در این بین تمکین به رأی دیوان کیفری بین‌المللی، مهم‌ترین گامی است که اتحادیه اروپا باید در این راستا بردارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

راهبرد اتحادیه اروپا در قبال اسرائیل: عملگرایی بدون اصول بیشتر بخوانید »

افزایش شمار شهدای غزه به ۴۳ هزار و ۴۶۹ نفر

افزایش شمار شهدای غزه به ۴۳ هزار و ۴۶۹ نفر



وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه امروز پنجشنبه از افزایش شمار شهدای جنگ ۱۳ ماهه رژیم صهیونیستی علیه این منطقه به ۴۳ هزار و ۴۶۹ نفر خبر داد.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، در بیانیه وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه که در سیصد و نود و هشتمین روز جنگ منتشر شد، آمده است: ارتش رژیم صهیونیستی طی ۴۸ ساعت گذشته مرتکب ۶ مورد جنایت در نوار غزه شد که در نتیجه آن، ۷۸ فلسطینی شهید و ۲۱۴ نفر دیگر زخمی شدند.

در این بیانیه آمده است: با احتساب این شهدا و زخمی‌ها، از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در هفتم اکتبر۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، ۴۳ هزار و ۴۶۹ فلسطینی، شهید و ۱۰۲ هزار و ۵۶۱ فلسطینی دیگر زخمی شدند.

این وزارتخانه در ادامه اعلام کرد که در نتیجه تداوم حملات، پیکرهای زیادی همچنان در زیر آوارها مانده‌اند و نهادهای امدادی قادر به بیرون کشیدن آنها نیستند.

مقاومت فلسطین به رهبری جنبش حماس در سپیده‌دم هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) عملیات غافلگیرکننده منحصربه‌فردی را با نفوذ به شهرک‌های صهیونیست‌نشین در نزدیکی نوار غزه آغاز کرد و ضمن تصرف پایگاه‌های ارتش رژیم اسرائیل، ده‌ها صهیونیست را به اسارت گرفت.

پس از آغاز عملیات «طوفان الاقصی» توسط مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر، مقامات رژیم صهیونیستی در همان روز و به گمان اینکه می‌توانند طی چند روز، گروه‌های مقاومت را نابود کنند و نوار غزه را تحت اشغال خود درآورند، اقدام به آغاز حملات هوایی شدید به نواحی مختلف این منطقه کردند.

طی این مدت ۷۰ درصد از منازل و زیرساخت‌های نوار غزه در این جنگ به شدت تخریب شده است و محاصره و بحران انسانی شدید در کنار قحطی و گرسنگی بی‌سابقه، جان ساکنان این منطقه را تهدید می‌کند اما با وجود همه این جنایت‌ها، رژیم صهیونیستی اعتراف کرده است که پس از ۱۳ ماه، هنوز نتوانسته به اهداف خود یعنی نابود کردن جنبش حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست از نوار غزه برسد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افزایش شمار شهدای غزه به ۴۳ هزار و ۴۶۹ نفر بیشتر بخوانید »

فرمانده سابق صهیونیستی: حزب‌الله همچنان قدرتمند است

فرمانده سابق صهیونیستی: حزب‌الله همچنان قدرتمند است



یک فرمانده سابق نیروی هوایی رژیم صهیونیستی با اشاره به توانمندی‌های جنبش حزب‌الله تأکید کرد که این جنبش همچنان از توان موشکی برخوردار است.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از پایگاه خبری «العهد»، سرتیپ «ایلان بیتون» فرمانده سابق نیروی هوایی رژیم صهیونیستی گفت که حزب‌الله همچنان از قدرت اصلی خود برخوردار است.

وی با اشاره به توان موشکی حزب‌الله گفت: حزب‌الله نه تنها تهدیدی برای ساکنان شمال (فلسطین اشغالی) بلکه تهدیدی برای کل اسرائیل است.

بیتون تصریح کرد: حزب‌الله به دنبال جنگ فرسایشی بلندمدت با اسرائیل از طریق تغییر شیوه‌هاست؛ به صدا درآمدن آژیرهای خطر در شمال یک روال صبحگاهی پر تنش است که حزب‌الله با هوشمندی زیاد آن را مدیریت می‌کند و سرعت، مکان‌ها و تعداد موشک‌ها را تغییر می‌دهد.

از سوی دیگر سرلشکر «اسرائیل زیو» از نیروهای ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی نیز روز گذشته گفت: حزب‌الله با وجود ضرباتی که متحمل شده، توانسته خود را بازیابی کند و به وضعیت عادی بازگردد.

در همین ارتباط «عبدالباری عطوان» روزنامه نگار فلسطینی امروز دوشنبه در مطلبی در روزنامه رای الیوم با اشاره به تشدید حملات مقاومت اسلامی لبنان به سرزمین های اشغالی نوشت: حزب الله به شهرک نشینان صهیونیست در ۲۵ شهرک شمال فلسطین اشغالی دستور داد «تاکید می‌کنم دستور داد نه هشدار»، که بی درنگ این شهرک ها را تخلیه کنند، زیرا اهداف نظامی مشروع یگان موشکی و پهپادی حزب الله هستند؛ این امر در تاریخ درگیری عربی- صهیونیستی بی سابقه و واکنشی است به تحرکات دشمن برای انتقال جنگ به لبنان؛ مشابه آنچه در غزه از زمان «طوفان الاقصی» در یکسال قبل رخ داد و این، مقدمه عملیات نیروهای رضوان حزب الله و آزادی آن مناطق است.

عطوان ادامه داد: این دستورات حزب الله به شهرک نشینان برای تخلیه، به مثابه مقابله به مثل با اقدامات ارتش اشغالگر و درخواست آن از لبنانی ها و ساکنان غزه برای تخلیه روستاها و شهرک ها و اردوگاه ها قبل از بمباران و شهید و زخمی کردن صدها و بلکه هزاران نفر از ساکنان بی دفاع است و جالب اینکه اشغالگران، دَم از جان غیرنظامیان و پایبندی به قوانین بین المللی می‌زنند.

ارتش رژیم صهیونیستی صبح دوشنبه دوم مهر حملات گسترده به مناطق مختلف جنوب لبنان را آغاز کرد که تا این لحظه نیز همچنان ادامه دارد.

براساس گزارش وزارت بهداشت لبنان، این حملات تا این لحظه ۲ هزار و ۶۷۲ شهید و ۱۲ هزار و ۴۶۸ زخمی برجای گذاشته است.

حزب‌الله لبنان نیز در مقابل تجاوز اشغالگران؛ عملیات‌های خود علیه مواضع و شهرک‌های صهیونیست نشین در شمال فلسطین اشغالی را در دستور کار قرار داد و طی روزها و ساعت های گذشته با پرتاب صدها موشک، مواضع رژیم صهیونیستی را موشک باران کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده سابق صهیونیستی: حزب‌الله همچنان قدرتمند است بیشتر بخوانید »