ظلم

جنگ به سبک آمریکایی‌

جنگ به سبک آمریکایی‌


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در حال حاضر در دنیا بیش از هر گروه دیگری دولت آمریکا دم از دموکراسی می‌زند و تروریست‌هایی را تربیت و تقویت کرده و می‌کند که از هیچ جنایتی فروگذار نیستند.

و اما چرا می‌توانند چنین وقیحانه ادعای آزادی سر دهند و در عمل و آشکارا بساط ظلم را حتی فرسنگ‌ها دورتر از خاک خود پهن کنند؟

آنچه حقیقت این تضاد را توضیح می‌دهد کلید بسیاری از مشکلات در دنیای امروز است. این موضوع از دو منظر قابل بررسی و تحلیل است؛ اول مربوط می‌شود به اینکه او پای در گود ندارد و تبعات تجاوز، دامن خودش را نمی‌گیرد و دوم آنکه کسانی از روی حماقت و یا خیانت جاده حضور و تعدی او را صاف می‌کنند.

و اما دلیل نخست؛

آمریکا داعش را به وجود آورد، اما بهایش را مردم بی‌گناه عراق و سوریه پرداختند. در خاورمیانه مداخله می‌کند و بر طبل جنگ می‌کوبد، اما آتشی به خودش نمی‌رسد و هزینه‌های مادی و معنوی آن را ملت‌های منطقه پرداخت می‌کنند. به دنبال غارت منابع و گسترش نفوذ خود در سرزمین‌های دیگر است، اما عواقب و حتی ریسک این اقدام را متحمل نمی‌شود. در واقع همان موضوع مهمی که نسیم نیکلاس طالب در کتاب خود با عنوان «پوست در بازی» مطرح می‌کند.

به قول نسیم طالب، این پدیده تلخ بی‌گذشته است و در تاریخ اگر امپراطوری می‌خواست کشورگشایی کند، خود و مردمش بهای این جنگ را می‌پرداختند و چه بسا در میدان جنگ کشته می‌شد. آمارهای تاریخی نشان می‌دهد که فقط یک سوم امپراطورهای رومی در رختخواب مرده‌اند و باقی در میدان جنگ.

به عبارت دیگر یک خلبان بد در اعماق اقیانوس اطلس مدفون است، اما یک رئیس جمهور امریکا وقتی تصمیم می‌گیرد به عراق حمله کند قهوه‌اش را می‌نوشد و کودکان آمریکایی در مدرسه آواز می‌خوانند و این کودکان عراقی هستند که آواره و کشته می‌شوند.

تنها راه حل برای کنترل این تجاوزات و سلطه‌گری امریکا این است که کشورهای مورد تجاوز به او بفهمانند خود باید بر کشتی تصمیمش سوار شود و اگر این کشتی سوراخ شد، او هم غرق خواهد شد. اتفاقی که سرداران بزرگ ما در موضوع توانمندی موشکی و هسته‌ای در ایران عزیزمان رقم زدند و این بازدارندگیِ قدرتمند، خاک و ملت ما را بیمه کرده است.

البته اگر گروه‌هایی پای میز حماقت و یا خیانت و با اعتمادی مضحک به دشمن، این دستاوردها را به حراج نگذارند! گروه‌هایی که علت دوم گسترش استعمار و ظلم امریکا هستند و در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم.

و اما دلیل دوم؛

حقیقتی تلخ وجود دارد که فرهیختگان بسیاری بر آن تاکید کرده‌اند؛ «استعمار وقتی محقق می‌شود که استحمار موفق شده باشد». در این صورت استحمارشدگان نه تنها با استعمار درگیر نمی‌شوند بلکه زمینه‌های حضور، چپاول و جنایت استعمارگر را به دست خود فراهم می‌کنند. این دسته همراه آنان که عامدانه و از سر منفعت به کشور و ملت خود خیانت می‌کنند دوستانِ دشمن‌ هستند در خاکی که به آن طمع دارد و هجوم می‌برد.

نمونه دسته اول را می‌توانید در میان به اصطلاح مدعیان اندیشه‌ای پیدا کنید که معتقدند امریکا دشمن ملت ایران نیست! برخی از آنها قلم و رسانه‌شان را دو دستی و با احترام به گرگی هدیه ‌می‌دهند که گوسفند تصورش می‌کنند. به هزار دلیل مضحک اثبات می‌کنند که مداخلات نظام وحشی و تشنه قدرتِ امریکا در کشور ما شریف بوده و در بسیاری از موارد به منافع ملی ما کمک کرده است! کاش افق دیدشان کمی، فقط کمی، دورتر از نوک بینی‌شان می‌رفت و تابلوی کوچه‌ را می‌دید که نام غیوری بر آن نشسته که جوانی‌اش را به مسلخ برده تا مقابل درندگی این گرگ را بگیرد.

البته در این بی‌بصیرتی یک نکته مهم قابل تامل است. به قول ظریفی، وقتی منافع حزب و قدرت‌طلبی به مثابه سیستم عامل در روح و اندیشه انسان حاکم شود، قوه ادراک و تحلیل او را به ناکجاآباد می‌کشاند به طوری که دوست را رها می‌کند و کنار دشمنی می‌ایستد که شمشیرش را تا آنجا که توانسته در قلبش فرو برده است.

در این میان گروهی نیز آگاهانه آب به آسیاب دشمن می‌ریزند تا منافع خود یا جریانی که وامدار آن هستند را تامین کنند. آن‌ها نه تنها در چشم ملت خود و همه آزادگان جهان بلکه در چشم دشمن هم ذلیل‌اند و ابزاری سخیف تلقی می‌شوند برای متجاوز با تاریخ مصرف کوتاه.

در خطبه سی و چهارم نهج البلاغه، حضرت امیر (علیه السلام) چه زیبا این اصحاب ادعا را توصیف فرموده‌اند: « … شما مانند شتران بی‌ساربانی هستید که چون از طرفی جمعشان کنند، از طرف دیگر پراکنده شوند… فریب می‌خورید و چاره فریب نمی‌کنید. شهرهایتان به تصرف دشمن در می‌آید و به خشم نمی‌آیید… دیده دشمن بیدار است و شما در بی‌خبری هستید… سوگند به حق، کسی که زمینه سلطه دشمن را بر خود فراهم کند تا دشمن گوشتش را بخورد و استخوانش را بشکند، عجز و بی‌غیرتی‌اش بزرگ و دلش ناتوان و ضعیف است.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ به سبک آمریکایی‌ بیشتر بخوانید »

چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند؟

چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در منطق اسلامی، هیچ کسی نمی‌تواند به بهانه این‌که مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصی‌اش را زیر پا بگذارد. آسیب رساندن به بدن، سرپیچی از دستور خدا، کفران نعمت و دنبال کردن هوا و هوس نمونه‌هایی از ظلم‌هایی است که هر کدام از ما می‌توانیم به خودمان روا داریم. اگر بررسی دقیق‌تری بر آیات قرآن کریم و آموزه‌های اسلامی انجام دهیم، این نکته را متوجه می‌شویم که حتی اگر به مردم دیگر ظلم کنیم، اگر حق دوستی‌ها را ادا نکنیم، راه مردم را ببندیم، سد معبر کنیم، به بهانه کار شخصی امور ارباب‌رجوع را به تعویق بیندازیم، دروغ بگوییم، تهمت بزنیم و غیبت کنیم، درواقع نه به دیگری، که در اصل به خودمان ظلم کرده‌ایم. آن هم ظلمی که عواقبش دامان خودمان را می‌گیرد و در این دنیا و آخرت باید به آتشی که با اراده خودمان بر پا کرده‌ایم، بسوزیم.

در گفتگویی که با دکتر حمیدرضا فلاح، استاد دانشگاه و کارشناس دینی انجام شده است، با رویکردی کاربردی به موضوع ظلم پرداخته است تا ابعاد ظلم و مفهوم آن از منظر قرآن کریم مشخص شود. آن طور که این کارشناس دینی توضیح می‌دهد، ظلم به معنی ستم و آزار است. در اصل به معنی ناقص کردن، کم کردن یا نادیده گرفتن حق و یا گذاشتن چیزی در غیر جای خودش است. بنابراین آزار رساندن به دیگران و پایمال کردن حق، که از بارزترین مصادیق ظلم است، تنها یک نمونه از ستم‌هایی است که مردم در حق خودشان و دیگران روا می‌دارند. چنانکه ظلم از منظر قرآن کریم یکی از بدترین انواع گناه است که زشتی و شنیع بودن سایر گناهان هم به اندازه مقدار ظلمی است که در آن‌ها وجود دارد.

این کارشناس دینی تصریح می‌کند که: «ظلم انسان به خدا بزرگ‌ترین ظلم‌ها محسوب می‌شود. چون انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه می‌دارد و هدایت می‌کند. در این حالت کمال بی‌ادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعده‌ای که او می‌پسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامن‌گیر خودش می‌شود. البته عواقب این ظلم هم طبق آموزه‌های قرآنی، به خود فرد برمی‌گردد و نمی‌تواند از آثار رفتار ستمکارانه‌اش در امان بماند.»

معمولاً ظلم را تجاوز به حقوق دیگران و ضایع کردن حق دیگری معنی می‌کنیم. آیا چنین معنایی با آموزه‌های قرآن تطبیق دارد؟ به این معنا که وقتی گفته می‌شود کسی به خودش ظلم می‌کند، حق خودش را ضایع کرده است؟

باید توجه داشت که معنی واقعی کلمه ظلم با آن مفهومی که معمولاً به ذهن ما می‌رسد، مقداری تفاوت دارد. در بیشتر موارد منظور ما از به کار بردن این کلمه «انجام دادن عمل حرام» است ولی لغت دانان کلمه ظلم را این طور معنی کرده‌اند که ظلم یعنی عملی را در غیر مورد انجام دادن. ظلم یعنی قرار دادن چیزی در غیر جایی که مخصوص به او است، حالا چه به کمی و نقصان باشد و چه به زیادی.

اما در اصطلاح ظلم به معنی تجاوز از حدود شرعی یا عرفی است. یعنی همین معنی و مفهومی که در اکثر موارد به ذهن ما خطور می‌کند. اما ظلم در قرآن کاربردهای گوناگونی دارد و لازم است تعبیرهای آن دسته‌بندی شود؛ مانند ظلم انسان به خودش، ظلم به خدا و یا ظلم به دیگران که هر کدام عواقب و نتایج خاص خود را دارد.

**وقتی بنده، به خدا و خالق خود ظلم می‌کند

ظلم انسان به خدا یعنی چه؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چگونه می‌شود آدمی که بنده و مخلوق خداست، بتواند به خالق و پروردگار خودش ظلم کند؟

ظلم انسان به خدا بزرگ‌ترین ظلم‌ها محسوب می‌شود. چون همان طور که در پرسش هم اشاره کردید انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه می‌دارد و هدایت می‌کند. در این حالت کمال بی‌ادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعده‌ای که او می‌پسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامن‌گیر خودش می‌شود.

** بزرگ‌ترین و بدترین ظلم

نمونه‌ای از ظلم به خدا کفر و شرک است. حتی خداوند متعال در قرآن کریمش، شرک را بدترین و بزرگ‌ترین نوع ظلم عنوان می‌کند. چنانکه در سوره لقمان آیه ۱۳ می‌خوانیم: «إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ به درستی که شرک، ستم بزرگی است.»

چرا شرک بزرگ‌ترین نوع ظلم است؟

شرک در حقیقت از سه منظر ظلم محسوب می‌شود: اول اینکه ظلم نسبت به ذات پاک خداوند متعال است که مشرک برای او شریک قرار داده است. دوم آنکه مشرک درواقع به خودش ظلم کرده، چون شخصیت خود را تا حد پرستیدن اشیائی مثل سنگ و چوب و مجسمه یا هر چیز دیگری غیر از خداوند یکتا پایین آورده و بی‌ارزش کرده است. سوم آنکه شرک به منزله ظلم به اجتماع است، به این علت که از طریق شرک، جامعه گرفتار تفرقه و پراکندگی و دوری از برکت‌های ایمان به خدای یکتا می‌شود.  آن طور که خداوند متعال در آیه ۸۲ از سوره انعام می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِک لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ؛ آن‌ها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردند، ایمنی تنها از آن آن‌هاست و آن‌ها هدایت‏یافتگان هستند.»

آیا دروغ بستن به خدا هم ظلم به ذات اقدس الهی محسوب می‌شود؟

بله. این عمل آن قدر شنیع و ناپسند است که در آیه هفتم از سوره مبارکه صف می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ الْکذِبَ؛ چه کسی ظالم‌تر است از آن کسی است که بر خدا دروغ  می‌بندد؟» به این ترتیب افرادی که خدا را نمی‌شناسند و نسبت‌هایی به او می‌دهند که دور از شأن و منزلت الهی است و یا آیات و سخنان خدا را تحریف می‌کنند و نسبت دروغین به خدای تعالی می‌دهند، یکی از بارزترین نمونه‌های ظالمان و ستمکاران هستند که خداوند به شدت آن‌ها را تهدید به عذاب و دوری از رستگاری می‌کند. چنانکه در سوره انعام در این باره می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللّهِ کذِبًا أَوْ کذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [ و همتایی برای او قائل شده‏] و یا آیات او را تکذیب کرده است؟ مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد.»

** تکذیب آیات و شکستن حدود الهی

کسانی که در برابر حق تسلیم نمی‌شوند و حق را قبول نمی‌کنند و یا پیامبران خدا را که با نشانه‌های الهی آن‌ها را هدایت می‌کنند، انکار کرده و دروغ می‌دانند نیز گروه دیگری از ظالمان هستند. آن طور که خداوند متعال در آیه ۱۵۷ سوره انعام فرموده است: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا؛ پس چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده و از آن روی گردانده است؟»

نوع دیگری از ظلم‌هایی که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده، شکستن حدود الهی است. شکستن حدود الهی چه معنایی دارد و چرا ظلم محسوب می‌شود؟

شکستن حدود الهی شاید به این دلیل بارها در قرآن کریم تکرار شده است که در بین مردم هم بسیار شایع است. هم در زمان نزول قرآن کریم و هم در دوران قبل و بعد از آن، همیشه مردمی بوده‌اند که احکام خدا را رعایت نمی‌کرده‌اند و لازم است این تذکر به طور مداوم داده شود که عمل آن‌ها مصداق ستم کردن آن‌ها به خداوند است. چنانکه در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ مَن یتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ؛ از حدود الهی تجاوز نکنید و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.»

این افراد با شکستن قوانین و حدود الهی در حقیقت با پناهان خود حریم خدا را شکسته و از خط قرمزهایی تجاوز و تعدی می‌کنند که خداوند و خالق آن‌ها تعیین فرموده است.

در این میان آنچه که در میان مردم به عنوان ظلم شناخته می‌شود، ظلم به دیگران است. چه نمونه‌هایی در این زمینه در قرآن کریم مطرح شده است؟

طبق آموزه‌های قرآن، ظلم کردن به دیگری فقط به معنی آسیب زدن مالی و جانی نیست. از منظر آموزه‌های دینی هر شخصی در جامعه حریم و محدوده شخصی دارد که پا گذاشتن روی خطوط قرمز آن به منزله نادیده گرفتن حقوق فرد است و تجاوز به آن نمونه بارزی از ظلم به حساب می‌آید. آن هم ظلمی که خداوند آن را به منزله حق الناس می‌داند و به راحتی از آن نمی‌گذرد.

توهین به افراد، غیبت کردن، تهمت زدن، مسخره کردن، عیب‌جویی و دادن لقب‌های زشت از مصداق‌های ظلم است که در قرآن کریم به آن‌ها اشاره شده است.

** سرانجام ظلم‌های بنی‌اسرائیل

آیا در قرآن کریم به طور مستقیم به ظلم فرد یا افرادی اشاره شده و نتیجه آن بازگو شود تا درسی برای مردم باشد؟

بله. به عنوان مثال در قرآن از بنی‌اسرائیل و ظلم‌های آن‌ها یاد شده است. دلیل حرام شدن بعضی از نعمت‌ها بر قوم بنی‌اسرائیل، ظلمی بود که آن‌ها نسبت به مردم انجام می‌دادند. ستم‌هایی مثل آزار مردم ضعیف جامعه، جلوگیری از دعوت پیامبران خدا در مسیر هدایت مردم، خوردن اموال مردم به ناحق و رباخواری از نمونه‌های ظلم بنی‌اسرائیل است که موجب محرومیت آن‌ها از برخی نعمت‌های خدا شده است. همان طور که در سوره مبارکه نساء آیات ۱۶۰ و ۱۶۱ در این باره می‌فرماید: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ کثِیرًا؛ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» به این معنا که «به خاطر ظلمی که از یهود صادر شد و (نیز) به خاطر جلوگیری بسیار آن‌ها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آن‌ها حلال بود، حرام کردیم. (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل.»

همچنین خداوند متعال سرزنش ظالمان را جایز می‌داند و خود نیز آن‌ها را ملامت می‌کند. آنجا که در سوره شوری می‌فرماید: «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ایراد و مجازات بر کسانی است که به مردم ستم می‏کنند و در زمین به ناحق ظلم روا می‏دارند. برای آنان عذاب دردناکی است.»

** ظالم‌ترین مردم چه کسی است؟

با این توضیحات، خداپرستی و دانستن حقیقت، حق مردم است و کسی که مانع از خداپرستی و بندگی دیگران شود، ظالم است.

همین طور است. همان طور که در سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۴ ظالم‌ترین افراد را کسانی می‌خواند که مانع از ذکر خدا می‌شوند: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ؛ چه کسی ستمکارتر از آن کس است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد؟»

در عین حال کسانی که به ناحق شهادت می‌دهند هم جزء ظالم‌ترین افراد معرفی شده‌اند. آن طور که در آیه ۱۴۰ سوره بقره می‌خوانیم: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ؛ و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‏کند؟!»

** ظلم به خود، گناهی نابخشودنی است

 در این میان ظلم انسان به خودش چه معنایی دارد؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چگونه انسان که ذاتاً دنبال منافع و مصالح خودش است، می‌تواند در حق خودش ظلم کند و به خودش ضرر برساند؟

در پاسخ به این سؤال باید دقت شود که بر اساس برنامه‌ریزی خداوند، هر ذره‌ای در عالم حریم و حقوق مخصوص به خودش را دارد. طبیعی است انسان که شاخص‌ترین مخلوق و آفریده خداوند است، هم حقوق خاصی دارد. آن حقوقی که برای رسیدن به سعادت و هدفی که خدای متعال برای او در نظر گرفته و برنامه‌ریزی کرده، باید رعایت شود و زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن آن، مثل سایر مصداق‌های ظلم، گناه و غیر قابل بخشش است.

بنابراین در منطق اسلامی، هیچ کسی نمی‌تواند به بهانه این‌که مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصی‌اش را زیر پا بگذارد. اما چه مصداق‌هایی برای ظلم به خود وجود دارد؟

مهم‌ترین مصداق‌هایی که در قرآن به عنوان ظلم به خود مطرح شده، شرک به خدای یکتا، حکم کردن به غیر آنچه که خداوند فرمان داده، پوشاندن و کتمان حق، تجاوز به حدودی که خداوند تعیین کرده، پیروی از هوای نفس و … است. چنانکه در سوره اعراف می‌فرماید: «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.»

همچنین در سوره شوری کفران نعمت را ظلم انسان به خودش دانسته و می‌فرماید: «وَ مَا ظَلَمُونَا وَلَکن کانُواْ أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ؛ (ولی آن‌ها کفران کردند) آن‌ها به ما ستم نکردند، بلکه به خود ستم می‏نمودند.» و یا در سوره بقره درباره ظلم به خود می‌فرماید: «وَ مَن یفْعَلْ ذَلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است.» و نیز: «وَ مَن یفْعَلْ ذَلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است.» بنابراین وقتی کسی حق دیگری را ضایع می‌کند، برای خدا شریک قرار می‌دهد و یا کفران نعمت می‌کند، درواقع باب رحمت و نعمت خدا را که بی‌دریغ بر رویش باز شده، می‌بندد. این گونه است که در حقیقت ظلم به خدا و مردم، به منزله ظلم انسان به خودش است، کاری که انسان عاقل و دانا مرتکب نمی‌شود.

منبع: تسنیم



منبع خبر

چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

ورق بزنید …………..ای مادر ، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگ…


ورق بزنید …………..ای مادر ، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی “ای مصطفی ، من تو را بزرگ کردم ، با جان و شیره خود تو را پرورش دادم و اکنون که می روی از تو هیچ نمی خواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم ، فقط یک وصیت می کنم و آن این که – خدای بزرگ را فراموش نکنی – ” .
ای مادر ، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز می گردم و به تو اطمینان می دهم که در این مدت دراز ، حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم ، عشق او آن قدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود .
خوشحالم ای مادر ، نه فقط به خاطر این که بعد از این هجرت دراز به آغوش وطن باز می گردم بلکه به این جهت که بزرگترین طاغوت زمان شکسته شده و ریشه ظلم و فساد برافتاده و نسیم آزادی و استقلال می وزد .
( دست نگاشته ای از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب “خدا بود و دیگر هیچ نبود ، صفحه ۲۷۴ . هنگام نخستین روز ورود از لبنان به تهران بعد از بیست و دو سال که گویای بلند نظری مادر و خلوص و اعتقاد راسخ دکتر چمران و پایبندی او به عشق الهی است . البته این دست نگاشته را هیچ گاه هم به مادر نداد و برای او نخواند ، بعد از شهادتش این دست نوشته را برای مادر خواندم )

تصویر دکتر چمران در یک هیات مذهبی در یک روز صبح جمعه در تهران ، میدان توحید خیابان پرچم در کنار یکی از اعضای هیات . سال ۱۳۵۹ .اگر نام او را میدانید اعلام فرمائید .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

ورق بزنید …………..ای مادر ، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگ… بیشتر بخوانید »

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر…


………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزرگ و شیطانی عالم علیه من تجهیز شدند ، و از زمین و آسمان گلوله مرگ می بارید ، و هوا مسموم شده بود و ظلمت جهل و ظلم و کفر بر عالم سیطره یافته بود ، تو ای خدای من به من جرأت دادی که کلمه حق را با صدای بلند اعلام کنم و به من شجاعت دادی که در برابر قدرتمندان زمان بایستم و به من رحمت کردی که لحظه ای از طریق حق منحرف نشوم .
ای خدای بزرگ ، تو را شکر می کنم که آرزوها را در دلم خشک کردی ، خوف مرگ را از من گرفتی ، لذت شهادت را به من نمودی ، در مقابل ظلم و کفر مرا روئین تن کردی .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۹۰ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ )

تصویر دکتر چمران در تهران و زمانی که وزیر دفاع بود ، در یک روز صبح جمعه در یک هیات مذهبی در میدان توحید خیابان پرچم تقریبا مقابل کانون توحید در حالیکه نوجوانی را در آغوش گرفته است ، سال ۱۳۵۸ . اگر کسی از این نو جوان نام و نشانی دارد اعلام فرماید .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر… بیشتر بخوانید »