عباس دوران

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پیش از آزادسازی خرمشهر، عراق در چنین جایگاهی قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و می‌توانست با فشار‌های سیاسی، خود را به ما تحمیل کند، ولی با آزادسازی خرمشهر قضیه برعکس شد و نظام بین‏‌الملل شاهد شکست نظامی – سیاسی عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالی بود که عراق برگ برنده خود را برای اعمال نظرات نامشروع در منطقه از دست داد.

در شرایطی که خرمشهر آزاد شده بود کشور‌های عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند. آمریکا و برخی کشور‌های عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏‌بس برقرار شود.

در تشریح علل تصمیم برگزاری کنفرانس غیرمتعهد‌ها در بغداد می‌توان گفت که رژیم صدام که در آن شرایط از لحاظ سیاسی بسیار ضعیف شده بود، بهترین راه خروج از این بحران را برگزاری اجلاس سران کشور‌های غیرمتعهد در بغداد دانست، زیرا از این طریق موفق می‌شد با صدور بیانیه و حربه‏‌های دیگر همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند.

از سوی دیگر، عراق بار‌ها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی پرنده‌ای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهد‌ها جلوگیری شود.

خلبان عباس دوران که بود؟

عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت.

وقتی جنگ تحمیلی در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می‌کرد. او در طول جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز جنگی داشت.

بار‌ها می‌گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

عباس دوران هفتم آذرماه سال ۱۳۵۹ در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد، چنانچه می‌گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.

در سال ۱۳۶۱ جنگ تحمیلی هر روز شعله‏‌ورتر می‌شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهد‌ها سخن می‌گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنز‌های سفارشی‏‌اش را بر روی اتوبان‏‌های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ می‌کردند که ایران نمی‌تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، بیستم تیرماه ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.

روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.

هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری هواپیمای شماره سه: توانگریان – خسروشاهی

ماجرای این مأموریت که خلبان عباس دوران در آن به شهادت رسید از زبان همکار و همراهش منصور کاظمیان خواندنی است:

وی می‌گوید: قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد، پرواز کند، زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت‏‌های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما توضیح دادند که به علت حساسیت ویژه، این عملیات با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره ۱» من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره ۲» محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره ۳»، توانگریان و خسروشاهی که البته قرار شده بود هواپیما‌های شماره ۱ و ۲ به عمق خاک عراق و شهر بغداد بروند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره ۳ نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما، عملیات را ادامه دهد.

ما به سمت بغداد پرواز کردیم. تقریباً ۱۵ کیلومتری بغداد بودیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏‌رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی این گلوله‏‌ها به هواپیمای ما اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهراً موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏‌ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. زیرا در آن شرایط اگر باز می‌گشتیم دوباره در دیوار آتش دشمن قرار می‌گرفتیم بنابراین به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

بعد از تخلیه بمب‏‌ها مسیری را ادامه دادیم که دقیقاً به سمت همان هتلی ختم می‌شد که قرار بود کنفرانس غیرمتعهد‌ها در آن برگزار شود.

زمانی که ما بمب‏‌ها را روی پالایشگاه الدوره می‌ریختیم آتش بی‌امان و شدید دشمن قطع نمی‌شد. در همان موقع بود که هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می‌سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می‌سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی‌دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

درست نمی‌دانم، اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی‌دانم آیا عباس بود که این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم). یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود. در هر صورت چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچ چیز ندیدم. وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهد‌ها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت‌‏های شب قبل از عملیات افتادم که به من گفت: «منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم.»

کاظمیان درباره عملیات‏‌های مهمی که با عباس دوران انجام داده است، می‌گوید: من از سال ۱۳۶۰ که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏‌های زیادی با او شرکت کردم که مهم‏ترین آن‌ها عملیات فتح‏‌المبین، عملیات بوشهر برای بمب‏‌باران اسکله‏‌های «البکر و الامیه» نزدیک بندر بصره و همچنین آخرین عملیات با هدف ناامن کردن شهر بغداد و به هم زدن کنفرانس غیرمتعهد‌ها بود.

عباس دوران بین همه معروف بود. ترس را هیچ‏گاه در وجود او ندیدم. سخت‏‌ترین مأموریت‏‌ها را قبول می‌کرد و به تنها چیزی که فکر می‏‌کرد هدف بود. حتی یادم هست در عملیات بمب‏‌باران اسکله‌های «البکر» و «الامیه» در نزدیکی بندر بصره، بنا به دلایلی قرار شد که عملیات به صورت نیمه کاره متوقف شود، ولی عباس دوران قبول نکرد و عملیات را به آخر رساند. او هیچ‏گاه در کابین صحبت نمی‌کرد و همیشه می‌گفت اگر از مسیر منحرف شدم و یا حالت نامتعادلی را مشاهده کردید آن وقت علاوه بر اینکه به من اعلام می‌کنید مواظب اطراف باشید.

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت، بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

نا امن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها

سرهنگ ناصر باقری دیگر همرزم عباس دوران می‌گوید: این عملیات از لحاظ سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم بود، (هر چند که تا کنون مهجور مانده است) اگر کنفرانس سران کشور‌های غیرمتعهد در بغداد برگزار می‌شد صدام به مدت هشت سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت. جمهوری اسلامی ایران اعتراض شدید خود را با تحریم کنفرانس نشان داده بود، اما این امر کافی نبود و این کنفرانس نباید در بغداد برگزار می‌شد و ریاست آن به مدت هشت سال در دست صدام قرار می‌گرفت.

ایران از لحاظ سیاسی نتوانست مانع این امر شود و در نهایت متوسل به حربه نظامی شد. تنها راهی که می‌شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد ناامن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می‌کرد. از سوی دیگر در آن زمان (سال ۱۳۶۱) ایران موشک دوربرد نداشت که بغداد را مورد هدف قرار دهد برای همین قرار شد این حرکت توسط هواپیما‌ها انجام شود. این عملیات در ردیف عملیات «حمله به h-۳» قرار دارد. (۱)

پیش از انجام عملیات به ما اعلام کرده بودند که درصد خطر این عملیات بالای ۸۵ درصد است. ۶ خلبان این سه هواپیمای (F-۴) نیز توسط ستاد کل انتخاب شده بودند. من با مرحوم اسکندری، شهید دوران با منصور کاظمیان و توانگریان و خسروشاهی خلبانان سه هواپیمای مذکور بودیم. در این بین من و اسکندری هر کدام ۶ بار بر فراز بغداد پرواز داشتیم، ولی شهید دوران اولین پرواز بود که بر فراز بغداد انجام می‌داد. علیرغم اینکه تا آن زمان دوران دارای بیشترین پرواز عملیاتی بود.

در این عملیات، نیت، زدن شهر بغداد و مناطق مسکونی نبود بلکه قرار بود با حمله به پالایشگاه «الدوره» بغداد و کوبیدن نقاط حساس آن و شکستن دیوار صوتی، فقط یک جو روانی و ترس ایجاد کنیم. از سوی دیگر پدافند دشمن هم خیلی قوی بود. از بدو ورود ما به خاک عراق با یک دیواره آتش روبرو شدیم که پدافند سبک آن‌ها ایجاد کرده بود. نزدیکی صبح بود که پدافند هوایی بغداد نیز ما را ردگیری کرد و ما در بین دو پدافند زمینی و هوایی قرار گرفتیم، به هر حال عملیات را ادامه دادیم و پالایشگاه را زدیم. در موقع رفتن، دوران که «لیدر» (سردسته) ما بود جلوی ما حرکت می‌کرد، اما پس از عملیات و موقع برگشت از سمت دیگر شهر بغداد هواپیمای من و اسکندری جلو بود و دوران و کاظمیان پشت سر ما بودند.

پدافند سبک عراق هواپیمای ما را که شماره دو بودیم زد و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد، ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد و فقط سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم. در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.

اسکندری به آن‌ها گفت عیب ندارد ما را هم زده‏‌اند پشت سر ما بیایید. دوران در جواب گفت: موتور شماره دو آتش گرفته و ما نمی‌توانیم بیاییم.

اسکندری مجدداً گفت: اگر می‌توانید بیایید، وگرنه بپرید بیرون؛ که بعد از این گفت‏‌وگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد و ما بالاخره با وجود آتش سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم. بعد‌ها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران «Eject» (به بیرون پرتاب شده) و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.

صبح روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهد‌ها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک میهن بازگشت.

۱- در عملیات حمله به «h_۳» جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با یک حمله غافلگیرکننده تعداد زیادی از هواپیما‌های جنگی رژیم بعث عراق را از بین بردند. عراق این هواپیما‌ها را برای در امان ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش به منطقه‌ای در نزدیکی مرز اردن منتقل کرده بود و هیچگاه تصور نمی‌کرد ایران بتواند در یک منطقه دورافتاده عراق عملیاتی انجام بدهد.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد بیشتر بخوانید »

سال ۱۴۰۱؛ سال «سلطان مهدی باکری»

سال ۱۴۰۱؛ سال «سلطان مهدی باکری»


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ اکبر صفرزاده؛ برخی از فیلم‌هایی که در حوزه دفاع مقدس در طول ۴۰ سال گذشته در سینمای ایران تولید شده‌اند، تقریبا فاقد ارزش هنری و سینمایی هستند و بودن یا نبودن آن‌ها نه در تاریخ سینما اثرگذار است و نه در تاریخ دفاع مقدس.

اینگونه فیلم‌ها که اغلب به مدد بودجه‌های دولتی و توسط تهیه کنندگان دولتی تولید شده‌اند نه یک فرد خاص یا فرمانده خاص از هشت سال دفاع مقدس را به ما معرفی می‌کنند نه یک عملیات خاص را و نه یک جغرافیای خاص از جنگ را.

بزرگترین خاصیت اینگونه فیلم‌ها این است که درباره هیچ است و هیچ چیزی برای گفتن ندارند؛ می‌توان نام آن‌ها را ژانر هیچ گذاشت و یا «هیچستان»، چون به غیر از «هیچ» چیز دیگری تحویل تماشاگر نمی‌دهند.

جشنواره چهلم فجر برخلاف انتظار

به عنوان مثال ما هیچ فیلمی درباره والفجرهشت نداریم یا فتح المبین یا کربلای سه و اصلا نمی‌دانیم در این عملیات‌ها چه گذشته و اصلا این عملیات‌ها برای چه انجام شده است. هیچ فیلمی درباره هیچ کدام از سیاستمداران دوران جنگ هم نداریم؛ اینکه در مقاطع مختلف و حساس جنگ چه تصمیماتی اتخاذ کردند و اصلا چرا جنگ شروع شد، دیپلماسی خارجی ایران در آن دوران چگونه بود و اینکه چه کسی کوتاهی کرد و چه کسی ایثار کرد و عملکرد چه کسی خوب بود و عملکرد چه کسی بد و…

اما جشنواره چهلم فجر برخلاف انتظار همگان توانست تصویری بسیار زیبا و واقع گرایانه و درست و اصولی از دفاع مقدس ارائه و آغاز بلوغ همه جانبه این سینما را نوید دهد. سینمای دفاع مقدس در جشنواره چهلم تماما مبتنی بر واقعیت‌های موجود در جنگ بوده و خدا را شکر دیگر از توهمات بعضا ریاکارانه در این سینما خبری نبود.

«موقعیت مهدی»؛ مهمترین رویداد جشنواره فجر

سینمای دفاع مقدس در جشنواره چهلم به طور مشخص درباره فرماندهان جنگ حرف می‌زد؛ از عباس دوران، مهدی باکری، دانشمندان هسته‌ای و یا زنانی که دوشادوش مردان در خرمشهر جنگیدند. جنگ با فرماندهان خود معنا پیدا می‌کند و به یاد می‌ماند، روایت کردن هشت سال دفاع مقدس بدون فرماندهان و سربازان خاص تقریبا بی‌ارزش است؛ جنگ به خودی خود تعدادی گلوله است که از این سو به آن سو می‌رود و جان عده‌ای را می‌گیرد، زمانی این جنگ ارزش تصویری پیدا می‌کند که پای یک انسان شریف و دارای شخصیت وسط باشد.

مهمترین رویداد جشنواره چهلم فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» بود. هادی حجازی‌فر زندگی مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا و برادر کوچک‌ترش حمید را طوری روایت کرده که هم مورد قبول منتقدان واقع شد و هم مورد قبول مردم.

باکری فراتر از سینما و قاب دوربین و سینما

کاری که هادی حجازی فر با این فیلم و در این روزگار پر آشوب و پراختلاس انجام داد بسیار فراتر از سینما و قاب دوربین است. در این روزگار که ما هر روز شاهد انتشار اسامی سلطان‌های مختلف یا برادران خاص هستیم که هر کدام به نوعی اموال بیت‌المال را دزیده‌اند، هادی حجازی فر برادرانی را به ما نشان می‌دهد به شدن اهل حلال و حرام که برای برقرار بودن امنیت این کشور از همه چیزشان گذشتند و هر آنچه داشتند را فدا کردند.

هادی حجازی فر همانطور که خودش می‌گوید به لشکر عاشورا و مهدی باکری و برادرش حمید باکری علاقه‌مند است و این علاقه به شدت در فیلمش دیده می‌شود. به یقین او سال‌ها است با این آدم‌ها زندگی می‌کند و می‌خندد و می‌گرید و همچنان بر طبق همان روش و منش زندگی می‌کند؛ او به درستی می‌داند که آنچه می‌ماند مهدی و برادرش حمید باکری است.

در آغاز دفاع مقدس هستیم نه در پایان

ما در آغاز دفاع مقدس هستیم نه در پایان آن. دیروز جنگ نظامی بود و امروز جنگ اقتصادی. دفاع مقدس امروز از جایی آغاز می‌شود که مهدی باکری بدون برادرش و دوستانش و هم رزمانش به زادگاهش باز می‌گردد تا دست تمام دزدان بیت المال و مسئولین فاسد را کوتاه کند. سال ۱۴۰۱؛ سال «سلطان مهدی باکری» است، ان‌شاءالله سال ۱۴۰۲ و سلطانی دیگر از جنس مردم، ایثار، گذشت و نان حلال را بر پرده سینما‌های کشور شاهد باشیم.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سال ۱۴۰۱؛ سال «سلطان مهدی باکری» بیشتر بخوانید »

«بیژن عاصم» علت ساخت «۲۸۸۸»بود/ اگر «عباس دوران‌ها» نبودند، ایران نبود

«بیژن عاصم» علت ساخت «۲۸۸۸»بود/ اگر «عباس دوران‌ها» نبودند، ایران نبود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، نشست خبری «فیلم سینمایی ۲۸۸۸» با حضور کیوان علیمحمدی و علی‌اکبر حیدری کارگردانان و علی اوجی تهیه کننده و عوامل فیلم برگزار شد.

در ابتدا، علی اوجی تهیه کننده فیلم اظهار داشت: در طول هشت سال دفاع مقدس ۲۶۵ شهید خلبان، ۱۸۴ خلبان جاویداثر، ۵۷ خلبان آزاده ارتش جمهوری اسلامی ایران تقدیم کرده‌ایم که از این تعداد خلبان آزاده هفت نفر عروج کردند.

کیوان علیمحمدی کارگردان فیلم در ادامه به تحقیق دو ساله برای تولید این فیلم اشاره کرد و گفت: پیش از تولید ۲۸۸۸ فیلم سینماشهر قصه را در جشنواره داشتیم. امیدوارم عشقی که به خلبانان قهرمان داشتیم را در این فیلم را توانسته باشیم منعکس کنیم. اگر دلاور مردان نیروی هوایی نبودند، اگر عباس دوران‌ و دیگر خلبان‌ها نبودند، ایران نبود.

هنر با یک تلنگر کشور را می‌سازد

شیرین اسماعیلی بازیگر فیلم ۲۸۸۸ نیز گفت: افتخار می‌کنم که در یک فیلم شریف هستم و قرارداست قصه آدم‌هایی را تعریف کنیم که پر از عشق‌اند.

سیاوش مفیدی نیز در سخنان کوتاهی اظهار داشت: این فیلم، فیلم من بازیگر نیست بلکه برای من یک افتخار بزرگ است در فیلمی بازی کرده‌ام که روایتی از قهرمانانی است که متاسفانه کمتر از آن‌ها صحبت کرده‌ایم. واقعا برای من یک افتخار بزرگ بود که سهم کوچکی در این فیلم داشته باشم که درباره قهرمانان کشورمات بود.

عدله گرشاسبی دیگر بازیگر این فیلم در سخنانی گفت: اگر جنگ یک مملت را ویران می‌کند اما هنر با یک تلنگر می‌تواند آن را بسازد.

کامبیز دیرباز از دیگر هنرمندان همکار در این فیلم سینمایی گفت: حتی اگر همین صداپیشگی را روی نقش کاپیتان محمود اسکندری در این فیلم نداشتم باز حتما این جمع قهرمانان بزرگ را از دست نمی‌دادم و برای ادای احترام در این نشست حاضر می‌شدم.

خلبان‌ها نگاهمان به زندگی را عوض کردند

مهدی اسلامی تصویربردار «فیلم سینمایی ۲۸۸۸» با بیان اینکه اشنایی با خلبان‌ها نگاه من را به زندگی عوض کردند، گفت: هرگاه که یک خلبان پرواز می‌کند احتمال بازگشت او بسیار کم است و این شرایط سختی را برای خانواده‌های آن‌ها ایجاد می‌کند و همین در عظمت خلبان‌ها کافی است.

 اوجی در پاسخ به سوالی درخصوص فیلم‌هایش در جشنواره چهلم گفت: من شانسی برای فیلم‌های قائل نیستم چون کارمان فیلم‌سازی است و امسال سه فیلم در جشنواره دارم و هر فیلم سختی‌های خودش را دارد و این فیلم ۲ سال پژوهش داشته است و با کمترین امکانات بیشترین کارها را انجام داده‌اند. تلاش، تحقیق، ممارست و ساعت‌ها فیلم مستند پشتوانه فیلم ۲۸۸۸ است. بعد از ساخت این فیلم ما آدم‌های قبل نیستم بخاطر اینکه روبرو شدن با این قهمرمانان که باعث شده‌اند امروز ما با خیال راحت حرف بزنیم و عید و چهارشنبه ‌سوزی بگذرانیم و نفس بکشیم.

حیدری در پاسخ به اینکه قصد فیلم برجسته کردن چه موضوعی بوده است، گفت: هدف «فیلم سینمایی ۲۸۸۸» برجسته‌سازی وجهی از دفاع مقدس است که هیچ وقت حرفی درباره آن گفته نشده است. روز اولی که بیژن عاصم و اتاق تاریکی که در آن اسمان را رصد می‌کرد جرقه ساخت این فیلم شد. بعد به تحقیقاتی پرداختیم که فکر کردیم این نقطه ای است که می‌شود به جنگ تحمیلی پرداخت‌ قهرمان‌های که عجلب انگیز است.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«بیژن عاصم» علت ساخت «۲۸۸۸»بود/ اگر «عباس دوران‌ها» نبودند، ایران نبود بیشتر بخوانید »

گرامیداشت یاد و خاطره خلبانان شهید ارتش در هفته بیست و نهم لیگ برتر فوتبال

گرامیداشت یاد و خاطره خلبانان شهید ارتش در هفته بیست و نهم لیگ برتر فوتبال


گرامیداشت یاد و خاطره خلبانان شهید ارتش در هفته بیست و نهم لیگ برتر فوتبالبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به نقل از روابط عمومی سازمان لیگ فوتبال ایران، در هفته بیست و نهم لیگ برتر، مراسم بزرگداشت خلبانان شهید نیروی هوایی ارتش پیش از شروع مسابقات با همکاری هیات‌های فوتبال و باشگاه‌ها برگزار می‌شود.

به همین مناسبت در هفته بیست و نهم لیگ برتر فصل ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ با هماهنگی معاونت فرهنگی وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، هیئت‌های فوتبال و باشگاه‌ها مراسم با شکوهی جهت گرامیداشت یاد و خاطره خلبانان شهید عباس بابایی، عباس دوران، حسین لشگری، محمد نوژه و اصغر هاشمیان برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

گرامیداشت یاد و خاطره خلبانان شهید ارتش در هفته بیست و نهم لیگ برتر فوتبال بیشتر بخوانید »