عباس عبدی

پاس گل عباس عبدی به آصف بیات در زمین بازی خشونت و آشوب تهی‌دست خشن

پاس گل عباس عبدی به آصف بیات در زمین بازی خشونت و آشوب تهی‌دست خشن



در روزی که عبدی یکی از ستون‌های فرعی صفحه اول روزنامه اعتماد را به یادداشتی از خود اختصاص داده، سر مقاله همین روزنامه را آصف بیاتی می‌نویسد که نقد سست وی را پاسخ گفته و نحوه تبدیل شدن اصلاحاتی‌ها به انقلابی‌ها را تئوریزه می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چگونه می‌توان خشونت آشوبگران را مشروع ساخت؟ این پرسش با همین تیزی و تندی اکنون پیش روی تئوریسین‌ها و جامعه‌شناسان جریان غیرانقلابی است. با وجود اینکه میل اکثریت نظرورزان این جریان متمایل به شعار اعتراضات خشونت پرهیز است، اما هستند کسانی که هنوز  ترجیح می‌دهند به جای چنین ریاکاری اصلاح‌طلبانه، به سادگی  از  ظرفیت مفهوم خشونت،  عبور نکنند.

آصف بیات یکی از همین افراد است که در مصاحبه‌ای به اصلاح‌طلبان تاخته است: «تراژدی بسیاری از اصلاح‌طلبان در این برهه زمانی در این است که نه می‌توانند اصلاحاتی را تحقق بخشند (چون از قدرت رانده شده‌اند) و نه قادرند همراه دگرگونی‌های رادیکال باشند، چون طبق تعریف اصرار دارند که اصلاح‌طلب هستند و نه انقلابی. علت چنین عقیم ماندن غم‌انگیزی رویکرد جزمی، ایستا و غیرتاریخی به مفاهیم و راهبردهای تغییر اجتماعی و سیاسی است. مثلا انگار اصلاح‌طلب باید تا آخر عمرش اصلاح‌طلب بماند و انقلابی تا آخر عمر انقلابی، بدون توجه به آنچه در واقعیت جامعه و سپهر سیاسی در جریان است، واقعیت سیال و پیچیده‌ای که پاسخ‌های درخور، غیر جزمی و خلاقانه می‌طلبد».

بیات در برابر این میل ریاکارانه اصلاح‌طلبان برای تبدیل خشونت به  خشونت پرهیزی، می‌خواهد بگوید، وحی منزل نیامده که اصلاح‌طلب نباید انقلابی شود و اتفاقا اقتضای اصلاح‌طلبی آن است که به فراخور واقعیت‌های سیال (بخوانید خشونت‌های پیش آمده)، انعطاف داشته باشد و خود را نزدیک به آن واقعیت‌ها نزدیک سازد. چنین مواضع تندی که واقعیت میل اصلاح‌طلبان را در نسبت با خشونت‌های اخیر عیان کرده، فردی مانند عباس عبدی را خوش نیامده و وی را وادار به واکنش کرده است.

عباس عبدی این گفته آصف بیات را نادرست دانسته و دلایلی در نادرستی مواضع بیات اقامه کرده است. دلایل سستی که امکان پاسخ منطقی و محکم را برای بیات فراهم می‌آورد. در این یادداشت نمی‌خواهم آن دلایل و این نقدهای بیات را گزارش کنم. قصد نگارنده آن است که نشان دهد، چرا اصلاح‌طلبان در  القای شعار خشونت پرهیزی صادق نیستند و ته دلشان مایل به استمرار چنین خشونت‌هایی است.

کاربرد چنین دلایل سستی توسط عباس عبدی، بیشتر از آنکه دفاع از اصلاحات خشونت پرهیز باشد، ریشه در به واکنش وادار کردن آصف بیاتی دارد که کتاب سیاست‌های خیابانی او در طول شش سال گذشته یکی از مهمترین و مورد اقبال‌ترین منابع تحلیل اعتراضات سال‌های اخیر بوده است. واقعیت آن است که اگر اصلاحات موفق شود، حرف دلش را از زبان کسی بزند که شهرتش مدیون تحلیل جنبش‌های نوپدید است، توانسته گفتار اقناعی مناسبی برای افکار عمومی مهیا سازد.

نکته دیگر آنکه درست در همان روزی که عباس عبدی یکی از ستون‌های فرعی صفحه اول روزنامه اعتماد را به یادداشتی از خود اختصاص داده، سر مقاله همین روزنامه را آصف بیاتی می‌نویسد که نقد سست عباس عبدی را پاسخ گفته و در ضمن این پاسخ، نحوه تبدیل شدن اصلاحاتی‌ها به انقلابی‌ها را تئوریزه می‌کند.

این رفتار رسانه‌ای، چه معنایی دارد؟ از آن جالب‌تر، جملات یادداشت عباس عبدی است که نشان می‌دهد، وی قبل از انتشار متن آصف بیات، جوابیه او را خوانده و اصل حرفش را پذیرفته است.

به این جملات متن آصف بیات توجه کنید: «مردم زمانی تن به ریسک می‌دهند که احساس کنند راه‌های اصلاحات ساختاری بسته شده و دیگر راه دیگری نیست جز پذیرفتن احتمال مخاطرات. این زمانی است که آن‌ها عذاب «وضع موجود» (status-quo) را بیش از مخاطرات مبارزه انقلابی در وجود خود احساس می‌کنند… دقیقا به خاطر عدم تحمل این‌گونه هزینه‌های وضع موجود است که افراد، آنانی که مرگ تدریجی را انتخاب نکرده‌اند، دست به عمل جمعی برای تغییر وضع موجود می‌زنند، حتی اگر با مخاطرات همراه باشد. «حال این جملات عبدی را ببینید: «این طبیعت رفتار در جامعه است. اگر فضای جامعه به‌گونه‌ای شود که حکومت دیگر نتواند واقعیت را تحریف کند، به یک باره متوجه می‌شود که موافقان یا خیلی موافقان که در حال ریزش هستند، نه ۷۰ درصد که کمتر از ۱۰ درصد هستند. هنگامی که این تصویر عمومیت پیدا کند، کل معادله اجتماعی تغییر خواهد کرد.»

چنین گل و پاس گلی نشان می‌دهد، چرا اصلاح‌طلبان به کسانی محتاجند که از  لایه ریاکاری در  طرح شعار خشونت پرهیزی عبور کرده و خشونت را آن طرف سکه خشونت پرهیزی، ضرب نمایند. این حکایت جریانی است که از مردم فاصله گرفته و در بحران نمایندگی جمعیت‌های انسانی دست و پا می‌زند. چاره اکنون جریان اصلاحات برای تبدیل شدن به نماینده مطالبات عمومی، کره گرفتن از خشونت‌های پیش آمده، تلاش برای تداوم آن خشونت‌ها و تئوریزه کردن این خشونت‌ها در زبان و بیان افرادی است که برچسب تحلیل جناحی و سیاست‌زده به آن‌ها سخت‌تر می‌خورد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پاس گل عباس عبدی به آصف بیات در زمین بازی خشونت و آشوب تهی‌دست خشن بیشتر بخوانید »

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟



در این شماره از وبلاگ مشرق تحلیلی را خواهید خواند پیرامون چالش و زحمت بزرگی که رجالی همچون حجاریان و عبدی و تاجیک برای “تحریف حقیقت در ایران” متحمل شده‌اند.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

چطور توانستید نتیجه “جنبش مسالمت‌آمیز” بگیرید؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران!

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

تقی آزادارمکی، از جامعه‌شناس‌های نزدیک به جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد، در اشاره به اغتشاشات اخیر گفته است: من اسمش را با همه ویژگی‌هایی که دارد، جنبش اجتماعی زندگی می‌گذارم؛ جنبشی اجتماعی که محور آن «زندگی» است تا اعتراض، آشوب و به هم ریختن امور. به همین دلیل نیز زنان در اینجا اهمیتی مضاعف دارند، زنان و نیروهای دیگری که وابسته به زنان هستند مانند جوانان، مردان، افراد درون خانواده و… نکته دیگر نیز این است که این جنبش از خیابان به خانه آمده است و آن حرکتی که در خیابان‌ها جریان دارد، در خانه‌ها پی گرفته می‌شود و از آن حمایت می‌شود؛ حمایتی پنهان. مساله این جنبش براندازی، آشوب و خشونت نیست، بلکه این جنبش جویا و طالب تغییر برای زندگی بهتر است!

او همچنین تصریح می‌کند: شعار جنبش را نیز که بنگرید این امر مشهود است: «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی». در کجای این شعارها می‌توان به‌هم‌ریختن بساط و فروپاشی نظام را دید؟ این شعارها به آزادی، رفاه، آبادانی، میهن و زن و مرد در کنار یکدیگر اشاره دارند.

ارمکی در بخش دیگری از این مصاحبه با بیان اینکه حکومت عادت کرده جنبش را اغتشاش بداند، زیرا نمی‌تواند مساله را مدیریت کند، می‌گوید: آن شعارهای تند را گروه‌های خاص حاشیه‌ای سر می‌دهند که به این جمع پیوسته‌اند. وقتی جریانی اجتماعی شکل می‌گیرد، نمی‌توان انتظار داشت خالص باقی بماند. گروه‌های دیگری نیز به آن اضافه می‌شوند که می‌توانند مسیر حرکت آن را تغییر دهند، وجهه تخریبی به آن بدهند، آن را خشونت‌بار کنند و… امروزه این فرصت برای برخی ایجاد شده که این شعارهای خاص را بدهند، اما هسته مرکزی این جنبش، جریان اعتدالی ساماندهی حیات اجتماعی معطوف به زندگی است! [+]

*آقای ارمکی با این اظهارات نشان داده‌اند که در جریان اغتشاشات اخیر یا در ایران نبوده‌اند و یا اگر هم بوده‌اند در جریان آتش‌ها و قتل‌ها و ویرانی‌ها و پرچم‌سوزی‌ها نبوده‌اند که اکنون به چنین حرکت ضد امنیتی می‌گویند: “جنبش”!

جالب است که در پی “فرماندهان کت و شلواری آشوب” که از چند صد اغتشاشگر با لفظ “مردم” یاد می‌کنند [1]؛ مشاهده می‌کنیم که آقای ارمکی هم در پیوست همین جریان به صحنه آمده و می‌گوید: “مساله این جنبش براندازی، آشوب و خشونت نیست”!

از شعارهای اغتشاشگران و اعترافات دستگیرشدگان که صراحتا حکایت از تلاش برای آشوب و قتل و خون‌ریزی داشته، بگذریم…

واقعا امثال آقای ارمکی چطور توانستند حلقوم‌های بریده و پرچم‌های سوخته و تیرهای خلاصی که به مأموران پلیس و بسیجی‌ها زدند را ببیند و نتیجه بگیرند که مسئله اینان آشوب و خشونت نبوده؟

آیا یک رجل صاحبنظر و یک استاد دانشگاه باید به صرف چند شعار و هشتگ، مفتون شود و اینگونه به حمال الخطایای اغتشاشگران بدل شود؟

مسئله جالبتر اما سفیدنمایی از اغتشاش و توجیه خشونت‌هاست که ارمکی با گزاره‌ی “وقتی جریانی اجتماعی شکل می‌گیرد، نمی‌توان انتظار داشت خالص باقی بماند” آنرا مطرح می‌کند.

این گزاره ادعا شده در حالی است که اتفاقا در سایر کشورهای پیشرفته هرگز چنین بهانه‌ای پذیرفته نیست و کسانی که قصد دارند مجوز اعتراض قانونی بگیرند بایستی متعهد شوند که هیچ حرکت سوء یا شعار ضد و یا حتی صدای بلندی از جانب آنان سر نخواهد زد. و اگر چنین شود پلیس مکلف به هر برخوردی خواهد بود.

این نکته باید برای افکار عمومی محل سوال باشد که این قبیل افراد چگونه مدعی ارتباط با دنیا و کپی برداری از روش‌های حکومت‌های دیگر هستند اما پای رعایت الزامات عقلانی و بایدهای قانونی که به میان می‌آید؛ آقایان بلافاصله از شهری خیالی در آسمان‌ها سخن می‌گویند که هیچ عینیت خارجی و این‌جهانی ندارد و سازواره‌های آن نیز اساسا معقول نیست.

 آقای ارمکی باید بدانند جمعیتی که به خیابان می‌آید اگر مجوز نداشته باشد اغتشاشگر است.

جمعیت مجوز دار نیز بایستی در صورت شنیدن اولین صدای بلندتر از حد مجاز یا شعار ساختارشکن؛ نه تنها افراد صاحب‌شعار را به پلیس معرفی کند بلکه سریعا تجمع را تعطیل یا مانع شعار دادن آن افراد شود.

تکلیف جمعیت‌هایی که علیه قانون کشور قیام می‌کنند و در میان آنها قمه بدست و مسلح و کلوخ‌انداز جولان می‌دهد هم که روشن است…

***

برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

نشریه ساینس اخیراً در گزارشی پیرامون رصدخانه ملی ایران نوشت: در یک نقطه عطف بزرگ برای جامعه علمی ایران، ستاره‌شناسان در تهران اعلام کردند که رصدخانه ملی ایران (INO)، اولین نور” را دیده است و تلسکوپ ۳.۴ متری کلاس جهانی که آینده آن تا سال گذشته نامعلوم به نظر می‌رسید اما هم‌اکنون عملیاتی شده و نخستین تصاویر خود را به دست آورده است.

به گزارش مجاهدت از ایسنا، “جری گیلمور، ستاره‌شناس دانشگاه کمبریج و رئیس هیئت مشاوران بین‌المللی رصدخانه ملی ایران، در این رابطه به ساینس گفته است که هیچکس در ایران قبلا کاری در این مقیاس انجام نداده بود.

او همچنین تصریح می‌کند: در مورد تصویر جدیدی که چند روز پیش گرفته شده است، گفت: وضوح این تصویر، بسیار بهتر از حد انتظار است.

ساینس می‌افزاید: در ساخت رصدخانه ملی ایران، ستاره‌شناسان این کشور باید بر موانعی غلبه می‌کردند که تعداد کمی از همکاران آنها در کشورهای دیگر با آنها مواجه هستند؛ از جمله تحریم‌هایی که واردات فناوری پیشرفته را محدود می‌کند و محدودیت‌های ویزا که سفر آنها به خارج از کشور را محدود می‌سازد. –مثلا- گروه ایرانی، آینه شیشه‌ای را از یک شرکت آلمانی خریداری کرد. سپس مهندسان رصدخانه ملی ایران باید می‌فهمیدند که چگونه همه اجزای دیگر را به تنهایی بسازند.

پروفسور “لورنزو زاگو” دیگر عضو هیئت مشاوران این طرح، در این رابطه به ساینس می‌گوید: آن چه من را شگفت‌زده می‌کند این است که محققان ایرانی این پروژه، دانشِ چگونگی ساخت سایر اجزا این تلسکوپ را به سرعت به دست آوردند. آنها سخت کار کرده‌اند.

ساینس در این گزارش همچنین به همردگی تلسکوپ رصدخانه ملی ایران با تلسکوپ‌های روز جهان نیز اشاره می‌کند.

رصدخانه ملی ایران، گنبد خود را برای پیمایش آسمان در ۲۷ سپتامبر (۵ مهرماه سال جاری) باز کرد و شب بعد، از “اِی آر پی 282” عکس گرفت که یک جفت کهکشان در فاصله ۳۱۹ میلیون سال نوری از زمین است.[2]

*این قبیل موفقیت‌های بزرگ برای ایران و ایرانی اول از همه موجب مسرّت و افتخار است و در گام بعد بایستی برای همه ما یادآور این نکته باشد که این دستاوردهای هژمونیک در سایه “امنیت بی‌بدیل، اقتصاد پویا و حکمرانی مطلوب اسلامی” در ایران فراهم آمده است.

2 نکته راهبردی که بایستی هر دو در کانال “جهاد تبیین” در میان افکار عمومی منقّح شود و بر اذهان نقش ببندد.

در اشاره به موفقیت غرورانگیز INO همچنین می‌توان این طعنه را هم نسبت به شیطنت دشمنان ایران مطرح کرد که آیا اکنون قصد دارند همانند ماجرای دستیابی ایران به دانش هسته‌ای، عبور از تحریم‌ها، فناوری پیشرفته پهپادها و رادارها و… برای مردم ایران دردسر ایجاد کنند و مثلا اجازه ندهند که ایران در جام جهانی فوتبال حضور یابد؟

با یا بدون دردسر اما ایران اسلامی اکنون در لابه‌لای ستاره‌ها حضور دارد و از بلندای کهکشان‌های دور؛ تقلای دشمنان و خوشبختی دوستانش را زیر نظر دارد.

***

در قضیه هواپیمای اوکراینی اگرچه با گذشت 3 روز ولی آیا حقیقت بیان داشته نشد!؟

زحمت حجاریان و عبدی و تاجیک برای تحریف حقیقت در ایران

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

عباس عبدی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و از توجیه‌کنندگان آشوب‌های اخیر؛ در بخشی از یک مصاحبه ویدئویی با اعتمادآنلاین اظهار کرده است:

” در ایرانِ امروز آنچه وجود ندارد حقیقت است. یعنی هیچ ابزاری برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد و این جامعه را نابود می‌کند. زندگی در تاریکی محض است. حکومت می‌گوید چیزی که من می‌گویم حقیقت است، برای چه آن چه تو می‌گویی حقیقت است؟ اصلاً‌ چه کسی گفته آن ‌چه تو می‌گویی حقیقت است؟ خب بقیه هم دارند برای خودشان حقیقت دیگری تعریف می‌کنند. بنیان جامعه روی این است که حداقل بتوانیم در حقیقت به بصیرتی برسیم که بفهمیم الان روز است یا شب. معیار ما چیست که الان بگویم شب است و شما بگویید روز است چه راهی وجود دارد. باید برویم بیرون ببینیم خورشید هست یا نه یا چیزی به این صورت. “[3]

*آقای عبدی در واقع آرزوی نامحققشان برای ایران و زنده بر گور کردن حقیقت را مطرح کرده‌اند که خب متأسفانه شاهد خلاف این رویه در ایران هستیم!

می‌توان از عبدی پاسخ خواست که آیا در قضیه نظرسازی‌های مؤسسه آینده در دهه 80؛ دست آخر حقیقت عیان نشد؟ و مردم با اعتراف شخص آقای عبدی نفهمیدند که با نظرسازی در جهت منافع آمریکا مواجه بوده‌اند و نه نظرسنجی علمی!؟

می‌توان از عبدی پرسید که آیا در فتنه بزرگ سال 88 دست آخر حقیقت عیان نشد و یاران گرمابه و گلستان عبدی اذعان نکردند که ادعایشان پیرامون وقوع تقلب در انتخابات سال 88 دروغ بوده است؟

فتنه اقتصادی آبان 98 کدام جعبه سیاه یا حرف نگفته را دارد که عبدی مدعی مکتوم ماندن حقیقت است؟

در قضیه هواپیمای اوکراینی اگرچه با گذشت 3 روز ولی آیا حقیقت بیان داشته نشد و مسئولان امر بابت آن اتفاق تصادفی از مردم عذرخواهی نکردند و برای مقصرین پرونده تشکیل نشد؟

در واقع عبدی دروغی به بزرگی دروغ نماز نخواندن علی(ع) در منابر شام را گفته است و البته ما پیش از این هشدار داده بودیم که مواضع عبدی با مواضع خواص عوامزده شام در سال 40 هجری شباهت بسیار دارد و “تکرار تاریخ” هم که از بدیهیات است! [4]

حرف حق و قابل اثبات آنست که اتفاقا نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از روراست‌ترین حکومت‌های جهان است و کتمان حقیقت در آن غیر ممکن و یا بسیار سخت است. کما اینکه رهبر معظم انقلاب نیز تصریح کرده‌اند که هیچ حرف در گوشی با مردم ندارند و این رویه در تمام طول سال‌های زعامت پر افتخار ایشان قابل لمس و اثبات است.

از باب طعنه آنکه اتفاقا یکی از مشکلات امروز ایران اینست که حقیقتی که حکومت آنرا رواداری می‌کند از سوی کسانی مثل عباس عبدی و حجاریان و تاجیک و اذناب توییتری و تلگرامی‌شان به خشن‌ترین وجه ممکن قلب می‌شود و از این کانال همواره حقیقتی جعلی و تقطیع شده روانه افکار عمومی می‌شود.

زحمت اصلی در ایران با جاعلان حقیقت است نه با حاملان حقیقت…

***

1_ mshrgh.ir/1424409

2_ isna.ir/xdMCgj

3_ mshrgh.ir/1427038

4_ mshrgh.ir/1427038

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟ بیشتر بخوانید »

پوست موزی که قرار بود تورم را سه‌رقمی کند و دولت نگذاشت

پوست موزی که قرار بود تورم را سه‌رقمی کند و دولت نگذاشت



روزنامه زنجیره‌ای اعتماد می‌گوید: نشست رسانه‌ای آقای رئیسی دستاوردی نداشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: این روزنامه نوشت: نشست رسانه‌ای آقای رئیسی به یک معنا دستاورد مثبتی نداشـت. بخشی از سخنان ایشان درباره رویکردهای دولت بود. این رویکردها تکراری و انتزاعی است.

مثلا اینکه رویکرد عدالت در دولت حاکم است‌، یعنی چه؟ خوب همه ایـن را خواهند گفت. به علاوه هر رویـکـردی حتی اگر خوب هم باشـد، به این معنا نیست که لزوما درست عمل شده است. این نشست باید متمرکز بر دستاوردهای دولت و تحقق وعده‌ها می‌شد. به علاوه تکرار مکرر اینکه کاستی‌ها ناشی از دولت قبل اسـت‌، موجب این می‌شود که گمان کنیم این دولت نمی‌دانسته که چه چیزی را تحویل گرفته. به‌طور قطع در همه دولت‌ها کاستی‌هایی وجود داشته اسـت‌، دولت‌های بعدی می‌آیند و وعده می‌دهند که آن کاستی‌ها را رفع کنند، نه اینکه شکست خود در تحقق وعده‌هـا را به عهده همان کاستی‌های دولت پیش بیندازند. هرچه بیشتر ذکر مصیبت دولت پیش خوانده شود، نشان می‌دهد که امیدی به تحقق وعده‌های داده شده نباید داشت.

اعتماد می‌افزاید: مهم‌ترین بخش صحبت‌های آقای رئیسی که به موضوع این نشست ربط واقعی داشت‌، ارائه جزئیاتی از عملکردهای دولت بود. بخشی از آنها ادعاهای بدون دلیل بود. اینکه فلان مقدار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب شده است‌، فقط یک ادعا است‌، لازم است که جزئیات این ادعاها طرح شـود. یا اینکه بدون استقراض از بانک‌ها و بدون خلق پول کسری بودجه را تامین کردیم‌، معلوم نیست از کجا تامین شده؟ به علاوه اگر از طریق استقراض و خلق پول نیست‌، پس این تورم‌های بسیار بالا از کجا آمده است؟

عباس عبدی نویسنده اعتماد همچنین آمارهای اعلامی از سوی رئیس‌جمهور مبنی برکاهش تورم نسبت به تورم ۶۰ درصدی در دولت سابق را هم مورد تشکیک قرار داده است.

درباره این تحلیل گفتنی است: اولا؛ نفس اینکه رئیس دولت مانند سلف خود، از فرصت‌های رسانه‌ای برای ملتهب کردن فضای سیاسی و رسانه‌ای جامعه و ایجاد دوقطبی‌های دروغین بین مردم استفاده نمی‌کند، یک ارزش است.

ثانیا؛ دولتمردان مدعی تدبیر و امید (برجام و دیگر هیچ)، تا آخرین روزهای مدیریت ۸ ساله خود ادعا می‌کردند ناکامی‌هایشان یا تقصیر دولت قبل است، یا تقصیر مجلس جدید و اینکه عمروزید نگذاشتند کار کنیم، اختیارات کافی نداشتیم و…

جالب اینکه همین روزنامه اعتماد، پیشاپیش دولتمردان مذکور، در همین بهانه‌تراشی و فرافکنی مسئولیت فعال بود. بنابراین از نویسنده اعتماد باید پرسید چگونه دولتمردانی مجازند حتی در سال هشتم مدیریت، مشکلات و ناکامی‌ها را به دولت ۸ سال قبل نسبت بدهند، اما رئیس یک دولت در اولین سالگرد تشکیل دولت، حق ندارد بگوید که مدیریتش را از کدام نقطه و با وجود کدام گرفتاری‌های دست‌وپاگیر شروع کرده است؟!

اگر فائق آمدن دولت تازه‌پا بر قتل‌عام روزانه ۷۰۹ نفر در اثر کرونا و کمبود واکسن، مهار ۴۸۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه، بازپرداخت ۵۲ هزار میلیارد تومان سود اوراق فروخته شده در دولت قبل، کاهش سرعت نقدینگی ۸ برابر شده و تورم‌ساز، کاهش شتاب تورم، تعیین تکلیف سیاست غلط طرح ۶۰ میلیارد دلار ذخایر کمیاب ارزی و توقف آن، افزایش فروش نفت و صادرات غیرنفتی و بازگرداندن درآمدهای تجاری به کشور، احیای ذخایر کالاهای اساسی که به خط قرمز رسیده بود و مسائلی از این دست، دستاورد نیست. نباید رئیس‌جمهور به آنها یا موارد مشابه اشاره کند، پس دستاورد چیست و از چه چیزی باید سخن گفت؟! «ما نمی‌توانیم»، «اختیارات نداریم»، «تقصیر دولت قبل است»، «نگذاشتند کار کنیم»،‌ «نگذاشتند دوباره توافق کنیم» و…؟!

اشاره به یک ماجرای تلخ در این میان ضرورت دارد و آن اینکه روزنامه اعتماد، با وجود حمایت از تصمیم غلط واگذاری دلار به قیمت ۴۲۰۰ تومان در سال ۱۳۹۷، سال گذشته با روی کار آمدن دولت رئیسی تیتر زد «دلار ۴۲۰۰ تومانی، استخوان در گلوی دولت»، پس از آن هم آقای عبدی در توئیتر نوشت «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت».

معنای دیگر این مواضع، مین‌گذاری شدن اقتصاد پیش روی حوادث جدید از سوی غربگرایان فاقد کفایت و تدبیر بود.

و به یک معنای دیگر، دولت جدید در حالی که بودجه ارزی کل سال ۱۴۰۰ توسط دولت سابق پیش‌خور شده بود، الّا و لابد باید پا روی پوست موز گذاشت و زمین می‌خورد. وقاحت این طیف وقتی بیشتر معلوم می‌شود که توجه کنیم همین چند هفته قبل، روزنامه اعتماد از سوی ۶۱ کارشناس (اغلب حامی روحانی در انتخابات ۱۳۹۶)، تورم ۳رقمی(بالای ۱۰۰ درصد) را تیتر اول خود کرد.

اما حالا که آمارها از تخلیه تورم ناشی از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و کاهش روند رشد تورم نسبت به ماه‌های پایانی دولت روحانی حکایت می‌کند، همان جریان تحریف‌گر می‌گوید چرا دولت رئیسی در یک سال نتوانست تورم انباشه به حد انفجار رسیده در طول ۸ سال دولت سابق را مهار کند؟!

درواقع معنای دیگر مواضع اخیر روزنامه اعتماد این است که پوست موز تعبیه شده توسط دولت متبوع آنها (ادامه یا حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی) باید تورم را به بالای ۱۰۰ درصد می‌رساند اما حالا که از ۶۰ درصد به حدود ۴۰ درصد کاهش داده، جیغ مین‌گذاران را بلند کرده؛ ولو با این شکل و شمایل که دولت، دستاوردی نداشته است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پوست موزی که قرار بود تورم را سه‌رقمی کند و دولت نگذاشت بیشتر بخوانید »

واکنش عباس عبدی به بیانیه اخیر میرحسین موسوی

واکنش عباس عبدی به بیانیه اخیر میرحسین موسوی



تحلیلگر اصلاح‌طلب درباره بیانیه اخیر میرحسین موسوی اظهاراتی بیان کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عباس عبدی تحلیلگر اصلاح‌طلب در نوشته کوتاهی در نقد نامه اخیر موسوی نوشت: می‌پرسند در باره متن موسوی چرا نظر نمی‌دهم؟

تناقضات و مشکلات فراوان حکومت بجای خود، ولی اصلاح‌طلبان با مجموعه‌ای از تناقضات وارد ۸۸ شدند و شدآنچه که نباید می‌شد. در دی ۸۷ مفصل پیامدهای این وضعیت را تقدیمشان کردم البته وقعی ننهادند.

از ۸۸ تاکنون غرق در این تناقضات پایان‌ناپذیرند و اکنون نمی‌دانند چه باید کنند. خرداد ۱۴۰۰ آخرین حلقه این تناقضات را دیدیم. نامه مهندس موسوی نیز بازتابی است از این تناقضات. به فضای عمومی نگاه کنید. هر کس فحش دهد و تندش کند یک گام جلوتر است. خوشبختانه فضای واقعی عاری از این است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش عباس عبدی به بیانیه اخیر میرحسین موسوی بیشتر بخوانید »

از پادویی برای دولت ترامپ تا تبرئه بایدن و حمله به مجلس انقلابی

از پادویی برای دولت ترامپ تا تبرئه بایدن و حمله به مجلس انقلابی



متهم پرونده جعل نظرسنجی و فروش اطلاعات به بیگانگان می‌گوید؛ آقای روحانی به جای این که امروز از مصوبه هسته‌ای مجلس در آذر ۱۳۹۹ ابراز تأسف کند، همان موقع به پیشنهاد وی استعفا می‌داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم عباس عبدی نوشت: در روز عید غدیر، آقای روحانی در دیدار با همکاران خود در دولت سابق گفت که «‌ای کاش گرفتار مصوبه هسته‌ای مجلس نمی‌شدیم تا می‌توانستیم در اسفند ۱۳۹۹ برجام را احیا کنیم.» هرسیاستمداری که به گذشته نگاه می‌کند، از این‌ای کاش‌ها! فـراوان دارد. همه هنگامی که به تاریخ برمی گردیم‌، حسرت می‌خوریم که‌ ای‌کاش چنان می‌شد و چنین نمی‌شد. در بسیاری از موارد هم این‌ای کاش‌ها! از روی استیصال است و معلوم نیست که اگر محقق می‌شد، وضع جامعه بهتــر از این بود اگربدتر نبود.

ولی در هر حال جامعه و سیاست را باای کاش! نمی‌توان فهم یادرست کرد. باید دید در همان زمان چه کاری می‌بایست انجام می‌شد که نشد. اجازه دهید به ۳ سال پیش برویم. پس از حوادث بسیار تاسف‌بار آبان ۱۳۹۸‌، از سوی نواصولگرایان حملات بسیار شدیدی علیه دولت روحانی سازماندهی واجراشد.در ۱۷ آذر ۱۳۹۸ یادداشتی با عنوان «ایده انتخابات زودرس» نوشتم و در بخشی از آن آمده بود که: «هیچ حکومت و دولتی حتی در شرایط عادی نیز نمی‌تواند و مجاز نیست که با این حد از تنش‌، مدیریت خود را تداوم دهد.

در بیشتر نظامهای سیاسی شیوه‌هایی را برای چنین موقعیت‌هایی پیش‌بینی کرده‌اند. کسب رای اعتماد مجدددولت‌ها برای ادامه کار از این جمله است. یا انحلال پارلمان و رأی‌گیری دوباره یا استعفای نخست‌وزیر و رئیس‌دولت و… همه شیوه‌هایی برای عبور از وضعیت ناپایدار مدیریتی هستند. پس از اعتراضات اخیر، بعید است که از این پس دولت حتی قادر به اتخاذ تصمیمات جاری خود باشد، چه رسد به اینکه بخواهد تصمیمات مهم بگیرد…. راه‌حل ســوم انتخابات زودرس ریاست جمهوری است. انتخاباتی که می‌تواند همراه با انتخابات مجلس انجام شود.»

وی با بیان این که پس از روی کار آمدن مجلس جدید در خرداد ۹۹ نیز خواستار استعفای روحانی شده بود، می‌نویسد: «باید از آقای روحانی پرسید؛ آیا فکر نمی‌کنید که بایک استعفای حرفه‌ای و نه لزوماً اعتراضی‌، می‌توانستیدمانع از سنگ‌اندازیهای بعدی نواصولگرایان علیه برجام شوید؟ و آیا در این صورت باز هم امروز در حسرت تصویب آن قانون بودید؟ پاسخ را نمی‌توان با قاطعیت گفت‌، ولی به نظرم با آغاز به نوشتن قانون هم می‌توانستید استعفا دهید تا مانع از تصویب چنین قانون زیانباری شوید.

درباره این نوشته روزنامه اعتماد چند موضوع را باید یادآور کرد. نخست این که زمزمه ضرورت استعفای روحانی و کناره‌گیری دولتش، بخشی از پروژه زنجیره‌ای بود که مزدوران دولت ترامپ، همزمان در عراق و لبنان برای ایجاد بی‌ثباتی و آشوب دنبال می‌کردند و اتفاقاً توانستند کشور را به کام ناآرامی و آشوب بکشانند. بنابراین هماهنگی عبدی با بعثی‌ها و بقایای داعش در عراق و عناصر بدنام مثل جعجع و جنبلاط قابل تأمل است.

ثانیاً نویسنده روزنامه زنجیره‌ای با موذی‌گری تلاش دارد تقصیر به سرانجام نرسیدن مذاکرات احیای برجام را متوجه مجلس انقلابی کند که قانون اقدام متقابل در برابر کارشکنی‌های آمریکا را تصویب کرد و آمریکا را با همه عهدشکنی‌ها و گردن‌کشی‌هایش تبرئه نماید.

آقای عبدی باید توضیح دهد که اگر عهدشکنی و کلاهبرداری و خباثت آمریکا در برجام قطعی است – که جای انکار ندارد، قطعی است- در مذاکرات دو سال اخیر، چه چیزی در پیشنهادهای طرف آمریکایی فرق کرده بود که بشود برمبنای آن توافق کرد: آیا پذیرفته بود که تحریم‌های دو برابر شده در پسابرجام را لغو کند تا ایران بتواند انتفاع پایدار اقتصادی داشته باشد؟ یا پذیرفته بود تضمین معتبری برای عدم تکرار کارشکنی و نقص توافق ارائه کند؟

اگر هیچ کدام این توقعات حداقلی ایران را نپذیرفته بود که واقعیت هم همین است، چرا امثال عبدی اصرار دارند آمریکا را تبرئه کنند و مجلس انقلابی را که خواستار اقدام متقابل و متوازن در اجرای تعهدات برجام شده، متهم سازند؟ سند درباره پادویی برای دستگاه تبلیغاتی آمریکا، ‌از این روشن‌تر؟!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از پادویی برای دولت ترامپ تا تبرئه بایدن و حمله به مجلس انقلابی بیشتر بخوانید »