عبدالرضا موسوی

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟



این نخستین بار نیست که رژیم صهیونیستی برای جبران شکست‌های خود از ایران، مدعی دستگیری و اخذ اعترافات از نیروهای امنیتی و نظامی ایران می‌شود!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

******

روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۳ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بررسی احتمال نقض برجام و فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی، جنایت رزیم صهیونیستی در جنین و ارسال اطلاعات سرورهای منافقین به ایران در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

کمتر کسی باور می‌کرد یک خبر فوتبالی آن هم به دلیل نقل و انتقال یک بازیکن چنان انفجاری در شبکه‌های مجازی به راه بیندازد که مردم برای ساعاتی به کل مشکلات اقتصادی و اجتماعی را فراموش کنند و فکر و ذهن‌شان درگیر ماجرایی شود مبنی بر اینکه علیرضا بیرانوند به پیشنهاد ۱۲۰ میلیاردی استقلال برای دو فصل پاسخ مثبت می‌دهد یا خیر.

ماجرای بیرانوند و انتقال جنجالی او به تیم رقیب مورد توجه همه روزنامه‌ها قرار گرفته است. روزنامه آرمان ملی نوشته است:

درحالی که باشگاه پرسپولیس مدعی است در جلسه چند روز قبل بیرانوند و رضا درویش مدیرعامل این باشگاه همه چیز به خوبی پشت سر گذاشته شده و مشکلات مالی این بازیکن حل شده است اما از شب گذشته مشخص شد که قضیه به همین راحتی هم نبوده است و دروازه بان ملی پوش پرسپولیس از نظر مالی گرفتارتر از آن بوده که بخواهد برای دریافت مطالباتش بیشتر از این صبر کند. او شب گذشته کارهای اداری فسخ قرارداد خود را انجام داده و امروز هم با حضور در سازمان لیگ این فسخ را ثبت کرده است اما نکته مهم در مورد فسخ قرارداد بیرانوند این است که از نظر قانونی و طبق آخرین صحبت هایی که منصور قنبرزاده نایب رئیس فدراسیون و عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال و علی خطیر مشاور عالی رئیس فدراسیون فوتبال در نشست خبری چند روز قبل خود انجام دادند بازیکنانی که بیش از ۸۰ الی ۹۰ درصد مطالبات خود را گرفته باشند نمی توانند برای فسخ یک طرفه قرارداد اقدام کنند و اگر باشگاه پرسپولیس به این فسخ اعتراض کند کمیته وضعیت باید در مورد این فسخ تصمیم گیری کند.

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

روزنامه هم‌میهن نیز درباره علیرضا بیرانوند فسخ قراردادش با پرسپولیس و احتمال رفتنش به استقلال می‌نویسد:

در شبکه‌های اجتماعی موضوع اغوا کردن بازیکن از سوی باشگاه استقلال مطرح شد چراکه پیشنهاد ۱۲۰ میلیاردی فرد متمول به علیرضا بیرانوند برای ملحق شدن به باشگاه استقلال مربوط به قبل از فسخ قرارداد این بازیکن با پرسپولیس است. رسول باختر اما نقطه‌نظر جالبی به لحاظ تفسیر قانون دارد: «اگر فسخ قرارداد یک بازیکن، قانونی باشد، بحث اغوا کردن بازیکن از سوی یک باشگاه ثانی منتفی است، اما اگر بازیکن به‌صورت غیرقانونی قراردادش را فسخ کند بله قطعاً بحث اغوا کردن مطرح است و باشگاه ثانی و بازیکن محروم خواهند شد. این موضوع را باید کمیته تعیین وضعیت بررسی کند که فسخ قرارداد بیرانوند قانونی و واجد شرایط این رخداد بوده یا خیر، بعد از آن می‌توان تصمیم گرفت که اغوا از سوی باشگاه استقلال رخ داده است یا این موضوع نیز منتفی است».

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

روزنامه شرق اما روایتی جالب از اسپانسر انتاقل جنجالی لیگ فوتبال ایران دارد و نوشته است:

عبدالرضا موسوی در سال‌های اخیر به واسطه حضورش در دنیای فوتبال بیشتر از این طریق به گوش رسیده باشد؛ ولی مسئله اینجاست که او قبل از اینکه یک هوادار متمولِ عاشق فوتبال باشد، یکی از مولتی‌میلیاردرهای ایرانی است که فعالیت‌های تجاری متعددی داشته و دارد. اواسط دهه ۹۰ بود که نام عبدالرضا موسوی پس از ماجرای مه‌آفرید خسروی در رسانه‌ها مطرح شد. آن زمان بحث درباره مالکیت شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران بود. آن شرکت از سال ۱۳۸۸ به بخش خصوصی واگذار شد و از سال ۱۳۹۰ با دستگیری مَه‌آفرید امیرخسروی یا همان امیرمنصور آریا (مدیرعامل و صاحب ۹۵ درصد از سهام گروه صنعتی فولاد ایران) و کشف اختلاس سه هزار میلیاردی از سوی او، زیر نظر دادستانی و مدیران منصوب آن اداره شد.

در ادامه این گزارش آمده است:

موسوی یک بار دیگر نامش را در فوتبال ایران مطرح کرده است. این بار نه به‌واسطه حضورش در هیئت‌مدیره باشگاه استقلال؛ بلکه برای بردن یکی از بازیکنان مورد علاقه‌اش به این تیم. بسیاری می‌گویند رابطه علیرضا بیرانوند با موسوی بسیار صمیمانه است و این دو با هم در جلسه با حجت کریمی، سرپرست مدیرعاملی باشگاه استقلال، حاضر شده‌اند. موسوی پیش‌ از اینکه نامش در این پرونده مطرح شود، از استقلالی‌بودن علیرضا بیرانوند حرف زده بود.

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

روزنامه اعتماد نیز نوشته است:

پرسپولیس این روزها با مشکلات مالی شدیدی روبه‌رو شده است. فعال شدن آپشن‌ قهرمانی‌های بازیکنان این تیم و باقیمانده مطالبات آنها از فصل گذشته و همچنین‌ جذب بازیکنان جدید شرایط سختی را مقابل مدیران باشگاه قرار داده. اما در همین ‌هیاهو خبر فسخ قرارداد بیرانوند و مذاکراتش با استقلال باعث ایجاد نگرانی بین میلیون‌ها هوادار قرمز دوست شد. هواداران پرسپولیس که در سرما و گرما همیشه کنار این تیم هستند، تحمل شنیدن این خبر را ندارند و در دو روز گذشته سفت و سخت پیگیر این قضیه هستند. اینکه بیرانوند چه تصمیمی می‌گیرد هنوز مشخص نیست!

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

دروغ اسرائیل رسوا شد

پس از هلاکت چندین افسر رژیم صهیونیستی طی یک ماه اخیر در سرزمین‌های‌اشغالی و اروپا، موساد سناریوی یک عملیات اعتراف‌گیری تازه را طراحی می‌کند و عوامل موساد برای سکانس‌های «عملیات قبرس» به «باکو» می‌روند.

روزنامه کیهان درباره این ماجرا نوشته است:

شبکه اطلاعاتی و رسانه‌ای رژیم صهیونیستی که پیش از این در سال‌های قبل توانسته بود با سازماندهی گروههایی از اراذل و اوباش داخل کشور (معروف به باند وفا و باند زکریا)، اقدامات ایذایی و البته بدون دستاورد اطلاعاتی و عملیاتی خاصی را اجرا کند، پس از متلاشی شدن گروههای نیابتی‌اش در داخل کشور توسط سربازان گمنام امام زمان در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات، عملا بازوهای خرابکار داخلی خود را از دست داده است. اما به دلیل سابقه رسانه‌ای و ذهنی از عملیات اعتراف‌گیری در داخل کشور و باورپذیری آن، بار دیگر به همین شیوه متوسل شده و داستان خود را حول محور عملیات ربایش در داخل تنظیم کرده است. اما این بار عدم دسترسی به شبکه خرابکار داخلی و انتخاب ناشیانه سوژه- یوسف شهبازی- موجب این داستان نویسی سراسیمه شد که سکانس‌های قبرس آن، در آذربایجان فیلم‌برداری شده است! حالا سرویس‌های دخیل در نگارش این فیلمنامه می‌دانند در انتخاب نقش اول فیلم خود، کجا در دام افتاده‌اند.

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

روزنامه وطن‌امروز نیز درباره عملیات دروغین موساد می‌نویسد:

این نخستین بار نیست که رژیم صهیونیستی برای جبران شکست‌های خود از ایران، مدعی دستگیری و اخذ اعترافات از نیروهای امنیتی و نظامی ایران می‌شود. خرداد ماه سال قبل بود که رسانه‌های رژیم صهیونیستی و شبکه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین اعلام کردند موساد یک مقام ارشد سپاه با نام یدالله خدمتی را در داخل ایران بازداشت و اقدام به بازجویی از او کرده است. اما چند روز بعد مشخص شد فردی که صهیونیست‌ها از او تحت عنوان مقام ارشد سپاه یاد می‌کنند، یکی از نیروهای جهادی وابسته به سپاه است که توسط اراذل و اوباش ربوده و به اطراف تهران برده می‌شود و در آنجا وی را با تهدید و شکنجه مجبور به اعترافات ساختگی می‌کنند، به طوری که مجبور به بیان مطالبی می‌شود که حتی در حوزه کاری و تخصصی او نیز نبوده است.

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اکران فیلم رسوایی موساد در قبرس! / اسپانسر انتقال جنجالی در فوتبال ایران چه کسی است؟ بیشتر بخوانید »

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!

التماس یک نوجوان برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عبدالرضا موسوی» رزمنده دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب «بازمانده» روایتی از تلاشش برای رفتن به جبهه را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید.

آن سال، من در دوره راهنمایی درس می‌خواندم. تصمیم گرفتم درس را رها کنم و به جبهه بروم؛ نمی‌دانستم این موضوع را چگونه با مادر و برادرهایم مطرح کنم. یک روز، آرام‌آرام زمینه را آماده کردم و کمی درباره جبهه حرف زدم. آخر کار هم دلم را به دریا زدم و گفتم: «می‌خوام به جبهه برم.» برادرم شروع کرد به نصیحت کردن من. مادرم آن لحظه حرفی نزد؛ ولی می‌دانستم ته قلبش راضی به رفتن من نیست. بالاخره جبهه بین ما فاصله می‌انداخت. تا آن روز، پیش نیامده بود که از خانه دور باشم. آن هم جبهه! جبهه کجا و تهران کجا؟ نزدیک هزار کیلومتر با هم فاصله داشت؛ آن هم جایی که هر لحظه احتمال می‌رفت شهید یا مجروح شوم. البته اعتقادات او قوی بود؛ ولی دوری از فرزند، برای هر مادری سخت و به نظر من امتحانی بزرگ است. از آن روز به بعد سعی می‌کرد به صورت غیرمستقیم این فکر را از ذهنم دور کند.

از آن‌طرف، سن من برای رفتن به جبهه قانونی نبود. این هم برای خودش ماجرایی پیدا کرد. از یک نفر شنیدم برای اعزام باید به ساختمان قرمز در خیابان عباسی بروم. آنجا آب پاکی را روی دستم ریختند. مسئول ثبت‌نام گفت: «برادر، سن شما قانونی نیست. یه سال دیگه باید صبر کنی.» هر قدر التماس کردم، نشد که نشد. آن‌موقع راحت‌ترین راه برای کسانی که مشکل من را داشتند این بود که شناسنامه را دستکاری کنند. یک کپی از روی شناسنامه می‌گرفتند و تاریخ قبلی را با تیغ می‌تراشیدند. آن‌قدر هول بودم که به جای برگه کپی، اصل شناسنامه را تغییر دادم. عدد سه تاریخ تولد را با تیغ تراشیدم و به دو تبدیل کردم. شدم متولد ۱۳۴۲. اما ناشیانه این کار را انجام دادم. خلاصه، نه تنها مشکلم حل نشد، که مشکلی هم بر مشکلاتم اضافه شد.

فردای آن روز با خاله‌ام جایی می‌رفتیم. سر راه گفتم: «خاله جون، یه دقیقه بیا بریم توی این ساختمون. می‌خوام برای جبهه ثبت‌نام کنم.» آنجا وقتی شناسنامه‌ام را دیدند، قضیه را فهمیدند. بدجوری مشکل‌ساز شد. گفتند که این جعل است و باید از ثبت‌احوال استعلام بگیرند. کار به جایی رسید که به جرم جعل اسناد دولتی می‌خواستند همان‌جا بازداشتم کنند. خاله‌ام التماس می‌کرد و می‌گفت: «آقا، جوونی کرده… نادونی کرده …»

خلاصه، به‌سختی توانستم از آنجا نجات پیدا کنم. از اینکه شناسنامه‌ام به ثبت برود نگران نبودم. از این ناراحت بودم که باید یک سال تا یک سال و نیم دیگر صبر می‌کردم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

التماس یک نوجوان برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟! بیشتر بخوانید »

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عبدالرضا موسوی» رزمنده دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب «بازمانده» روایتی از تلاشش برای رفتن به جبهه را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید.

آن سال، من در دوره راهنمایی درس می‌خواندم. تصمیم گرفتم درس را رها کنم و به جبهه بروم؛ نمی‌دانستم این موضوع را چگونه با مادر و برادرهایم مطرح کنم. یک روز، آرام‌آرام زمینه را آماده کردم و کمی درباره جبهه حرف زدم. آخر کار هم دلم را به دریا زدم و گفتم: «می‌خوام به جبهه برم.» برادرم شروع کرد به نصیحت کردن من. مادرم آن لحظه حرفی نزد؛ ولی می‌دانستم ته قلبش راضی به رفتن من نیست. بالاخره جبهه بین ما فاصله می‌انداخت. تا آن روز، پیش نیامده بود که از خانه دور باشم. آن هم جبهه! جبهه کجا و تهران کجا؟ نزدیک هزار کیلومتر با هم فاصله داشت؛ آن هم جایی که هر لحظه احتمال می‌رفت شهید یا مجروح شوم. البته اعتقادات او قوی بود؛ ولی دوری از فرزند، برای هر مادری سخت و به نظر من امتحانی بزرگ است. از آن روز به بعد سعی می‌کرد به صورت غیرمستقیم این فکر را از ذهنم دور کند.

از آن‌طرف، سن من برای رفتن به جبهه قانونی نبود. این هم برای خودش ماجرایی پیدا کرد. از یک نفر شنیدم برای اعزام باید به ساختمان قرمز در خیابان عباسی بروم. آنجا آب پاکی را روی دستم ریختند. مسئول ثبت‌نام گفت: «برادر، سن شما قانونی نیست. یه سال دیگه باید صبر کنی.» هر قدر التماس کردم، نشد که نشد. آن‌موقع راحت‌ترین راه برای کسانی که مشکل من را داشتند این بود که شناسنامه را دستکاری کنند. یک کپی از روی شناسنامه می‌گرفتند و تاریخ قبلی را با تیغ می‌تراشیدند. آن‌قدر هول بودم که به جای برگه کپی، اصل شناسنامه را تغییر دادم. عدد ۳ تاریخ تولد را با تیغ تراشیدم و به ۲ تبدیل کردم. شدم متولد ۱۳۴۲. اما ناشیانه این کار را انجام دادم. خلاصه، نه تنها مشکلم حل نشد، که مشکلی هم بر مشکلاتم اضافه شد.

فردای آن روز با خاله‌ام جایی می‌رفتیم. سر راه گفتم: «خاله جون، یه دقیقه بیا بریم توی این ساختمون. می‌خوام برای جبهه ثبت‌نام کنم.» آنجا وقتی شناسنامه‌ام را دیدند، قضیه را فهمیدند. بدجوری مشکل‌ساز شد. گفتند که این جعل است و باید از ثبت‌احوال استعلام بگیرند. کار به جایی رسید که به جرم جعل اسناد دولتی می‌خواستند همان‌جا بازداشتم کنند. خاله‌ام التماس می‌کرد و می‌گفت: «آقا، جوونی کرده… نادونی کرده …»

خلاصه، به‌سختی توانستم از آنجا نجات پیدا کنم. از اینکه شناسنامه‌ام به ثبت برود نگران نبودم. از این ناراحت بودم که باید یک سال تا یک سال و نیم دیگر صبر می‌کردم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟! بیشتر بخوانید »