عبدالله گنجی

گفتمان امامِ نوفل‌لوشاتو

گفتمان امامِ نوفل‌لوشاتو



سالگرد حضرت امام بهانه‌ای است تا بُعدی از اندیشه ایشان از یک‌سو و تفسیرها از سیره و اندیشه وی از سوی دیگر یادآوری و یا مورد بازبینی و بازخوانی قرار گیرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: سالگرد حضرت امام بهانه‌ای است تا بُعدی از اندیشه ایشان از یک‌سو و تفسیرها از سیره و اندیشه وی از سوی دیگر یادآوری و یا مورد بازبینی و بازخوانی قرار گیرد. در سال‌های پس از رحلت امام، علاوه بر اندیشه‌ها و ابزارهای وارداتی، از اندیشه امام نیز برای مبارزه با جمهوری اسلامی بهره ‌برده می‌شود و بعضا کاریکاتوری از صدر انقلاب را به امروز منتقل می‌کنند.

چون امام در بین ملت ایران دارای سرمایه اجتماعی است جسارت حذف و بایکوت ایشان را ندارند اما با تحریف تلاش نمودند امامی را تعریف کنند که به آنچه خود معتقدند معنا دهند. مدعیان امامِ نوفل‌لوشاتو دو دسته‌اند برخی امام را متهم به دوگانگی در تهران – بعد از پیروزی – نسبت به نوفل‌لوشاتو می‌کنند و برخی بعد از امام را همسو با امام نمی‌دانند. اما وجه مشترک هر دو این است که گفتمان امام در نوفل‌لوشاتو برقراری نظامی مبتنی بر دمکراسی سکولار در ایران بوده که اکنون نقض عهد! شده است.

 برای پاسخ هم می‌توان دلایل عقلی آورد و هم به‌خود امام مراجعه کرد. دلیل عقلی این است که اگر امام معتقد به دمکراسی رایج در غرب بود چرا باید ایشان به میدان بیاید؟ همین کار را امثال مرحوم بازرگان و دیگران انجام می‌دادند. یک مرجع دینی- شیعی که اسلام را دارای جامعیت و جهانشمول می‌داند برای دمکراسی غربی قیام کرد؟ امام سال۱۳۲۱ «قیام‌ لله» طرح کردند. ایشان حدود ۴ماه در نوفل‌لوشاتو بودند چرا به ۱۳سالی که عراق بودند و سال‌های ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ که حکومت اسلامی درس می‌داد اشاره‌ای نمی‌شود؟ اگر قرار است امام به تطور اندیشه سیاسی متهم شود باید بگوییم از «حکومت اسلامی نجف» به «جمهوری اسلامی قم» عدول کرد نه اینکه اسلام‌خواهی وی را تخطئه و طرفدار جمهوری چندم فرانسه بدانیم. حال ببینیم امام در نوفل‌لوشاتو چه گفته‌اند و منظور او از دمکراسی در آن شرایط زمانی و مکانی چیست؟

امام به زیبایی تلفیق اسلام و نقش و اراده مردم را در یک عبارت کوتاه در آبان۵۷ و در نوفل‌لوشاتو بیان می‌کنند: «ما می‌خواهیم یک حکومت الهی باشد، موافق میل مردم، رأی مردم و موافق حکم خدا آن چیزی که موافق با اراده خداست، موافق میل مردم هم است. مردم مسلمانند، الهی هستند.»(صحیفه امام، جلد ۵، ص ۱۴۴) امام چون مردم را مسلمان می‌داند آنان را موافق با اراده خدا دانسته و استقبال‌کننده از حکم خدا معرفی می‌کند. بنابراین معلوم نیست مدعای مخالفان نظام دینی از مفهوم‌سازی جعلی «گفتمان نوفل‌لوشاتو» چیست؟ دقت در همه عبارت‌ها و گزاره‌های امام که واژه دمکراسی را در آن به‌کار می‌برد، نشان می‌دهد که امام از سر اضطرار و برای تقریب به ذهن چنین می‌گفته‌اند.

عباراتی نظیر «دمکراسی مدنظر ما»، «دمکراسی اسلامی» و «دمکراسی ما مثل شما نیست» نشان می‌دهد منظور امام چیزی متفاوت از نظام‌های غربی است و معتقد است دمکراسی ما بهتر از دمکراسی شماست و طبیعی است که این بهتری را به اسلام ارجاع می‌دهد؛ «ما می‌خواهیم اسلام را – لااقل حکومتش را – به یک نحوی که شباهت داشته باشد با اسلام اجرا بکنیم تا شما معنی دمکراسی را آن‌طوری که هست، بفهمید و بشر بداند که دمکراسی که در اسلام هست، با این دمکراسی معروف اصطلاحی که دولت‌ها و رؤسای جمهوری و سلاطین ادعا می‌کنند، بسیار فرق دارد.» (صحیفه امام، جلد ۴، ص ۴۱۸) این عبارت امام یک ماه بعد از استقرار ایشان در نوفل‌لوشاتو بیان می‌شود و مشخص می‌کند امام می‌داند که دنبال چیست.

اما هویت حقوقی یا ماهیت حقوقی نظام مدنظر روشن نشده است یا مفاهیمی که باید اندیشه انقلاب اسلامی با آن منتقل شود، معرفه نیست. امام وقتی در نوفل‌لوشاتو به نقد رژیم پهلوی می‌پردازد، دمکراسی را مقابل استبداد و دیکتاتوری به‌کار می‌برد و قیام را علیه دیکتاتور می‌داند، زیرا مصطلح بوده که جایگزین دیکتاتوری، دمکراسی است و تلاش می‌کرده‌اند از ادبیاتی استفاده کنند که رسانه‌های غربی بفهمند و بازتاب‌دهنده «اصول دمکراسی در تضاد با رژیم شاه قرار دارد.» (صحیفه امام، جلد۲، ص۵۰)، «دست از مبارزه برنمی‌داریم تا حکومت دمکراسی به‌معنای واقعی آن جایگزین دیکتاتوری‌ها شود.» (همان، ص۶۲) «با قیام ملت شاه خواهد رفت و حکومت دمکراسی خواهد شد.» (همان، ص۲۶۹) باشند، بنابراین به‌جای واژه مردم‌سالاری دینی که هنوز مصطلح نشده است، می‌گویند: «در اسلام دمکراسی مندرج است و مردم در بیان عقاید آزادند.» (همان، جلد۸، ص۲۳۴).

امام در همان نوفل‌لوشاتو دمکراسی غربی را فاسد، غیرواقعی، طرفدار سرمایه‌داران، بدون محتوا، دیکتاتوری و مستبد می‌داند تا همگان بدانند که انقلاب امام به‌دنبال دمکراسی رایج غرب نیست؛ «در غرب خبری از دمکراسی نیست، هر چند که زیاد از آن دم می‌زنند.» (همان، جلد۷، ص۷۴) «این حکومت‌ها فقط در لفظ دمکراسی است، محتوا ندارد و دمکراسی‌های فعلی، مستبد است.»(همان، جلد ۳، ص۱۰)  «دموکراسی نوع غربی‌اش فاسد است، نوع شرقی‌اش هم فاسد است، درباره دمکراسی هیاهو است، تبلیغات است، همین معنی دمکراسی را که به اسم می‌برند در آمریکا و انگلستان هست، در این کشورها مسائل دیکتاتوری هم هست.» (همان، جلد۵، ص۲۳۸)

مطالعه مجلدهای صحیفه امام که حداقل مربوط به ۳دهه است نشان می‌دهد امام در این‌باره دارای ذهن سیستمی است و نسبت به آنچه می‌خواهد و نسبت به آنچه رد می‌کند، دچار تطور گفتمانی نیست. ایشان خصایصی برای حکومت برمی‌شمارد که آمیزه‌ای از اسلام و نقش مردم در یک نظام اسلامی است، یعنی هم حدود شرع را تأکید می‌کند و هم حق مردم را محترم می‌شمارد. حکومت مطلوب امام چه در نوفل‌لوشاتو و چه در دوران پس از پیروزی دارای این خصایص است: «حکومتی که به‌خاطر خدا به کسب رضایت مردم بپردازد.» (همان، جلد۱۷، ص۱۶۱) «رضایت خداوند را از طریق کسب رضایت مردم انجام دهد»(همان، جلد۱۸، ص۲۰۱) «مردم از دل و جان موافق آن باشند» (همان، جلد یک، ص ۷۱) «معترف به قول‌های خود باشد» (همان، جلد ۱۸، ص۴۱) «در برابر خواسته‌های شرعی و قانونی مردم تسلیم باشد» (همان، جلد یک، ص۵۹) «متکی به اراده ملت باشد»(همان، جلد ۳، ص۳۷) «بیشترین توجه خود را به قشر ضعیف جامعه اختصاص دهد» (همان، جلد ۵، ص۱۹۰) «در برابر مردم متواضع و فروتن باشد» (همان، جلد یک، ص۱۱۰) «به مشارکت مردم در مسائل کشور معتقد باشد» (همان، جلد۱۹، ص۲۳۸) «مردم به سهولت امکان ارتباط با مسئولان آن حکومت را داشته باشند» (همان، جلد۸، ص۶۲)

امام در عبارات ذکر شده‌شان نقش حداکثری را برای کرامت مردم قائل است و اداره کشور را متکی به اراده آنان می‌داند اما تسلیم بودن به خواسته‌های ملت را به حدود شرع و قانون ارجاع می‌دهد، یعنی حیطه مطالبات را چارچوب اسلام می‌داند و استدلال وی نیز این است که مردم مسلمان هستند و طبیعتا مردم مسلمان اگر بر مسلمانی خود پایبند هستند، مطالبه اموراتی را نمی‌کنند که در تقابل و تعارض با اسلام باشد، بنابراین امام نه‌تنها به دمکراسی غربی پایبند نبود که آن را فاسد می‌دانست و خود را مقابل آن تعریف می‌کرد لذا لازم است از تحریف امام و تحریف تاریخ انقلاب اسلامی جلوگیری شود. امام به مردم‌سالاری درون دینی معتقد بود و اهل التقاط و چسب و وصله کردن اندیشه الهی با اندیشه‌های ماتریالیستی نبود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گفتمان امامِ نوفل‌لوشاتو بیشتر بخوانید »

سلام فرمانده

سلام فرمانده



راز جذابیت و فراگیری این اثر در چیست که از کشمیرتا سوریه و اروپا و ایران را متأثر کرد.معتقد نیستم این اثر محصول اتاق فکر عمیق و چندلایه و تحت‌نظر کارشناسان ادبیات، روانشناسی، جامعه‌شناسی تهیه شده باشد

به گزارش مجاهدت از مشرق، عبدا… گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: بی‌اختیار به‌دلم افتاد برای سرود «سلام فرمانده» چند کلمه بنویسم. دنبال چرایی گل‌کردگی و مانایی آن می‌گردم. برای امام زمان(عج) هزاران مطلب احساسی-عاطفی و لبیک و عرض ارادت در تاریخ نوشته شده و مکتوب است اما فراگیر و جهانی نشد. محتوای این سرود نیز در اکثر مصارع نوگویی ادبیات و مفاهیم ندارد. حتی متاثر از خاستگاه اولیه این اثر -یعنی گیلان –  نام میرزاکوچک‌خان و مدعای تمام‌کنندگی ولی روشن نیست. میرزاکوچک‌خان چه چیزی را تمام کرد؟ در تاریخ روشن نیست.

 اما راز جذابیت و فراگیری این اثر در چیست که از کشمیر تا سوریه و اروپا و ایران را متأثر کرد. معتقد نیستم این اثر محصول اتاق فکر عمیق و چندلایه و تحت‌نظر کارشناسان ادبیات، روانشناسی، جامعه‌شناسی و موعدشناسی تهیه شده باشد. قطعا ذوق و قریحه شخصی بوده است اما ستودنی است. مانایی آن‌را از منظر «گفتمان» بررسی می‌کنم. «گفتمان مهدویت» نه از جهت باور بلکه از جهت نوآوری مفاهیم ، ادبیات و هنر به اثبات و سکون رسیده است و عمدتا تکرار مفاهیم است اما این اثر آن پوسته و محفظه بسته‌شده را شکافت از سالن‌های همایش به کف جامعه و میان نوجوانان  کشاند.

راز مانایی آن هویت‌دادن به نسل و سنینی است که اکنون هیچ‌کاره‌اند و از جهت نقش‌آفرینی اجتماعی هنوز عرف جامعه آنان را به‌رسمیت نمی‌شناسد. جذابیت آن استفاده از مفاهیمی است که به هویت کودکانه رنگ بزرگی می‌دهد و جنبه آرمانی حیات را برای کودک ترسیم می‌کند. «با قد کوچکم، سردارت می‌شوم» دقیقا یعنی همین جذابیت. «با دستان کوچکم دعات می‌کنم» یعنی دست کوچکی که در عرف هم دعایش جذاب است و هم خیلی توقع دعا از وی نمی‌رود.

هویت‌یابی به نسلی است که برای سربازی انقلاب اسلامی منتظر طی سلسله منازل و دالان‌ها نیست. از جذاب‌ترین بخش‌های آن همین «سیدعلی دهه‌نودی‌هایش را فراخوانده» است. این هویتی را برجسته می‌کند که در قرابت با رهبری احساس پیشتازی نسبت به سنین بالاتر را نمایان می‌کند و پیوستگی سیدعلی، «فرمانده» و الگویی از سربازی حاج‌قاسم، پازل تکامل‌یافته‌ای را نشان می‌دهد که خواننده کودک و نوجوان احساس می‌کند خیلی زود در این تراز دیده و شناخته می‌شود. از جذاب‌ترین بخش‌های انتهایی آن شروع بخش «عهد می‌بندم» است.

 نوجوان آرمانی را برای خود ترسیم می‌کند که بعد از نوجوانی به‌سوی آن خواهد رفت و فردای خود را در آیینه مهدویت می‌بیند. آرمانگرایی روح حاکم و نقطه‌قوت این متن است. همان گمشده‌ای که می‌تواند روح جلابخش معنویت و امامت را در زندگی لذت‌آلود و غرب‌زده امروز ما بازتولید نماید. ملی و فراملی‌شدن این سرود دقیقا به این دلیل است که هم محتوا و هم اجرای آن خاص نوجوانان و کودکانی است که دوران عصمت را هنوز به‌پایان نبرده‌اند. در پس این خواندن مواهبی از دنیا نمی‌بینند و آمده‌اند تا از هویت خود در پیمودن آرمان مهدویت دفاع و از اسلاف خود پیشی بگیرند. جذابیت آن برای بزرگترها نیز آن است که در دوران کودکی و در نبود امثال این سروده، آن  حیات حسرت‌زده را در امروز بازخوانی می‌کنند. فعال بودن زبان بدن و حرکات هماهنگ دست، هیجانی مناسب با این سن تولید می‌کند و دیگران را نیز به سوی خود می‌کشد و البته به قول مقام معظم رهبری هیچ اثری در تاریخ بدون آمیختگی با هنر باقی نخواهد ماند و این سرود نشان می‌دهد که هنر می‌تواند برای ما از هزاران تریبون، قدرتمندتر عمل کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلام فرمانده بیشتر بخوانید »

بلایی که دولت روحانی بر سر سرمایه‌گذاری چینی‌ها درآورد!

«صیغه» اسم رمز حمله



چند روزی است با پدیده‌ای به نام خانم «کاترین شکدم» مواجهیم که در رسانه‌های غیررسمی و معاند از وی به‌عنوان جاسوس نفوذکرده در مراکز مهم نظام، نام می‌برند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: چند روزی است با پدیده‌ای به نام خانم «کاترین شکدم» مواجهیم که در رسانه‌های غیررسمی و معاند از وی به‌عنوان جاسوس نفوذکرده در مراکز مهم نظام، نام می‌برند. چند روز با چینش محتوایی که به‌نام وی منتشر می‌شود و مطالعه گفت‌وگوها و متونی که از وی در رسانه‌های کشور مانده است به این نتیجه رسیدم که وی نمی‌تواند جاسوس باشد.

رسم جاسوسی این نبوده و نیست که فردی مدعی نفوذ در اعماق سری یک حکومت باشد، با افراد کلیدی ارتباط برقرار کند، روش‌های نفوذ را یاد بگیرد اما خود یا سیستم امنیتی فرستنده او را بسوزاند و همه ارتباطات، آینده، ‌اعتمادسازی و…  را یک‌مرتبه بدون هیچ دلیلی دود کند.

می‌توان گفت او با احساسات و جو زدگی وارد حوزه مسلمانی شد و نتوانست چهارچوب‌های مسلمانی را در درازمدت استمرار دهد بنابراین خروج از جغرافیای مسلمانی را فروخت تا بریدن از اسلام را با دیدن «بدی‌های دین» توجیه کند.

در فرهنگ ایرانی-اسلامی ما ۲ مقوله به هر کس بسته شود از جهت سیاسی-اجتماعی نابود می‌شود. اول مسائل مالی و دوم مسائل اخلاقی است.

این دو مسئله در ایران از وابستگی و جاسوسی هم پرهزینه‌تر است. لذا مبتنی بر شناخت این دو آسیب از یک‌سو و مدعای دینداری حاکمان از سوی دیگر، پروژه بی اعتبارسازی مسئولان جمهوری اسلامی با رمز صیغه و ۳ تکنیک «ابهام»، «انتظار» و «تعمیم» توسط یک سرویس امنیتی مشرف بر فرهنگ و تعصبات اسلامی شروع شده است. وقتی مدعی ارتباط جنسی با ۱۰۰ نفر می‌شود یعنی ابهام و مخاطب را منتظر می‌گذارند که در تعقیب اسامی باشد و وقتی یک مورد با جزئیات به سناریو تبدیل شد اصل تعمیم‌پذیری اتفاق می‌افتد و ۹۹نفر دیگر نیز در دایره باور مخاطب قرار می‌گیرند.

سال‌هاست روشنفکران و غرب‌گرایان صیغه را بردگی جنسی و دست‌وپاگیر اما ولنگاری جنسی و رهاشدگی را آزادی می‌دانند و از قضا این فرد مامور است که اثبات کند شرع از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی در روش‌های ارضای جنسی خلاصه شده است.

راستی چرا بر «صیغه» و ادبیات درون‌دینی اصرار دارد؟ چرا بر رابطه نامشروع تاکید نمی‌کند؟ چون می‌خواهند مذهبیون مدعی اسلام و انقلاب را تخریب نمایند و فساد اخلاقی را مکمل فساد اقتصادی کنند که قبلا «بود» یک مورد آن‌را به «نمود» هزار مورد تبدیل کرده‌اند.

زمان این سناریوسازی مقارن با شروع و تاکید بر جهاد تبیین است و ناگاه میدان‌داران جهاد تبیین در سپاه ازجمله دکتر جوانی یا مقدم‌فر محور هجمه قرار می‌گیرند. حال آنکه دکتر جوانی ایشان را حتی یک‌بار از نزدیک ندیده است. حتی در قالب خبرنگار مصاحبه‌ای با وی نداشته است اصلا چیزکی نبوده است که ایشان به چیز تبدیل کرده باشد.

بدون تردید محتوایی که به‌نام ایشان تولید و توزیع می‌شود توسط یک سرویس امنیتی با مشاوری ایرانی تهیه شده و حساسیت‌ها و احساسات منفی و مثبت ایرانیان را می‌داند. این مرحله حمله به قدرت نرم سپاه را برنامه‌ریزی کرده‌اند تا پرچم‌داران جهاد تبیین را از معرکه جهاد خارج کنند. اینکه از بین صدها یا هزاران نفر جوانی را سیبل می‌کنند به این دلیل است که طرف خود را رسانه‌ای جازده است و با عبارت «مسئول صبح صادق» می‌خواهد موضوع را جزیی، همسو و باورپذیر نماید.

راستی کجای دنیا یک زن ۱۰۰ مورد رابطه جنسی برای اعتمادسازی و اخذ اطلاعات و جاسوسی انجام می‌دهد و بعد از اعتمادسازی یک‌مرتبه پل را نابود می‌کند؟ بدون تردید این سناریو و پروژه برای تخریب چهره‌های موجه با اسم رمز «صیغه» است تا صیغه را معادل فحش، جاسوسی، پرستوسازی ولنگاری، ابزار حاکمیتی و نهایتا به‌مثابه جوک لوث نمایند.

هدف هم امثال جوانی نیست که بعد از پروژه «فایل صوتی» برای سپاه در حوزه اقتصادی، این پروژه در حوزه اخلاقی سناریوسازی می‌شود. نبرد با حیثیت و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی چیز جدیدی نیست و این نیز خواهد گذشت. اما آنچه حتمی و قطعی است: گزینش عبارت‌های تولیدی به‌نام این زن با هدف به‌مسخره گرفتن دین، حاکمان دینی و احکام دین و درنهایت، تقابل مذهبیون با نظام به‌جای تقابل تاریخی لیبرال‌ها و غرب‌گرایان با نظام است. امید است جریانات ناکام داخلی از این سناریو مبرا باشند. این نیز بگذرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«صیغه» اسم رمز حمله بیشتر بخوانید »

پشت‌پرده هشدار حاج قاسم به روحانی


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، عبدالله گنجی، فعال رسانه‌ای در واکنش به اظهارات حجاریان طی توییتی نوشت: ‏هشدار در اینجا از جنس گلایه است چون حاج قاسم پس از گلایه میگوید بیا دست به دست هم بدهیم کار کشور را جلو ببریم.

از منظر نماینده مردم بودن روحانی نیز همه میدانند جایگاه اجتماعی کدام بالاتر و وسیع تربود.سال 98 یک وزیر سیاسی روحانی در جلسه ای گفت محبوبیت حاج قاسم90 درصد است.

پشت‌پرده هشدار حاج قاسم به روحانی

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.




این مطلب از این آدرس بازنشر گردیده است

پشت‌پرده هشدار حاج قاسم به روحانی بیشتر بخوانید »

کاری که امام خمینی با انقلاب اسلامی در ایران کرد



به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، عبدالله گنجی، فعال رسانه‌ای در کانال تلگرامی خود نوشت:

مرحبا به آقا نقویان برای ساخت مستند پرواز ١:٢٠

آنچه دیدیم روضه ای بود که با اسناد مرگ آگاهی یک مرد آسمانی مستند شده بود.

به زعم حقیر اگر فردای قیامت به امام بگویند با انقلاب اسلامی در ایران چه کردی؟خواهد گفت اگر خواستید کارنامه بنده را ببینید امثال قاسم سلیمانی را ببینید.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

کاری که امام خمینی با انقلاب اسلامی در ایران کرد بیشتر بخوانید »