عدالت خواهی

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟



اینکه برخی از جوانان درباره مواضع امام یا قانون اساسی سؤالاتی داشته باشند جای خوشوقتی است اما اینکه برخی رجال اصلاح‌طلب در طمع به این سؤالات به دنبال عوامزدگی و پوپولیسم هستند موجب تأسف است.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

درباره الزامات قانون اساسی و تغییرات نسلی

چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

محمد سروش‌محلاتی که برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب از وی با عنوان آیت‌الله نیز یاد می‌کنند و همان فردی که معتقد است نظام جمهوری اسلامی ایران “مشکل عقل” دارد(!) اخیرا طی اظهاراتی در نشست حزب اصلاح‌طلب مجمع ایثارگران با طرح این سوال که “آیا ضرورتی برای اصلاح قانون اساسی وجود دارد یا نه؟ ” گفته است: -این مورد- وقتی است که اعتبار حقوقی قانون اساسی آسیب دیده باشد و اصلاح قانون اساسی در زمینه ترمیم اعتبار حقوقی صورت گیرد. این نیز مربوط به شرایطی است که از زمان تدوین قانون یک دوره طولانی گذشته باشد و نسل های جدید تمایلی به تمکین از آن نداشته باشند!

به گزارش مجاهدت از جماران، او می‌افزاید: “از سال ۶۸ که قانون اساسی فعلی را تغییر دادند، ۳۳ سال می گذرد و نسل ۲۰ و ۳۰ ساله می گوید ما دخالتی در آن نداشته ایم. حتی کسانی که در حدود سن ۵۰ سالگی هستند همین حرف را می زنند. هرچند ممکن است این نسل ها همان قانون را بپذیرند و شاید هم استدلالی داشته باشند. همانطور که امام رضوان الله نیز صحبتی در این زمینه در بهشت زهرا داشتند که پدران ما حق نداشتند برای ما قانون تعیین کنند. پس هر انسانی نسبت به خودش تصمیم گیری می کند نه آیندگان خودش. “[1]

*این فرد در وهله اول متوجه نیست که عقلانیت فی‌ذاته معتبر است و اصالت خود را از زمان و مکان نمی‌گیرد.

قانون اساسی و یا انقلاب عقلانی یک کشور هم الزاما نیازی به تغییر ندارد (مگر در شرایطی که عقل درباره یک رخداد غیر وحیانی اقتضای جدیدی داشته باشد و تغییر در قانون را الزام بداند)

پس اینکه عده‌ای “هژمونی ایران” و دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف را نمی‌بینند و از بام تا شام از لزوم رفراندوم و اصلاح قانون حرف می‌زنند در واقع یک نمایش روحوضی و یک سیاه‌بازی است.

جالب است که این فرد حتی ابتنا و افتخار رجال و سران دیگر ممالک را به قوانین و انقلابات خود که در روز اول ایجاد یک حکومت وضع شده‌اند را نیز نمی‌بیند و علت را هم جویا نمی‌شود!

و اما شبهه “قبول نداشتن قانون و انقلاب توسط نسل‌های جدید” و آنچه که امام راحل گفت!

آنچه امام راحل فرموده‌اند حاوی پیوست عقلانی است چه اینکه امام راحل خود مفسّر قرآن و یک فیلسوف بزرگ بود و هرگز حرف عوامانه نمی‌زد.

منظور امام راحل از این جمله راهگشا این بود که اگر پدران ما اقدامی غیر منطقی داشته‌اند یا حکومتی را قبول کرده‌اند که غیر عقلانی است؛ هیچ دلیلی ندارد که ما بعنوان نسل‌های بعدی نیز بر سبیل بی‌عقلی مستدام بمانیم و همانطور که در قرآن کریم نیز آمده است؛ بر بلاهت نسلی خود افتخار کنیم و با انعزال از عقل؛ بر همان سیاق بمانیم!

چه اینکه اتفاقا شجاعت و عقلانیت اینست که اگر انحرافی در آغاز یا مسیر پدران و گذشتگان دیدیم از آن برائت بجوییم و به صراط مستقیم درآییم.

دقیقا همان کاری که امام خمینی در انقلاب اسلامی سال 57 کرد.

از طرفی آیا می‌توان اینطور تصور کرد که امام راحل بعنوان یک فیلسوف و یک تاریخدان بزرگ؛ موافق و مروّج رفتار غیر عقلانی “پشت پا زدن نسل‌های نو به آرمان‌ها و مجاهدت‌های انقلابیون نسل اول” باشد!؟

چه اینکه تزِ عوامانه‌ “نسل‌های جدید می‌گویند ما آنروز نبودیم پس قبول نداریم” یعنی نادیده انگاشتن و پشت پا زدن به مجاهدت‌ها و دردهای سیدعلی خامنه‌ای، شهید اندرزگو، عزت مطهری، مرضیه حدیدچی، ‌ شهدای قیام 15 خرداد، شهدای مسجد گوهرشاد، شهدای جنبش دانشجویی و هزاران تن دیگری که در راه ایجاد قانون اساسی و حکومت اسلامی زحمت کشیدند و مبارزه کردند…

امام(ره) که خود در سرآمد این رنج‌کشیدگان بود و سال‌ها محنت و رنج تبعید و تنهایی و حکومت جور را تحمل کرد چگونه ممکن است سخنی بگوید مبنی بر اینکه این رنج‌ها و مجاهدت‌ها قابل حذف و هدم است!؟

پس از دو منظر درمیابیم که منظور امام راحل از بیان اینکه پدران ما نمی‌توانستند برای ما تعیین تکلیف کنند دقیقا چه بود و آقایان چگونه از این بیان منطقی و لازم؛ نتیجه‌ای سخیف و پوپولیستی می‌گیرند!

ضمن اینکه تبلور استحکام و عقلانیت قانونی اساسی جمهوری اسلامی ایران را می‌تواند در تبدیل شدن ایران به “هژمونی ایران”، برگزاری انتخابات‌های قانونی سالیانه، عبور از توطئه‌های امنیتی، عبور پیروزمندانه از فتنه‌های داخلی و پیشرفت‌های مختلف نظام در عرصه‌های مختلف به نظاره نشست.

این نکته نیز محرز است که بهانه حلقوم‌هایی که با طعنه از لزوم تغییر در قانون حرف می‌زنند و یک استناد عوامانه به حرف امام خمینی(ره) دارند؛ بر مشکلات است. لکن مشکلات اولا در همه حاکمیت‌ها و حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود دارد و ثانیا یک قانون هنگامی متصلب و بی‌نتیجه است که راه رفع این مشکلات یعنی عقلانیت حکومتی و صندوق رأی را سد کند.

چیزی که در نظام جمهوری اسلامی شاهد آن نیستیم و در نتیجه این چشم‌انداز وجود دارد که می‌توان با رأی خوب مردم و کارآمدی مسئولان بر هر مشکلی فائق آمد و همچنان در راستای قانون اساسی بر سبیل رشاد قرار داشت.

***

مطالبه “آزادی یک مجرم بدون توبه” از قاضی‌القضات!

“بازگشت فرقان” در پوستین عدالتخواهی

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

وحید اشتری، فعال مدعی عدالتخواهی بود که چندی قبل سرانجام به دلیل ارتکاب به جرائم مختلف با رأی قوه قضائیه به زندان محکوم شد.

در همین راستا اخیراً عده‌ای که خود را “شخصیت‌های فرهنگی – سیاسی جبهه انقلاب” نامیده‌اند و اغلب فعال توییتری هستند؛ نامه‌ای سرگشاده را خطاب به ریاست قوه قضائیه منتشر کرده و خواستار آزادی اشتری شده‌اند.

به گزارش مجاهدت از نسیم‌آنلاین، در متن این نامه آمده است:

“یک روز پس از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، وحید اشتری، فعال عدالت‌خواه، برای اجرای حکم حبس به شعبه‌ی اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تهران فراخوانده شد. تقارن عفو چند ده‌ هزار نفری محکومان با احضار آقای اشتری جهت اجرای احکامی که در روند صدور آن‌ها نیز ابهاماتی وجود دارد، تلخ و دلسردکننده است.

برخی امضاکنندگان این نامه، چه بسا با بخش زیادی از مواضع و کنش‌های سیاسی آقای اشتری همراه نباشند، اما همگی چنین برخوردی با یک فعال اجتماعی را به دور از مصالح جامعه دانسته و با آن مخالف هستند. چنین برخوردی ممکن است با دلسرد و بدبین کردن بخش‌هایی از جوانان و دانشجویان علاقه‌مند به انقلاب، جایگاه رفیع دستگاه عدلیه را در نظر آنان مخدوش کند.

بنابراین امضاکنندگان درخواست دارند که اجرای احکام وحید اشتری از طریق درخواست عفو یا تجویز اعاده‌ی دادرسی توسط جناب‌عالی متوقف شود. “[2]

*قبل از هرچیز باید دانست که عدالتخواهی رکن تداوم یک حرکت اسلامی و انقلابی است اما این مفهوم با “عدالتخواهی تندروانه” متفاوت است.

چه اینکه عدالتخواهی تندروانه حتی علی(ع) را هم بعنوان ضلع فساد در جامعه شناسایی می‌کند و فرمان به ترور او می‌دهد.

همانطور که همین فهم مضیق از عدالتخواهی بود که “استاد مرتضی مطهری” را نیز مظهر زیست اشرافی معرفی می‌کرد و دست آخر هم در تعارض با زیست مطهری، دست به ترور او زد. (اشاره به تفکرات گروه فرقان که مدعی عدالتخواهی بود)

عدالتخواهی تندروانه همچنین از فهم این معنا نیز عاجز است که تقویت عملکردهای عقلانی قوه قضائیه و یا ایضا مجازات مجرمین نیز خود بخشی از عدالتخواهی اصولی است.

لذا هرگز بعید نبود که ببینیم صدایی از همین جریان تندرو به گوش خواهد رسید که خواستار لغو مجازات و اجرا نشدن قانون و عدالت درباره مجرمی است که از بام تا شام مشغول تهمت‌پراکنی علیه این و آن بود.

جالب است که در فهرست اسامی امضاکنندگان این نامه کسی را می‌بینیم که خود به جرم توهین و ناسزاگویی توسط دستگاه قضایی محکوم شده است و یا فرد دیگری که صراحتا می‌گفت: من عاشق احمدی‌نژاد هستم! اما امروز خود را در زمره “شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی جبهه انقلاب” معرفی می‌کند.

به این معنی که انتظار از کسانی که با ناسزاگویان و عشاق جریان انحرافی بر سر یک سفره نشسته‌اند و از عدالت می‌گویند؛ انتظاریست بیجا.

چه اینکه متن نامه اینان خطاب به قوه قضائیه نیز مشحون از کنایه به دستگاه قضایی، ‌ ادعای مبهم بودن حکم آقای اشتری و ایضا ادعای تلخ و دلسردکننده بودن فعالیت‌های عدلیه است.

البته درباره برخی جرائم اجتماعی یا سیاسی با تشخیص و صلاحدید قضات محترم می‌توان با اخذ تعهدنامه، ضمانت‌های مجازاتی و توبه علنی درخواست آزادی یک مجرم را داشت.

لکن تن دادن به درخواست نامه‌ای این چنین و نویسندگانی بعضا بدسابقه که البته مطالبه همگی ذبح شدن عدالت با آزاد شدن یک مجرم بدون توبه است؛ موجب شکستن اقتدار قوه قضائیه و حراج امنیت و آبرو در جامعه خواهد شد.

قوه قضائیه حتما بایستی متوجه زایشگاه‌های انحراف و نیز خطر بازگشت فرقان باشد.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1585334

2_ https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2376295

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟ بیشتر بخوانید »

پیروزی انقلاب مشروطه؛ نطقه عطفی در روند مردم سالاری درایران

پیروزی انقلاب مشروطه؛ نقطه عطفی در روند مردم سالاری ایران


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- علی عبدالصمدی؛ چهاردهم مرداد نقطه‌ی عطف بسیار مهمی در تاریخ معاصر کشور ماست.

در سال ۱۲۸۵ هجری خورشیدی فرمان مشروطیت به امضای مظفرالدین شاه قاجار رسید. از فردای آن روز نخستین مجلس شورای ملی ایران افتتاح شد و در مورخ چهاردهم مهر همان سال طی برگزاری انتخاباتی نمایندگان و وکلای ملت به مجلس شورای ملی ایران راه یافتند.

پیروزی انقلاب مشروطه و در مقیاس بزرگ‌تر آن نهضت مشروطیت یکی از مهم‌ترین اتفاقات و رویداد‌های سیاسی و استراتژیک تاریخ معاصر ایران زمین به شمار می‌رود. این رخداد را می‌توان از چند وجه مورد بررسی و کاوش قرار داد.

نخست اینکه وظایف، اختیارات شخص اول مملکت و نیز سایر مسئولین کشوری و لشکری مشخص و محدود شد. دوم این که پیروزی این انقلاب سنگ بنایی جهت تفکیک قوای سه گانه‌ی مقننه، قضاییه و مجری بود. در کنار دارالشورا که همان مجلس شورای ملی باشد، تاسیس عدالتخانه از خواسته‌های مردم در انقلاب مشروطه بود؛ عدالتخانه‌ای که قرار بود سبک نوین و امروزی تری از قضاوت و عدالت گستری را در جامعه‌ی نوین ایرانی پدیدار سازد. برگزاری انتخابات مردمی از اهم دستاورد‌های این نهضت بزرگ بود.

مجلس در ایران از بدو تاسیس دوران پر افت و خیزی را پشت سر نهاده است. پس از درگذشت مظفرالدین شاه، فرزندش به تخت سلطنت نشست و زمانی که متوجه شد که اختیاراتش محدود و محصور به قانون اساسی مشروطه است مجلس را به توپ بست که نهایتا با انقلاب مشروطه‌ی دوم مواجه شد و از کشور گریخت.

احمد شاه نیز، چون در سن کودکی به تاج و تخت رسید عملا قدرتی نداشت و نواب او بیشتر حکمرانی داشتند. تا این که سردار سپه رضا خان میر پنج رسما سلطنت خود را اعلام کرد و سلسله‌ی پهلوی آینه‌ی دیگری از تاریخ معاصر را پیش روی مجلس نهاد.

با پیروزی انقلاب اسلامی هفتاد و دو سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه برگی دیگر از تاریخ ورق خورد و قوانین مصوب در مجلس منوط به هماهنگی با شریعت مقدس اسلام به تصویب رسید. مجلس شورای ملی ایران به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد و عصری دیگر از پردازش قانون در ایران آغاز شد. دورانی که درکنار همه‌ی رخداد‌ها و اتفاقات و رویداد‌های ریز و درشت آن، توجه به دین مبین اسلام در صدر همه‌ی مصوبات و آیین نامه‌ها قرار گرفت.

نباید هرگز این نکته‌ی اساسی و مهم را فراموش کرد که در زمانی انقلاب مشروطه به پیروزی رسید که اکثر کشور‌های همسایه و هم منطقه‌ای اصلا وجود خارجی نداشتند. در بسیاری ممالک غربی که امروز داعیه‌ی دموکراسی و مردم سالاریشان گوش فلک را کر می‌کند نیز یا از مجلس خبری نبود یا مجلسشان بله قربان گو و گوش به فرمان اوامر دست‌های پشت پرده بودند.

انتهای پیام/۱۳۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیروزی انقلاب مشروطه؛ نقطه عطفی در روند مردم سالاری ایران بیشتر بخوانید »

انقلاب اسلامی بدون اتکا به نیروی شرق و غرب به پیروزی رسید

انقلاب اسلامی بدون اتکا به نیروی شرق و غرب به پیروزی رسید


به گزارش مجاهدت از گروه اجتماعی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین «غلامحسین محسنی اژه‌ای» رئیس قوه قضائیه در همایش گرامیداشت روز قوه قضائیه، اظهار داشت: خداوند در این عصر انقلاب را به پیروزی رساند در حالی که جهان به دو نیروی شرق و غرب تقسیم شده بود و کسی فکر نمی‌کرد یک نهضت دینی بدون اتکا به نیروی شرق و غرب محقق شود، اما خداوند عنایت کرد و به دست بنده صالح و امت دین باور، انقلاب عظیمی را علیرغم میل مستکبران به پیروزی رساند.

وی با بیان اینکه امام با امت دین باور توانست معجزه‌ای رقم بزند گفت: خداوند منت گذاشت و مردم را در این راه توفیق داد. با این انقلاب عظیمی که در ایران رخ داد، نه تنها کنگره کاخ ستمگران و مستکبران فروریخت بلکه دنیا به دنیا هم خیلی نکات را ثابت کرد.

محسنی اژه‌ای ادامه داد: آنچه ما را به پیروزی رساند و به جلو خواهد برد در مرحله اول با اتکای به خدا است. در مرحله دوم خدمت خالصانه به مردم است.

رئیس قوه قضائیه به تأثیرات مثبت ارائه خدمت به مردم اشاره کرد و گفت: اکسیر و چیزی که توطئه‌های دشمن به خصوص توطئه‌های اخیر را خنثی می‌کند، توجه به گسترش عدالت به خصوص عدالت اجتماعی و مقابله با فساد است.

وی ادامه داد: اگر مردم بدانند، مسئولان چقدر تلاش می‌کنند، پشت آن‌ها و نظام هستند. در قوه قضائیه به عنوان یک طلبه کوچک عرض می‌کنم با تمام توان به کمک قوه مجریه به ریاست یک شخصیت انقلابی و دلسوز آمده و در خدمت هستیم.

محسنی اژه‌ای افزود: اگر دولت در برنامه‌هایش موفق باشد، قوه قضائیه و مجلس هم موفق هستند. امروز بار سنگینی بر دوش و عهده دولت است و همه باید تلاش کنیم این بار سنگین را با هم برداریم.

رئیس قوه قضائیه خاطرنشان کرد: وظیفه خود می‌دانم تشریک مساعی با مجلس انقلابی داشته باشیم تا قوانین متناسب با زمان و خنثی کردن نقشه‌های دشمن به کمک هم تدوین کنیم. وظیفه خود می‌دانم با کمک به همه نیروی‌های نطامی و امنیتی رفاه مردم در این مهم گام بردارم.

محسنی اژه‌ای به موضوع تقویت قوه قضائیه اشاره کرد و گفت: اگر قوه قضائیه از لحاظ عِده و عُده و مسائل مختلف نیروی انسانی و اداری تقویت شود به نفع دولت و مجلس هم هست. اگر قوه قضائیه تقویت شود در جهت تحقق عدالت و گسترش عدالت موفق‌تر خواهد بود. اگر قوه قضائیه تقویت شود، می‌تواند نظارت بر حسن اجرای قوانین را بهتر انجام دهد.

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی بدون اتکا به نیروی شرق و غرب به پیروزی رسید بیشتر بخوانید »

چگونه مطالبه‌گری کنیم تا با دشمن همسو نشویم؟

چگونه مطالبه‌گری کنیم تا با دشمن همسو نشویم؟



تذکر دیروز رهبر انقلاب به دانشجویان این بود که در مطالبه‌گری با دشمن مخرج مشترک نداشته باشید. ملزومات چنین امری درک ابعاد مختلف روند مطالبه‌گری است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رهبرانقلاب دیروز در جمع دانشجویان یک نکته مهم درباره مطالبه گری فرمودند: « مطالبه‌گری شما به‌گونه‌ای باشد که هم در بیان صورتِ مسائل و هم در مقام ارائه راه‌حل‌ها، با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید.»

سوالی که پیش می آید این است که چگونه می توان مطالبه گری کرد اما دچار این آسیب نشد؟ برای پاسخ به این سوال باید جوانب ماجرای مطالبه گری را در صحنه ای که دشمن هم حضور دارد روشن کنیم. علت این بررسی این است که ما در یک فضای آسوده از دشمنی ها وارد کنشگری اجتماعی نمی شویم بلکه به طور کلی می توان گفت عرصه فعلی، عرصه ای است که دست کم سه گروه در حال رصد و کنشگری در آن هستند: 

اول: مردم 

دوم: مسوولان و یا گروه مطالبه شونده

سوم: دشمنان و مغرضان

هر سه گروه تمام تحرکات ما را می بینند و همزمان نسبت به هر کنش ما، واکنشی از خود نشان می دهند. پس ضروری است ملاحظات چنین فضایی را در همه فعالیت های اجتماعی و رسانه ای خود رعایت کنیم.

چگونه طرح رسانه ای داشته باشیم که با دشمن مخرج مشترک نداشته باشیم؟

اولین شرط اقدام رسانه‌ای تصویر سازی درست و دقیق از ماجرا است. سعی کنید در تولیدات رسانه‌ای خودتان عمق ماجرا را نشان دهید و اصل و فرع را از هم جدا کنید. در این مرحله اگر دشمن هم وارد شد ایرادی نیست. دشمن می خواهد از ضعف‌ها و کاستی‌ها برای خودش بهره برداری کند. چیزی که می تواند مانع این کار شود این است:

الف) راهکارهای موجود را نشان دهید: اگر از اندیشکده‌ها و یا مراکز دانشگاهی راهکاری برای مشکل پیدا کرده‌اید ارائه دهید. به مردم بگویید که مشکلی که شناسایی کرده‌اید راهکار دارد و هیچ بن‌بستی نیست.

ب) گزارش پیشرفت به مردم بدهید: هر مرحله از پیشرفت را در مسیر حل مشکل به مردم نشان دهید. حتی اگر جلسه‌ای در یک دستگاه اجرایی یا تقنینی برای بررسی ماجرا شکل گرفته به مردم انعکاس دهید. نشان دهید که مسوولان هم در حال پیگیری هستند.

ج) ماجرا را حیثیتی نکنید: به تعبیر رهبر انقلاب که دیروز فرمودند مطالبه‌گری را تند و تیز نکنید نباید فضا را به سمت رادیکال شدن سوق داد. فضای تند و تیز ایرادش این است که عموما فضا را از حالت عقلانی به حالت احساسی تغییر میدهد و در چنین فضایی هیچ کس به دنبال حل واقعی مسئله نخواهد بود. بیشتر تلاش می‌شود تا صورت مسئله پاک شود تا به اصطلاح آب‌ها از آسیاب بیافتد. 

د) صبور باشید و کار را تمام کنید: مطالبه‌گری و حل یک مسئله، روند کوتاه مدتی ندارد. ممکن است تصویب یک قانون سالها طول بکشد. اقتضا یک روند بروکراتیک زمان بر بودن آن است که این مسئله صرفا شامل کشور ما نمی‌شود و تمام کشورهای جهان چنین خاصیتی دارند. لذا به یکباره ناامید نشوید و ماجرا را رها نکنید. رها کردن یک موضوع وسط روند مطالبه بدترین ضربه را خواهد زد. چرا که مردم تصور خواهند کرد در چنین شرایطی اراده‌ای برای حل مشکلات وجود نداشته و این القا ناامیدی بدترین اتفاقی است که می تواند بیافتد.

و) کلی گویی نکنید: کلی گویی بدون تعیین جزئیات دلچسب‌ترین سوژه برای رسانه ضدانقلاب است. یکی از سیاست‌های همیشگی رسانه‌های ضدانقلاب این است که یک ضعف یا کاستی را به صورت کلی و بدون ذکر جزئیات مطرح می‌کند. در چنین شرایطی ایراد کار مشخص نمی‌شود و چنین به نظر می‌آید که هیچ راهکاری وجود ندارد.

ی) از تعمیم پرهیز کنید: تلاش رسانه‌های ضد انقلاب این است که اگر یک فسادی یا ضعفی پیدا کرد آن را به کل نظام تعمیم دهد. مثلا اگر در مصوبه‌ای از مصوبات مجلس یا یک شورا ایرادی وجود داشت اولین کار دشمن این است که بگوید آن مجلس یا شورا در اغلب موارد اینگونه عمل می‌کند. لذا سعی کنید به هیچ وجه موضوع را تعمیم ندهید و به راحتی از واژه‌های تعمیمی مانند « همه» یا « اغلب» یا « اکثر» و … برای موضوعات مورد مطالبه خود استفاده نکنید. اجازه این کار را هم به دیگران مخصوصا رسانه‌ها ندهید. خط و مرز موضوع خود را دقیق کنید.

ر) مرز بندی خود را با دشمن همیشه حفظ کنید: سیاست رسانه‌ای دشمن در چنین مواردی این است که نشان دهد اولا هیچ راهکاری وجود ندارد و دوما هیچ اراده‌ای برای یافتن راهکار نیست و سوما القای ناامیدی به هر طریق ممکن خط همیشگی رسانه‌های دشمن است. هرجایی دیدید این موارد پررنگ می‌شود ضد این عملیات‌ها را در دستور کار قرار دهید و پیشرفت‌های حاصل در مسیر مطالبه‌گری را به مخاطب ارائه دهید.

همچنین مراعات برخی ملاحظات می‌تواند کار را برایتان در مرز بندی با دشمن تسهیل کند و اجازه ندهد دشمن از شما و مطالبه‌گری‌تان سو استفاده کند. چند مورد از این راهکارها را مرور می‌کنیم:

یکم: موضوع مطالبه‌گری جبهه انقلاب و موضوع عملیات روانی دشمن ممکن است مشترک باشد

در هر حال مطالبه گری عموما شامل یک غفلت، کم‌کاری، فساد یا ناکارآمدی و حتی قیاس وضع فعلی با آرمان ها و … می‌شود که طبیعی است، دشمن برای تخریب یا ناامید کردن جامعه از حرکت روبه پیشرفت کشور دقیقا دست روی همین موارد بگذارد و عملیات روانی خود را حول این موضوعات متمرکز کند. این یعنی موضوع مطالبه‌گری ما و موضوع عملیات روانی دشمن می‌تواند یکی باشد. همین کار را سخت خواهد کرد. اینجاست که باید مسیر را دقیق انتخاب کنیم تا آسیب‌ها و آفت‌های مطالبه‌گری که رهبرانقلاب بارها به آنها اشاره کردند دامن گیر ما نشود.

احتمال دارد موضوعی را شما انتخاب کنید که تا آن زمان دشمن به آن توجه نداشته و پس از شروع به مطالبه‌گری و رسانه‌ای شدن توسط شما خط رسانه‌ای دشمن هم همزمان وارد ماجرا شود و عملیات خود را نسبت به آن ماجرا شروع کند. 

پس انتخاب موضوع می تواند مهم باشد. چرا که دشمن هم به آن متوجه خواهد شد. معنای این جمله این نیست که در انتخاب موضوع مطالبه‌گری محافظه کار باشیم؛ نه؛ بلکه اگر ملاحظات شرعی و قانونی را در انتخاب موضوع رعایت کنیم می‌تواند تا حد بسیار زیادی از آسیب‌ها جلوگیری کند.

دوم: ملاحظات شرعی و قانونی را در انتخاب موضوع مطالبه‌گری رعایت کنید

رعایت همین نکته ساده می‌تواند تا حد بسیار زیادی در ادامه راه به مطالبه‌گران کمک کند تا درگیر مسائلی از جنس همسویی با دشمن نشوند. اولا ذکر این نکته مهم است که بدانیم طبق فتوای امام خمینی(ره) رعایت قانون در جمهوری اسلامی ایران یک واجب شرعی است و هر کسی که تخلف قانونی انجام می‌دهد دچار خلاف شرع نیز می‌شود.

مشخصا یک مصداق جدی که عموما می‌تواند مطالبه‌گران را درگیر کند استفاده از اطلاعات محرمانه است. بنا به آنچه از فتوای امام خمینی(ره) گفتیم اگر برگه‌ای مهر محرمانه داشته باشد علنی کردن آن خلاف قانون و متعاقب آن خلاف شرع است.

ممکن است بگویید ما به محرمانه بودن فلان اطلاعات اعتراض داریم. حتما این حرف قابل طرح است. می‌توان حتی مطالبه کرد تا فلان اطلاعات از محرمانه بودن خارج شود. در این حالت هم باید موافقان و مخالفان بتوانند در یک فضای آزاد بحث‌ها و دلایل خود را طرح کنند. اما مادامی که اطلاعاتی محرمانه است بنا به حکم شرعی اجازه بهره‌برداری یا ورود به آن حوزه وجود ندارد و طبیعی است بهره بردن یک جریان مطالبه‌گر از چنین اطلاعاتی می‌تواند هم به کشور و هم به خود آن جریان ضربات مهلکی بزند.

مصداق دیگری که حرمت شرعی برای ورود به آن وجود دارد حوزه شخصی افراد است. زندگی شخصی هر فردی نباید موضوع مطالبه‌گری قرار بگیرد. از بیانات امامین انقلاب می‌توان توصیه‌های فراوانی پیدا کرد که مسوولان باید ساده زیست باشند، یا مسوولان باید از ثروت اندوزی حلال هم دست بردارند و امثالهم. اما هیچ مجوز شرعی برای ورود به زندگی شخصی افراد ولو اینکه مسوول باشند وجود ندارد. در مواردی که حتی مسئله امنیتی می‌شود و دستگاههای امنیتی می‌خواهند از شنود یا دوربین مخفی استفاده کنند هم یک مسیر سخت در ساختار قضایی کشور طی می‌شود تا بنا به حکم یک قاضی شرع چنین امکانی فراهم شود. 

یک مثال شاذ می تواند مسئله را شفاف‌تر کند. فرض کنید یک جریان مطالبه‌گری برای آنکه ساده زیستی مسوولان را مطالبه کند اقدام میکند به نصب دوربین‌های مخفی در خانه‌های مسوولان تا متوجه بشود که مثلا مسوولان جمهوری اسلامی در زندگی خصوصی خود اصول ساده زیستی را در خوراک، پوشاک و … رعایت می‌کنند یا نه؟ خب این شفاف است که کار غلطی است. نه شرع، نه قانون چنین اجازه‌ای را به هیچ کس نداده است.

پس توصیه‌های امامین انقلاب در این امور چه می‌شود؟ همه این توصیه‌ها باید تبدیل به یک فرهنگ بشود. مطالبه‌گری مصداقی اتفاقا می‌تواند کار را خراب‌تر کند. فردی که بخواهد از گزند چنین مطالبه‌گری‌هایی خلاص بشود حتما راهش را در پنهان‌کاری و یا … پیدا می‌کند اما اگر چنین اموری تبدیل به فرهنگ عمومی کشور بشود حتی اگر دوربین مخفی هم در خانه و زندگی کسی نصب نشود می تواند راهگشا باشد. 

یادمان باشد با دستمال کثیف نمی توان شیشه‌ها را پاک کرد. اگر خودمان شرعیات و قانون را رعایت نکنیم نمی‌توانیم با مطالبه‌گری دیگران را به رعایت شرع و قانون دعوت کنیم.

سوم: ابعاد موضوع انتخابی خودمان را به طور کامل شناسایی کنیم

مطالبه گری کار سخت و پیچیده‌ای است. نمی توان بدون اطلاعات وارد گود مطالبه‌گری شد. باید تلاش کنیم همه وجوه موضوع را درک کنیم. هر اطلاعاتی که حول آن موضوع وجود دارد باید گردآوری کرد. برخی اطلاعات ممکن است گمراه کننده باشد یا برخی اطلاعات می‌تواند از سوی دشمن منتشر شده باشد که جهت عملیات روانی خودشان است. همه اینها را شناسایی کنید. سعی کنید تمام موافقان و مخالفان و بی طرفان را رصد کنید و استدلالهایشان را بشنوید.

چهارم: مسوول ماجرا را دقیق شناسایی کنید

با شناسایی ابعاد موضوع باید بتوانید مسوول دقیق ماجرا را شناسایی کنید. بدانید باید به کجا مراجعه کنید و از کجا یک خواسته‌ای را مطرح کنید. تعمیم ندهید، کلی گویی نکنید، نقطه زنی کنید. اگر قانون مشکل دارد با نمایندگان وارد شور شوید، آنهم با نماینده‌هایی که مرتبط با ماجرا هستند، حالا یا در کمیسیون مربوطه یا از سوابق یک نماینده متوجه می‌شوید که دغدغه آن نماینده بوده و … یا اگر مشکل در اجرا وجود دارد دستگاه متولی را دقیق شناسایی کنید و با او وارد گفت و گو بشوید.

یادتان باشد مرحله اول در مطالبه‌گری پس از آنکه اطلاعات را جمع آوری کردید، و بعد از صحت سنجی، و شنیدن نظرات مختلف، این است که نظر متولی ماجرا را هم دقیق بشنوید و اگر استدلالی وجود دارد در جریان آن قرار بگیرید. شاید امکان گفت‌وگوی مستقیم وجود نداشته باشد، در این صورت حداقل نظرات آن دستگاه را از طریق رسانه‌ها دنبال کنید و تا می‌توانید در این مسئله دقیق باشید و نظر مسوولان را به درستی دریافت کنید. همین دیروز رهبرانقلاب در پاسخ به برخی سوالات دانشجویان فرمودند: « بسیاری از این مسائل پاسخ دارد اما مشکل این است که گفت‌وشنودی میان دانشجویان و مسئولان وجود ندارد که ضروری است مسئولان، وزرا و مسئولان دستگاههای مختلف با حضور در دانشگاهها به مطالبات و دغدغه‌ها پاسخ دهند و اگر هم در مسئله‌ای پاسخی نداشتند از پیشنهادها و سخنان دانشجویان برای حل آن مسائل بهره بگیرند.»

در پایان بدانید کار مطالبه‌گری یک امر ساده و سهل نیست. برای درک جزئیات این ماجرا باید آستین‌ها را بالا زد و وارد گود شد و با دقت و حوصله کار را پیش برد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چگونه مطالبه‌گری کنیم تا با دشمن همسو نشویم؟ بیشتر بخوانید »

آبرو می برند تا شهرت بخرند/ انحراف در عدالتخواهی چگونه بوجود آمد؟

آبرو می برند تا شهرت بخرند/ انحراف در عدالتخواهی چگونه بوجود آمد؟



پدیده افشاگری‌ مختص به ایران نیست اما نوع منفعت طلبانه آن شاید بعد از مناظرات انتخاباتی چند دوره قبل رایج شد. آسیبی که بی شک از فرهنگ سودپرستانه آمریکایی وارد فضای سیاسی و اجتماعی ما شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پدیده افشاگری‌ مختص به ایران نیست اما نوع منفعت طلبانه آن شاید بعد از مناظرات انتخاباتی چند دوره قبل رایج شد. آسیبی که بی شک از فرهنگ سودپرستانه آمریکایی وارد فضای سیاسی و اجتماعی ما شده است.

با این حال عده ای معتقدند تهمت زدن و افشاگری بدون مبنا و سند، در ایران برخلاف آمریکا چندان هزینه ای برای اتهام زنندگان ندارد و به همین دلیل برای برخی افراد به ابزاری تبدیل شده برای قهرمان بازی و کسب شهرت. 

هرچند که افشاگری مبتنی بر اصول فقهی و دینی، در برخی مواقع و تحت شرایطی و بوسیله افراد صاحب صلاحیت ممکن است ضرورت پیدا کند که موضوع این نوشتار نیست و ان شاء الله در آینده به آن خواهیم پرداخت.

در ابتدای دهه ۸۰ پس از گفتمان سازی رهبر معظم انقلاب درباره عدالت، جوانان بسیاری با توجه به فطرت آرمانگرایانه خود به این گفتمان علاقه مند شدند.

 فاصله های طبقاتی ناشی از اقتصاد لیبرالی که از دوره سازندگی در کشور حاکم شد نیز مزید برعلت شد تا ضرورت این گفتمان بیش از قبل عیان شود.

به مرور کنش های اجتماعی و دانشجویی رنگ و بوی عدالتخواهی گرفت و عدالتخواهی به سکه رایج محافل دانشجویی و تشکلهای جوانانه و فطرت های پاک تبدیل شد.

اما همزمان وجود یک مشکل در نظام تربیتی کشور پررنگ بود. جامعه شناسان انقلابی نسبت به خطر از بین رفتن مراجع فکری در جامعه هشدار می دادند. عملکرد برخی سیاسیون نیز در اعتبار زدایی از مراجع فکری مورد وثوق مردم و جوانان بی تاثیر نبود.

 رفته رفته کار به جایی رسید که هیچ فرد غیر معصومی نمی توانست از هجمه های بی اعتبار کننده درامان باشد. یک بار به واسطه خطای محتمل خود آن فرد و یک روز به واسطه خطای اطرافیان و بستگانش. گویی با اولین خطا، باید تمام حیثیت افراد ریخته شود و از اعتبار ساقط گردد!

در فقدان مربی گری و محافظه کاری مراجع فکری که در اثر این هجمه‌ها به احتیاط و انفعال دچار شده بودند، جوانان دغدغه مند میدان دار شدند. 

اما نیروی جوانی به تنهایی برای هدایت گری جامعه کافی نبود. فقط دغدغه و شور و هیجان جوانانه نمی‌توانست فراز و فرودهای کنش گری‌های پیچیده اجتماعی را به تنهایی و بی آسیب به سر منزل مقصود برساند.

از سوی دیگر مواجهه ناسنجیده برخی افراد با خطاهای محتمل جوانان در این مسیر، تعصب و لجبازی را نیز ضمیمه کار عده ای از این جوانان  میکرد و مانعی برای ارتباط صحیح استاد شاگردی می شد.

 البته ماجرای سوء استفاده های سیاسیون مغرض و تصفیه حساب با رقبای سیاسی به بهانه عدالتخواهی و با استفاده ابزاری از این جوانان نیز همواره تهدید جدی مسیر عدالتخواهی تاکنون بوده است که نباید از آن غافل شد.

با این حال شکافهای نسلی و سیطره تکنولوژی که نقش آفرینی تکنیکال جوانان را به نسل‌های قدیمی غلبه می‌داد رفته رفته به میدان داری «بدون معلمِ» جوانان و خود مرجع پنداری آنها انجامید و منجر به بروز انحرافاتی شد که روز به روز در ادبیات برخی از آنها بیشتر دیده می‌شود. از مخالفت با حکومت دینی تا متلک گویی های با تعریض و تصریح به علما، مراجع و بزرگان انقلاب.

شاید در ابتدا باورش سخت بود که یک دانشجوی بسیجی کارش به جایی برسد که همسو با ضد انقلاب دفاع از دستاوردهای نظام اسلامی را به «ماله کشی» تعبیر کند یا اعتراض رهبر انقلاب به لج پراکنی‌های ضد انقلاب را صریحا به سخره بگیرد.

 اما به هر صورت محصول چنین فرایند ناقصی، ظهور و بروز چنین خروجی هایی است که باید مسئولین امر به ویژه هدایت گران تشکل های دانشجویی در سالهای گذشته نسبت به آن پاسخگو باشند و برای اصلاح آن تدبیر کنند.

اگرچه قاطبه جوانان انقلابی و عدالتخواه کشور مبری از چنین ضعفهایی هستند اما مع الاسف امروز با طیفی از جوانان دیروز مواجهیم که در آبروبری از دیگران و مشروعیت زدایی از انقلاب همصدا با ضدانقلاب از هم سبقت می‌گیرند.

فرصت طلبان نیز به خوبی یکدیگر را پیدا کردند. با زیر سوال گذاشتن اصول و قواعد دینی، برای کنش اجتماعی خود تئوری‌سازی هم می‌کنند. 

از تقدم عدالت بر ولایت می‌گویند تا روشنگری‌های «ولی» مانعشان نشود. روز دیگر به سبک سکولارها به حکومت دینی می‌تازند و دین را ابزار حاکمان و ضد استقلال مردم معرفی می‌کنند تا قوانین اسلامی دست و پا گیرشان نباشد. به عارضه جریان انحرافی دچار می‌شوند و فقدان «سواد دینی و معرفت اسلامی» معجونی را تولید می‌کند که امروز بوی مشمئز کننده آن به مشام می‌رسد.

با اینکه خیلی‌ها در میانه راه با شناختی که از این افراد پیدا کردهاند راهشان را جدا نمودند اما رفته رفته همنوعانی از جنس خودشان پیدا می‌کنند. دیگر فقط آن دانشجویان مذهبی و دغدغه‌مند نیستند.

ازمشاور رسانه‌ای شهردار محبوس اصلاح‌طلب و بازداشتی فتنه تا فردی که در همان ایام با راه اندازی یک سایت جعلی زشت ترین توهین‌ها را نثار حامیان موسوی و کروبی می‌کرد گرفته تا عضو سابق بسیج دانشجویی و هوادار جریان انحرافی همگی امروز با یک هدف متشکل شده‌اند.
 
آبرو می برند و شهرت می خرند! از دروغ و تهمت هم ابایی ندارند. حریم خصوصی و شخصی برایشان اهمیتی ندارد. به جای آنکه شکاف طبقاتی را نقد کنند و دلایل آن را به مردم بگویند ترجیح می‌دهند درباره قیمت کیف و کفش دختر فلان سفیر بنویسند و عکسهای شخصی‌اش را منتشر کنند. تعریف عدالتخواهی را به قیمت ساعت و موبایل افراد تقلیل داده و مبتذل می‌کنند. 

با افتخار عکسهای عروسی لاکچری دختر مسئولی را منتشر می‌کنند و بعدا که معلوم می‌شود دروغ گفته‌اند بدون عذرخواهی حکم قضایی محکومیتشان را هزینه عدالت خواهی فاکتور می‌کنند!

به اسم تبیین عدالتخواهی ناپدید می‌شوند و نظام را عامل ربایش خود جا می‌زنند و بعدها که عکسشان در سفر و در قلیان فروشی منتشر می‌شود حاضر نمی‌شوند از ظلمی که کرده‌اند عذرخواهی کنند.

بارها به خاطر تهمتهای دروغی که زده‌اند در دادگاه محکوم شده اما مظلوم نمایی می‌کنند و محکومیتهایشان را هزینه مبارزه با فساد معرفی می‌کنند. 

خلع لباس، حبس‌های تعلیقی و تعزیری، جزای نقدی اما هیچکدام جبران آبروی از دست رفته را نمی‌کند و چون معمولا روند قضایی زیاد طول می‌کشد، با فراموشی ماجرا، برای مردم معلوم نمیشود که بالاخره واقعیت چه بود؟ و نهایتا مخاطبانشان همه مسئولین و خدمتگزاران کشور را فاسد تلقی می‌کنند.

اما چاره کار چیست؟ در مواجهه با این افراد و کسانی که آنها را قهرمان خود می‌دانند چه باید کرد؟ آیا می شود نسبت به سرنوشت جوانانی که با دغدغه‌های درست در این مسیر قرار می‌گیرند سکوت کرد و بی تفاوت بود؟

به نظر می رسد راه درست مقابل با چنین انحرافاتی، علاوه بر روشنگری مستمر، نشان دادن الگوهای درست مقابله با فساد توسط مسئولین و رسانه هاست.

همچنین تربیت اخلاقی قشر جوان با هدایت اساتید اخلاق و عالمان عامل به ویژه در دوران دانشجویی که سرآغاز فعالیتهای جدی اجتماعی است ضروری می‌نماید.

توجه توامان به ارتقاء عقل و احساسات به عنوان دو بعد وجودی انسان حائز اهمیت است و تک بعدی دیدن آن در نظام تربیتی می‌تواند ناکارآمدی سیستم پرورشی را به دنبال داشته باشد.

روانشناسان معتقدند نیاز به تعریف هویت و میل به دیده شدن و تخلیه هیجانات از ضروریات سنین جوانی است و عدم توجه به این مقولات مانع شکل گیری ارتباط صحیح استاد شاگردی و سرآغاز بسیاری از انحرافات در آینده خواهد بود.

موضوعی که باید برنامه‌ریزان و الگوسازان و نیز خود جوانان پیشرو به آن توجه داشته و ضمن اهتمام به تربیت اخلاقی، آن را در دستور کار قرار دهند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آبرو می برند تا شهرت بخرند/ انحراف در عدالتخواهی چگونه بوجود آمد؟ بیشتر بخوانید »