عراق

شنیده شدن صدای انفجار مهیب در بغداد

شنیده شدن صدای انفجار مهیب در بغداد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، منابع خبری از شنیده شدن صدای انفجار مهیب در بغداد پایتخت عراق خبر می‌دهند.

رسانه‌های عراقی گزارش داده‌اند انفجار در بغداد در محله «کراده» در مرکز شهر بغداد به وقوع پیوسته است.

منابع امنیتی گزارش دادند که یک وسیله انفجاری با هدف آسیب رساندن به مغازه‌ای در خیابان «سلمان فائق» در محله کراده منفجر شد.

این منابع گفته‌اند که انفجار مذکور موجب خسارت مادی و زخمی شدن یک فرد شده که به بیمارستان منتقل شده است.

عراق در یک ماه گذشته شاهد انفجارهایی بوده که خودروها و تجهیزات متعلق به ائتلاف بین‌المللی اصطلاحاً ضدداعش را هدف قرار داده‌اند.

پس از اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد «قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» در دی ماه ۱۳۹۸، پارلمان عراق مصوبه اخراج نظامیان آمریکا از این کشور را تصویب کرد، ولی به دلیل فشارهای واشنگتن این مصوبه تا کنون اجرایی نشده است.

پس از عدم اجرای این مصوبه، هشت گروه وابسته به سازمان الحشد الشعبی (بسیج مردمی) در بیانیه‌ای، تأکید کردند، این مصوبه مورد تأیید ملت عراق است و این ملت نشان داد که قاطعانه مخالف حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی، نقض حاکمیت عراق، کشتار ملت و ترور فرماندهان این کشور و بمباران اردوگاههای نیروهای امنیتی است.

کاخ سفید اخیراً اعلام کرد که شمار نظامیان تروریست آمریکایی در عراق کاهش یافته و واشنگتن قصد دارد تعداد این نیروها را بیشتر کاهش دهد.

با وجود کاهش نظامیان آمریکا، کارشناسان تأکید دارند که گروههای مقاومت عراق، همچنان علیه حضور آمریکا، تهدیدهایی مطرح می‌کنند و تأکید دارند اخراج آمریکا، با اقتدار و حاکمیت عراق، ارتباط تنگاتنگی دارد.

انتهای پیام/





منبع خبر

شنیده شدن صدای انفجار مهیب در بغداد بیشتر بخوانید »

. اولین فرمانده بهداری سپاه در جنگ تحمیلی مطرح کرد: اعلام آمادگی کادر پزشکی در …


.
? اولین فرمانده بهداری سپاه در جنگ تحمیلی مطرح کرد:
?اعلام آمادگی کادر پزشکی در اولین روزهای جنگ تحمیلی
.
?دکتر سیدمسعود خاتمی که این روزها در کسوت نماینده مردم گلپایگان و خوانسار در مجلس یازدهم مشغول خدمت است، اولین فرمانده بهداری سپاه در جنگ تحمیلی بود. او در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره مجاهدت‌های کادر درمان در دوران دفاع مقدس می‌گوید: با شناختی که از فضای رشته پزشکی داشتم، تصورم این بود که پزشکان خیلی وارد فضای جنگ نشوند. اولین روز که جنگ شروع شد و اعلام کردند که دشمن مناطقی از کشور را بمباران کرده، در حیاط سپاه فارس ایستاده بودم. همه دچار سردرگمی بودند. یک‌مرتبه دیدیم یک پیکان وارد محوطه سپاه شد و چند خانم روپوش پوشیده از ماشین پیاده شدند. یکی از این خانم‌ها اعلام کرد: «من دکتر فلانی هستم؛ مجروحانِ بمباران را کجا بردند؟ ما آماده مداوای مصدومان هستیم.» این اولین صحنه‌ای بود که دیدم پزشکان برای مداوای مصدومان اعلام آمادگی کردند.
.
?وقتی زمان جلوتر رفت، اقشار و اصناف مختلف در جبهه حاضر شدند. ما دیدیم در کنار سایر اقشار، پزشکان هم در جبهه حاضر هستند. در بین این پزشکان جهادگر پزشک عمومی، پزشک متخصص، پرستار ، بهیار و راننده آمبولانس بودند. حضور پزشکان به حدی چشم‌گیر بود که فراتر از حد تصور ما بود. همه‌ پزشکانی که به جبهه می‌آمدند حزب‌اللهی نبودند اما وقتی همین افراد بالای سر یک مجروح قرار می‌گرفتند و ایثار و از خودگذشتگی او را می‌دیدند، متأثر می‌شدند. همین پزشکان بعدها در محافل مختلف خاطرات خود را نقل می‌کردند. تعداد جانبازان و شهدای جامعه پزشکی بیانگر این است که این گروه دوشادوش سایر اقشار در جبهه‌ها حضور داشتند.
.



منبع

. اولین فرمانده بهداری سپاه در جنگ تحمیلی مطرح کرد: اعلام آمادگی کادر پزشکی در … بیشتر بخوانید »

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حاج کاظم جعفرزاده، فرزند تبریز و یکی از دلاوران گمنام دوران دفاع مقدس است، مردی که با وجود تعلق نظامی‌اش به ارتش جمهوری اسلامی ایران‌، خدمات شایانی در بدنه سپاه داشته و از بنیانگذاران زرهی سپاه به شمار می‌رود.

با شروع جنگ تحمیلی هم حاج کاظم راهی مناطق جنوبی می‌شود و همکاری وی با فرماندهان وقت ارتش و سپاه نیز از همین دوران آغاز می‌گردد، به فاصله‌ای کوتاه وارد کارگروه‌های نظامی آن دوران که زیر نظر مقام معظم رهبری هدایت می‌گردید می‌شود.

حاج کاظم سلام

حاج کاظم من هم دختری هستم از دختران این سرزمین که می‌خواهم از تو بنویسم. از راه و رسم مردانگی و شهادتت که شهادت هنر مردان خداست.

می‌خواهم بگویم آن موقع که لباس مقدس سربازی وطن را پوشیدی من هنوز به دنیا نیامده بودم، آن زمان که دشمن بعثی چشم طمع به این خاک پاک کرد، تو و همرزمانت لباس رزم به تن کردید تا حافظ جان و مال مردم این سرزمین باشید من دختربچه‌ای بودم که تنها فکرم بازی با عروسک‌هایم بود.

شما دلاورمردان با دست خالی ولی دلی سرشار از عشق و ایمان به وطن  در صحنه نبرد می‌جنگیدید تا اجازه ندهید دشمن بعثی به داخل شهرها پیشروی کند.

سردار رشید اسلام، من دیگر آن دختربچه دیروز نیستم. می‌خواهم بیشتر بشناسمت.

سردار گمنام دفاع مقدس که نشان در بی‌نشانی گرفتی برای شناختنت با فرزندت ( جمال جعفرزاده) همکلام شدم تا خاطرات با تو بودن را ورق زده و برایم سخن بگوید.

نامت را جبهه‌های جنوب فراموش نمی‌کنند، آبادان، خرمشهر، اهواز، دهلران، طلائیه، جفیر و سراسر مناطق عملیاتی جنوب گواهی هستند بر رشادت‌ها و فداکاری‌هایت.

راه‌اندازی تعمیرگاه مجهز تعمیر تانک‌ با فروش منزل مسکونی

 در عملیات بیت‌المقدس به عنوان رئیس رکن لشکر 30 زرهی سپاه و فرمانده پشتیبانی واحدهای پیاده سپاه شجاعت‌های فراوانی از خود نشان دادی، نشان به آن نشان که دستت نیز در این عملیات مجروح شد.

در عملیات فتح‌المبین نیز فتح‌الفتوح کردی و به عنوان  مأموری از ارتش، فرماندهی و معاونت همزمان گردان کربلای سپاه را بر عهده داشتی موفق شدی با پیش‌روی به طول 57 کیلومتر از شوش تا چنانچه و پس از وارد آوردن ضربات سنگین بر پیکر ارتش عراق، 25 دستگاه نفربر و 105 دستگاه تانک عراقی را به غنیمت گرفته و به نیروی زمینی سپاه  تحویل دهی.

حاج کاظم، برای شناخت بهتر تو باید تاریخ هشت سال دفاع مقدس را ورق بزنم و نامت را در عملیات طریق‌القدس بازخوانی کنم آنجا که می‌گویند در عملیات طریق‌القدس اوج شجاعت‌های حاج‌کاظم جعفرزاده را می‌توان به چشم دید و به گوش جان شنید.

زمانی که در صف نخست مجبور به نبرد رو در رو با دشمن شدی و تعداد زیادی از بعثیان را از پای در آوردی و تعدادی تانک و نفربر را به غنیمت گرفتی شادی و امید را به رزمندگان اسلام هدیه آوردی.

 فرزندت، برگ دیگری از زندگیت را ورق زد از روزهایی گفت که بر علیه رژیم پهلوی قیام کرده بودی و زیر شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسای ساواک چگونه سخت می‌گذراندی و چه روزهای استرس‌زا و فراز و نشیبی داشتی وقتی در کنار آیت‌الله شهید مدنی و سایر مبارزین بر علیه حکومت طاغوت شورش کرده  و هیات سینه‌زنی ایجاد کردی تا در دل این هیات و با کمک‌ها و همراهی مردم  مبارزه طاغوتی خود را ادامه دهید.

بعد از اینکه خون‌های پاک جوانان انقلابی به ثمر نشست و انقلاب پیروز شد در تهران در کنار مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس شورای عالی دفاع بودند، حضور داشتی  و  به شکل‌گیری و  مستحکم‌تر شدن پایه‌های انقلاب کمک می‌کردی.

پدری  با روحیه قوی و ایدئولوژی‌ساز

چهره‌ای که فرزندت از تو به یاد دارد، پدری با روحیه قوی و ایدئولوژی‌ساز است.

حاج کاظم، چه خون‌دل‌ها خوردی  وقتی با کارشکنی‌های بنی‌صدر روبه رو شدی زمانی که به جای مهمات جنگی کنسرو لوبیا به جبهه می‌فرستاد و با این کارهایش به کشور خیانت می‌کرد. با این حال از  مبارزه دست نکشیدی و در مقابل خیانت‌های  بنی‌صدر، همرزمان خود را از تبریز، مشهد و همدان و حتی اعضای فامیل را فراخوان دادی و گردان المهدی ( عج)  را ایجاد کردی و  و در نهایت تبدیل آن به گردان 1954 قدس که در ابتدا متشکل از نیروهای تربیت معلم تبریز و آذربایجان، مردم عادی و بسیجیان بود یادگار زیبایی از خود بر جای گذاشتی.

حاج کاظم، برای تو و همرزمانت دفاع از خاک وطن از همه چیز مهم‌تر بود و این را می‌شود از جوابی که به تماس تلفنی همسرت دادی فهمید، آنجا که همسرت گفت” فرزندمان به شدت مریض است به خانه برگرد” و تو گفتی ” اگر من برگردم چند نفر از بچه‌های اینجا به خاک می‌افتند”.

فرزندت از زحمت‌های همسرت ( خانم فرامرزی) نیز برایم این‌گونه گفت که مادرم در مبارزات پدرم علیه رژیم پهلوی دوشادوش پدرم مبارزه می‌کرد و بعد از پیروزی انقلاب همپای پدرم هشت سال دفاع مقدس  حضور داشت، لباس‌های رزمندگان را می‌شست، پدرم جنگ می‌کرد و مادرم در پشتیبانی از جبهه‌ها فعال بود.

حکایت تانک‌های غنیمتی و پناهنده‌های عراقی نیز حکایت جالبی است که من و هم‌سن و سالان من وقتی می‌خوانیم، می‌بینیم چگونه از جان و مال خود برای پشتیبانی جبهه‌ها از هیچ چیزی دریغ نکردی.

سردار رشید اسلام، فداکاری‌هایت برای این مرز و بوم تمام شدنی نبود و این را می‌شود از لابه لای اسناد و مدارکی که برایمان مانده است به خوبی دریافت.

وقتی تانک‌های عراقی را با رشادت تمام به غنیمت گرفتی مصمم شدی برای پشتیبانی از جبهه‌ها تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کنی ولی اعتباری که برای احداث تعمیرگاه تانک تخصیص یافته بود کفاف هزینه‌های آن را نداد مجبور شدی منزل خود را نیز برای تکمیل و تجهیز تعمیرگاه تانک فروختی و برای آن پروژه خرج کردی.

و ما چگونه می‌توانیم این همه از خودگذشتگی را تفسیر کنیم. چگونه می‌شود، آوازه رشادت‌ها و فداکاری‌هایت را آن‌گونه که هستی توصیف کرد، هر قدر هم که بنویسم باز هم زبانم قاصر است که  بتوانم حق مطلب را ادا کنم.

پناهنده‌های عراقی را نیز به اسم اسرا می‌نوشتی تا صدام این جنایتکار جنگی خانواده‌های آنها را به قتل نرساند و آنها خودشان را اسیر کرده بودند تا علیه کشورمان جنگ نکنند و چه خوب پدری برای فرزندان آنها بودی تا غم نداشتن پدر و مادر را احساس نکنند.

حاج کاظم، هشت سال در جبهه‌های نبرد جنگیدی و بعد از آن نیز آرام و قرار نداشتی، ما را منت‌دار خود کردی وقتی فرزندت تعریف کرد و گفت که در زمان بازنشستگی از طرف ارتش مبلغی پاداش به پدرم دادند ولی پدرم قبول نکرد و گفت” من سرباز وطن هستم و برای دفاع از وطن رفته‌ام”.

دلمان برای صداقت‌ها تنگ شده است

حاج کاظم این روزها دلمان برای صداقت‌ها تنگ شده است، این روزها برخی ها رنگ و لعاب عوض کرده‌اند. برخی از آنها معتقدند دیگر تاریخ مصرف شهدا تمام شده است.

برخی حرمت لاله‌های شهید را می‌شکنند، حتی تعدادی از آنها به همسر و فرزندان شهدا بی‌مهری می‌کنند، وعده و وعیدهایشان گوش فلک را کر می‌کند ولی به خانواده‌های شهدا، جانبازان و ایثارگران که می‌رسند به جای آنکه یار و غمخوارشان باشند، نمک به زخم خانواده‌های شهدا می‌پاشند.

حاج کاظم، این را از من نشنیده بگیر، فرزندت دلتنگت شده است، دلتنگ روزهایی که بودی و برایشان پدری می‌کردی. روزهایی که خاطرات نبرد مقدس را برایشان تعریف می‌کردی، از همرزمان شهیدت قصه می‌گفتی و به خاک افتادن آلاله‌های سرخ  را  به تصویر می‌کشیدی.

این دلتنگی را می‌شود در صدای لرزان و چشمان به اشک نشسته پسرت به راحتی فهمید که چقدر دلتنگ بودنت شده است.

حاج کاظم، سلام همه ما را به همرزمان شهیدت برسان.



منبع خبر

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد بیشتر بخوانید »

آمریکا یک کاروان نظامی را از عراق وارد سوریه کرد

آمریکا یک کاروان نظامی را از عراق وارد سوریه کرد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از سانا، منابع سوری از ورود یک کاروان حامل تجهیزات نظامی آمریکا از عراق به خاک سوریه خبر دادند.

بر اساس این گزارش، نظامیان آمریکایی یک کاروان حامل تجهیزات نظامی و تسلیحات را از طریق گذرگاه «الولید» در مرز عراق وارد خاک سوریه کردند.

منابع محلی در روستای السویدیه اعلام کردند که کاروانی متشکل از ۳۰ کامیون متعلق به نظامیان آمریکا حامل تسلیحات و تجهیزات لجستیکی از خاک عراق وارد سوریه شد که هدف از این اقدام تقویت نیروهای آمریکایی در پایگاه‌های غیر قانونی در حومه حسکه است.

به گفته این منابع، خودروهای نظامی هامر و بالگردهای نظامی آمریکا این کاروان را همراهی می‌کردند.

این کاروان از مرزهای سوریه به سمت منطقه الرمیلان و از آنجا با حرکت در مسیر القحطانیه -القامشلی به سمت شهر القامشلی حرکت کرد.

منبع: مهر



منبع خبر

آمریکا یک کاروان نظامی را از عراق وارد سوریه کرد بیشتر بخوانید »

روحانی‌ای از جنس ملائکه/ نکته عارفانه مرحوم «ابوترابی‌فرد» برای مواجهه با سربازان بعثی


تو از جنس ملائکه‌ای/ عراقی‌ها را دعا کنیدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد سیدالاسرا و رهبر فکری و دینی اسرا در دوران دفاع مقدس بود.

کسی که با رفتار و شخصیت بزرگ خود علاوه بر اسرای ایرانی، نگهبانان بعثی را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. او در دوران دفاع مقدس به اسارت نیرو‌های بعثی درآمد و سال‌ها در اردوگاه‌های صدام به انجام فعالیت‌های فرهنگی پرداخت و در میان اسرا به «سید آزادگان» معروف شد.

وی به همراه پدرش در سال ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بر اثر سانحه رانندگی درگذشت. در ادامه خاطراتی از این آزاده سرافراز را که توسط اسرا بیان شده، می‌خوانید.

ما باید مثل یک خانواده زندگی کنیم

اگر شخصی اشتباه می‌کرد حاج آقا ابوترابی او را به طرف خود می‌کشید و بدون آنکه متوجه شود علاوه بر آنکه روش و رفتار او را اصلاح می‌کرد و به اسرای دیگر هم توصیه می‌کرد با او رابطه داشته باشند تا مبادا به سمت بعثی‌ها و منافقین کشیده شود.

حاج آقا به ما آموخته بود همه باید مثل یک خانواده در کنار هم زندگی کنیم و دنبال پیدان کردن ضعف یا بزرگ کردن اشتباهات اشخاص نباشیم.

آبروی انسان‌ها را نبرید

در مورد حفظ آبروی افراد یک روز حاج آقای ابوترابی در جمع اسرا این موضوع را در قالب سوال از همـگان مطرح کرد و پرسید اگر قرار باشد شما پا روی قرآن بگذارید یا روی آبروی افراد، کدام را انتخاب می‌کنید؟ خیلی از از بچه‌ها جواب دادند: روی آبروی افراد، چون پا روی قرآن گذاشتن گناه دارد.

آقای ابوترابی گفت شما اشتیاه می‌کنید، چرا که قرآن آمده تا انسان ساز باشد و به انسان‌ها آبرو بدهد بنابراین شما وقتی آبروی فردی را می‌برید معنایش از بین بردن قرآن و مخالفت با آیات آن است.

حتی اگر عزاداری حضرت اباعبدالله (ع) باشد

پیام مهم حاج آقا ابوترابی برای اسرا این بود که هر کاری در اسارت موجب صدمه رساندن به بچه‌ها شود، چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی، حرام است. حتی اگر عزاداری حضرت اباعبدالله (علیه السلام) باشد.

ایشان معتقد بود تبعیت از عراقی‌ها ضروری است. البته تا جایی که اصول اخلاقی و شرعی پایمال نشود.

عراقی‌ها را دعا کنید

حاج آقا ابوترابی به بعضی از اسرا که به سربازان عراقی دشنام می‌دادند می‌فرمود آن‌ها را دعا کنید، از اعمال آن‌ها انزجار داشته باشید، اما نسبت به خود آن‌ها خیرخواه باشید و آرزوی هدایت آن‌ها در دل شما باشد، همانگونه که علی (علیه السلام) در جنگ صفین یاران خود را از دشنام دادن به اصحاب معاویه نهی فرمودند و آن‌ها را دعوت کردند برای هدایت دشمنان و حفظ خون‌های دو طرف دعا کنند.

تو از جنس ملائکه هستی

یکی از افسران استخبارات عراق به نام سروان حسن به حاج آقا ابوترابی می‌گفت: تو بشر نیستی بلکه از جنس ملائکه‌ای. اگر خمینی هم مثل شما بود، ما دیگر هیچ مشکلی با ایران نداشتیم. حاج آقا می‌فرمود: من شاگرد امام خمینی هم نمی‌شوم.

سرباز دیگری با دیدن رفتار اسلامی و کردار الهی ایشان می‌گفت: اگر تمام آخوند‌های ایران مثل ابوترابی هستند پس ایران گلستان است این جمله را خودم چندین بار از سربازان عراقی شنیدم.

نظر رئیس صلیب سرخ جهانی درباره مرحوم ابوترابی فرد

یک روز «پی یر» رییس صلیب سرخ که فردی کار کشته و با سواد بود، پس از سال‌ها به اردوگاه ما آمد و خواست با بزرگان و فرماندهان اسرا صحبت کند من آقای ابوترابی را به ایشان معرفی کردم. ایشان آن روز حدود یک ساعت و نیم با حاج آقا صحبت کرد، وقتی حرفهایش تمام شد از او پرسیدم: بزرگ ما را چه طور دیدید؟ گفت: اگر ما در دنیا پنج نفر سیاستمدار مثل ایشان داشتیم، دنیا اصلاح می‌شد. ایشان واقعا مرد بزرگی هستند و من نظیرشان را در هیچ اردوگاهی ندیده‌ام.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

روحانی‌ای از جنس ملائکه/ نکته عارفانه مرحوم «ابوترابی‌فرد» برای مواجهه با سربازان بعثی بیشتر بخوانید »