عربستان سعودی

واکنش روسیه به انفجارهای یمن

واکنش روسیه به انفجارهای یمن



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از اسپوتنیک، وزارت امور خارجه روسیه در بیانیه ای اعلام کرد که مسکو بمب گذاری در فرودگاه عدن را جایی که اعضای کابینه دولت جدید در آن حضور داشتند، شدیداً محکوم و از تحقیقات دقیق و عینی در این زمینه حمایت می‌کند.

به دنبال این بمب گذاری، محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله اعلام کرد که این جنبش “هیچ ارتباطی با حمله به فرودگاه عدن ندارد و بمبگذاری های فرودگاه نتیجه تسویه حساب بین جناح های مختلف در نیروهای دولتی است.

امروز (چهارشنبه) به دنبال فرود هواپیمای حامل اعضای دولت مستعفی عبدربه منصور هادی، چند انفجار شدید در فرودگاه عدن در جنوب یمن روی داد که بر اثر آن، عده زیادی کشته و یا مجروح شدند.

دولت عبدربه منصور هادی رییس جمهور فراری و مستعفی یمن که مورد حمایت عربستان سعودی است، پس از عزیمت از ریاض به صنعاء آمده اند،

دولت مستعفی هادی که از عربستان سعودی از آن حمایت می کند، از ریاض به یمن عزیمت کرده است.

منبع: العالم



منبع خبر

واکنش روسیه به انفجارهای یمن بیشتر بخوانید »

فیلم/ هشدار به کشورهای عربی درباره توطئه علیه ایران

فیلم/ هشدار به کشورهای عربی درباره توطئه علیه ایران

فیلم/ هشدار به کشورهای عربی درباره توطئه علیه ایران بیشتر بخوانید »

راز اعزام ۴ جنگنده بحرینی به حریم هوایی قطر و اهداف پشت پرده

راز اعزام ۴ جنگنده بحرینی به حریم هوایی قطر و اهداف پشت پرده


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، چهار کشور عربستان سعودی، مصر، امارات و بحرین از پنجم ژوئن ۲۰۱۷ روابط دیپلماتیک خود با قطر را قطع کردند و ضمن محاصره زمینی، هوایی و دریایی این کشور، ۱۳ شرط از جمله کاهش روابط با تهران و تعطیلی شبکه الجزیره را برای از سرگیری این روابط تعیین کردند. در حالی که اخیراً اخباری درباره آشتی قریب الوقوع میان دوحه و چهار کشور عربی مخابره شده بود اما گویا این بحران به این زودی تمام نخواهد شد.

از همان ابتدا که گفته شد قطر و عربستان در مسیر آشتی و حل بحران حرکت می کنند، سکوت سه کشور دیگر یعنی بحرین، امارات و مصر نشانگر این موضوع بود که آنها گویا تمایلی در این زمینه ندارند هر چند که همواره این کشورها به ویژه بحرین و امارات دنباله رو عربستان بوده اند.

هشدار شدید اللحن قطر به بحرین

ماجرا زمانی هویدا شد که «علیاء احمد بن سیف آل ثانی» نماینده دائم قطر در سازمان ملل در دو نامه جداگانه به «جری ماتجلا» رئیس دوره‌ای شورای امنیت از آفریقای جنوبی و «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل، ضمن شکایت به جامعه جهانی، اعلام کرد که ۴ جنگنده بحرینی حریم هوایی قطر را بر فراز آب‌های منطقه‌ای قطر در روز چهارشنبه نهم دسامبر ۲۰۲۰ نقض کرده‌اند.

خانم علیاء احمد بن سیف آل ثانی بیان کرد: بحرین در تحریم ظالمانه و اقدامات یکجانبه و غیرقانونی و غیرقابل توجیه علیه قطر، مشارکت دارد. دوحه: این اقدامات نقض کننده اولین بار نیست که از سوی جنگنده‌های بحرینی رخ می‌دهد. تکرار این قبیل حوادث نشانه عدم پایبندی منامه به تعهدات بین المللی است و نمی‌توان در قبال آن ساکت ماند این اقدامات نقض کننده، اولین بار نیست که از سوی جنگنده‌های بحرینی رخ می‌دهد. تکرار این قبیل حوادث نشانه عدم پایبندی منامه به تعهدات بین المللی است و نمی‌توان در قبال آن ساکت ماند.

وزارت امور خارجه بحرین، اتهامات قطر مبنی بر تجاوز چهار جنگنده نیروی هوایی بحرین به حریم هوایی قطر را رد کرد و مدعی شد که قطر در این خصوص غیر مسئولانه، بی اساس و غیر مرتبط با حقیقت صحبت کرده است.

اما سئوالی که در حاضر مطرح می شود این است که دلایل نقض حریم هوایی قطر از سوی جنگنده های بحرینی چیست و در ثانی چرا قطر برای اولین بار به این سبب به سازمان ملل و شورای امنیت به خاطر این نقض خطرناک حاکمیت و تمامیت امنیتی خود شکایت برده است؟

زمان این تشدید تنش نشان دهنده این است که این اقدام سهوی رخ نداده است و موضوعات پشت پرده ای در آن دخیل است و گرنه قطر با این حجم، واکنش رسانه ای و سیاسی نشان نمی داد زمان این تشدید تنش نشان دهنده این است که این اقدام سهوی رخ نداده است و موضوعات پشت پرده ای در آن دخیل است و گرنه قطر با این حجم، واکنش رسانه ای و سیاسی نشان نمی داد؛ به ویژه که این تحول خطرناک کمتر از دو هفته قبل از برگزاری نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در عربستان رخ می دهد که احتمال داده می شود که شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر در آن شرکت کند و سند آشتی میان قطر و سه کشور تحریم کننده دوحه به امضا برسد.

بدون شک بحرین نمی تواند دست به این اقدام خطرناک علیه همسایه قطری خود بزند و جنگنده هایش را روانه آن کند آنهم بدون مشورت و هماهنگی با برادر بزرگ یعنی سعودی که نظامیانی در کنار نظامیان امارات در بحرین دارد.

برخی طرف‌های دخیل در تخریب تلاش‌های کویت از جمله امارات و برخی طرفها در عربستان تمام تلاش خود را برای ممانعت از برقراری آشتی میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به کار می‌بندند.

ردپای بن زاید و بن سلمان در تحریک بحرین

به نظر می رسد که بحرین در راستای تخریب آشتی میان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس حرکت می‌کند و این در راستای خواسته‌های «بن زاید» و «بن سلمان» است. بحرین به دنبال ایجاد فضای تنش و تشدید اختلافات با همسایه قطری خود است تا شرایطی را ایجاد کند که همه تلاش‌های آشتی در خلیج فارس که از سوی کویت رهبری می‌شود را برهم بزند.

تحلیلگران این تحرکات بحرین را در راستای ویرانی تلاش‌های میانجی گرایانه کویت برای انجام آشتی دانستند. از نگاه ناظران امور منطقه؛ این تحرکات بحرین در راستای تبادل نقش است و با موافقت محمد بن سلمان ولیعهد سعودی است. این تحولات همزمان با تغییر و تحولات در آمریکا و رفتن دونالد ترامپ و آمدن جو بایدن است و اینکه «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی به دنبال از بین بردن هرگونه تلاش آشتی با قطر است.

بحرین حجمش به اندازه ای نیست که دست به این اقدامات تحریک آمیز بزنند و می توان از آن به عنوان مامور معذور نام برد. به نظر می رسد که مقامات آل خلیفه در راستای دامن زدن به بحران با قطر و ریشه دار کردن اختلافات حرکت می کند.

موضوع دیگری که وجود دارد این است که آیا این به مثابه پیام هشدار یا تهدید به قطر از سوی سه کشور امارات، سعودی و بحرین بوده است به خاطر اینکه قطر به شروط آشتی یا برخی از آنها پایبند نبوده است؟ آیا این به مثابه پیام هشدار یا تهدید به قطر از سوی سه کشور امارات، سعودی و بحرین بوده است به خاطر اینکه قطر به شروط آشتی یا به برخی از آنها پایبند نبوده است؟ شرایط پیش آمده یعنی تشدید تنش از سوی کشورهای تحریم کننده قطر، خوش بینی به وجود آمده در دو هفته گذشته در محافل سیاسی را برباد می دهد.

این در شرایطی که دو هفته قبل هم دوحه از نقض حریم آبی خود از سوی گارد ساحلی بحرین خبر داد و بحرین هم همسایه خود را به توقیف ۴۷ قایق ماهیگیری متهم کرد؛ اما نکته این است که توقیف قایق های ماهیگیری یک موضوع و اعزام چهار جنگنده، تحول خطرناکی است.

این در حالی است که توپخانه رسانه ای قطر مجدداً حملات سنگینی به سه کشور تحریم کننده قطر به ویژه امارات، را آغاز کرده است و عمر آرامش و آتش بس رسانه ای خیلی کوتاه بود.

سئوالات خطرناکی که در ذهن متبادر می شود این است که آیا این تحرکات با چراغ سبز آمریکا که پایگاه نظامی العدید در قطر را دارد، رخ داده است؟ هدف خطرناک آن چیست؟ چه فتنه ای قرار است برپا شود؟ آیا قطر با اهداف خاصی تحت فشار قرار دارد؟

به هر حال هرچه که باشد و هر دلیلی که در ورای اعزام جنگنده های بحرینی به آسمان قطر باشد، آنچه واضح و مبرهن است، عدم حل بحران میان دوحه و چهار کشور عربی است که این بحران به نظر نمی رسد که به این زودی پایان یابد و یا حداقل شواهد و قرائن این گونه نشان می دهد. اختلافات به خانه اول بازگشته است و برخی حتی نگران هستند که بسیار شدیدتر از قبل هم ادامه پیدا کند.

منبع: مهر



منبع خبر

راز اعزام ۴ جنگنده بحرینی به حریم هوایی قطر و اهداف پشت پرده بیشتر بخوانید »

وهابیت با کتاب‌های رایگان وارد شد

وهابیت با کتاب‌های رایگان وارد شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اینکه پس از شکل‌گیری و بسط و گسترش مدرنیته در غرب، جهان اسلام از درخشش خود در حوزه‌های مختلف فاصله گرفت بر کسی پوشیده نیست. قدرت گرفتن غرب باعث شد تا دیگر کشورهای مسلمان و امپراتوری‌های اسلامی دست برتر در سیاست جهانی نداشته باشند. همان دورانی که غرب مدرن مشغول افزودن بر قدرت خود بود، جهان اسلام تشتت و گرفتاری‌های بسیاری را از سر می‌گذراند. ظهور و بروز فرقه‌ای چون وهابیت که از دوران شکل گیری خود تا به امروز هیچگاه نتوانسته و نخواسته غیر از تفکر خود را به رسمیت بشناسد، یکی از مشکلات مهم جهان اسلام است. این فرقه دقیقاً در بزنگاه‌هایی که فرقه‌های اصیل اسلامی قصد اتحاد و همسخنی داشتند، موجبات تفرقه را فراهم می‌کردند. درست در زمان‌هایی که فرقه‌های اصیل مسلمان قصد گفت‌وگو داشتند، این فرقه وارد شده و با حربه تکفیر، گفت‌وگوها را به جدل تبدیل کردند.

وهابیت پس از شکل گیری، به دلیل جایگاه تاریخی و ویژه‌ای که مصر نزد کشورهای مسلمان و عربی، داشت، بارها تلاش کرد تا در این کشور نفوذ کند. در مواقعی ناکام ماند و در بزنگاه‌هایی نیز توانست اندیشه باطل و تباه خود را در این کشور گسترش دهد. علی ابوالخیر، پژوهشگر و نویسنده حوزه‌های تاریخ ادیان و تاریخ اسلام، سلسله گزارش‌های پژوهشی – تاریخی مهمی با عنوان «وهابیت در مصر میزان موفقیت و ناکامی‌ها» را برای انتشار ارسال کرده است. چگونگی استفاده مبلغان وهابی از صنایع فرهنگی و راه‌های نفوذ آنها در فرهنگ مصر از ویژگی‌های مهم این پژوهش تاریخی است. ابوالخیر در این پژوهش به معرفی شیوخی می‌پردازد که در مصر راه نفوذ را برای اندیشه وهابیت فراهم آوردند. شاید این پژوهش نخستین متن فارسی باشد که این چنین با دقت تاریخ بروز و ظهور وهابیت در مصر را بررسی می‌کند.

علی ابوالخیر، سال‌ها در مصر سکونت داشته و یکی از پژوهشگران تخصصی تاریخ اسلام و تاریخ فرق در شمال آفریقاست. به قلم او کتاب‌هایی نیز در کشورهای عربی منتشر شده است که از آن جمله می‌توان به کتاب «مالک اشتر» انتشارات مکتبة الرحمة المهداة – المنصورة اشاره کرد. بخش نخست از پژوهش ابوالخیر را در ادامه خواهید خواند:

مقدمه

به نظر می‌رسد رابطه بین وهابیت و مردم مصری رابطه‌ای ناموزون و بغرنج است، شاید بتوان گفت: این رابطه، رابطه عقل است با نقل، سیاست است با تاریخ، بدویت است با تمدن، اختلاف اندیشه وهابی با افکاری که بطور معمول بر جامعه مصر حاکم بوده است در حقیقت بازمی‌گردد به اختلاف افکار مبتنی بر بدویت و افکار و اندیشه مبتنی بر فرهنگ و تمدن، قابل توجه است که مذهب حنبلی که منتسب به امام احمد حنبل است پیروانی در مصر ندارد و الازهر نیز به تدریس فقه حنبلی به نسبت دیگر مذاهب اهل سنت خیلی کمتر اهمیت می‌دهد در حقیقت بیشتر مصری‌ها از مذهب شافعی پیروی می‌کنند و در کنار آن مذهب حنفی و مالکی نیز پیروانی دارد اما مذهب حنبلی بخصوص با خوانشی که ابن تیمیه از آن دارد در بین مردم مصر جایگاهی ندارد. ابن تیمیه کسی بود که در عصر حکومت ممالیک بر مصر بواسطه افکار و فتاوای خاصی که داشت توسط الازهر مورد بازخواست قرار گرفت و علمای الازهر حکم به زندان او دادند و وی در زندان قلعه دمشق زندانی شد و در همانجا نیز فوت کرد.

تأسیس فرقه وهابیت، پیشروی و گسترش آن در کشورهای اسلامی و شکست وهابی‌ها از ارتش مصر

فرقه وهابیت جنبشی مذهبی است که در قرن هجدهم در نجد عربستان به دست محمد بن عبدالوهاب تأسیس شد و از سال ۱۷۴۴ م مورد پذیرش خاندان سعودی قرار گرفت. وهابی‌ها معتقدند که باید یک پالایش اساسی در افکار و آموزه‌های مسلمانان انجام پذیرد. آنها زیارت قبور و تقدیس برخی افراد را شرک می‌دانند. وهابی‌ها هدف خود را بازگشت به آموزه‌های اصیل بر گرفته شده از قرآن و حدیث و سنت و سیره پیامبر (ص) و صحابه می‌دانند و به قول خودشان با هر نوع بدعتی مخالف هستند. وهابی‌ها از نظر اندیشه دینی پیرو اعتقادات ابن تیمیه و از نظر فقهی پیرو مذهب حنبلی هستند.

اندیشه وهابی، اندیشه‌ای است که در درون خود تفکری را پرورش می‌دهد که مبتنی بر تنفر، کراهت از دیگری، کشتن و خوار کردن دیگران است و این تفکر از خلال فتواهای شیوخ آنها به خوبی آشکار می‌شود. شیوخ وهابی نقش مؤثری را در رواج و تعمیق این تفکر در جوامع اسلامی داشته و دارند تفکری که نتیجه آن تشویق به ترور و خشونت است و چیزی که باعث می‌شود این تفکر خطرناک‌تر هم شود موضوع ساده گرفتن قتل و ذبح بی‌گناهان مسلمان در این اندیشه است. بی‌گناهانی که تنها گناه آنها مخالفت با رأی و نظر و مذهب وهابیت است. بدون تردید فتواهای قتل و تشویق به آن از ویژگی‌های تفکر وهابی است و این تفکر در هیچ کجا وارد نشده مگر اینکه رشته‌های ارتباطات اجتماعی مردم آن جامعه را پاره پاره کرده و فتنه و قتل بی‌گناهان را با خود به همراه برده است همه اینها به این خاطر است که این تفکر غیر را برنمی‌تابد و می‌خواهد غیر خودش را خوار و ذلیل ببیند در نتیجه فتنه عظیمی را در جهان اسلام به پا کرده است که فقط دشمنان از آن بهره می‌برند.

اندیشه وهابی، اندیشه‌ای است که در درون خود تفکری را پرورش می‌دهد که مبتنی بر تنفر، کراهت از دیگری، کشتن و خوار کردن دیگران است و این تفکر از خلال فتواهای شیوخ آنها به خوبی آشکار می‌شود محمد بن عبدالوهاب مؤسس این فرقه در سال ۱۷۴۴ م برای ترویج اندیشه خود با امیر محمد بن سعود ائتلاف کرد و همین موضوع باعث شد که وهابی‌ها از حمایت خاندان سعودی برخوردار شده و وهابیت در سراسر حجاز گسترش یابد. سپس این اندیشه مذهبی به تدریج در دیگر کشورهای اسلامی نفوذ کرده و گسترش یافت.

آنها با پیروزی در جنگ‌های عراق و شام بر همه این مناطق تسلط یافتند اما سپاهیان مصری در عهد محمد علی پاشا با فرماندهی پسر او توانستند وهابی‌ها را شکست دهند و بر سرزمین عربستان تسلط بیابند بدین ترتیب در ابتدای سال ۱۸۱۸ م نجد و حجاز تحت حاکمیت حکومت مصر قرار گرفت و در همان سال‌ها به علت اینکه وهابی‌ها هر کس که غیر وهابی بود از جمله اشعری‌های الازهر را تکفیر می‌کردند بین پیروان وهابیت و الازهر به نمایندگی از مردم مصر بحث و جدل‌های بسیاری درگرفت و علمای الازهر توانستند جلوی نفوذ این اندیشه متعصب خشونت طلب را در میان مردم مصر سد کنند.

ظهور دوباره اندیشه وهابی در مصر با تأسیس جمعیت انصار سنت محمدی

اندیشه وهابی پس از سال ۱۸۱۸ م تا مدت‌های زیادی از صحنه جامعه مصر رخت بربست اگر چه در دیگر کشورهای اسلامی ظهور و بروزی داشت از سال ۱۹۶۲ م و همزمان با اعتراف الازهر به مذهب حنبلی و اجازه تدریس آن در دانشگاه الازهر، بار دیگر تفکر وهابی با تأسیس «جمعیت انصار السنه المحمدیه» در قاهره به تدریج و به آرامی در جامعه مصر و بین برخی مشایخ و مردم مذهبی نفوذ کرد. با این حال همچنان نقش «جمعیت انصار السنه المحمدیه» به دلایلی که در آینده به اشاره خواهیم کرد در مصر کم رنگ و کم اثر بود و قدرتی برای ترویج و انتشار نداشت.

در واقع وهابیت از ۱۹۶۲ م تا تقریباً سال ۱۹۷۹ م یک دوره نهفته را در مصر پشت سر گذاشت و پس از آن وهابی‌ها اندک اندک شروع به گسترش نفوذ خود در جامعه مصر کردند. در این زمان شیوخ وهابی حاضر در مصر که در آینده از آنها نام خواهیم برد از طریق مساجدی که در اختیار گرفته بودند و شبکه‌های ماهواره‌ای و… هجوم گسترده‌ای را برضد مخالفانشان آغاز کردند و فتواهای مختلف شیوخ وهابی مثل: لزوم پوشیه زدن خانم‌ها، حرام بودن موسیقی و مسابقات فوتبال و… در جامعه مصر رواج یافت.

وهابیت از سال ۱۹۷۹ م بار دیگر از طریق پول و کتاب‌های مجانی وارد مصر شد و همه چیز را در این سرزمین حفاظت شده به تباهی کشید و مردم مصر را با افراطی گری و ترور و قتل به دلیل اختلاف در دین و مذهب آشنا کرد. وهابی‌ها با پشتیبانی مالی خاندان سعودی بار دیگر در دهه ۱۹۸۰ م در مصر شروع به ترویج افکار و اندیشه انحرافی خود کردند و در این کشور صاحب شیوخ و رجالی شدند که از امکانات مادی و ابزارهای خوبی همچون کانال‌های ماهواره‌ای، کتاب، نوار کاست و… برای ترویج وهابیت برخوردار بودند. آنها با این امکانات و تفکر توانستند دشمنی را بین مسلمانان و مسیحیان در سر زمین کنانه دامن بزنند و کاری کردند که استعمار بریتانیا نیز نتوانسته بود انجام دهد یعنی ایجاد تفرقه بین مسلمان‌ها و اقباط.

وهابی‌ها وارد سیاست نشدند و با حکومت کاری نداشتند بلکه تمرکز آنها بر آن بود که جامعه مصر را از یک جامعه منسجم و سازگار با افکار و اندیشه‌های مختلف، به یک جامعه تنگ نظر تکفیری تبدیل کنند. آنها به مسیحی‌ها دشنام می‌دادند و صوفی‌ها را لعنت می‌کردند و این وضع تا سال ۲۰۱۱ م یعنی هم زمان با قیام مردم مصر ضد مبارک ادامه داشت در آن زمان سلفی‌ها از فرصت استفاده کرده و با اخوانی‌ها ابتدا ائتلاف کردند و سپس با آنها دچار مشکل و اختلاف شدند، اما در نهایت همراه با اخوان از عرصه اجتماع طرد شدند و بعد از آن شیوخ وهابی بار دیگر از صحنه رسانه‌ای و سیاسی و دینی مصر ناپدید شدند البته برخی از آنها نیز مصلحت را در آن دیدند که با دولت سیسی همراه شوند و از تبلیغ وهابیت دست بردارند.

در این گفتارهای مفصل ما به تفصیل به موضوع مراحل پیدایش وهابی‌ها در مصر از سال ۱۹۲۶ م یعنی زمان تأسیس «جمعیت انصار السنه» و فراز و فرودهای آن تا کنون خواهیم پرداخت.

مرحله اول: پیدایش و دوره نهفتگی ۱۹۲۶ م تا ۱۹۷۹ م

از زمانیکه وهابی‌ها در مقابل ارتش مصر در سال ۱۸۱۸ م شکست خوردند و سرزمین حجاز تحت سلط مصر قرار گرفت، تفکر وهابی بطور کامل از مصر رخت بربست بخصوص که در آن زمان بزرگان فکر و اندیشه دینی مصر قدم‌هایی را در مسیر روشنفکری دینی شروع کرده بودند و نویسندگان و متفکران دینی روشنفکری در مصر در حال ظهور بودند و نسل آنها نیز تا امروز ادامه یافته است، مانند رفاعة الطهطاوی سپس محمد عبده و قاسم أمین وأحمد لطفی السید و مصطفی کامل و محمد فرید و طه حسین و عباس العقاد ونبویة موسی و مصطفی مشرفة و علی عبد الرازق و محمد حسین هیکل و أحمد أمین و کسان دیگری که شمارش آنها از حصر بیرون است.

وهابیت از سال ۱۹۷۹ م بار دیگر از طریق پول و کتاب‌های مجانی وارد مصر شد و همه چیز را در این سرزمین حفاظت شده به تباهی کشید و مردم مصر را با افراطی گری و ترور و قتل به دلیل اختلاف در دین و مذهب آشنا کرد پس از آن در سال ۱۹۱۹ م انقلاب بزرگ مردمی مصر به رهبری سعد زغلول اتفاق افتاد و افکار و اندیشه‌های مدنی و روشنفکری دینی به شکل بی سابقه‌ای انتشار پیدا کرد و این وضع تا انقلاب ۱۹۵۲ م که به رهبری افسران آزاد از جمله جمال عبدالناصر انجام شد، ادامه یافت، در زمان ناصر تفکر ملی گرایی تمامی جناح‌ها و مذاهب و طوایف مصری را از مسلمان و مسیحی تحت پوشش خود قرار داد. طبیعی بود که در چنین جو و فضای امکانی برای عرض اندام وهابیت در مصر نبود جز اینکه آنها در سال ۱۹۲۶ م از فرصت سو استفاده کرده و موافقت حکومت را با تأسیس «جمعیت انصار السنه» در مصر گرفتند اما در خفاء کامل باقی ماندند و اگر گاهی نیز فتوای از جانب وهابی‌ها انتشار می‌یافت شیوخ بزرگ الازهر مانند شیخ الدجوی و المراغی و حسن الشناوی والخضر حسین و شلتوت، پاسخ آنها را می‌دادند و لذا فتاوای آنها در نطفه خفه می‌شد.

حقیقتی که باید در اینجا به آن توجه داشت اینست که مصر برای مدت طولانی مسئولیت حرمین شریفین در حجاز را بر عهده داشت و تقریباً مدت ۱۰۰۰ سال بر اساس این مسئولیت حکومت مصر کاروانی را متشکل از بخش‌های مختلف پزشکی، معماری، اقتصادی و… به مکه مکرمه می‌فرستاد ضمن اینکه کاروان مصری پرده کعبه را که توسط مصری‌ها تهیه می‌شد، همراه خود به مکه می‌برد و هر سال پرده آن را با پرده جدید عوض می‌کردند و مهندسان مصری هر سال از خانه کعبه و مسجد نبوی بازدید به عمل آورده و اگر جایی احتیاج به تعمیر داشت برای تعمیر آن را اقدام می‌کردند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه تفکر وهابی در حجاز و سپس در برخی کشورهای اسلامی شروع به گسترش کرد.

جماعت انصار السنه

سال ۱۹۲۶ م شیخ محمد حامد الفقی و به همراه گروهی از دوستانش از جمله شیخ محمد عبد الوهاب البنا، محمد صالح الشریف، عثمان صباح الخیر و حجازی فضل عبد الحمید بطور جدی به این فکر افتادند که جمعیت یا گروهی را تأسیس و از طریق آن بتوانند افکار خودشان را ترویج کنند. لذا در دسامبر همان سال جمعیتی را به نام «دار جماعة أنصار السنة المحمدیة» تأسیس و شیخ محمد حامد فقی را به ریاست آن برگزیدند که بعدها به اسم جمعیت انصار السنه معروف شد.

شروع تبلیغ و دعوت آنها باعث شد تعداد پیروان آن افزایش یابد و این موضوع نگرانی بزرگان علمای الازهر را به دنبال داشت و موضع گیری‌های آنها در برابر افکار و فتواهای که این جماعت به ترویج آن اقدام می‌کردند باعث شد شیخ الفقی مصر را ترک کرده و به عربستان سفر کند و سه سالی در آنجا بماند و همین موضوع سبب دوره رکود این جمعیت در مصر شد. (۱) تأسیس جمعیت انصار السنه زمانی انجام شد که از نگاه وهابی‌ها مصر و بیشتر کشورهای جهان با افکار مشرکانه و بدعت‌های صوفیه روبه‌رو بودند و در واقع از منظر مؤسسان جمعیت انصار السنه هدف از تأسیس این جمعیت مبارزه با شرک و بدعت و تجدید دعوت به دین اصیل بود.

لذا آنها اعلام کردند که مبانی تأسیس جمعیت انصار السنه مبتنی بر توحید خالص و سنت صحیح و مبارزه با شرک و بدعت در همه اشکال آن است. این جمعیت یک گروه اصلاحگر است که بر مدار عقیده اهل سنت و جماعت حرکت کرده و در همه مسائل اعتقادی و روش‌های سیر وسلوک الی الله جزئی و کلی و همچنین احیای اسلام فقط بر اساس دعوت به توحید خالص از طریق قرآن و سنت و پیروی از سلف صالح و کنار زدن بدعت‌ها و خرافات حرکت می‌کند. (۲)

پس از بازگشت شیخ الفقی از حجاز فعالیت جمعیت انصار السنه از سر گرفته شد و برای فعالیت آن اجازه قانونی را اخذ کردند. آنها شعبه‌های جدیدی را ایجاد کردند و بخش‌های فرعی آن در قاهره و جیزه افزایش یافت و در اسکندریه و برخی استان‌های دیگر نیز مراکزی افتتاح شد و تعداد اعضای جمعیت رو به افزایش گذاشت و به هزاران نفر رسید.

بعد از اینکه جمعیت انصار السنه جای پای خود را در مصر مستحکم کرد شیخ الفقی مجله «الهدی النبوی» (هدایت نبوی) را به عنوان زبان «جمعیت» منتشر و خودش نیز به عنوان رئیس تحریریه مسئولیت انتشار آن را بر عهده گرفت. این مجله در واقع اعتقادات و اصول جمعیت انصار السنه و دعوت به آن را منعکس می‌کرد و در نوشتن مطالب آن تعدادی از شیوخ معروف مثل أحمد شاکر، محب الدین الخطیب و محی الدین عبد الحمید… و او را یاری می‌کردند.

پس از قوت گرفتن هرچه بیشتر اعمال تبلیغی جماعت، شیخ الفقی اقدام به تأسیس یک چاپخانه به نام چاپخانه «السنه المحمدیه» کرد که در آن کتاب‌های گذشتگان از جمله کتب ابن تیمیه وابن قیم به چاپ می‌رسید. (۳)

وجود جریان روشنفکری دینی قوی در مصر در کنار وجود احزاب ملی و مردمی مثل حزب الوفد و ظهور رهبران فکری و روشنگری دینی در خلال ۱۰۰ سال گذشته در مصر سد بلندی در برابر فعالیت وهابی‌ها در مصر بوده است بعد از آن بود که فتنه آغاز شد، زیرا جماعت انصار السنه اقدام به تکفیر سایر مسلمانان یعنی صوفی‌ها و الازهری‌ها می‌کرد، اینگونه بود که درگیری بین پیروان این جماعت و صوفی‌ها بالا گرفت و از هم گسیختگی اجتماعی بین مصری‌ها شروع شد، اما الازهر در کمین این جماعت بود و با روشنگری که در جامعه مصر توسط علمای آن انجام می‌شد مردم به سخنان این جماعت دیگر گوش نمی‌دادند و آنها به تدریج به حاشیه رفتند و دوران نهفتگی آنها شروع شد.

جماعت انصار السنه که دوره نهفتگی خود را طی می‌کرد در سال ۱۹۲۸ م از فرصت تأسیس اخوان المسلمین سو استفاده کرده و تلاش زیادی به خرج داد تا به مؤسس آن یعنی حسن البناء نزدیک شود. این دو جریان از نظر اعتقادی با یکدیگر اختلاف اما از نظر لزوم نشر اسلام سیاسی و مبارزه با دیگر احزاب بخصوص حزب «الوفد الشعبی» اتفاق نظر داشتند. اخوانی‌ها و انصار السنه از ملک فؤاد و سپس از ملک فاروق حمایت کرده و حزب «الوفد» و رهبر آن یعنی «سعد زغلول» و بعد از او مصطفی نحاس را به بهانه سکولار بودن شأن به کفر متهم می‌کردند.

شیخ الفقی در سال ۱۹۵۹ م در «دار الجماعه» از دنیا رفت و بعد از او تعدادی از شیوخ جماعت انصار السنه به ترتیب رهبری آن را بر عهده گرفتند در زیر به نام برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

الشیخ عبدالرزاق عفیفی

شیخ عفیفی دارای فوق لیسانس در اصول و دکترای تخصصی از الازهر در فقه بود و در آموزشگاه‌های الازهر به عنوان استاد تدریس می‌کرد. او که گرایش به جماعت انصار السنه پیدا کرده بود، جز اولین کسانی بود که در مجله «الهدی النبوی» مقاله می‌نوشت و در کنار سایر بزرگان از شیوخ جماعت انصار السنه همچون شیخ أحمد شاکر و شیخ عبد الحلیم الرمالی و شیخ حامد الفقی از برجسته‌ترین شخصیت‌های مقاله‌نویس در این نشریه بود.

شیخ عفیفی ابتداء در سال ۱۹۴۶ م در حالی که رئیس شعبه اسکندریه این جماعت بود، به عنوان معاون رهبر جماعت انتخاب شد و با درخواست مفتی وقت عربستان سعودی یعنی شیخ محمد بن ابراهیم، عفیفی به همراه شیخ محمد خلیل هراس به عربستان رفتند تا در دارالتوحید طایف به تدریس بپردازند سپس برای تدریس به آموزشگاه‌های علمی و دانشکده شریعت ریاض نقل مکان کردند. (۴)

در سال ۱۹۵۹ م شیخ عبدالرزاق عفیفی پس از فوت شیخ الفقی با اجماع به عنوان رئیس جماعت و شیخ عبد الرحمن بعنوان نماینده رئیس در امر تحریر مجله «الهدی النبوی» انتخاب شدند.

شیخ عفیفی بار دیگر در سال ۱۹۶۰ م برای تدریس به عربستان دعوت شد و مراحل استادی را طی کرد تا اینکه در سال ۱۹۶۵ م به مقام رئیس آموزشگاه عالی قضائی عربستان رسید همچنین به عنوان یکی از اعضای کمیته تخصصی تعیین روش‌های تدریس در عربستان منصوب شد.

در سال ۱۹۷۲ م او به اداره کل پژوهش‌های علمی، تبلیغ، ارشاد و فتوا نقل مکان کرد و به عنوان معاون رئیس کمیته دائم پژوهش‌های علمی و فتوا برگزیده و در همان حال به عضویت شورای بزرگان علمای عربستان نیز در آمد و تا پایان عمر (۱۹۹۴ م) نیز در عضویت این شورا باقی ماند. ضمن اینکه او هیچگاه ارتباط خود را با جماعت انصار السنه مصر را قطع نکرد.

شاگردان بسیاری که بعدها خودشان از علمای عربستان شدند زیر دست شیخ عفیفی پرورش یافتند ویژگی همه آنها اتهام شرک به دیگر مسلمانان وارد کردن و تکفیر آنها بود از جمله این شاگردان الشیخ عبدالله بن جبرین، الشیخ صالح اللحیدان، الشیخ عبدالله بن حسن بن قعود، الشیخ عبدالعزیز آل الشیخ، الشیخ عبدالله بن غدیان، الشیخ صالح السدلان، الدکتور صالح الفوزان، الدکتور عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، الشیخ مناع القطان و… هستند.

الشیخ عبدالرحمن الوکیل

او نیز همچون سلف خود در الازهر درس خواند و به درجه لیسانس دانشکده اصول الدین دست یافت اما به دلیل بیماری نتوانست ادامه تحصیل دهد. شیخ عبدالرحمن در سال ۱۹۳۶ م به جماعت پیوست و شروع به فعالیت در کارها و برنامه‌های جماعت انصار السنه کرد تا اینکه به عنوان معاون اول جماعت برگزیده شد تا جای که جایگاه خاصی نزد شیخ الفقی پیدا کرد. (۵)

در سال ۱۹۵۲ م او به همراه شیخ محمد عبدالوهاب البنا برای تدریس به آموزشگاه علمی ریاض دعوت شدند بعد از اینکه شیخ عفیفی رئیس جماعت شد، او عبدالرحمن را معاون خود کرد و بعد از سفر عفیفی به عربستان عبدالرحمن در سال ۱۹۶۰ م به عنوان رئیس جماعت و دکتر محمد هراس به عنوان نایب او انتخاب شدند.

سال ۱۹۶۹ م حکومت مصر جماعت انصار السنه المحمدیه را با «الجمعیه الشرعیه» ادغام کرد تا بدین وسیله فعالیت آنها را محدود کرده و اجازه افتتاح بخش‌های جدید به آنها ندهد. همچنین از انتشار مجله «الهدی النبوی» که عبدالرحمن در آن زمان رئیس تحریریه آن بود جلوگیری به عمل آورد.

شاید بتوان گفت واکنش مصری‌ها به اندیشه وهابیت نوعی رویارویی تمدنی و فرهنگی بین پیشرفت و تجدد با واپس گرایی بود، لذا طبیعی به نظر می‌رسید در چنین شرایطی وهابی‌ها نتوانند در مصر تحرک زیادی داشته باشند در همین ایام شیخ عبدالرحمن برای تدریس در دانشکده شریعت مکه مکرمه به عربستان دعوت شد و در آنجا بعنوان استاد درس اعتقادات در بخش پژوهش‌های عالی به تدریس پرداخت تا اینکه به سال ۱۹۷۱ م فوت کرد.

تأسیس این جماعت تقریباً همزمان بود با تأسیس کشور عربستان سعودی. بعد از آنکه آل سعود بر حجاز و حرمین شریفین تسلط یافتند و افرادی که در بالا از آنها اسم برده شد، مهمترین شیوخ جماعت انصار السنه المحمدیه در طول دوره نهفتگی وهابیت در مصر بودند و دیدیم که همگی آنها به شکلی با شیوخ سعودی در ارتباط بوده و در عربستان به درس و تدریس مشغول بودند، بلکه آنها استاد برخی شیوخ وهابی در عربستان بشمار می‌آمدند و دست بلندی در صدور فتوای تکفیر و حمله به صوفی‌ها و مشایخ آنها در مصر داشتند. البته همانطور که گفته شد جماعت انصار السنه در دوره اول فعالیت خود چندان توفیقی در مصر نداشت و مصری‌ها از افکار و اندیشه آنها استقبالی نکردند.

علل عدم موفقیت وهابیت در مصر در دوره اول نفوذ و فعالیت وهابی‌ها در این کشور

۱-و جود جریان روشنفکری دینی قوی در مصر

وجود جریان روشنفکری دینی قوی در مصر در کنار وجود احزاب ملی و مردمی مثل حزب الوفد و ظهور رهبران فکری و روشنگری دینی در خلال ۱۰۰ سال گذشته در مصر سد بلندی در برابر فعالیت وهابی‌ها در مصر بوده است. به عنوان مثال نزدیکی اهل سنت مصر با شیعیان در دوره شیخ محمود شلتوت و شیخ محمد تقی الدین قمی، که باعث شد «دار التقریب» در سال ۱۹۴۶ م در مصر تأسیس شده و مجله رساله الاسلام منتشر شود، نشان دهنده آن است که شیوخ وهابی مصر در آن زمان نتوانسته بودند به اهداف خودشان برسند، لذا در چنین فضایی، رشد و انتشار جریان وهابی در مصر بسیار سخت بود.

۲- قدرت گرفتن اندیشه‌های ملی و قومی عربی در مصر در دهه ۶۰ م

بعد از انقلاب سال ۱۹۵۲ م مردم مصر افکار و اندیشه‌های ملی و قومی عربی در مصر بسیار رواج یافت و اوج گرفت. اندیشه پان عربیسم مسلمانان و مسیحیان را دور هم جمع می‌کرد اگر چه این تفکر مبتنی بر ملیت و قومیت بود و نه دین و مذهب، اما این اندیشه در دهه ۱۹۶۰ م انگیزه‌ای برای تقابل سیاسی با وهابیت سعودی در آن زمان بود.

شاید بتوان گفت واکنش مصری‌ها به اندیشه وهابیت نوعی رویارویی تمدنی و فرهنگی بین پیشرفت و تجدد با واپس گرایی بود، لذا طبیعی به نظر می‌رسید در چنین شرایطی وهابی‌ها نتوانند در مصر تحرک زیادی داشته باشند. جالب اینکه در آن دوران سعودی‌ها اخوانی‌ها را که از مصر رانده شده بودند در آغوش خود پذیرفتند و اخوانی‌ها نیز از اندیشه وهابی‌ها تأثیر گرفتند.

۳- نبود پشتیبانی مالی کافی برای حمایت از فعالیت شیوخ وهابی

در آن زمان، به رغم اینکه سعودی‌های وهابی دولتی نفتی به شمار می‌رفتند اما هنوز به یک کشور ثروتمند تبدیل نشده بودند و جالب اینکه در آن دوران دولت مصر با هزینه خودش معلم و استاد به عربستان و کشورهای خلیج اعزام می‌کرد. سعودی‌ها در واقع از سال ۱۹۷۳ م یعنی بعد از پیروزی مصر در جنگ اکتبر بر اسرائیلی‌ها و بالا رفتن قیمت نفت، به ثروت‌های باد آورده دست پیدا کردند و پس از آن بود که توانستند با این ثروت به پشتیبانی از نشر تفکر وهابی در جهان اسلام و بخصوص مصر همت گمارند.

ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها

۱. مجموعة شیوخ – کتاب حول جمعیة أنصار السنة – طبع المکتبة السلفیة – القاهرة – ۱۹۹۶

۲. المصدر السابق

۳. لمکتبة السلفیة طبعت مئات الکتب من تألیف ابن تیمیه وان القیّم الجوزیة و ابن کثیر الدمشقی، و کانت توزع الکتب مجانا علی من یرغب ومن لا یرغب

۴. مجموعة شیوخ – کتاب حول جمعیة أنصار السنة – مصدر سابق

۵. المصدر السابق نفسه

منبع: مهر



منبع خبر

وهابیت با کتاب‌های رایگان وارد شد بیشتر بخوانید »

امیرعبداللهیان: عاملان ترور شهید فخری‌زاده شناسایی و دستگیر شده اند

امیرعبداللهیان: عاملان ترور شهید فخری‌زاده شناسایی و دستگیر شده اند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در گفتگوی تفصیلی با شبکه العالم، پیرامون جزئیات ترور شهید فخری زاده و عوامل این ترور ، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها، برجام و برجام پلاس، روابط ایران و عربستان و عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با صهیونیست ها توضیحاتی ارائه داد.

در ذیل بخش های مهم این گفتگو آمده است:

*قطعا صهیونیست ها بدون همکاری با سرویس های اطلاعاتی دیگر نمی توانستند مرتکب ترور شهید فخری زاده شوند

* قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها تقریبا از حدود چهار ماه پیش در مجلس جدید شورای اسلامی کلیدخورد

* قانون نه صرفا پاسخ به ترورشهید بلکه پاسخ به بد عهدی های کشورهای اروپایی و در پاسخ به تحریم های ظالمانه یک جانبه و به عنوان یک راه حل منطقی واصولی برای خارج کردن کشور از تحریم های بی انتها و تکراری ایالات متحده آمریکاست

* اختلاف نگاه ها به قانون اقدام ،حکایت ازوجود چند صدایی و دموکراسی در ایران دارد

*حتی در دوره اوباما ضمن اینکه برجام اجرا شد نقض برجام هم در موارد متنوعی در همان دوره کلید خورد

*اینکه روی کارامدن بایدن بمعنای بازگشت به یک دوره طلایی برجام وحل مشکلات ما با طرف های مقابل باشددر عرصه منطق سیاست خارجی ساده اندیشی و ساده انگاری است

*بایدن نیامده صحبت از ضرورت ایجاد یک ائتلاف با اروپا و برخی از کشورها می کند و به صراحت می گوید که هدف ما از این ائتلاف پیگیری سیاست های مقابله ای با ایران ،چین و روسیه است

*بایدن از موضوعاتی فراتر از هسته ای صحبت می کند، از منطقه صحبت می کند، از موشک های دفاعی ایران صحبت می کند طبعا بایدن می خواهد همه موضوعات را روی میز مذاکره قرار بدهد

*برای ما ملاک حرفهای آشفته آمریکایی ها نیست، ملاک برای ما این است که رفتار آمریکا چگونه خواهد بود

*بایدن و دمکرات ها باید بگویند آیا راهبردشان با ایران تداوم دشمنی است یا دوستی و همکاری مسالمت آمیز

*ما برجام منطقه ای و برجام موشکی و غیره نخواهیم داشت

*وزیر خارجه آلمان باید پاسخگو باشد که در قبال بی تعهدی و بی عهدی اشان در برجام در برابر مردم ایران چه کرده اند؟

*عربستان سعودی چنانچه مایل به گفتگوی دوجانبه باشد اهلا وسهلا، گفتگوی جدید برجامی علی القاعده درپیش نخواهد بود

*عادی سازی روابط بین محمد بن زاید و رژیم صهیونیستی شکل گرفت اما حتی شش امارت امارات متحده عربی نقشی در این موضوع نداشتند

*اصلا وزیر خارجه بحرین در معادلات منطقه ای و جهانی جایگاهش کجاست که سر از تل آویو در می آورد؟ جایگاه او همان تل آویو است

*آمریکایی ها با پیوندی که با صهیونیست ها دارند حتما از هر فرصتی برای تحقیر حاکمان عرب و عادی سازی بیشتر روابط استفاده می کنند

*بی تردید مقامات فعلی حاکم در عربستان سعودی و عناصری از آل سلمان با صهیونیست ها ارتباط دارند.

* کماکان تنها راه حل نجات بخش برای یمن گفتگو و مذاکره و روش سیاسی است

*انگلیس در 5 سال گذشته بیش از 6 میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته است

*در 5 سال گذشته یک انفجار تروریستی در صنعا و شمال یمن که در اختیار انصارالله و متحدین هست رخ نداده اما جنوب یمن تبدیل به جولانگاه تروریست ها وجنگهای نیابتی شده است

*ملک سلمان و محمد بن سلمان خسته شده اند و به دنبال این هستند که آبرومندانه از جنگ بیرون بروند امابازیگران بین المللی که به دنبال فروش سلاح هستند به استمرار این جنگ نیاز دارند.

*سطح تصمیم گیری برای مساله یمن فراتر از امارات و حتی حاکمان عربستان سعودی است

*حضورسفیر ایران به صنعا حاوی این این پیام آشکار است که ما در کنار دولت قانونی ومردم یمن هستیم، و در عین حال علیه هیچ یمنی نیستیم

*سفرفیصل المقداد به پاس قدردانی از حمایت های جمهوری اسلامی ایران ازملت سوریه صورت گرفت

*این سفر نشان داد که روابط دو کشور از اولویت برخوردار است و برای سوریه جمهوری اسلامی ایران یک شریک مهم و راهبردی در منطقه است

*من این را بارها از زبان آقای بشار اسد شنیدم که ایشان می گفت: خون مردم ایران و خون مردم سوریه در هم آمیخت.

مشروح این گفتگو به شرح ذیل است:

العالم: چند سالی بود که ترور دانشمندان هسته ای ایران در رژیم صهیونیستی تعطیل شده بود اما با ترور شهید فخری زاده بنظر دوباره این جوخه آغاز بکار کرده و وارد فاز جدیدی شده است. بفرمایید در آن زمان چه اقداماتی صورت گرفت که رژیم صهیونیستی دست ازاین کار برداشت. فرماندهی کل سپاه متعاقب شهادت شهید فخری زاده اعلام کرد خودشان میدانند در آن زمان چگونه از آنها انتقام گرفته شد.

امیر عبداللهیان: اقدام تروریستی که علیه دانشمند ایرانی آقای فخری زاده انجام شد، اولا، اولین اقدام از این نوع نبوده همانطور که اشاره کردید در سالهای گذشته هم یک سلسله اقدامات و ترورهایی در ایران در خصوص دانشمندان ایرانی انجام شد، این به این معنا نیست که در سالهای گذشته دشمنان جمهوری اسلامی ایران چه صهیونیست ها چه سرویس های دیگری که علیه ایران فعالیت می کنند امکان انجام ترور را داشتنند اما تمایلی که این کار را انجام بدهند موجود نبوده، نه آنها همیشه دانشمندان ما را زیر نظر دارند واز هر فرصت و شکاف اطلاعاتی سعی می کنند استفاده کنند برای ضربه زدن به حوزه علم و فناوری و های تک در جمهوری اسلامی ایران از جمله به حوزه دانشمندانی که در بخش های دفاعی کشور و در بخش های علوم دقیقه و حساس کشور دارند کار انجام می دهند و بخشی از آن هم در حوزه هسته ای لذا اگر بخواهم بگویم چه تحلیلی وجود دارد که در ادامه آن ترورهای زنجیره وار امروز با یک فاصله چند ساله شاهد آن هستیم این است که در تمام این مدت دشمنان تلاش های خودشان را داشتند اما موفق نمی شدند و متاسفانه در یک مقطع زمانی از یک شکاف امنیتی استفاده کردند و چنین اقداماتی را که البته طراحی پیچیده ای بود انجام دادند و این اتفاق ناگوار رخ داد.

اگر از من بپرسید که چه کسانی پشت این قضیه قرار داشتند خب در داخل رژیم صهیونیستی برخی از مقامات اطلاعاتی رژیم جعلی اسرائیل ادعا کردند که ما در پشت این حادثه بودیم، نتانیاهو سعی کرد تکذیب بکند، نتانیاهو اساساٌ آدم ترسویی هست و ضمن اینکه ادعاهایی را مطرح می کند اما جرات پذیرش مسئولیت را ندارد چون می داند که عواقبش را نمی تواند تحمل بکند. آن طوری که من الان می توانم بگویم این هست که آمران این ترور مشخص شدند برای جمهوری اسلامی ایران و قطعا پاسخ قاطعی خواهند گرفت.

عاملان اجرای این ترور که بخشی از آنها توسط دستگاه های امنیتی ما شناسایی و حتی دستگیر شده اند از عدالت فرار نخواهند کرد وحتما برخورد قوی پشیمان کننده ای با آنها خواهد شد، اما واقعیت این است که راجع به جزئیات این پروسه اطلاعاتی و امنیتی که وجود دارد برای برخورد با این شبکه من ترجیح می دهم متناسب با وضعیت پرونده و حساسیت هایی که وجود دارد دستگاه های ذیربط امنیتی که با اقتدار از امنیت جمهوری اسلامی ایران سالها دفاع کرده و می کنند در زمان مناسب خودش ان شاءالله اعلام خواهد شد.

العالم: گفتید که تحقیقات در خصوص کشف زاویه ها و پشت پرده ترور دانشمند هسته ای محسن فخری زاده در جریان است، تا این لحظه آیا دخالت طرف های خارجی در طراحی و اجرای این عملیات اثبات شده است؟

امیر عبداللهیان: اولا در خصوص طراحان ترور وعاملان ترور شواهد مختلفی وجود دارد که صهیونیست ها در این موضوع نقش داشتند اما آیا صهیونیست ها به تنهایی و بدون همکاری مثلا سرویس آمریکا یا سرویس دیگری قادر بودن این کار را انجام بدهند قطعا قادر به انجام این کار نبودند، جزئیات این برای بخش های امنیتی ما مشخص شده اما تا تکمیل این تحقیقات ترجیح این است که ما خیلی جزئیاتی را اعلام نکنیم و منتظر بمانیم که پیگیری های امنیتی به نتییجه برسد.

اما همانگونه که در ترور دانشمندان هسته ای ما بعدها روشن شد که صهیونیست ها نقش مهمی را داشتند ولی در حوزه اجرا از دیگر عوامل و دیگر امکانات و دیگر سرویس ها استفاده کردند برای اینکه بتوانند این نیت خبیث خودشان را پیش ببرند لا اقل می شود گفت که این شواهد و قرائن همچنان وجود دارد و برای بخش های امنیتی ما روشن است و شما در آینده ای نه چندان دور شاهد یک اقدام قاطع و یک پاسخ قاطع در حوزه آمران این ترور از سوی جمهوری اسلامی ایران خواهید بود.

العالم: چند ساعت پس از ترور دانشمند هسته ای محسن فخری زاده مقامات ارشد ایران از گرفتن انتقام سخن گفتند، دقیقا منظورشان چه بود؟

امیر عبداللهیان: برای پاسخ گفتن به این جنایت و انتقام که باید گرفته بشود و اقدامی که پشیمان کننده باشد برای آمران این ترور اقدامات چند لایه ای مد نظر جمهوری اسلامی ایران هست اما اینکه لایحه های این اقدامات چگونه هست فکر می کنم روزی که خبر در واقع پاسخ کوبنده و قاطع جمهوری اسلامی ایران و پاسخ پشیمان کننده جمهوری اسلامی ایران منتشر بشود ابعاد این مقابله به مثل و پاسخ پشیمان کننده و قاطع تشریح خواهد شد.

قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها

العالم: متعاقب شهادت شهید فخری زاده مجلس شورای اسلامی قانونی را به تصویب رساند که هم شامل تجدید نظرهایی اساسی در رویکرد هسته ای ایران بود وهم ازضمانت اجرایی سفت وسختی برخورداربود چنانکه درصورت عدم اجرای ان مسئولین مربوطه را مستوجب مجازات معرفی میکرد.بفرمایید درشرایط کنونی چقدر این قانون جدید واقدامات پیش بینی شده دران را موثر میدانید؟حداقل اروپاییان در”بی عملی” به توافقاتشان معروف هستند.

امیر عبداللهیان:  قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها تقریبا از حدود چهار ماه پیش در مجلس جدید شورای اسلامی ما یعنی در مجلس یازدهم کلید خورد و بحث های کارشناسی آن در مجلس و کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی با مشارکت کمیسیون های دیگر اقتصادی، انرژی وغیره مورد بررسی جدی قرار گرفت.

اولا این قانون روند طبیعی خودش را طی می کرد که وارد مجلس بشود و در دستور کار مجلس قرار بگیرد وتصویب بشود، آن چیزی که یک مقدار در پایان کار ومتنی که آماده بود و ممکن بود دو یا سه هفته بعد در مجلس تصویب شود باعث شد شتاب بیشتری به این مصوبه در مجلس داده شد ترور شهید فخری زاده دانشمند ایرانی بود که طبعا مجلس به عنوان یک لایه از آن پاسخ هایی که باید می داد در قبال این ترور سرعت بخشید به کاری بایستی در این موضوع انجام می شد اما واقعیت این است که من به عنوان کسی که ارتباط دارم و از نزدیک تحولات در درون مجلس را دنبال می کنم، این طرح به هیچ وجه یک طرح احساسی نیست، به هیچ وجه این قانون تحت فضای احساسی تصویب نشد و بین بخش های ذیربط کارشناسی در کشور و پارلمان جمهوری اسلامی ایران رفت و برگشت ها و گفتگو های بسیاری شد وآن چه که امروز به تصویب رسیده به عنوان قانون برای همه طرف ها لازم الاجرا است و حتی می بینید در داخل این قانون در یکی از بند ها به صراحت آمده که مسئولیت اجرای این قانون متوجه مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران هست و حتی هر فردی تخطی بکند از اجرای این قانون مجازات برای آن پیش بینی شده در دل این قانون اما اینکه ارتباط این با ترور شهید فخری زاده چیست عرض کردم قدری و چند روزی فقط شتاب داد و سرعت بخشید به اینکه این قانون به عنوان یک واکنش پارلمانی است، پاسخی که آنها باید بگیرند پاسخ بسیار قوی در سطوح دیگری خواهد بود برای آمران ترور، اما به عنوان اولین واکنش پارلمانی به این ترور آن چه را که در قالب این قانون مطرح شد به عنوان نوعی از پاسخ دیده شده اما عین حال این قانون نه صرفا پاسخ به این ترور بلکه پاسخ به بد عهدی های کشورهای اروپایی، در پاسخ به تحریم های ظالمانه یک جانبه و به عنوان یک راه حل منطقی واصولی برای خارج کردن کشور از تحریم های بی انتها و تکراری ایالات متحده آمریکاست.

العالم: اشاره کردید که قسمتی از این تصمیم به بد عهدی کشورهای اروپایی در برجام باز می گردد، به نظر شما موضع کشورهای اروپایی در خصوص این تصمیم چه خواهد بود؟

امیر عبداللهیان: من اولا مایلم اینجا تاکید کنم که در این سال هایی که ما شاهد خروج آمریکا از برجام و شاهد بد عهدی سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در برجام بودیم رفتار چین و روسیه با جمهوری اسلامی ایران متفاوت بود، یعنی چین و روسیه همراهی نکردند با تحریم های یک جانبه آمریکا هر چند آنها هم در برخی از موضوعات دچار محدودیت ها و ملاحظات سیاسی در قبال تحریم های ظالمانه و یک جانبه آمریکا بودند اما آنچه که به اروپا بر می گردد واقعا اروپایی ها فقط با جمهوری اسلامی ایران در این موضوع بازی کردند، فقط حرفهای زیبا زدند و ژست های زیبا گرفتند.

برخی از اقدامات کوچک انجام شد، برخی از کانال های مالی کوچک بین ما و با یک کشور اروپایی و یا بخشی از اروپا در برخی از موضوعات خاص؛ اما با توجه به توانی که در ایران وجود دارد، با توجه به جمعیت بالای 80 میلیونی و وسعت سرزمینی ایران این اقدامات اقداماتی بسیار کوچک و حتی غیر قابل طرح هست در این مقوله و در این چارچوب، آنچه که به صراحت در این قانون آمده اشاره شده به اینکه بالاخره اروپا و آمریکا در چارچوب برجام قرار بوده دو کار انجام بدهند و اگر غیر از این باشد این قانون در موعد مقرر خودش با مهلت هایی که داده شده است با قوت اجرا خواهد شد و آن هم حداقلش این است که نفت ایران خریداری بشود و پول نفت ایران در مسیر درست بانکی در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد، این حداقل انتظاری است که مردم ما از برجام وتوافق هسته ای دارند ولی من می توانم به صراحت بگویم که قانونی که در مجلس تصویب شد، روحیه ای که در مجلس وجود دارد برای پیگیری به این قانون به گونه ای نیست که اروپایی ها فکر کنند که می توانند با ادامه آن بازی تکراری، با ادامه وعده های پوشالی خودشان طرف ایرانی را منصرف کنند از اجرای این قانون، چرا که اصلا این قانون در مجلس تصویب شده است و دولت در قبال این قانون فقط مجری است وباید قانون را اجرا بکند.

العالم: بعد ازتصویب این قانون بحث هایی درسطح رسانه ها وبرخی مسئولان درگرفت که نشان میداد نگاه ها به این قانون جدید دوگانه است .ایا واقعا دراین خصوص اختلاف نظری جدی میان مسئولان تصمیم ساز وجود داشت یا دارد؟

امیر عبداللهیان: خب چند صدایی در دمکراسی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، ما در همان زمانی که این قانون داشت در مجلس تصویب می شد مواجه بودیم با اظهارات سخنگوی محترم دولت که به نظر من اظهارات سخنگوی محترم دولت اظهارات زود هنگامی بود و با روح حاکم بر خواسته های نمایندگان مردم و قانونی که در حال تصویب بود سازگاری نداشت اما از آن طرف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد به صراحت به طرف های برجامی که به صرف اینکه دولت تحفظ دارد نسبت به بندهای این قانون یا ندارد بالاخره تبدیل به قانون شده و این قانون برای جمهوری اسلامی ایران لازم الاجرا است و دولت هم باید آن را اجرا کند اما در دل ان قانون یک بندی هم دیده شده که اگر رفتار طرف های مقابل تغییر بکند و این تغییر محسوس باشد و تضمین شده باشد و نه در حد وعده و حرف، امکان در واقع حرکت دولت در مسیر پیگیری موضوعات وجود داشته باشد.

سرنوشت برجام در دولت جدید آمریکا

العالم: شما در ایران منتظر تغییری در معادلات و مواضع و تصمیم های آمریکا پس از به قدرت رسیدن جو بایدن هستید؟

امیر عبداللهیان: سوال شما ابعاد خیلی متنوعی دارد، از یک منظر یک رویکرد و یک نگاهی وجود دارد این است که بالاخره برجام و توافق هسته ای در زمان حاکمیت دمکرات ها در اداره کاخ سفید به عنوان یک سند به تایید طرفین رسیده پس با بازگشت دمکرات ها به کاخ سفید امکان اینکه آنها به برجام بازگردند وجود دارد و این یک فرصتی است برای احیا و زنده کردن مجدد برجام این یک نگاه است نسبت به برجام.

در ارتباط با این نگاه اگر شما از بنده بپرسید من می توانم شواهد و قرائنی را خدمت شما ارائه بدهم که حتی در دوره اوباما ضمن اینکه برجام اجرا شد نقض برجام هم در موارد متنوعی در همان دوره اوباما کلید خورد پس اینکه بخواهیم خیلی خوشبین باشیم به اینکه بایدن می آید روی کار این یعنی بازگشت به یک دوره طلایی برجام وحل مشکلات ما با طرف های مقابل به نظر می آید در عرصه گفتمان سیاسی و منطق سیاست خارجی ساده اندیشی و ساده انگار است.

نکته دوم این است که روش دمکرات ها با جمهوری خواه ها فرق می کند یا روش بایدن با روش شخص ترامپ فرق می کند، این حرف درستی است، ترامپ یک شخصیت غیر قابل پیش بینی بود اما بایدن را می توانید رفتار و شخصیتش را پیش بینی کنید، اساسا دمکرات ها در حوزه سیاست خارجی وقتی می خواهند سیاست مقابله ای داشته باشند ایجاد ائتلاف می کنند یا به قول عرب زبانان عزیز تحالف ایجاد می کنند و از طریق ائتلاف با چند کشور تصمیم می گیرند فشار های خودشان را افزایش بدهند.

آقای بایدن هنوز نیامده صحبت از ضرورت ایجاد یک ائتلاف با اروپا و برخی از کشورها می کند و به صراحت می گوید که هدف ما از این ائتلاف پیگیری سیاست های مقابله ای با ایران هست همچنین با چین و روسیه هست پس از این منظر هم مشخص هست که نگاه بایدن این است که همان اقداماتی که آقای ترامپ انجام داده دنبال کند ولی با یک هزینه کمتری در خصوص بحث برجام و توافق هسته ای بتواند کار را مدیریت بکند.

لایه سوم یا سطح سوم در این خصوص می شود به آن اشاره کرد این است که آقای بایدن هم مثل ترامپ از مذاکره صحبت می کند، من دیشب یک توئیتی ترامپ کرده بود ترامپ هنوز این حرف بی اساسش را تکرار می کند که من پیروز شوم، ظرف یک زمان گفته بود 20 ثانیه اخیرا گفته ظرف یک ساعت با ایرانی ها سر میز مذاکره خواهیم نشست، خب آرزوی هم ترامپ هم بایدن هست که ایران به میز مذاکره برگردد اما آقای بایدن چیزی که تا کنون اعلام کرده برای مذاکراتش از موضوعاتی فراتر از هسته ای صحبت می کند، از منطقه صحبت می کند، از موشک های دفاعی ایران صحبت می کند طبعا می خواهد همه موضوعات را روی میز مذاکره قرار بدهد.

ببینید اولا برای ما ملاک این حرفهای آشفته آمریکایی ها نیست، ملاک برای ما این است که رفتار آمریکا چگونه خواهد بود، رفتار آمریکا می تواند تعیین کننده باشد که در قبال آن رفتار جمهوری اسلامی ایران چگونه عمل باید بکند، آمریکایی ها در چهل سال گذشته امتحانشان را در مقابل جمهوری اسلامی ایران پس دادند، هم ما آنها را خوب می شناسیم و هم آنها ما را خوب می شناسند، لذا دوره بلوف زدن ها و حرف های آشفته زدن در کاخ سفید به سر آمده، باید با رفتار ملموس و عینی و عملی آمریکایی ها بگویند در مقابل مردم بزرگ ایران چگونه می خواهند عمل بکنند و طبعا در مقام پاسخگویی و پاسخ دادن به رفتار آمریکایی ها ایران سیاستی را اتخاذ می کند که تناسب داشته باشد با رفتار آمریکایی ها.

فرض آخر هم این است، ممکن است برخی از مخاطبین بیرونی یا داخلی بگویند بالاخره آمدن بایدن یک فرصت است، ممکن است دریچه های کوچکی باز بکند، ببینید در بحث ایران و آمریکا آن چیزی که تعیین کننده است نگاه راهبردی است، آن چیزی که تعیین کننده است در سطح راهبرد هاست و نه در سطح تاکتیک ها پس آقای جو بایدن و دمکرات ها باید بگویند آیا راهبردشان با ایران تداوم دشمنی است یا راهبردشان با ایران دوستی و همکاری مسالمت آمیز هست ، احترام به حقوق ملت ایران و احترام به حقوق ملت هاست یا روش های سلطه گرایانه قبلی خودشان را می خواهند دنبال کنند لذا با همه بدبینی هایی که من دارم ولی در عین حال منتظر می مانیم از دوره حرف های آشفته ببینیم رفتار عملی آمریکا چگونه است و متناسب با آن جمهوری اسلامی ایران تصمیم خواهد گرفت.

برجام پلاس!

العالم: از ضرورت انتقال از مرحله کلام به عمل گرایی صحبت کردید، همچنین از تفاوت در سیاست جمهوری خواه ها و دمکرات‌ها که بر ائتلاف تاکید دارند، در همین راستا وزیر خارجه آلمان چند روز پیش تاکید کرد که باید بندهایی و موضوعاتی به توافق هسته ای اضافه شود مانند موضوع موشک بالستیک ایران ونفوذ منطقه ای ایران! نظر شما در اینباره چیست؟

امیر عبداللهیان: وزیر خارجه آلمان اولاً از یک اصطلاحی استفاده کرده به نام برجام پلاس، این برجام پلاس یک مفهومش می تواند این باشد که موضوعات جدیدی به برجام اضافه شود، یک مفهوم دیگر این است که طرف های مذاکره جدیدی به برجام اضافه شوند، برداشت من شخصا از این اظهارات وزیر خارجه آلمان این بود که او به دنبال این هست که موضوعات جدیدی برای گفتگوهای برجامی باید اضافه شود، جمهوری اسلامی ایران در این رابطه تصمیم خودش را از قبل گرفته، همان زمانی که برجام هسته ای به نتیجه رسیدبه صراحت مقام معظم رهبری اعلام فرمودند که برجام ۲ و۳ و غیره نداریم، ما برجام منطقه ای و برجام موشکی و غیره نخواهیم داشت و آمریکایی ها و اروپایی ها و طرف های برجامی ما باید اول صداقت خودشان را در همین برجام هسته ای نشان بدهند که عملا علیه آن رفتار کردند ونشان دادند رفتار صادقانه در این رابطه ندارند اما من فکر می کنم اظهاراتی که اروپایی ها بعضا بروز می دهند در این رابطه، اروپایی ها حس می کنند که از دوره ترامپ فاصله می گیرند و وارد دوره کار با بایدن می شوند، هم اینکه ائتلاف وهمکاری جدید شروع می شود برای اروپایی هایی که در مقابل آمریکا خیلی استقلال از خودشان ندارند.

من همیشه به مقامات اروپایی در ملاقات هایم گفته ام که ما متاسف می شویم که شما در مقابل آمریکا هیچ استقلال و هویت مستقلی ندارید و مثل یک طفل خردسال حس می کنید دستتان را باید آمریکایی ها بگیرند که بتوانید تعادلتان را حفظ کنید، واقعا در عرصه سیاست خارجی، اروپایی ها در مقابل آمریکایی ها نشان دادند که ابتکار عمل واستقلال خودشان را نمی توانند حفظ کنند.

به هر حال این وضعیت است که وجود دارد و ما فکر می کنیم اروپایی ها از تجربه گذشته درس بگیرند و باز باید بگویم که اروپایی ها باید از حرف های آشفته و تکراری فاصله بگیرند، اروپایی ها باید بدانند تبدیل یک موضوع و توافق بر سر یک موضوع بین اروپا و آمریکا به شکلی که یکی پلیس بد را بازی کند و یکی نقش پلیس خوب را بازی کند، دوران این مسئله هم به سر آمده، آن چیزی که مهم است این است که جمهوری اسلامی ایران با این خط کش مقایسه می کند که آیا حرفی که وزیر خارجه آلمان می زند، آیا طرحی که اروپایی برای این مسئله دارد منافع ملت ایران را بدون فریب غربی و فریب آمریکایی تامین می کند یا نمی کند؟ این برای ما شاخص است والا این حرف هایی که زده می شود و حرف های مداخله گرایانه من فکر می کنم وزیر خارجه آلمان باید پاسخگو باشد به ملت ایران که در قبال بی تعهدی و بی عهدی اشان در برجام در برابر مردم ایران چه پاسخی دارند؟

روابط ایران و عربستان

العالم: در همین راستا بعضی از دولت ها مثل عربستان اعلام کردند که می خواهند در هر مذاکره ای در آینده در خصوص توافق هسته ای شرکت کنند، آیا ایران به این مسئله راضی می شود؟

امیر عبداللهیان: اولا ما هیچ وقت راه گفتگوی دو جانبه را با عربستان سعودی نبسته ایم، علیرغم رفتار غیر سازنده عربستان سعودی در قبال تحولات منطقه از جمله در مقابل جمهوری اسلامی ایران همیشه راه را برای بازگشت عربستان سعودی به گفتگوهای دو جانبه و حرکتش در مسیر سازنده و اصلاح حرکتش از مسیر تخریبی به مسیر سازنده ما راه را باز گذاشته ایم.

ثانیا فرمت های مختلفی پیشنهاد می کنند بعضی از کشورها برای گفتگو های منطقه ای ولی این فرمت ها به گونه ای است که همیشه یک بخش این فرمت پنج کشور عضو دائم شورای امنیت اند و یک بخش آن برخی کشورهای منطقه اند، هنوز در قالب این فرمت ها جمع بندی وجود ندارد که آیا مذاکرات منطقه ای با حضور بیگانگان به نفع مصالح منطقه هست یا نیست؟ ممکن است برخی از کشورها نیات خیرخواهانه داشته باشند اما تصور این هست که کشورهای منطقه و دولت های منطقه می توانند خودشان با هم گفتگو کنند و می توانند در همکاری جمعی منطقه ای صلح و ثبات و امنیت پایدار و رفاه و توسعه را برای کل منطقه به ارمغان بیاورند، نباید اینگونه عمل بشود که طرف های خارجی بخواهند واسطه بشوند برای اصلاح امور در کشورهای منطقه، ما در کشورهای منطقه مسلمانیم، همسایه ایم، فرهنگ مشترک داریم، کتاب مشترک داریم، پیامبر مشترک داریم، می توانیم خودمان بنشینیم و با هم صحبت کنیم.

به نظر ما این مسیری که عربستان دنبال می کند و به دنبال این است در گفتگوهای جدید برجامی باشد اولا گفتگوی جدید برجامی علی القاعده نخواهد بود، برجام یک واقعیتی است که وجود داشت، از این برجام یک پوسته ای باقی ماند و حالا در دل این برجام آیا طرف های مقابل می خواهند آن را در راستای منافع و مصالح جمهوری اسلامی احیا بکنند یا نکنند؟ یا همان برجام باید اجرا بشود و همه تحریم ها یک جا برداشته بشود و یا گفتگوی جدیدی شکل بگیرد، گفتگو با چه کسانی؟ با همان هایی که نقض کردند برجام را، گفتگو با همان دمکرات هایی که خودشان در شروع نقض برجام؟ لذا اصل گفتگو هنوز موضوعی است که ابهاماتی فراوانی راجع به آن وجود دارد، عربستان سعودی اگر نیتی دارد برای گفتگو با ایران اهلا و سهلا، بارها مقامات ایران اعلام کردند که آمادگی داریم با عربستان سعودی گفتگو کنیم و همکاری کنیم، ارتباطات و رفت و آمد های طبیعی بین دو کشور وجود داشته باشد و علاقات و روابط دو کشور به حالت طبیعی خودش اما متاسفانه برخی از حاکمان عرب در منطقه ما اولا مشروعیت اشان گره خورده به کاخ سفید و بدتر از ان برخی از کشورها در ماه های اخیر مشروعیتشان گره خورده به رژیم نامشروع وجعلی اسرائیل، یعنی امت اسلامی باید خون بگرید از اینکه برخی از این حاکمان اینقدر بی هویت اند که برای حفظ هویت خودشان به یک رژیم جعلی و بی هویت متوسل بشوند.

عادی سازی روابط با صهیونیست ها!

العالم: در همین راستا موضوع عادی سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی مطرح می شود و به نظر می رسد این زنجیره ادامه دارد، تحلیل شما از این موضوع چیست؟

امیر عبداللهیان: اولا آن چیزی که به نام تطبیع علاقات مطرح است با فشار ترامپ و لابی صهیونیست ها در آمریکا انجام شد، ما هیچ وقت فراموش نمی کنیم آن سیرکی که در بالکن کاخ سفید آقای ترامپ به راه انداخت و وزرای خارجه بحرین و امارات را با ان وضع زننده و تحقیر آمیز اورد و وادار کرد با طرف اسرائیلی یک قرارداد همکاری را امضا بکنند.

من تصور می کنم این عادی سازی روابط بیش از آنکه به مرحله عمل برسد بیشتر این عادی سازی روابط یک برد انتخاباتی قرار بود داشته باشد برای ترامپ، حاکمان کشورهای منطقه از پیگیری موضوع عادی سازی روابط سودی نخواهند برد، ملت ها در منطقه اساسا با عادی سازی روابط مشکل جدی دارند و زیر بار این موضوع نمی روند، حتی مردم در امارات و بحرین کاملا مخالفاٌ این رویکرد هستند، فراتر از آن بگویم، شما در کشوری مثل امارات بروید و بررسی کنید عادی سازی روابط بین محمد بن زاید و رژیم صهیونیستی شکل گرفت حتی شش امارت امارات متحده عربی نقشی در این موضوع نداشتند یعنی در درون خودشان هم پیوندها پیوندهای بسیار ضعیف و تار عنکبوتی و سست است با رژیم صهیونیستی.

علیرغم ادعایی که صهیونیست ها می کنند، علیرغم ادعایی که در روزهای باقی مانده دوره آقای ترامپ، پومپئو و بعضی از مقامات آمریکا انجام می دهند به نظر من عادی سازی روابط در همین حدی که انجام شد یک نمایش بیشتر نبود، مثلا جایگاه بحرین در نظام بین الملل در مقایسه با یک کشوری مثل مصر تمدنی و تاریخی و ادیانی، در مقابل کشورهای بزرگ منطقه بحرین چه جایگاهی دارد که با این هیاهو می رود به سراغ رژیم صهیونیستی؟ اصلا وزیر خارجه بحرین در معادلات منطقه ای و جهانی جایگاهش کجاست که سر از تل آویو ر می آورد؟ جایگاه او همان تل آویو است و نه بیشتر از تل آویو، جایگاه او در یک سرزمینی است که اشغال شده است و مشتی غاصب در آن سرزمین حضور دارند، من اصلا پروژه عادی سازی روابط را یک بادبادک تصنعی می دانم و یک حبابی که هیچ چیزی ندارد و با یک سوزن ضعیف متلاشی خواهد شد و خواهید دید چیزی به عنوان عادی سازی روابط عربی و رژیم صهیونیستی شکل نخواهد گرفت، اگر قرار بود شکل بگیرد در پی پیمان کمپ دیوید انور سادات ترور نمی شد! اگر قرار بود شکل بگیرد امروز مردم مصر در کف خیابان ها به حمایت از رژیم صهیونیستی می آمدند نه علیه رژیم صهیونیستی، لذا اینها بیشتر خوراک تبلیغاتی داشت برای ترامپ، البته آمریکایی ها با پیوندی که با صهیونیست ها دارند حتما از هر فرصتی برای تحقیر حاکمان عرب و عادی سازی بیشتر روابط استفاده می کنند ولی ما پیام هایی را دریافت کردیم که تائید می کند حاکمان عرب در زیر فشار ترامپ این کار را انجام دادند و امیدوار هستیم که این رفتار را شاهد اصلاحش باشیم از سوی همین حاکمان که همین خواست ملت هاست در منطقه.

العالم: پیش از ترور شهید فخری زاده خبر سفر نتانیاهو به نیوم و دیدار او با بن سلمان تحت اشراف پمپئو رسانه ای شد. طبق معمول رسانه های صهیونیستی خبر را درز دادند وبرروی ان معرکه گرفتند.نتانیاهو موضعی دوپهلو گرفت ووزیر خارجه سعودی دردو جمله مختصر ان را رد کرد.ایا این این عملیات رسانه ای درراستای زمینه سازی برای تطبیع سعودی –اسرائیل صورت گرفت؟ایا جس نبض افکارعمومی بود ویا دلیل دیگری داشت؟

امیر عبداللهیان: اگر از من بپرسید که آیا مقامات سعودی با رژیم صهیونیستی ارتباط پنهان دارند یا نه می گویند بی تردید مقامات فعلی حاکم در عربستان سعودی و عناصری از آل سلمان با صهیونیست ها ارتباط دارند، اما آیا اینکه این رفت و امد ها و سفرها انجام شده به این منطقه ای که شما می گویید، تائید این خیلی دشوار هست.

تحولات یمن

العالم: موضوع دیگر تحولات یمن می باشد، اختلافات زیادی و درگیری هایی بین نیروهای مجلس انتقالی و نیروهای رئیس جمهور مستفعی عبد ربه منصور هادی وجود دارد، شما این عرصه را چگونه ارزیابی می کنید؟

امیر عبداللهیان: من فکر می کنم اولا یمن هیچ راه حلی جز راه حل سیاسی ندارد و کماکان تنها راه حل نجات بخش برای یمن گفتگو و مذاکره و روش سیاسی است، ادامه محاصره انسانی یمن و اقداماتی که عربستان سعودی و برخی از طرف های خارجی انجام می دهند نشان داد که در بیش از پنج سال گذشته نه تنها هیچ کمکی به سیاست های تجاوز کارانه عربستان نمی کند بلکه شرایط را پیچیده تر و سخت تر می کند، متاسفانه برخی از طرف های خارجی از جمله انگلیس در 5 سال گذشته بیش از ۶ میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته که همه این سلاح ها تبدیل شده به عاملی برای کشتار زنان و کودکان و غیر نظامیان در یمن، از طرفی دیگر ما شاهد هستیم انصار الله و متحدینش با نگاه به اینکه یمن متعلق به همه یمنی هاست همیشه از راه حل سیاسی استقبال کرده اند، به نظر من انصار الله کار بسیار بزرگی را در یمن انجام داده طی این سالها، شما ببینید در ۵ سال گذشته یک انفجار تروریستی در صنعا و شمال یمن که در اختیار انصارالله و متحدین هست رخ نداده اما در جنوب یمن بخشی تبدیل به جولانگاه تروریست ها، بخش دیگری تبدیل شده به محل درگیری های نیابتی که در آنجا وجود دارد و یمنی ها را به جان هم می اندازند با پول عربستان سعودی و غیره و یک جنگی در جنوب یمن همچنان دارند رقم می زنند، ما فکر می کنیم هر چه زودتر همه طرف های یمنی باید به میز مذاکره برگردند، عربستان که با حمایت آمریکا و انگلیس و صهیونیست ها این جنگ را شروع کرد باید هر چه زودتر از این جنگ خارج بشود، اطلاعات دقیقی در سطح سیاسی وجود دارد در سطح منطقه که ملک سلمان و محمد بن سلمان خسته شده اند از این وضعیت و به دنبال این هستند که آبرومندانه از جنگ بیرون بروند ولی یکی از ایرادات این هست که بازیگران بین المللی که به دنبال فروش سلاح هستند گویا به استمرار این جنگ نیاز دارند، امیدوار هستیم حاکمان عربستان به مسیر عقلانیت بازگردند و متوقف کنند کشتار زنان و کودکان را، یمن را واگذارند برای یمنی ها، یمن می تواند یک همسایه خوب برای همه ما باشد و یک عضو خوب در منطقه باشد و این کشور در مسیر رشد و توسعه و امنیت پایدار حرکت بکند.

متاسفانه در سال های اخیر هر جا آمریکایی ها وارد شدند ارمغانش نا امنی بود و رشد تروریسم، نمونه بارز آن را شما می توانید هنوز بعد از نزدیک به 20 سال در افغانستان و نزدیک به ۱۷ سال در عراق ببینید و هر جا عربستان سعودی وارد شد بی ثباتی و کشتار و قتل بود، حضور نظامیان عربستان سعودی در بحرین ارمغانی جز کشتار و قتل و زندان های چند لایه در آن کشور برای مردم نداشت، ارمغانی جز ایجاد شکافی عمیق بین حکومت و مردم نداشت و حضور و جنگ تحمیلی عربستان به یمن ارمغانی جز کشتار و نا امنی و بی ثباتی در یمن نداشت، البته در پس همه این بحران های مدیریت شده توسط آمریکا و لابی صهیونیست ها و فریبی سعودی ها در این بازی خوردند یک اتفاق مهم را دشمنان منطقه دنبال می کنند رقم بخورد و آن تلاش آنها برای تجزیه کشورهای اسلامی است که در این رابطه امت اسلامی باید هوشیار باشد و حاکمان منطقه هم باید در مسیر هوشیاری و در مسیر حفظ استقلال کشور ها و جلوگیری از مداخلات خارجی وطرف های ثالث حرکت کنند.

العالم: فرمودید که عربستان در یمن فریب خورد و صحبت هایی است که می گوید امارات عربستان را برای رفتن به باتلاق یمن تشویق کرد، شما چگونه به جنگی که عربستان در یمن به راه انداخت می نگرید؟

عبداللهیان: سعودی و امارات هر دو بلند پروازی خاص خودشان در منطقه از جمله در قبال یمن دارند اما عربستان سعودی قادر نیست جنگی را در منطقه علیه یمن شروع کند بدون چراغ سبز و همکاری امریکا لذا سطح تصمیم گیری برای حمله به یمن فراتر از امارات و حتی حاکمان عربستان سعودی است.

روابط تهران-صنعا

العالم: سوال دیگر در خصوص یمن، ایران سفیرش را به یمن اعزام کرد، اول اینکه پیام های ارسال سفیر ایران به یمن چیست؟ ثانیا اگر امکان دارد بفرمایید چگونه سفیر ایران به من اعزام شد؟

امیر عبداللهیان: اولا اعزام سفیر ما به یمن پیام محکم را دارد که ما نسبت به حاکمیت دولت قانونی یمن در صنعا اقدام کردیم و ما انصارالله و متحدین انصارالله را که در یمن مستقر هستند، پارلمان یمن که قانونی ترین نهاد در این کشور هست و در صنعا مستقر می باشد، ما با این اقدام خودمان خواستیم اعلام کنیم این وضعیت را به رسمیت می شناسیم و از هر گونه گفتگوی انصارالله و متحدین با دیگر طرف های یمنی که همواره مورد نظر آقای عبدالملک الحوثی بوده حمایت می کنیم، این پیام آشکار ما است که ما در کنار دولت قانونی در صنعا هستیم، در کنار مردم یمن هستیم و در عین حال علیه هیچ یمنی نیستیم و معتقدیم آینده یمن متعلق به همه یمنی ها است.

آقای سفیر حسن ایرلو از طریق رسمی و از طریق فردوگاه صنعا با پرواز رسمی و قانونی وارد صنعا شده و به وظایف دیپلماتیک خودش برای توسعه روابط دو کشور می پردازد، کشورهای دیگر هم هستند که انجا سفیر دارند یا به صورت ترددی یا به صورت مستقر.

العالم: فیصل المقداد وزیر خارجه جدید سوریه به تهران سفر کرد و با مسئولان عالی رتبه ایرانی دیدار کرد و این در حالی است که این اولین سفر خارجی او پس از تعیین وی به عنوان وزیر خارجه سوریه است، پیام های این سفر چیست؟

امیر عبداللهیان: اولا اولین سفر خارجی وزیر خارجه جدید سوریه به تهران در درون خودش معنای خیلی عمیقی دارد، ما وقتی از رابطه استراتژیک ایران و سوریه صحبت می کنیم این بخشی از نمودهای این رابطه هست، خب به کشورهای دیگری آقای فیصل المقداد سفر خواهد کرد و آن هم با همین نگاه راهبردی به کشورهای دیگری است که سفر خواهند داشت، طبعا در این سالها جمهوری اسلامی ایران در تعمیق روابط تهران و دمشق اقدامات خیلی بزرگی را انجام داد و آقای فیصل المقداد به پاس قدردانی از حمایت های جمهوری اسلامی ایران و می خواست این پیام را در این فضا منتشر بکند که روابط دو کشور از اولویت برخوردار است و برای سوریه جمهوری اسلامی ایران یک شریک مهم و راهبردی در منطقه است و طبعا این نگاه رئیس جمهور سوریه آقای بشار اسد است، نگاه مردم سوریه است، بالاخره ما دیپلمات ها هر وقت با مقامات سوری صحبت می کنیم در این سالها یک عبارت جدیدی بین ما رد و بدل می شود، من این را بارها از زبان آقای بشار اسد شنیدم که ایشان می گفت: خون مردم ایران و خون مردم سوریه در هم آمیخت در این تحولات و جنگ تروریستی ما شهدای بزرگی را برای امنیت ملی خودمان، برای امنیت منطقه وبرای کمک به سوریه تقدیم کردیم و فکر می کنم این طبیعی ترین رفتار هست که شاهد اقدامات متقابل مقامات سوریه و مردم سوریه نسبت به ایران باشیم.

ما هم عملا نشان دادیم در این دوران که سوریه برای ما به عنوان یک متحد راهبردی حائز اهمیت است و به حمایت های مستمر خودمان با قدرت از سوریه ادامه می دهیم برای تدوام پاکسازی تروریست ها از سوریه، برای توسعه روابط و برای بازگشت امنیت و آرامش به تمامی سرزمین سوریه و تاکید هم می کنم برای ملت خودم هم امروز امنیت هم یک معقوله ای به هم پیوسته است وما نمی توانیم شاهد نا امنی در کشورهای پیرامون خود باشیم و این ربط پیدا می کند به امنیت داخلی ما و امنیت منطقه و به نگاه ارزشی ما نسبت به کمک به همنوعان خودمان در سوریه.

العالم: در خصوص تحولات سوریه آیا ایران سطح حضور مستشاری نیروهای خود را در سوریه تغییر داده است؟

امیر عبداللهیان: ما همچنان به عنوان مستشار در سوریه حضور داریم، بنا به درخواست دولت سوریه و به کمک های مستشاری خودمان به سوریه در بحث مبارزه با تروریسم ادامه می دهیم، در عین حال همکاری های متنوع و همه جانبه ای در حوزه های اقتصادی و بازرگانی بین دو کشور وجود دارد و از همین فرصت می خواهم استفاده کنم و هم به بازرگانان سوری و هم بازرگانان ایرانی تاکید بکنم اکنون زمان آن فرا رسیده که روابط بازرگانی بین دو کشور را بیش از پیش گسترش بدهند.

انتهای پیام/





منبع خبر

امیرعبداللهیان: عاملان ترور شهید فخری‌زاده شناسایی و دستگیر شده اند بیشتر بخوانید »