در شرایطی که بایدن، حتی در میان دموکراتها نیز منتقدینی دارد و مورد تمسخر جمهوری خواهان قرار میگیرد، جستجوی یک کاتالیزور دیپلماتیک خاورمیانه ای، می تواند برای تیم بایدن، حکم مُسکّن داشته باشد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سفر جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید به جده، یکی از رویدادهای دیپلماتیک مهمی بود که در راستای اطلاع رسانی غیررسمی در رسانه های آمریکا بود. قبلا توماس فریدمن، روزنامه نگار مشهور آمریکایی پس از دیدار با بایدن گفته بود؛ رئیس جمهور آمریکا درحال بررسی یک معاهده امنیتی میان آمریکا و عربستان است. این معاهده، در ظاهر بین واشنگتن و ریاض است اما در واقع، تلاشی برای جوش دادن روابط بین عربستان و رژیم صهیونیستی است. البته به این شرط که در این میان، امتیازهایی به فلسطینی ها داده شود.
جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، دو روز پیش و در کمپین انتخاباتی خود در ایالت مین، بدون ارائه هر گونه جزئیاتی، گفت بود: «شاید توافق با عربستان در راه باشد».
بررسی پوشش خبری سفر سالیوان به عربستان، نشان دهنده این است که آمریکا نمی خواهد فعلا در مورد این پروژه اطلاعات مفصلی ارائه دهد. در بیانیه کوتاه و مختصر کاخ سفید در مورد سفر سالیوان، تنها به این اشاره شده که او در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۳ به جده رفته و با محمد بن سلمان ولیعهد و مقامات ارشد سعودی دیدار کرده است.
کاخ سفید اعلام کرد که بررسی مسائل دوجانبه و منطقه ای، از جمله طرح هایی برای پیشبرد دیدگاه مشترک برای صلح در منطقه، از محورهای گفتگوهای جده بوده است. سالیوان درباره یمن نیز با سعودی ها صحبت کرده اما پیداست که منظور از عبارت «تلاش های صلح در خاورمیانه» اشاره به همان هدف پیشین جو بایدن در مورد روابط عربستان و رژیم صهیونیستی است. البته آمریکایی ها فعلا جانب احتیاط را رها نکرده و هیچ اشاره ای به توافق احتمالی عادی سازی بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی صورت نکرده اند.
چنین به نظر می رسد که دیدار پیشین سالیوان در هند با محمد سلمان و همچنین سفر اخیر آنتونی بلینکن به جده و تلاش او برای گرم کردن روابط واشنگتن – ریاض، همگی هدف مهمی را دنبال می کنند که همانا اقناع مقامات سعودی برای همسویی با اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است.
همزمانی سفیر سالیوان با دو وضعیت خاص
مدتهاست که در سرزمین های اشغالی، شاهد بروز بحران های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی هستیم و تظاهرات مداوم معترضین صهیونیست، موقعیت سست بنیامین نتانیاهو و چالش های درونی، رژیم صهیونیستی را با وضعیت دشواری روبرو کرده است. در عین حال، در آمریکا نیز کارزار انتخاباتی در راه است و جو بایدن، نگرانی های فراوانی دارد و می خواهد با استفاده از یک کارت ابتکار دیپلماتیک، لابی یهودیان را راضی کند تا در انتخابات پیش رو، یاریگر او شوند.
در شرایطی که بایدن، حتی در میان دموکرات های آمریکا نیز منتقدینی دارد و دائما با گاف های کلامی و خطاهای خود مورد تمسخر جمهوری خواهان قرار می گیرد، جستجوی یک تسهیل گر و کاتالیزور دیپلماتیک خاورمیانه ای، می تواند برای تیم بایدن، حکم مُسکن داشته باشد اما تحقق چنین هدفی، آسان نیست. چرا که اساسا بنیامین نتانیاهو، حاضر نیست زیر بار پذیرفتن پیشنهادهایی برود که خارج از چارچوب تندروانه خود اوست.
نکته مهم در مورد رویکرد آمریکایی ها به نتانیاهو، این است که معمولا، این جمهوری خواهان آمریکایی هستند که می توانند و تمایل دارند که با نتانیاهو کار کنند. اما دموکرات ها، معمولا با او به مشکل برمی خورند. قبلا باراک اوبامای دموکرات با نتانیاهو چالش های فراوانی داشت و حالا بایدن نیز به خاطر رویکرد تندروانه و خشونت بدون مرز او، دچار دردسر شده است. اما آرون دیوید میلر از تحلیلگران فارین پالیسی بر این باور است: «اگرچه نتانیاهو بایدن را آزار میدهد، اما بایدن تمایل به رویارویی ندارد و به دنبال یافتن راهی برای سازگاری است». تا اینجای کار، نتانیاهو نشان داده که به توصیه های جو بایدن اعتنایی نمی کند و در مسیر لجوجانه خود، پیش می رود.
حالا لابی یهودیان در آمریکا، به این جمع بندی رسیده که بایدن جرات ندارد برای مقابله با نتانیاهو کاری کند. او در مورد کمک های امنیتی به رژیم صهیونیستی تجدید نظر نخواهد کرد چرا که می ترسد سرمایه سیاسی خود را از دست دهد. این در حالی است که حتی برخی مفسرین آمریکایی حامی اسرائیل، اقدامات تندروانه نتانیاهو را خطرناک تلقی می کنند. مارتین ایندیک درباره پافشاری نتانیاهو بر قوانین قضائی گفته است: «این یک روز بسیار تاریک و عمیقاً نگران کننده برای اسرائیل است.» همچنین مکس بوت از دیگر حامیان همیشگی رژیم صهیونیستی می گوید: «من استدلال می کنم که نتانیاهو بزرگترین تهدید امنیتی است که اسرائیل با آن مواجه شده است.» در روزنامه نیویورک تایمز هم، برت استفنز اقدام قضایی نتانیاهو را همچون خودزنی و زخم خودساخته، توصیف کرده است. در شرایطی که حتی تحلیلگران همسو با اسرائیل نیز به نتانیاهو اعتماد ندارند و اقدامات او را خطرناک تلقی می کنند، کشاندن عربستان سعودی به سوی دام خطرناک عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، پیش از آن که پروژه ای در مورد وضعیت مردم مظلوم فلسطین و جایگاه عربستان در منطقه باشد، یافتن یک قربانی برای اصلاح روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی است!
مقامات سعودی، پیش تر به ابتکار صلح عربی پایبند بوده اند که از رژیم صهیونیستی خواسته، از سرزمین های اشغالی عقب نشینی کند و قبل از عادی سازی، تاسیس یک کشور فلسطینی را بپذیرد. با این حال، صهیونیست ها به گسترش شهرک های خود در کرانه باختری اشغالی ادامه داده اند. یعنی همان جایی که خشونت به بالاترین حد خود رسیده است. سازمان ملل متحد سال ۲۰۲۲ میلادی را با ۱۵۰ شهید، مرگبارترین سال برای فلسطینیان در این قلمرو خواند و سال ۲۰۲۳ میلادی، آمار شهدا، از رقم قبلی فراتر خواهد رفت. با این وجود، هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در کنگره آمریکا اعلام کرد که برای رسیدن به روابط بهتر با سعودی ها، دعا می کند. او گفته بود: « به خاطر تلاش برای برقراری روابط صلح آمیز بین ما و پادشاهی عربستان سعودی، کشور پیشرو در منطقه و جهان اسلام، از آمریکا تشکر می کنیم و خواهان روابط حسنه هستیم. ما برای رسیدن این لحظه، دعا می کنیم.»
بایدن و تداوم مسیر ترامپ
شواهد نشان می دهد که تیم جو بایدن، با وجود همه انتقاداتی که به رویه سیاست خارجی دونالد ترامپ داشته، همچنان به دنبال حمایت از اجرای کامل توافقنامه آبراهام است. همان توافقنامه ای که در سال ۲۰۲۰ که موجب عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش شد.
بایدن، قبلا به خاطر قتل وحشیانه خاشقچی، اظهارات تندی در مورد عربستان سعودی بیان کرده بود؛ اما بعدا عقب نشینی کرد و عملا حرف های خود را پس گرفت. به قول آدام کوگل از کارشناسان دیده بان حقوق بشر، موضع جدید بایدن، رویکرد اخلاقی آمریکا را در انظار جهانی زیر سوال برد و علاوه بر این، یک ضربه ویرانگر برای مخالفان و فعالان مستقل سعودی بود.
ریاض چه می خواهد؟
پادشاهی عربستان سعودی، تاکنون چند بار در مورد مساله فلسطین و درگیری های اخیر موضع گیری کرده و خواهان حمایت از راهکار دو دولتی شده است. اما هیچگاه به طور قاطعانه اعلام نکرده که آیا این مساله از دید ریاض، یک خط قرمز بازگشت ناپذیر است یا خیر. چندی پیش فیصل بن فرحان وزیر امور خارجه عربستان گفته بود که عادی سازی با اسرائیل بدون «پیدا کردن راهی برای صلح برای مردم فلسطین»، مزایای محدودی خواهد داشت.
برخی از ستون نویسان آمریکایی همچون فریدمن به این اشاره کرده اند که پادشاه و ولیعهد عربستان، عملا به دنبال یک معاهده امنیتی هستند که بی شباهت به شروط دفاعی ناتو نباشد. به عبارتی دیگر، عربستان می خواهد چنین تضمینی از آمریکا دریافت کند که اگر مورد حمله قرار بگیرد، بدون قید و شرط از سوی آمریکا مورد حمایت قرار بگیرد! این در حالی است که این درخواست حداکثری، درست مانند آن است که عربستان، در عمل عضو پیمان نظامی ناتو شود. البته ظاهرا پادشاهی سعودی، حتی به این خواسته حداکثری هم راضی نیست و توقعات دیگری نیز دارد. از جمله این که بتواند برنامه هسته ای غیرنظامی تحت نظارت و حمایت آمریکا داشته باشد و در عین حال، صاحب؛ تسلیحات پیشرفته همچون سامانه دفاع موشکی ضد بالستیک شود. همه اینها در حالی است که پذیرفتن چنین شروط سنگینی، از اختیارات جو بایدن و تیم او فراتر است و نیاز به تایید کامل کنگره دارد.
با آن که آمریکا هنوز در مورد توقعات تسلیحاتی پادشاهی سعودی اظهارنظر نکرده است اما آشکارا به مقامات سعودی گفته که اولا خواهان کاهش روابط رو به رشد ریاض – پکن است و دوم این که ریاض باید یک بسته کمکی سخاوتمندانه به موسسات فلسطینی در کرانه باختری ارائه دهد.
جالب اینجاست که آمریکا، از طرف رژیم صهیونیستی، هیچ تعهدی ارائه نداده و نتانیاهو، نه در مورد تداوم اقدامات جنایتکارانه در قدس و غزه و نه در مورد احتمال توقف سیاست سهمناک شهرکسازی؛ اظهار نظر نکرده است.
جو بایدن در شرایط فعلی، در مورد عربستان سعودی با احتیاط حرف می زند. او چندی پیش اعلام کرد: «صراحتا می گویم، فکر نمیکنم آنها مشکل زیادی با اسرائیل داشته باشند.» بایدن در مورد توقعات هسته ای ریاض نیز گفته است: «این که آیا ما ابزاری را فراهم کنیم که از طریق آن،عربستان سعودی بتواند قدرت هستهای غیرنظامی داشته باشد و آمریکا ضامن امنیت آنها باشد یا نه، این … کمی بعید است».
دولت بایدن اعلام کرده که تلاش برای کمک به عادی شدن روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، فراهم آوردن یک زمینه سیاسی و امنیتی مناسب برای ارتقای ثبات در منطقه است! مشاورین بایدن، از نگرانی های امنیتی مشترک، مبارزه با تروریسم، و حفظ موازنه قوا در منطقه حرف می زنند. اما بدون شک یکی از مهمترین اهداف این طرح، مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. البته علاوه بر بحث نفوذ جمهوری اسلامی، تلاش موذیانه و برنامه سازی رسانه های صهیونیستی برای دامن زدن به امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران، هیچگاه متوقف نشده است. آنان به زعم خود، به دنبال آن هستند که با این برنامه ها، عربستان سعودی را از ایران بترسانند. این در حالی است که سعودی ها، نهایتا با ارزیابی واقعیت های صحنه سیاست و قدرت در خاورمیانه، قدم در مسیر توسعه روابط با جمهوری اسلامی ایران نهادند.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «با نگاه به اهمیت همسایگان در سیاست خارجی کشور و در راستای تقویت سیاست همسایگی دولت سیزدهم، کوتاهزمانی پس از میزبانی از وزیر خارجه عربستان سعودی و گفتگوهای مفید انجام شده در تهران، عازم چهار کشور قطر، عمان، کویت و امارات در حوزه جنوبی خلیج فارس شدم.
گفتوگو با مقامات عالیرتبه و همتایانم در این کشورها بسیار مثبت، سازنده و برای همگان در دو سوی شمال و جنوب پهنه آبی راهبردی خلیجفارس امیدآفرین بود و نویدبخش فردایی بهتر، امنتر و شکوفاتر برای مردمانی که پیوندهای مودّت و محبّت و خویشاوندی میان آنان ریشهدار و عمیق است.»
این بخشی از صحبتهای حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در صفحه اینستاگرامش بود. سیاستی که از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم دنبال شد یعنی دیپلماسی فعال منطقهای امروز میوه اش آنقدر رسیده شده که به چشم نه فقط مردم ایران بلکه مردم جهان نیز رسیده است و از آن به عنوان دیپلماسی موفق یاد میکنند.
با توجه به این مهم به سراغ حسن هانی زاده کارشناس مسائل سیاست خارجی رفتیم تا چند سوال را از او جویا شویم.
کشورهای حوزه خلیج فارس در حال فاصله گرفتن از آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند
وی در پاسخ به اینکه همگرایی جدید بین کشورهای حاشیه خلیج فارس تا چه حدودی میتواند دوام داشته باشد و به سایر حوزهها تسری پیدا کند و دستاوردهای این امر چیست؟ گفت: در واقع این امر بستگی به حسن نیت طرفهای دیگر دارد به این مفهوم که توافق ایران و عربستان در پکن فضای دوستانه تری را بین ایران و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کرده که این مساله میتواند به همگرایی منطقهای و شکل گیری یک مجموعه امنیتی نظامی در راستای قومی سازی امنیت منطقه کمک کند.
هانی زاده افزود: یک سلسه سیگنالهایی از سوی عربستان و امارات و عمان به ایران ارسال شده مبنی بر اینکه سه کشور مهم عضو شورای همکاری خلیج فارس در صدد ایجاد یک نیروی دریایی مشترک با ایران برای قومی سازی امنیت سازی خلیج فارس هستند؛ لذا مایل هستند تا از تجربه دریانوردی ایران و توانمندی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ امنیت خلیج فارس کمک بگیرند. سفر اخیری هم که وزیر خارجه به چهار کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس یعنی قطر، عمان، کویت و امارات داشت در این چهارچوب قرار دارد که یک نوع آشنایی با سیاستهای جدید کشورهای منطقه برای همکاری با ایران و شکل گیری یک مجموعه اقتصادی، سیاسی، امنیتی بین کشورهای دو سوی ساحل خلیج فارس تلقی میشود و استقبالی هم که مقامات چهار کشور عرب حوزه خلیج فارس از ویر خارجه ایران داشتند نشان میدهد که این کشورها به طور جدی در حال فاصله گرفتن از سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و در تلاشند تا با جمهوری اسلامی ایران رابطه نزدیکی برقرار کنند که این امر میتواند به کاهش هژمونی آمریکا در منطقه و جهان کمک کند.
آمریکا و اسرائیل در تلاش برای ایجاد نا امنی از طریق کشورهای هم مرز با ایران هستند
این کارشناس مسائل منطقه درباره واکنش آمریکا و رژیم صهیونیستی در این زمینه نیز گفت: طبعا هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی از وفاق و همدلی ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس به شدت خشمگین هستند به خصوص رژیم صهیونیستی الان به شدت در حال انزوای سیاسی است و بحرانهای داخلی و نا امنیهایی که در درون اراضی اشغالی وجود دارد موجب شده که رژیم صهیونیستی به شدت نسبت به همگرایی ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس حساس باشد.
وی افزود: هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی به دنبال این هستند که ساز وکار تازهای برای ایجاد ناامنی در منطقه به وجود بیاورند و شرایطی که امروز در آذربایجان، در افغانستان و در اقلیم کردستان حاکم است نشان میدهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی تغییر مسیر داده و به سوی کشورهایی که هم مرز با ایران هستند برای ایجاد نا امنی و درگیریهای مرزی رفتهاند که طبعا با هوشمندی مسئولان ایران این توطئه خنثی خواهد شد.
هانی زاده در پایان در پاسخ به این سوال که احتما حضور ایران در شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد؟ نیز گفت: به نظر نمیرسد که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به خاطر آئین نامههای داخلی که دارند و اینکه این شورا تنها مخصوص کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هست به پذیرش ایران در این مجموعه تن در دهند؛ حتی این کشورها عراق را که یک کشور عربی و دارای یک ساحلی در خلیج فارس است قبول نمیکنند که وارد این مجموعه شود؛ زیرا قوانین داخلی شان اجازه نمیدهد که سایر کشورها که درآمد سرانه کمتر از سقف تعیین شده دارند وارد این مجموعه شوند؛ مخصوصا عراق هم به خاطر مذهبشان تاکنون شورای همکاری خلیج فارس اجازه نداده که به این مجموعه بپیوندد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس، وبگاه صهیونیستی «والا»، ظهر امروز (جمعه)، خبر داد دو دیپلمات صهیونیست قصد داشتهاند در یک رویداد جهانی در فرانسه که «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی در آن حضور داشته، شرکت کنند.
ولیعهد سعودی، روز جمعه هفته گذشته، به پاریس سفر کرد و با «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در کاخ الیزه دیدار داشت.
والا گزارش داد مقامات سعودی به دو دیپلمات صهیونیست اجازه حضور در کنفرانس «اکسپو۲۰۳۰» را ندادهاند و نام آنها در لحظه پایانی از لیست افراد دعوتی حذف شده است، بهنحوی که این اقدام آنها را در وضعیت خجالتآوری قرار داده است.
این وبگاه صهیونیستی در ادامه به نقل از این دو دیپلمات که اشارهای نیز به نام آنها نشده، عنوان کرد این اقدام ممکن است واکنش عربستان سعودی به سیاستهای اخیر تلآویو در قبال فلسطین و اقدامات تنشزای این رژیم در کرانه باختری بهویژه در شهر جنین باشد.
نظامیان رژیم صهیونیستی، چهار روز پیش، با یورش به شهر جنین (شمال کرانه باختری) ۵ فلسطینی را شهید و ۹۱ نفر دیگر را مجروح کردند.
وزارت خارجه عربستان سعودی در واکنش به این عملیات، تشدید حملات رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین و کارشکنیهای این رژیم در شهر جِنین را محکوم کرد.
رسانههای صهیونیستی همواره در تلاش هستند تا این طور جلوه دهند کشورهای عربی و مسلمان به دنبال عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند، ازاینرو مقامات صهیونیست و رسانههای وابسته به تلآویو اظهارات مبهمی درباره عادیسازی روابط کشورهای مسلمان و رژیم صهیونیستی بیان میکنند، گویی مذاکراتی محرمانه در این زمینه در جریان است.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، دیروز (پنجشنبه)، در اظهاراتی در ارتباط با عادیسازی روابط ریاض و تلآویو گفت بهتر است مسئله عادیسازی روابط با عربستان سعودی به صورت محرمانه باقی بماند.
عربستان سعودی همواره تاکید دارد که بدون حل مسئله فلسطین، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی امکان پذیر نخواهد بود.
پایان پیام/ 161
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس: درحالی که پس از توافق عربستان سعودی و ایران، انتظار میرفت در پرونده یمن هم گشایشی حاصل شده و جنگ ۹ ساله در این کشور پایان یابد، اما با گذشت بیش از سه ماه، تغییر چندانی در وضعیت صلح سرد ماههای اخیر به چشم نمیخورد. این بن بست بویژه با شکست مذاکرات تبادل اسرا در روزهای اخیر بیشتر خود را نمایان ساخت.
توجه به نتیجه مذاکرات تبادل اسرا از این جهت حائز اهمیت است که در سالهای اخیر به معیار سنجش دورنمای رسیدن به توافقات آتش بس بین صنعا و عربستان سعودی تبدیل شده است.
ماجد فضائل، سخنگوی هیئت مذاکره کننده دولت مستعفی یمن گفت که مذاکرات با انصارالله در اردن که از روز جمعه آغاز شده، تاکنون پیشرفتی نداشته است. عبدالقادر المرتضی رئیس کمیته امور اسیران دولت نجات ملی یمن هم اعلام کرد مذاکرات در خصوص پرونده تبادل اسرا، بدون دستیابی به هیچ گونه توافقی به پایان رسید. به گفته این مقام یمنی، «تعدادی از ایدهها و پیشنهادها برای گسترش توافق تبادل اسرا بین دو طرف درگیر در یمن مورد بحث و بررسی قرار گرفت و قرار شد دور دیگر گفتگوها بعد از عید قربان برگزار شود».
در سالهای اخیر چندین دور مذاکرات بین انصارالله و سعودیها برای تبادل اسرا انجام شده است و با وجود توافقات اولیه، اما در بسیاری موارد مفاد آن اجرایی نشده است. بر اساس آمارها بیش از ۲۲۰۰ اسیر از بین نیروهای دو طرف همچنان در بند هستند و دولت صنعا گفته که آزادی اسرا در اولویت برنامهها قرار دارد، اما به نظر میرسد متجاوزان تمایلی به حل این پرونده ندارند.
شکست مذاکرات تبادل اسرا میتواند در عرصه میدانی یمن هم تاثیر منفی بگذارد و دورنمای صلح را تیره و تار میکند.
دلایل توقف در «وضعیت نه جنگ، نه صلح»
بلاتکلیفی حاکم بر فضای جنگ یمن از متغیرهای متعددی تاثیر میپذیرد. از آنجا که پایان دادن به درگیریها در یمن به طرف عربستانی بستگی دارد، پس در وهله اول عدم اراده واقعی ریاض برای ورود به مذاکرات جدی صلح را باید به عنوان مهمترین مولفه تاثیرگذار درنظر گرفت. عربستان با این ادعا جنگ ظالمانه علیه یمن را شروع کرد که دولت مستعفی و فراری منصور هادی را به قدرت بازگرداند، اما در واقع جلوگیری از قدرت گیری جریان انصارلله و به طور کلی استقلال یمن و ظهور یک یمن قدرتمند در شبه جزیره هدف اساسی سعودیها را تشکیل میداد. با این حال ۹ سال پس از تهاجم به یمن و نابود کردن زیرساختها و کشتن صدها هزار نفر با خرج میلیاردها دلار پول نفت، اکنون عربستان مغلوب شده در جنگ هیچ ابزار قدرتمندی برای استفاده روی میز مذاکره در چنته ندارد و مستأصل از اینکه چگونه میتواند از گرداب خودساخته یمن خارج شود به تنها ابزار باقی مانده خود یعنی حفظ محاصره و فشار اقتصادی ادامه میدهد.
از طرفی، سعودیها میخواهند مطمئن شوند که در صورت پایان بحران یمن، این کشور به منطقه نفوذ محور مقاومت در منطقه تبدیل نخواهد شد. زیرا انصارالله اکنون بخشی از مقاومت به شمار میرود و سعودیها قدرتگیری آنرا در مرزهای جنوبی خود برنمیتابند و دنبال گرفتن تضمینهایی هستند که این پروژه اجرایی نخواهد شد. در واقع سعودیها از ایران درخواست دارند تا تضمین دهد که در آینده از سوی انصارالله تهدیدی متوجه منافع عربستان نخواهد شد.
مسئله دیگر این است که مقامات ریاض قدرت و مشروعیت فزاینده انصارالله در بین یمنیها آگاه هستند و از اینکه این جنبش بتواند همه ساختارهای حاکمیتی را به دست بگیرد وحشت دارند؛ لذا در پی این هستند پس از پایان جنگ، همچنان بتوانند از طریق ادعاهایی همانند تشکیل دولت فراگیر و بازنویسی قانون اساسی و. به دخالت در اوضاع داخلی یمن بپردازند و مانع بازگشت آرامش و اتحاد داخلی و بویژه قبضه شدن قدرت در دست انصارالله شوند.
از سوی دیگر، یکی از مواردی که سعودیها را در مسیر صلح مردد کرده، شروطی است که انصارالله در میز مذاکرات برای متجاوزان تعیین کرده است. سعودیها مدعی هستند جنگی که در یمن جریان دارد، درگیری یمنی- یمنی است و ریش و قیچی در دستان این گروهها است. اما رهبران صنعا معتقدند که این جریانهای به ظاهر یمنی جیره خواران ریاض و امارات هستند و اراده و قدرتی از خود ندارند و تصمیم گیرنده نهایی در جبهه دشمنان، خود عربستان است که افسار دولت وابسته عدن را کاملاً در دست دارد.
انصارالله بارها گفته که مسبب اصلی بحرانهای یمن و فاجعه انسانی به وجود آمده در این کشور، عربستان و آمریکا است و ریاض به عنوان طرف متجاوز باید بر اساس قوانین بینالملل برای بازسازی خرابیها و کشتار مردم یمن غرامت بپردازد، اما حاکمان ریاض درصددند برای فرار از بار تعهدات مالی، جنگ را مسالهای یمنی- یمنی اعلام کرده و از دادن غرامت سرباز زند.
علاوهبر اختلافات عربستان و انصارالله، برخی موانع هم در مسیر صلح و توقف درگیریها وجود دارد که خارج از عهده طرفین است. در این راستا، مهدی المشاط، رئیس شورای عالی سیاسی یمن اخیرا در سخنانی آمریکا را متهم کرد که در مسیر حل بحران کارشکنی میکند. لازم به ذکر است که صدها نفر از نیروهای نظامی و مهندسان آمریکا در دو سال گذشته در استانهای جنوبی یمن مستقر شده و به چپاول منابع زیرزمینی این کشور مشغولند و ادامه حضور اشغالگران، دورنمای صلح را مبهم کرده است.
سناریوهای آتی
در وضعیت بن بست گونه کنونی چند سناریو محتمل وجود دارد که میتواند در عرصه میدانی رخ دهد. سناریوی اول، این است که صنعا به اقدامات محدود تنبیهی در برخی مناطق از جمله مأرب و تعز و بابالمندب دست بزند که موقتا تنش بالا خواهد گرفت، چرا که وضعیت نه جنگ و نه صلح به نفع یمن نیست و انصارالله هم بارها نسبت به این مسئله هشدار داده که تداوم محاصره و اشغالگری را نمیپذیرند. رهبران صنعا پیش از این هشدار داده بودند که اگر اشغالگریها ادامه داشته باشد، آنها قادر هستند که حقوق ملت یمن را از متجاوزان پس بگیرند و در حملات پهپادی به بندر الضبه برای جلوگیری از غارت نفت این کشور هم نشان داد که دشمن دباید هشدارها را جدی بگیرد.
سناریوی دوم، تداوم وضع موجود طی ماههای پیشرو و عدم کوتاه آمدن طرفین از خواستهها و شروط خود است. باتوجه به اینکه بسیاری از توان عربستان در ۹ ساله گذشته از بین رفته است و در حال حاضر نمیتواند به درگیری جدید وارد شود، لذا ادامه وضعیت فعلی میتواند فرصتی برای بازیابی و تجدید قوای مجدد دو طرف باشد تا اگر مذاکرات صلح به نتیجه نرسید، بتوانند جبهههای نبرد را برای مقابله با دشمن فعال کنند که در این مورد هم انصارالله از موقعیت بهتری برخوردار است و میتواند ضربات سنگینی را به سعودیها وارد کند. مزدوران سعودی هم به دلیل اختلافاتی که با نیروهای تحت فرمان امارات دارند، در داخل دچار شکاف هستند و برای انصارالله میتواند امتیاز خوبی باشد تا بتواند دشمنان را تضعیف و از کشور بیرون براند.
سناریو سوم، که بیش از سایر گزینهها محتمل به نظر میرسد، اینکه دو طرف مذاکرات سریالی را طی ماههای آینده به پیش ببرند و برای اینکه به نتیجه لازم برسند، سطح توافقات خود را کاهش داده و آرام آرام زمینه را برای توافق کامل آماده کنند. به عبارتی با اقدامات گام به گام، دو طرف با شروط همدیگر موافقت کرده، با تمدید آتش بس در ازای لغو تدریجی محاصره یمن و سپس موافقت با سایر شروط و خواستهها شرایط را برای صلح نهایی فراهم کنند. با پیشرفت در مذاکرات، هم عربستان از حملات دردناک انصارالله در امان نخواهد بود و هم اینکه مردم یمن با لغو محاصره، از وضعیت فاجعه بار کنونی تا حد زیادی خارج خواهند شد. چون کشورهای منطقه هم خواستار پایان جنگ یمن هستند، با عقبنشینی سعودیها از برخی خواستههای خود، صلح دست یافتنی خواهد بود.
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مجله آمریکایی «زی» مینویسد: محمد بنسلمان، ظاهراً اخیراً مشاورهای بهتری استخدام کرده است. سعودیها پس از شکست در یمن و در رقابت منطقهای با ایران، با میانجیگری چین، دست آشتی به سوی تهران دراز کردند.
سرویس جهان مشرق – آشتی اخیر میان ایران و عربستان، با میانجیگری دور از تصور چین، برای بسیاری از بازیگران بینالمللی غافلگیرکننده، یا دستکم ناخوشایند، بود؛ از آمریکا در آن سوی جهان گرفته تا رژیم صهیونیستی در خاورمیانه. با این حال، زمینههای این آشتی از سالها قبل با نگاه به سالهای آینده چیده شده بود. سعودیها پس از ناامیدی از پیروزی در یمن و همچنین قطعی شدن شکست شورشیان در سوریه، به معادلات جدید در منطقه پی بردند و دست آشتی به سوی ایران دراز کردند. اگرچه واشینگتن تلاش کرد با ترور شهید سلیمانی جلوی این آشتی را بگیرد، اما فصل جدید در تاریخ خاورمیانه بالأخره نوشته شد. برقراری مجدد روابط میان ایران و عربستان، نهتنها توطئهی موسوم به «پیمانهای ابراهیم» را، حداقل در آیندهی نزدیک، ناکام گذاشت، بلکه پای جدیترین رقیب آمریکا، یعنی چین، را نیز به میدان دیپلماسی خاورمیانه باز کرد. پایگاه اینترنتی مجلهی «زی» آمریکا اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «چین و محور تحریمشدگان[۱]» به همین مسئله پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از گزارش «زی» است.
مستند آمریکایی «جنگ سایه» دربارهی نقش حاج قاسم در رقابت ایران و آمریکا بر سر نفوذ در خاورمیانه [دانلود با حجم ~ ۲۰۰ مگابایت]
در همینباره بخوانید:
›› گزارش نشریه آمریکایی از کودتای دیپلماتیک چین در خاورمیانه
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
عکسی که پکن در تاریخ ۶ مارس [۲۰۲۳، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱] از شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، منتشر کرد، زلزلهای در واشینگتن به راه انداخت. عکس، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین را نشان میداد که میان علی شمخانی، دبیر [وقت] شورای عالی امنیت ملی ایران، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان، ایستاده بود. شمخانی و العیبان داشتند به مناسبت توافقی که برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان کشورهایشان کرده بودند، به شکلی ناخوشایند با هم دست میدادند. سپس پسلرزهی این زلزله، اوایل ماه می رخ داد: زمانی که نگرانیها در کنگرهی آمریکا دربارهی اقدام چین به ساخت مخفیانهی یک پایگاه دریایی در امارات، یکی از متحدان آمریکا که میزبان هزاران نیروی آمریکایی است، شدت گرفت[۲]. پایگاه چین در ابوظبی به پایگاه کوچک این کشور در جیبوتی، در سواحل شرقی آفریقا، اضافه خواهد شد که نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق [ارتش چین] پیشاپیش برای مبارزه با دزدی دریایی، تخلیهی غیرنظامیان از مناطق جنگی، و احتمالاً جاسوسی منطقهای از آن استفاده میکند.
(از راست) «علی شمخانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، «وانگ یی» عالیرتبهترین دیپلمات چین، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی، وزیر کشور، و عضو شورای وزرای عربستان، طی نشستی در ماه مارس سال ۲۰۲۳ در پکن با یکدیگر دیدار میکنند. وانگ که از سال ۲۰۱۳ تا انتهای سال ۲۰۲۲ وزیر خارجهی چین بود، در حال حاضر، از ابتدای سال ۲۰۲۳، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین است؛ سمتی که بالاتر از وزارت خارجهی چین محسوب میشود. میانجیگری چین برای آشتی میان ایران و عربستان را میتوان جدیترین دخالت دیپلماتیک پکن در خاورمیانه طی سالها و بلکه چند دههی گذشته دانست. علاوه بر ایران، عربستان نیز (به عنوان یکی از متحدان سنتی آمریکا در جهان عرب) با پذیرش میانجیگری چین عملاً به نقش مخرب کاخ سفید در روابط میان کشورهای منطقه اذعان کرد. (+)
سندی که روزنامهی آمریکایی «واشینگتنپست» ادعا میکند از وزارت دفاع آمریکا به بیرون نشت کرده، موقعیت پایگاههای نظامیای را نشان میدهد که گفته میشود چین در خاورمیانه احداث کرده یا قصد احداث آنها را دارد. یکی از این پایگاهها که در حال ساخت است، در خاک امارات قرار دارد که یکی از متحدان آمریکا محسوب میشود. (+)
در همینباره بخوانید:
›› راشاتودی: خاورمیانه با کوچ آمریکا دارد رنگ صلح را میبیند
با این حال، علاقهی چین به کاهش تنش میان آیتاللههای ایران و پادشاهی سعودی، ریشه در هیچ جاهطلبی نظامیای در منطقه ندارد، بلکه به این دلیل است که پکن مقادیر قابلتوجهی نفت از هر دو کشور وارد میکند. انگیزهی دیگر چین، بدون شک ابتکار بلندپروازانهی «کمربند و جاده» ی رئیسجمهور شی است که هدفش گسترش زیرساختهای اقتصادی زمینی و دریایی اوراسیا برای رشد گستردهی تجارت منطقهای است؛ و صدالبته چین در قلب این تجارت قرار خواهد داشت. پکن با هدف تسهیل انتقال نفت خلیج فارس به استانهای شمال غربیاش، تا کنون میلیاردها دلار روی «کوریدور اقتصادی چین-پاکستان[۳]» و توسعهی بندر «گوادر» پاکستان[۴]، در ساحل «دریای عرب» [دریای عمان] سرمایهگذاری کرده است.
دیدگاه چین دربارهی ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکدهی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل». در این دیدگاه، یکی از کوریدورهای زمینی اصلی (خطوط سفید) از ایران میگذرد. (+)
دیدگاه ایران دربارهی ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکدهی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل». این اندیشکده مینویسد: «ایران پس از سالها انزوا دارد جایگاه خود را به عنوان پلی میان شرق و غرب مستحکم میکند و میخواهد از طریق موقعیت محوریاش در «کوریدور حملونقل شمال-جنوب» که از روسیه تا هند کشیده شده، تبدیل به یک مرکز ترابری شود. همچنین به دنبال یک مسیر شرق-غرب جدید با همکاری همسایگانش، یعنی عراق و افغانستان، است.» (+)
تصویر ماهوارهای از بندر «جاسک» ایران در دهانهی خلیج فارس. جایگاه منحصربهفرد راهبردی ایران، این کشور را به یکی از شاهراههای اصلی در ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین تبدیل میکند. (+)
در همینباره بخوانید:
››نقش ایران در ابَرپروژه «کمربند و جاده»
››چابهار قلب ترانزیت خاورمیانه است/ رقابت هند و چین بر سر بندر ایرانی
››تجارت پاکستان و زیرآبی امارات مقابل چشم ایران در دریای عمان +نقشه و تصاویر ماهوارهای
بنابراین قرار گرفتن ایران و عربستان در وضعیت جنگی، منافع اقتصادی چین را به خطر میانداخت. پکن در حال حاضر روزانه ۱/۷ میلیون بشکه نفت از عربستان وارد میکند[۵]. همچنین گمان میرود چین روزانه ۱/۲ میلیون بشکه نفت نیز از ایران[۶] بخرد[۷]؛ هرچند به خاطر تحریمهای آمریکا این کار را مخفیانه انجام میدهد. ماه دسامبر سال ۲۰۲۲، وقتی اعتراضات سراسری در چین موجب شد تا شی تصمیم بگیرد سیاست قرنطینه تا صفر شدن آمار کووید را کنار بگذارد، اشتهای این کشور برای نفت بار دیگر بالا گرفت و تقاضا در حال حاضر ۲۲ درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. این یعنی، بیثباتی بیشتر در خلیج فارس در وضعیت کنونی به هیچ عنوان به نفع حزب کمونیست چین نیست.
نفتکشی در حال تخلیهی نفت واردشده از ایران در بندر «جوشان» چین در سال ۲۰۱۸. چین با تداوم واردات نفت از ایران اثبات کرد که اهمیتی به تحریمهای ضدایرانی آمریکا نمیدهد. طی گزارشهای جدید، فروش نفت ایران در بازارهای بینالمللی اخیراً، بهرغم تداوم تحریمهای واشینگتن، رکورد جدیدی را ثبت کرده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› به جای نفت ایران، فروش نفت آمریکا به چین است که به صفر میرسد
››هزینههای پکن برای همکاری با تهران/ کدام شرکتهای بزرگ چینی به خاطر رابطه با ایران نقرهداغ شدند؟
››یک تیر و چند نشان آمریکا با تحریم «هواوی» / چین تاوان دور زدن کدام تحریمهای ایران را میدهد؟
››گزارش اندیشکده آمریکایی از تفاوت ماهیتی سند همکاری تهران-پکن با برجام
همهچیز میتوانست متفاوت باشد
انگیزهی چین برای پایان دادن به جنگ سرد ایران و عربستان (که مدام تهدید میکرد داغتر شود) کاملاً روشن است، اما چرا خودِ این دو کشور چنین کانال دیپلماتیکی را [به جای میانجیهای احتمالی دیگر] انتخاب کردند؟ هرچه باشد آمریکا هنوز خودش را «کشور اجتنابناپذیر» [کشوری که تمام جهان ناگزیر به انجام کارها از طریق آن است] معرفی میکند. با این حال، اجتنابناپذیری آمریکا، اگر اصالتاً زمانی هم معنی میداد، به لطف اشتباهاتی مانند تهاجم غیرقانونی به عراق در سال ۲۰۰۳ و جنگ [و اشغالگری] در این کشور، و سوءمدیریت هولناکِ ترامپی در مورد ایران، اکنون آشکارا رو به زوال گذاشته است. تهران هر قدر هم که از اروپا دور بود، ممکن بود وارد دایرهی نفوذ ناتو شود؛ دستاوردی که رئیسجمهور باراک اوباما، سرمایهی سیاسی هنگفتی را صرف تلاش برای دستیابی به آن کرد. اما در عوض، دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را مستقیماً به آغوش روسیهی ولادیمیر پوتین و چینِ شی جینپینگ هل داد.
(از راست) «شی جینپینگ» رئیسجمهور چین، «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران، و «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه. چنانکه پیشبینی میشد دولت ایران در دوران ریاستجمهوری رئیسی، بیشازپیش روی برقراری روابط با شرق، و بهویژه همسایگان نزدیک، تمرکز کرده، و پیشاپیش برخی از نتایج این تغییر رویه نسبت به دولت قبل را نیز دیده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› چرا روسیه و چین، ایران را تقویت میکنند؟
›› توافق محرمانه ایران با روسیه برای صادرات نفت؟ / نقش چین و هند در دور زدن تحریمهای آمریکا
واقعیت این است که همهچیز میتوانست متفاوت باشد. «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) که سال ۲۰۱۵ با میانجیگری دولت اوباما امضا شد، تمام مسیرهای عملی ایران برای ساخت سلاح هستهای را بست. ضمن اینکه آیتاللههای ایران از مدتها قبل اصرار داشتهاند که به دنبال سلاح کشتار جمعی نیستند[۸]، چون این سلاحها، در صورت استفاده، ممکن است کورکورانه تعداد زیادی غیرنظامی را بکشند، که با اخلاقیات شریعت اسلامی در تضاد است. چه حرف رهبران روحانی این کشور را باور کنید، چه نکنید، به هر حال، برجام، صورت مسئله را پاک میکرد. به علاوه، به گفتهی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران تا سال ۲۰۱۸ صادقانه داشت تعهداتش را اجرا میکرد[۹]، اما (در اتفاقی که نمونهای از طنز تلخ دوران ترامپی معاصر ماست) واشینگتن به خاطر همین تبعیت، این کشور را مجازات کرد.
سخنرانی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا، دربارهی خروج از برجام [دانلود]
آیتالله خامنهای، رهبر ایران، صرفاً در ازای تحقق وعدهی تخفیف تحریمها از سوی واشینگتن (وعدهای که هرگز محقق نشد) به «حسن روحانی» رئیسجمهور وقت ایران، اجازه داد آن معاهدهی خجالتآور را با اعضای دائم شورای امنیت امضا کند. اگرچه شورای امنیت، اوایل سال ۲۰۱۶، تحریمهای سال ۲۰۰۶ خود علیه ایران را برداشت، اما این اقدام، یک ژست بیمعنا بود، چون کنگره پیشاپیش، با استفاده از «دفتر کنترل داراییهای خارجی» وزارت خزانهداری، تحریمهای یکجانبهای از سوی آمریکا علیه ایران وضع کرده بود و حتی پس از توافق هستهای هم، جمهوریخواهان کنگره حاضر به لغو این تحریمها نشدند؛ بلکه اتفاقاً یک قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری را هم، که به ایران اجازه میداد از «بوئینگ» هواپیمای مسافربری غیرنظامی بخرد، به هم زدند.
کاریکاتوری دربارهی «امتیازات اعطایی ایران» (چپ) در مقابل «امتیازات اعطایی ۱+۵» در برجام (+)
در همینباره بخوانید:
›› چرا با آمریکا مذاکره کردیم و چرا دیگر نمیکنیم؟
››روحانی اگر «میراث دیپلماسی» میخواهد به شرق رو کند
››چرا ترامپ از مذاکره مستقیم با مقامات ایران سخن میگوید؟
جمهوریخواهان کنگره و دولت ترامپ، در حالی ایران را تحت این تحریمهای شدید نگه داشتند که این کشور به تعهدات خود عمل کرده بود و کارآفرینان ایرانی مشتاقانه منتظر تجارت با اروپا و آمریکا بودند[۱۰]. به عبارت دیگر، میشد تهران را از طریق وابستگی فزاینده به تعاملات تجاری با کشورهای شمال اقیانوس اطلس، ناگزیر به مدار غرب کشید، اما چنین اتفاقی هرگز نیفتاد. ترامپ در ادامه، تحریمهای مالی و تجاری بیشتری علیه ایران وضع کرد[۱۱]. با این وجود، رهبران آن کشور تا اواسط سال ۲۰۱۹ به تبعیت از الزامات برجام ادامه دادند و سپس دست به نقض مفاد آن زدند. ایران اکنون اورانیوم با غنای بسیار بالا تولید کرده و از هر زمان دیگری به ظرفیت ساخت تسلیحات هستهای نزدیکتر شده است؛ هرچند این کشور هنوز هم برنامهی هستهای نظامی ندارد[۱۲] و آیتاللهها همچنان تکذیب میکنند که به دنبال چنین تسلیحاتی هستند. در واقع کارزار «فشار حداکثری» ترامپ نهتنها نفوذ تهران در منطقه را از بین نبرد، بلکه اتفاقاً قدرت آیتاللهها در لبنان، سوریه، و عراق را تقویت کرد.
«ویلیام برنز» رئیس سیآیای، اواخر ماه فوریهی سال ۲۰۲۳، در گفتوگو با برنامهی «روبهروی ملت» در شبکهی «سیبیاس» آمریکا، اذعان میکند سازمان اطلاعات مرکزی این کشور مدرکی ندارد که نشان دهد ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است
سخنرانی «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا، در ۲۱ می ۲۰۱۸ [۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷] در اندیشکدهی «بنیاد هریتج»، دربارهی سیاست ضدایرانی «فشار حداکثری» دولت ترامپ پس از خروج از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریمهای تاریخ» علیه ایران؛ سیاستی که البته نهایتاً به هیچ نتیجهای نرسید [دانلود]
در همینباره بخوانید:
›› از سفر پوتین به تهران تا ارسال پهپاد به روسیه/ ایران در کانون توجه «انجمن امنیتی اسپن»
››چگونه آمریکا ایران را وادار به ساخت بمب اتمی میکند؟
››خاورمیانه عاری از سلاح هستهای؛ ابتکاری که میتواند جایگزین برجام شود
چرخش عربستان
پس از حملهی روسیه به اوکراین، دولت بایدن همان نوع تحریمهای «فشار حداکثری» ای که ترامپ علیه ایران وضع کرده بود، علیه روسیه اعمال کرد. چنانکه پیشبینی میشد، اکنون یک «محور تحریمشدگان» تشکیل شده است: ایران و روسیه در حال بررسی معاملات تجاری و تسلیحاتی دوجانبه هستند[۱۳] و ظاهراً ایران به مسکو پهپاد میفروشد[۱۴]. از سوی دیگر، در عربستان، به نظر میرسد محمد بنسلمان، ولیعهد و پادشاه بالفعل این کشور، ظاهراً اخیراً مشاوران بهتری استخدام کرده است. بنسلمان ماه مارس ۲۰۱۵، پس از تسلط «انصارالله» بر مناطق پرجمعیت شمال یمن، جنگ ویرانگری را علیه این کشور همسایهاش به راه انداخت. با این حال، از آنجایی که سعودیها عمدتاً از نیروی هوایی علیه یک نیروی چریکی استفاده میکردند، محکوم به شکست بودند.
یکی از رزمندههای انصارالله یمن، اواسط ماه جولای سال ۲۰۲۲، در خیابان مسدودشدهی «الخمسین» منتهی به مرکز شهر «تعز» (مرکز استانی به همین نام در یمن)، نگهبانی میدهد. آن زمان، طرفهای جنگ داخلی یمن در حال مذاکره بر سر بازگشایی خیابانهایی مانند الخمسین بودند که بسته شدنشان هزاران خانواده را به رنج انداخته بود. (+)
در همینباره بخوانید:
›› رادارگریز و مرگبار؛ تأثیر پهپادهای ایرانی بر جنگ اوکراین
››پهپاد در ازای سوخو-۳۵/ گمانهزنیها درباره معامله تسلیحاتی میان ایران و روسیه
›› تغییر یارکشیها در خلیج فارس/ اعراب دارند ایران را جایگزین آمریکا میکنند
›› هزینههای کوچ از خاورمیانه/ متحدان آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند
عربستان تلاش کرده بود با نفوذ ایران در سایر نقاط جهان عرب نیز مقابله کند. به همین منظور، در جنگ داخلی سوریه از شورشیان سلفی بنیادگرا علیه دولت بشار اسد حمایت کرد. با این وجود، در آنجا هم سال ۲۰۱۳، شبهنظامیان شیعهی حزبالله لبنان در حمایت از اسد وارد جنگ شدند و سال ۲۰۱۵، روسیه نیروی هواییاش را به سوریه اعزام کرد تا شکست شورشیان قطعی شود. چین نیز به نوبهی خود از اسد حمایت کرده بود[۱۵] (البته نه از طریق نظامی) و نقش بیسروصدایی در بازسازی این کشور پس از جنگ ایفا کرد[۱۶]. در نتیجه، سعودیها در قالب توافق اخیر با میانجیگری چین با هدف کاهش تنشها با ایران و متحدان منطقهایش، اخیراً رهبری کارزاری را به عهده گرفتند که منجر به بازگشت دولت اسد به «اتحادیهی عرب» شد[۱۷]؛ سازمانی که دمشق سال ۲۰۱۱، در اوج جنگ داخلی سوریه، از آن اخراج شده بود.
هیأتها و وزرای خارجهی کشورهای عضو «اتحادیهی عرب» اوایل ماه می سال ۲۰۲۳ در مقر این سازمان در قاهره، پایتخت مصر، مشغول رأیگیری دربارهی اعطای مجدد عضویت به سوریه پس از ۱۲ سال هستند. دمشق که سال ۲۰۱۱ در بحبوحهی جنگ داخلی از این اتحادیه اخراج شده بود، طی ماههای گذشته با حمایت عربستان، مجدداً به این سازمان ملحق شد. (+)
ناوچهی موشکانداز روسی «ولیکی اوستیوگ» (چپ) از بندری در شهر «طرطوس» در سوریه عازم مأموریت گشتزنی در دریای مدیترانه میشود. دو زیردریایی دیزلی-برقی روسی پروژهی ۶۳۶/۳ کلاس «وارشاویانکا» (نسخهای از کلاس «کیلو») نیز در سمت راست تصویر دیده میشوند. پایگاه دریایی روسیه در طرطوس، تنها پایگاه دریایی این کشور در خارج از کشورهای شوروی سابق است. تصمیمات اشتباه آمریکا در خاورمیانه، این منطقه را از چنگ واشینگتن درآورده و قدرتهای دیگری را وارد معادلات منطقهای کرده است. (+)
اواخر سال ۲۰۱۹، پس از حملهی پهپادی به پالایشگاههای شرکت «آرامکو» ی سعودی[۱۸]، دیگر معلوم بود بنسلمان در رقابت منطقهایش با ایران شکست خورده است؛ و عربستان شروع به جستوجو به دنبال راه فرار کرد. از جمله به سراغ «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر وقت عراق، رفتند و از او خواستند میان آنها و ایرانیها میانجیگری کند. عبدالمهدی نیز برای بررسی احیای روابط با آلسعود از ژنرال قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، دعوت کرد به بغداد سفر کند. همانطور که کمتر کسی فراموش خواهد کرد، ۳ ژانویهی ۲۰۲۰، سلیمانی با یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی به عراق رفت، اما یک پهپاد آمریکایی به دستور رئیسجمهور ترامپ[۱۹]، که ادعا میکرد سلیمانی برای کشتن آمریکاییها به عراق آمده، او را در فرودگاه بینالمللی بغداد ترور کرد. این سؤال پیش میآید که آیا ترامپ میخواست جلوی آشتی ایرانیها و سعودیها را بگیرد؟ هرچه باشد، گرد آوردن عربستان و سایر کشورهای خلیج [فارس] در یک اتحاد ضدایرانی با اسرائیل، در بطن سیاست «جرد کوشنر» داماد ترامپ، موسوم به «پیمانهای ابراهیم»، قرار داشت.
این تصویر هوایی نشان میدهد موشکها و پهپادهای «انصارالله» یمن در حملهی سال ۲۰۱۹، حدود ۱۷ نقطه از تأسیسات شرکت «آرامکو» غول نفتی سعودی، را هدف قرار دادهاند. این حملهی شگفتآور و غافلگیرکنندهی انصارالله، یکی از عواملی بود که ورق جنگ را به سود مقاومت یمن برگرداند و نهایتاً آلسعود را به پذیرش شکست در این کشور وادار کرد. (+)
››ماهعسل امارات و اسرائیل با طعم کودککشی و جاسوسی/ پشت پرده پروژه «میوههای صلح» چیست؟
ظهور چین و افول آمریکا
واشینگتن اکنون در مهمانی دیپلماتها تبدیل به مهمانیخرابکن شده است. ایرانیها خودبهخود هرگز به آمریکاییها به عنوان میانجی اعتماد نمیکردند. سعودیها هم حتماً میترسیدهاند دربارهی مذاکرات با ایران به آمریکاییها چیزی بگویند. رئیسجمهور شی، در پایان سال ۲۰۲۲، به ریاض، پایتخت عربستان، سفر کرد و آنجا ظاهراً روابط با ایران یکی از موضوعات گفتوگو بوده است. ماه فوریهی امسال [سال ۲۰۲۳]، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، به پکن سفر کرد. چنانکه وزارت خارجهی چین میگوید، آن موقع، شی شخصاً متعهد شده بود میان دو کشور رقیب در خاورمیانه میانجیگری کند[۲۰]. اکنون، چین که [به عنوان یک قدرت دیپلماتیک] در حال ظهور است، پیشنهاد میدهد در مسائل دیگر خاورمیانه نیز نقش میانجی را بازی کند؛ و همزمان شکایت میکند که «برخی از کشورهای بزرگ از خارج از منطقه» به دلیل «خودخواهی» باعث «بیثباتی درازمدت در خاورمیانه» میشوند.
تصویر خوشوبشِ «مُشتی» «جو بایدن» (چپ)، رئیسجمهور آمریکا، و «محمد بنسلمان» (راست)، ولیعهد سعودی، طی سفر سال ۲۰۲۲ بایدن به خاورمیانه، در رسانههای آمریکایی بسیار جنجالبرانگیز شد و رئیسجمهور آمریکا که وعده داده بود بنسلمان را منزوی و منفور خواهد کرد، به خاطر دیدارش با ولیعهد سعودی که شواهد نشان میدهند دستور قتل وحشیانهی «جمال خاشقجی» خبرنگار منتقد سعودی، را صادر کرده، در داخل آمریکا بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. (جزئیات بیشتر) (+)
گزارش شبکهی خبری سعودی «ایراناینترنشنال» از اولین سفر خاورمیانهای «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا: «هم اسرائیل، هم عربستان، و هم دموکراتها از سفر بایدن ناراضی هستند»
در همینباره بخوانید:
›› والاستریتژورنال: سفر خاورمیانهای بایدن بدتر از آبروریزی بود
اهمیت جدید چین به عنوان برقرارکنندهی صلح ممکن است بهزودی به درگیریهایی مانند یمن[۲۱] و سودان[۲۲] نیز تعمیم پیدا کند. پکن به عنوان قدرت روبهرشد دنیا که روی اوراسیا، خاورمیانه، و آفریقا متمرکز است، مشخصاً میخواهد هرگونه درگیریای که احتمال داشته باشد در طرح کمربند و جادهاش تداخل ایجاد کند، به مسالمتآمیزترین شکل ممکن حلوفصل شود. پکن بهوضوح آماده است، هرجا که دو طرف از درگیری خسته شده باشند، چنانکه در مورد عربستان و ایران صدق میکرد، نقش یک میانجیگر صادق را بازی کند. با این حال، شاهکار دیپلماتیک چشمگیر این کشور در احیای روابط میان ریاض و تهران، بیش از آنکه نشاندهندهی جایگاه پکن به عنوان یک قدرت روبهرشد در خاورمیانه باشد، نشانی از کاهش حیرتانگیز اعتبار منطقهای آمریکا پس از سه دهه وعدهی دروغ، شکست، و سیاستگذاری دمدمیمزاجانه است. اکنون که به گذشته نگاه میکنیم، به نظر میرسد این اقدامات بر هیچ اساسی استوار نبودهاند، جز نقشههای شرورانهی امپریالیستی از جنس «تفرقه بینداز و حکومت کن»؛ نقشههایی که حالا دیگر همگی نقش بر آب شدهاند.
ماجرای دردناک «یسری» دختربچهی یمنی که به خاطر جنگ یک چشمش را از دست داد (حاوی تصاویر دلخراش)
شهروندان سودانی، اوایل ماه می سال ۲۰۲۳، در کرانههای رود «نیل سفید» در خارطوم، پایتخت سودان، گودالهای کوچک حفر میکنند تا آب آشامیدنی جمعآوری کنند. چین ممکن است بتواند از نقش دیپلماتیک جدید خود در خاورمیانه برای پایان دادن به جنگ داخلی در سودان استفاده کند. (+)
[۱]China and the Axis of the Sanctioned Link
[۲]Briefings on UAE-China ties revive lawmakers’ worry about Mideast ally Link
[۳]The China-Pakistan Economic Corridor and the Gulf Crisis Link
[۴]China-Pakistan Ties Steam Ahead With Proposed Rail Project Link
[۵]Saudi Arabia stays top crude supplier to China in ۲۰۲۲, Russian barrels surge Link
[۶]Iran Oil Snapped Up by Chinese Private Refiners as Market Shifts Link
[۷]Iranian oil exports end ۲۰۲۲ at a high, despite no nuclear deal Link
[۸]Khamenei Takes Control, Forbids Nuclear Bomb Link
[۹]Verification and monitoring in the Islamic Republic of Iran… Link
[۱۰]European companies beat US to Iran business after nuclear deal reached Link
[۱۱]Missed Opportunities: The Trump Administration, Iran, and the Coronavirus Pandemic Link
[۱۲]CIA director: Iran’s nuclear program advancing at “worrisome pace” Link
[۱۳]Russia & Iran converge in attempt to build a new Eurasian order Link
[۱۴] The Iranian drones deployed by Russia in Ukraine are powered by stolen Western technology, research reveals Link
[۱۵]The Myth of Middle East Exceptionalism: Unfinished Social Movements Link
[۱۶]China plays the long game on Syria Link
[۱۷]Pariah no more? Arab League reinstates Bashar Assad’s Syria Link
[۱۸] حمله به تأسیسات نفتی آرامکو (۲۰۱۹) لینک
[۱۹]Iraqi Parliament Resolves to Kick Out US Troops, and Trump Threatens Mother of All Sanctions Link
[۲۰]Chinese President Xi Jinping ‘personally intervened’ to secure Saudi-Iran deal, senior diplomat says Link
[۲۱]Can China broker peace in Yemen – and further Beijing’s Middle East strategy in the process? Link
[۲۲]Can China help to end the fighting in Sudan? Link
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است