عربستان

نقش سلاح‌های آمریکایی در آشوب‌های ایران/ کشف بیش از 8 هزار سلاح جنگی در ایران!

اعتراف جان بولتون به تسلیح آشوبگران خیابانی/ کشف بیش از ۸ هزار سلاح جنگی در ایران


گروه اجتماعی دفاع‌پرس: مردم ایران پس از ۴۳ سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی این روز‌ها شاهد جولان دشمنان جمهوری اسلامی در کف خیابان‌ها هستند؛ مزدوران و دشمنان داخلی در اقصی نقاط کشور با اقدامات تروریستی، آرامش و امنیت جامعه را سلب کرده و شهروندان بی‌گناه و مدافعان امنیت کشورمان را در شهر‌های مختلف مجروح و یا به شهادت رساندند.

معاندین نظام مقدس جمهوری اسلامی با کشتار‌های کور تروریستی ماهیت جنایتکارانه خود را پشت نقاب دروغین دلسوزی برای مردم ایران پنهان می‌کنند و مسیر اعتراضات مردمی را به سمت ترور و اعمال خشونت منحرف کرده‌اند. دشمنان این آب و خاک به هر قیمتی که شده می‌خواهند جمهوری اسلامی را به آشوب بکشند تا سردمداران استکباری با خیال آسوده بتوانند زیاده‌خواهی‌های خود را در منطقه دنبال کنند.

یکی از حربه‌های دشمن برای ایجاد توطئه در کشورمان ورود سلاح قاچاق و در اختیار قرار دادن آن‌ها به اعتشاشگران برای ایجاد خشونت بیشتر در سراسر کشور است.

اعتراف بولتون به تسلیح آشوبگران

جان بولتون، مشاور جنگ‌طلب امنیت ملی دولت سابق آمریکا در اظهاراتی به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه اعتراف کرده است.

مشاور امنیت ملی سابق دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا که همواره موضعی جنگ‌طلبانه در قبال جمهوری اسلامی داشته است، در مصاحبه خود با بی‌بی‌سی فارسی گفته است که اپوزیسیون‌های ایران که در خیابان‌ها اعتراض می‌کنند، در حال مسلح شدن هستند.

بولتون در این مصاحبه ضمن ابراز امیدواری برای تغییر نظام در ایران اغتشاشات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ را با اغتشاشات پراکنده فعلی در ایران مقایسه کرد و گفت: «اگر به انتخابات ۱۳۸۸ نگاه کنید، می‌بینید که سرکوب‌هایی در آنجا صورت گرفت که هم‌اکنون سرکوب‌ها تا حد زیادی گسترده‌تر شده و شدت گرفته است اما تفاوت این است که اپوزیسیون ایران با سلاح‌هایی که از پایگاه‌های بسیج به دست می‌آورند و سلاح‌هایی که از کردستان عراق وارد ایران می‌شود، در حال مسلح شدن هستند.»

وی سپس ادامه داد: «چشم‌انداز تلاش سیستماتیک اپوزیسیون نه‌ فقط اعتراض بلکه به‌کارگیری زور و قوه قهریه علیه حکومت ایران با این پیام است که ما دیگر غیرمسلح نیستیم و می‌توانیم با سپاه پاسداران مقابله کنیم و تمامی اینها نشان می‌دهد که جایگاه جمهوری اسلامی بیش ‌از پیش در معرض مخاطره قرار دارد.»

ما منتظر نمی‌مانیم که عربستان میدان جنگ شود

همچنین زمانی که محمد بن سلمان در پاسخ به سوال «داود الشریان» درباره ایران گفت: «ما منتظر نمی‌مانیم که عربستان میدان جنگ شود، بلکه تلاش می‌کنیم نبرد را به درون ایران بکشانیم» مسئله‌ای را مطرح کرد که در سیاست خارجی عربستان معمول نبود.

در آن زمان، بسیاری در تفسیر گفته‌های بن‌سلمان استدلال می‌کردند که ریاض طبق عادت در صدد به کارگیری و اعزام گروه‌های تروریستی مشابه داعش به ایران و انجام عملیات‌های خرابکرانه است، موضوعی که مدت‌ها توسط جریان‌های تجزیه‌طلب و تکفیری سیستان و بلوچستان، در قلب ایران انجام می‌شد.

اما در اسنادی که به دست آمده، مشخص شد که منظور بن سلمان، هدف قرار دادن داخل ایران، با طرح نفوذ بر جوانان ایرانی است.

بر اساس این اسناد، چهار روز پس از انتشار خبر اعدام شیخ نمر باقر النمر و جمعی از جوانان قطیف؛ شورای ملی اطلاع رسانی امارات طرحی پیشنهادی را به نمایندگان عربستان و بحرین ارائه کرد که آن را «استراتژی رسانه‌ای برای برخورد با موضوع ایران» نامید که در سال‌های بعد با هماهنگی آمریکایی‌ها شکل گرفت و به «طرحی برای تضعیف ایران از درون» تبدیل شد.

این استراتژی رسانه‌ای توسط «سلطان الجابر»، وزیر دولت و رئیس شورای ملی رسانه در امارات ارائه شد و تمرکز آن تاثیر بر افکار عمومی داخلی برای مخالفت با سیاست‌های ایران بوده است.

در حوادث اخیر نباید نقش فضای مجازی نادیده گرفته شود و همانطور رهبر معظم انقلاب اسلاب اسلامی فرمودند آمریکا، رژیم صهیونیستی، بعضی از قدرت‌های موذی و خبیث اروپایی و برخی از گروهک‌ها با همه امکانات به میدان آمدند و با استفاده از دستگاه‌های اطلاعاتی، رسانه‌ای و ظرفیت فضای مجازی، و بهره‌گیری از تجربیات گذشته در ایران و بعضی از کشورهای دیگر تلاش کردند به ملت ضربه بزنند. یکی از ابزارهایی که دشمن در حوادث اخیر از آن در جنگ ترکیبی علیه کشور ما استفاده کرده است وجود فضای مجازی و رسانه است.

دشمنان در فضای مجازی علاوه بر تشویق اغتشاشگران به مسلح شدن اقدام به آموزش ساخت کوکتل مولوتف کردند و سعی کردند کسانی که در حوادث اخیر کشته شدند را به نام نیروهای مسلح تمام کنند این در حالی است که در حوادث اخیر هیچکدام از نیروهایی که در میدان حضور داشتند حل حمل سلاح نداشتند.

سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی کل کشور طی روزهای گذشته با صدور بیانه‌ای اعلام کرد؛ از ۲۶ شهریور تا ۱۴ آذر ۱۴۰۱، دو هزار و ۸۲۷ قبضه سلاح جنگی، پنج هزار و ۴۸۷ قبضه سلاح شورشی و در مجموع هشت هزار و ۳۱۴ قبضه سلاح قاچاق کشف شده است؛ در تازه‌ترین کشفیات پلیس برای اولین بار یک دوش‌پرتاب تک‌آوری توسط کلانتری نارمک در تهران کشف شد.

این آمار حجت را تمام کرده و بدون شک نشان دهنده جنگ نابرابر دشمنان کینه توز در فضای مجازی و حقیقی است.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعتراف جان بولتون به تسلیح آشوبگران خیابانی/ کشف بیش از ۸ هزار سلاح جنگی در ایران بیشتر بخوانید »

پای سعودی‌ها به قره‌باغ باز شد

پای سعودی‌ها به قره‌باغ باز شد


به گزارش مجاهدت از گروه بین الملل دفاع‌پرس به نقل از APA، خالد بن عبدالعزیز الفالح، وزیر سرمایه‌گذاری خاندان سعودی، قرار است فردا به زنگلان آذربایجان سفر کرده و با سمیر شریف اف، وزیر مالیه آذربایجان، دیدار کند.

در طول این سفر قرار است کمیسیون مشترک دولت‌های آذربایجان و عربستان سعودی به سرپرستی این دو مقام دولتی تشکیل شود.

انتظار می‌رود در این نشست‌ها موضوع بازسازی و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در منطقه قره‌باغ مورد بحث قرار گیرد.

ورود وزیر سرمایه‌گذاری عربستان درواقع دومین پرواز خارجی است که قرار است در فرودگاه زنگلان به زمین بنشیند. اولین پرواز بین‌المللی ورودی به این فرودگاه مربوط به سفر رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، به این منطقه بود.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پای سعودی‌ها به قره‌باغ باز شد بیشتر بخوانید »

عربستان با چین راهبردی‌تر کار می‌کند

عربستان با چین راهبردی‌تر کار می‌کند


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «ابراهیم رحیم‌پور» معاون پیشین وزارت خارجه در گفت‌وگویی در تحلیلی نسبت به مسائل به وجود آمده در پی سفر رئیس‌جمهور چین به عربستان و همچنین سفری که معاون نخست وزیر این کشور پس از آن به تهران داشت، اظهار داشت: به طور کلی در دیپلماسی در دنیا از این نوع موارد کم نداریم، در واقع هیچ دو کشوری نیست که ۱۰۰ درصد مانند هم باشند تفاوت‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیت و نظامی گری و… وجود دارد بنابراین وقتی یک کشور خواسته باشد با کشور دیگری تعامل کند، باید به گونه‌ای رفتار کند تا رضایت طرفین جلب شده و آن دو کشوری که تضاد‌هایی با هم دارند دچار سوء برداشت نشوند.

وی تصریح کرد: به نظرم گاهی اوقات این مساله شدنی نیست لاجرم تا حدودی باعث ناراحتی یکی از کشور‌ها می‌شود. مانند آنچه در مساله روسیه و اوکراین نسبت به کشور ما وجود دارد، یعنی ما چگونه رفتار کنیم تا روس‌ها که به ما نزدیک هستند رضایت داشته باشند و اوکراینی‌ها هم که روابط نزدیکی ندارند برداشت نادرست نداشته باشند، البته مسائلی هم به وجود آمد مانند این که ما پهپاد در اختیار روس‌ها گذاشتیم و… در نتیجه باید یکسری استاندارد‌های بین المللی را رعایت کنیم، در هر صورت هر گونه عمل کنیم این موضوعات پیش می‌آید.

این دیپلمات پیشین کشورمان ادامه داد: کشور‌ها عموما اصل را بر منافع خودشان می‌گذارند، اما گاهی هم این منافع را کم رنگ‌تر در نظر می‌گیرند و مسائلی فراتر از اقتصاد، سیاست و امنیت و گروه بندی‌ها در دنیا برایشان حائز اهمیت می‌شود. یعنی گاهی از بخشی از منافع خودشان می‌گذرند تا در سایر بخش‌ها منافع بیشتری به دست آورند.

رحیم پور همچنین بیان کرد: بعد از سفر شی جی پینگ به عربستان، شاهد سفر معاون نخست وزیر چین به تهران بودیم حتما کارشناسان و متخصصین منطقه‌ای چینی‌ها کار را اینگونه ارزیابی کرده اند. آن‌ها به خوبی متوجه این مساله بودند که اگر در عربستان این اتفاقات رخ دهد ایران دلخور می‌شود، بنابراین چه کاری انجام دهیم که این دلخوری کمتر شود طبیعتا یک مقام چینی را به تهران می‌فرستیم.

معاون سابق آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد: چگونه است که مقامی در سطح رئیس جمهور چین به عربستان سفر می‌کند، اما یک مقام دیگر چینی آن هم در دو سطح و رده پایین‌تر یعنی معاون نخست وزیر به تهران می‌آید. ما خیلی سال است که با چینی‌ها کار کردیم، اما چه اتفاقی افتاده که چین در مساله جزایر سه گانه اعمال نظر می‌کند و مقامی در سطح رئیس‌جمهور را به عربستان می‌فرستد.

وی معتقد است: هر اندازه خود را به چند کشور محدود کنیم و با سایر کشور‌های دنیا مراوده نداشته باشیم، در محاسبات کشورهایی، چون چین و روسیه و یا کشور‌هایی که به ما نزدیک هستند، آلترناتیو نداریم، مجبور هستیم کار کنیم در نتیجه نرخ ما در محاسبات پایین می‌آید.

معاون پیشین وزارت امور خارجه تاکید کرد: با تمام این شرایط می‌توان به خوبی دریافت چینی‌ها در گفتارشان تناقض دارند از یک طرف درباره جزایر سه گانه اعمال نظر می‌کنند از سوی دیگر تاکید بر حفظ تمامیت ارضی ایران دارند لذا سفر معاون نخست وزیر چین به تهران هم بیشتر برای دلجویی ایران است در غیر این صورت آن امضایی که چینی‌ها پای بیانیه‌های ضد ایرانی در عربستان داشتند با این دلجویی برابر نبوده و قابل مقایسه نیست.

رحیم‌پور اظهار داشت:، اما این که دولتمردان ما چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ خب، باید در نظر بگیریم ما در شرایطی نیستیم که برخی اقدامات را انجام دهیم و اگر ما اعتقاد به روابط راهبردی با چین داریم در صحنه عمل این روابط راهبردی نیست، راهبردی یعنی این که به یکسری اصول پایبند باشید.

وی با تاکید بر این که دنیای سیاسی خارجی صحنه بده-بستان است، گفت: در محاسباتی که چینی‌ها و عربستانی‌ها دارند یک بعدی عمل نمی‌کنند، عربستان بازی‌های خودش را دارد و بیشتر راهبردی با چین کار می‌کند و هیچ وقت هم در هیچ جا اعلام نمی‌کند که روابطش با چین راهبردی است.

این دیپلمات پیشین کشورمان همچنین ابراز کرد: درست است که عربستان با آمریکا مشکلاتی دارد، اما از طریق این سفر هم نمی‌خواهد بگوید من رئیس جمهور چین را دعوت کردم تا روی آمریکا را کم کنم. در عربستان یک عده‌ای که منسجم هستند حرف می‌زنند بر عکس این که در ایران هر کسی به خودش اجازه می‌دهد در ارتباط با هر موضوعی صحبت کند، اما در عربستان یک انسجام و راهبرد قوی وجود دارد. عربستان با چین راهبردی‌تر از ما کار می‌کند.

رحیم پور درباره این که با این اوصاف باز هم می‌توان به چین اعتماد کرد؟ گفت: خط قرمز ما منافع، مصالح و اعتبار کشورمان است برای مثال وقتی صدام به ایران حمله کرد و ما شهید دادیم آن زمان عراق دوست ما نبود، اما اکنون از دوستان ایران است و این اصول سیاست خارجی است که متفاوت می‌شود؛ لذا در پاسخ به این سوال که می‌توانیم همچنان به چین اعتماد داشته باشیم یا خیر؟ باید گفت این مسائل به معنی تمام شدن بازی نیست نباید هیچ کشوری را از سیاست خارجی خودمان حذف کنیم.

وی در پایان تاکید کرد: هر چه تعداد کشور‌های که کار می‌کنیم بیشتر باشد، برنده‌تر هستیم، لذا چین کشور مهمی است اقتصاد بالایی دارد و بیش از ۱۰ سال است که با چین روابط تجاری و سیاسی داریم با یک سفر و حرکت نمی‌توانیم روابط مان را تحت تاثیر قرار دهیم باید اهرمی داشته باشیم که چینی‌ها حساب کنند.

منبع: ایسنا 

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عربستان با چین راهبردی‌تر کار می‌کند بیشتر بخوانید »

سازمان ملل فقط از کودکان یمنی حرف می‌زند و کاری نمی‌کند

سازمان ملل فقط از کودکان یمنی حرف می‌زند و کاری نمی‌کند


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «طلعت الشرجبی» سخنگوی شورای عالی امور انسانی یمن، عصر امروز (سه‌شنبه)، در گفت‌وگو با شبکه «المسیره» به گزارش مجاهدت از سازمان ملل متحد درباره کودکان و شهدای یمنی واکنش نشان داد.

طلعت الشربجی در این باره گفت: سازمان ملل درباره قربانیان سوءتغذیه حرف می‌زند بی‌آنکه برای متوقف کردن این فاجعه انسانی قدمی بردارد.

سخنگوی شورای عالی امور انسانی یمن اضافه کرد: یونیسف از ۱۱ هزار کودک کشته و زخمی سخن گفت که یک سوم آن‌ها فقط به دنبال حملات هوایی کشته و زخمی شده بودند. این در حالی است که آمار و ارقام ما نشان می‌دهد ۹۰۰۰ کودک در پی حملات هوایی مستقیم کشته و زخمی شده‌اند.

وی ادامه داد: سازمان‌های وابسته به سازمان ملل همواره فرار می‌کنند و از علت مستقیم این فاجعه انسانی در یمن نه سخن می‌گویند و نه کشور‌های متجاوز را مسئول می‌دانند. سازمان ملل عربستان را از فهرست ناقضان حقوق کودکان حذف کرده و برای فرار از مجازات با این کشور همکاری کرده است و [از طرف دیگر]بهانه فرار از مجازات را تقویت کرده است.

الشربجی در پایان افزود: ما از بیش از ۱۲۰ هزار شهید و زخمی به دنبال تعرض [به خاک یمن]و محاصره سخن می‌گوییم حال آنکه سازمان ملل سعی دارد افکار عمومی را با کم کردن آمار و ارقام گمراه کند. ما با برخی سازمان‌های حقوقی و فعالان خارج از کشور ارتباط برقرار می‌کنیم تا آمار حقیقی شهدا، مجروحان و قربانیان تجاوز [به خاک یمن]را به اطلاع آن‌ها برسانیم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سازمان ملل فقط از کودکان یمنی حرف می‌زند و کاری نمی‌کند بیشتر بخوانید »

تحریف، برای انتقام از امام؛ نقشه ای که در لندن طراحی شد

معمای یک عروسی و درس روسیه برای چین



گسترش روابط چین و عربستان بیش از آن که چالشی برای ما باشد، چالشی راهبردی برای سیطره بلا منازع آمریکاست. چین در حال ورود به جایی است که همواره حیاط خلوت، گاو شیرده آمریکا در منطقه محسوب می شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱) دهه ها طول می کشد تا نظم جهانی مستقر شود یا تغییر کند. آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق (سال ۱۹۹۱)، از نظام تک قطبی خبر داد. اما سی سال بعد، سیاستمداران بسیاری در غرب اتفاق نظر دارند که نظم آمریکایی به سر آمده و محور قدرت، در حال انتقال از غرب به آسیاست.

سفر رئیس جمهور چین به عربستان، در بستر این تغییر نظم جهانی اتفاق افتاده است. اگر مصاف چین و آمریکا را به مثابه یک رقابت کُشتی در نظر بگیریم، چین مدت هاست یک خم آمریکا را در برخی حوزه ها گرفته است.

آمریکا در مقابل، با وجود ضعف و ناتوانی بی سابقه، در صدد است به این رقیب (و رقبایی چون روسیه و ایران و حتی برخی دولت های اروپایی) فن بدل بزند.

۲) گسترش روابط چین و عربستان بیش از آن که چالشی برای ما باشد، چالشی راهبردی برای سیطره بلا منازع آمریکاست.

چین در حال ورود به جایی است که همواره «حیاط خلوت، گاو شیرده و یکی از دو رکن سیاست دو ستونی آمریکا در منطقه» محسوب می شد.

کاخ سفید، دو دهه بعد از اعلام «قرن جدید آمریکایی» و طرح «خاورمیانه جدید»، قادر نیست حتی رژیم سعودی را در قبضه نگه دارد. در قطعیت تغییر نظم آمریکایی، همین بس که حتی گاو شیرده هم مثل گذشته تمکین نمی کند.

این عدم تمکین، در هماهنگی عربستان با روسیه برای پایین نگاه داشتن عرضه نفت آشکارتر شد.

نمونه دیگر را می توان با مقایسه دو نوع استقبال متفاوت مقامات سعودی از جو بایدن و شی جین پینگ مشاهده کرد. همچنین، استقبال عربستان از پیشنهاد معاملات نفتی با یوان چین به جای دلار، ضربه مهمی است که مقامات آمریکا را نگران کرده است.

۳) اخیرا وبسایت کانال یک تلویزیون آلمان، در پاسخ این سوال که «دیدار شی از عربستان، چه پیامی برای آمریکا دارد؟»، نوشت: «این سفر، بخشی از اقدام تهاجمی چین است. پیام چین به آمریکا واضح است. ناظران، این سفر را نه تنها به لحاظ اقتصادی مهم می ‌دانند، بلکه آن را پیام واضح ژئوپلیتیک عربستان و چین به آمریکا می ‌شمارند. چین این پیام را می ‌رساند که وارد حوزه نفوذ آمریکا شده است. در سال‌ های اخیر، روابط آمریکا و عربستان سردتر از پیش شده. عربستان، از عقب ‌نشینی قدم‌ به ‌قدم واشنگتن از خاورمیانه ناراحت است و تضمین‌ امنیت خود را در خطر می ‌بیند. آمریکا نیز ناراحت است که عربستان، درست پیش از انتخابات کنگره، از کاهش تولید نفت خبر داده و بایدن را در مبارزات انتخاباتی در وضعیت بدی قرار داد».

۴) پیش از تلویزیون آلمان، مجله فارین پالیسی در تحلیلی یادآور شده بود: «با سفر شی جین، تجدید فراش عربستان تحقق یافته است. این سفر، شباهت بسیاری به میزبانی پر زرق و برق از دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ داشت. پکن نمی‌تواند در موضوعی که برای سعودی‌ها بسیار مهم است؛ یعنی تامین امنیت آنها در منطقه پرآشوب، جایگزین واشنگتن شود. اما روزهای تک همسری ریاض با واشنگتن احتمالاً به آخر رسیده است. آنچه به روابط آمریکا و عربستان آسیب می زند، بسیار عمیق تر از احساسات بایدن و بن سلمان نسبت به هم است. داد و ستدی که روابط را برای دهه‌ها حفظ کرده بود، یعنی نیاز واشنگتن به نفت و نیاز ریاض به تضمین های امنیتی آمریکا، به لطف لیستی طولانی از تنش‌ها و فشارها از بین رفته است. هر تفاهمی که در مورد تلاش عربستان برای افزایش تولید نفت به دست آمده بود، با توافق عربستان و روسیه برای کاهش تولید ۲ میلیون بشکه ای از بین رفت. این اقدام، در واشنگتن به عنوان حمایت مستقیم از تامین مالی پوتین در جنگ اوکراین تلقی شد. مسلّما رابطه آمریکا و عربستان، دیگر همان رابطه قدیمی نیست».

۵) اگر غرب آسیا تا دیروز، مجال تاخت و تاز آمریکا بود، امروز چهار گوشه جهان، شاهد دست و پنجه نرم کردن آمریکا با حریفان است. آمریکا ضربات سنگینی را در غرب آسیا دریافت کرد و حال آن که مدعی سلطنت بلا منازع بود.

عراق، افغانستان، سوریه (و لبنان و فلسطین)، اسناد سوء محاسبه و باخت راهبردی آمریکا هستند. اگر این وارونگی نقشه ها نبود، امکان نداشت کاخ سفید امروز، شاهد مانور چین در حیاط خلوت خود باشد.

آمریکا با روسیه و چین هم درگیر است؛ اما عقده ای که به همراه اسرائیل و انگلیس، از ایران بر دل دارد، منحصر به فرد است. ایران بود که رویاهای «قرن جدید آمریکایی» و «خاورمیانه جدید» را تبدیل به کابوس کرد و به حریفان، جرئت داد.

بنابراین، آمریکای زخمی و درمانده، ضمن عملیات جداگانه علیه روسیه و چین (و حتی خیانت به اروپا)، اقدام علیه ایران را در اولویت قرار داده است. آمریکا و اسرائیل پس از شکست های بسیار، بر آنند تا از نزدیکی حریفان مانع شوند و میان آنها شکاف بیندازند.

۶) چین و عربستان در جریان سفر اخیر، قراردادهایی به ارزش ۳۷ میلیارد دلار امضا کردند و همین سوژه ای برای محافل غربگدا در ایران شد.

این محافل، فروردین پارسال، هنگامی که سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین به امضای آقای ظریف و همتای چینی رسید، با ادبیاتی مانند «قرارداد ترکمانچای دوم (القایی صدای آمریکا)، موجب مستعمره شدن و فروش ایران، واگذاری بنادر و میزبانی چند هزار نظامی اشغالگر چینی، خلاف سیاست نه شرقی نه غربی و…»، به تفاهم نامه حمله‌ور شدند؛ سندی که قراردادهایی به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار را مد نظر دارد.

همان ها اکنون، سفر رئیس ‌جمهور چین به ریاض را به رخ کشیده و می نویسند: «ایران از قرارداد های منطقه‌ ای بازمانده و قراداد ها، منهای ایران امضا شده است. تاخیر در رفع تحریم‌ ها موجب حذف ایران و پیشی‌گرفتن همسایگان شد».

این دعاوی در حالی است که شمار تحریم ها در روند هشت ساله معطلی برجامی، به بیش از دو برابر افزایش یافت؛ چرا که آمریکا از همان ابتدا، بنایی برای کاهش موثر و پایدار تحریم ها نداشت. در دوره اعتماد یکطرفه به غرب، امضای سند همکاری با چین سالها به تاخیر افتاد و حتی در مقطعی، به مدت پنج ماه، در پکن سفیر نداشتیم!

روایت تلخ آقای ظریف در آخرین گزارش برجامی به مجلس می گوید: «اگر با خوش خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستان‌مان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی، رهایمان نمی‌کردند». این رویداد، نتیجه ترکیب کج فهمی و خط نفوذی بود که امروز، کشورمان را به خاطر قرارداد ۳۷ میلیارد دلاری چین و عربستان ملامت می‌کند!

۷) همکاری های چین و ایران در دهه گذشته، به سود طرفین بوده است. چین، شریک مهم تجاری ما بوده و این شراکت، پس از این می‌تواند در قالب عملیاتی شدن سند همکاری و احیای مسیر راهبردی جاده ابریشم ارتقا پیدا کند، مشروط بر این که طرفین اهتمام کافی داشته باشند و به ویژه چین مراقب باشد سرمست از عقب راندن آمریکا، در تله نیفتد و فن بدل نخورد.

از این منظر، صدور بیانیه مشترک با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس که حاوی موضع‌گیری منفی درباره ایران (برنامه هسته ای، سیاست منطقه‌ای و جزایر سه گانه ایرانی) بود، موضعی بسیار غلط، و خبط و خطای راهبردی از سوی چین محسوب می شود.

چین بارها اذعان کرده که آمریکا در ماجرای به هم خوردن برجام و توقف تعهدات داوطلبانه ایران، مقصر اصلی است.

در موضوع جزایر سه گانه هم، منطق حقوقی ایران بسیار قاطع (بسیار محکم تر از ماجرای تایوان و چین) است. روشن است ملت و نظامی که سیصد هزار شهید تقدیم کردند و نگذاشتند یک وجب از خاک کشورشان در اشغال ارتش صدام باقی بماند، سر سوزنی درباره تمامیت ارضی و حاکمیت سرزمینی خود اغماض نمی‌کنند.

۸) نکته مهمی که باید گوشزد کرد، این است که اگر ایران و متحدان آن در مقاومت منطقه نبودند و پروژه آمریکا، اسرائیل، اروپا و عربستان در جنگ های منطقه پیش می رفت، امروز نه چین و نه هیچ کشور دیگری در دنیا، امکان تنفس سیاسی و اقتصادی آسان را نداشتند و باید برای خرید نفت از منطقه تحت سیطره آمریکا، نه برای هر بشکه، بلکه برای هر گالن ۷۰ دلار بپردازند.

اگر امروز برای آقای شی در منطقه فرش قرمزی پهن می شود، نتیجه شکست های آمریکا و متحدانش در جنگ و تروریسم است.

بنابراین امضای بیانیه علیه گروه‌های مقاومت در منطقه -صرف نظر از بی ارزش بودن آن- موضعی غلط و نامربوط است؛ ولو برای دوشیدن عربستان انجام شده باشد. نفس این که مقامات چینی می‌توانند در حیاط خلوت آمریکا پا بگذارند و معاملات نفتی انجام دهند، مدیون ایستادگی ایران و متحدانش در برابر توسعه‌طلبی‌های آمریکاست.

اگر آمریکا و غرب در این مصاف پیروز شده بودند، بی‌تردید، دامنه جنگ‌افروزی، به شرق آسیا و مرزهای چین کشیده می‌شد. چنان که به مرزهای روسیه کشانده شد و روسیه ناچار شد هزینه‌های جنگ را به جان بخرد تا پایگاه‌های نظامی و جاسوسی ناتو را بتاراند. اگر چینی‌ها غفلت کنند و خواب بمانند یا در سرمستی غوطه‌ور شوند، ممکن است گرفتار عبرتی دشوارتر از روسیه شوند.

۹) رئیس ‌جمهور روسیه چندی قبل در گفت‌وگو با خبرنگاران و درباره سخنان صدراعظم سابق آلمان، مبنی بر اینکه «هدف از توافقات مینسک در سال ۲۰۱۴، خرید زمان برای اوکراین» بود، اظهار داشت «این، شگفت‌انگیز و ناامید کننده است. صادقانه بگویم، ممکن است ما خیلی دیر متوجه شده باشیم و شاید باید زودتر از اینها کار را شروع می‌کردیم. می‌دانستم که اوکراین قصد اجرای توافق را ندارد، اما فکر می ‌کردم سایر شرکت‌کنندگان در آن فرآیند، صادقند. معلوم شد آنها نیز ما را فریب می دادند».

آنجلا مرکل درباره اینکه غربی‌ها روسیه را فریب داده و برای اوکراین زمان خریدند، به اشپیگل گفت: «آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین غافلگیر کننده و عجیب نبود. توافقات مینسک مبهم بود و از بین رفت. این توافق برای تقویت نظامی اوکراین، زمان خرید». به نظر می رسد چالش‌ها و بحران‌سازی های امنیتی مشابهی چه از داخل و چه در خارج مرزها، در انتظار چین است.

۱۰) این حق دولت چین است که نگران امنیت و ثبات واردات انرژی باشد. اما امنیت و ثبات، موضوعی چند بعدی و طرفینی است.

به عنوان یک نمونه روشن، امکان ندارد رژیم عربستان، پشتیبان عمده بسیاری از جنایات و جنگ‌افروزی ها علیه ملت های منطقه -از افغانستان و عراق و سوریه تا لبنان و فلسطین و یمن- باشد اما خود، گرفتار نا امنی نشود. نتیجه طبیعی هشت سال تجاوز و اشغالگری و جنایت علیه ملت مظلوم یمن، ضربات سهمگین به تاسیسات مهم نظامی و اقتصادی و نفتی سعودی (از جمله آرامکو) بود.

کشورهای نگران امنیت بازار نفت، باید عربستان را بازخواست کنند که چرا دست به ماجرا جویی و فتنه انگیزی (مستقیم یا نیابتی) زده و ثبات منطقه را مخدوش می کند؟ هیچ دلیلی ندارد که ملت های منطقه آسیب ببینند، اما عربستان امنیت داشته باشد. این رژیم (به نیابت از آمریکا و اسرائیل) به صندوق تامین مالی و پمپاژ جنگ و تروریسم و آشوب و بی‌ثباتی در منطقه تبدیل شده و مجازات متقابل، پیامد بدیهی رفتار او خواهد بود.

طبیعی است که اعضای محور مقاومت، در برابر این شرارت‌ها دست روی دست نگذارند و پاسخ پشیمان کننده بدهند.

سامانه‌های راداری و پدافندی آمریکا نتوانست عربستان را از خفّت ناشی از تلافی مقاومت یمن برهاند، هیچ حمایت دیگری هم نخواهد توانست. آمریکا نتوانست برای رژیم شرور سعودی امنیت بیاورد، هیچ کس دیگر هم نمی تواند. این رژیم باید تاوان جنایاتش در حق ملت های منطقه را بدهد.

ما هم حساب‌هایی با این رژیم (از جنگ تحمیلی و حمایت از گروهک‌های تروریست تا شرارت اخیر) داریم که قطعا تسویه خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معمای یک عروسی و درس روسیه برای چین بیشتر بخوانید »