عرفان

وعده الهی آینده از آن ملت ایران و جمهوری اسلامی است

خلق حماسه عظیم در ارتفاعات بازی دراز پس از دوران کرونا


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، سردار سرتیپ پاسدار «بهمن ریحانی» فرمانده سپاه حضرت نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه امروز در مراسم  صعود ۳۰ هزار نفری و گرامیداشت سالروز  عملیات غرورآفرین بازی دراز ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، اظهار داشت: خدا را شاکریم که بعد از دو سال وقفه‌ای که در حضور مردم در میعادگاه‌های عشق و عرفان صورت گرفت امسال شاهد فعالیت راهیان نور و برگزاری همایش بزرگ صعود سراسری به ارتفاعات بازی دراز هستیم.

وی افزود: زائرینی از ۲۵ استان کشور با جمعیتی بالغ بر۳۰ هزار نفر در سرپل ذهاب حضور یافتند و امروز این عظمت را در خانقاه عرفان واقعی بازی دراز همیشه استوار خلق کردند.

فرمانده سپاه حضرت نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه تصریح کرد: این حضور و خلق این عظمت بزرگ تجدید میثاق با آرمان‌های شهدا و امام شهدا و تجدید بیعت با رهبر انقلاب اسلامی است و تا زمانیکه ما بر این عهد باشیم آهنگ حرکت نظام در همه ابعاد سیاسی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و … به سوی قله‌های پیشرفت باسرعت بیشتری همراه خواهد بود.

سردار ریحانی ضمن تقدیر از بانیان مراسم اذعان کرد: در برگزاری این مراسم باشکوه یک مجموعه اقدامات منسجم از فعالیت مسئولین استانی و شهرستانی وجود دارد که این حماسه عظیم و باشکوه را در ارتفاعات بازی دراز خلق کرده است.

وی اذعان داشت: مردم براساس آیه‌های الهی ایستادگی کردند و هراسی به دل راه ندادند و براساس وعده الهی آینده از آن ملت ایران و جمهوری اسلامی است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خلق حماسه عظیم در ارتفاعات بازی دراز پس از دوران کرونا بیشتر بخوانید »

علی حکیمی؛ حکیم قلب ها

علی حکیمی؛ حکیم قلب ها


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق صفحه اینستاگرام استاد محمدرضا حکیمی در یادداشتی به قلم دکتر سیدمحسن فاطمی فوق دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد آمریکا نوشت: در روزگار انذار که سیلاب خروشان قهر با خود، شتابان، غریو پوچی و بیهودگی را در شریان‌های زندگی می‌چرخاند سخن گفتن از حکیمی که سراپا رافت بود و رحمت دشوار است و باورنکردنی

دشوار از آن جهت که ترسیم حقیقت این حکیم در جولانگاه سطحی‌ نگری های روزگار ما آن چنان با تداعی معانی‌های گره خورده در بسترهای متصلب کج فهمی‌ها و نفهمی‌ها برخورد می‌کند که جداسازی آن کاری طاقت فرساست.

باورنکردنی از آن جهت که هوای سنگین سالوس و تظاهر و تکلف، چشمان آغشته به تشکیک و سوءظن را از جست وجوی ذهنی و خیالی ستاره‌های ناب بازمیدارد.

فرزانه حکیم، علی حکیمی ناب بود. ناب بودنش در شعاع حضور معنوی‌اش، در شکیبایی تحسین برانگیزش، در کلام نورانی‌اش، در خلوص خیره کننده معنوی‌اش، در شکیبایی تحسین برانگیزش، در کلام نورانی‌اش، در خلوص خیره کننده‌اش، در دلداری‌های مملو از همدلی‌اش، در نگاه ژرف و پرحکمتش، در پاسخ‌های آکنده از رحمتش، در هدایت سراپا معرفتش، در مصاحبت‌های پر راز و پراشارتش، در رخسار پربشارتش پیدا بود. علی حکیمی را با پارادایم‌های روزگار ما نمی‌توان سنجید. او رایحه معادن رحمت را در جان چشیده بود و صاحبان عقل کامل و ثبات مقام‌شان را دریافته بود. قلب او با نور و قلب خوبان پیوندی ناب را تجربه کرده بود.

چگونه می‌توان علی حکیمی را در بن‌بست‌های چیدمان‌های فکری زمینی تفسیر کرد؟ چگونه می‌توان او را در دور و تسلسل‌های برخاسته از غفلت خود معنا کرد؟

حکیمی ناب بود. دور از ریا و تظاهر، دور از عجب و فرعونیت، دور از کبر و طمع، دور از آز و تزیور. علی حکیمی حاضر بود و پر از پویایی. رافت بود و رحمت، عشق بود و یگانگی، جاری بود در توحید و عرفان

چگونه می‌توان در بازار مکاره تدلیس‌های متورم در بطون قفل‌های بسته حکیمی را جست وجو کرد؟

حکیمی توسع وجود را نشان میداد. انبساط بود و بهجت. ابتهاج بود و کرامت. استوار بود و مطمئن. عظمت بود و زیبایی علی حکیمی پیام آور معنا بود و ایمان، حیات و فضیلت، ژرف‌نگری و بصیرت. او آراسته بود به گوهر ناب صداقت، چشمه سارهای گنج‌های علم. و ساکت بود و خاموش خاموشی‌اش سرشار از راز بود و معنا! چگونه رنج و الم نفهمی‌ها، تحجرها و فهم‌های سخیف را به جان می‌خرید و چگونه در عمق فیهمیدن‌های درونش، آرام و با اطمینان از توکل سخن می‌گفت؟ توصیف این قلب ناب و مهربان که خود مصداق قلب الهی و عرشی بود در این مقال نمی‌گنجد.

برخلاف تهی مایگانی که با نزدیک شدن به ارزنی از شبه آگاهی، بازار پرطمطراق دعوت به خود را با نمایش‌های گوناگون راه می‌اندازند، حکیمی گمنامی را جست‌وجو می‌کرد. در اوج دانستن، سکوت را پیشه می‌کرد و از کوچکترین تمرکزی بر روی خود گریزان بود. افتاده بود و پر از معنا. به جای دعوت به خود دعوت به خدا می‌کرد. او فلسفه را نه با مغازله با الفاظ بلکه در میدان حکمت عملی تجربه کرده بود و از چشمه سارهای عرفان نوشیده بود.

علی حکیمی سراسیمگی‌های درون را می‌شناخت بهتر از کرن هورناری و فراتر از ویلیام جیمز، پذیرایی عارفانه و غیر مشروط او بس فراتر از روح تعلیمات کارل راجرز بود و عمق حضور او بس ژرف تر از آموزه های الن لنگر. علی حکیمی حکیم قلب ها بود. گوهری مرصع به ایمان، عشق، رحمت، توکل، حکمت و خلوص. حکیمی حکیم انسان عرشی بود. تبلور دعا بود و نیایش، راه آفرین مناجات بود و ذکر، امیدآفرین بود و بشارت بخش، خورشید بود و تابناک. او حکیم قلب‌ها بود.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

علی حکیمی؛ حکیم قلب ها بیشتر بخوانید »

عزیزانم می‌خواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم…


?☘️
عزیزانم می‌خواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم نه به وسع و توان افراد توانمندتر از خودم…! مطمئنا شما نیز اینگونه هستید ولی شاید بیاد نمی آورید!
1- من به هر آنچه در زندگی فکر کرده ام و در پیش چشمانم تداعی نموده ام رسیده ام…! (شغل، باغ ….، تحصیلات مختلف در حوزه های متنوع، فرزند با همان ظاهر…! و ده ها و ده ها مورد دیگر…! و هنوز هم ادامه دارند… ! و در حال بدست آمدن…
2- در بدست آوردن تمام مواردی که ذکر شد و نشد…! آنها بجز در سختی و مجاهدت حاصل نشده‌اند.. ! من هیچ چیز را در تن آسایی و شانس بدست نیاورد ه ام… ! (در حد بضاعت خویش…! )
اینها را گفتم، که بدانید… شما همان خواهید شد که تصور خواهید کرد…! اگر و اگر آنها را بخواهید و در پیش چشمانتان تداعی کنید و برای رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت بخرج دهید.. ! مطمئن باشیم که ضمیر ناخودآگاه ما، ما را به آنچه می‌خواهیم، خواهد رساند! و البته او (ضمیر ناخودآگاه ) هرگز متوقف نخواهد شد! چرا را که زندگی مسیر است و مسیر سرشار از هدفها و خواسته هاست…! پس تا می توانید چیزهای خوب و زیاد از زندگی بخواهید و برای رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت بورزید …!
?☘️
@iiranshahr ☘️
@iiranngo ?



منبع

iiranshahr@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

عزیزانم می‌خواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم… بیشتر بخوانید »

بسم الله استاد فاطمی نیا می فرمایند : در همه عمرم تا کنون دعایی به لطافت این دعا ندیده ام….


بسم الله
استاد فاطمی نیا می فرمایند :
در همه عمرم تا کنون دعایی به لطافت این دعا ندیده ام.
متن دعا :
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَ نَبِيِّكَ ، وَ اُمِّ اَحِبّائِكَ وَ اَصْفِيائِكَ ، الَّتِي انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَ اخْتَرْتَها عَلى نِساءِ الْعالَمينَ ، اَللّـهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّها ، وَ كُنِ الثّائِرَ اَللّـهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها ، اَللّـهُمَّ وَ كَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى ، وَ حَليلَةَ صاحِبِ اللِّواءِ ، وَ الْكَريمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى ، فَصَلِّ عَلَيْها وَ عَلى اُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَ جْهَ أبيها مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ تُقِرُّ بِها اَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها ، وَ اَبْلِغْهُمْ عَنّي في هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلامِ
.
.
.
?️پیج معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام»
.
@solook110 @solook110
@solook110 @solook110

 



منبع

solook110@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

بسم الله استاد فاطمی نیا می فرمایند : در همه عمرم تا کنون دعایی به لطافت این دعا ندیده ام…. بیشتر بخوانید »

مرگ مثل خواب است… با جسم تحلیل‌رفته و نحیفش و با آن نفس‌های شمرده‌شمرده، دست‌دردست فرزن…


مرگ مثل خواب است…
با جسم تحلیل‌رفته و نحیفش و با آن نفس‌های شمرده‌شمرده، دست‌دردست فرزند به‌سختی قدم برمی‌داشت.
فرزند نگران بود و پدر از نگرانی و دلشورۀ فرزند با خبر.
چند قدمی که رفتند، ایستاد و گردن به‌سوی فرزند چرخاند؛ لبخندزنان گفت:
«فلانی می‌گوید از مرگ می‌ترسم، اما مرگ خیلی راحت است… مرگ مثل خواب است…
خود قرآن می‌گوید: فَیُمْسِکُ الَّتٖی قَضٰی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْاُخْرٰی.»
(خداوند ارواح را به هنگام مرگ، قبض می‌کند و ارواحی را که نمرده‌اند نیز به‌هنگام خواب، می‌گیرد. سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آن‌ها را صادر کرده، نگه می‌دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) باز می‌گرداند تا سرآمد معینی[زمر-۴۲])
.. بر دلشورۀ فرزند افزوده شد، عرق سردی بر پیشانی‌اش نشست، ملتمسانه دست پدر را فشرد…
.
? این بهشت، آن بهشت، ص٨٧؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام والمسلمین علی بهجت
.
.

.
.



منبع

bahjat_arefan@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

مرگ مثل خواب است… با جسم تحلیل‌رفته و نحیفش و با آن نفس‌های شمرده‌شمرده، دست‌دردست فرزن… بیشتر بخوانید »