به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از تبریز، یکی از جلوههای زیبای معنوی دوران دفاع مقدس، مجالس عزاداری و سینهزنی رزمندگان در جبههها بود. این مجالس ساده، اما سرشار از احساس و معنویت، نوعی تغذیه روح و جان برای رزمندگان به شمار میرفت و الگوگیری از سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و یاران وفادارش، آنها را برای نبرد با دشمن بعثی مصممتر میساخت. خبرنگار دفاعپرس در تبریز، برای مرور گوشهای از خاطرات مربوط به آن عزاداریهای باشکوه، گفتوگویی با «محمدصادق کمالینژاد» مداح و ذاکر پیشکسوت اهلبیت (ع) که در بین رزمندگان به حاج «صادق کمالی» مشهور است، انجام داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
دفاعپرس: شما از چه زمانی به مداحی اهلبیت (ع) پرداختید؟
من هنگامی که ۹ ساله بودم، با تشویق پدرم وارد این عرصه شدم. با آنکه بچه بودم و طبیعتا نمیتوانستم چیز خاصی بخوانم، پدرم با صدای بلند گریه میکرد و اشک میریخت و همین موجب تشویق من به ادامه کار میشد. به تدریج به این امر علاقهمند شدم و امروز ۷۰ سال است نوکر دستگاه حضرت سیدالشهداء (ع) هستم.
دفاعپرس: از چه زمانی برای مداحی در جمع رزمندگان، عازم جبهه شدید؟
من پس از آزادسازی سوسنگرد، بهعنوان بسیجی و مداح به این شهر اعزام شدم و در خدمت حاج «ناصر بیرقی» که فرماندهمان بود، مشغول فعالیت شدم. پس از آن برای مدتهای یکماهه یا ۴۵ روزه به جبههها میرفتم و پس از چند روز مرخصی مجدداً به منطقه برمیگشتم؛ یعنی تقریباً از آغاز جنگ تا اواخر در خدمت رزمندگان عزیز بودم. دوستان هم محبت داشتند و هر موقع که بهنظر میرسید قرار است عملیاتی انجام شود، از طریقی به بنده اطلاع میدادند و همراه با زندهیاد حاج «بیوک آسایش» به جبهه میرفتیم.
دفاعپرس: علاوه بر مداحی، در کارهای دیگر هم مشارکت داشتید؟
من تا عملیات آزادسازی «ماووت» در جبهه حضور داشتم و در همین عملیات مسئول معراجالشهدا بودم. وقتی در جبهه بودیم، در کنار مداحی، هرکاری از دستمان برمیآمد انجام میدادیم؛ مخصوصاً که بنده نیروی تعاون و معراجالشهداء بودم و بیشتر در انتقال پیکرهای شهدا به پشت جبهه کمک میکردم. شبها هم که برنامه عزاداری با شکوه تمام برپا بود.
دفاعپرس: در جبهه که به کتاب دسترسی نداشتید، چگونه مداحی و نوحهخوانی میکردید؟
در جبهه که به کتاب و دفتر دسترسی نیست و نمیتوان نشست و شعر حفظ کرد؛ لذا از محفوظاتمان استفاده میکردیم و هرچه را از قبل در خاطر داشتیم، برای بچهها ارائه میکردیم.
دفاعپرس: چه تجهیزات و امکاناتی برای عزاداری در جبهه وجود داشت؟
هر گردان یک میکروفون و بلندگو داشت؛ اما همین کفایت میکرد و دنبال فیلمبرداری یا امکانات دیگر نبودیم. معنویت در اوج بود و خیلی ساده با حال شکسته عزاداری میکردیم.
دفاعپرس: استقبال رزمندهها از مجالس چگونه بود؟
استقبال رزمندهها حد و اندازه نداشت. هرقدر هم نوحه میگفتیم باز راضی نمیشدند و میخواستند باز هم ادامه دهیم. یک نمونه برایتان نقل میکنم؛ در عملیات «فتحالمبین» شهید «صادق فعله آذری» فرمانده گردان علیاکبر (ع) بود. من همراه مرحوم حاج «بیوک آسایش» بودم که ایشان پیش ما آمد و گفت «من روستایی هستم و از آداب و رسوم دعوت کردن مهمان چندان اطلاعی ندارم؛ اما با زبان ساده میگویم که بچههای گردان ما هم به عزاداریها علاقه دارند. لطفا ما را هم در نظر بگیرید». این بیان ساده ایشان خیلی ما را متأثر کرد و نزدیک بود گریه کنیم. گفتیم شما هر موقع بگویی ما در خدمتیم. زندهیاد حاج «بیوک آسایش» گفت من اصلا میآیم و در گردان شما میمانم و همین کار را هم کرد. بهطوری که هرموقع به او نیاز داشتیم، در گردان علیاکبر (ع) به دنبالش میرفتیم.
دفاعپرس: آیا عزاداریها در مناسبتهای خاصی مثل ماه محرم انجام میشد؟
هر روز محرم و عاشورا بود. روزی نبود که گردانها عزاداری نداشته باشند. از نوحههای قدیمی و روان استفاده میکردیم و حال و هوای عجیبی وجود داشت. امروز من در تبریز نوحه میگویم و حاضران گریه میکنند و همهچیز تمام میشود؛ این خیلی فرق میکند با نوحه گفتن برای کسی که نمیداند ساعتی بعد زنده است یا شهید میشود. حس و حال شب عملیات را نمیشود توصیف کرد. وقتی برای رزمندهای نوحه میخوانی که پیشانیبندش را بسته، سلاحش را برداشته، بند پوتینش را سفت کرده و درحال رفتن به میدان جنگ است، او از ته دل خون گریه میکند و میگوید یا امام حسین(ع) آیا دارم به پیش تو میآیم؟!
مگر رزمندهها از عزاداری سیر میشدند؟ گاهی پیش میآمد که با حاج «بیوک آسایش» در یک شب ۲-۳ بار دعای کمیل میخواندیم. این نوع عزاداریها قابل مقایسه با هیچ مجلسی نیست.
دفاعپرس: برخی از مداحان در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند؛ ارتباطی با این مداحان شهید داشتید؟
بله؛ مداحان بسیاری بودند که در آن سالها به شهادت رسیدند و متاسفانه اسامی برخی از آنها را در خاطر ندارم؛ اما از جمله آنها شهید «ایوب رضایی» از رزمندگان گردان امام حسین (ع) بود که انسان بسیار پاک و وارستهای بود و صدای بسیار گرم و دلانگیزی داشت.
انتهای پیام/