عصمت دهقانی

درخشش خبرنگار «دفاع پرس» در ششمین جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از لرستان، «عصمت دهقانی» خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس لرستان، در ششمین جشنواره ملی «ره آورد سرزمین نور» در بخش مقاله موفق به کسب مقام اول شد.

آیین اختتامیه ششمین جشنواره ملی «ره آورد سرزمین نور» روز (شنبه) با حضورحجت‌الاسلام و المسلمین «سیداحمدرضا شاهرخی»، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه خرم‌آباد، سردار «نعمت‌اله باقری»، فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) استان لرستان، سرهنگ پاسدار «محسن رشیدی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لرستان، «بهرام رشیدی‌نیا»، مدیرکل حوزه استانداری لرستان و جمعی از مدیران دستگاه‌های اجرایی در دانشگاه فرهنگیان پردیس علامه طباطبای شهرستان خرم آباد برگزار شد.

در این مراسم از برگزیدگان ششمین جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور تجلیل بعمل آمد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

درخشش خبرنگار «دفاع پرس» در ششمین جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور بیشتر بخوانید »

تمام ابعاد شخصیتی حاج قاسم برای همگان به ویژه مسئولان الگو و سرمشقی بی نظیر هست

ابعاد شخصیتی حاج قاسم برای همگان الگو و سرمشقی بی‌نظیر است


گروه استان‌های دفاع‌پرس  – عصمت دهقانی؛ مردان بزرگ و نامور در تاریخ کهن سرزمین ایران کم نیستند، اما حاج قاسم سلیمانی سال‌ها در کانون نگاه‌ها قرار داشت و نام حاج قاسم در محافل سیاسی، امنیتی، رسانه‌ای و فرهنگی ورد زبان‌ها بود.

 

بسیاری از کسانی که تاریخ را متحول ساختند از نفوذ اجتماعی بسیاری برخوردار بودند. لازمه نفوذ اجتماعی وجود منابعی قدرتی در فرد هست که امکان نفوذ را محقق می‌سازد.
منابع قئرت حاج قاسم نه از جایگاه رسمی‌اش نشات می‌گرفت و نه از قدرت پاداش و تنبیه بلکه آنچه به او قدرت می‌بخشید، قدرت مرجعیت اجتماعی هست که عمدتا به شاکله شخصیتی او بر می‌گردد.
 شخصیت حاج قاسم را می‌توان در چند بُعد اخلاق، ساده زیستی، ولایتمداری، کار آمدی، صبوری، مدیریت جهادی، مردم دوستی، خدمت بی‌منت، فدایی ملت بودن و نگاه بسیط فرهنگی و اجتماعی در عین پایبندی به اصول بررسی کرد. ابعادی که می‌تواند هر کدام از آنها الگو و سرمشقی برای همگان به ویژه مسئولان جمهوری اسلامی باشد.

شاکله‌های فکری، رفتاری و عملی او در مقاطع مختلف نشان دهنده این هست که زندگی سردار سلیمانی یکی از فرماندهان نظامی بی‌نظیر تاریخ ایران که در ایام عمر خود و حتی پس از شهادت توانست زمینه ساز تحولات روحی و اجتماعی در آحاد ملت باشد.
حاج قاسم نماد تمام کوشش‌ها و جوشش‌های نسل خودش بود و الگوی جوانان و نسل‌های آینده. او با حضور در میدان چه در حوزه سیاست خارجی و چه دفاع از حرمین در عراق و سوریه، حضور موثر از افغانستان تا دریای مدیترنه با هدف صدور انقلاب و کمک به تمامی آزادی خواهان و مظلومان جهان به دنباد ایجاد وحدت و اتحاد نیز بود.
حاج قاسم به همگان نشان داد که مقاومت مرز جغرافیایی ندارد و برای مبارزه با ظلم و زیاده خواهی بایستی مرز‌های جغرافیایی را در نوردید.

شهرت گریزی و بی‌میلی به شهرت و پست و مقام برایش ملکه شخصی بود و او خود را آماده شهادت کرده بود و هیچگاه سنگر مبارزه ر ا ترک نکرد.
حاج قاسم با ارتباط با نویسندگان و هنرمندان به دنبال تاکید بر اهمیت نقش هنر و قلم در فرهنگ سازی بود.
شاید خیلی‌ها تا زمان ظهور داعش اسم حاج قاسم سلیمانی را نشنیده بودند چرا که به دنبال شهرت و آوازه نبود.
با شهادت سردار دل‌ها وابراز ارادت ملت ایران و همه مظلومان جهان نسبت به حاج قاسم، نشان داد که او فقط یک شخص نبود بلکه یک مکتب اثر گذار بود که حتی در نسل‌های آینده شاگردان این مکتب ادامه دهنده راه او هستند.
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ابعاد شخصیتی حاج قاسم برای همگان الگو و سرمشقی بی‌نظیر است بیشتر بخوانید »

فصل کوچ پرستو‌ها نگذشته هست

فصل کوچ پرستو‌ها نگذشته است


گروه استان‌های دفاع‌پرس لرستان- عصمت دهقانی؛ گاه فضای شهر و دیارم چنان از عطر ناب شهادت لبریز می‌شود و رایحه دل انگیز آن ما را تا کوچه‌های خاطره و شهادت رهسپار می‌کند، که سال‌های خون و حماسه را با کوله باری از اندوخته‌های معنوی به یاد می‌آوریم. این روز‌ها گُله به گُله خاک وطنمان بوی بهشت می‌دهد.

دفاع ما را مقدس می‌نامند چرا که جنگ میان دو گروه برای مسائل دنیوی نبود؛ گرچه طرف مقابل به قصد تصرف خاک آمده بود. ولی این جنگ هشت ساله سرمایه‌های معنوی و اخروی رزمندگان ما را بیشتر از یک نبرد در میان دیدگان حقیقت بین بشر امروزی گشود و به این غافلان و جاهلان نشان داد که در سایه‌ی دین و مذهب و عشق به آنچه که ریشه در اعتقادات ما دارد، می‌توان با توان اندک جنگی و رزمی نیز به مدد و عنایت خداوند ایستاد.

اگر فقط و فقط خدا را در نظر داشت، گذشت زمان هرگز قادر نخواهد بود عطر شهدا را از دل‌های بیدار بزداید.
مردانی که غرور و غیرت تمام وجودشان را فرا گرفت و با تمام قدرت در برابر دشمن متجاوز ایستادند. اما همچنان درِ باغ شهادت به روی مشتاقان باز هست و هنوز هم جویندگان وصال از وصول به مبعود جا نمانده اند. گر چه کم نیستند کسانی که لباس عافیت دنیا بر تن کرده و مزه‌ی دلنشین دنیا زدگی را به لحظه‌های حضور ترجیح می‌دهند!

دیر زمانی هست که دیگر خبری از توپ و تانک و معبر و خاکریز و خمپاره و ترکش نیست که بدجور احساس خوشایند امنیت را برایمان عادی کرده هست و زرق و برق و دنیا پرستی حتی نفس کشیدن‌های ساده را نیز احاطه کرده هست. گاهی یادمان می‌رود که 
این امنیت حاصل خون پاک هزاران لاله در خاک خفته هست.

همه لحظه، همه ساعت، همه روز، همه ماه و همه سال و اکنون همه حال! که به رسم گمنامی شهیدی سر از خاک بر می‌آورد و گاهی استخوانی بدون پلاک از او، تلنگر بیداری ما می‌شود که فراموش نکنیم که این آمدن های‌گاه و بی‌گاه، نشانه‌های هست برای بیداری دل‌هایی که زنگار دنیا پرستی آنها را به وادی غفلت کشانده هست.

آمدن شهدای گمنام یعنی اینکه فصل کوچ پرستو‌ها نگذشته هست. هر لاله فاطمی که می‌آید، حمل تابوت او بر روی شانه‌های شهر، نعمتی هست که دل‌ها را با نفس بهاری زنده می‌کند و مجالی برای خانه تکانی دل‌ها. آه از این خانه تکانی که بر دل مادران چشم انتظار چه می‌کند و کمی آن‌سو‌تر تفحص گران به دنبال گنج می‌گردند برای روز‌های نداری ما!

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فصل کوچ پرستو‌ها نگذشته است بیشتر بخوانید »

مشق‌های خونین

مشق‌های خونین


گروه استان‌های دفاع‌پرس عصمت دهقانی؛ سعادتی عظیم می‌خواهد رفتن تا بلندایی که سقفی برای آن متصور نیست. سال‌ها زندگیت را بزرگتر می‌کرد و کم کم کوچه‌های شهر، زمستان را  سردتر از همیشه نفس می‌کشید که انقلاب، فریادهایش را بر روی دیوارها  حک کرد. در مسیر مدرسه مشت‌های گره کرده ات، «مرگ بر شاه» را فریاد می‌زد. شور انقلابی‌ات خواب را از چشمان سیاه شب ربود. نخستین لبیک‌ها از حنجره تو و هم قطارانت در گوش زمان پیچید. محبت مردی از سلاله اولیاء الله، تو را از پشت نیمکت‌ها به هماوردی خیابان‌ها طلبید و انقلابمان انفجاری نور شد و  پیروزی، با تمام قدرت خودش را به رخ سپاه ظلم کشید.

شیرینی کلاس درس، همنشین لحظاتت بود و نیمکت‌ها در خیال خوش نقاشی‌های کودکانه غرق می‌شدند. سر تا پا گوش بودی که زندگی را به شادابی کلاس‌های ابتدایی در نگاه دبستان سپری کردی و به  نشاط مدرسه راهنمایی گره زدی. مادر، ِاسپند تاب دار برایت دود می‌کرد. زیبایی افکارت را در میان کاغذها ورق می‌زدی که ناگهان، سوت موشک‌ها از بالای سرت ‌گذشت و دل شهر را به لرزه درآورد و گاه هجوم هواپیماها را می‌دیدی که سکوت شهر را نشانه گرفته بودند.

به دیدن صف‌های بهم فشرده رزمندگان برای اعزام به جبهه، دیگر نه دل و دماغ درس خواندن بود و نه  کوچکی قامتت می‌توانست مانع تصمیم بزرگت شود. حالا نیمکت و خاکریز برایت یکی شده بود.

تو که الفبای آزادگی را در مکتب امام حسین(ع) آموخته بودی، آژیر جنگ که به صدا درآمد و صدای موشک، تاب ماندن را از تو گرفت، سنگر مدرسه را رها کردی و در فصل بی‌خوابی خاکریزها، تنها کاغذ و قلم راز درونت را می‌شناختند. رشادت‌ خیبری‌ها، از ذهن جبهه می‌گذشت که  اتوبوس‌ها از خیال خیابان‌ها گذر کردند و دعای مادر و هزاران صلوات بدرقه راه تو و همسفرانت شد. چقدر ساده و صمیمی از پشت شیشه‌ی گِل گرفته  اتوبوس دست تکان می‌دادید و این بار شعار«هیهات مِنَ الذله» را سرمشق خود قرار دادید.

همان روزها بود که جاده‌ها غبار تانک‌ها را به دوش می‌کشید، نگاه معرفت از میان سربندها می‌بارید، حرارت تفنگ بوسه بر شانه ات می‌کاشت که نشان از داغ دل مادر داشت.

در تابستان‌هایی که گرما بر تن سیم خاردارها می‌چسبید و زمستان‌هایی که سوز سرما  بر دیواره‌های سنگرها آوار می‌شد و تیر از پی تیر می‌بارید و خمپاره‌ها هیچ رحمی به نگاه خاکریزها نمی‌کردند، ستاره شهادت در آسمان خیالت می‌درخشید و خود را در زلالی اشک‌های روضه غسل دادی. لباس خاکی بسیجی، قامتت را در غیرتی حسینی زیباتر جلوه داد که ناگهان بند دل مادر گسست و ندایی در قلبش شهادت تو را خبر داد.

 ای بزرگ مرد کوچک! دانش آموز شهیدم! حالا دلتنگی روزها را به لحظه‌های خونین عشق گره می‌زنم؛ پرنده خیالم را به پرواز در می‌آورم و در پشت حصار زمان سری به میدان‌های جبهه می‌زنم.

 … بیسیم‌ها هنوز اذن میدان نداده اند!

اینجا صحنه گردان معرکه خود عشق است  تو را می‌بینم که بر تفنگ خویش تکیه داده‌ای و فرمان عملیات را انتظار می‌کشی. ای عزیز دل مادر!  کاش بودی و می‌دیدی هر روز در خاکریز فکرم شهید می‌شوی و پشت سنگر احساسم تیر می‌خوری، از قرارگاه خیالم پر می‌کشی و سرانجام به سوی کربلای آرزوهایم راه می‌یابی، می‌خواهم تو را در میان واژه ها بگنجانم، در ذهنم هزاران واژه را به صف می‌کنم، اما چیزی بهتر از «شهید» نمی‌یابم.

شهید که باشی  دیگر کار تمام است و یک شبه راه صد ساله را رفته‌ای. حالا مدرسه‌های شهر هم یاد تو را نفس می‌کشند و نامت، نشانی جاده‌های افتخار، حماسه و ایثار را  بخش به بخش به یادمان می‌آورد که فراموش نکنیم اقتدار روزهایمان را در رد  پوتین‌های تو و همقطارات یافته‌ایم.

مادری که نمی‌دانست وقتی که آب پشت سرت می‌ریزد آخرین آب است و نمی‌دانست وقتی برگشتی و نگاهش کردی آخرین بار است، حالا انتظار وصال را در دفتر صبر خویش به قلم آب دیدگان نگاشته است و لالایی‌هایی هر شبش را با خط شیوای مادرانگی خط عشق می‌کشد و گاهی آرام  تسبیح را در لای انگشتانش، می‌گرداند و سوز دل را به دانه‌های آن گره می‌زند. پنج شنبه که می‌شود، با بغل بغل احساس ناز و شیشه‌های  گلاب به راه می‌افتد تا غبار دنیا را از روی مزار جاودانگی‌ات بزدایند و من گم می‌شوم میان دلتنگی‌هایم و به بلندای درختانی می‌اندیشم که از پس آخرین گام‌های تو قد  کشیده اند و به کوچه‌هایی که به نامت شکوهمند شده اند.

 انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مشق‌های خونین بیشتر بخوانید »

عشق به اهل بیت (ع)؛ آبی بر آتش فتنه‌ دشمنان

عشق به اهل بیت (ع)؛ آبی بر آتش فتنه‌ دشمنان


گروه استان‌های دفاع‌پرس- عصمت دهقانی؛ ۲۵ شهریور حاوی درس‌ها و عبرت‌های فراوان بود برای آنان که توهم براندازی در سر دارند!

دشمنان این نظام مقدس بدانند که جمله‌ی «این انقلاب به سادگی به دست نیامده است» بسیار پر معنا و مفهوم است. این انقلاب ریشه در جان مردمانی دارد که عقایدشان با ولایت پیوند عمیقی دارد، این انقلاب حاصل خون هزارن شهیدی است که واژه‌ی آزادگی را به زیبایی تفسیر کردند، این انقلاب حاصل دعای خیر هزاران پدر و مادر است که عاقبت بخیری را برای فرزندانشان طلب کردند.

این انقلاب حاصل سال‌ها صبوری آزادگانی است که درد غربت، شکنجه و اهانت‌ها را در ادردوگاه‌های رژیم بعث عراق تحمل کردند، اما لحظه‌ای از عقاید خویش کوتاه نیامدند، این انقلاب حاصل انتظار مادرانی است که سیاهی چشمانشان در انتظار بازگشت فرزند مفقود الاثرشان سفید شد، ولی تا آخرین لحظه تسبیح و ذکر خداوند از لبشان برچیده نشد، این انقلاب حاصل غم یتیمی فرزندانی است که در زیر سایه نام بابا قد کشیدند و آغوش گرم پدر را حس نکردند، این انقلاب ثمره صبر خواهرانی است که با صبر زینبی‌شان ادامه دهنده راه برادران خود بوده و هستند، این انقلاب اسلامی ثمره زحمات همسران شهدایی است که در اوج جوانی همسرانشان را به میدان مبارزه با دشمن متجاوز راهی کردند و بار سنگین تربیت فرزندان را یک تنه به دوش کشیدند و…

آنانی که در خیال خام خود نقشه‌های پلید برای آینده ایران ما، طراحی می‌کنند، بسیار نادان‌تر از آن هستند که معنای پیوند سرخ عاشورا با انتظاری سبز، که برای همه ما امید آفرین است را دریابند.

دشمنان این مرز و بوم سال گذشته با سوء استفاده از نا آگاهی عده‌ای جوان و نوجوان و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی و راه انداختن جنگ ترکیبی و صرف هزینه‌های هنگفت، سعی در برهم زدن امنیت کشور جمهوری اسلامی ایران و تضعیف عقاید این ملت را داشتند و عده‌ای از جوانان بی‌گناه نیز قربانی توطئه‌ها آن‌ها شدند و در طی چندین ماه با تبلیغات شبانه روزی، سعی در ادامه ددمنشی خود در سالگرد اغتشاشات را داشتند و با انتشار بیانیه‌ها و فراخوان‌هایی خواستند کشور عزیزمان را یکبار دیگر به آشوب بکشند و خودشان از آب گِل آلود ماهی و یا شاید هم نهنگ صید کنند، غافل از اینکه عشق به اهل بیت (ع)، برپایی جشن بزرگ عید غدیر، عزاداری‌های مُحَرم و صفر، پیاده روی اربعین و برپایی مراسمات سالروز رحلت پیامبر (ص)، سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) و سالروز شهادت امام رضا (ع)، آبی بود بر آتش فتنه آنها.

در گوشه به گوشه این خاک مردمانی زندگی می‌کنند که از همان ابتدای ماه محرم، با نصب پرچم عزاداری سیّد و سالار شهیدان امام حسین (ع)، بر سر در منازل و پشت بام‌های خویش، به یزیدیان زمان می‌فهماند که شعار «هیهات من الذله» در گوش زمان طنین انداز است.

مسلماً اگر مسئولین فرهنگی کشور، اهالی قلم، رسانه‌ها و تریبون به دستان در راستای جهاد تبیین بیش از پیش تلاش کنند و کارگاه‌های آموزشی سواد رسانه برای افراد جامعه برگزار شود، همان تعداد جوان و نوجوان نیز هیچ وقت فریب نقشه‌های شوم دشمنان را نخواهند خورد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عشق به اهل بیت (ع)؛ آبی بر آتش فتنه‌ دشمنان بیشتر بخوانید »