به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، دو کتاب «اقیانوس آرام» و «کرشمه ماه» نوشته «محمدعلی عباسیاقدم» به تازگی توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی به چاپ سوم رسیدهاند.
«اقیانوس آرام» دربرگیرنده چند روایت از سیره علمی و عملی علامه «سید محمدحسین طباطبایی (ره)» هست. این کتاب نخستین دفتر از مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند» هست.
این کتاب، زندگی مردی هست که با ورود خود به حوزه علمیه قم این حوزه راکد را به تحرک و پویایی واداشت و با نگارش تفسیر «المیزان» فصل نوینی در حوزه تفسیر قرآن کریم رقم زد.
اقیانوس آرام با ۹ فصل و ۲۰۰ صفحه عرضه شده و دارای نشان «رشد» از وزارت آموزش و پرورش هست.
کتاب «کرشمه ماه» نیز روایتی از زندگی آیتالله العظمی «محمدتقی بهجت (ره)» هست. این کتاب قصهای از زندگی پررمز و راز عالِمی ناشناخته هست. این کتاب نگاهی کوتاه و گذرا به زندگی آیتالله بهجت دارد که ۹۰ درصد زندگیاش همچنان مجهول مانده هست.
کتاب «کرشمه ماه» با شش فصل و ۱۷۰ صفحه عرضه شده هست.
«محمدعلی عباسیاقدم» نویسنده این دو کار در حال حاضر مشغول نگارش کتاب «شعله سوخته؛ زندگی و سیره علمی و عملی شهید «محمدجواد باهنر»» هست.
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، نخستین سالگرد درگذشت آیتالله سید احمد نجفی از شاگردان آیتالله خویی، آیتالله حکیم و علامه طباطبایی برگزار میشود.
این مراسم جمعه (۱۸ آبان) در چهارراه سرچشمه، حسینیه بنیفاطمه تهران از ساعت ۱۸ الی ۲۰ برپا خواهد شد. همچنین مراسم دیگری در حرم مطهر ثامنالحجج در مشهد مقدس شنبه (۱۹ آبان) از ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰ در رواق حضرت زهرا (س) برگزار میشود.
بزرگان شیعه و مفاخری همچون آیتالله سید محسن حکیم (رضوان الله علیه) وی را رکنالاسلام و سیدالاعلام نامیدهاند.
استادالفقهاء و المجتهدین حضرت آیتالله خوئی ۶۲ سال پیش در یکی از دستخطهای مبارک خود در وصف آیتالله سید احمد نجفی مکتوب فرمودهاند: «سزاوار هست مؤمنین، نعمت وجود معظمله را مغتنم شمرده، از محضر شریفشان استفاده نموده و در تجلیل و احترام ایشان کوتاهی ننمایند.»
آیت الله نجفی (رضوان الله علیه) تمام هستی خود در راه نشر فضائل حضرت امیر (ع) و احیای امر غدیر، عاشقانه ایثار کرد.
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از مازندران، مراسم بزرگداشت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی پنجشنبه پنجم مهر ساعت ۱۵ در حسینیه بزرگ روستای دهک شهرستان بابل برگزار میشود.
این مراسم که با گرامیداشت پنج شهید این منطقه برگزار میشود با سخنرانی آیت الله «سید یوسف ابراهیمیان» از شاگردان صاحب اثر آن علامه فقید همراه هست.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
دستگاههای فرهنگی کشور با مناسبات جهانی تولید فیلم و سریال و اثرات وضعی منطقهای آن آشنا نیستند، در صورت افزایش آگاهی، ساخت سریال موسی(ع) مصداق نبرد مستقیم با آمریکا و اسرائیل است.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – شامگاه یکشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ «فرجالله سلحشور» طی مراسمی در جشنواره فیلم کیش تقدیر شد. دبیری این جشنواره را ریاست سازمان سینمایی فعلی بر عهده داشت. زمانی که مرحوم سلحشور به لابی هتل محل استقرار رسید سیدعلیرضا سجادپور، محسن علیاکبری(تهیهکننده) مجتبی علوی (دبیر فعلی جشنواره فیلمهای ورزشی)، جمال شورجه و جمعی دیگر از هنرمندان او را همراهی میکردند.
او با هنرمندانی که او را همراهی میکردند درباره سریال موسی (ع) گفتوگو میکرد و در این جمع دوستانه خبر از اتمام نگارش سریال ۷۲ قسمتی موسی (ع) داد. او از پایان دوره نگارش این پروژه بسیار مسرور بود و میگفت:” هر قسمت این سریال معادل یک فیلم سینمایی است. ” سلحشور آن روز در آن ساعت خاص خوشحال بود که مرحله نگارش سهگانه قرآنیاش را به پایان رسانده و از سوی دیگر مراسم تجلیلی که برای او برگزار شده بود لبخند تلخ و معناداری را روی صورتش نقاشی کرده بود.
در پایان رو به حاضران که در آن جمع حضور داشتند گفت: من نمیتوانم این سریال را بسازم، نمیگذارند… و تلخی کنجکاوبرانگیزی روی صورتش نقش بست. حاضران در آن جمع دوستانه از او سئوال میکردند چه کسی نمیگذارد؟ تو سریالت را خواهی ساخت. مرحوم سلحشور پاسخ داد:” آنقدر سنگاندازی میکند تا این سریال ساخته نشود، میدانم نمیشود و نمیگذارند اما خوشحالم که نگارش فیلمنامه را به اتمام رساندم.
از اردیبهشت 1390 پس از پایان آن مراسم تقدیر تولید حاشیه برای آن مرحوم اوج گرفت. کارشکنیها هیچکدام خارجی نبودند، پروژه تخریب او از داخل کشور کلید خورده بود.
او برای هر مصاحبه یا اظهارنظری ملامت میشد، حتی برای اینکه حیثیت هنری او را لکهدار دارند برای اقتباس قرآنیاش او را به دادگاه کشاندند و با تلاش فراوان او را محکوم کنند.
مجموعه اتفاقاتی که درباره مرحوم سلحشور افتاد را نمیتوان در یک گزارش روزمره رسانهای منتشر کردچرا که نیاز به صراحت بیشتری دارد. اما عدهای که ظاهری همسو با وی داشتند و در طول ۴۳ سال بودجهخواری در سینما و سیما نتوانستند یک اثر قابل اعتنا در تاریخ تولیدات نمایشی پس از انقلاب را مانا و ماندگار کنند، آثار مرحوم سلحشور خار چشمهایشان بود. سریال یوسفپیامبر خاورمیانه را کاملا درنوریده بود و در کشورهای عربی مثل مصر برخی شبکههای تلویزیونی علی رغم سیاستهای رایج ضد ایرانی مجبور به پخش چندین باره این مجموعه شدند.
تمجید خالد احمد حسینی سینماگر مصری از سریال یوسف پیامبر مرحوم سلحشور
محمدرضا عباسیان مدیر سابق رسانههای تصویری بارها این روایت را در مناسباتهای عمومی و رسانهای درباره اشتیاق مسئولان کشورهای عربی نسبت به این سریال مطرح کرده است. او در این روایتها میگوید به هر کشوری در منطقه سفر میکرد نخستین مطالبه مدیران فرهنگی از او لوح فیزیکال و با کیفیت سریال یوسف پیامبر بود. به واسطه موفقیت این سریال، مردان آنجلس نیز در بسیاری از شبکههای تلویزیونی خاورمیانه پخش شد و هیچگاه مدیران رسانهملی از میزان پخش و فروش رایت تلویزیونی این سریال گزارشی منتشر نکردند.
طبیعی است که در این شکل ریلگذاری، حسادتهای ساختاری در فضای فرهنگی کشور تمام مسیر افتخار تولیدات نمایشی ایرانی را به اسکار و فیلمهای فرهادی گره خواهد زد و هیچگاه از موفقیتهای منطقهای و مردمیتر این سریال قرآنی کمتر گفته خواهد شد.
هر کارگردان عرب زبانی وارد ایران میشد از اقبال تودههای عرب زبان نسبت به این سریال قرآنی سخن میگفت. با این تفاوت که اینجا مرحوم سلحشور توسط رسانههابه دلیل عدم انکار عقایدش محاکمه میشدتا اینکه این نویسنده و کارگردان سینما با مرگ مشکوکی چشم از جهان فروبست. مراسم تدفین او در ابعاد باشکوهی حتی گسترده از مراسم مرحوم علی حاتمی برگزار شد تا عیار محبوبیت و مردمی بودنش در مراسم تدفینش عیان شود.
از تراژیکترین رخدادهای مراسمهای خاکسپاری و ترحیم مرحوم سلحشور حضور مدیرانی فرهنگی بود که از تامین بودجه ساخت سریال امتناع کردند اما در مقابل دوربینهای تلویزیونی شیفتهوار از هنر سلحشور خطابه سرودند و در پایان این سروده از ساختن نشدن سریال موسی(ع) ابراز تاسف کردند.
پس از مرگ مرحوم سلحشور ساختار خموده فرهنگی کمی به خودش آمد و تلاش کرد پروسه ساخت این سریال را احیا کند و این کار دشوار را به رفیق و همراه سالیان این مرحوم «جمال شورجه» سپرده شد.
شورجه نیز پس از مدت کوتاهی دچار بیماریهای مختلفی شد و نشستن او را روی ویلچر نشان داد که کارگردانی این سریال باید به فرد دیگری سپرده شود.
تهیهکنندگی این سریال را احمدمیرعلائی برعهده داشت. تهیهکنندهای که فیلم موفقی را در کارنامه سینماییاش ثبت نکرده و در حوزه مدیریت سینمایی کارنامه معتبری ندارد. اگرچه یارانش تلاش میکنند تولید فیلم استرداد را به مدیریت او در بنیاد سینمایی فارابی نسبت دهند اما مدیریت میرعلائی در فارابی وضعیت پایداری نداشت و حتی نتوانست در اواخر دولت دهم سرنوشت تولید فیلم چمران حاتمیکیا را به سرانجام برساند. متاسفانه خلا مدیریتی سبب شد که پروژه «چ» در نیمه راه به سازمان اوج واگذار شود و برای اثبات این عدم ثبات مدیریت کافیست از این طیف خاص سئوال کنیم که تهیهکننده نخست فیلم چمران به چه سرنوشتی دچار شد؟
با توجه به وخامت حال شورجه زمان از دست میرفت و اقدام عاجلی از سوی تهیهکننده صورت نمیپذیرفت و کلید خوردن سریال دائما به موعد دیگری موکل میشد تا اینکه برای سکانداری سریال ابراهیم حاتمیکیا انتخاب شد و پس از مدتی سید محمود رضوی جایگزین احمدمیرعلائی شد.
طبیعی است که با انتخاب رضوی معادله بازی رسانهای تقریبا تغییر کند. اگر احمد میرعلائی با همان کارنامه زیرمتوسط این پروژه را پیش میبرد، این سریال به کارویژه عملیات رسانهای تبدیل نمیشد. از سوی دیگر حاتمیکیا مجبور بود با شرایطی غیرآرتیستیک و کاملا اداری پروژه را پیش ببرد. رضوی یکی از چهرههای کارکشته سینماست که در فعالیت بیش از یک دههای خود کارنامه قابل اعتنایی از خود به جای گذاشته و میتوان اطیمنان داشت شرایط تولید را از سیکل اداری خارج و فضایی کاملا هنری برای تولید آن فراهم کند.
حالا جریان انقلابی با تهیهکننده انقلابی مواجه است که میتواند کارزار تولید این سریال را به سرانجام برساند.
چرا تولید سریال موسی (ع) برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد؟
دستاندازیها، تخریبها ومرگ پر از ابهام مرحوم سلحشور و بیماریهای گوناگون جمال شورجه نشان میدهد چرا این پروژه نمیتواند از یک هزارتوی سخت عبور کند.
ظاهرا این پروژه درباره سلوک و زیست حضرت موسی (ع)، اما به واقع این پروژه درباره بنیاسرائیل است. دست کم یک چهار قرآن به روایات مختلف درباره این پیامبر آسمانی و قصص قوم بنیاسرائیل اختصاص دارد. در قرآن کریم به صورت مفصّل به بیان زندگی، ویژگی ها و نوع برخورد «بنی اسرائیل» با پیامبران پرداخته شده است. در قرآن کریم، 41 بار از این قوم نام برده شده، همچنین در عهدین، سیر تحوّلات و اوصاف آنان در سفرهای گوناگون بیان شده است.
درباره بنی اسرائیل در منابع تاریخی اسلامی مطالب زیادی نقل شده و حکایت زندگی آنان از آغاز تا پایان مطرح گردیده است، اما با نگاهی اجمالی میتوان که بسیاری از این مطالب برگرفته از عهدین و فاقد مقبولیت قرآنی هستند.
یکی از اقوامی که به صورت مفصّل مورد توجه قرآن قرار گرفته و آیات زیادی به ذکر وقایع و حوادث و گاه ویژگی های آنان پرداخته است، قوم بنی اسرائیل است. قرآن حتی به بیان بسیاری از اموری که بنی اسرائیل بر سر آن اختلاف نظر دارند نیز پرداخته است.
علّامه طباطبائی در بحثی ذیل یکی از آیات میفرماید: بنی اسرائیل با آنکه مدعی بودند همیشه بر دین جدّشان حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده و خدای یگانه و غیر جسمانی را پرستش می کنند، اما چون دارای خویی مادی و حسی بودند، و اصالت حقیقی را در ماورای حس نمیدانند و چون سال ها در خدمت قبطیان بت پرست بودند، به همین دلیل، با دیدن نشانه هایی از بت پرستی به سرعت به آن روی می آوردند.
قرآن کریم در آیه ای از اینکه بنی اسرائیل با وجود نشانه های زیادی که خداوند برای آنان فرستاد، باز هم در گمراهی بودند، آنان را مورد مذمّت قرار می دهد: (سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَمْ آتَیْنَاهُم مِّنْ آیَة بَیِّنَة وَمَن یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ) (بقره: 211) این نشانه ها شامل مار شدن عصای موسی(علیه السلام)، سایه انداختن ابرها بر سر بنی اسرائیل در روزهای آفتاب سوزان، شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعون و انزال من و سلوی برای آنان بود. اما آنان کفر ورزیدند و گناهانی مانند نقض عهد، قتل انبیا و ترک وصیت های حضرت موسی(علیه السلام) را مرتکب شدند
ساخت پروژه موسی به مراتب از ساخت فیلم مصائب مسیح (مل گیبسن) در ایران دشوارتر است. هر پروژهای که حتی گوشهای از آن به انحرافات بنیاسرائیل اشاره میکند با مصائب سنگینی مواجه خواهد شد.
جیمز کاویزل چگونه پس از مصائب مسیح که با انتقادات گسترده محافل صهیونیستی مواجه بود ممنوعالکار شد؟
جیمز کاویزل چگونه پس از مصائب مسیح که با انتقادات گسترده محافل صهیونیستی مواجه بود ممنوعالکار شد؟
جیمز کاویزل چگونه پس از مصائب مسیح که با انتقادات گسترده محافل صهیونیستی مواجه بود ممنوعالکار شد؟
از سودیگر عموم پروژه سینمایی درباره پیامبران در سطح جهانی با انحرافات عقیدتی همراه استکه نمونه شاخص آن فیلم نوح (ع) دارن آنوفسکی است.
اما قصه موسی روایتی بر اساس مصادیق انحرافی یا برگرفته از عهدین نیست. این یک روایت قرآنی است که برای ساخت آن در جمهوری اسلامی از نبرد مستقیم با حاکمیت رژیم اشغالگر قدس واجبتر است. انحرافهای عقیدتی بنیاسرائیل هزاران سال بعد نمود واضحی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر جهان به خود گرفته است و قطعا ساخت این پروژه جنجالی درباره ریشههای بنیاسرائیل تاثیرات گستردهای در خاورمیانه خواهد داشت. متاسفانه دستگاههای فرهنگی کشور با مناسبات جهانی تولید فیلم و سریال و اثرات وضعی منطقهای آن آنچنان آشنا نیستند و اگر سطح این آگاهی به مناسبات گسترش مییافت، بسیاری از مسئولان اصرار و تلاش خود را برای ساخت سریال موسی(ع) چند برابر میکردند. ساخت چنین اثری مصداق جنگ نظامی مستقیم با ایالات متحده و رژیم اشغالگر و پیروزی قطعی است.
پاپاراتزیها پروژه «گوساله سامری» را با هجمه دروغین درباره بودجه سریال آغاز کردند؟
در دو روز اخیر پروژه گوساله سامری توسط پاپاراتزهای مجازی با دستمایه قرار دادن یک گزارش محاسباتی افسانهای درباره بودجه سریال کلید خورده است. چهارم دیماه جلسهای با حضور وزیر فرهنگ در کمیسیون فرهنگی مجلس برگزار شد، رایزنیهایی که ظاهراً به اختصاص بودجههای قابل توجه برای برخی تولیدات الف ویژه تلویزیون منجر شده است.
حجتالاسلام محمدرضا میرتاج الدینی نائب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی درباره تولیدات الف ویژه سیما گفتوگویی را با خبرگزاری تسنیم انجام داد و گفت: در مقابل رسانههای استکباری و دیکتاتوری رسانهای علیه انقلاب اسلامی شکل گرفته، لازم است رسانههای داخلی از جمله صداوسیما را تقویت کنیم که در دو دهه گذشته فیلم فاخری تولید نشده و شاهد آن نبودهایم. بعد از سریال «امام علی(ع)» و «مختارنامه» یا سریالی درباره امام رضا(ع) – «ولایت عشق» – از این نوع سریالهای فاخر کم داریم. سریالهایی که الف ویژه و فاخرند و هزینهها و اعتبارات سنگینی را میطلبد.»
میرتاج الدینی تاکید کرد: «باید تشکر کنیم از صداوسیما که دو سالی است سریال فاخرِ «سلمان فارسی» را آغاز کرده و سناریویِ «حضرت موسی(ع)» را هم پیش میبرد. بالأخره هرکدام از این سریالها، دو هزار میلیارد بودجه میخواهند. سالی هزار میلیارد باید تزریق بشود تا اینها راه بیفتند. با بودجههای محدود صداوسیما به جایی نمیرسند و ما باید به دنبال منابع جدید برای حمایت از این کارهای بزرگ، نوسازی تجهیزات رسانه ملّی و آنتنهایی که دارند؛ ماهوارههایی که قرارداد میبندند و بخشهای خصوصی و تحریمهایی که ایجاد میشود.»
همزمان با این انتشار این اظهار نظر از سوی میرتاجالدینی، خبرآنلاین با تحلیل اظهارات این نماینده مجلس گزارشی را منتشر کرد و در بخشی از آن نوشت: وقتی بعد از پنج سال برآورد این سریال از ۲۰۰ میلیارد تومان به ۲ هزار میلیارد تومان رسیده و ده برابر شده، در حالی که هنوز ساختش شروع نشده؛ میتوان به این نتیجه رسید که هزینه نهایی تولید رقمی نزدیک به ده هزار میلیارد تومان خواهد بود چرا که در کمترین حالت هزینه نهایی یک سریال الف ویژه ۳ برابر برآورد اولیه است. تنها پروژهای که همان میزان برآورد شده به اتمام رسید، سریال «مدار صفر درجه» به کارگردانی حسن فتحی بود در حالی که سریالهای دیگر مثل «معمای شاه» با زیر ده میلیارد تومان برآوردشان شروع شد و نهایتا با ۵۶ میلیارد تومان به پایان رسید این یعنی هزینه نهایی ساخت سریال «معمای شاه» دو برابر سریال «مختار نامه» بوده است.
تحیل خبر آنلاین به سرعت تبدیل به خبری با تیتر بودجه دههزارمیلیارد تومانی سریال موسی شد و فوج حملات به سمت تهیهکننده سریال در فضای مجازی آغاز شد.
دست کم تمام افرادی که پس از آشوبهای اخیر بابت موضع گیری های اخیر رضوی از او دلخور بودند، پیامهای انتقادی خود را منتشر کردند.
مهاجم با عناوین حقیقی و حقوقی دارای گستردگی و تنوع بسیار جالبی بودند. سیامک رحمانی سردبیر سابق مجله پیام دامپزشکان که برای هر شماره با یک سلبریتی درباره نگاهداری حیوان خانگیاش گفتوگویی را تدارک میدید، متلکهایش را در توییتر منتشر کرد.
رهبران خارج نشینی که همچون علی مصلح (کارشناسی سینمایی اینترنشنال) و گلاویژه نادری (مدیر روابط عمومی محصولات محمد صادق رنجکشان) را میتوان به عنوان طرفهای مهاجم به سوی سریال موسی توصیف کرد.
اغلب گزارشها و اظهارنظرهای منتشر شده کاملا هماهنگ و همسو به نظر میرسند و در این مورد خاص رسانههایی که ظاهرا همسو با عقاید سازندگان هستند سکوت پیشه کردهاند و هیچ واکنشی به تحلیل اقتصادی – افسانهای منتشرشده نشان نمیدهند.
بیشتر بخوانید:
واکنش سید محمود رضوی به شایعه بودجه سریال حضرت موسی
با اوجگیری حملات تهیهکننده در توییتر خودش اعداد و ارقام مطرح شده را تکذیب کرد. تولید سریال موسی(ع) کلید نخورده اما پروژه گوسالههای سامری در حال تکمیل شدن است.
حالا باید منتظر ماند و دید مسئولان ارشد سیما در مورد این هجمه گسترده به سیما که دستمایه آن سریال موسی(ع) است چه واکنشی را نشان خواهند داد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، امروز (۲۷ آذر) سالروز ترور و شهادت آیتالله شهید «محمد مفتح» رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران و روز وحدت حوزه و دانشگاه است. به همین مناسبت گزارشی کوتاه از بخشی از زندگی شهید مفتح منتشر میشود که شما را به مطالعه آن فرا میخوانیم:
تولد و کودکی
آیتالله شهید «محمد مفتح» فرزند آیتالله «محمود مفتح» روز ۲۸ خرداد ۱۳۰۷ در روستای «کلهسر» در شهرستان فامنین (یکی از شهرهای استان همدان) به دنیا آمد و روز ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در تهران توسط عوامل گروهک تروریستی فرقان (کمال یاسینی) به شهادت رسید.
وی را فردای آن روز (۲۸ آذر) در صحن حرم حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپردند. سالروز شهادت وی در تقویم به روز «وحدت حوزه و دانشگاه» معروف است.
تحصیل همزمان در «حوزه» و «دانشگاه»
شهید مفتح دروس اولیه فقه را در همدان نزد «ملا علی معصومی همدانی» فراگرفت و دروس حوزه را در قم نزد اساتیدی مانند امام خمینی (ره)، آیتالله العظمی حسین طباطبایی بروجردی، آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیتالله سید محمد محقق داماد، آیتالله علامه رحیم ارباب آموخت.
علاقه شهید مفتح باعث شد تا به تحصیلات جدید نیز بپردازد. با گذشت زمان، علاوه بر این که یکی از مدرسین معروف حوزه علمیه شد، موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه شد.
بعد از انقلاب عضو شورای انقلاب بود و سرپرستی دانشکده الهیات دانشگاه تهران را برعهده داشت. وی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مدتی دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران بود.
شهید مفتح بهطور همزمان در دانشگاه در رشته فلسفه مشغول به تحصیل بود و در حوزه علمیه قم هم حضور پیدا میکرد.
تبعید به زاهدان برای جلوگیری از فعالیتهای سیاسی
شهید مفتح علاوه بر درس و بحث، در مساجد علیه حکومت پهلوی به سخنرانی پرداخت و با سفر به شهرهای مختلف ایران مانند آبادان، اهواز، خرمشهر، کرمان، اصفهان، یزد و شیراز به آگاهی مردم کمک کرد، اما حکومت پهلوی وی را بهدلیل سخنرانی و فعالیت علیه این رژیم دستگیر کرد و به زاهدان تبعید کرد.
سال ۱۳۴۸، پس از آنکه از تبعید آزاد شد، همگام با آیتالله شهید «مرتضی مطهری» به تدریس در دانشکده الهیات دانشگاه تهران پرداخت.
پس از آنکه حسینیه ارشاد تعطیل شد، در مسجد جاوید کلاسهای فلسفه، تفسیر قرآن و نهجالبلاغه تشکیل داد، اما در سال ۱۳۵۴ بار دیگر رژیم وی را دستگیر کرد.
درگیری سیاسی با گروه فرقان
اعضای گروه فرقان بهمناسبتهای مختلف در مسجد قبا برنامههایشان را برگزار میکردند، اما آیتالله مفتح از آنجا که با تفکرات آنها مخالف بود، مانع از فعالیت آنها میشد.
شهید مفتح ضمن پیگیری بهوجود آوردن تحول در دانشگاه، از نظر خط فکری در زمینه مسائل عقیدتی با خطوط التقاطی سخت مخالفت داشت و در برابر احزاب و گروهکهایی که تفکر انحرافی داشتند، لحظهای آرام نمیگرفت و در مواردی با آنان درگیر میشد و به سبب همین موضعگیری صریح بود که گروه فرقان اقدام به ترور وی کرد. (۱)
ترور
روز ۲۷ آذر ۱۳۵۸ چهار نفر از اعضای گروه فرقان مأمور ترور آیتالله مفتح میشوند. در میان این چهار نفر، «کمال یاسینی» مأمور ترور آیتالله مفتح میشود.
اعضای گروهک فرقان بهدلیل رفت و آمدهای مخفیانه در دانشکده الهیات و مسجد قبا و زیر نظر گرفتن تحرکات آیتالله مفتح، متوجه شده بودند که وی بر خلاف سایر مقامات کشور با خود اسلحه حمل نمیکند و میدانستند که اگر بتوانند محافظین را بزنند، مفتح اسلحهای برای دفاع از خود ندارد.
در جریان عملیات، دو نفر از اعضای فرقان در ورودی دانشکده الهیات به محافظین آیتالله مفتح تیراندازی میکنند و آنها را به شهادت میرسانند و در این میان، دست، شانه و پای آیتالله مفتح مجروح میشود.
اولیای خدا، شهادت را یکی پس از دیگری به ارث میبردند
بخشی از پیام امام خمینی (ره) بهمناسبت شهادت شهید مفتح بدین شرح است:
«.. منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و بهسوی او میرویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا (علیهمالسلام) شهادت را یکی از دیگری به ارث میبردند و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست و دعا میکرده و میکنند. بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟…» (۲)
اهمیت وحدت دو قشر «حوزه» و «دانشگاه»
شهید مفتح در مصاحبهای تلویزیونی که در سال ۱۳۵۸ انجام داد، به موضوع «وحدت حوزه و دانشگاه» و اهمیت آن اشاره کرده است که بخشی از آن را در زیر میخوانید:
«… امام مرتب وحدت تمام اقشار مختلف مد نظرشان بود. مخصوصا روی دو قشر دانشگاهی و روحانی تأکید خاصی داشتند و آن را مطرح میکردند.
آیتالله مفتح به این اظهار مجری، چنین پاسخ داد: بنده معتقدم این مسأله ضروری است و حتما این دو قشر باید با هم متحد و مرتبط باشند. ما میدانیم جهت هر دو یکی است. یعنی جهت فکری، علمی و مشی اجتماعی و سیاسی دانشگاه بهسمت سعادت بخشیدن به ملت ایران است که تبعاً روحانیت هم همین هدف را دارد؛ بنابراین وقتی هدف روحانیت و دانشگاه و دانشگاهی، یکی است تبعاً باید با هم مرتبط باشند.
ما میدانیم که ارتباط این دو قشر علمی و تحصیل کرده، چه ثمرات فراوانی برای ملت دارد و چگونه به ملت در پیشرفت در جهتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کمک میکند.
به نظر شما نزدیک شدن این دو قشر چه تأثیری در تداوم انقلاب و رهبری دارد و چرا امام بر آن تأکید دارند؟
وی افزود: پیروزی انقلاب ما در سایه وحدت این دو قشر و سایر اقشار بود. در دانشگاه، اجتماعات عظیمی که در دانشگاهها تشکیل میشد، اکثر روحانیون هم حضور داشتند و در محافل روحانی، دانشگاهیان هم بودند؛ یعنی وحدت و هماهنگی میان دانشجوی دانشگاه و طلاب علوم دینیه، میان آیات و مراجع و شخصیتهای دانشگاهی بوجود آمد که در سایه این وحدت و ارتباط و وحدت سایر قشرها توانستیم بزرگترین قدرت منطقه را که همان قدرت طاغوت بود، به زانو درآوریم. روشن است که این شکست قدرت طاغوت در سایه وحدت این دو قشر بود.
همانگونه که اتحاد این دو قشر «حوزه» و «دانشگاه» در به ثمر رسیدن انقلاب تا این مرحله نقش مؤثری داشت، طبیعی است که در تداوم انقلاب و در مراحل بعدی پیروزی هم همین اتحاد نقش مؤثری خواهد داشت؛ یعنی اگر خدای ناکرده این اتحاد برهم بخورد، ما درجا خواهیم زد و به احتمال زیاد، شکست خواهیم خورد و از این جهت و در تداوم انقلاب و در ادامه جنبش ملت ایران تا رسیدن به پیروزی نهایی ضرورت دارد که این دو قشر با هم متحد باشند…» (۳)
شهید مفتح، حلقه اتصال «روحانیون» و «دانشجویان»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد شهید مفتح فرمودند:
«مرحوم شهید مفتح، علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته، فداکار، روشنفکر و آشنا به نیاز زمان بود. خصوصیتی داشت که این خصوصیت در تعداد معدودی از فضلای آن زمان وجود داشت و آن، قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی (بود) که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند…
تصادفی هم نیست که روز اتحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شده است؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود متناسب با چنین خصوصیتی.
خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد و آن، شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای تعالی بندگان ساحل خود را از این اجر محروم نکرد.» (۴)