چرا مردم به رسانه اعتماد ندارند؟!
مدیر انصاف نیوز معتقد است امروزه اعتماد مخاطب به رسانه های داخلی کاهش یافته و برای ترمیم این شکاف، نیازمند رفع محدودیتهای خبری و کاهش تصدی دولت بر رسانه هستیم.
به گزارش مجاهدت از مشرق، برنامه “ساعت بیست و چهار و یک دقیقه” در قسمت پنجم از فصل دهم این مجموعه برنامه با موضوعِ مهندسی اراده در سازه های 5گانه برای رسیدن به تعادل شناختی رسانه و جامعه با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و علی اصغر شفیعیان، مدیر شبکه انصاف نیوز و فعال رسانه روانه آنتن رادیو گفتوگو شد.
*ساحت های سه گانه اراده
داودی در ابتدای برنامه گفت: اراده در علوم مختلف، تعابیر متفاوتی دارد که اگر محقق نشود، کاری صورت نخواهد گرفت. اراده دارای سه ساحت است؛ در جایی مفهومِ شناختی باید بر اراده تاثیر بگذارد تا رسانه فهم دقیقی از مخاطب و مخاطب فهم صحیحی از رسانه داشته باشد و در این صورت رسانه باید مخاطب را به سرمایه اجتماعی تبدیل کند.
از این رو ابتدا باید سراغ اراده فردی مخاطب نسبت به رسانه و نیز مخاطبی که خود رسانه است، برویم ولی این مفهوم لزوما به معنای ادبیاتِ مشترک نیست. مثلا وقتی درباره امنیت ملی صحبت می کنیم، برای یک گروه نباید امنیت حزبی و برای دیگری امنیت ملی معنا شود یا یک مقوله فرهنگی برای یک نفر نباید مفهومی جدی باشد و برای دیگری مقوله ای غیر اولویت دار معنا شود.
*خلقِ رسانه جمعی و تشکیلاتی
ساحت دوم به اراده گروهی و جمعی باز می گردد. یکی از کارکردهای حوزه شناختی، قرار دادن افراد مختلف با ادبیات های گوناگون در قالب یک درک واحد است. در این جا با مهندسی ادراک به اراده جمع می رسیم که اگر در قالب یک ساختار رسانه ای باشد، ما را به رسانه جمعی رهنمون می سازد که سعی دارد اتمسفر جدیدی را بر اساس ادراکات خلق کند و هدف، افزایش و ارتقای کیفی مخاطب نسبت به سرمایه اجتماعی است.
در ساحت سوم که بسیار مهم است، حوزه شناختی وارد اراده سازمانی می شود و فردی که در قالب یک گروه رسانه ای قرار گرفته، باید محتوایی تولید کند که در دو ساحت رفتاری و تشکیلاتی پیامی ساختاری داشته باشد.
*رسانه؛ مجادله بهجای مباحثه
رفتار سازمانی رسانه ای در کشور به شدت دارای اعوجاج است و از این رو تضارب به جای مباحثه افزایش پیدا کرده و در سازمان رفتاری رسانه بیشتر شاهد مجادله هستیم.
از این پس مخاطب به سرمایه اجتماعی تبدیل می شود که به عنوان سازمان رای اجتماعی و فرهنگی تلقی شده تا مفاهمه شکل گیرد. پس رسانه و افراد به مرحله سازمان-رفتاری رسیده اند که باید متناسب با اقتضائات جامعه باشد و در نتیجه به سازمان رای سرمایه اجتماعی بدل شود.
*تحمل پذیریِ سرمایهاجتماعی
در این جا مهندسی اراده در تیتر، روتیتر، لید، محتوا، ویدئو، عکس-نوشت و زاویه نگاه به یک موضوع تاثیر دارد؛ مفهومی که به شدت نمایان می شود، تحمل پذیری است که در این قاعده، تحمل سرمایه اجتماعی افزایش می یابد ولی سیستمی که باید او را حل و جذب کند، به چنین مرحله ای نرسیده است.
ضمن این که شناخت برای شکل گیری اراده در حوزه شناختی بسیار اهمیت دارد؛ خاصه نسبت به رسانهی سه وجهی و مخاطبی که دارای چنین قابلیتی شده است.
*توهم خبرنگاری
شفیعیان بحث را پی گرفت: با شکل گیری شبکه های اجتماعی همه مردم به رسانه دسترسی دارند و به این باور رسیدند که هر یک شهروند-خبرنگار هستند. این عبارت در زمانی به فردی غیر حرفه ای اطلاق می شد که اطلاعاتی را به دیگران می رساند ولی امروز باوری شکل گرفته که این افراد به واقع خبرنگار هستند و به رسانه حرفه ای نیاز ندارند.
این باور موجب شده از رسانه حرفه ای دور شویم و به شکل گیری جامعه توده ای دامن بزنیم. این مسئله در کنار ضعف تشکل ها و اصناف باعث می شود حکمرانی سخت تر شکل گیرد و به سختی پیام، اراده و خواستهی خود را منتقل کند.
*رسانه؛ بلندگوی یک طرفه
ما هم در حکمرانی دچار اشتباه شده و به حوزه تولید محتوا ورود کردیم. رسانه های بسیاری از جمله صداوسیما وارد این رویه شدند و به جای این که در حوزه نظارت قرار گیرد، به عنوان رقیب دیگر رسانه ها قلمداد می شوند و فضای رسانه ای را از کارکردهای واقعی دور می سازند.
به عقیده شفیعیان به غیر از رسانه های دولتی، دیگر گونه های رسانه، آلوده به این روند شدند و ما هم با اعطای انواع و اقسام یارانه ها، به جدا شدنِ آن ها از مخاطب دامن زده ایم. در این شرایط دیگر به نیاز مخاطب توجه نمی شود و رسانه به بلندگویی یک طرفه تبدیل می شود و احساس می کند مخاطب باید گفته او را بپذیرد.
مخاطب نیز به این باور رسیده به رسانه حرفه ای نیاز ندارد و شق سوم، سانسورهای رسانه ای است که منجر می شود جامعه به رسانه های رسمی و حرفه ای بی اعتماد شود و دیگر بود و نبود رسانه اهمیت ندارد.
*وبسایتها محکوم به شکستاند
داودی با ورود به این گفتگوی رادیویی، بحث را تکمیل کرد: داشتنِ دانش رسانه داری با دانشِ تولید کنندگی در رسانه متفاوت است. اعتبار بخش اول، تا نیمه اول دهه 80 پا بر جا بود و از آن پس دچار دگردیسی شد. با شکل گیری شبکه های اجتماعی و انسان-رسانه ها دانش مدیریت و تولید در رسانه باید توأمان در فرد وجود داشته باشد.
این فرد، مهندسی کنندهی جنس نیاز، ضرورت و انتظار در جامعه خواهد بود و به بیانی دیگر هم حاکم، هم حکمران و هم محکوم است. به همین دلیل وبسایت ها اگر صفحات مجازی را در شبکه های اجتماعی شکل نداده باشند، مشتری سابق را نخواهند داشت.
*همه انسان-رسانهها حرفهای نیستند
به عقیده این کارشناس حوزه شناختی وقتی از انسان-رسانه سخن می گوییم از یک مفهوم صحبت می کنیم ولی شهروند-خبرنگار یک کارکرد است. انسان-رسانه مفهومی عام است یعنی هر انسانی توانایی رسانه بودن را دارد که لزوما حرفه ای شدن را دربر نمی گیرد.
شفعیان هم تاکید کرد چنین طبقه بندی، نوعی برداشت غلط را در جامعه ایجاد کرده؛ چون بسیاری مردم نیازی به وجود رسانه را احساس نکرده و ضروری نمی بینند و می پرسند چرا این همه رسانه راه انداخته اید؟!
بخش دیگر هم به تصویر سازی مردم از رسانه های داخلی باز می گردد که یارانه و بودجه می گیرند و مردم باور دارند این کار بیهوده، از جیب آن ها هزینه می شود.
*اخبار غیرواقعی سلبریتیها
داودی در پاسخ گفت: وقتی از انسان-رسانه صحبت می کنیم، یعنی رسانه از مرحله دیوایس به مرحله هیومن تغییر فاز داده ولی به این معنا نیست که شهروندان می توانند بدون رسانه های مستمر، نقل و انتقال پیام جدی داشته باشد و حداکثر می توانند پیامی غیر عمومی را منتقل کند.
شفیعیان هم تاکید کرد: امروز دیگر وضع بدین شکل نیست و به همین دلیل یک بازیگر سینما اخباری منتشر می کند که شاید اصلا صحیح نباشد و یا یک بازیکن فوتبال -در سال1401- تعبیری غیر واقعی ارائه می دهد. لذا اگر فقط رسانه های حرفه ای را مجاز به خبر رسانی بدانیم، یک فوتبالیست به خود اجازه انتشار اخبار این چنینی را نداده و مردم هم دیگر او را باور نخواهند کرد.
*رسانه تندرو و سقوط مخاطب
داودی در تکمیل سخنان خود گفت: شهروند-خبرنگار یک باکس در رسانه اصلی است ولی انسان-رسانه مفهومی نسبت به کلیه تغییرات در جامعه رسانه محسوب می شود. از این جا وارد ساحت اراده و ماهیت می شویم. یعنی آیا همه می توانند برای جامعه نقش رسانه مفید را ایفا کنند؟ این مهم به شهروند-رسانه و خود رسانه باز می گردد.
بسیاری سایت های رسانه ای، یک شبه ساخته می شوند و سایر رسانه ها هم با تندروی جامعه را منحرف می کنند. در این صورت از رسانه تعامل و تعادل بخش به رسانهی برهم زننده تعادل می رسیم که در دوسه سال اخیر نمونه های آن را به وفور دیدیم.
مخاطب هم در آشفتگی رسانه به مرحله ای از خود مرجعی رسیده و خود را بی نیاز از رسانه قلمداد کرده که اول سقوط مخاطب را به دنبال دارد و اختلال شناختی را هم دامن می زند.
*لمپنیسم رسانهای
در این مرحله وارد لمپنیسم رسانه ای شدیم؛ چون سطح خبری با ورود مخاطب [به عرصه خبری] تنزل یافته. در این فضا رسانه های یک شبه روی کار آمدند که مثلا خبر انصاف نیوز را در کنار خبری دیگر گذاشته و به کلاژِ خبر ثانویه می رسند و به جامعه تحویل می دهند. در این صورت سیستم مصرفی شناختِ مخاطب بر باد می رود.
این کارشناس علوم شناختی ادامه داد: این رسانه خود را به عنوان استاندارد جدید تحمیل می کند. در حالی که رسانه یک شبه، بر اساس نیاز سطحی و گروهیِ زودگذر خلق شده اما نمی داند چه اثرِ منفی روی استاندارد یا توانمندیِ سایر رسانه ها طی یک دهه می گذارد و این رسانه ها، خود اختلال شناختی محسوب می شوند.
*کنار زدنِ حرفهای ها
در بسیاری موارد کار با ادعای رسانه ای تفاوت می کند؛ فرد مدعی ممکن است توانِ اداره ی یک وبلاگ را هم نداشته باشد؛ چون در جرگه رسانه و خبر، صرفا فردی بهانه جو بوده؛ این فرد وقتی نیازهای یک گروه را به عنوان نیاز یک ملت منتشر می کند، نقطه آغاز انحراف در رسانه خواهد بود.
در این جا نیازهای یک گروه به جای نیازهای یک ملت ارتقا می یابد و نیازهای یک ملت به خواست یک گروه کاهش پیدا کرده و از این پس رسانه های حرفه ای کنار رفته و تعدادی رسانهی یک شبه شکل می گیرد ولی در این رویه، کاهندگی و برهم زدن استاندارد ایجاد شده است.
*برهم خوردن تعادل میدانی و محتوایی
برخی رسانه ها سبد مصرف را برهم می ریزند؛ مثلا نمی توانند نیاز سرگرمیِ جامعه را پاسخ دهند و به جای اجماع و اراده برای افزایشِ سبدِ مصرف، مخاطب را نیز محدود می کنند؛ بنابراین سطح عالی پاسخ به نیاز و تبدیلِ آن برهم می ریزد و سبد مصرف و تولید مخاطب در حوزه رسانه کاملا از بین می رود.
از این جا به بعد مخاطب اقدام به تولید رسانه ای می کند که باید دید تا چه سطحی از استاندارد، به اخبار دسترسی دارد؛ لذا جامعه دچار اختلال ادراکی در حوزه تولید رسانه ای شده و تعادل میدانی و محتوایی برهم می خورد.
*عذرخواهی ازمخاطب درماجرای مهساامینی
شفیعیان هم با ورود به بحث درباره مدیریت انتظارات در جامعه سخن گفت: در حال حاضر 13 هزار رسانه داریم و از طرفی رسانهی ما با بحران مواجه است.
مثلا در جریان مهسا امینی رسانه ها در هفته اول تا حدی دست به اطلاع رسانی زدند و سپس قرار شد فیتیله ها قدری پایین آید که شاید توجیهات امنیتی داشته باشد. ما در همان مقطع بنابر این که نمی توانیم اطلاع رسانی کاملی داشته باشیم، از مخاطب عذرخواهی کردیم و او دریافت رسانه ما عذری دارد.
در مواردی مشابه مخاطب را صادقانه در جریان امور قرار دادیم؛ ولی در بسیاری موارد اخبار را حذف نمی کنیم و به اطلاع مخاطب می رسانیم.
*گفتگوی کلیشهای با رئیسجمهور
مدیر عامل انصاف نیوز با اشاره به روند انتشارِ اخبار مربوط به تیراژ روزنامه ها گفت: پیش از انتشار این گزارش صاحبان روزنامه های پر تیراژ یا پز می دادند یا یارانه هایی دریافت می کردند که در حدشان نبود. همین رویه انتظاری در مخاطب پدید آورد که باید واقعیت را به او گفت و از آن پس با ما ارتباط برقرار کرده و یا حتی ما را نقد می کرد.
از طرفی برخی مطالب -از جمله مصاحبه با رئسای جمهور در تلویزیون- ظاهری کلیشه ای و ساختگی دارد و گویی مصاحبه کننده پاس گل می دهد و همین روند انتظاری غلط را نسبت به مصاحبه در جامعه پدید می آورد.
این مثال را بیان کردم تا بگویم رسانه باید انتظارها را از خود بالا ببرد؛ چون اگر توان اقناع مخاطب و شفاف سازی را داشته باشد، درباره سایر امور جامعه اقدامی حرفه ای انجام خواهد داد.
*تشویش رسانهای؛ جامعه ملتهب
داودی بحث را ادامه داد: رسانه ای که تشویش ایجاد می کند، استاندارد اصلی برای نیاز را برهم می ریزد ولی باید دانست جامعه با دانستن برخی مسائل، به استاندارد می رسد یا به تشویش؟! رسانه به جای این که به خود بپردازد، به دیگر مسائل توجه می کند؛ یعنی در حوزه شناختی ادراک ناقص را به جای شناخت کامل جا می زند.
برخی رسانه ها استانداردهای فرعیِ غیر حرفه ای به منظور تشویش و التهاب شکل می دهند و این، جای حرفه ای گری را می گیرد و از آن پس جامعه وحشت زده خواهد شد و یک جامعه مهیج با استانداردها پیش نمی رود.
*رسانهی التهاب آفرین
این کارشناس رسانه به رادیو گفتوگو گفت: زمانی که چنین رسانه هایی گسترش می یابند، افزایشِ هیجان فرعی به نیاز و انتظار تبدیل خواهد شد. مثلا فلان رسانه یا خبرگزاری برای عقب نیفتادن از مخاطب، به این التهابات دامن می زند و در نهایت جامعه از حالت تعادل روانی خارج می شود.
در این جا اختلال با هدف برهم زدن تعادل شکل می گیرد و وقتی زور ضد تعادل بیشتر باشد، حرف تعادل در جامعه برش نخواهد داشت.
*دولت دست از رسانهداری بردارد
شفیعیان هم در نتیجه گیری سخنان خود گفت: رسانه در کشورمان به صورت کلان فاقد اعتماد مخاطب است و فرستنده هر چه را ارسال می کند، از سوی مخاطب شنیده نشده و یا با آن ارتباط نمی گیرد.
لذا باید از جایی شروع کرده و اعتمادسازی کنیم. به نظرم کرونا موقعیتی تاریخی بود چون اعتبار رسانه ای را از دست داده بودیم و اگر وزارت بهداشت به درستی اطلاع رسانی می کرد، اعتماد تا حدی باز می گشت و این الگو را می شد به بخش های دیگر تسری داد.
همچنین در مهم ترین اقدام، حاکمیت و دولت باید دست از رسانه داری بردارند و این روند را به حداقل ممکن برسانند؛ چون رسانه های متعدد به صورت طبیعی رقابت نمی کنند؛ از طرفی محدودیت ها حتی الامکان باید کاهش پیدا کند تا مردم به سمت رسانه های حرفه ای گرایش یابند.
این برنامه به تهیهکنندگی نوشین رهگذر، اجرای کارشناسی دکتر محسن آقایی، گویندگی حمید عبیری، پژوهشگری زهرا سهل آبادی، هماهنگی مهدی تاجیک، خبرنگاری آزاده خواجه نصیری و سردبیری دکتر علیرضا داودی تهیه و پخش میشود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
چرا مردم به رسانه اعتماد ندارند؟! بیشتر بخوانید »