علیرضا قزوه

نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد

نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد


نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، علیرضا قزوه شاعر و نویسنده کشورمان، قصیده‌ای تازه را برای سید مقاومت، شهید سیدحسن نصرالله سروده و منتشر کرد.

جهان چاه درد دل توست، سید!

جهانا چنین با من آخر چرایی؟

کجایی دل عاشق من کجایی؟

چنانم هوایی ست این بی نوا دل

که گویا تعلق ندارد به جایی 

یه هر صحنه تا جلوه ات شد نمایان

گشادم زبان را به حمد و ثنایی

نسب نامه از آسمان دارم، اما 

دریغا که در من نمانده ضیایی

کی ام من؟ یکی از همین خاکیانم

گرفتار نفسی، اسیر هوایی

یکی دستگیرم شود، دستگیرم

“که در تابم از دست زهد ریایی”

قضا را یکی سیّدی می شناسم 

یکی سیّدی، ساقی باصفایی

حسن، سیّدی از تبار حسینی

یکی سیّد مستجاب الدّعایی

تو مثل خودت هستی و چون شما نیست

ندیدم شبیه شما هیچ جایی

در این روزگاران خبط و خطایا

یکی سر نزد از جنابت خطایی

به گرد جهان گشته نام وزینت

تو خود سنگ زیرین این آسیایی

تو هم سر به زیری و هم سرفرازی

چه فرمانبری و چه فرمانروایی

به خونخواهی رأس های بریده

نیامد جز از حنجر تو صدایی

ز بس پاک هستی و معصوم ماندی

یقین دارم از زمره ی اولیایی

نه سرگرم دنیا، نه سرخوش به دیبا

جهانی و بنشسته بر بوریایی

دعا می کنم بعد شام غریبان

سحرگاه خندان به رجعت درآیی

حسین(ع) و حسن(ع) را تو در سینه داری

به چشم شهیدان چقدر آشنایی

 تو از نیل با لشکر حق گذشتی

به دست تو داده ست موسی عصایی

نترسید از پیلبانان صهیون

که این ملک معراج، دارد خدایی

تو از هفت خوان خطر چون رهیدی 

به هر خوان بریدی سر اژدهایی

چه آسان به نصر الهی رسیدی

که هر مشکلی را تو مشکل گشایی

تو از ساقه تا صدر، از جنس نوری

تو خود میوه ی سدرة المنتهایی

ازاین پارسی دان عرب های عارف

ندیدم چو تو عاشق پارسایی

بخوان ای نمیرا ترین صوت قرآن 

که زیباترین بانگ “حی علا”یی

جهان چاه درد دل توست، سیّد! 

تو با دردهای علی(ع) آشنایی

حسن هستی و حُسن یوسف تو را هست 

تو خود وارث غربت مجتبایی

تو از جنس زخم حسین(ع) شهیدی

تو “ضاحیه” را کرده ای کربلایی

تو براترین خطبه ی ذوالفقاری

تو غراترین ضربت مرتضایی

شکستی چنان تیغ سفیانیان را

که پنداشتم حمزه ی مصطفایی

سبکبار و آسان ز دنیا گذشتی

نکردی به دنیای دون اعتنایی

تو هم مثل من دل رضا کن به مشهد

که از خادمان امام رضا(ع)یی 

عبای شهادت شما را کفن شد

که عمری ست در خط آل عبایی

کجا می روی ای دل دلشکسته؟

بر این آستان آمدی سر بسایی

دل ساده ای دارم و دست خالی

سپردم دلم را به دست دعایی

سحرگاه نور است شام صیامت

تو از تیره ی روشن ربنایی

در آیینه در حال تکثیر نوری

عجب روشنایی، عجب روشنایی

تو بحر شگفنی، تو وزن غریبی 

تو مضمون نایاب اشعار مایی

ز طوفان رهیدی، به ساحل رسیدی

عجب ناخدایی، عجب ناخدایی

یکی شد تو را زندگی و شهادت 

که هم ابتدایی و هم انتهایی

“حماس” و “حماسه” به نصرت رسیدند

عجب ماجرایی، عجب ماجرایی

انتهای پیام/



منبع خبر

نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد بیشتر بخوانید »

از سوختن دلت دلم سوخته است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، نشست ادبی «دلم سوخت..» با نظر به بیانات رهبر معظم انقلاب در سوگ مظلومیت شهدای اردیبهشت با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار شامگاه جمعه 18 خرداد در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سیدمسعود علوی‌تبار شاعر در این نشست در سخنانی با بیان اینکه بر آینه شهادت هیچگونه غبار و زنگاری وجود ندارد و نخواهد داشت،‌ اظهار داشت: به همین خاطر با اطمینان می‌توان گفت که به گواهی مصادیق متعدد تاریخی، شهادت رساترین رسانه انقلاب و بلکه رساترین رسانه جامعه اسلامی در طول تاریخ بوده است.

علوی با بیان این مطلب که شهیدان هم خود زنده‌اند و هم با شهادت خود باعث آگاه‌تر شدن، پویاتر شدن، و زنده‌تر شدن جامعه نیز می‌شوند،‌ افزود: همانگونه که با شهادت شهید بهشتی در هفتم تیرماه 1360 آگاهی مردم از فعالیت‌های مخرب  ضدانقلاب بیشتر شد و شهادت شهید بهشتی اسباب همدلی و اتحاد مردم را فراهم آورد، با شهادت مظلومانه سیدابراهیم رئیسی و همراهانش آگاهی مردم از تلاش‌های بی‌وقفه شبانه‌روزی و  روحیه جهادی شهید رئیسی بیشتر شد که همدلی و اتحاد هر چه بیشتر را در سطح جامعه به دنبال خود داشت. تمام خوبی‌هایی که خداوند در نهاد بشر به ودیعه نهاده است، سرانجام به وسیله شهادت از طرف خداوند مهر تأیید و تکمیل می‌خورند.

در این نشست که با بداهه‌نویسی خوشنویسان ایرانی از جمله مسعود ربانی، محسن شعبانی و خوشنویسان هندی از جمله محمد‌آرمان حبیب همراه بود، شاعرانی چون علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدی راد، امیر عاملی، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی تبار، کمیل کاشانی، سید تصور مهدی، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار‌نظامی، پروانه نجاتی، نجمه پورملکی، میترا ملک‌محمدی، لیلی حضرتی، آمنه آل‌اسحاق، فاطمه ناظری، ام‌البنین بهرامی، صامره حبیبی، آسیه مراد پور، و صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعاری که شاعران در این برنامه که به صورت مجازی خواندند،‌ به شرح ذیل است:

امیر عاملی:

دلم سوخت وقتی که جمعی شما را
ندانست قدر و غریبانه رفتی
دریغا به توصیف راهت  نشستند
زمانی که مظلوم از خانه رفتی

***

نغمه مستشارنظامی:

دلم سوخت با دیدن قاب عکست، دلم سوخت مانند انگشتر تو
دلم سوخت وقتی خبر زیر و رو شد، دلم سوخت با دیدن پیکر تو
دلم سوخت با بالگرد تو در مه، دلم سوخت با  آخرین عکس‌هایت
دلم سوخت با شال سبز غریبت، دلم سوخت با روضه مادر تو
دلم سوخت وقتی که گفتند از تو، زمانی که دیگر نبودی ببینی
دلم سوخت با یاد آن قلب زخمی، دلم سوخت مانند بال و پر تو
شنیدی، گذشتی، شنیدی، نهفتی، به جز با امین راز دل را نگفتی
«برای رییسی دلم سوخت» دل را، چه سوزاند این جمله‌ رهبر تو
دلم سوخت، با یاد زخم زبان‌ها، کجایند امروز نامهربان‌ها
«خداحافظ ای داغ بر دل نشسته»، خداحافظ تو، خدا‌ یاور تو

***

عبدالرحیم سعیدی راد:

به راه هر چه دشمن کار کردند
شبیه کار استکبار کردند
دل من سوخت آقای رئیسی!
تو را دیدند و باز انکار کردند

***

پروانه نجاتی:

برای سوره انسان دلم سوخت
برای مردن وجدان دلم سوخت
به روی کارهایت چشم بستند
برای این همه کتمان دلم سوخت

***

سید مسعود علوی تبار:

سیه‌پوش داغ رئیسی جهان بود
عزادار این سوگ پیر و جوان بود
دل زخمی کوه پر بود از  غم
به رنگ شهادت دل آسمان بود
میان غبار مه آن نازنین مرد
نشان داد او لاله‌ای بی‌نشان بود
در آن دم که بلبل ز دل ناله می‌کرد
بهار دل‌انگیز ما چون خزان بود
به جز ناله کردن گریزی نباشد
ز غم مرغ دل را چنین آشیان بود
نه تنها دل ما از این غم کباب است
نصیب جهان زین مصیبت فغان بود
برای رئیسی دلم سوخت و ای کاش
کمی ابر باران دلش مهربان بود

***

علی حسن پور آستانه:

لعنت به کسی که آتش افروخته است
برقامت تان لباس غم دوخته است
گفتی که دلت سوخته، ای حضرت عشق
از سوختن دلت دلم سوخته است

***

محمدمهدی عبداللهی:

دلم سوخت در لابلای خبرهای غمبار
که غم پشتِ غم پشتِ غم روی قلبم شد انبار
دلم سوخت در جنگل مه در آن برف و بوران
دلم سوخت چون بالگردی که افتاده از کار
دلم سوخت از داغ سنگین و سرد جدایی
دلم سوخت یکباره از داغ چندین سپیدار
«رئیسیِ مظلوم» شد زائر آسمان‌ها و دنیا
به روی سرم تا همیشه شد آوار
دلم سوخت از زخم نامهربان‌ها برایت
دلم سوخت از طعنه‌های رفیقان بیمار
که آزار دادند روح تو را نارفیقان
برای تو ای جان! دل رهبرم سوخت هر بار
عجب روزگار عجیب و غریبی است امّا
دگر بس کن ای روضه‌خوان از دلم دست بردار
شهیدان پرواز اردیبهشت‌اند آری
شهیدان خدمت همان خادمان سبکبار

***

فاطمه ناظری:

برای گریه رهبر دلم سوخت
برای آن همه باور دلم سوخت
برای سید خدمت به مردم
برای مصحف پرپر دلم سوخت

***

نجمه پور‌ملکی:

از دیدن خاکستر پروانه دلم سوخت
انگار نه انگار در این خانه دلم سوخت
باید چه کند گر پدری داغ ببیند؟
از گریه پنهانی و مردانه دلم سوخت
از اینهمه تابوت که آمد چه بگویم
دیدم که تویی بر سر هر شانه دلم سوخت
من بغض نکردم که نگویند شکستم
نشکستم و پیمانه به پیمانه دلم سوخت
جای تو به روی نوه‌ات دست کشیدم
آه از نفس سینه دردانه دلم سوخت
ای دولت خدمت تو کجایی که ببینی
بر اینهمه اخلاص شهیدانه دلم سوخت
بر خدمت تو چشم که بستند بماند
از تهمت یاران ِ چو بیگانه دلم سوخت
از پیرخراسان به تو ای خادم ملت
اینقدر بگویم که غریبانه دلم سوخت

***

سید تصور مهدی(هندوستان):

رئیسی رفت و قلب کشوری سوخت
جهان در حیرت و ناباوری سوخت
شنیدم چون گل عمرش اجل چید
ز داغش قلب و جان رهبری سوخت

***

کمیل کاشانی:

دلم سوخت وقتی که دیدم غریب است
گرفتار یک عده مردم فریب است
صبور و شکیبا گلایه نمی‌کرد
که این سیره مردمان نجیب است
دلم سوخت از زخم‌هایی که می‌خورد
و از طعنه‌هایی که او را می‌آزرد
برای رئیسی دلم سوخت،  آری
چه سنگین به دوش دلش بار غم برد
دلم سوخت بر اوج تنهایی او
شگفتا از این عشق و شیدایی او
ردای شهادت برازنده اوست
و این است مزد شکیبایی او

***

احمد رفیعی وردنجانی:

اگر چه مِهر خمینی گذشت از این بوم
شکوهِ اوست در آیینه‌ دگر معلوم
تمام هستی ماها فدای مظلومی
که سوخته دل او بر رئیسیِ مظلوم

***

سیده‌کبری حسینی بلخی( افغانستان) :

کبوتر شدی، پر زدی سمت بالا دلم سوخت
همه ایستادند بر  بام حاشا دلم سوخت
صدا کردم آقا نرو، کوچه‌ها بی‌تو سردند
مرا هم ببر با خودت سمت دریا، دلم سوخت
تو رفتی که این رسم و آیین رود روان است
چرا ای امید دل، اما تو بی‌ما دلم سوخت
از آن جمله نامردمی‌ها که کردند باتو
به مولا به مولا به مولابه مولا دلم سوخت
به امروز خلقی که امیدشان سوی تان بود
به حال بد هرچه فردا و فردا دلم سوخت
دلم سوخت با دیدن اشک در چشم رهبر
به آن بغض پنهان در حرف آقا دلم سوخت
به قدر خود کوه‌هایی که از ما ربودت
به اندازه جنگل سبزافرا دلم سوخت

***

ام البنین بهرامی:

به قول حضرت آقا در این میانه دلم سوخت
دگر برای رئیسی در این زمانه دلم سوخت
کسی که لحظه به لحظه تلاش کرد و ندیدند
برای زحمت روز و تب شبانه دلم سوخت
تمام خاک وطن، زیر گام‌هاش ورق خورد
برای آن همه بارِ بروی شانه دلم سوخت
که نام نامی ایران بلند کرد به دنیا
برای آن همه اقدام زیرکانه دلم سوخت
چه بذرها که به زحمت بروی مزرعه پاشید
و بعد رفتن او می زند جوانه دلم سوخت
خسارت است نبودش، عزیز مغتنم ما
برای خادم آگاه و بی‌بهانه دلم سوخت
کنون که رخت شهادت به تن نمود و رها شد
برای آن همه حرف منافقانه دلم سوخت
برای آن همه چشمی که دید حاصل رنجش
و آن زبان که به او بست تازیانه دلم سوخت
غزل رسید به فصل فراق لیلی و مجنون
از این غروب غم انگیز شاعرانه دلم سوخت

***

عمادالدین ربانی:

شنید هر کسی از هرم ماجرایت سوخت
چو شمع ریخت همی اشک و در عزایت سوخت
هوای کرب و بلا داشتی شهید شدی
پریدی از قفس و شهر در هوایت سوخت
گمان کنم دم آخر تو روضه می‌خواندی
ز داغ آل عبا گفتی و عبایت سوخت
چقدر زخم زبان می‌زدند بعضی‌ها
نمی‌زدند دم از تو دلم برایت سوخت

***

صبا فیروزی:

دو چشمش را به راهت دوخت سید!
به سینه غصه‌ها اندوخت سید!
برای طعنه‌هایی که شنیدی
دل رهبر برایت سوخت سید!

***

میترا ملک محمدی:

بهشتی سیرتی بودی که اهل آسمان بودی
دلم می‌سوزد، آماج عناد دشمنان بودی
میان قیل و قال دشمنان، از ادعاها دور،
طلوعی بی‌هیاهو، موج نوری بی‌نشان بودی
جهانت از حضور دشمنی از کینه‌ها خالی
رفیق دردمندان، آشنایی مهربان بودی
دلم می‌سوزد اما دیر فهمیدند قدرت را
تو که آماج تیر طعنه و زخم زبان بودی
تو، مظلومیت بی‌انتهایت، سادگی‌هایت،
و فهمیدند… حالا از بزرگی یک جهان بودی
خراسان در خراسان عطر مظلومیتت پیچید
زلال و پاک بودی، آب بودی، آسمان بودی
بیابان تا بیابان جای جای خاکمان شاهد
هوای لاله‌ها را داشتی و باغبان بودی
فدای خرقه‌ سرشار از عطر خراسانت
لیاقت داشتی و میهمان آستان بودی
نمی‌دیدند فصل تازه‌ فصل عشق و ایمانست
وبعد از رفتنت گفتند اهل آسمان بودی
غزل بارید و باران آمد و آیینه‌ها را شست
تو با خیل ملائک فارغ از کون و مکان بودی

    بیشتر بخوانید

        تازه‌سروده علی‌محمد مؤدب در رثای شهدای خدمت

***

صامره حبیبی:

غنیمت بود آن دولت، دلم سوخت
امان از لحظه هجرت…، دلم سوخت
عبای خاکی خدمت به تن داشت
نه بالاپوشی از شهرت، دلم سوخت
دلش خون و رخش سیمای مهتاب
از آن صورت از این سیرت دلم سوخت
سلام بی جواب و زهر دشنام
چقدر از دشنه تهمت دلم سوخت
تحمل کرد کوه طعنه‌ها را
از آن صبر و از آن طاقت دلم سوخت
قطاری که به شور و شوق می‌رفت
چه زود افتاد از حرکت دلم سوخت
برای آن غم اردیبهشتی
که شد آه دل ملت، دلم سوخت
برای آنهمه خدمتگزاری
برای اینهمه غربت، دلم سوخت

***

خدیجه دیلمی:

دلم سوخت وقتی در آن باد و باران
تو با جمع یاران صمیمانه رفتی
پس از آن همه خدمت خالصانه
دلم سوخت وقتی غریبانه رفتی
کسی پیش از آن از تو چیزی نمی‌گفت
به جز طعنه چیزی مگر می‌شنیدی؟
ولی عاشقانه به هر سوی ایران
شبیه کبوتر تو پر می‌کشیدی
سفرهای استانی‌ات ناتمام است
هنوز انتظار تو را می‌کشیدیم
نه سید نمی‌خواستیم از تو چیزی
جز اینکه صدای تو را می‌شنیدیم
دلم سوخت وقتی که آقا دلش سوخت
دلش سوخت و خم به ابرو نیاورد
عجب داغ سنگین و تلخی‌ست این داغ
ببین با دل ما چه کردی تو ای مرد

***

آسیه مرادپور:

یارانِ خدمت با شهادت پر کشیدند
در آسمان تصویرِ هشت اختر کشیدند
مُهرِ شهادت را امامِ هشتمین زد
امضای او را این چنین محشر کشیدند

***

عباس فرجی:

برای مردی از مردان دلم سوخت
برای معنی باران دلم سوخت
چه بی‌رحمانه نقدت را نوشتند
که حتی گفت آقا جان دلم سوخت

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد بیشتر بخوانید »

قطعه «سید ابراهیم» منتشر شد

قطعه «سید ابراهیم» منتشر شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، قطعه موسیقی «سید ابراهیم» با آهنگسازی محمدرضا عقیلی و شعری از علیرضا قزوه، با صدای سید محسن حسینی از تولیدات مشترک معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما است.

کد ویدیو

در ساخت این قطعه از فضای موسیقی خراسان رضوی بهره برده شده است.

سیدابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران اسلامی و همراهان ایشان، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ بر اثر سانحه سقوط بالگرد به مقام شهادت نائل شدند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قطعه «سید ابراهیم» منتشر شد بیشتر بخوانید »

شعرخوانی ۲۱ شاعر انقلاب در گرامی‌داشت «شهید جمهور»

شعرخوانی ۲۱ شاعر انقلاب در گرامی‌داشت «شهید جمهور»


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، محفل بزرگداشت و شعرخوانی «شهید جمهور» پاسداشت شهداى خدمت با حضور جمعی از شاعران مطرح کشور و خانواده هاى معظم شهدا فردا یکشنبه ۶ خردادماه از ساعت ١٣ الى ١٥ در دانشگاه صدا و سیما برگزار می‌شود. 

شاعرانى، چون سیدعلى موسوى گرمارودى، علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، ناصر فیض، مصطفی محدثی خراسانی، میلاد عرفان‌پور، احمد بابایی، محمدمهدى عبداللهى، قاسم صرافان، حمید هنرجو، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانی‌زاد، الهام صفالو، سیده فرشته حسینى، ماهرخ درستی، ملیحه رجایی، جواد محمدزمانی، محمود حبیبی، احمد بابایی، محمدحسین انصاری‌نژاد، مرتضی حیدری آل کثیر، رضا یزدانی، حسین خزایی و حامد فخری‌زاده «پسر شهید هسته‌ای محسن فخری‌زاده» از جمله حاضران این مراسم هستند. 

همچنین گروه سرود «حبیب» اثر «شهید جمهور» را در این محفل اجرا می‌کنند.

این مراسم فردا، یکشنبه ۶ خردادماه، از ساعت ۱ الى ٣ عصر در دانشگاه صدا و سیما برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شعرخوانی ۲۱ شاعر انقلاب در گرامی‌داشت «شهید جمهور» بیشتر بخوانید »

شهیدمصطفی چمران بهترین الگو برای نخبگان دانشگاهی است

شهیدمصطفی چمران بهترین الگو برای نخبگان دانشگاهی است


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، همزمان با چهل و دومین سالروز شهادت مصطفی چمران، مراسم یادبود این شهید والامقام با عنوان «عارف مجاهد» به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در خانه موزه شهید چمران برگزار شد.

در این مراسم چهره‌هایی نظیر غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، مهدی چمران رئیس و مهدی پیرهادی عضو شورای اسلامی شهر تهران، علیرضا قزوه مدیر دفتر شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما، هادی آرزم و محسن نفر از آهنگسازان و موسیقیدانان پیشکسوت حضور داشتند. اجرای برنامه «عارف مجاهد» را نیز حسن سلطانی برعهده داشت.

چمران و حاج قاسم، دو شهید شاخص ایران اسلامی

در ابتدای این مراسم علیرضا قزوه مدیر دفتر شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما برای شعرخوانی دعوت شد. وی قبل از شعرخوانی در سخنانی گفت: به نظرم در بین شهدای کشورمان، دو چهره شاخص‌ترین هستند؛ یکی شهیدمصطفی چمران است و دیگری حاج قاسم سلیمانی. بنده مدتی قبل پیشنهاد داده بودم که بر روی اسکناس‌های رایج جمهوری اسلامی ایران چهره این دو شهید شاخص چاپ شود که البته برآمده از دل من بود.

قزوه با اشاره به سروده خود درباره شهید چمران گفت: شعر بسیار بلندی درباره شهید چمران سروده‌ام که یکصد بیت آن مربوط به زندگینامه این شهید بزرگوار است. همچنین ترانه‌ای در وصف ایشان گفته‌ام که تبدیل به سرود شده و پخش شده است. امشب آن را می‌خوانم.

معرفی الگو بهترین روش تربیتی است

غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در این آیین اظهارداشت: خوشحالم که امروز در زادگاه چمران و خانه پدری ایشان گردهم آمده‌ایم. بنده یکی دو سال بعد از شهادت چمران، در همین منزل خدمت پدر مرحوم ایشان رسیده بودم. خوشحالم که این منزل تبدیل به خانه موزه شده و در این محله قدیمی و اصیل تهران یاد این مرد با اصالت گرامی داشته می‌شود.

وی گفت: بنده این توفیق را داشتم که با چهار نفر از خانواده محترم شهیدچمران ارتباط داشته باشم. از آشنایی من با مهندس مهدی چمران نزدیک به ۶۰ سال می‌گذرد و از سال ۱۳۴۲ با ایشان دوست بوده‌ام. در دانشگاه صنعتی شریف هم با دو تن از برادران دکتر چمران آشنا شدم. دکتر نصرالله چمران در دانشکده صنایع تدریس می‌کرد و دکتر عباس چمران هم استاد دانشکده برق بود. من هم آن زمان معلم دانشگاه بودم و خاطرات زیادی از ایشان به یاد دارم. در همان سال‌ها با اینکه دکتر مصطفی چمران را ندیده بودم، اما ذکر خیر ایشان را از برادرانشان بسیار شنیده بودم.

حدادعادل خاطرنشان کرد: وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، شهیدمصطفی چمران را در ایران دیدم و در دو سال و پنج ماهی که حیات داشتند، بار‌ها خدمت ایشان می‌رسیدم تا اینکه وی در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید.

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: می‌خواهم سوالی را در ذهن مخاطبان ایجاد کنم و بپرسم که بهترین راه تربیت، چه راهی است؟ بدون شک راه‌های مختلفی برای انتقال مفاهیم تربیتی وجود دارد، اما معتقدم یکی از بهترین راه‌ها معرفی الگو است. به جای اینکه به افراد مختلف بگوییم بهتر است اینگونه شوید، خوب است فردی که این ارزش‌ها را دارد معرفی کنیم. آن الگو با گفتار و رفتار خود، حتما دیگران را تربیت می‌کند.

شهید چمران بهترین الگو برای نخبگان دانشگاهی است

حدادعادل تاکید کرد: بنده معتقدم شهیدچمران کسی است که ظرفیت بالایی برای الگو شدن دارد، به ویژه در قشر نخبه و تیزهوشان. فکر می‌کنم برای دانشگاهیان و قشر نخبگانی، الگویی جذاب‌تر و بهتر از شهید چمران نداشته باشیم. همین چند روز پیش در مراسم اهدای جوایز برندگان المپیاد حضور داشتم و چند دقیقه‌ای صحبت کردم. به آنان گفتم که الگوی شما باید شهیدچمران باشد، چرا که اگر او در این زمانه زندگی می‌کرد، حتما برنده مدال طلای المپیاد جهانی می‌شد.

وی افزود: باید زندگی شهیدچمران در آمریکا، لبنان، ایران بعد از پیروزی انقلاب و زمان جنگ را دید، معتقدم که شهیدچمران می‌تواند یک الگوی تربیتی ناب برای نسل امروز باشد.‌ای کاش در کنار فیلمی که ساخته شده و کتاب‌هایی که درباره وی نوشته شده، یک رمان درجه یک با بهترین قلم از نویسندگان کشورمان نیز نوشته شود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان کرد: جنبه‌های مختلف شخصیتی شهیدچمران اعم از دانشمندی، مهندسی، رزمندگی، مدیریت، هنرمندی و نویسندگی به سادگی در وجود یک نفر جمع نمی‌شود، اما در بین همه این‌ها او یک ویژگی منحصر به فرد داشت و آن هم ایمان، عرفان و دل خدایی‌اش بود. روحیه ملکوتی و معنوی شهیدچمران مثل یک کیمیا، خصوصیات دیگر او را تبدیل به طلا می‌کرد. ایمان شهیدچمران باعث شد تا همه استعداد‌های خدادادیش را در خدمت انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) قرار بدهد و خودش هم در همین مسیر به سعادت رسید.

روش تربیتی چمران، آموزش عملی بود

مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران نیز در این آیین گفت: برای تشکر از شما عزیزان در این تریبون حاضر شده‌ام. آقای دکتر حدادعادل درباره روش‌های تربیتی، مطلب جالب و زیبایی را بیان کردند. وی شهید چمران را به عنوان یک الگو و اسوه معرفی کردند که بسیار هم درست است، اما اجازه بدهید بنده کمی به آن اضافه کنم و روش تربیتی شهید چمران را دقیق‌تر بیان کنم. روش او این بود که تربیت را به صورت عملی به افراد می‌آموخت. اینگونه نبود که بایستد و بگوید این کار را انجام بده و دیگری را انجام نده بلکه به صورت عملی مبانی را آموزش می‌داد و افراد را به همین شیوه تربیت می‌کرد.

وی افزود: زندگی او در لبنان، ایران و سنگر‌ها در کنار رزمندگان را ببینید. او اینگونه زندگی کرد تا مبانی را به صورت عملی به بقیه آموزش بدهد. اگر می‌گفت بجنگید، به صورت عملی به خودش هم یادآوری می‌کرد. روش‌های جنگی را کامل آموخته بود، اما باز هم کنار رزمندگان در دل سنگر‌ها می‌رفت، غذای ساده جبهه را در کنار رزمندگان تناول می‌کرد تا به آنان بیاموزد چگونه بجنگند. به همین دلیل بود که نیرو‌های او در ستاد جنگ‌های نامنظم در کل جبهه معروف بودند، چرا که روحیه شجاعت و دلیری چمران را به همراه داشتند.

رئیس شورای اسلامی شهر تهران در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: حتما در کردستان فاصله بین پاوه و سردشت و نقاط خطرناکی که در این مسیر بود را شنیده‌اید. شهیدچمران این مسیر را در مدت ۱۵ روز طی کرد و به سردشت رسید.

وی با تاکید بر شیوه تربیتی متفاوت شهید چمران گفت: باید روش تربیتی عملی را به دیگر روش‌های تربیتی اضافه کرد. این شیوه قطعا سودمندترین روشی است که می‌تواند روی جوانان تاثیر بگذارد. در جبهه، صحبت از خلوص نیت بسیار می‌شد، اما اینکه رزمنده ببیند فرمانده‌اش تجسم واقعی خلوص است، حتما خودش هم به این سمت و سو کشیده می‌شود.

یادگاری‌هایی که از مصطفی چمران ماند

چمران اظهارداشت: وقتی برادرم به شهادت رسید، تنها یک کلاشنیکف از وی باقی ماند، حتی لباسش را پاره کرده بودند و فقط دو جیب از لباس وی باقی مانده بود که به بنده رسید. در همان جیب، آن دست‌نوشته مشهور ایشان وجود داشت که در این مراسم هم خوانده شد. نزدیک به ۲ هزار جلد کتاب نیز از ایشان به یادگار مانده است که در بنیاد شهیدچمران نگهداری می‌شد.

رئیس شورای اسلامی شهر تهران اضافه کرد: علاوه براین، ۳۵ هزار تومان پول نقد در بانک ملی متعلق به شهیدچمران بود که حقوقش از نمایندگی مجلس بود. وی ۷۵۰۰ تومان از مجلس حقوق می‌گرفت، اما به آن دست هم نزده بود. می‌خواستم آن را از بانک بگیرم، اما با خود گفتم بهتر است این پول به عنوان یک نماد باقی بماند تا نمایندگان ما بدانند که شهیدچمران چگونه زندگی کرده است.

اجرای سرود توسط گروه محراب، اجرای موسیقی زنده توسط گروه سنتی هور و خوانندگی وهاب ابراهیمی خواننده پاپ از دیگر بخش‌های این مراسم بود. همچنین در بخشی از این مراسم پرچم مطهر حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در بین حاضران گردانده شد تا این جلسه رنگ و بوی رضوی نیز بگیرد.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهیدمصطفی چمران بهترین الگو برای نخبگان دانشگاهی است بیشتر بخوانید »