علیرضا قزوه

برنامه‌های یلدای تلویزیون با کیفیت بود؟

برنامه‌های یلدای تلویزیون با کیفیت بود؟



اگر از این تم مادرانه که اتفاقا با ذات آیین یلدا همخوانی محسوسی هم دارد بگذریم، باقی چیزها در برنامه‌های امسال تلویزیون نه خرق عادت بود و نه افت خاصی نسبت به سال‌های اخیر داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، از آنجا که یلدای سال ۱۴۰۳ با روز مادر یکی دو روز فاصله داشت، به نوعی می‌توان گفت امسال حال و هوای این آیین باستانی مقداری طولانی‌تر از آن شد که منحصر در یک شب خاص بماند و لااقل ۳-۲ شب با معجونی از روز مادر و روز زن و شب چله گذشت.

طبیعتا این وضعیت به سازوکار برنامه‌سازی تلویزیون در این ایام هم جهت‌دهی‌هایی کرد؛ چنانکه نه تنها ویژه‌برنامه‌های یلدایی دیگر یک‌شبه نبود، بلکه حتی عباراتی مثل «یلدای مادرانه» یا «خونه مادری» هم به یکی از برچسب‌های اصلی و عنوان‌بندی‌های کلیدی در برنامه‌های امسال صداوسیما تبدیل شد و حضور زنان و مادران در برنامه‌های متعدد تلویزیونی نمود ویژه‌ای داشت.

اگر از این تم مادرانه که اتفاقا با ذات آیین یلدا همخوانی محسوسی هم دارد بگذریم، باقی چیزها در برنامه‌های امسال تلویزیون نه خرق عادت بود و نه افت خاصی نسبت به سال‌های اخیر داشت و شاید بشود یلدای ۱۴۰۳تلویزیون را معدل و میانگینی از آنچه در ۲ سال قبل دیده شد، دانست.

یلدای ۱۴۰۱ همزمان بود با ناآرامی‌های اجتماعی که حضور بعضی هنرمندان را در شبکه‌های صداوسیما کمرنگ کرده بود و از آن سو مدیران تلویزیون هم تمایل چندانی به استفاده از چهره‌های مطرح قبلی نداشتند و بیشتر می‌خواستند افراد جدید و کمتر شناخته‌شده را امتحان کنند.

این رویکرد البته اگر به صورت صبورانه، بطئی و با برنامه‌ریزی منسجم پیگیری می‌شد، می‌توانست به یک تحول نسلی در دنیای شهرت منتهی شود اما به یکباره نمی‌شد جای آدم‌های جاافتاده قبلی را با چهره‌های جدید پر کرد. به هر حال بعد از انتقاداتی که به این وضع شد، رویکرد جبرانی تلویزیون در سال ۱۴۰۲ به حضور کم‌سابقه و پررنگ سلبریتی‌ها و حتی اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی در تلویزیون منجر شد که از جمله آنها می‌شود به حسن ریوندی، صادق بوقی و نوجوانی اشاره کرد که با تکیه‌کلام «واگعیه یا کیکه؟» شناخته می‌شد.

جالب آنکه بعضی از این چهره‌ها در بیش از یک شبکه سیما حاضر شدند. همان‌طور که تلویزیون برای جایگزینی چهره‌های جدید با ستاره‌های مشهور در یلدای ۱۴۰۱ مورد نقد قرار گرفت، این بار در یلدای ۱۴۰۲هم بابت چرخش ناگهانی مدیران سیما از مواضع قبلی‌شان انتقاداتی مطرح شد.

شاید حاصل‌جمع همین انتقادات بود که چینش برنامه‌های امسال را از لحاظ نوع حضور چهره‌های مشهور به میانگینی از آنچه در یلدای ۲ سال قبل گذشته بود رساند. امسال برخلاف یلدای ۱۴۰۱چهره‌ها هم آمده بودند اما نه مثل سال ۱۴۰۲ دستور کار هم در اکثر برنامه‌ها این بود که یکی دو مجری تلویزیونی میزبان تعداد زیادی از افرادی می‌شدند که بعضی‌شان چهره‌های مطرح هنری یا ورزشی بودند و بعضی‌های دیگر افراد مهم، موثر یا موفقی به ‌حساب می‌آمدند که لزوما شهرت رسانه‌ای نداشتند.

مثلا خانم «مریم رزاقی‌آذر» که به عنوان برترین پزشک غدد کودکان جهان انتخاب شده، در برنامه یلدای شبکه ۳ حاضر شد و ماجرای اخراجش از یک کنفرانس پزشکی در امارات را به دلیل اعتراضی که نسبت به واژه جعلی خلیج عربی کرده بود تعریف کرد.

برنامه‌های یلدای تلویزیون با کیفیت بود؟

این در حالی بود که اکثر مخاطبان ایرانی برای اولین‌بار با چنین شخصیتی آشنا می‌شدند و در همین برنامه، چهره‌های دیگری هم حاضر شدند که بارها در رسانه‌های مختلف دیده شده بودند و سیمای جاافتاده و مشهوری داشتند. تلویزیون از لحاظ هدف‌گیری مخاطبانش امسال تنوع را در دستور کارش دیده بود و مثلاً برنامه‌هایی بودند که مناسب علاقه‌مندان شعر، موسیقی سنتی و حتی سینمای حرفه‌ای طراحی شدند اما فارغ از میهمان‌ها و دکورها و بعضی صحبت‌های تخصصی که در هر برنامه طرح می‌شد، فرم برنامه‌سازی تقریبا در تمام موارد یکسان بود و تمام آنها دورهمی‌هایی بود که با میانجی‌گری یک مجری و گپ‌وگفت و شوخی و سرخوشی میهمان‌ها با همدیگر برگزار می‌شد.

این قبیل برنامه‌ها را طی سال‌های اخیر در ایامی غیر از شب یلدا هم به وفور می‌شود در شبکه‌های مختلف سیما دید و از این لحاظ تلویزیون چندان نتوانست تفاوت خاصی بین یلدا و باقی شب‌های سال برقرار کند. استودیوهای بزرگ و باشکوه و پرنور که مجری‌ها و میهمانان برای دیده شدن و به چشم آمدن در میان زرق و برق آنها باید با صدای بلند و هیجان‌زده صحبت کنند و حرکات فیزیکی درشتی داشته باشند، حتی در عادی‌ترین برنامه‌های سرگرمی تلویزیون مثل مسابقات خیاطی و چیزهایی از این قبیل هم در تمام روزهای سال وجود دارد و به نظر می‌رسد برای جذب مخاطب امروز که انبوه محتواهای مجازی او را ناشکیبا و زودگذر کرده، به خلاقیت بیشتری نیاز است.

یلدای امسال در تلویزیون ایران چند حاشیه داشت و چند نقطه دیدنی و سرگرم‌کننده. ایرادها البته همگی به اشتباهات عوامل برنامه‌ها یا میهمانان‌شان برمی‌گشت و به همین سیاق، بخش‌های جذاب و سرگرم‌کننده هم شیرین‌کاری عوامل برنامه‌ها یا میهمانان‌شان بود و در بخش مدیریتی و سیاست‌گذاری کلان، یک یلدای آرام و عادی بر تلویزیون گذشت. در ادامه ضمن مروری کلی بر برنامه‌های تلویزیون در یلدای امسال، به بعضی حواشی مهم و نقدهای عمومی نسبت به برنامه‌ها هم اشاره‌هایی شده است.

* یلدایی با شعر و اشک و مادرانگی

شبکه اول سیما با ویژه‌برنامه «ایران دوست‌داشتنی» یلدای امسال را برگزار کرد که در آن برخلاف سایر مناسبت‌ها این‌بار تنها با یک مجری روی آنتن رفت و پخش آن هم یک شب دیرتر از ویژه‌برنامه‌های سایر شبکه‌ها آغاز شد. مجری برنامه اسماعیل آذر بود که حضور او فضا را تا حد زیادی سنگین و رسمی می‌کرد و به علاوه خواه‌ناخواه فضای مشاعره به برنامه می‌داد.

اسماعیل آذر در ویژه‌برنامه یلدایی «حافظیه» که از شبکه نسیم پخش می‌شد هم روی آنتن رفت و سانسور چهره ۲ دختربچه‌ای که در مشاعره این برنامه شرکت کرده بودند، حاشیه‌هایی به وجود آورد. شبکه ۲ با همان مجری‌هایی که برنامه‌های روتین آن را اجرا می‌کنند کارش را در شب یلدا هم به پیش برد و المیرا شریفی‌مقدم و وحید رونقی که مجریان «صبحانه ایرانی» هستند، بخشی از این برنامه را اجرا کردند و محیا اسناوندی، محسن آزادی و قدسیه صالحی که مجریان برنامه «عصر خانواده» هستند، بخشی دیگر را. قسمت دیگری از برنامه هم با اجرای حامد عسگری روی آنتن رفت که او هم در شبکه ۲ برنامه اجرا می‌کند.

شبکه ۳ برنامه‌ یلدایی خود را از چهارشنبه ۲۸ آذر تحت عنوان «یلدای مادرانه» شروع کرد که البته قبل از شروع این برنامه، یک حاشیه عمدی آن را در صدر خبرها قرار داده بود. در چند روز منتهی به زمستان امسال، پخش ویدئویی از خوانندگی مهران مدیری و علی زندوکیلی به عنوان تیتراژ این برنامه، به نخستین و اصلی‌ترین حاشیه یلدایی تلویزیون تبدیل شده بود اما این تیتراژ در نهایت پخش نشد. اجرای برنامه یلدایی شبکه ۳ را ایمان قیاسی بر عهده داشت. این بار به جای یوسف تیموری که در بعضی اعیاد و ویژه‌برنامه‌های شبکه ۳ حضور داشت، از بهمن هاشمی استفاده شد که به سهم خود سعی می‌کرد از جدیت در اجرای قیاسی بکاهد. تمرکز اصلی این برنامه روی مادران بود و طیف متنوعی از میهمانان که از چهره‌های هنری و ورزشی تا افراد معتبر اما غیررسانه‌ای در آنها حضور داشتند، جزو میهمانان این برنامه بودند.

شبکه ۴ هم به مناسبت یلدا ویژه‌برنامه «سرزمین شعر» را از ۲۸ آذر با اجرای امیرحسین مدرس روی آنتن فرستاد و چهره‌های مطرحی در حوزه ادبیات موسیقی و خوشنویسی از جمله یوسفعلی میرشکاک، محمدعلی مجاهدی، علی موسوی‌گرمارودی، ناصر فیض، علی‌محمد مؤدب و علیرضا قزوه در آن حضور داشتند. این برنامه یلدایی در حقیقت پیش‌درآمدی بر آغاز فصل سوم مسابقه سرزمین شعر بود و به نظر می‌رسید با وجود چنین برنامه‌ای در شبکه ۴، نیازی به برنامه‌های شاعرانه شبکه‌های یک و نسیم برای شب یلدا نباشد.

شبکه ۵ سیما هم برنامه‌ای روی آنتن فرستاد به اسم «یلدا» که در بخشی از آن سامان گوران به همراه مادرش روی آنتن تلویزیون آمد و از علیرضا حقیقی، فوتبالیست ایرانی عاجزانه درخواست کرد نسبت به شکایتش صرف‌نظر کند تا او به زندان نرود. شکایت حقیقی از گوران بابت اتهام پرداخت پول در ازای پیوستن به تیم ‌ملی بود که منجر به صدور حکم ۹۱ روز زندان برای سامان گوران شد اما علیرضا حقیقی هم در قبال اتفاقات این برنامه هیچ واکنشی نشان نداد.

در باقی شبکه‌های تلویزیون هم تقریبا همان روندی که در ۵ شبکه اصلی پیگیری شده بود، تقلید شد و از این بابت نسبت به کار بعضی شبکه‌ها از جمله نسیم که کارویژه اصلی آنها سرگرمی است، انتقاداتی به وجود آمد. گذشته از اینها به طور کلی‌تر یکی از نقدهای پرتکراری که نسبت به بسیاری از برنامه‌ها و دورهمی‌های یلدای ۱۴۰۳ تلویزیون در این ایام دیده شد، مربوط به فضای غمگین بخشی از برنامه‌ها و تلاش مجریان و طراحان برنامه برای اشک گرفتن از میهمان یا مخاطبان‌شان بود.

این نقد به ‌طور مثال نسبت به حامد عسگری که بخشی از برنامه یلدایی شبکه ۲ را اجرا می‌کرد مطرح شد اما موردی که در شبکه ۳ رخ داد، نمونه‌ای پررنگ‌تر و بحث‌برانگیزتر بود. روز ۲۹ آذرماه در بخشی از برنامه «یلدای مادرانه» که توسط ایمان قیاسی اجرا می‌شود، مادر زنده‌یاد مهرداد میناوند را همراه با بازیکنان هم‌دوره‌ای‌اش مثل خداداد عزیزی، رضا شاهرودی، علیرضا منصوریان، سیروس دین‌محمدی و ابراهیم تهامی به استودیو دعوت کرده بودند و علیرضا منصوریان و خداداد عزیزی با تعریف کردن خاطراتی از کودکی و زمان فوتبال مهرداد، فضایی صمیمی و دلنشین ایجاد کرده بودند که ناگهان ایمان قیاسی اعلام کرد می‌خواهیم آهنگی از مهرداد میناوند که اتفاقا برای مادرش خوانده را پخش کنیم. پخش آهنگ شروع شد و دوربین بر روی چهره مادر میناوند متمرکز ماند تا ببیند چه اتفاقی رخ می‌دهد و همچنان که قابل حدس بود، غم بر چهره‌ این مادر داغدار نشست، بغض کرد و بغضش شکست و البته همچنان دوربین روی صورت او نما را بسته بود تا جایی که خود قیاسی متوجه وضعیت شد و گفت آهنگ را قطع کنید.

شبیه این اتفاق را امسال البته با درجاتی کمتر در چند برنامه دیگر تلویزیونی هم می‌شد دید؛ گو اینکه مجریان تلویزیون و طراحان برنامه‌ها به اشتباه تصور می‌کنند هر قدر شوک احساسی را نسبت به میهمان‌شان بالاتر ببرند و مثلا بتوانند جلوی دوربین زنده از او اشک بیشتری بگیرند، موفق‌تر عمل کرده‌اند. این اتفاق بویژه وقتی در برخورد با میهمانان غیررسانه‌ای رخ می‌دهد، نه تنها آن میهمان، بلکه مخاطبان را هم بشدت آزار می‌دهد.

منبع : وطن امروز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برنامه‌های یلدای تلویزیون با کیفیت بود؟ بیشتر بخوانید »

۲ انتصاب در سازمان صداوسیما

۲ انتصاب در سازمان صداوسیما


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، پیمان جبلی رئیس رسانه ملی با صدور حکمی محسن صفایی فرد را به سمت رئیس مرکز شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما منصوب کرد.

در این حکم آمده هست:

در دوره تحول رسانه ملی و در ادامه تثبیت روند تحولی طی شده، تحقق مأموریت های ذیل از مهم ترین وظایف جناب عالی خواهد بود:

-ارتقای کمی و کیفی تولیدات خصوصاً در عرصه‌های موسیقی حماسی، اجتماعی و آیینی

-تعامل مؤثر با مراکز و عناصر فعال موسیقی کشور در بخشهای دولتی و خصوصی برای تأمین نیازهای گسترده مخاطبان

-توجه ویژه به ظرفیت تولید موسیقی در استان‌ها و نواحی و نیز تعامل فعال با ظرفیت های گسترده موسیقی ملل خصوصاً، جهان اسلام و جبهه مقاومت

-تحکیم رابطه اندیشه – هنر و استفاده از هیأت های اندیشه ورز برای حفاظت از جایگاه و شان موسیقی ملی و آیینی و انقلابی و ارتقاء آن

-بهره گیری از آرشیو موسیقی غنی رسانه ملی و استفاده قدرشناسانه از این گنجینه ارجمند

-تقویت و حمایت از ارکستر سمفونیک سازمان صداوسیما به منظور تولید آثار فاخر ملی و انقلابی

جبلی همچنین از خدمات علیرضا قزوه در طول تصدی این مسئولیت تشکر کرده هست. در حکم دیگری علیرضا قزوه به عنوان دبیر شورای پاسداشت زبان فارسی در رسانه ملی و مشاور رییس سازمان منصوب شد.

محسن صفایی فر پیش از این به مدت ۳ سال مدیرموسیقی معاونت سیمای رسانه ملی بود.

او دانش آموخته جامعه شناسی در دانشگاه‌های علامه طباطبایی و باقرالعلوم و از پژوهشگران و مدیران تولید موسیقی در دو دهه گذشته بوده هست.

تاکنون حدود ۱۰ جلد مجموعه تاریخ شفاهی موسیقی انقلاب اسلامی تحت نظر وی منتشر شده که از آن میان می توان به «بانگ آزادی» خاطرات احمدعلی راغب، «برخیزید» خاطرات حمید شاهنگیان، «متولد بهمن» خاطرات اسفندیار قره‌باغی، «تا نفس دارم می‌جنگم» خاطرات محمد میرزاوندی (خواننده دایه دایه)، «مادر برام قصه بگو» خاطرات گروه سرود آباده اشاره کرد.

در کارنامه او معاونت مرکز هنری-رسانه ای سلوک وابسته به حوزه هنری، مدیر باشگاه ترانه و موسیقی«راه»، کارشناس فرهنگی دانشکده معماری و هنر کاشان، مدیر مسئول انتشارات «راهیار» به چشم می خورد. همچنین مقالاتی از او در ۲ دهه گذشته در مجلات مختلف منتشر شده هست.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

۲ انتصاب در سازمان صداوسیما بیشتر بخوانید »

نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد

نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد


نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، علیرضا قزوه شاعر و نویسنده کشورمان، قصیده‌ای تازه را برای سید مقاومت، شهید سیدحسن نصرالله سروده و منتشر کرد.

جهان چاه درد دل توست، سید!

جهانا چنین با من آخر چرایی؟

کجایی دل عاشق من کجایی؟

چنانم هوایی ست این بی نوا دل

که گویا تعلق ندارد به جایی 

یه هر صحنه تا جلوه ات شد نمایان

گشادم زبان را به حمد و ثنایی

نسب نامه از آسمان دارم، اما 

دریغا که در من نمانده ضیایی

کی ام من؟ یکی از همین خاکیانم

گرفتار نفسی، اسیر هوایی

یکی دستگیرم شود، دستگیرم

“که در تابم از دست زهد ریایی”

قضا را یکی سیّدی می شناسم 

یکی سیّدی، ساقی باصفایی

حسن، سیّدی از تبار حسینی

یکی سیّد مستجاب الدّعایی

تو مثل خودت هستی و چون شما نیست

ندیدم شبیه شما هیچ جایی

در این روزگاران خبط و خطایا

یکی سر نزد از جنابت خطایی

به گرد جهان گشته نام وزینت

تو خود سنگ زیرین این آسیایی

تو هم سر به زیری و هم سرفرازی

چه فرمانبری و چه فرمانروایی

به خونخواهی رأس های بریده

نیامد جز از حنجر تو صدایی

ز بس پاک هستی و معصوم ماندی

یقین دارم از زمره ی اولیایی

نه سرگرم دنیا، نه سرخوش به دیبا

جهانی و بنشسته بر بوریایی

دعا می کنم بعد شام غریبان

سحرگاه خندان به رجعت درآیی

حسین(ع) و حسن(ع) را تو در سینه داری

به چشم شهیدان چقدر آشنایی

 تو از نیل با لشکر حق گذشتی

به دست تو داده ست موسی عصایی

نترسید از پیلبانان صهیون

که این ملک معراج، دارد خدایی

تو از هفت خوان خطر چون رهیدی 

به هر خوان بریدی سر اژدهایی

چه آسان به نصر الهی رسیدی

که هر مشکلی را تو مشکل گشایی

تو از ساقه تا صدر، از جنس نوری

تو خود میوه ی سدرة المنتهایی

ازاین پارسی دان عرب های عارف

ندیدم چو تو عاشق پارسایی

بخوان ای نمیرا ترین صوت قرآن 

که زیباترین بانگ “حی علا”یی

جهان چاه درد دل توست، سیّد! 

تو با دردهای علی(ع) آشنایی

حسن هستی و حُسن یوسف تو را هست 

تو خود وارث غربت مجتبایی

تو از جنس زخم حسین(ع) شهیدی

تو “ضاحیه” را کرده ای کربلایی

تو براترین خطبه ی ذوالفقاری

تو غراترین ضربت مرتضایی

شکستی چنان تیغ سفیانیان را

که پنداشتم حمزه ی مصطفایی

سبکبار و آسان ز دنیا گذشتی

نکردی به دنیای دون اعتنایی

تو هم مثل من دل رضا کن به مشهد

که از خادمان امام رضا(ع)یی 

عبای شهادت شما را کفن شد

که عمری ست در خط آل عبایی

کجا می روی ای دل دلشکسته؟

بر این آستان آمدی سر بسایی

دل ساده ای دارم و دست خالی

سپردم دلم را به دست دعایی

سحرگاه نور است شام صیامت

تو از تیره ی روشن ربنایی

در آیینه در حال تکثیر نوری

عجب روشنایی، عجب روشنایی

تو بحر شگفنی، تو وزن غریبی 

تو مضمون نایاب اشعار مایی

ز طوفان رهیدی، به ساحل رسیدی

عجب ناخدایی، عجب ناخدایی

یکی شد تو را زندگی و شهادت 

که هم ابتدایی و هم انتهایی

“حماس” و “حماسه” به نصرت رسیدند

عجب ماجرایی، عجب ماجرایی

انتهای پیام/



منبع خبر

نو سروده علیرضا قزوه برای سید مقاومت منتشر شد بیشتر بخوانید »

از سوختن دلت دلم سوخته است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، نشست ادبی «دلم سوخت..» با نظر به بیانات رهبر معظم انقلاب در سوگ مظلومیت شهدای اردیبهشت با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار شامگاه جمعه 18 خرداد در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سیدمسعود علوی‌تبار شاعر در این نشست در سخنانی با بیان اینکه بر آینه شهادت هیچگونه غبار و زنگاری وجود ندارد و نخواهد داشت،‌ اظهار داشت: به همین خاطر با اطمینان می‌توان گفت که به گواهی مصادیق متعدد تاریخی، شهادت رساترین رسانه انقلاب و بلکه رساترین رسانه جامعه اسلامی در طول تاریخ بوده است.

علوی با بیان این مطلب که شهیدان هم خود زنده‌اند و هم با شهادت خود باعث آگاه‌تر شدن، پویاتر شدن، و زنده‌تر شدن جامعه نیز می‌شوند،‌ افزود: همانگونه که با شهادت شهید بهشتی در هفتم تیرماه 1360 آگاهی مردم از فعالیت‌های مخرب  ضدانقلاب بیشتر شد و شهادت شهید بهشتی اسباب همدلی و اتحاد مردم را فراهم آورد، با شهادت مظلومانه سیدابراهیم رئیسی و همراهانش آگاهی مردم از تلاش‌های بی‌وقفه شبانه‌روزی و  روحیه جهادی شهید رئیسی بیشتر شد که همدلی و اتحاد هر چه بیشتر را در سطح جامعه به دنبال خود داشت. تمام خوبی‌هایی که خداوند در نهاد بشر به ودیعه نهاده است، سرانجام به وسیله شهادت از طرف خداوند مهر تأیید و تکمیل می‌خورند.

در این نشست که با بداهه‌نویسی خوشنویسان ایرانی از جمله مسعود ربانی، محسن شعبانی و خوشنویسان هندی از جمله محمد‌آرمان حبیب همراه بود، شاعرانی چون علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدی راد، امیر عاملی، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی تبار، کمیل کاشانی، سید تصور مهدی، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار‌نظامی، پروانه نجاتی، نجمه پورملکی، میترا ملک‌محمدی، لیلی حضرتی، آمنه آل‌اسحاق، فاطمه ناظری، ام‌البنین بهرامی، صامره حبیبی، آسیه مراد پور، و صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعاری که شاعران در این برنامه که به صورت مجازی خواندند،‌ به شرح ذیل است:

امیر عاملی:

دلم سوخت وقتی که جمعی شما را
ندانست قدر و غریبانه رفتی
دریغا به توصیف راهت  نشستند
زمانی که مظلوم از خانه رفتی

***

نغمه مستشارنظامی:

دلم سوخت با دیدن قاب عکست، دلم سوخت مانند انگشتر تو
دلم سوخت وقتی خبر زیر و رو شد، دلم سوخت با دیدن پیکر تو
دلم سوخت با بالگرد تو در مه، دلم سوخت با  آخرین عکس‌هایت
دلم سوخت با شال سبز غریبت، دلم سوخت با روضه مادر تو
دلم سوخت وقتی که گفتند از تو، زمانی که دیگر نبودی ببینی
دلم سوخت با یاد آن قلب زخمی، دلم سوخت مانند بال و پر تو
شنیدی، گذشتی، شنیدی، نهفتی، به جز با امین راز دل را نگفتی
«برای رییسی دلم سوخت» دل را، چه سوزاند این جمله‌ رهبر تو
دلم سوخت، با یاد زخم زبان‌ها، کجایند امروز نامهربان‌ها
«خداحافظ ای داغ بر دل نشسته»، خداحافظ تو، خدا‌ یاور تو

***

عبدالرحیم سعیدی راد:

به راه هر چه دشمن کار کردند
شبیه کار استکبار کردند
دل من سوخت آقای رئیسی!
تو را دیدند و باز انکار کردند

***

پروانه نجاتی:

برای سوره انسان دلم سوخت
برای مردن وجدان دلم سوخت
به روی کارهایت چشم بستند
برای این همه کتمان دلم سوخت

***

سید مسعود علوی تبار:

سیه‌پوش داغ رئیسی جهان بود
عزادار این سوگ پیر و جوان بود
دل زخمی کوه پر بود از  غم
به رنگ شهادت دل آسمان بود
میان غبار مه آن نازنین مرد
نشان داد او لاله‌ای بی‌نشان بود
در آن دم که بلبل ز دل ناله می‌کرد
بهار دل‌انگیز ما چون خزان بود
به جز ناله کردن گریزی نباشد
ز غم مرغ دل را چنین آشیان بود
نه تنها دل ما از این غم کباب است
نصیب جهان زین مصیبت فغان بود
برای رئیسی دلم سوخت و ای کاش
کمی ابر باران دلش مهربان بود

***

علی حسن پور آستانه:

لعنت به کسی که آتش افروخته است
برقامت تان لباس غم دوخته است
گفتی که دلت سوخته، ای حضرت عشق
از سوختن دلت دلم سوخته است

***

محمدمهدی عبداللهی:

دلم سوخت در لابلای خبرهای غمبار
که غم پشتِ غم پشتِ غم روی قلبم شد انبار
دلم سوخت در جنگل مه در آن برف و بوران
دلم سوخت چون بالگردی که افتاده از کار
دلم سوخت از داغ سنگین و سرد جدایی
دلم سوخت یکباره از داغ چندین سپیدار
«رئیسیِ مظلوم» شد زائر آسمان‌ها و دنیا
به روی سرم تا همیشه شد آوار
دلم سوخت از زخم نامهربان‌ها برایت
دلم سوخت از طعنه‌های رفیقان بیمار
که آزار دادند روح تو را نارفیقان
برای تو ای جان! دل رهبرم سوخت هر بار
عجب روزگار عجیب و غریبی است امّا
دگر بس کن ای روضه‌خوان از دلم دست بردار
شهیدان پرواز اردیبهشت‌اند آری
شهیدان خدمت همان خادمان سبکبار

***

فاطمه ناظری:

برای گریه رهبر دلم سوخت
برای آن همه باور دلم سوخت
برای سید خدمت به مردم
برای مصحف پرپر دلم سوخت

***

نجمه پور‌ملکی:

از دیدن خاکستر پروانه دلم سوخت
انگار نه انگار در این خانه دلم سوخت
باید چه کند گر پدری داغ ببیند؟
از گریه پنهانی و مردانه دلم سوخت
از اینهمه تابوت که آمد چه بگویم
دیدم که تویی بر سر هر شانه دلم سوخت
من بغض نکردم که نگویند شکستم
نشکستم و پیمانه به پیمانه دلم سوخت
جای تو به روی نوه‌ات دست کشیدم
آه از نفس سینه دردانه دلم سوخت
ای دولت خدمت تو کجایی که ببینی
بر اینهمه اخلاص شهیدانه دلم سوخت
بر خدمت تو چشم که بستند بماند
از تهمت یاران ِ چو بیگانه دلم سوخت
از پیرخراسان به تو ای خادم ملت
اینقدر بگویم که غریبانه دلم سوخت

***

سید تصور مهدی(هندوستان):

رئیسی رفت و قلب کشوری سوخت
جهان در حیرت و ناباوری سوخت
شنیدم چون گل عمرش اجل چید
ز داغش قلب و جان رهبری سوخت

***

کمیل کاشانی:

دلم سوخت وقتی که دیدم غریب است
گرفتار یک عده مردم فریب است
صبور و شکیبا گلایه نمی‌کرد
که این سیره مردمان نجیب است
دلم سوخت از زخم‌هایی که می‌خورد
و از طعنه‌هایی که او را می‌آزرد
برای رئیسی دلم سوخت،  آری
چه سنگین به دوش دلش بار غم برد
دلم سوخت بر اوج تنهایی او
شگفتا از این عشق و شیدایی او
ردای شهادت برازنده اوست
و این است مزد شکیبایی او

***

احمد رفیعی وردنجانی:

اگر چه مِهر خمینی گذشت از این بوم
شکوهِ اوست در آیینه‌ دگر معلوم
تمام هستی ماها فدای مظلومی
که سوخته دل او بر رئیسیِ مظلوم

***

سیده‌کبری حسینی بلخی( افغانستان) :

کبوتر شدی، پر زدی سمت بالا دلم سوخت
همه ایستادند بر  بام حاشا دلم سوخت
صدا کردم آقا نرو، کوچه‌ها بی‌تو سردند
مرا هم ببر با خودت سمت دریا، دلم سوخت
تو رفتی که این رسم و آیین رود روان است
چرا ای امید دل، اما تو بی‌ما دلم سوخت
از آن جمله نامردمی‌ها که کردند باتو
به مولا به مولا به مولابه مولا دلم سوخت
به امروز خلقی که امیدشان سوی تان بود
به حال بد هرچه فردا و فردا دلم سوخت
دلم سوخت با دیدن اشک در چشم رهبر
به آن بغض پنهان در حرف آقا دلم سوخت
به قدر خود کوه‌هایی که از ما ربودت
به اندازه جنگل سبزافرا دلم سوخت

***

ام البنین بهرامی:

به قول حضرت آقا در این میانه دلم سوخت
دگر برای رئیسی در این زمانه دلم سوخت
کسی که لحظه به لحظه تلاش کرد و ندیدند
برای زحمت روز و تب شبانه دلم سوخت
تمام خاک وطن، زیر گام‌هاش ورق خورد
برای آن همه بارِ بروی شانه دلم سوخت
که نام نامی ایران بلند کرد به دنیا
برای آن همه اقدام زیرکانه دلم سوخت
چه بذرها که به زحمت بروی مزرعه پاشید
و بعد رفتن او می زند جوانه دلم سوخت
خسارت است نبودش، عزیز مغتنم ما
برای خادم آگاه و بی‌بهانه دلم سوخت
کنون که رخت شهادت به تن نمود و رها شد
برای آن همه حرف منافقانه دلم سوخت
برای آن همه چشمی که دید حاصل رنجش
و آن زبان که به او بست تازیانه دلم سوخت
غزل رسید به فصل فراق لیلی و مجنون
از این غروب غم انگیز شاعرانه دلم سوخت

***

عمادالدین ربانی:

شنید هر کسی از هرم ماجرایت سوخت
چو شمع ریخت همی اشک و در عزایت سوخت
هوای کرب و بلا داشتی شهید شدی
پریدی از قفس و شهر در هوایت سوخت
گمان کنم دم آخر تو روضه می‌خواندی
ز داغ آل عبا گفتی و عبایت سوخت
چقدر زخم زبان می‌زدند بعضی‌ها
نمی‌زدند دم از تو دلم برایت سوخت

***

صبا فیروزی:

دو چشمش را به راهت دوخت سید!
به سینه غصه‌ها اندوخت سید!
برای طعنه‌هایی که شنیدی
دل رهبر برایت سوخت سید!

***

میترا ملک محمدی:

بهشتی سیرتی بودی که اهل آسمان بودی
دلم می‌سوزد، آماج عناد دشمنان بودی
میان قیل و قال دشمنان، از ادعاها دور،
طلوعی بی‌هیاهو، موج نوری بی‌نشان بودی
جهانت از حضور دشمنی از کینه‌ها خالی
رفیق دردمندان، آشنایی مهربان بودی
دلم می‌سوزد اما دیر فهمیدند قدرت را
تو که آماج تیر طعنه و زخم زبان بودی
تو، مظلومیت بی‌انتهایت، سادگی‌هایت،
و فهمیدند… حالا از بزرگی یک جهان بودی
خراسان در خراسان عطر مظلومیتت پیچید
زلال و پاک بودی، آب بودی، آسمان بودی
بیابان تا بیابان جای جای خاکمان شاهد
هوای لاله‌ها را داشتی و باغبان بودی
فدای خرقه‌ سرشار از عطر خراسانت
لیاقت داشتی و میهمان آستان بودی
نمی‌دیدند فصل تازه‌ فصل عشق و ایمانست
وبعد از رفتنت گفتند اهل آسمان بودی
غزل بارید و باران آمد و آیینه‌ها را شست
تو با خیل ملائک فارغ از کون و مکان بودی

    بیشتر بخوانید

        تازه‌سروده علی‌محمد مؤدب در رثای شهدای خدمت

***

صامره حبیبی:

غنیمت بود آن دولت، دلم سوخت
امان از لحظه هجرت…، دلم سوخت
عبای خاکی خدمت به تن داشت
نه بالاپوشی از شهرت، دلم سوخت
دلش خون و رخش سیمای مهتاب
از آن صورت از این سیرت دلم سوخت
سلام بی جواب و زهر دشنام
چقدر از دشنه تهمت دلم سوخت
تحمل کرد کوه طعنه‌ها را
از آن صبر و از آن طاقت دلم سوخت
قطاری که به شور و شوق می‌رفت
چه زود افتاد از حرکت دلم سوخت
برای آن غم اردیبهشتی
که شد آه دل ملت، دلم سوخت
برای آنهمه خدمتگزاری
برای اینهمه غربت، دلم سوخت

***

خدیجه دیلمی:

دلم سوخت وقتی در آن باد و باران
تو با جمع یاران صمیمانه رفتی
پس از آن همه خدمت خالصانه
دلم سوخت وقتی غریبانه رفتی
کسی پیش از آن از تو چیزی نمی‌گفت
به جز طعنه چیزی مگر می‌شنیدی؟
ولی عاشقانه به هر سوی ایران
شبیه کبوتر تو پر می‌کشیدی
سفرهای استانی‌ات ناتمام است
هنوز انتظار تو را می‌کشیدیم
نه سید نمی‌خواستیم از تو چیزی
جز اینکه صدای تو را می‌شنیدیم
دلم سوخت وقتی که آقا دلش سوخت
دلش سوخت و خم به ابرو نیاورد
عجب داغ سنگین و تلخی‌ست این داغ
ببین با دل ما چه کردی تو ای مرد

***

آسیه مرادپور:

یارانِ خدمت با شهادت پر کشیدند
در آسمان تصویرِ هشت اختر کشیدند
مُهرِ شهادت را امامِ هشتمین زد
امضای او را این چنین محشر کشیدند

***

عباس فرجی:

برای مردی از مردان دلم سوخت
برای معنی باران دلم سوخت
چه بی‌رحمانه نقدت را نوشتند
که حتی گفت آقا جان دلم سوخت

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد بیشتر بخوانید »

قطعه «سید ابراهیم» منتشر شد

قطعه «سید ابراهیم» منتشر شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، قطعه موسیقی «سید ابراهیم» با آهنگسازی محمدرضا عقیلی و شعری از علیرضا قزوه، با صدای سید محسن حسینی از تولیدات مشترک معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما است.

کد ویدیو

در ساخت این قطعه از فضای موسیقی خراسان رضوی بهره برده شده است.

سیدابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران اسلامی و همراهان ایشان، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ بر اثر سانحه سقوط بالگرد به مقام شهادت نائل شدند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قطعه «سید ابراهیم» منتشر شد بیشتر بخوانید »