علی اکبر هاشمی رفسنجانی

پذیرش قطعنامه، تلخ‌تر از جام زهر/ شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود

شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود


پذیرش قطعنامه، تلخ‌تر از جام زهر/ شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قطعنامه‌های سازمان ملل متحد از ابتدای جنگ عمدتا به نفع رژیم عراق و بدون توجه به خواسته‌های ایران صادر می‌شد. به هر حال با عدم عقب نشینی کامل ارتش عراق از خاک ایران و نپذیرفتن قرارداد ۱۹۷۵ از سوی رژیم بعثی به عنوان مبنایی برای حل اختلافات و با تصور ایران از توانایی خود برای وارد کردن ضربه اساسی به رژیم بعثی عراق، جنگ پس از آزادسازی خرمشهر تداوم یافت.

گرچه امام خمینی (ره) در ابتدا موافق ورود قوای ایران به خاک عراق نبودند ولی پس از برگزاری دو جلسه شورای عالی دفاع و اعلام نظر مقامات سیاسی و نظامی کشور منع عبور از مرز برداشته شد. از این پس عراق برای مقابله با قوای ایران و اجرای سیاست عملیاتی خود، دفاع مستحکم در زمین و استفاده از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جبهه‌ها و گسترش تهاجمات هوایی در خلیج فارس و حمله به مراکز اقتصادی و تأسیسات نفتی ایران را در دستور کار قرار داد.

البته از بیانات و اظهار نظر‌های امام خمینی (ره) اینگونه بر می‌آید که ایشان در تداوم جنگ در پی ساقط کردن صدام از قدرت و کمک به مردم عراق برای تغییر رژیم بعثی بودند. طبیعی بود که قدرت نظامی ایران، امکان حمله به بغداد و یکسره کردن کار صدام را نمی‌داد، بنابراین تلاش ایران عمدتاً برای انجام عملیات‌هایی در منطقه نفت خیز جنوب عراق و در پیرامون بصره دومین شهر بزرگ عراق متمرکز بود.

گرچه ایران در مسیر اجرای این سیاست گام‌های جدی و موثری برداشت اما تصرف منطقه فاو در اواخر زمستان ۱۳۶۴ و انجام عملیات کربلای ۵ در زمستان سال ۱۳۶۵ نشان داد که علاوه بر اقدامات نظامی، لزوم انجام تلاش‌های سیاسی و فعالیت‌های دیپلماتیک در سطح بین‌المللی نیز از نیازمندی‌های پایان دادن به جنگ است.

یکی از ظرفیت‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ، شورای امنیت سازمان ملل بود که ایران آن را بازیچه قدرت‌های بزرگ و طرفدار عراق محسوب می‌کرد و به مؤثر بودن اقدامات وی زیاد اطمینان نداشت. بر همین اساس در روز‌های آغاز و تداوم جنگ آنچنان که باید، برای خاتمه دادن به جنگ به این نهاد بین‌المللی مراجعه نمی‌کرد.

سر انجام پس از گذشت حدود پنج ماه از عملیات کربلای ۵، قطعنامه ۵۹۸ در ۲۹ تیر سال ۱۳۶۶ برابر با ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور خاتمه دادن به جنگ عراق با ایران، صادر شد. می‌توان گفت که هماهنگی سیاست ابرقدرت‌ها در سازمان ملل، باعث تنظیم و تصویب قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت شد.

این قطعنامه حاصل ۹ ماه کار دیپلماسی کشور‌های آمریکا، شوروی، عراق، عربستان، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی و چند کشور دیگر بود. تدوین‌کنندگان قطعنامه ۵۹۸ که قدرت‌های بزرگ جهانی بودند به دنبال آن بودند که تا حدودی دل طرف پیروز جنگ را بدست آورند به گونه‌ای که ایران بتواند این قطعنامه را بپذیرد.

در واقع تنظیم قطعنامه ۵۹۸ علی‌رغم واژه‌ها و مندرجات بی‌طرفانه آن از موضع عدالت نبود بلکه به منظور ایجاد فشار به ایران جهت خاتمه دادن به جنگ بود. به همین دلیل طرح تحریم تسلیحاتی ایران در صورت عدم پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی توسط آمریکا مطرح شد. این اقدام بیانگر نگرانی جامعه بین‌المللی نسبت به ادامه جنگ از سوی ایران بود. البته آمریکا نتوانست قطعنامه تحریم علیه ایران را به تصویب برساند.

قطعنامه ۵۹۸ در ۱۰ بند به تصویب رسید و در بند اول، خواستار آتش بس و بازگشت نیرو‌های دو کشور به مرز‌های شناخته شده بین‌المللی شده بود. تا قبل از قطعنامه ۵۹۸ در هیچ یک از قطعنامه‌های دیگر صحبتی از بازگشت نیرو‌های طرفین به مرز‌های دو کشور، شناسایی متجاوز و طرح پرداخت خسارات جنگ نشده بود.

قطعنامه ۵۹۸، برای اولین بار بر روی اختلافات ایران و عراق و تعیین چارچوبی برای پایان دادن به جنگ متمرکز شده بود.

بند سوم خواستار آزادی اسرای جنگی و بند چهارم خواستار یک راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در مورد تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد شده بود.

بند پنجم هم درباره خویشتن‌داری همه کشور‌ها به منظور عدم تشدید و گسترش منازعه بود. گرچه در بند ششم این قطعنامه به تحقیق راجع به مسئولیت منازعه اشاره شده بود ولی همچون قطعنامه‌های گذشته اشاره‌ای به کشور آغازکننده جنگ در آن وجود نداشت. اگر در این بند به جای تعیین آغازگر جنگ، از عبارت تعیین متجاوز استفاده می‌شد، منافع ایران بهتر تأمین می‌شد. بند هفتم درباره بررسی ابعاد خسارات وارد شده به طرفین بود.

در این بند نیز بایستی به جای تعیین خسارت، تعیین غرامت مطرح می‌شد تا ایران بتواند خسارات جنگ را از عراق دریافت کند. بند هشتم نیز درباره راه‌های افزایش امنیت و ثبات در منطقه بود. باید توجه داشت که به رغم اینکه ظاهراً بعضی امتیازات در این قطعنامه در راستای خواسته‌های جمهوری اسلامی قرار داشت، اما در عمل، دو کشور به یک میزان در خصوص جنگ مقصر قلمداد شده بودند.

به عنوان مثال در موضوع تأسیس صندوقی برای جذب کمک‌های کشور‌های دیگر جهت تأمین خسارات وارده، مقرر شده بود تا دو کشور به یک میزان از کمک‌های این صندوق برخوردار باشند و از نظر حقوقی، تفاوتی بین متجاوز و قربانی تجاوز در فطعنامه وجود نداشت. به هر حال، این قطعنامه برای اولین بار در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صادر شد تا ضمانت اجرایی داشته باشد.

معنای این اقدام آن بود که عمل به قطعنامه برای همه کشور‌ها از جمله ایران و عراق لازم‌الاجراست؛ بنابراین ایران و عراق موظف به پذیرش آن بودند. در روزی که این قطعنامه به تصویب رسید، به دلیل برتری نظامی ایران، جمهوری اسلامی احساس نیازی به پذیرش این قطعنامه برای پایان دادن به جنگ نمی‌کرد.

پس از صدور قطعنامه، عراق آن را پذیرفته و از شورای امنیت نیز تشکر کرد ولی وزارت امور خارجه ایران طی صدور بیانیه‌ای در ۱۳۶۶/۰۴/۳۰ ضمن ناعادلانه خواندن قطعنامه به تناقض بند‌های آن و خودداری از معرفی آغازگر جنگ اشاره کرد و پس از گذشت یک روز نظرات خود را مبنی بر اینکه ابتدا باید متجاوز مشخص شود به شورای امنیت اعلام کرد.

در مجموع قطعنامه ۵۹۸ تا حدود زیادی با قطعنامه‌های سابق شورای امنیت در مورد جنگ عراق با ایران متفاوت بود و اولین قطعنامه‌ای بود که دارای شرایط صلح و تا حدودی متعادل بود. از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸، از تابستان سال ۱۳۶۶ تا تابستان سال ۱۳۶۷ که قطعنامه مورد پذیرش ایران قرار گرفت، شرایط بسیار سختی برای طرفین جنگ بوجود آمد.

آمریکا اسکورت نفتکش‌های کویتی در خلیج فارس را آغاز کرد و عربستان درست یک هفته پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ دست به کشتار حجاج ایرانی در مکه زد. در این جنایت حدود ۴۰۰ نفر از زنان و مردان زائر به شهادت رسیدند و نزدیک به یک هزار نفر از زائرین مجروح شدند. با این اقدام، دولت عربستان در هماهنگی با برنامه‌های آمریکا و عراق تلاش کرد تا حتی ایام حج را تبدیل به یک فشار جدید علیه ایران بکند.

از مرداد ۱۳۶۶ جنگ شهر‌ها وسعت بی‌سابقه‌ای یافت و شمار زیادی از غیرنظامیان در معرض مستقیم آسیب‌های جنگ قرار گرفتند. تهران و بغداد و بسیاری از شهر‌های بزرگ دو کشور، هدف بمباران‌های هوایی و موشک‌های زمین به زمین بود. جنگ در خلیج فارس توسعه یافت.

نفتکش‌های زیادی مورد اصابت قرار گرفت و ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس دست به حملات بی‌سابقه‌ای علیه ایران زد. جنگ در جبهه‌های زمینی ادامه یافت. ایران و عراق هر دو سیاست تهاجمی را در زمین، دریا و هوا در پیش گرفتند. از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸، سیاست تهاجمی و خشن آمریکا علیه ایران در خلیج فارس ابعاد تازه‌ای یافت. ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس، عملاً در مقابل ایران گسترش یافته و آرایش گرفت.

تبلیغات گسترده‌ای علیه ایران در سطح بین‌المللی انجام گرفت. محیط مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل به زیان ایران تیره شد. سیاست آمریکا علیه ایران باعث شد تا عملاً توازن نظامی بین طرفین جنگ بهم خورده و با تحریم تسلیحاتی ایران و مداخله نظامی آمریکا موازنه قوا به نفع عراق تغییر یابد. در چنین وضعیتی حملات ارتش عراق از روز ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ به جبهه‌های جنگ زمینی در کنار حمله به مناطق مسکونی و نفتکش‌ها و پایانه‌های نفتی هم شروع شد.

درآمد‌های نفتی ایران رو به کاهش بود و آمریکا همزمان با حملات ارتش عراق به مواضع قوای ایران در جبهه فاو، به سکو‌های نفتی سلمان و نصر در خلیج فارس حمله و آن‌ها را منهدم و میلیون‌ها دلار خسارت به ایران وارد کرد. حمایت از نفتکش‌های حامل نفت کشور‌های عربی خلیج فارس به صورت آشکار از سوی آمریکا آغاز شد.

در پی اقدامات همه جانبه ایالات متحده در حمایت از رژیم عراق، امریکا به صورت رسمی از اواخر شهریور ۱۳۶۶ وارد جنگ با ایران درآب‌های خلیج فارس شد. در مجموع آمریکا حدود ۹ ماه به طور مستقیم وارد جنگ با ایران در خلیج فارس شد.

در این مدت، ۱۲ برخورد نظامی بین ایران و آمریکا بوجود آمد که خسارات زیادی را برای ایران و اعتبار آمریکا در بر داشت. آمریکا در حملات اولیه خود به قایق‌های تندروی سپاه و کشتی ایران اجر مربوط به نیروی دریایی ارتش که در مهر ماه ۱۳۶۶ انجام گرفت، سعی در یک درگیری نظامی محدود با نیروی دریایی ایران در خلیج فارس داشت.

اما این حملات در ماه‌های پایانی جنگ به سکو‌های نفتی ایران توسعه یافت و با پرتاب دو موشک ناو وینسنس آمریکایی به سوی هواپیمای مسافربری هما در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ و کشته شدن ۲۹۰ سرنشین ایرباس به اوج جنایت رسید.

از سوی دیگر در حالی که پس از حمله عراق به فاو و شلمچه، منافقین به مهران حمله کرده بودند و احتمال حمله ارتش عراق به جزایر مجنون وجود داشت. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در روز سه شنبه ۱۳۶۷/۰۳/۳۱ به کرمانشاه سفر کرد و در محل قرارگاه رمضان مستقر شد. ایشان در همان شب پس از دریافت گزارش وضعیت جبهه‌ها از فرمانده سپاه به وی گفتند: «قبل از این سفر به اتفاق رئیس‌جمهور و حاج احمد آقا در روز جمعه ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ خدمت امام رفتیم.

وضع جبهه‌ها، نیروها، امکانات کشور و وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیرو‌ها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند و برای صدور حکم واجب بودن رفتن به جبهه‌ها برای هم (کاری که سال گذشته نشد و پیشنهاد شده بود) اظهار آمادگی کردند.»

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به فرمانده سپاه گفت: «به امام گفتم: ارتش عراق در حال باز پس گیری بعضی مواضعی است که از او گرفته‌ایم و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند ممکن است حتی ارتش عراق از مرز‌ها عبور کند و بخش‌هایی از کشور را اشغال کند.

امام فرمودند طرح تان چیست؟ گفتیم جنگ را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تمام کنیم. امام فرمودند نه ما باید جنگ را ادامه دهیم. به امام گفتم برای ادامه جنگ فرماندهان از ما امکانات و وسایلی می‌خواهند که ما در شرایط فعلی کشور بودجه لازم را برای تهیه آن‌ها نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را قبلا کرده‌ایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خوب استقراض کنید.

پس از این مسئله به امام گفتم نیرو‌های مردمی به جبهه نمی‌آیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد می‌دهم. گفتم در کشور ارز نداریم تا بعضی نیاز‌های جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید. پس از طرح این مطالب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: ما هم به نتیجه رسیده بودیم که یا باید جنگ را تمام کرد و یا بسیج نیرو و امکانات بدهیم و کشور را وارد جنگ کنیم.

حال که امام راهکار ورود امکانات کشور در جنگ را تصویب کرده‌اند شما طرح و برنامه خودتان را تهیه کنید و به ما بدهید.»

به این ترتیب وی در این جلسه از فرمانده سپاه خواست تا برنامه خود را به منظور ادامه جنگ تهیه و ارائه کنند. بدین منظور در تاریخ دوم تیر سال ۱۳۶۷ محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نامه‌ای را خطاب به فرماندهی جنگ نوشت و در آن کلیات طرحی را تقدیم ایشان کرد که هدف نبرد انهدام صدام و حزب بعث عراق منظور شده بود.

بر اساس این طرح باید ارتش و سپاه هر دو ظرف پنج سال هر کدام به میزان حدود ۵.۲ و هفت برابر افزایش کمی می‌یافتند و برای تامین نیرو‌های مورد نیاز می‌بایستی افراد بین ۱۷ تا ۴۰ سال، سالانه چهار ماه در جبهه باشند. دولت و مجلس شورای اسلامی هم باید در اولویت یکم، بودجه و امکانات مورد نیاز نیرو‌های مسلح را در اختیار جانشین فرماندهی کل قوا قرار می‌دادند.

صنایع و کارخانجات کشور نیز در اولویت یکم موظف به تأمین مایجتاج رزمندگان اسلام بودند. همچنین فرض بر آن بوده است که انگیزه آمریکا، شوروی، صدام و حزب بعث علیه انقلاب اسلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه با رشد بیداری اسلامی در جهان مشکلات سیاسی ابر قدرت‌ها در جهان بیشتر از گذشته شده است و آن‌ها قوی‌تر از گذشته به جنگ خلیج فارس ادامه خواهند داد.

از سوی دیگر عراق به توسعه سازمان رزم و سازماندهی نیرو‌های منافقین، ادامه خواهد داد. تقدیم این نامه که ۲۵ روز قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ صورت گرفت، تاثیر فراوانی در به تصمیم رساندن فرماندهی کل قوا برای آینده جنگ داشت. در این اوضاع و احوال ایران چاره کار را در خاتمه دادن به جنگ از طریق پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دید و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ با اعلام رسمی پذیرش قطعنامه راه جدیدی را در پیش گرفت.

گرچه پذیرش آتش بس برای امام تلخ و اتخاذ چنین تصمیمی برای ایشان چون زهر کشنده بوده است و از چنین شرایطی راضی نبوده‌اند ولی حضرت امام خمینی شجاعانه‌ترین تصمیم دوران حیات خود را در یک فرصت مهم اتخاذ کردند و با پذیرش مسئولیت قبول قطعنامه از سایر مسئولین کشور سلب مسئولیت کردند. به هر حال یک سال و یک روز کم، طول کشید تا ایران قطعنامه ۵۹۸ را در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ بپذیرد و راه را برای خاتمه یافتن جنگ هشت ساله باز کند. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران گرچه به یکباره اتفاق افتاد ولی نتیجه فرآیندی بود که در سال‌های پایانی جنگ آغاز شده بود.

گزارش از حسین علایی

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود بیشتر بخوانید »

صدور اولین دستور نظامی امام خمینی (ره) در «عملیات خیبر»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به تقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به‌ طورکلی اندیشه نظامی و دفاعی امام خمینی که ناشناخته‌ترین اندیشه سیاسی اجتماعی وی است، در ذیل آرای فقهی ایشان در خصوص سیاست و جامعه معنا می‌یابد.

در اندیشه سیاسی و اجتماعی امام، اسلام به‌عنوان هدف نهایی مبنای شکل‌گیری جامعه و حکومت است و جنگ و دفاع باهدف حفظ جامعه و حکومت ضرورت دارد؛ لذا از این منظر دفاع و جنگ هیچ‌کدام به‌تن‌هایی کافی نیست و هر دو ضرورت دارند. به لحاظ جامعه‌شناختی، تبیین مدیریت نظامی امام در جنگ عراق با ایران مشکل است. این پرسش که امام خمینی در جنگ عراق با ایران چه نوع مدیریتی را در سطوح مختلف نظامی اعمال می‌کرده، پاسخ صریح و روشنی دریافت نکرده است.

در کتاب «بررسی مواضع نظامی امام خمینی (ره) در جنگ ایران و عراق» که توسط دکتر رسول افضلی و امیر محسن زادگان تألیف شده، سعی شده تا در بررسی دیدگاه‌های صاحب‌نظران و رسانه‌ها در این خصوص، به این پرسش پاسخ داده است. در این بخش به نقش امام در پیشبرد اهداف نظامی عملیات خیبر می‌پردازیم.

عملیات خیبر در همان مرحله اول با موانع عمده‌ای مواجه شد که به گفته فرماندهان، فائق آمدن بر آن‌ها بدون لحاظ شدن تدابیر امام خمینی برای مقاومت عمده امکان‌پذیر نبود. در جریان این عملیات، با توقف پیشروی در محور طلائیه، وضعیت جدیدی پیش آمد و ازآن‌پس ایران باید قابلیت و توانایی خود را در حفظ جزایر تصرف‌شده نشان می‌داد؛ کاری که بسیار دشوار بود. باور عموم نیرو‌ها این بود که حفظ جزایر، یا عملی نیست یا بسیار دشوار است و باید بهای زیادی برای آن پرداخته شود. عراق توانسته بود نیرو‌های ایران را از محور‌های العزیز، القرنه و طلائیه وادار به عقب‌نشینی کند و بیرون راندن نیرو‌های مستقر جزایر را نیز محتمل می‌دانست، به‌ویژه آنکه از لحاظ عقبه، آتش، دفاع ضدهوایی، زرهی و ضدزره و ده‌ها عامل دیگر بر نیرو‌های ایران برتری داشت.

پس از توقف درگیری در محور طلائیه، تا شروع حمله به جزایر حدود پنج روز جبهه‌ها حالت عادی داشت و دشمن تلاش خاصی از خود نشان نمی‌داد. امام (ره) در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۶۲ شخصاً به فرماندهان جنگ دستور دادند که «جزایر حتما باید نگه داشته شوند؛ هر طور که شده.» این دستور تحولی اساسی در سرنوشت عملیات ایجاد کرد و سپاه این بار هر آنچه در اختیار داشت، از فرماندهان سپاه گرفته تا باقیمانده سازمان یگان‌ها را وارد صحنه کرد. از لحاظ روحیه و استقامت نیز توان سپاه دوچندان شد و همه، حفظ هدفی را که امام تعیین کرده بود، به بهای خون و جان خود در دستور کار قرار دادند.

مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره تأثیر این دستور امام (ره) که در واقع اولین دخالت مستقیم وی در اداره جنگ بود، خطاب به فرماندهان جنگ می‌گوید: «من خدمت امام عرض کردم و ایشان تأیید کردند که طوری برنامه‌ریزی کنید که در همین‌جا جنگ را تمام کنیم؛ چون این امر دیگر برای کشور قابل‌تحمل نیست.» «این امر امام است که شما در هر شرایط باید بروید جلو. ما اگر نتوانیم جزایر را حفظ کنیم و این هفت هشت کیلومتر را برویم جلو، دیگر نمی‌توانیم بجنگیم.»

دستور مستقیم امام عملاً انگیزه فرماندهان را تشدید کرد

محسن رضایی در این‌باره گفت: «از جزیره بیرون نمی‌رویم؛ حتی اگر سازمان سپاه از بین برود.» آقای شمخانی نیز که قائم‌مقام فرمانده کل سپاه بود، به فرماندهان لشکر‌های ۲۷ حضرت رسول (ص) گفت: «بروید جزایر را حفظ کنید. این دستور امام است و من خودم می‌آیم آر. پی. جی می‌زنم.»

مطابق پیش‌بینی امام و فرماندهان، پس از چند روز در ۱۶ اسفند ۱۳۶۲ عراق با اجرای آتش سنگین، بمباران وسیع هوایی و استفاده از هلی‌کوپتر، تانک و نیرو‌های پیاده، پاتک سنگینی را علیه جزایر جنوبی آغاز کرد. به گفته حاج احمد آقا، امام شخصاً و لحظه‌به‌لحظه وضعیت جبهه را زیر نظر داشت. اصرار امام (ره) به حفظ جزایر سبب شد که باوجود حجم گسترده آتش عراق و ضعف نیرو‌های خودی، فرماندهان جنگ این جزایر را به سمبل مقاومت تبدیل کنند. به روایت اسناد و شواهد، رزمندگان ایرانی تحت تأثیر دستور مستقیم امام، با گوشت و پوست و دادن خون خود، ماشین جنگی ارتش عراق را متوقف کردند. شهادت فرماندهانی، چون حاج همت، یاغچیان، حمید باکری و اکبر زجاجی بهایی بود که برای حفظ جزایر پرداخته شد.

تدبیر امام درباره عملیات خیبر و اصرار وی بر مقاومت، پیامد‌های مهمی در تقویت جبهه‌های ایران در دوره‌های بعد داشت. نتایج این عملیات همان‌طور که امام پیش‌بینی می‌کرد، ضمن ایجاد تزلزل در جبهه عراق، زمینه‌ساز اندیشه‌های جدید مقاومت در عملیات‌های بعدی شد.

امام (ره) به‌خوبی دریافته بود که با از دست دادن جزایر تصرف شده، کابوس شکست عملیات رمضان همچنان پابرجا می‌ماند و عراق با اتکا بر این اندیشه قادر خواهد شد عنان جنگ را به دست گیرد. تدبیر نظامی امام در عملیات خیبر درباره مقاومت در ازای هر چیز، باور و اطمینان ارتش عراق را متزلزل کرد؛ به‌طوری‌که فرماندهان ارتش عراق این مقاومت را ناباورانه توصیف کردند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

صدور اولین دستور نظامی امام خمینی (ره) در «عملیات خیبر» بیشتر بخوانید »

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام فرمودند: حرفش را هم نزن

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام فرمودند: حرفش را هم نزن


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، مراسم سراسری فرماندهان و مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، بامداد امروز سه‌شنبه ۳۰ دیماه ۹۹ با حضور سرلشکر محمدعلی (عزیز) جعفری، فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.

سرلشکر جعفری در این مراسم با پاسداشت شهدای کشور، خطاب به مدیران حفظ آثار و ‌نشر ارزش‌های دفاع مقدس گفت: از خدا می‌خواهم این کار سنگین و ‌بسیار حساس را به سرانجام برسانید، زیرا هنوز نتوانستیم حق آن را بجا آوریم.

وی گفت: جمهوری اسلامی این عزت و اقتداری که دارد، بخش زیادش مدیون دفاع مقدس است زیرا هنوز بعد از انقلاب را به صورت برجسته و‌ محوری به دنیا نشان نداده‌ایم و آن، ایستادگی و مقاومت است.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله افزود: دیدیم که مردم چگونه قدر این راه و‌ عظمت را در تشییع حاج قاسم نشان دادند. سردار سلیمانی درس‌هایی که از جنگ گرفته بود به خوبی به عرصه‌های دیگر مقاومت منتقل کرد.

وی بیان داشت: به خاطر مسئولیت حاج قاسم، انتقال درس مقاومت و‌ایستادگی به مردم‌ منطقه بود و ‌معلوم نبود کسی دیگر بتواند به خوبی او این کار را انجام دهد.

سرلشکر جعفری ادامه داد: باید همه ابعاد دفاع مقدس را برجسته و‌ به جهان معرفی کنیم. بدون تردید اگر بخواهیم میزان وابستگی انقلاب را به دفاع مقدس تعریف کنیم، باید سهم زیادی را از انقلاب، آنچه تاکنون بوده بررسی کنیم.

وی بیان داشت: مرحله پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی را گذراندیم و مرحله آخر که برقراری جامعه اسلامی است، هنوز باقی مانده است.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله گفت: ما همیشه در برابر دشمنان، اقدامات سلبی انجام می‌دادیم. اولین مرحله از مقابله در جنگ، ایستادگی و ‌دفاع است و بعد، هجمه به دشمنان. در این ۴۰ سال از نظر قدرت‌سازی به نقطه اوج خود رسیدیم و ‌وضعیت مطلوبی داریم. به همین علت است که هیچ قدرتی جرات اقدام عملی در این عرصه‌ها را ندارد.

وی افزود: ناامنی‌های سال ۷۸ را به یاد بیاورید که چقدر دشمن خوشحال شد که می‌تواند کارهایی علیه ما انجام دهد. ۱۰ سال بعد در سال ۸۸ که ناامنی توسعه پیدا کرد و دو سال قبل از آن ماجرای ساختگی ۱۱ سپتامبر را راه انداخت. اما ما پیروز شدیم، چون مردم، حساب شده وارد میدان شدند.

جعفری بیان داشت: سال ۹۶ که باز دشمن ناامنی به راه انداخت، برعکس دفعه‌های قبل چند روز بیش‌تر طول نکشید؛ در صورتی که دشمن، تجربه و امکانات بیشتر کسب می‌کرد، اما شکست خورد و ناامید شد.

وی گفت: این‌ها را نباید دست کم بگیریم. ما به ابعاد مختلف جنگ که بخواهیم بپردازیم، جلسات و‌ کتب مختلفی را می‌طلبد.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله بیان داشت: در مورد نقش مردم باید بیش‌تر تلاش کنیم که البته کار سختی هم هست.

وی ادامه داد: یکی از ویژگی‌های دفاع مقدس، مردمی بودن آن بود. یکی دیگر از خصوصیات جنگ، نابرابر بودن و جنگ اعتقادی بود. اگر عقیده رزمندگان نبود که جان در دست بگیرند، معلوم نبود سرنوشتمان چه می‌شود. این جنگ به روش انقلابی انجام شد و نابرابری در جنگ را مردمی بودن جبران کرد.

وی گفت: ابعاد مختلف این مردمی بودن باید بررسی شود؛ آن هم در این عرصه که با جنگ نرم مواجه هستیم. نقش مردم باید برجسته شود و به عبارتی هنوز مردم به معنای واقعی به عرصه نقش‌آفرینی در این نبرد نیامدند و تا کامل نیایند پیروزی حاصل نمی‌شود.جعفری افزود: سپاه بدون مردم، سپاه نبود. شما ببینید جنگ‌هایی که در لبنان و ‌غزه و سوریه رخ داد، یک طرفش مردم بودند. داعش هم خود را مردمی می دانست، ولی پشتوانه‌اش آمریکا بود.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله اظهار داشت: امروز باید در جنگ نرم، صحنه به دست مردم سپرده شود. همانطور که مقام‌معظم رهبری فرمودند باید این حضور منظم شود.

وی گفت: در سیل و زلزله مردم با دیدن تصاویر احساس وظیفه کرده و حرکت می‌کنند، اما در جنگ نرم به زودی حس برخاستن ایجاد نمی‌شود و شما باید آن را ایجاد کنید.

جعفری افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های دفاع مقدس که گفتیم نابرابری بود، همه قدرت‌ها رژیم بعث عراق را پشتیبانی می‌کردند و ایران در تنهایی و تحریم کامل بود، اما حضور مردم این نابرابری را جبران‌کرد.

وی بیان داشت: اوایل جنگ با نگاه غیرمردمی بنی‌صدر، ارتش عراق توانست بسیاری از نقاط را تصرف کند و بنی‌صدر رفت خدمت امام و‌ گفت باید مذاکره کنیم. امام گفت اگر نمی‌توانی کنار بنشین و حرف مذاکره نزن. اما وقتی فرماندهی عالی جبهه به دست افراد انقلابی چون صیاد شیرازی افتاد، با نگاه به ظرفیت‌های داخلی توانستیم خرمشهر را آزاد کنیم. امکانات ما که همان بود، اما مهم نگاه به ظرفیت‌های مردمی و ظرفیت‌های موجود بود. مثل وضع امروز که امید به برجام و دیگران داریم و وضع این است، اما اگر نگاهمان عوض شود، آزادی خرمشهرها در پیش است.

جعفری ادامه داد: این هم از نکات دیگری است که باید منتقل شود. ابعادی که امروز به درد جامعه می‌خورد، باید از دفاع مقدس حفظ و ‌منتقل شود.

وی گفت: عملیات کربلای ۴ و ۵ یک عملیات هستند و اگر عملیات کربلای ۴ نبود، امکان نداشت در کربلای ۵ پیروز شویم. این عملیات، سرنوشت جنگ را عوض کرد.فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله با اشاره به عملیات کربلای ۵ گفت: چند سال طول کشید تا به پیروزی‌های اینچنینی دست پیدا کنیم.

جعفری بیان داشت: از سال ۶۱ تا ۶۵ دشمن برای قوی‌تر شدن فرصت داشت، اما چطور می‌شود ما به عملیات کربلای ۵ کشیده می‌شویم؟ این هدایت الهی بود و‌گرنه ما تصمیم داشتیم در جای دیگری عملیات کنیم. در این عملیات سخت‌ترین مرحله شکستن خط و موانع دشمن بود. تنها چیزی که ما را با انجام عملیات کربلای ۵ رساند تکلیف بود.

وی ادامه داد: محاسبات مادی می‌گفت نباید این عملیات انجام شود، اما محاسبات معنوی و‌ توکل بر خدا باعث شد چنین حمله‌ای صورت بگیرد.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله گفت: شرایط به قدری سخت بود که از حضرت امام مشورت گرفتیم. امام فرمود هر چه‌ آقای هاشمی تصمیم بگیرد، همان انجام شود. آقای ‌هاشمی به منطقه آمد و به این جمع‌بندی رسید به لحاظ محاسبات مادی ریسک این حمله بالاست و‌ نباید انجام شود. رزمندگان به او گفتند: این فرصتی است که خدا به ما داده تا در جنوب عملیات بزرگی انجام دهیم و اگر انجام شود دیگر امکان انجام عملیات در جنوب نیست و ‌معلوم نیست سرنوشت جنگ چه می‌شود.

وی افزود: آقای ‌هاشمی پذیرفت و با توکل به خدا عملیات کربلای ۵ انجام شد. در حالی که قابل باور نبود بتوانیم تا نهر دوعیجی برویم. آنجا بود که شرایط به نفع ایران عوض شد و قطعنامه هم پذیرفته شد.

انتهای پیام/





منبع خبر

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام فرمودند: حرفش را هم نزن بیشتر بخوانید »