علی دایی

دلایل عدم صلاحیت قلعه‌نویی برای هدایت تیم ملی ایران در جام جهانی

دلایل عدم صلاحیت قلعه‌نویی برای هدایت تیم ملی ایران در جام جهانی



چرا امیر قلعه‌نویی گزینه مناسبی برای هدایت تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۶ نیست؟ دلایل زیادی از عملکرد نه‌چندان قابل‌قبول تا نگرانی‌های فنی وجود دارد که لزوم تغییر در نیمکت تیم ملی را مطرح می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تیم ملی فوتبال ایران در نزدیک‌ترین فاصله به جام جهانی حضور دارد. این تیم که پس از جام جهانی ۲۰۲۲ سکان هدایتش را به دست مربی ایرانی، امیر قلعه‌نویی ، سپرده، نمایش راضی‌کننده‌ای نداشته و نگرانی‌های فراوانی در آستانه جام جهانی ۲۰۲۶ رقم زده است. درست است قلعه‌نویی با حمایت چندین چهره ورزشی و غیرورزشی روی صندلی سرمربیگری تیم ملی نشسته ولی پس از ماه‌ها حضورش در تیم ملی، دلایل متعددی وجود دارد که می‌توان این صندلی را از او گرفت و به گزینه‌ای شایسته‌ سپرد.

شایستگی

امیر قلعه‌نویی پرافتخارترین مربی لیگ برتر ایران است؛ البته که این موفقیت‌ها مربوط به سال‌ها پیش است. از آخرین باری که قلعه‌نویی توانسته در لیگ برتر تیمی را قهرمان کند، بیش از یک دهه می‌گذرد. در طول این همه سال، با وجود بستن تیم‌های پرهزینه، قلعه‌نویی توفیقی نداشت. پس، داشته‌های او مربوط به دوران گذشته است. از سوی دیگر، زمانی که مشخص شد قرار است نیمکت تیم ملی «ایرانیزه» شود، قلعه‌نویی در صدر فهرست قرار نداشت. یحیی گل‌محمدی که توانایی‌های مربیگری‌اش را در سالیان اخیر بارها به رخ کشیده در صدر فهرست بود. البته علی دایی هم باتوجه به کاریزمای خاصش، در این فهرست بالاتر از بقیه قرار می‌گرفت. با وجود این، اتفاقات غیرفوتبالی، التهابات اجتماعی و خط خوردن یحیی و علی دایی از فهرست، این نیمکت را به امیر قلعه‌نویی رساند. به این ترتیب، به لحاظ شایستگی، در بین سرمربیان ایرانی که توانایی نشستن روی نیمکت تیم ملی را داشتند، قلعه‌نویی از همان ابتدا جایگاه نخست را نداشت.

دوری از فضای تیم ملی

قلعه‌نویی در شرایطی به عنوان مرد اول نیمکت تیم ملی ایران معرفی شد که فاصله زیادی از فضای رقابت‌های ملی گرفته بود. او به غیر از انتقاد از مربیان خارجی تیم ملی و «چشم‌آبی» و «اجنبی» خواندن آن‌ها، نزدیکی چندانی با فضای تیم ملی نداشت. با توجه به روندی هم که در لیگ برتر در دهه اخیر پشت سر گذاشته بود، تصورش را نمی‌کرد بخت زیادی برای نشستن دوباره روی نیمکت تیم ملی داشته باشد. شاید به همین دلیل، به یکباره در عمل انجام شده قرار گرفت و نتوانست به موقع، با ارائه یک برنامه جامع و مدون، تیم ملی را پیش ببرد. بهترین مثال برای این بخش آن است که بعد از ماه‌ها حضور در تیم ملی هنوز از این می‌گفت که نیاز به زمان بیشتر برای القای تفکراتش به بازیکنان دارد. با این حال، گذر زمان هم نتوانست تغییری در روند تیم ملی به وجود بیاورد.

توهم توطئه و نداشتن تمرکز

این یکی هم از آن دست مواردی است که اجازه نمی‌دهد قلعه‌نویی تمام‌وکمال درگیر تیم ملی شود. توهم توطئه او بارها گل کرده و با پیش کشیدن اتفاقات سال ۲۰۰۷، همچنان به دنبال «قاتل بروسلی» می‌گردد. واضح است بخش زیادی از تفکرات قلعه‌نویی درگیر انتقام‌جویی شده و این موضوع باعث از دست رفتن تمرکز کاملش برای کار در تیم ملی شده است. قلعه‌نویی بارها به جای اینکه به فکر یافتن ریشه مشکلات تیمش باشد، در پی یافتن عباراتی بوده که با استفاده از آن‌ها به صف زیاد مخالفانش بتازد.

نتایج سینوسی

به غیر از موارد غیرفنی، وضعیت تیم ملی هم چنگی به دل نمی‌زند. قریب به ۹ ماه دیگر جام جهانی شروع می‌شود و نمایش تیم ملی حسابی نگران‌کننده است. ایران در عصر قلعه‌نویی به جای برداشتن یک گام رو به جلو، چند پله عقب افتاده و حالا برای بردن تیم‌های درجه ۲ و ۳ آسیا هم باید سختی بکشد. بهانه قلعه‌نویی پیشرفت تیم‌ها در آسیا است ولی مشخص نمی‌کند چرا ایران پیشرفتی در آسیا نداشته و به قدری درجا زده که سایر رقبای نه چندان مدعی هم در حال سبقت گرفتن از تیم ملی هستند.

فرار از مسئولیت پذیری

مشکلات در تیم ملی فراوان است؛ در واقع اگر قلعه‌نویی نیت کند عینک بدبینی را کنار بگذارد، باید روز و شب، خود و دستیارانش را بابت نمایش تیم ملی شماتت کند. در این بین ولی میان‌بر ساده‌تری وجود دارد: فرار از مسئولیت پذیری و مقصر کردن بازیکنان تیم ملی. کنفرانس‌های قلعه‌نویی پر از مواردی است که باخت و بد بازی کردن تیم ملی را به گردن یک بازیکن انداخته است. او خودش را عاری از اشتباه می‌داند؛ یک خطای استراتژیک که اجازه پیشرفت به تیم ملی را نخواهد داد.

بلد نبودن بازی گرفتن از ستاره‌ها

تیم ملی بازیکن اثرگذار کم ندارد. بسیاری از تیم‌های آسیایی بعضی وقت‌ها حسرت داشتن چنین بازیکنانی را دارند. در عصر قلعه‌نویی ولی ستاره‌های ایران نه تنها جهشی نداشته بلکه مسیری معکوس طی کرده و تبدیل به بازیکنانی معمولی در تیم ملی شده‌اند. واضح است اگر مربی‌ای وجود داشت که بتواند از پتانسیل این بازیکنان در ترکیب تیم ملی بهره ببرد و سطح فنی آن‌ها را ارتقا دهد، حال و روز تیم ملی این‌چنین نبود. تیمی که چندین ستاره ریزودرشت دارد ولی بدون برنامه تاکتیکی مدون، در زمین سردرگم است.

فرار از جوان‌گرایی

این هم یکی دیگر از موضوعات نگران‌کننده است که می‌تواند منجر به جدایی قلعه‌نویی از تیم ملی شود. امیر در این زمینه خودخواه بوده و به جای پیشرفت فوتبال ایران، به فکر حفظ صندلی‌اش است. دقیقا به همین دلیل است که میانگین سنی تیم ملی ایران به طرز وحشتناکی بالا رفته است. قلعه‌نویی یک مربی نتیجه‌گرای صرف نشان داده و هراس دارد تغییری در ترکیب به وجود بیاورد. نتیجه شده آنکه نه نتیجه درخوری حاصل شده و نه جوانی وارد ترکیب تیم ملی شده است. این رویه، آینده فوتبال ایران، دست‌کم پس از جام جهانی، را با خطری جدی روبرو خواهد کرد.

تکیه بر داده‌های غیر اصولی

شبیه به همان بند فرار از مسئولیت، راه دیگر برای امیر قلعه‌نویی به غیر از مقصر کردن بازیکنانش، تکیه بر داده‌های غیراصولی و بیهوده‌ای همچون «امید به گل» است. او هرجا که کم آورده یکی دو آمار بیهوده را به خورد مخاطب داده تا اصل داستان به دست فراموشی سپرده شود. البته هرجا هم این آمار به ضررش بوده، بدون آنکه اشاره مختصری به آن کند، از کنارش عبور کرده است.

عدم توانایی لازم در آنالیز شرایط

این یکی هم ذیل مباحث فنی قرار می‌گیرد؛ واضح است هنر بزرگ مربیان مدرن، آنالیز شرایط رقیب است. حال چه قبل از مسابقه و چه حین مسابقه. مثال روشن این اتفاق را می‌توان در بازی ایران مقابل قطر در نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا دید که قلعه‌نویی و کادرش نه قبل از بازی و نه حین آن، آنالیز دقیقی از شرایط نداشته و نتوانسته روند بازی را به سود خود تغییر دهند. کلا کم پیش آمده قلعه‌نویی با بازی‌خوانی مناسب، بتواند گره‌ای از کار بگشاید.

بحران در خط دفاعی

روزگاری نقطه قوت تیم ملی ایران شده بود؛ ولی این روزها تبدیل به پاشنه‌آشیل تیم ملی شده است. ساختار خط دفاعی تیم ملی ایران در عصر قلعه‌نویی عجیب نگران‌کننده است. کار به جایی رسیده که تیم ملی حتی در دیدارهای بسیار ساده مثل افغانستان، قرقیزستان، کره‌شمالی و غیره، نمی‌تواند دروازه‌اش را از گزند رقیب در امان نگه دارد. قلعه‌نویی در پاسخ به این نقد عبارت «فوتبال است دیگه» را بارها به کار برده ولی واقعیت این است چنین تفکری به درد آماده‌سازی تیم ملی برای جام جهانی نخواهد خورد.

پابرجا بودن مشکلات همیشگی

مشکل عجیبی که قلعه‌نویی و کادرش در تیم ملی دارد، عدم برطرف کردن مشکلات موجود است. مثلا این تیم تا به الان چندین بار از رقبا پیش افتاده ولی ورق برگشته و بازی مساوی شده و یا تا آستانه شکست خوردن پیش رفته است. این مورد هنوز برای بسیاری از جمله بازیکنان تیم ملی مثل مهدی طارمی هم محل سوال است که چرا چنین نقایصی برطرف نمی‌شوند. قلعه‌نویی بارها وعده حل‌وفصل شدن این مشکلات را داده ولی هر بار در رفع‌ورجوع کردنش شکست خورده است.

عدم دعوت از شایسته‌ها

بازیکن‌سالاری جایی در تیم ملی نباید داشته باشد؛ این گزاره‌ای تغییرناپذیر است ولی در تیم ملی این موضوع بیشتر حالت لجبازی به خود گرفته است. قلعه‌نویی به وضوح از توانایی بازیکنانی که می‌توانند به این تیم کمک کند، عبور می‌کند. یکی از آن‌ها احمد نوراللهی است که در این مقطع و جام جهانی می‌تواند کمک فراوانی کند. قلعه‌نویی از او عبور کرده و به غلط اصرار دارد که حضور در جام جهانی سهم همین بازیکنانی است که در تیم ملی حضور داشته‌اند. داستان عدم دعوت کردن از دانیال اسماعیلی‌فر که این روزها هم یکی از آماده‌ترین مدافعان راست ایران به شمار می‌رود، نمونه‌ای دیگر از لجبازی‌های قلعه‌نویی است. او بعضی وقت‌ها بازیکنان نیمکت‌نشین یا آن‌هایی که حتی تیم ندارند را به تیم ملی دعوت کرده ولی به طرز آشکاری چشمش را روی چندین بازیکن شایسته بسته است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دلایل عدم صلاحیت قلعه‌نویی برای هدایت تیم ملی ایران در جام جهانی

دلایل عدم صلاحیت قلعه‌نویی برای هدایت تیم ملی ایران در جام جهانی بیشتر بخوانید »

بازیکن لیگ برتری رتبه یک کنکور شد

بازیکن لیگ برتری رتبه یک کنکور شد



یک بازیکن لیگ برتری رتبه اول کنکور کارشناسی ارشد را به خود اختصاص داده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نتایج کنکور کارشناسی ارشد امروز در حالی اعلام شد که با یک اتفاق عجیب و جالب توجه برای فوتبالی‌ها همراه بود.

طاها طباطبایی، مهاجم خیبر خرم‌آباد که در دانشگاه تهران تحصیل می‌کند، در رشته تربیت بدنی گرایش مدیریت موفق به کسب رتبه یک شد تا نشان دهد هنوز هم بازیکن درسخوان در فوتبال ما پیدا می‌شود.

نکته جالب اینکه طباطبایی در گفت‌وگویی الگوی خود را علی دایی، سردمدار ورزشکاران تحصیل‌کرده و با درجه علمی بالا دانسته است.

منبع: خبر ورزشی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازیکن لیگ برتری رتبه یک کنکور شد

بازیکن لیگ برتری رتبه یک کنکور شد بیشتر بخوانید »

تکرار سرنوشت دایی برای طارمی در لیگ قهرمانان اروپا

تکرار سرنوشت دایی برای طارمی در لیگ قهرمانان اروپا



سرنوشت علی دایی در فینال لیگ قهرمانان اروپا امشب برای مهدی طارمی ستاره ایرانی اینترمیلان تکرار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دیدار تیم‌های اینترمیلان ایتالیا و پاری‌سن‌ژرمن فرانسه در چارچوب فینال رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا امشب از ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه در ورزشگاه آلیانس آرنا شهر مونیخ آلمان با قضاوت ایستوان کوواچ برگزار شد که در نهایت این دیدار با برتری ۵ بر صفر پاری‌سن‌ژرمن به پایان رسید.

طبق پیش‌بینی‌ها مهدی طارمی ستاره ایرانی تیم فوتبال اینترمیلان از ابتدا در ترکیب افعی‌ها حضور نداشت و کار را از روی نیمکت آغاز کرد، همه ایرانی‌ها منتظر این بودند که سیمونه اینزاگی با توجه به نتیجه بازی به ستاره ایرانی این تیم در نیمه دوم میدان بدهد اما در اقدامی عجیب این اتفاق صورت نگرفت.

تکرار سرنوشت دایی برای طارمی در لیگ قهرمانان اروپا

طارمی بعد از علی دایی دومین بازیکن ایرانی بود که توانسته بود به فینال لیگ قهرمانان اروپا صعود کند اما سرنوشت دایی در فصل ۲۰۰۰–۱۹۹۹ نیز برای طارمی تکرار شد.

دایی آن فصل با پیراهن بایرن‌مونیخ تا فینال پیش رفت اما در دیدار نهایی مقابل منچستریونایتد به میدان نرفت. حالا پس از سال‌ها، طارمی نیز به عنوان دومین لژیونر ایرانی که تیمش به فینال لیگ قهرمانان می‌رسد، از حضور در حساس‌ترین بازی فصل بازماند. دو مهاجم بزرگ، دو مسیر پرافتخار، اما یک حسرت مشترک: غیبت در فینال بزرگ اروپا و البته قهرمانی!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تکرار سرنوشت دایی برای طارمی در لیگ قهرمانان اروپا

تکرار سرنوشت دایی برای طارمی در لیگ قهرمانان اروپا بیشتر بخوانید »

جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت



تیم استقلال در حالی با سکان‌داری یکی از مربیان جوان فوتبال ایران به مقام قهرمانی جام‌حذفی رسید که در این فصل، طعم تلخ ناکامی را با مربیان خارجی در چند مقطع تجربه کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «استقلال قهرمان جام حذفی ایران شد»، این تیتری بود که در پایان دیدار آبی‌پوشان با ملوان در خروجی رسانه‌ها و فضای مجازی قرار گرفت. استقلال با این قهرمانی نه تنها، پرافتخارترین تیم ایران در جام حذفی شد، بلکه سهمیه حضور در لیگ سطح ۲ قهرمانان آسیا را به دست آورد. این قهرمان آسان نبوده و حاصل تلاشی بود که هشت شاکی آبی‌پوشان آن را از معدن سختی‌ها استخراخ کرد.

اما چرا باید هنر مجتبی جباری در قهرمانی استقلال را ستود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت استقلال مدل ۱۴۰۳- ۰۴ یک تیم خاص بود که در ابتدای فصل با هزینه گزاف برای کسب عنوان قهرمانی و رقابت با تراکتورسازی، سپاهان و پرسپولیس بسته شد، اما شروع موفقیت‌آمیزی در لیگ برتر نداشت تا جواد نکونام خیلی زود از جمع پسران آبی جدا شود؛ جدایی‌ای که نیمکت استقلال را به پارکینگ مربیان موقت تبدیل کرد. سهراب بختیاری‌زاده (۲ مرتبه)، پیتسو موسیمانه، محمد نوازی، میودراگ بوژوویچ و مجتبی جباری بعد از نکونام، روی نیمکت تیم حضور داشتند.

صید طلا از اقیانوس سختی‌ها؛ جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

استقلال که با لشکری از مربیان داخلی و خارجی لیگ را با ۳۴ امتیاز و جایگاه نهمی به پایان رساند، در جام حذفی متفاوت ظاهر شد و با شکست تیم‌های شمس‌آذر قزوین، پیکان تهران، صنعت‌نفت آبادان و ملوان بندر انزلی در نهایت جشن قهرمانی را در شهر اراک برگزار کرد؛ جشنی که چندین پیام مهم می‌تواند برای فوتبال ایران داشته باشد.

پیام نخست این جشن تکیه بر ظرفیت‌های داخلی و مربیان بومی بود. مجتبی جباری در حالی کشتی طوفان‌زده استقلال را به ساحل آرامش جام حذفی رساند که پیش از وی بوژوویچ با قراردادی دلاری روی نیمکت آبی‌پوشان حضور داشت و حتی یک برد را با این تیم کسب نکرد. موسیمانه نیز شرایط چندان بهتری نداشت و در نهایت طلبکارانه از استقلال رفت و باشگاه منتظر رای فیفا است تا خسارتی سنگین به این مربی آفریقایی پرداخت کند.

صید طلا از اقیانوس سختی‌ها؛ جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

میودراگ بوژوویچ دیگر مربی خارجی این فصل استقلال بود که بسیاری از کارشناسان باور داشتند این مربی نامی در حد و اندازه‌های استقلال نیست و مرد اشتباهی نیمکت آبی‌پوشان لقب گرفت. بوژوویچ نیز در کوتاه مدت فرار را بر قرار ترجیح داد تا دست‌پخت چند مربی مختلف استقلال به مجتبی جباری برسد؛ جوانی که استقلالی‌ها خاطرات فراوانی با هنرنمایی‌های او در مستطیل سبز دارند.

زیدان آسیا بعد از حضور در استقلال، آرامشی نسبی را به این تیم تزریق کرد. آرامشی که کمتر در آن از چند دستگی خبر بود و بازیکنان بیشتر در خدمت تیم بودند. آرامشی که در نهایت با ضیافت کباب قو در اراک به پایان رسید و استقلال در فصل تلخ خود توانست یک جام دیگر به کلکسیون افتخاراتش، اضافه کند.

صید طلا از اقیانوس سختی‌ها؛ جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

او مانند نسخه زیدان واقعی معجزه کرد. شاید این روزها هواداران استقلال وی را با زیدان نسخه ۲۰۱۶ مقایسه کنند؛ جایی که ستاره مسلمان فوتبال جهان در میانه راه جایگزین رافائل بنیتز نامدار شد و در نهایت توانست یازدهمین عنوان قهرمانی اروپا را با رئال‌مادرید به دست آورد.

جباری در حالی با عبور از ملوانان، استقلال را قهرمان کرد که مدیران باشگاه بدون توجه به حضور وی روی نیمکت و موفقیت‌های نسبی که در چند دیدار کسب کرده بود، به صورت مستمر در حال مذاکره با نام های بزرگی در دنیای فوتبال بودند. نام‌هایی که توقعات میلیون دلاری داشتند و تا کنون نیز هیچ کدام از این نام‌ها، پاسخ مثبتی به علی نظری‌جویباری و مشاور هلندی وی نداده‌اند.

صید طلا از اقیانوس سختی‌ها؛ جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

جباری نشان داد می‌شود از دل سختی به خوشبختی رسید و راه خوشبختی نیز قرارداد دلاری نیست؛ زیرا اگر قراردادهای دلاری نسخه شفابخش استقلال بود، بی‌تردید موسیمانه و بوژوویچ اکنون شرایط متفاوتی در این تیم داشتند.

مدیران استقلال هر چند که این روزها با هیاهوی فراوان به دنبال استخدام یک نام بزرگ برای نیمکت آبی‌پوشان هستند، اما نباید فراموش کنیم که نام‌های بزرگ نه تنها همیشه معجزه‌گر نیستند؛ بلکه شخصیت‌های پرتوقعی در کشور ما به شمار می‌روند که در سالیان گذشته جز خسارت محض یادگاری از آنان در فوتبال ایران باقی نمانده است. تاریخ فوتبال ایران نشان داده که مربیان جوان که جانشین نام‌های بزرگ شده‌اند، عملکرد به مراتب بهتری از برخی چشم‌رنگی‌ها داشتند.

امیر قلعه‌نویی، علی دایی، یحیی گل‌محمدی، فرهاد مجیدی و مجتبی جباری نمونه این مربیان هستند. این مربیان جانشین مربیان خارجی مانند رولند کخ، لورانت، کالدرون، وینفرد شفر و بوژوویچ شده و در نهایت به عنوان قهرمانی لیگ یا جام حذفی رسیدند.

صید طلا از اقیانوس سختی‌ها؛ جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت

جباری، ناخدایی که چشمان رنگی نداشت بیشتر بخوانید »

میراثی که از یک استقلالی به خداداد عزیزی رسید +عکس

میراثی که از یک استقلالی به خداداد عزیزی رسید +عکس



اینکه پیراهن شماره ۱۱ تیم ملی از کدام بازیکن به خداداد عزیزی رسید شاید برای طرفداران کم سن و سال جالب باشد.

سرویس ورزش مشرق خداداد عزیزی ستاره محبوب فوتبال کشورمان که با گل خاطره انگیزش به استرالیا در ملبورن زمینه ساز حضور تیم ملی در جام جهانی پس از ۲۰ سال دوری از این مسابقات شد همواره در خاطر اهالی فوتبال با «پیراهن شماره ۱۱» تیم ملی به یاد علاقمندان به این رشته می‌آید. اما اینکه این پیراهن پیش از خداداد عزیزی آخرین بار بر تن کدام فوتبالیست ملی پوش کشورمان بود در نوع خود جالب است.

«ادموند اختر» بازیکنان اسبق تیم ملی و باشگاه استقلال که سابقه ۲ بار گلزنی در دربی پایتخت به پرسپولیس را نیز در کارنامه فوتبالی‌اش دارد جزو بازیکنانی بود که در سال‌های اوج فوتبالش به تیم ملی دعوت شد و کنار بازیکنان بزرگی همچون کریم باقری و علی دایی در ترکیب تیم ملی حضور یافت.

میراثی که از یک استقلالی به خداداد عزیزی رسید +عکس

ستاره گلزن تیم استقلال که فوتبالش را از باشگاه آرارات آغاز کرد بعد از پیوستن به باشگاه استقلال و ۵ فصل توپ زدن برای این تیم یک فصل هم در تیم پاس تهران توپ زد و در نهایت در سال ۸۶ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.

اختر از جمله آخرین نسل فوتبالیست‌های ارامنه بود که ظرف سال‌های گذشته شانس پوشیدن پیراهن تیم ملی فوتبال ایران را داشت. در حال حاضر و بعد از خروج آندرانیک تیموریان از جمع ملی پوشان کشورمان حالا نزدیک به یک دهه است که دیگر هیچ فوتبالیست ارمنی در تیم ملی حضور نداشته است.

میراثی که از یک استقلالی به خداداد عزیزی رسید +عکس

یادآور می شود؛ ادموند اختر در کنار آندرانیک اسکندریان، آندرانیک تیموریان، کاروحق وردیان، مائیس میناسیان و ادموند بزیک به دسته نامورترین ارامنه فوتبال ایران تعلق دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

میراثی که از یک استقلالی به خداداد عزیزی رسید +عکس

میراثی که از یک استقلالی به خداداد عزیزی رسید +عکس بیشتر بخوانید »