علی صیاد شیرازی

همسر شهید صیاد شیرازی: برای شهادت حاج قاسم سه‌روز گریه کردم

همسر شهید صیاد شیرازی: برای شهادت حاج قاسم سه‌روز گریه کردم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «صیاد سلمان ارتش ما بود، ضمن این‌که مصادیق مالک را هم در خودش جای داده بود»؛ این جمله را سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی گفته است؛ اما واقعیت این است که حاج قاسم نیز خود مصداق مالک‌ اشتری برای رهبر معظم انقلاب اسلامی بود و این در رکاب حق بودن، دلیلی نداشت جز این‌که هردوی این شهیدان از روحیه «اخلاص» برخوردار بودند.

درباره اخلاص شهید صیاد شیرازی همین بس که وی در وصیت‌نامه خود نوشت: «خدایا؛ تو خود می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. درصورتی‌که چنین نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا؛ رفتن در دست توست، من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم تا مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و به قدری با دشمنان قسم خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت نائل آیم».

اخلاص ویژگی شهید حاج قاسم سلیمانی هم بود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی کارهای این شهید والامقام، به معنای واقعی کلمه روح اخلاص داشت؛ یعنی واقعاً بااخلاص کار میکرد؛ این را ما که با ایشان در کارهایش معاشر بودیم میفهمیدیم. در کارش خودنمایی نبود، تظاهر نبود، منیّت نبود؛ برای خدا کار می‌کرد، برای خدا حرکت می‌کرد.

این ویژگی مشترک صیاد دل‌ها و سردار دل‌ها موجب شد تا وقتی حاج‌قاسم به شهادت رسید، داغ شهادت صیاد شیرازی برای همسر این شهید والامقام تازه شود و به گفته خودش، سه‌روز در غم سردار دل‌ها بگرید. وی درباره غم شهادت حاج قاسم گفته است: «دوباره احساس کردم که همسرم تازه شهید شده است و خیلی ناراحت شدم؛ بیشتر برای همسرش ناراحت شدم، بچه‌های من همگی به دیدار همسر شهید حاج قاسم سلیمانی رفتند؛ اما من سه‌روز گریه می‌کردم به‌دلیل این‌که درد من تازه شد؛ چراکه شهید حاج قاسم سلیمانی هم خیی خالصانه کار کرد».

«عفت شجاع» همسر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» پس از طی یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت و به همسر شهیدش پیوست.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همسر شهید صیاد شیرازی: برای شهادت حاج قاسم سه‌روز گریه کردم بیشتر بخوانید »

روایت یکی از پایه‌گذاران مخابرات در دفاع مقدس از هماهنگی‌های ارتباطی در عملیات مرصاد

روایتی ناگفته از نقش مخابرات در پیشبرد اهداف عملیات مرصاد


روایت یکی از پایه‌گذاران مخابرات در دفاع مقدس از هماهنگی‌های ارتباطی در عملیات مرصادبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار مهدی شیرانی‌نژاد از پایه‌گذاران مخابرات در دفاع مقدس است. به بهانه همزمانی با سالگرد عملیات مرصاد بخشی از روایت او درباره این عملیات را با هم مرور می‌کنیم. عملیات مرصاد اگر چه گسترده نبود اما پیچیدگی‌های خاص خودش را داشت.

«به محض اینکه درگیری و پیشروی دشمن در منطقه جنوب شروع شد، همزمان در غرب هم درگیری‌ها آغاز شد. به دلیل شکل جغرافیایی غرب، بیشتر فرماندهان نگران جنوب بودند تا نگران غرب. دفاع در غرب برای ما راحت‌تر از دفاع در جنوب بود و توان دشمن هم در غرب ضعیف بود. به هر حال وقتی خطوط باز شد و دشمن حمله کرد، منطقه وسیعی را اشغال کرد. به تدریج یگان‌ها وارد شدند تا اینکه خبر رسید دشمن به نزدیکی اسلام‌آباد غرب و کرمانشاه رسیده است.

ربیعی به من گفت سریع به کرمانشاه برو. من هم به کرمانشاه رفتم و مستقیم به قرارگاه در منطقه الهیه آمدم. آنجا به ما گفتند بروید بیمارستان امام حسین (ع) در بیستون، قرارگاه را آماده کنید که من، بیگی و گروه شاهد و همه برادر‌ها را بسیج کردم. قرارگاه را آماده کردند و خط تلفن، بی‌سیم و امکانات مختلف را آوردند. سریع جلسه گرفتیم. یگان‌های غرب و مسئولان یا بعضا جانشین‌هایشان را فراخوان کردیم، چون بعضی مسئولان توی خطوط با دشمن درگیر بودند.‌

می‌دانستیم رو به‌ روی‌ ما منافقین هستند. آن موقع شمخانی، معاون اطلاعات عملیات ستاد کل نیروهای مسلح بود و سردار رشید هم جانشینش بود. محمد باقری هم آن زمان مسئول اطلاعات ستاد کل نیرو‌های مسلح بود؛ این‌ها آمدند. محسن رضایی هم جنوب بود. شمخانی به من توضیحات را داد و ما هم بر همان اساس با برادر‌ها جلساتی داشتیم. هم تلفنی، هم نامه‌ای سعی کردیم مجموعه مخابرات را در جریان بگذاریم.

به خاطر شکل پیوندی که ما مخابراتی‌ها با هم داشتیم، مجبور بودیم خودمان مخابراتی‌ها را توجیه کنیم چون معمولا بعضی وقت‌ها غفلت می‌شد. یگان‌هایی که در غرب بودند نسبت به یگان‌های جنوب ضعیف‌تر بودند؛ لذا مجبور بودیم بیشتر توجیه‌شان کنیم. با برادر بیگی و چند نفر دیگر تقسیم کار کردیم.

در همین اثنا دشمن در حال پیشروی بود. از اسلام‌آباد گذشته و به گردنه چهارزبر آمده بود. درگیری در آنجا به اوج خودش رسید. کم کم یگان‌ها می‌آمدند و حجم نیروی انسانی زیاد می‌شد. البته چون یگان‌ها ضعیف بودند و نیرو‌ها را سراسیمه می‌فرستادند، اغلب نیرو‌ها بدون ابزار و تجهیزات بودند. این نیرو‌ها به صورت خودجوش، بر اساس اعتقاد و تکلیفی که احساس می‌کردند و پیامی که حضرت امام (ره) داده بودند وارد شدند؛ لذا هیچ سازماندهی‌ای نداشتند و جای مشخصی هم قرار نبود بروند. فقط کار خوبی که کردند این بود که این‌ها را کنترل کردند تا به همین شکل وارد منطقه درگیری نشوند، چون واقعا فاجعه اتفاق می‌افتاد.

همین اشکال برای مجموعه مخابرات هم بود. از طرفی آمادگی برای تأمین تجهیزات ارتباطی این حجم نیرو را نداشتیم. با برادر بیگی، فرمانده مرکز شاهد هماهنگ کردیم که هرچی بی‌سیم و امکانات هست، سریع به یگان‌ها واگذار شود تا مشکلی برای ارتباط نداشته باشند. منطقه چهارزبر دائم دست به دست می‌شد. کرمانشاه به شدت بمباران می‌شد و تقریبا خالی شده بود؛ خیلی خلوت بود. وقتی منافقین به اسلام‌آباد رسیدند، ما وارد کرمانشاه شدیم.

در واقع طی دو سه روز درگیری فقط دشمن تک کرده بود و تا سه‌راه اسلام‌آباد آمده و کِرِند را رد کرده بود. وقتی از سه‌راه اسلام‌آباد رد می‌شدم، می‌دیدم یگان‌ها عقب‌نشینی می‌کنند؛ مردم به سمت عقب می‌آمدند و ترافیک زیادی بود. در حقیقت، حمله و پیشروی ما هنوز شروع نشده بود. من زمینی سمت ملاوی آمدم، از ملاوی به پلدختر و سمت سه‌راهی اسلام‌آباد _ کرمانشاه رفتم، ترافیک شدید بود و بنزین نبود. مردم برای برگشتن به عقب مشکلات زیادی داشتند.

زمانی که دشمن خط را در اختیار منافقین گذاشت. منافقین آنقدر سریع جلو آمدند که تقریباً اسلام‌آباد سقوط کرده بود؛ ضمن اینکه برداشتم این است که با اینکه یگان‌هایی از قبل در منطقه بودند یعنی یگان‌های ارتش و یگان‌های سپاه که پشت سرشان بود، هیچ دفاعی از جانب آن‌ها در خطوط صورت نگرفت. دشمن از شمال قصرشیرین آمد و یگان‌ها را دور زد.

وقتی یگان‌های منافقین آمدند به سمت اسلام‌آباد، این یگان‌ها از سمت کرمانشاه آمدند پشت گردنه چهارزبر و وارد درگیری شدند. همین یگان‌هایی هم که آمدند، منسجم نبودند؛ برای نمونه تیم آقای عروج، سازماندهی بسیار قوی‌ای برای عملیات داشتند. تکاور بودند و ظرفیت عملیات خاص نیروی مخصوص را داشتند، ولی اینطور نبود که با شناسایی و برنامه‌ریزی وارد منطقه شوند؛ همین، مشکلاتی ایجاد می‌کرد.

قرارگاه نجف هم بود اما سازماندهی به هم ریخته بود. قرارگاه نجف دو محل را فرماندهی می‌کرد؛ هم منطقه ایلام را که یگان‌های دشمن از سمت مهران وارد شده بودند و هم منطقه چهارزبر را. متأسفانه ارتباطات خوبی نداشتیم. مجبور شدیم چندین دستگاه ماکس را به سمت چهارزبر نصب کنیم بعد ماکس‌ها را به صورت سیار روی خودرو و نزدیک یگان‌ها بردیم. امکان ارتباطی نبود و فرماندهان ما هم در یک نقطه خاص نبودند. عرض جبهه ۲.۵ کیلومتر بود ولی طول داشت. دشمن توپخانه داشت. خمپاره‌انداز‌هایی داشتند که پشت سر آن‌ها بود. فکر نمی‌کردیم درگیری پنج روزه تمام شود.

دشمن پشت دروازه‌های کرمانشاه بود در جنوب هم نزدیک اهواز بود. برداشت‌مان این بود که برای برگرداندن این‌ها زمان زیادی را باید طی کنیم. تصورمان این بود که ارتش دشمن که از سمت ایلام وارد شده است و می‌خواهد استان ایلام را کامل ببندد و بعد از منافقین تحویل بگیرد و در حقیقت بخشی از کرمانشاه و استان ایلام و خوزستان را تصرف کند تا در مذاکرات با دست پر باشد. به دلیل همین تصور، ما به صورت غیر سازمانی بی‌سیم توزیع کردیم. دیگر نگران کد و رمز نبودیم چون اصلا امکان به کارگیری‌اش نبود. هماهنگی‌ها در حد تلگرافی بود. باید می‌رفتیم مسئولان مخابرات یگان‌ها را پیدا می‌کردیم و فرکانس را می‌دادیم تا موقت اتصال برقرار می‌شد. در کل فضای بسیار درهم ریخته‌ای بود.

۴۸ ساعت اول که اوضاع به هم ریخته بود. انسجام نه در سلسله مراتب فرماندهی بود نه در خود سیستم عملیات. کم‌کم وقتی چهارزبر تثبیت و دشمن در آنجا متوقف شد، سازماندهی‌ها به مرور شکل گرفت که البته دو روز طول کشید. فرماندهان همه در منطقه بودند، آیت‌الله هاشمی در الهیه بود و شمخانی در بیمارستان امام حسین (ع) اما این طور نبود که دائماً آنجا باشند. جلساتی داشتند و نفراتی را می‌فرستادند توی یگان‌ها تا کم‌کم این انسجام شکل گرفت.

چهار ـ پنج روز بعد از عملیات تقریباً اوضاع روشن و بهتر شد. ماکس‌ها جواب داد. البته باید بگویم با وجود همه این مشکلات، مجموعه مخابرات انسجام خوبی داشت چون ما درگیر رزم نبودیم. خیلی سریع همدیگر را پیدا کردیم. برای بعد برنامه‌ریزی می‌کردیم و سؤالات‌مان را هم از شمخانی می‌پرسیدیم که برای بعد چه کنیم.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

روایتی ناگفته از نقش مخابرات در پیشبرد اهداف عملیات مرصاد بیشتر بخوانید »

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند



فرزندان شهید صیاد شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه وطن امروز به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی گفت‌وگویی با مهدی صیادشیرازی فرزند این شهید والامقام انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

سعی‌ می‌کرد به‌رغم وقت کمی که داشت بهترین پدر باشد

– نکته مهمی که در رفتار پدر نسبت به خانواده وجود داشت این بود که به‌ رغم وقت کمی که داشت، حتما از همان زمان کم برای بهترین تعامل با خانواده استفاده می‌کرد.

– ما واقعا پدر را کم می‌دیدیم، چون در زمان کودکی ما که پدر در جبهه مشغول خدمت بود، بعدها هم که وظایف سنگینی در ارتش بر عهده داشت، با این حال سعی داشت به همان میزان وسع زمانی که معمولا خیلی کم بود، بهترین پدر باشد.

ببینید:

عکس/ شهید صیاد شیرازی در کنار رهبر انقلاب

– کیفیت همین زمان‌های کوتاه را خیلی بالا می‌برد. اگر ساعاتی در فضای خانواده بود، سعی می‌کرد به نحو احسن استفاده کند.

نمی‌خواست تک‌بعدی تربیت شویم

– پدر یک نگاه جامعی به تربیت فرزند داشت، اینطور نبود بخواهد ما را تک‌بعدی تربیت کند.

– به بسیاری از اموری که ما برای یک زندگی سعادتمند در همین دنیا نیاز داشتیم، توجه و سعی می‌کرد ما را طوری تربیت و هدایت کند که از پس مسؤولیت‌های اجتماعی و خانوادگی خود برآییم.

به ورزش و تفریح سالم اهمیت می‌داد

– به ورزش اهمیت می‌داد و اهل ورزش بود، هفته‌ای یک مرتبه سالن می‌رفتیم و ورزش می‌کردیم.

– به تفریح سالم اهمیت می‌داد، زمان‌هایی در عید و تابستان وقت می‌گذاشت تا از فضای درسی و کاری فارغ شویم و به مراکز تفریحی برویم. بسیاری از شهرهای ایران را با ایشان سفر کردیم‌. 

برای امور معنوی و دینی برنامه‌ریزی می‌کرد

– به مسائل معنوی و دینی ما نیز توجه ویژه‌ای داشت، برای این امور برنامه‌ریزی می‌کرد و سعی داشت ما را طوری تربیت کند تا مسؤولیت‌های دینی خود را نیز به بهترین شکل ممکن ادا کنیم.

– مسائل اخلاقی، معنویت و عبادت خیلی برایش مهم بود. از همان کودکی ما را به مجالس مذهبی، روضه و دیدار با علمای اخلاق می‌برد.

سعی می‌کرد طوری ما را تربیت کند که مدافع نظام و انقلاب بمانیم

– روی این نکته که مطیع اوامر رهبر بزرگوار انقلاب باشیم و خط اصلی ما به لحاظ فکری و سیاسی در چارچوب ولایت باشد حساس بود.

– سعی می‌کرد طوری ما را تربیت کند که در مسیر انقلاب و نظام جزو کسانی باشیم که مدافع نظام و انقلاب بمانیم. 

هیچ‌گاه ندیدم وقت را تلف کند

– خیلی روی برنامه‌ریزی تاکید داشت، برای هر کاری برنامه‌ریزی می‌کرد. هیچ‌گاه ندیدم وقت را تلف کند. سعی می‌کرد فعال و پرکار باشد.

– بارها این جمله را شنیدم که می‌گفت وقت طلاست و کسی از ثانیه‌های بعدش باخبر نیست.

برنامه‌هایش را با نماز تطبیق می‌داد

– برنامه‌هایش را با نماز تطبیق می‌داد، برای هر کاری وقت خاص می‌گذاشت.

– یکی از نکات مهمی که باید برای جوانان الگو باشد، مساله انس شهید صیادشیرازی با قرآن بود.

– ایشان در زمان شهادت هم یک قرآن شخصی داشت که همراه‌شان بود. 

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند

– ما به عنوان خانواده شهدا از مسؤولان توقع داریم تمام همت‌شان را برای حل مشکلات مردم به کار بگیرند.

– شهدا رفتند تا مردم ما در آسایش و آرامش باشند. اگر مسؤولی وظیفه خود را بدرستی انجام ندهد، به خون شهیدان خیانت کرده است. 

دربحث اقتصادی باید به جد پیگیر سخنان رهبری باشیم

– در بحث اقتصادی باید به جد پیگیر سخنان رهبری باشیم و موانع را از میان برداریم تا با قدرت موضوع تقویت اقتصاد دنبال شود.

– موضوعات اقتصادی مهم است و باید کشور به بازدارندگی اقتصادی برسد. 

توقعات مردم از مسؤولان زیاد است

– در بخش‌های مختلف نیاز است مشکلات حل شود. توقعات مردم از مسؤولان زیاد است، توقع ما هم زیاد است.

– قدرت و ابزار در دست دولت و مسؤولان است و باید از اینها در حل‌وفصل مشکلات استفاده کنند تا مردم بتوانند با آرامش زندگی کنند و در بستر آرامش به کمال برسند. 



منبع خبر

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند بیشتر بخوانید »

جمله رهبر انقلاب یک روز پس از شهادت «صیاد شیرازی»

جمله رهبر انقلاب یک روز پس از شهادت «صیاد شیرازی»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نان حلال درآوردن را صیاد خان به ارث گذاشته بود؛ همان وقتی که جایی بین شیراز و کرمان عشایر بودند. زیادخان هم پسر همان پدر بود، حتی وقتی تصمیم گرفت دیگر عشایر نباشد و جایی در مشهد زندگی کند و ازدواج کند. زیادخان مردی باابهت بود که در ژاندارمری خدمت می‌کرد، اما پوشیدن چنین لباسی مانع از حق‌گویی این عشایر نشد و وقتی ظلمی دید هر چه دشنام بود نثار شاه و دستگاهش کرد.

*حیوانی که علی فراموشش نکرد

علی تربیت شده چنین پدری بود، اما وقتی آن روز مادرش او را فرستاد دنبال برادرش، لحظه‌ای وسوسه شد که او هم مثل بقیه بچه‌ها از دیوار باغ همسایه بالا رود و از میوه‌های درخت که بدجوری معلوم بود خوشمزه هستند، بخورد. 

ببینید:

عکس/ دو سپهبد شهید ارتش و سپاه در یک قاب

با اینکه ۶ ـ ۷ سال بیش‌تر نداشت، می‌دانست کاری که به آن فکر می‌کند، گناه است و لحظاتی بین رفتن و نرفتن در جدال بود، تا اینکه شیطان رهایش نکرد و علی رفت بالای دیوار، اما خدا در وجود او چیزی دیده بود که می‌خواست عزیزش کند، پس نباید مال حرام از گلوی علی پایین می‌رفت. همین که روی دیوار رسید، ماری را مقابل خود دید و باعث شد سریع آنجا را ترک کند. علی هیچ‌گاه کمک آن مار را فراموش نکرد.

شهید صیاد شیرازی در دوران تحصیل در رشته نظامی (نفر دوم از سمت چپ تصویر)

*سرنوشت طور دیگری رقم زده بود

سال‌ها گذشت و او که در تحصیل بسیار موفق بود، تصمیم گرفت خلاف نظر اطرافیانش وارد نظام شود. علاقه او به نظامی شدن بیش از هر رشته دیگری بود. علی اگرچه لباس خدمت را در نظام بر تن کرد، اما هیچ گاه سرسپرده حکومت نبود و این تا جایی بود که وقتی جمله یکی از فرماندهان خود را مبنی بر «اطاعت بی‌چون و چرا از شاه» شنید خود را آماده کرد با همه موفقیت‌هایی که کسب کرده از ارتش استعفا دهد، اما همچنان سرنوشت طور دیگری برای او رقم زده بود.

زمانی که خیلی از دانش‌آموختگان ارتش شاهنشاهی اصلا به خیلی مسایل فکر نمی‌کردند او نماز اول وقتش ترک نمی‌شد و سعی می‌کرد مسایل دینی و مذهبی را بین دیگر اطرافیانش نیز ترویج دهد. همین روحیه مذهبی او بود که با شروع تحرکات انقلابی رفته رفته علی هم به صف مجاهدین پیوست و باکی از اینکه یک ارتشی است، نداشت. علی با روحانیون و دیگر مبارزان آن زمان همکاری می‌کرد تا جایی که توسط ماموران ته مانده حکومت پهلوی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب دستگیر شد و در روز ۲۲ بهمن توسط مردم انقلابی از زندان آزاد شد.

جمله رهبر انقلاب یک روز پس از شهادت «صیاد شیرازی»

شهید صیاد شیرازی در کنار رهبر انقلاب

*خلع درجات صیاد شیرازی در زمان جنگ

پیروزی انقلاب آن هم به رهبری مردی که علی او را می‌شناخت و دل به راهش داده بود، فصل تازه‌ای در زندگی او رقم زد. او به خاطر عقبه‌ای که داشت در جنگ و نیز تحرکات ضدانقلاب در کردستان حضور جدی داشت، اما در روزهای ابتدایی جنگ از آنجایی که شاهد آن بود رییس جمهور وقت یعنی بنی‌صدر فعالیت‌هایی برای ایجاد اختلاف میان ارتش و سپاه می‌کند آن هم در آن برهه حساس کشور، دست به اعتراضاتی زد که منجر به خلع دو درجه نظامی او شد. هر چند این چیزها برای او که سال‌ها با هدف دیگری جلو آمده بود، نمی‌توانست ناراحتی و دلزدگی ایجاد کند.

علی به خاطر رشادت‌هایی که در طول جنگ از خود نشان داد سال ۶۰ به سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد و در عملیات‌هایی مثل بیت المقدس، والفجر هشت و … جدی و موفق کار فرماندهی نیروهای ارتش را بر عهده داشت.

*کینه‌ای که در دل منافقین کاشته شد

آخرین عملیاتی که او خیلی موثر واقع شد و توانست تار و پود منافقین را از هم بپاشد، عملیات مرصاد در سال ۶۷ بود. منافقین برای این حمله برنامه‌ریزی‌های فراوانی کرده بودند و خواب و خیال زیادی برای فتح تهران دیده بودند. طبیعی بود کینه هر کس که مانع آن‌ها شود، بر دل‌هایشان خواهد ماند. این کینه ماند تا زمانی که علی صیاد شیرازی در سال ۷۲ به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.

جمله رهبر انقلاب یک روز پس از شهادت «صیاد شیرازی»

*زنی که صیاد را فراموش نکرد

در طول این سال‌ها منافقین در تدارک به شهادت رساندن عامل شکستشان بودند و این کار بر عهده زنی به نام «زهره قائمی» قرار گرفت که سال ۶۵ زمانی که خود را تواب نشان داد و از زندان آزاد شد، بلافاصله خود را به پادگان اشرف رساند. زهره از اقوام «سعید محسن» یکی از پایه‌گذاران مجاهدین خلق بود و به همین واسطه خود و برادرش به سازمان پیوستند. زهره تنها ۱۲ ساله بود که فعالیت‌های خود را آغاز کرد و تا جایی پیش رفت که از افراد درجه اول سازمان شده بود و فدایی بی‌چون و چرای «اشرف» فرمانده وقت منافقین.

سرانجام، زمان ماموریت بزرگ برای او و تیمی که برای شهادت علی صیاد شیرازی جمع کرده بود، فرا رسید و یکی از سرسپردگان او در روز ۲۱ فروردین سال ۷۸ مردی را مقابل خانه‌اش ترور کرد که ۵ روز قبل از آن از دست فرماندهی کل قوا به درجه سرلشکری مفتخر شده بود و به خانواده‌اش می‌گفت از جهتی خوشحالم بابت گرفتن این درجه، چون نشان می‌دهد رهبرم از من راضی است و رضایت او یعنی امام زمان (عج) هم از من راضی است. سپس از خانواده‌اش خواست برای شهادت او دعا کنند.

جمله رهبر انقلاب یک روز پس از شهادت «صیاد شیرازی»

*دلم برای صیادم تنگ شده

همسر شهید صیاد شیرازی که دختر عموی او بود، می‌گوید: «هیچ‌گاه مخالف شهادتش نبودم و می‌گفتم هر وقت باشد شما شهید می‌شوی، اما اول صبر کن پسرهایت را داماد کنی بعد.»

سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در حالی به شهادت رسید که وقتی خانواده‌اش فردای دفن پیکر او به سر مزار رفتند متوجه شدند مقام معظم رهبری حتی از آنها زودتر بر سر مزار آمده و به خانواده شهید می‌فرمایند: «دلم برای صیادم تنگ شده، خیلی وقت است او را ندیدم»

سرانجام پیکر پاک این سرباز راستین نهضت حضرت روح الله در قطعه ۲۹ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

منبع: فارس



منبع خبر

جمله رهبر انقلاب یک روز پس از شهادت «صیاد شیرازی» بیشتر بخوانید »

خدمات شهید صیاد الهام‌بخش نیروهای مسلح در حفظ اقتدار ملی است/ نیروهای مسلح برای مقابله با تهدیدات دشمنان آماده هستند

خدمات شهید صیاد الهام‌بخش نیروهای مسلح در حفظ اقتدار ملی است/ نیروهای مسلح برای مقابله با تهدیدات دشمنان آماده هستند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، همزمان با ۲۱ فروردین ماه و بیست و دومین سالگرد شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیامی آن شهید ارجمند را مجاهدی نستوه و نماد شرف و غیرت ایرانی دانست و تاکید کرد: خدمات و نقش آفرینی های امیر سرافراز شهید علی صیاد شیرازی، همچنان پرفروغ و الهام بخش و راهنمای نسل های جدید و رویش‌های بالنده نیروهای مسلح درحفظ و تحکیم اقتدار و امنیت پایدار ملی است.

بیشتر بخوانید:

سرلشکر باقری: صیادشیرازی از پرچمداران وحدت و هم‌افزایی ارتش و سپاه بود

 متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

 ۲۱ فروردین ماه هر سال یادآور شهادت مظلومانه مجاهد نستوده، نماد شرف و غیرت ایرانی “امیر سپهبد علی صیاد شیرازی ” از فرماندهان مومن، انقلابی،دلاور ، اندیشمند و هوشمند ارتش  جمهوری اسلامی ایران در جنایت تروریستی گروهک منفور ، مزدور و خائن منافقین است.

با گذشت ۲۲ سال از شهادت امیر سرافراز علی صیاد شیرازی خدمات ، نقش آفرینی ها و  اندیشه‌های حرفه ای و نظامی آن شهید گرانقدر که وی را به شخصیتی فرازمانی و فرماندهی ماندگار تبدیل کرده است، همچنان پرفروغ و الهام بخش و راهنمای نسل‌های جدید و رویش های بالنده نیروهای مسلح به ویژه در عرصه صیانت و تعمیق عنصر وحدت، اخوت و هم افزایی ” ارتش جمهوری اسلامی ایران ” و “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” در  انجام ماموریت های خطیر خود برای حفظ و تحکیم اقتدار و امنیت پایدار ملی است.

به ارواح مطهر شهیدان گرانقدر انقلاب اسلامی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به ویژه طلایه داران وحدت، برادری و یکپارچگی ارتشیان غیرتمند و پاسداران سلحشور انقلاب  از جمله شهدای والا مقام “علی صیاد شیرازی ” و “حسن باقری” خالصانه درود می فرستم و با تاکید بر آمادگی های همه جانبه نیروهای مدافع انقلاب، استقلال، امنیت و تمامیت ارضی کشور برای مقابله قاطع و ویرانگر با توطئه ها ، تهدیدات و فتنه آفرینی‌های محتمل جبهه دشمنان میهن اسلامی، عزت، سربلندی و موفقیت روزافزون  منظومه مقتدر و افتخار آفرین نیروهای مسلح  تحت زعامت  و رهبری حکیمانه  مقام عظمای ولایت و فرماندهی کل قوا حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)  را از درگاه حضرت کبریایی مسئلت می جویم.

منبع: تسنیم



منبع خبر

خدمات شهید صیاد الهام‌بخش نیروهای مسلح در حفظ اقتدار ملی است/ نیروهای مسلح برای مقابله با تهدیدات دشمنان آماده هستند بیشتر بخوانید »