علی لاریجانی

لاریجانی: مذاکره‌کنند‌گان هسته‌ای در جاهایی دقت نظر کافی نداشتند

لاریجانی: مذاکره‌کنند‌گان هسته‌ای در جاهایی دقت نظر کافی نداشتند


گروه سیاسی خبرگزاری فارس: رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی ۱۹ دی درباره‌ی گمانه‌زنی‌ها و مباحث جاری در فضای سیاسی کشور پیرامون رفتار جمهوری اسلامی در قبال برجام و وظایف آمریکا در این خصوص، گفتند «ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجله‌ای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله‌‌ی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه‌ی منطقی ما و مطالبه‌ی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ این حقّ غصب‌شده‌ی ملّت ایران است.» این جملات مواضعی بود که رهبر انقلاب آن را به عنوان «سخن پایانی و قطعی» جمهوری اسلامی اعلام کردند.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR ذیل پرونده «حرف قطعی» موضع جمهوری اسلامی در زمینه‌ی تحریم‌ها و برجام را در گفت‌وگو با آقای دکتر علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی می‌کند.

رهبر انقلاب اخیرا فرمودند مسئله‌ی اصلی رفع تحریم‌ها است، نه بازگشت آمریکا به برجام و بازگشت آمریکا به برجام در شرایطی معنادار است که تحریم‌ها رفع شده باشد وگرنه حتی می‌تواند به ضرر ما تمام شود. تحلیل و ارزیابی‌ شما درباره‌ی این بحث چیست؟

مسئله‌ی هسته‌ای از سال‌های پیش با ماجراجویی که آمریکایی‌ها به‌وجود آوردند، یک ظاهر و یک باطنی دارد. ظاهرش همین مشاجراتی است که آن‌ها راه انداختند. به بهانه‌ی اینکه ایران دنبال سلاح هسته‌ای است آژانس را جلو انداختند، ولی اصلش یک تصمیم سیاسی و زورمندانه بود. امّا باطنش این بود که مسئله‌ی هسته‌ای چند وجهی است. وجه اوّلش، جنبه‌ی فنی و مسئله‌ی دانش هسته‌ای است که این دانش مثل سایر دانش‌ها نیست و جزو دانش‌های پیشرو است و استفاده‌های متنوعی دارد. خب تسلّط ایران به این دانش جایگاه ایران را متفاوت می‌کرد. وجه دومش، مسئله‌ی اقتصادی است. غربی‌ها با این ماجراجویی دنبال این بودند که ایران را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار بدهند. وجه سومش، جنبه‌ی منطقه‌ای است. آن‌ها در حرف‌هایشان می‌گویند که شما دنبال بحث هسته‌ای بودید، چرا دنبال بحث‌های موشکی و منطقه هستید؛ چون خود موضوع هسته‌ای، لبه‌ی قدرت دارد. لذا این‌ها موضوع اصلی‌شان قدرت ایران است. وجه سیاسی هم دارد.

 

این نکته‌ای که رهبر انقلاب چندین بار فرمودند که آمریکایی‌ها از همان ابتدای برجام درست عمل نکردند، حرف کاملاً صحیحی است؛ یعنی زمان اوباما در مقام اجرا این‌ها درست عمل نکردند و همه‌ی بخش‌ها را عملی نکردند. همان موقع هم بخش خزانه‌داری‌شان که باید بسترها را فراهم می‌کرد، پیغام‌هایی در پشت صحنه می‌داد که با ایران قرارداد نبندید، منتها زمان ترامپ یک قدری شفاف‌تر شد؛‌ امّا موضع ایران این بود که تحریم‌های آن‌ها خلاف تعهدتشان بود. واقعاً هم خلاف تعهدشان بود و باید عکسش عمل می‌کردند. حالا این‌ها می‌گویند شرایط‌ ما عوض شده، ولی اوّلین مسئله این است که اگر شرایط عوض شده، خب تحریم‌ها را بردارید و همان کارهای خلافی که علیه ایران کردید را برگردانید تا مطابق نظرتان ایران هم به تعهداتش عمل کند.

به نظر من اگر تحریم‌ها را برندارند، نمی‌توانند به برجام برگردند؛ چون این‌ها خودشان گفتند و در متن برجام هم هست که می‌گویند ما متعهد می‌شویم تحریم‌ها را برداریم. اروپایی‌ها هم که الآن جزء برجام هستند، به‌خاطر این است که مخالف رفتار آمریکا هستند. اینکه در عمل کاری نکردند بحث دیگری است، ولی در ظاهر می‌گویند ما مخالف تحریم‌هاییم. تحریم‌های آمریکا صددرصد خلاف تعهدشان است و نمی‌توانند برگردند. این حرف که بگویند ما برمی‌گردیم، بعد مذاکره می‌کنیم اصلاً مقبول نیست. برگشت آن‌ها منوط به این است که به تعهداتشان عمل کنند، کمااینکه ما به تعهداتمان عمل کردیم.

بنابراین اینکه بیایند از مسائل موشکی و حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی حرف بزنند و بخواهند که این را پیش شرطی قرار بدهند و به برجام متصلش کنند وجهی ندارد.

نه، وجهی ندارد و ما باید در صحنه‌ی سیاست خیلی به این حساس باشیم. مسئله‌ی سیاست یک وجهش قدرت است. ممکن است شما در دیپلماسی یک گفت‌وگویی داشته باشید، ولی اگر آن لبه‌ی دیگر قدرت را نداشته باشید، دیپلماسی‌تان درست پیش نمی‌رود. هدف آن‌ها این است که وجوه قدرت شما را بگیرند تا در دیپلماسی نتوانی کار را پیش ببری. همان‌طور که عرض کردم، باطن مسئله‌ی هسته‌ای یک وجهش قدرت است که می‌خواهند آن را قیچی کنند. ما باید به این توجه داشته باشیم؛ یعنی اگر می‌خواهیم در هسته‌ای کارمان جلو برود باید آن رویه‌ی قدرتمان را داشته باشیم. این به نفع امنیت ملی کشور هم هست.

برای اینکه خیلی مطلب روشن‌تر بشود رفتار آژانس را ببینید، به‌محض اینکه توافق سیاسی با قدرت‌ها می‌شود، آژانس آرام می‌شود و به‌محض اینکه توافق سیاسی نمی‌شود، دوباره خروش می‌کند. پس وجه اصلی این مسئله حقوقی نیست و سیاسی است.

در وجه سیاسی حتماً ابزار قدرت مهم است. اینکه روی موشکی حرف می‌زنند، اولاً زیاده‌خواهی است و اصلاً ربطی به آن‌ها ندارد. ثانیاً ما باید در گفت‌وگوی دیپلماتیک به‌طور عام حتماً هشیار باشیم. همیشه ایران عَلمدار گفت‌وگو بوده ولی بحث این است که نباید ابزار قدرت را از بین برد و نباید حرکت تولید دانش کُند شود. به نظر من این نکته‌ی خیلی مهمی است و در توافق هسته‌ای هم تحقیق و توسعه نباید محدود می‌شد و نشد. تمام توافق این بود که شرایط اقتصادی کشور را تغییر بدهد. اگر آن‌ها ابزارهای قدرت را از ما بگیرند، چه خاصیتی دارد که ما توافقی داشته باشیم.

از جنبه‌ی فنی، رفع تحریم و انجام تعهدات گام‌های مشخص و عملی‌ای دارد. آمریکایی‌ها چه اقداماتی را باید انجام دهند تا معلوم شود که سیاستشان تغییری کرده است؟

اصلش این است که تحریم‌ها باید برداشته بشود. در این تردید نیست و اگر انجام ندهند نمی‌توانند عضو بشوند؛ چون تعهدشان را انجام ندادند. اینکه چگونه باید انجام بشود، خودش یک نقشه‌ی راه می‌خواهد و اگر فکر کنند که مثلاً با یک شکلات می‌توانند ایران را فریب دهند، ناهشیاری‌شان است. ایران هم پای این ایستاده و می‌گوید باید شما جدای خسارتی که از نظر اقتصادی به ما وارد کردید، حداقلش تحریم‌ها را بردارید. بعدش جزو ۱+۵ می‌آیید و آنجا بقیه‌ی بحث‌ها انجام می‌شود.

البته این‌ها واقعاً‌ در این مدت به ایران خسارت زدند؛ یعنی این‌طور نیست که بدون خسارت بوده باشد، ولی این نیاز به بحث دارد. اگر این بحث را کسی قبول نکند، معنی‌اش این است که این‌ها می‌خواهند با یک کار شکلی، چند تا تحریم مقامات را بردارند و بعد بیایند بگویند بقیه‌اش به مذاکره مربوط است. این به ضرر ماست و اصلاً ما نمی‌توانیم در این زمینه مذاکره بکنیم.

 

همان‌طوری که در جریان هستید، مجلس تصمیمی گرفت و دولت اقدامی را شروع کرد برای اینکه بخشی از تعهدات برجامی جمهوری اسلامی در مقابل عملکرد آمریکا و اروپا لغو شود. تحلیل و ارزیابی‌تان از این اقدام مجلس و دولت چیست؟

 از مدت‌ها پیش یک اصلی در موضوع هسته‌ای مطرح بود و بحث می‌شد که ما باید رفتارمان رفتار متوازنی باشد. یک زمانی براساس گفت‌وگوها و تعهدات، یک توافقی صورت‌گرفته که بخش زیادی از این توافقات مستقیماً یا به‌صورت غیرمستقیم تحقق پیدا نمی‌کنند، ولی ما همچنان پایبند باشیم. از یک سال‌ونیم پیش این بحث جدی‌تر مطرح شد که ما باید گام‌به‌گام تعهداتمان را در مقابل کارهای آن‌ها کاهش بدهیم که یکی از آن تعهدات احیاء غنی‌سازی ۲۰ درصد بود و تعداد سانتریفیوژهایمان و تولید مواد غنی‌شده‌مان باید تغییر پیدا کند یا سانتریفیوژهای نسل جدیدمان را نصب کنیم که قبلاً‌ تعهد کرده بودیم در سال‌های خاصی این را انجام بدهیم. این‌ها تصمیم‌گیری و ابلاغ شد و در چهار یا پنج‌گام بنا بود انجام شود. این قانونی هم که مجلس تصویب کرد تا حدی به همین مسیر نزدیک بود.

من فکر می‌کنم آن چیزی که مهم است، این است که برای مردم تبیین بشود که ایران در مقابل کاری که غربی‌ها کردند انصافاً صبوری کرد. آن‌ها اوّل گفتند چند هفته، بعد گفتند چند ماه و کمتر از یک سال طول دادند، ولی ما صبر کردیم و مرتب هم به اروپایی‌ها گفتیم اگر آمریکایی‌ها را قبول ندارید شما چه کار می‌کنید؟ تئوری‌های مختلفی مطرح شد که چه جوری آن‌ها عمل کنند. در نهایت چیز دندان‌گیری که حداقل منافع جمهوری اسلامی از نظر فروش نفت و امکاناتی که از بانک می‌تواند استفاده بکند حاصل نشد. بعدش ما این گام‌ها را برداشتیم تا برای مردم روشن باشد که ایران یک مسیر معقولی را طی کرد. البته معنی هم نداشت که ما بعد از این همه صبر و گفت‌وگو با غربی‌ها به تعهدا‌تمان عمل کنیم و دیگران به تعهداتشان عمل نکنند.

جناب‌عالی در یک دوره‌ای مسئولیت مستقیم پرونده‌ی هسته‌ای و مذاکرات را به عهده داشتید. اشاره کردید که باید منطق این کار برای مردم روشن شود. اگر بخواهیم ملموس‌تر برای مردم توضیح بدهیم، ابزارهای قدرتمان از حیث کار دیپلماتیک و تأمین منافع ملی چطور می‌تواند دست ما را پُر کند؟

ابزار قدرت برای جمهوری اسلامی و ملت ایران متنوع است. یک بخشش در حوزه‌ی هسته‌ای است، یک بخشش هم مربوط به وضع اقتصادی و شرایط منطقه‌ای و رفتار مردم با حکومت و مشارکتشان در مسائل سیاسی و پشتیبانی‌شان از حکومت است. این‌ها همه‌شان ابزار قدرت‌اند و مهم‌ هم هستند. رهبر انقلاب بارها فرموده‌اند اصل را بر مشارکت مردم در انتخابات بگذارید و این واقعاً وزن جامعه‌ی ما را از نظر قدرت بالا می‌برد. این را باید حس بکنیم. مسائل اقتصادی هم هست و در این نباید تردید کرد. اگر وضع اقتصادی‌ کشوری نامطلوب باشد، ابزار قدرت قوی هم ندارد. منتها در بُعد اقتصادی یک اشکال در آن‌ها وجود داشت که واقعاً به تعهدشان عمل نکردند و یک اشکالاتی هم در خود ساختار داخلی ما بود؛ یعنی ظرفیت‌های بسیار زیاد اقتصادی در داخل کشور هست که این‌ها بالفعل نشده بود. به‌خاطر اینکه در دولت‌های مختلف جنس وارد می‌کردند. سیستم دیوان کشوری ما هم اشکالاتی واقعاً دارد. وقتی تحریم‌ شدیم، به بخش‌های تولید داخل رجوع شد. تا این استعدادها شکوفا نشود ابزار قدرت شما قوی نمی‌شود. درست است که الآن فشار روی مردم به وجود آمده، ولی از این طرف مقدار زیادی که ما از خارج وارد می‌کردیم در داخل دارد تولید می‌شود. این دیگر برنمی‌گردد و یک روش شده است.

نکته‌ی مهم این است که ما این مسئله را بفهمیم و اگر در آینده شرایط آن‌ها تغییر کرد و ان‌شاءاللّه وضع توافق هسته‌‌ای هم به یک جایی رسید و آن‌ها هم سر جای خودشان برگشتند و تحریم‌ها را برداشتند، یادمان نرود که دوباره پول نفت را خرج بودجه‌ی جاری نکنیم و برویم بسترها را فراهم کنیم که تولید در داخل قوی بشود.

در مورد مسئله‌ی هسته‌ای هم باید توجه داشته باشیم که ما دنبال سلاح نیستیم. وقتی رهبر انقلاب یک فتوایی دادند، این فتوا را نمی‌شود تغییر داد. حالا ممکن است آن‌ها این موضوع را نفهمند، ولی خودمان می‌دانیم که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم. توانمندی هسته‌‌ای ابعاد مختلفی دارد که می‌تواند در بخش‌های گوناگون مفید باشد. آن‌ها حرفشان این است که وقتی شما توانمندی هسته‌ای پیدا می‌کنید، خیلی سریع می‌توانید به‌سمت دیگری شیفت کنید و متوجه این مسئله نیستند که وقتی در مکتب تشیع و تفکر اسلامی فتوایی صادر می‌شود، اصلاً نمی‌شود از آن عبور کرد. این یک معضلی است که آن‌ها همیشه این حرف را می‌زنند،‌ ولی مشکل اصلی‌ آن‌ها مستقل‌بودن ایران است که روی مؤلفه‌های قدرت خودش پافشاری دارد.

 

درواقع هسته‌ای یک بهانه است. البته نمی‌خواهم بگویم همه‌اش این است، ولی یک قسمت اعظمش همین است. اوّل انقلاب مگر ما هسته‌ای داشتیم که این‌ها با ما جنگ راه انداختند؟ اگر واقعاً مشکل هسته‌ای است، چرا الآن حرف‌های دیگری می‌زنند. هر روز یک چیزی می‌گویند. این بحث هم از گذشته مطرح بود و در جلسات هر از گاهی یک موضوع را برجسته می‌کنند و حول‌و‌حوش آن حرف می‌زنند. لذا من فکر می‌کنم ابزارهایی که نماد قدرت ماست، تنوع دارد و به همه‌ی آن باید توجه کنیم؛ یعنی گاهی ممکن است در ذهن مردم نوع گفت‌وگوهایی که در صحنه‌ی سیاسی می‌شود، این القاء را بکند که ما فقط می‌خواهیم دنبال مسئله‌ی هسته‌ای برویم و به اقتصاد توجهی نداریم. آن کسانی که روی این موضوعات فکر می‌کردند، به بخش اقتصادی مردم هم خیلی توجه داشتند و الآن هم این توجه را دارند که لطمه نخورد. مسائل دفاعی، اقتصادی، منطقه‌ای و سیاسی، یعنی مسائل حمایت و مشارکت مردم در این گفت‌وگوها مهم است و به آن توجه می‌شود.

در بیانات رهبر انقلاب «تجربه‌ی برجام» یک کلیدواژه‌ی مهم است. در سخنرانی تلویزیونی‌شان در سالروز قیام ۱۹ دی هم به بحثِ «تعهد در مقابل تعهد» اشاره کردند. اگر بخواهیم با این نگاه تجربی به مسئله برگردیم و بیشتر از این تجربه برای تأمین منافع ملی در رویکرد جدید استفاده بکنیم، به نظر شما چگونه تعهد در مقابل تعهد به شکل دقیقی اتفاق می‌افتد؟

اولاً برای خودمان روشن باشد که مسئله‌ی هسته‌ای جزو مقدورات استراتژیک کشور و جزو شئون رهبری است. بنابراین اگر رهبر انقلاب در این قضیه نظر می‌دهند، اقتضای قانون اساسی است که در این مسائل نظر نهایی را ایشان باید بدهند؛ یعنی نظر شورای‌عالی امنیت ملی باید به تأیید رهبری برسد. پس به‌جا و لازم است. ثانیاً مسئله‌ی هسته‌ای مثل معاملات و تجارت معمولی نیست و موضوع بسیار پیچیده‌ای است. ثالثاً راجع به این موضوعات جلسات مختلف در سطوح مختلف خدمت رهبر انقلاب برگزار شده و راجع به این‌ها بحث شده است.

در اینجا لازم است این نکته را بگویم؛ با تجربه‌ی بیست‌ساله‌ای که من در این مسائل در جلسات مختلف دارم، کسی که واقعاً از حقوق ملت با تعقل و دقت کافی صیانت و مراقبت می‌کند و زمینه‌‌های مناسب‌سازی در این جلسات را انجام می‌دهد، رهبر انقلاب هستند. ایشان واقعاً در شرایط سخت هم از حقوق مردم صیانت کردند و هم راه را به بن‌بست نکشاندند. یکی از مسائلی که رهبر انقلاب همیشه تأکید می‌کردند این بود که این عَلَم مذاکره باید در دستتان باشد؛ یعنی ما در شرایطی که حتی می‌خواستیم یک زنجیره [سانتریفیوژ] را درست کنیم، عَلَم مذاکره را زمین نگذاشتیم؛ حتی گاهی ما مسائل داخلی داشتیم که نمی‌شد به سادگی حل کرد و ایشان در این حال هم این نظر را داشتند.

ایشان در جلسات با یک درک دقیقی موضوعات را به سامان می‌رساندند. در همین بحث برجام که جلسات مختلفی در محضر رهبر انقلاب بود، ایشان اصولی که می‌گذاشتند، فکرشده و سنجیده بود و خیلی کمک می‌کرد که مذاکره‌کنندگان چهارچوب مدون و دقیقی برای بحث‌کردن داشته باشند. لذا نقش ایشان واقعاً صیانت‌کننده از حقوق ملت است.

امّا چگونه می‌شود این را صیانت کرد؟ و چگونه باید عمل بشود که این‌ها دیگر آن را تکرار نکنند؟ در این جلسات همیشه نظر من این بود که ما باید به‌جای ریزه‌کاری، به آن‌ها بگوییم که کلاً تحریم‌هایتان را بردارید و روشن و مستند ابلاغ کنید و بعد ما اقداماتمان را عملی کنیم. خب این یک مقدار متفاوت پیش رفت. برداشت من این است که تدریجی عمل‌کردن به نفع ما نیست؛ یعنی این که آن‌ها یک گام کوچک بردارند، بعد ما هم یک گام برمی‌داریم [نفعی برای ما ندارد]. وقتی مذاکره در چالش‌های چانه‌زنی‌های خُرد بیفتد و آن‌وقت گروه‌های کارشناسی از هر دو طرف بنشینند گاهی یک شیطنت‌هایی می‌شود که حلش مشکل است. به نظر من، کلی عمل‌کردن دقیق‌تر است؛ باید یکجا رفع تحریم را بپذیرند.

یک دوگانه‌ای را رهبر انقلاب با عنوان «خنثی‌سازی تحریم» و «رفع تحریم» مطرح کردند. ضمن اینکه فرمودند رفع تحریم‌ها را دنبال بکنید که این سر جای خودش لازم است، اما اولویت را به خنثی‌سازی تحریم‌ها دادند. رویکردی که به نظر می‌رسد در چند سال اخیر از آن غفلت شده یا حداقل در اولویت قرار نداشته است. نگاه ‌شما در این باره چیست؟

نکته‌ای که ایشان فرمودند مبنی بر اینکه ما بیش از حدی که دنبال این باشیم که حتماً تحریم‌ها برداشته بشود، باید به صیانت از اقتصاد ملی‌مان توجه کنیم و تحریم‌ها را بی‌اثر کنیم. یک ظرفیت بزرگی داریم که جوان‌ها و افراد با استعداد می‌توانند هم رشد اقتصادی ایجاد بکنند، هم در یک جاهایی که ما نیاز به خارج داریم، حداقل نیازمان را کم کنند.

یک وقتی می‌گوییم ما اصلاً به مراوده‌ی خارجی نیاز نداریم. این حرف، حرف دقیقی نیست؛ چون شما هرچقدر هم در داخل تولید کنید، تولیدتان را باید با خارج مبادله کنید که ثروت ایجاد بشود. به نظر من باید قبول کرد که مراوده‌ی خارجی مهم است. بنابراین ابزارش هم مهم است و باید تحریم برداشته شود؛ چون در تحریم بانک‌ها نمی‌توانند کار بکنند و در مراوده‌ی خارجی‌ مشکل ایجاد می‌شود. اصل این است که ما روی استقلال اقتصادی خودمان کار را کنیم و برای استقلال اقتصادی احتیاج به مراوده‌ی خارجی هم داریم و برای اینکه مراوده‌ی خارجی‌مان شکل بگیرد، باید تحریم‌ها برداشته بشود.

شهید مطهری در کتاب اقتصادشان یک نکته‌ای دارند که شاید قدری کم به آن توجه کردیم. ایشان می‌گوید برای اینکه ما به اهداف عالیه‌‌ی حکومت برسیم باید حتماً‌ از یک اقتصاد سالم برخوردار باشیم و اگر حکومتی اقتصاد سالم نداشته باشد هر چند هم اهداف عالیه‌ای داشته باشد، در حکومت به آن نمی‌رسد و اقتصاد سالم باید یک اقتصاد زاینده‌ و ثروت‌زا باشد. ما باید به استقلال اقتصادی‌ مثل استقلال‌های دیگر توجه کنیم. این نکته در قانون اساسی ما هم هست. گاهی تصور می‌شود که استقلال اقتصادی معنی‌اش این است که ما درهایمان را روی کشورهای دیگر ببندیم. این تصور غلطی است. استقلال اقتصادی این است که نتوانند به شما زور بگویند.

درون‌زایی اقتصاد هم خیلی مهم است و باید قبول کنیم که ظرفیت درون‌زایی ما فعلیت پیدا نکرده است؛ چون ما کشور نفتی هستیم و پول زیاد نفت را خرج امور جاری کردیم و در کار تحقیقاتی و دانشگاهی‌ ثروت‌زایی را مبنا قرار ندادیم؛ چون پول نفت را به وزارت صنایع، وزارت کار، دانشگاه‌ها و… می‌دهیم. نه تولید ما به دانشگاه متصل می‌شود، نه دانشگاه از نظر اداره‌‌ی خودش لزومی می‌بیند به تولید وصل شود، ولی به‌صورت طبیعی باید به هم متصل شوند و نیازمند هم باشند. این مشکل از آنجاست. لذا راحت حکومت‌کردن به این معنا نیست که یک پول بادآورده‌ای را خرج کنیم تا این دوره‌ی چهارساله تمام شود. این مشکلی است که در دوره‌های مختلف وجود داشته است.

بعضی‌ها بین ترامپ و نظام سیاسی آمریکا تفکیک قائل می‌شوند. می‌گویند ترامپ یک پدیده‌ای بود که دموکراسی آمریکایی توانست آن را کنترل و حذف کند و یک زائده‌ای بود که رفع و رجوعش کردند. در داخل و فضای بین‌الملل هم این حرف گفته می‌شود. نظر شما درباره‌ی این نگاه چیست؟

ترامپ یک نیش‌تری به این بدنه زد. یک چیزی در این بدنه وجود دارد؛ یعنی بدون هیچ چیز که نمی‌شود این مسئله به وجود بیاید. ارسطو یک حرف مهمی دارد که می‌گوید مشکلاتی که برای مجموعه‌ای به وجود می‌آید تا در داخل این مشکل نباشد، عامل خارجی به تنهایی نمی‌تواند آن را ایجاد کند. همیشه یک مشکل داخلی هست. به هر حال هفتاد میلیون رأی آورد و اگر بگوییم او مجنون بوده، ولی آن هفتاد میلیون نفر که مجنون نبودند. پس یک چیزی را داشت دنبال می‌کرد و یک حِقدی نسبت به ساختار حکومت و بی‌عدالتی‌ها و مشکلات داشتند که یک پایگاهی درست کرده بود.

اگر کسی خوب به ریشه‌های مسائل آمریکا و تئوری‌ای که در سیاست آنجا حاکم است نگاه کند، آمریکایی‌ها بیشتر سودانگارند. این نتیجه‌ی فایده‌گرایی است؛ یعنی همه چیز تبدیل به نقدکردن فایده می‌شود. این یک مشکلاتی ایجاد می‌کند که در بین متفکرین غربی هم مطرح است. لذا این حرف وجه اصلی‌اش برمی‌گردد به بستری که آنجا وجود دارد؛ ولی این آدم بی‌تأثیر نبوده است.

 

در طی سال‌هایی که شما در پرونده‌ی هسته‌ای نقش داشتید، حتماً رفت و برگشت‌های زیادی با رهبر انقلاب داشتید. اگر روایت یا خاطره‌ای از نکاتی که ایشان به مذاکره‌کنندگان یا مقامات ارشد کشور در زمینه‌ی مسائل مذاکرات و دیپلماسی فرمودند که برایتان جالب بوده بفرمایید.

یکی از نکات خیلی شیرین برای من این است که ایشان به مقام مشورت خیلی اهمیت می‌دهند؛ یعنی ضمن اینکه نظری داشتند، ولی آن را به بحث می‌گذاشتند و صبر می‌کردند همه‌ی نظرات شنیده بشود، بعد به جمع‌بندی می‌رسیدند. این خیلی مهم است. در سیره‌ی نبوی هم داریم که ایشان با اینکه عقل کل عالم بودند و پس و پیش حوادث را می‌دیدند، امّا به مشورت یارانشان اهمیت می‌دادند. ایشان هم در این زمینه مقیدند.

نکته‌ی دیگری که به نظر من مهم بود، واقع‌گرایی ایشان است؛ یعنی آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی در تصمیم‌گیری‌هایشان تبلور دارد. هم هدف را همیشه مدنظر دارند، هم به بسترها توجه می‌کنند. اگر به تدابیر ایشان توجه می‌شد، مسائل با هزینه‌ی کمتری حل می‌شد. در همین توافق اخیر یک جاهایی مذاکره‌کنندگان جلو می‌رفتند که دقت نظری در بعضی از امور نداشتند و وقتی ایشان بحث را سامان می‌دادند، شکل دیگر پیدا می‌کرد. آن ضوابطی هم که ایشان گذاشتند، خیلی مؤثر بود. البته ضابطه‌اش قبلاً بحث شده بود، ولی ایشان مدون کردند که چند موضوع را مورد توجه قرار می‌داد. این خیلی راهگشا بود؛ یعنی یک مسیری باز شد برای فردی که می‌خواهد مذاکره کند، چه چهارچوب‌هایی را همیشه مدنظر قرار بدهد.

نکته‌ی دیگری که ایشان خیلی توجه داشتند و در همه‌ی این مسیر اهمیت داشت، این بود که همیشه به مؤلفه‌ی حل موضوع توجه داشتند؛ یعنی نمی‌خواستند این بحث طوری بشود که راه دررو نداشته باشد. ضمن اینکه به‌خاطر حل مسئله از همه‌ی ابزارها می‌خواستند استفاده شود و دقت‌نظر و کارشناسی شود؛ ولی مسیر را جوری طراحی می‌کردند که ادامه پیدا کند و منقطع نشود. افرادی بودند که می‌گفتند فقط باید مذاکره شود، ولی ایشان همه‌جانبه نگاه می‌کرد.

شهید حاج قاسم سلیمانی یک عبارت خیلی خوبی راجع به این مسئله دارد که می‌گوید من هر وقت می‌دیدم که رهبر انقلاب مطلب یا نظری را می‌فرمایند، احساس می‌کردم که حتماً مصلحت کشور است یا اگر نهی می‌کردند لزومی دارد. واقعاً رهبر انقلاب به‌دلیل پُختگی و پارسایی‌شان از یک نگاه همه‌جانبه برخوردار هستند؛ حتی در مسائل پیچیده‌ی منطقه‌ای هم توجهات خوبی دارند. درباره سیاست کشور نسبت به خیلی از مسائلی که در عراق، لبنان، فلسطین و سوریه پیش می‌آمد، رجال سیاسی ما نظراتی می‌‌دادند که اگر آن انجام می‌شد، امروز معضلات بزرگی برای کشور به وجود می‌آورد، ولی ایشان در جلسات تصمیمات خیلی سنجیده می‌گرفتند. آرامش روانی امنیتی که امروز در ایران است، معلول آن تصمیماتی است که ایشان در آن جلسات می‌گرفتند.

انتهای پیام/





منبع خبر

لاریجانی: مذاکره‌کنند‌گان هسته‌ای در جاهایی دقت نظر کافی نداشتند بیشتر بخوانید »

دستگیری عضو سابق کمیسیون اصل 90 مجلس/ منافع بعضی مانع راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات

دستگیری عضو سابق کمیسیون اصل 90 مجلس/ منافع بعضی مانع راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام نصر الله پژمان‌فر رئیس کمیسیون اصل 90 قانون اساسی و نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی میهمان برنامه دست خط بود. 

متن ذیل ماحصل گفت‌وگو با وی است:‌

* در دوره قبل در کمیسیون فرهنگی بودید. چطور به کمیسیون اصل 90 آمدید و بعد رئیس کمیسیون اصل 90 شدید؟ جایی که بزرگانی همچون آیت الله فاکر (ره) بودند که ایشان هم نماینده مشهد بودند.

بله. با توجه به 8 سالی که در مجلس بودم در حوزه نظارت ضعف های جدی را شاهد بودم و خیلی از دستگاه ها همراهی خوبی برای اجرای قانون ندارند، لذا انگیزه من در حوزه مسائل فرهنگی کم نشده است. اولویت اول من هنوز مسائل فرهنگی است، اما در این قالب، مسائل متفاوت را پیگیری می‌کنم که یک بخشی‌اش مسائل فرهنگی کشور است. الان هم ارتباط ما با کمیسیون فرهنگی برقرار است.
 

*به نظر می رسد خیلی از نمایندگان علاقه مند به کمیسیون فرهنگی نیستند. چون در همین مجلس یازدهم تا جایی که اطلاع دارم آخرین کمیسیونی بود که شکل گرفت و حتی چند نفر کم داشت. 

البته کمیسیون فرهنگی به دلیل پیچیدگی ها و مهم بودن حوزه فرهنگ و اینکه مشت پرکن نیست به حساب این که عدد و رقم نشان دهد، انگیزه خیلی ها کمتر است اما من با اعتقاد هم در مجلس نهم و هم در مجلس دهم وارد این کمیسیون شدم. در مجلس دهم که اتفاقاً تنها کسی که اولویت اول و دوم خود را کمیسیون فرهنگی انتخاب کرد من بودم. البته کمیسیون اصل 90 سابقاً همین طوری بود.
 

*از پرونده سرمربی تیم ملی فوتبال چه خبر؟ استارتی زده شد و از وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال دعوت کردید و توضیحات آنها را شنیدید و قدری با قاطعیت بیان کردید که وزارت ورزش مقصر است چون نظارت نکرده است و بقیه به کجا رسیده است؟

در قانون اساسی اصل 90 یک ماموریت فراقوه ای را به مجلس داده است. آن ماموریت فراقوه ای این است که مجلس به طرز کار هر سه قوه و اصلاح طرز کار هر سه قوه ورود پیدا کند. من وزیر را دعوت کردم و با ایشان این موضوع را مطرح کردیم که بالاخره طرز کار وزارت در خصوص قراردادهایی که با افرادی که با آنها قرارداد خارجی دارند، بیان شود چراکه اشکالاتی فراوانی در آنجا وجود داشت.
آن چیزی که من به آن رسیدم و الان هم داریم پیگیری می‌کنیم، این بود که وزارت ورزش و جوانان در این موضوع ورود درستی نداشته است. این مربی بنا بر برخی گزارشات، مربی در این سطح نبوده که این قرارداد را با او ببندند. این یک بخشی از کار است یعنی باید تائیدیه را نسبت به این موضوع داشته باشند. دوم اینکه کسی که با آن قرارداد می‌بندند باید کنترل کنند یعنی واحد حقوقی باید نظارت کند که این قرارداد دقیقی باشد و منافع ما حفظ شود و خطراتی متوجه طرف ما نشود.
این موارد وظایفی است که وزارت ورزش و جوانان باید داشته باشد و احراز کند و مهر تائید در این موضوع بزند. امروز بعد از اینکه این موضوع را بررسی کردیم الان به تمامی اقداماتی که وزارت ورزش و جوانان در حوزه فدارسیون ها انجام می‌دهد، گفته ایم پیشنهاداتتان را بیاورید تا قانون آن را تصویب کنیم، یعنی از این به بعد جلوی این خطای صورت گرفته، گرفته شود.
 

*به صورت متعدد در سطح باشگاهی شاهد هستیم مربیان خارجی، بازیکنان خارجی و شکایت هایی که می شود و هزینه هایی که متحمل می شویم، چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ تحریمی و محروم شدن باشد.

بله، در آن جلسه اعلام کردم که به مواردی رسیده‌ایم؛ مثلاً با بازیکنی قرارداد بسته اند که این بازیکن اصلاً سلامت نداشته است و وقتی وارد کشور شده، رباط پای او پاره بود و مستقیم به بیمارستان برده شده و در یک سالی که در ایران بوده، بیشتر در بیمارستان بوده است. یک سال آمده، پولی گرفته و قراردادی بسته و بعد چندین عمل کرده و هزینه های متفاوت پرداخت شده و بعد به کشور دیگری رفته و بازی کرده است. اینها ضعف هایی است که در حوزه نظارت وجود دارد؛ باید اینها را انجام داد.
 

*فکر می‌کنید جمع‌بندی شما چه زمانی نهایی می‌‌شود؟

ما خودمان جمع‌بندی‌مان را در این حوزه انجام داده‌ایم. اقداماتی که ما انجام می دهیم، این است که قوانینی که باید در این راستا وجود داشته باشد را جمع بندی می کنیم. پیشنهاداتی در مجلس داریم، پیشنهاداتی را برای وزارت ورزش و جوانان داریم و مسائلی از گزارش ها داریم که به دستگاههای دیگر می‌دهیم.
 

*نکته دیگری که در کمیسیون اصل 90 با جدیت پیگیری می شود بحث شبکه ملی اطلاعات و پیامرسان ها است. 

خدماتی که امروز در فضای مجازی مردم ما دریافت می کنند واقعا قابل دفاع نیست. یعنی من نمی‌گویم کشورهای اروپائی و کره جنوبی را نگاه کنید که چه خبر است بلکه می گویم کشورهای اطراف ما اعم از عراق، افغانستان و غیره نگاه کنیم و آن خدماتی که آنها به مردم خود ارائه می دهند با اینکه سابقه ای در مقایسه با ما نداشته‌اند، ببینیم قابل مقایسه هست یا خیر.

ما امروز گرانترین اینترنت را به مردم ارائه می دهیم. هزینه ای که در موضوع اینترنت مردم پرداخت می کنند در مقایسه با دنیا و حتی در مقایسه با کشور افغانستان اینترنت گرانی است و ناامن ترین خدمات را ارائه می کنیم که مسائل مختلف دارد. کافی است کار کسی به پلیس فتا بیفتد، تا بداند چه خبر است و چه اجحافاتی رخ می‌دهد.

خدمات دولت الکترونیک در کشورهای دیگر چطور است؟ برخی از کشورها که همزمان با ما شروع کرده‌اند، به عنوان یک کارشناس در این زمینه بیان می کنم، در کره با ما شروع شده، اما امروز خدمات دولت الکترونیک کره را ببینید چه خدماتی به مردم خود در مسائل آموزشی، بهداشت و درمان، خدمات بانکی، خدمات مسافرتی و هر چیزی که امروز در مخیله برخی از مردم ما نمی‌آید که می‌توانند چنین خدماتی را داشته باشند در کره ارائه می‌شود.

امروز چه خدماتی در این زمینه به مردم ارائه می‌دهیم؟ علتش این است که یکسری منافعی است که برخی نمی‌خواهند دست از این منافع بردارند. یکی دولت است. دولت ها دائماً در ارتباط با این موضوع که بتوانند بالاترین دست را در جیب مردم کنند و این منافع را داشته باشند، نقش‌آفرینی دارند که قصد داریم این را کنترل کنیم.
 

*این درست است که می گویند بعد از وزارت نفت، وزارت ارتباطات بیشترین درآمد را دارد؟

بله. درآمد قابل توجهی در این موضوع دارد. این درآمدها هم باید در ارائه خدمات باید هزینه شود. امروز اینطور نیست که از مردم پول دریافت می‌کنیم به ازای آن خدمات به مردم ارائه می‌کنیم. در فضای مجازی شاید سالانه بالای 8 – 9 هزار میلیارد بلکه تا 10 هزار میلیارد این پول را وزارت ارتباطات دریافت می‌کند. این پول کجا می رود؟ باید بخشی به این سمت بیاید که به مردم توسعه زیرساخت بدهد.

می گویند توسعه زیرساخت انجام می‌دهیم؛ یعنی فیبر نوری می‌کشیم و یکسری کابل و سیم انجام می دهیم؛ اینکه شبکه ملی اطلاعات نیست. شبکه ملی اطلاعات یعنی حاکمیت و همه این موارد. بعد می گویند ما وزارت زیرساخت هستیم و باید زیرساخت ها را تامین کنیم؛ تولید محتوا کار دیگری است. می‌گوییم شما مقصر هستید که نتوانسته‌ایم تولید محتوا داشته باشیم. 

امروز در فضای مجازی تولیدکننده محتوا و مصرف کننده محتوا هر دو پول پرداخت می‌کنند. مثلاً من عکاس حرفه ای هستم؛ من 5 عکس حرفه ای می گیرم و این تعداد را می خواهم در فضای مجازی بارگذاری کنم. باید پولی پرداخت کنم و اینترنت بخرم و این عکس‌ها را بارگذاری کنم. شما هم به عنوان کسی که علاقه‌مند به این عکس ها هستید پول می‌دهید و اینترنت می خرید، عکس ها را می بینید. پس هم تولیدکننده و هم مصرف کننده پول پرداخت می‌کند.

خب طبیعی است کسی در این فضا رغبتی برای تولید ندارد. در این طرحی که پیش‌بینی کرده‌ایم گفته‌ایم در ارتباط با این موضوع درآمدی که کسب می شود درصدی از آن را به تولیدکننده بدهید. وقتی این کار را کردند من به جای اینکه 5 عکس بارگذاری کنم 500 عکس در این فضا بارگذاری می کنم برای اینکه بتوانم کار کنم. 

اگر این نگاه را در این فضا داشته باشیم و از اینکه تنها این نگاه وجود داشته باشد که فضای مجازی فرصتی برای دست کردن در جیب مردم و درآوردن پول از جیب مردم، بلکه به چشم فرصتی برای اشتغال نگاه کنیم بنده به عنوان یک آدم آشنا می گویم روزی که این کار شروع شود، یک میلیون تا ده میلیون اشتغال می توانیم در فضای مجازی داشته باشیم.
 

*این کار چرا تاکنون انجام نشده است؟

باید دیگران پاسخ دهند چرا انجام نشده است. به اعتقاد من خواسته اند منافع این فضا برای خودشان باشد. خیلی از نویسندگان وقتی نویسندگی می کنند کتاب وقتی چاپ می شود درصدی از چاپ کتاب به آنها می رسد انگیزه برای چاپ کتاب بعدی پیدا می‌کنند. من فیلمی می سازم وقتی در سینما فیلم من نمایش داده می شود، طبیعتاً فیلم دوم و سوم را هم می سازم و اقتصاد سینما اینجوری جلو می رود. ولیکن اگر من فیلم ساختم و به من گفتند اگر فیلم ساختید، باید این میزان هم پول پرداخت کنید، کسی رغبت نمی کند در سینما فیلم بسازد؟
 

*نکته ای که در اینجا جای سوال است در بحث پیامرسان‌ها و شبکه های اجتماعی، جمهوری اسلامی یک پیام‌رسان بومی که اطلاعات را در سرورهای خودش داشته باشد، نمی توانستیم ایجاد کنیم؟

من واقعاً این را توهین به جوانان داخل کشور می دانم. یعنی هر کسی این حرف را بیان کند، توهین به بچه های ایران می‌دانم.
 

*این حرف را بیان کرده اند که ما نمی توانیم.

یک گروهی هستند که می گویند ایرانی جماعت فقط بلد است آبگوشت بزباش درست کند و بیشتر از این نمی تواند جلو برود. اگر فرصت به ما می‌دادند ما می توانستیم این کار را انجام دهیم. یک زمانی گفتند فرض کنید نرم‌افزارهای نشان مسیر باید «ویز» باشد! ما در این امر جنگیدیم که فرصت دهید جوانان ما کار کنند. در این قضیه اعتقاد نداریم انحصار فقط در پیامرسان های داخلی باشد.
ما می‌گوییم اگر قرار است پیام‌رسان‌های خارجی باشند و در کشور ما خدمات ارائه می‌کنند، اما یک دفتری در کشور داشته باشند که اگر در این پیام‌رسان اتفاقی افتاد جواب ما را بدهند. اگر حقوق مردم ما تضییع شد، جوابگو باشند. این کار را ما انجام می‌دهیم؟ خیر همه دنیا این کار را می کنند. همین پیامرسان هایی که جواب ما را نمی دهند در ترکیه دفتر زده‌اند و جوابگوی مشکلات هستند. 
 

*در کمیسیون اصل 90 چطور می خواهید این امر را پیگیری کنید؟

در کمیسیون اصل 90 این بحث از این جهت وجود ندارد. یکسری تخلفات در این زمینه هست؛ یعنی وظایفی که وزارت ارتباطات در ارتباط با شبکه ملی اطلاعات داشته و قوانین را انجام نداده و در آن زاویه پیگیری می‌کنیم و پرونده ای را کامل پیگیری می کنیم که بالاخره وزیر و معاونین وزیر و کسانی که کوتاهی کرده‌اند، پاسخگو باشند و اگر خطایی کردند لازم باشد به دستگاه قضائی معرفی می شوند.

امروز والدین واقعاً نگران هستند. سطح دسترسی من با یک بچه 5-4 ساله باید متفاوت باشد. کجای دنیا این چنین است که دسترسی به هر اطلاعاتی برای همه یکسان باشد؟ کجای دنیا اینطور است که برای رسیدن به مسائل همه از VPN استفاده کنند و این میزان VPN در دسترس باشد که هر کاری بتوانند انجام دهند.

ما معتقدیم باید اینترنت ملی، شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم و مردم باید انتخاب کنند که از اینترنت بین الملل استفاده کنند یا از اینترنت داخلی استفاده کنند، منتهی باید این تفاوت داشته باشد؛ خدمات و قیمت آنها متفاوت باشد. مواقعی هست که فرد می خواهد از گوگل هم استفاده کند و ما دست و بال هیچ کسی را نباید ببندیم اما آن نیازی که من در فضای موتور جستجوی داخلی باید داشته باشم، فراهم باشد که اگر اینجا فراهم بود ما هیچگاه سراغ دیگری نمی‌رویم.

امروز خدمات نمی‌توانیم بدهیم. این که امروز مردم سراغ کالای خارجی می روند و در فضای غیره قرار می گیرند، بدلیل این است که عمل ما درست نبوده است. 

شما پاسخ را دادید؛ من می خواستم جمله ای از معاون وزیر ارتباطات بخوانم که خیلی خوب جواب دادید که نمی‌خواهیم اینترنت جهانی را قطع کنیم. ایشان می‌گوید حرکت به سمت شبکه ملی اطلاعات به منظور مقابله با تحریم ها، نوعی کلاهبرداری خطرناک است و لازمه پیشرفت در حوزه ارتباطات، جهانی شدن در این حوزه است.

ما از ابتدا بیان کرده‌ایم باید یک فضایی باشد که بین خدمات داخل و خدمات بیرون تفاوتی وجود داشته باشد. اینجا باید اینترنت گران را ارزان کنیم و اگر این فضا را روی اینترنت بین‌الملل بردیم، سرورها را در کانادا گذاشتیم، اگر کسی می خواهد از بانک یک تراکنش بانکی بگیرد، می‌دانید در این عملیات هر کلیکی که انجام می دهید در کانادا می رود و برمی گردد. ما می گوییم چرا این میزان هزینه باشد؟ این خدمات لازم نیست با این شیوه ارائه شود.

برخی مواقع لازم است از سرورهایی که در کانادا است اطلاعاتی دریافت کنیم؛ حتماً برای من باید این خدمات وجود داشته باشد، اما ما پهنای باند خارجی لازم داریم، پهنای باند داخلی هم نیاز داریم، بخاطر اینکه قیمت آن یک‌دهم می‌شود. 
 

*گفتید گزارش شما درباره نهاده های دامی آماده شده است.

تقریباً آماده شده است. 

*گفتید با بدنه های دولت ارتباط گرفتیم و یکسری از افراد هستند و قاچاق شکل گرفته است.

بله. این را بیان کنم که این نهاده هایی که امروز وارد می شود یک کیلوگرم هم به قیمت ارز آزاد وارد نمی‌شود! همه این نهاده ها بر اساس ارز 4200 تومانی وارد شده است. ولی امروز چرا در بازار جو، کنجاله، سویا را با ارز 4200 به دست مصرف کننده نمی‌رسانیم؟! آزاد داریم، یعنی سویای 13 هزار تومانی پیدا می شود اما سویا با قیمت 5-4 هزار تومانی پیدا نمی‌کنید. کار در یک جایی می لنگد؛ کجا می لنگد؟

یک؛ از قدیم گفته اند وقتی آشپز دوتا می شود آش یا شور است یا بی‌نمک! این جنایتی است که در کشور شده است. بخشی از وظایف وزارت کشاورزی را کشیدیم و به وازرت صنایع دادیم و من اسم این را جنایت می‌گذارم. وقتی وزارت صنایع ما واردکننده باشد و توزیع‌کننده کالا و نظارت در این امر، وزارت کشاورزی باشد. واردکننده از زمانی که وارد می کند تا زمانی که بدست وازرت بعدی برسد بخشی از این کالا گم می شود و ما آدرس ها را هم داریم. 
 

*گم می شود یعنی چه؟

یعنی به دست افرادی میرسد که پاسخگو نیستند و یک کیلو از آن بار را تحویل بازار نداده‌اند. 
 

* و این می‌سود افزایش قیمت مرغ و تخم مرغ!

بله. افزایش قیمت مرغ، تخم مرغ، لبنیات و هزینه‌های زندگی مردم. بعد در وزارت کشاورزی سامانه ای به نام سامانه «بازارگاه» درست کرده‌اند. بخشی هم قبل از اینکه وارد این سامانه شود گم می‌شود. بعد در این سامانه منتقل به مصرف کننده نمی شود. در مجموع، این مسیری که ایجاد کردند به حدی درز دارد که مانند گلوله برف است که در این دستگاه آنقدر می گردد که در انتها چیزی به دست مردم نمی‌رسد. 
 

*اینهایی که گم می شود پشت صحنه گم شده ها کجاست؟

امروز این اطلاعات را استخراج کرده‌ایم. به اسم می شناسیم آدم هایی که در این موضوع بار تحویل گرفته ولی توزیع نکرده است. اینها را به دستگاه قضائی می‌دهیم و انتظار داریم دستگاه قضائی به اشد مجازات با این افراد برخورد کند.
 

*این افراد سمت هم دارند؟

بله. برخی از اینها سمت دارند.
 

*در چه سطوحی هستند؟

در سطوح مختلف هستند. یعنی معاون وزیر هم در این موضوع نقش دارد، مسئولین مختلفی در این زمینه نقش داشتند. آدم هایی که چشم خود را می بندند و این اتفاقات رقم می‌خورد. 
 

*فولاد چطور؟

در فولاد هم بررسی هایی کرده‌ایم.
 

*گزارش نهاده ها یک ماه دیگر خوانده می شود؟

تلاش می کنم تا یک ماه دیگر گزارش خوانده شود. گزارش فولاد را هم آماده کرده‌ایم، یا باید این کالا کلاً در بورس عرضه شود، یا باید آزاد عرضه شود. امروز یک بخش ناچیزی به عنوان بورس می‌خواهد برای قیمتگذاری عرضه می شود و بعد در بازار، یکسری نقل و انتقالات و فروش هایی صورت می گیرد که این بازار را نامتعادل کرده است. 

امروز ما قائل هستیم باید کمک کنیم با بالاترین قیمت، فولاد ما در خارج کشور فروش رود و در بازارها بفروشیم و منافع آن به کشور برگردد، اما این نباید باعث شود داخل کشور تعادل بازار بهم بریزد، یعنی مصرف کننده داخلی با مصرف کننده خارجی در یک نوع رفتار قرار بگیرند.
 

*در خصوص برخی واگذاری ها مانند واگذاری ایران ایرتور شما اسم چند نفر از آقایان دولتی را بردید که در تائید واگذاری، غیرقانونی عمل کردند.

متاسفانه خصوصی‌سازی امروز خاطره بسیار تلخی را در کشور ما ایجاد کرده است در حالی که خصوصی‌سازی به عنوان بزرگترین قدم برای پیشرفت کشور می توانست نقش‌آفرین باشد. ولی آن چیزی که امروز اتفاق افتاد یک نوع جنایتی است که هم راه خصوصی‌سازی واقعی را می‌بیندد و هم فسادهای مالی است که در این حوزه وجود دارد. کار را به اینجا می رساند که رئیس خصوصی‌سازی ما امروز در زندان است و باید جمعیتی در ارتباط با این موضوع ضرر کنند.

یک شرکت هواپیمایی که اولین شرکت هواپیمایی در کشور ما به صورت خصوصی بوده، ایران ایرتور سابقه بزرگی داشت. روزی که آن را واگذار کردند 5 تا بوئینگ ام‌دی داشت، 14 تا توپولف داشت که البته آنها زمین‌گیر شده بود، چندین ساختمان در تهران، مشهد و جاهای دیگر داشت. این همه امکانات داشت و این شرکت هواپیمایی که وزیر وقت آقای آخوندی اعلام کرد که یک برند است ولی یک کاغذی که می نویسند این عنوان شرکت هواپیمایی داشته باشد، آنها اعلام کرد هزار میلیارد و در موقعیتی اعلام کردند، 500 میلیارد فقط برند آن ارزش دارد به 34 میلیارد واگذار می کنند که سه ساله پرداخت شود! بعد از سه سال پرداخت نشده بود که با این دعواها و سروصداها بخشی را پرداخت کردند.
 

*چقدر را الان پرداخت کردند؟

34 میلیارد را پرداخت کردند، ولی نسبت به این موضوع اشکال داریم و این واگذاری پر از اشکال است که این پرونده ای دارد که تقریباً مراحل آخر خودش را می‌گذراند.
 

*گفته بودید پزشکان مبلغی در حدود 6 هزار و 700 میلیارد تومان سبد مالیاتی داشته‌اند.

یکی از مسائلی که من بدان اعتقاد دارم این است که باید کسی که در این کشور زندگی می‌کند همه چیزش شفاف باشد. ما شفافیت را از پائین شروع می کنیم یعنی به مردم می‌گوییم آقای کارمند که سه میلیون و 500 هزار تومان دریافت می‌کنید شفاف هستید، بنابراین قانون مالیات باید این میزان مالیات پرداخت کنید. 

بعد به یک نفر وکیل دادگستری، پزشک و … البته نمی خواهم توهین کنم که همه اینچنین هستند ولی خیلی از افراد فرار مالیاتی دارند. 6 هزار و 700 میلیارد طبق گزارشی است که مرکز پژوهش های مجلس ارائه داده فرار مالیاتی وجود دارد. در ارتباط با این موضوع 270 میلیارد تومان پرداخت می شود. ما حرفی نزدیم و به کسی توهین هم نکردیم. فقط گفتیم همه پرداخت هایی که در نظام پزشکی می‌شود کما اینکه این را قانون می کنیم باید شفاف باشد. 

برای پزشکان گفتیم برای این که حقوق آنها را حفظ کنیم از طریق دستگاه پز مبالغ را دریافت کنید. ما هم نگفتیم حقوق مردم را تضییع می‌کنید. ما گفتیم پزشکی که در مطب نشسته است، پزشکی که در بیمارستان عمل جراحی انجام می‌دهد، بیمارستان خصوصی و دولتی و هر چیزی که دریافت می‌کند از طریق دستگاه پز باشد تا این امر شفاف باشد. 
 

*در خصوص مالیات ها این نکته را بیان کردید که امروز جمعیت قابل توجهی اقشار مختلف هستند که پولشویی می کنند و اعداد بزرگی را جابجا می‌کنند بدون این که مالیات پرداخت کنند.

قطعاً همین طور است. 
 

*دانسته یا ندانسته؟

دانسته فرصت‌طلبی می کنند. یک نظامی داریم که اتفاقاً همین امروز نامه ای به آقای دژپسند درباره سامانه مالیاتی زدم. ما می گوییم مثلاً قانون را مجلس می‌گذارد که خانه های خالی را پیدا کنید و از صاحبان آنها مالیات دریافت کنید. من الان به آقایان می گویم زحمت کشیدید اما چطور می خواهید خانه های خالی را پیدا کنید؟

فقط با خوداظهاری می توان این کار را درست کرد؟ که بگوییم اگر خوداظهاری نکردید، فردا مشخص شد مسئله حل می شود؟ اینچنین موضوع حل نمی شود. باید مسیر را دقیقا روشن کنیم. همه انسان ها محترم هستند و باید سامانه ها دقیقاً اطلاعات افراد را داشته باشند. مثلاً اگر پیرزنی که در یکی از روستاهای کهنوج گزارشش به ما رسیده که گردش مالی این پیرزن کپرنشین 400 میلیارد تومان است، یا برخی به اعداد چند هزار میلیاردی گردش مالی داشته اند، این یعنی چه؟

آن بنده خدا به حساب او پولی را در گردش می کنند و معلوم نیست چه کسی به این حساب پول می ریزد و چه کسی پول برداشت می‌کند. وقتی هم صاحب حساب را پیدا می کنید، یک پیرزن یا پیرمردی است که اصلا نمی داند این حساب و کتاب ها چیست. وقتی نگاه می کنی،د واقعاً از تمامی پزشکان فداکاری که امروز تلاش می‌کنند عذرخواهی می کنم، اما مروز به من گزارش می رسد که فلان پزشک گردش مالی‌اش در یک ماه 20 میلیون تومان است و گردش مالی منشی او 400 میلیون تومان است! 

هیچ فشار مالیاتی بر طبقه ضعیف اتفاق نمی افتد مگر اینکه تعدادی فرار مالیاتی می کنند. 
 

*این سلطان شکر کیست؟ هر وقت در تلویزیون نام برده شده، چند نفر هم نامه زده‌اند که چرا می‌گویید سلطان شکر! خب نمی‌شود که نگفت!

ببینید، در این قضایا یکسری از افراد توانسته اند در ارتباط با یکسری مسائل در داخل و خارج کشور رانت ایجاد کنند. وقتی می گوییم نهاده های دامی، به دلیل این است که حمایت هایی بوده که این حمایت ها از یک آدم صورت گرفته است، بعد این آدم وقتی یکبار، دو بار، ده بار، 50 بار خرید درشت در این نهاده های دامی می‌کند، آن کسی که تاجر این نهاده های دامی است جو می‌فروشد، سویا می فروشد، هیچ موقع نمی آید من را که رقم های درشت را با او معامله می کند رها کند و با کس دیگری معامله کند. پس راضی است به من ارزان‌تر بفروشد، راضی است به من خدماتی ارائه دهد، پس من یک کسی می شوم که امتیازاتی پیدا کرده‌ام.

این امتیازات را چطور پیدا کرده ام؟ این امتیازات را بر اساس این که به من مجوزی دادند که پول دولتی 4200 تومان دادند که خرید جو انجام دهم، خرید فلان کالا را انجام دهم. من صاحب یک امتیاز و امضا و عنوانی می شوم که این عنوان در خارج کشور و در داخل کشور در فضای غیررسمی امتیازاتی را برای من ایجاد می کند. این رانت است. حالا در گوشت، در شکر، در برنج، در محصولات دیگری باشد این فسادها را ایجاد می‌کند.
 

*ریاست آقای قالیباف را چطور ارزیابی می کنید؟

آقای قالیباف با تمام قوا دارد تلاش می کند. طبیعتا در این امور تجربه های اول ممکن است قدری آزمون و خطا در مسیر داشته باشد ولی امروز با تلاش و وقتی که دارد و مشاوره‌هایی که می گیرد، به نظرم مسیر را تلاش می کند خوب جلو برود. 
 

*سفرهای استانی آقای قالیباف را می پسندید؟

سفرهای استانی برای این است که از نزدیک با مردم ارتباط برقرار کنیم؛ این خودش برکاتی دارد اما باید از قبل برنامه داشته باشیم.
 

*برداشت خود را بیان می کنم، علاوه بر این که در این 4 ماه مردم خون تازه ای در مجلس می‌بینند و امیدوار شده اند و به نظر من، سفر اولی هم که آقای قالیباف داشت بخاطر همین بود و درباره دولت می گوییم کار دولت سنگین است و واقعاً در برهه سختی کار را جلو می برند، اما در این 4 ماه گذری به مجلس نگاه کنیم حواشی داشته که باید هم مجلسی ها دقت کنند و هم رسانه ای ها درست تذکر دهند، نه این که از باب جنجال و مچ‌گیری باشد. 

 

مثلاً قضیه اعتبارنامه یک نماینده مجلس را داشتیم، قضیه دیوان محاسبات، حضور آقای ظریف را در مجلس داشتیم، قضیه وزیر صنعت را برای بار اول داشتیم و این دناپلاس هم داشتیم. معتقد هستید که قدری ممکن است برخی از اینها طراحی باشد و برخی هم قصور باشد؟

من نسبت به اینکه جریانی تلاش می کند مجلس را تخریب کند، در این مجلس یازدهم با یک شدتی، با توجه به اینکه اگر کسی بخواهد قضاوت کند باید کسی باشد که خودش مجالس را تجربه کرده باشد. من مجلس دهم، مجلس نهم هم بودم. اتفاقاتی که امروز می افتد در آن مجالس هم اتفاق افتاد و با شدت بیشتری بود اما اینطور فضایی که جامعه و مردم را ملتهب کنند، نبود. 
تلاش می کنند امیدواری مردم را به نظام بزنند. مثلاً همین ماشین هایی که تحویل دادند، من خودم نه ودیعه مسکن گرفته ام، نه ثبت نام برای ماشین کردم و نه ماشینی گرفتم، اما در نظر بگیرید یک نماینده ای که باید اینجا باشد می خواهد در حوزه انتخابیه‌اش یا  اینجا رفت و آمد کند این که بگویند وسیله نقلیه در اختیار شما باشد و کسی شما را اینور و آنور ببرد، اگر به مردم این طور می گفتند کسی اعتراض می کرد؟ کسی اعتراض نمی کرد اما مجلس گفت ما کار را مدیریت کنیم و ماشینی به این نماینده‌ها بدهیم که این روغن و بنزین و همه چی‌اش را خودتان داشته باشید و خودتان پشت فرمان بنشینید و اینور و آنور بروید. 
آن کسانی که مایل هستند این کار را انجام دهند. تعدادی ثبت نام کردند و تصمیمی بود که در فضای مدیریتی گرفته شد. سابق هم این کار را انجام می‌دادند. سابقاً هم در مجالس گذشته این کار را انجام دادند ولی این بزرگنمایی که در این مجلس صورت گرفت منصفانه نبود.

در عین حال نسبت به این امر اعتقاد دارم که باید برخی از آن چیزهایی که در جامعه به عنوان یک امکانات اولیه قابل قبول است، باید بگذریم. باید امروز در خدمت به مردم سر خودمان را پائین بیندازیم و تلاش کنیم خدمت صادقانه به مردم داشته باشیم. من فکر می کنم این مجلس تلاش دارد این کار را انجام دهد.
 

*فضای ریاست جمهوری زود شروع شده است. این را قبول دارید یا طبیعی است؟

ریاست جمهوری طبیعی است از یک جهت زود شروع شده، به دلیل این که مردم کمی کنتور انداخته‌اند که چه زمانی می رسد که رئیس جمهور بعدی را تجربه کنند. هیچ زمانی مردم اینقدر منتظر تمام شدن و شروع بعدی نبوده‌اند. وقتی می خواهند لاستیک بخرند، روغن ماشین را عوض کنند، زندگی می کنند، می خواهد میوه خریداری کند می بیند این کسی که باید این موضوع را نظارت کند و جمع کند این کار را انجام نمی دهد، یا به مردم پیام می‌دهد که مردم به شما می گویم سرمایه خود را در بورس بریزید و بعد مردم اعتماد می کنند و هیچ کسی در موقع ضرر جواب آنها را نمی دهد.
 

*امروز گفتند حمایتی از بورس نمی کنیم ولی سعی می کنیم صیانت کنیم.

طبیعتاً مردم می گویند این تجربه خوبی نبود، چه زمانی این دوره تمام می شود و رئیس جمهور بعدی را تجربه کنیم. در هیچ مدتی ندیدم، مردم این حد منتظر تمام شدن این فرصت و شروع فرصت بعدی باشند.
 

*طیف اصولگرا به نظر شما به اجماع می رسند؟ فضای انتخابات چطور می شود؟

من می‌گویم اصولگرا و اصلاح‌طلب را کنار بگذاریم. مردم منتظر هستند ببینند جریان انقلابی چه کار می کند. من امیدوارم کسی که می آید نسبت به اینکه گزینه های شایسته برای هزار نفر باشد، فکرهایی داشته باشد.
 

*متولد سال 1343 در تهران هستید.

بله.
 

*در چه خانواده ای بزرگ شدید؟ پدر چه کاره بودند؟

پدر ما در سال 63 مرحوم شدند.
 

*خدا ایشان را رحمت کند، یعنی 20 ساله بودید.

بله. ایشان قبلاً راننده کامیون بودند. مادرم هم خانه‌دار بود و هر دو بیسواد بودند ولی از خیلی از آدم‌های باسوادی که در بحث های مختلف دانش آموخته‌اند، فهم بالاتری داشتند.
 

*چه زمانی ازدواج کردید؟

من سال 64 ازدواج کردم.
 

*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟

همسایه ما بودند.
 

*چند سکه مهریه بود؟

مهریه سکه بود. ما ولخرجی کردیم و 14 سکه مهریه تعیین کردیم. البته خانواده ما این 14 سکه را به ما بخشیدند، چون می‌دانستند ما آن زمان توان نداریم.
 

*چند فرزند دارید؟

خدا به من لطف کرد و سه فرزند به من داد. یک دختر و دو پسر دارم.
 

*در کار خانه کمک می کنید؟

اگر وقت داشته باشیم حتماً کمک می‌کنیم.
 

*تفریح شما چیست؟

اگر الان بگوئید تفریحی نداریم و گاهی با خانواده شوخی می‌کنیم و می گوئیم بیشترین حد ما شما را مسافرت می‌بریم، مثلاً مشهد می‌بریم. اگر مردم سالی یکی دو بار به مشهد می روند ما سالی چندین بار می بریم و هیچ کسی به اندازه ما خانواده‌اش را مسافرت نمی‌برد. سابق بر این تقریباً مهمترین تفریح ما که در مجلس بودیم، قبل از مجلس، حرم بود. 
 

*سینما و تلویزیون چطور؟

سینما زیاد می‌روم. 
 

*می رفتید الان که کرونا محدود کرده است.

بله. با توجه به این که کمیسیون فرهنگی بودیم تقریباً هم در جشنواره ها سعی می‌کردم چند روز خودم را سبک از بحث های دیگر کنم و همه فیلم ها را ببینم. 
 

*آخرین فیلم هایی که دیدید و خوشتان آمد چیست؟

فیلم هایی که الان در این قضیه داریم واقعاً هیچ کدوم را خوشم نیامد. فیلم هایی که متاسفانه گیشه‌مدار دیده می‌شود و من هم گاهی برای این مسائل نگاه ماموریتی در کمیسیون می‌رفتم. گاهی خانواده‌ها به سینما می روند و می خواهند بیرون بیایند، شرمنده می شوند و گاهی وسط فیلم بیرون می زنند. 

اگر گفتیم حمایت های خود را در یک مسائلی وارد می کنیم، بالاخره من به عنوان حاکمیت خدمات و سوبسید می دهم. امروز یکی از مسائل ما در حوزه کشور مسئله خانواده و سبک زندگی است. گفتیم اگر کسی در فیلمش سبک زندگی ایرانی و اسلامی را نشان داد و روی این مسائل کار کرد و قدری در این فیلم های خودش این ملاحظات را داشت، به درصدی که در این موضوع بود حمایت هایی انجام می دهیم.

در دنیا این کار را می کنند. هالیوود را اگر نگاه کنید، یکی از اتفاقات در آنجا این است که مسائلی که در کشور در حوزه های مختلف اعم از اجتماعی، سیاسی و غیره است را استخراج می کند و آنها برای اقدامات فرهنگی سفارش می دهند. مسائل ما یا فقط مسائل آسیب های اجتماعی است که این همه فیلم در سینمای ما ساخته می شود درباره اعتیاد، مواد مخدر، خیانت مرد به زن و زن به مرد، چند درصد مسئله این است؟

یعنی گروه های دیگر نباید سهمی در این سینما داشته باشند؟ چه کسی باید سهم اینها را در تولید فیلم ها پشتیبانی کند؟ وزارت ارشاد را برای همین درست کرده اند. وزارت ارشاد باید بگوید این فیلم را می‌سازید برای من اولویت نیست. من این فیلم و این موضوع را اولویت می‌دانم. نمی گویم اگر کسی خواست این فیلم را بسازد اجازه ندهد، بسازد و سرمایه‌گذاری کند و فروش کند ولی فیلم هایی با اولویت ارشاد را هم داشته باشیم. البته باید هنرمندانه ساخته شود.
 

*سریال های نمایش خانگی را دیده اید؟

من خیلی پیگیر نیستم. برخی از قسمت ها را دیده ام و مناسب نمی‌بینم. من یک سوالی از وزیر ارشاد در صحن علنی مجلس کردم. وزیر ارشاد هم همین آقای صالحی بود، آقای لاریجانی را گفتم می خواهم 4-3 دقیقه فیلم نمایش دهم. گفت چه چیزی است؟ گفتم همین فیلم هایی که زن و بچه شما و مردم و بچه های ما در خانه خود نگاه می کنند و فیلم ها نیز رسمی و قانونی است. 

در نظام جمهوری اسلامی فیلتر نیست و از خدمات این نظام استفاده می کنند. آقای لاریجانی گفت من ببینم و وقتی من بخشی را نشان دادم، آقای لاریجانی گفت وای! می خواهی اینها را در مجلس نشان دهید؟ گفتم مجلس مگر کجاست؟ باید نماینده‌هایی که در این صندلی ها نشسته اند، ببینند زن و بچه آنها چه شرایطی دارند که حتی می‌توانند با چندتا کلیک زدن، به چه برنامه هایی برسند و به من اجازه ندادند فیلم را در مجلس پخش کنم.
 

*حالا یک آدم ناشناس و کسی که عرصه فرهنگ را نمی شناسد چنین حرفی را نمی زند، آقای لاریجانی این حرف را می زند که 10 سال رئیس صداوسیما و وزیر ارشاد هم بوده است.

بله. آقای لاریجانی به حوزه فرهنگ اشراف داشت. به من اجازه ندادند این فیلم ها را پخش کنم. به نظر شما تصادفی شده است؟ نه، اینها کاشته های ماست. ما کاشتیم و الان درو می کنیم. اگر امروز نگرانی داریم، اصلا بحث سیاسی نداریم، امروز والدینی که به هر سنی رسیده اند و با هر اعتقاد و بینش و نگاه و دینی که در کشور زندگی می‌کنند، می‌بینند آن چیزی که از خانواده می خواهند تامین نمی‌شود.
 

*شما دوره انقلاب 14 ساله بودید.

بله.
 

*کار خاصی انجام می دادید؟

روزهای اول انقلاب ارتباط داشتیم. من آن زمان هنرستان می رفتم و مباحث پیروزی انقلاب و اعلامیه ها و کارهایی که اینجا انجام می‌شد، بچه هایی که همسن بودیم با همان خط نامناسب بدی که داشتیم و الان هم از نظر نوشتاری بهتر نشدیم، یکی از رفقا کاربن می‌گرفت و اعلامیه های امام را می‌نوشتیم و توزیع می کردیم. 
 

*در ایام جنگ هم جبهه تشریف داشتید؟

بله. 
 

*قبل از ورود به حوزه بود؟

قبل از حوزه من کردستان رفتم. وقتی برگشتم سال 59 جنگ شروع شد.
 

*رزمی به جبهه رفتید و مجروح هم شدید؟

من سه بار مجروح شدم. یک بار در والفجر 8 در فاو بود، یک بار در کربلای یک شیمیایی شدیم، در کربلای 5 هم مجروح شدیم. سومین بار طولانی‌تر بود و تقریباً یک سال در بیمارستان بودم.
 

*مجروحیت شما چطور بود که یک سال در بیمارستان بودید؟

آمبولانس که عقب می‌آمد شرایط سخت بود. ما را آوردند خونریزی زیاد بود و پلاک را روی بدن ما نوشتند. ما را در بیمارستان حضرت زهرا (س) و بعد به اهواز آوردند. من کاملاً بیهوش بودم. فکر می کنم 5-4 روز و بیشتر بیهوش بودم. کسی هم مطلع نبود و مدرسه ای که مشهد داشتیم، مدرسه نواب فهمیده بودند مجروح شدیم مراسمی هم برای ما گرفتند و خانواده هم درگیر بودند. بعد از یکی دو هفته توانستیم تماس بگیریم و شرایط جسمی ما برگشت توانستیم خانواده را مطلع کنیم که زنده هستیم.
 

*چطور شد از حوزه تهران به مشهد رفتید؟

آن زمان درگیر کارهای اجرائی در زمان تحصیل بودیم. نمی‌توانستیم محو در درس شویم. به قم رفتم که دیدم باز هم شرایط به نحوی است که باید هر هفته به تهران بیایم. برنامه های مختلف را شرکت کنیم، چون من در درگیری های مختلف بودم. مثلاً در بحث های سیاسی عضو شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری فعال بودم، در درگیری 14 اسفند افرادی که از بالا پائین می انداختند یکی از آنهایی از بالا به پائین انداختند من بودم. ما مجروح شدیم و به کتابخانه مرکزی دانشگاه رفتیم.
 

*واقعاً صحنه همین بود؟

بله. پائین می‌انداختند و بعد کتک هم می‌زدند و ول نمی‌کردند. بالاخره تعدادی مجروح شدند و لطمه دیدند و در کتابخانه تحصن کردند. اینطور من دیدم نمی توانم درس و بحث را داشته باشم. گفتم یک سال از تهران می‌روم که شرایط منفک شود تا ممحض در درس شوم. اعتقاد من این بود باید مدتی تمام توان خود را روی درس خواندن بگذارم. به مشهد رفتیم و یک سال یک سال تمدید شد و ما در مشهد ماندگار شدیم.
 

*کار اجرائی وارد نشدید؟

خیر. کار اجرائی وارد نشدم تا سال 70 و چند بود که وارد المصطفی شدم. 
 

*جامعه المصطفی مشهد.

بله. شرایطی پیش آمد که دعوت به آنجا شدیم. در حوزه بودم و تدریس می کردم. مشغولیت من کارهای طلبگی بود.
 

*برای طلبه های خارج از کشور تدریس می کردید.

بله. از من دعوت شد و من هم قبول کردم. معاون فرهنگی المصطفی شدم. تقریباً سه سال و خرده ای و نزدیک به 4 سال آنجا بودم که بحث انتخابات مجلس پیش آمد.
 

*قبل از این که وارد بحث انتخابات شویم، جایگاه حوزه مشهد چگونه جایگاهی در کشور است؟

بعد از حوزه قم، حوزه خراسان بسیار قوی است و تنها حوزه ای که مستقل است و زیرمجموعه قم نیست و نظام درسی، برنامه ها و حتی متون درسی این که دیدگاه های فلسفی و عرفانی و غیره وجود دارد.
در هر جایی گرایشات قوت و ضعف دارد. ولیکن در مشهد سابق بر این معروف است ادبیات در حوزه مشهد قوی تر است.
 

گفته بودید اخلاصی که در زمان جنگ بود بعد از جنگ ادامه پیدا نکرد و دولت کارگزاران منشا زندگی تشریفاتی شد.

یکی از کارهایی که در دولت سازندگی انجام شد همین تشریفاتی بود که آوردند و به شدت در مقابل این واکنش نشان داده می شد. بحث های روابط عمومی ها را راه انداختند یکسری از اتفاقات را در مجموعه ها راه انداختند که اگر می خواهید با مقامی صحبت کنید چطور صحبت کنید، اگر روی صندلی نشسته است شما که مقام پائین تر هستید چطور و کجا بنشیند و چطور زانو بزنید که با ایشان صحبت کنید. اگر با مقامی می خواهید غذا بخورید چطور باشید، در جامعه ما این طور نبود. جامعه ما واقعاً ارزشی و توحیدی بود.
 

قبول دارید هر دولتی بغیر از دولت آقایان کارگزاران بودند بعد از جنگ در این مسیر می رفتیم؟

خیر. به این شدت نبود. دوران جنگ باید حفظ می شد. یک مقابله ای ایجاد شد و این مقابله کار هر کسی نبود. به این جا رسید که در همان دوران سازندگی اگر کسی پول داشت می توانست بچه خود را بهترین مدرسه بفرستد، دانشگاه بفرستد. آن زمان این طور نبود و سهمیه ای بود و هر کسی می رفت. 
دانشگاهی را با این عنوان درست کردند که پول بدهید و دانشگاه درس بخوانید، سربازی بچه را با پول بخرید، یکسری از ارزش ها در جامعه عوض شد. اینها ریشه هایی است که کار هر کسی نبود. در جامعه تغییر مسیر کار ساده ای نیست. ممکن است کسی اقدامات عمرانی و جاده سازی و غیره انجام دهد اما تغییر مسیر فرهنگ کار هر کسی نیست. 
 

می گویند آقای هاشمی بود که در انقلاب سهم ویژه ای داشت و دانشگاه آزاد باعث شد خیلی ها به خارج از کشور نروند و برخی چنین چیزهایی را بیان می کنند.

خدمات آقای هاشمی را هیچ کسی نمی تواند بگوید خدماتی نشد اما این ها هم بود، مجلس حق نداشت آن چیزی که لایحه می فرستد … زمانی که خود آقای هاشمی در مجلس بود و زمانی که ریاست جمهوری گرفت و رابطه خود را با مجلس نگاه کنید چطور بود. اصلاً اجازه نمی داد در این موضوع مجلس کاری کند و مجلس در واقع جاده صاف کن دولت بود. می گفت دولت چه کار می خواهد انجام دهد و چه اعتبار و اقدامی می خواهد و به مجلس بگوید و درست شود.

 

نکته جالب اینجا بود که فضای نقد که بسته بود یکسری نقد می کردند و در برخی جماعت های دانشگاهی نقد وجود داشت ولی دوباره پرچم فضای نقد را به دست افرادی دادند که دولت بعد را تشکیل دادند و دولت بعد ادامه دهنده دولت قبل شد.

بله. در قضایا این که کسی بایستد و صادقانه با مردم ارتباط برقرار کند و نقش بازی نکند بغیر از آقا هیچ کسی را این چنین ندارید.
 

مثال می زدید که مجلس کاملاً مسیر هموارکن برای دولت آقای هاشمی بود.

بله. 
 

در راس مجلس چه کسی بود؟

آقای ناطق بود. 
 

آقای ناطق دوره 76 چه شد؟

خودشان می خواستند این موضوع را جابجا کنند. بعد دیدید که ایشان را له کردند و کنار گذاشتند. آقای ناطق وقتی دولت اصلاحات آمد فرصتی ندادند آقای ناطق ادامه یابد.
 

چطور شد آقای هاشمی پشت آقای خاتمی قرار گرفت؟

این که آقای هاشمی دنبال آقای خاتمی رفت بدلیل این بود که اینها عقبه ای داشتند و رفتاری را داشتند که این می خواستند این رفتار را ادامه دهند. هم در منش اقتصادی و هم در منش اجتماعی و هم در منش های سیاسی و بین المللی می خواستند این رفتار را ادامه دهند.
 

در سال 76 به آقای ناطق رای دادید؟

بله.
 

کار هم برای ایشان کردید؟

بله.
 

الان فکر می کنید مسیر آقای ناطق نسبت به آن زمان متفاوت شده است؟

بالاخره من نمی گویم اما حضور آنها در این فضا نشان می دهد کجا هستنند. ما هیچگاه نمی توانیم یک آدم را به تنهایی نگاه کنیم، ما یک جمعی هستیم. آقای ناطق باید نگاه کند با جمعی که آن زمان نشستند و سینه‌چاکی برایش کردند و خالصانه برای او جمع کار کردند، آن جمع الان کجا هستند. آنها از ایشان جدا شدند یا ایشان از آن جمع جدا شدند. 
 

*در سال 84 هم به اقای احمدی نژاد رای دادید.

بله. 
 

*کار هم کردید.

بله.
 

*پشیمان که نشدید؟

نه. من از سال 84 پشیمان نیستم. فضایی که در سال 84 بود، یک فضای آرمانی بود. در واقع فضایی که همه گفت و گوها و دیالوگ هایی که رئیس جمهورها مطرح می کردند، ادبیات چیز دیگری بود. یکی می‌گفت 50 تومان می دهیم، یکی می گفت 100 تومان می دهیم. 

آنجا فضا بحث های گفتمانی مطرح شد و اتفاق بابرکتی بود. من فکر می کنم بدلیل این است که آقای احمدی نژاد حس کرد تنهایی می تواند همه مسائل را جلو ببرد و اعتمادی به خود و چند نفری که در اطراف او بود، کرد. این اعتماد باعث شد که نتوانستند پیش بروند.
 

*مجلس نهم چطور نماینده شدید؟

من در حوزه بودم، سال 91 بود. در مشهد گفتند که چند نفر از دوستان طلبه هم ثبت‌نام کنند و من آمادگی برای ثبت نام نداشتم و انگیزه جدی نداشتم. آخرین روزی که ثبت‌نام بود، چند نفر از دوستان خواستند که اگر یک زمانی به این نتیجه رسیدیم که کسی را در این موضوع نداشتیم، سراغ شما بیاییم. با این وضعیت ثبت‌نام کردیم و در این مسیر افتادیم.
 

*در مجلس هم خیلی خوب جا افتادید، به خصوص در کمیسیون فرهنگی که یکی دو بار چالش های جدی با آقای لاریجانی داشتید.

من به آقای لاریجانی چند انتقاد داشتم. یک انتقادم این بود که ایشان رئیس مجلس به معنای این نیست که به جای همه تصمیم بگیرد. ما کارمند ایشان نبودیم. ایشان هم مثل ما یک نماینده بود. باید سخنگوی مجلس باشد، ایشان سخنگوی مجلس نبود، نظرات خود را بر مجلس تحمیل می کرد. من در آن اتفاقات که در سال 97 افتاد به ایشان گفتم مقصر اصلی شما هستید. 

یکی از جاهایی که تریبون ما باز شد، همین بحث را به ایشان بیان کردم که شما مقصر هستید. وقتی 180 نماینده از آقای روحانی طرح سوال داشتند و شما 6 ماه به عنوان هیئت رئیسه نگه می‌دارید و این سوال را اجازه نمی‌دهید مطرح شود، مردم در تهران می‌بینند کسی دنبال حرف آنها نیست، ناراضی می‌شوند و در خیابان می‌آیند.

به آقای لاریجانی گفتم اگر اجازه داده بودید رئیس جمهور را محترمانه بنا به اختیاری که مجلس داشت، به مجلس می‌آوردیم و سوال می کردیم، ایشان هم جواب قانع کننده داشت یا نداشت و مردم وقتی فیش رادیو را باز می‌کردند، می‌گفتند نظام و مجلس جمهوری اسلامی مسائل ما را پیگیری می کند.
 

*در نهایت هم سوال شد.

بله و بعد از شرایطی که لبریز شد و اتفاقات نامناسبی رخ داد.
 

*قبول دارید اگر شما هم جای آقای لاریجانی رئیس بودید ممکن بود یکسری از مصالحی که کلان‌تر بود باعث شود تصمیم اینچنینی هم بگیرید؟

بله اما در عین حال این چنین نبود که اجازه دهیم مجلس از اعتبار بیفتد. این بدین معناست که نقش مجلس ضعیف می‌شود. من به ایشان گقتم اجازه دهید این موضوع را مطرح کنم و گفتند پائین بروید و من به شما فرصت می دهم. من هر چه به ایشان اشاره کردم و کتاب آئین‌نامه را بالا بردم و گفتم اجازه بدهید تذکر بدهم، ایشان توجه نکردند. من دیدم دستور را تمام کردم و وارد دستور بعدی می‌شوند. این ضرر به کشور بود.

من آن روزی که گفتم، ضررش امروز در نهاده های دامی این ضرر را شاهد هستیم. امروز وظایف وزارت کشاورزی را گرفتیم و بخشی از وظایفی که باید وزارت کشاورزی در ارتباط با این موضوع داشته باشد را ما گرفتیم و کسی واردکننده و دیگری مصرف کننده است؛ خب همین عدم تعادل را ایجاد می کند. من به ایشان هر چه گفتم توجه نکردند و گفتم این کار دیکتاتوری است. 
 

*از روسای کمیسیون های اصل 90 کسی بوده که متاسفانه خودش دچار خطا و فساد شود؟

اینها را باید دستگاه های امنیتی پاسخ دهند ولی یکی از افرادی را داریم که چند روز قبل شنیدم، ایشان دستگیر شدند و کارهای اینچنینی را انجام می دهند.

انتهای پیام/ 





منبع خبر

دستگیری عضو سابق کمیسیون اصل 90 مجلس/ منافع بعضی مانع راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات بیشتر بخوانید »