علی لاریجانی

آیا خاتمی از مجمع روحانیون مبارز خارج می‌شود؟

آیا خاتمی از مجمع روحانیون مبارز خارج می‌شود؟



وزیر دولت اصلاحات گفت:‌ جریانی که می‌خواهد حضور بی قید و شرط در انتخابات داشته باشد دنبال این است تا فردی را جایگزین رئیسی کند و به دنبال یک شخص اصلاح طلب هم نیستند؛ بلکه می‌خواهند یک اصولگرا بیاورند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «اصلاح طلب جامعه محور؛ اصلاح طلب حکومت محور» عنوانی جدید برای خط‌کشی‌های سیاسی در اردوگاه دوم خرداد است. این عنوان در حقیقت شکل جامع‌تر همان بلوک‌بندی جنجالی «اصلاح‌طلب بدلی و واقعی» سال ۸۴ تا ۸۸ است که هر بار پس از یک شکست سنگین و تلخ در این جناح سیاسی متولد می‌شود.

اصلاح‌طلبان که پس از شکست‌های پی در پی سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۰ به تعبیری هنوز نتوانسته‌اند به دلیل عملکرد یارانشان در دولت، مجلس، شورای شهر و شهرداری‌ها کَمر راست کنند، علی‌رغم اذعان بر اینکه پایگاه رای‌شان از آنان روی برگردانده است، همچنان با حفظ پرستیژ تاکید دارد بدون قید و شرط در انتخابات‌ها مشارکتی نخواهد داشت!

علی صوفی وزیر دولت اصلاحات در همین باره در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس می‌گوید:‌ عملا جریانی در دل اصلاح‌طلبان حضور بدون قید و شرط در انتخابات را دنبال می‌کند. این اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰  پشت سر همتی آمد و سعی کرد همتی را با خود همراه کند و رسما نتوانست جبهه اصلاحات را پشت سر خود بیاورد اما توانست تمام هیئت‌رئیسه را پشت سر خود بیاورد و برخی از احزاب اصلاح طلب هم حمایت کردند.

وی گفت:‌ جریانی که می‌خواهد حضور بی قید و شرط در انتخابات داشته باشد به دنبال این است تا فردی را جایگزین رئیسی کند و به دنبال یک شخص اصلاح طلب هم نیستند؛ بلکه می‌خواهند یک اصولگرا مثل لاریجانی را بیاورند و از او سهم بگیرند و به همین دلیل می‌خواهند فعالیت جبهه اصلاحات ادامه یابد.

وزیر دولت اصلاحات یادآور شد:‌ همه اصلاح‌طلبان بر این مسئله اذعان داشتند که لیست اصلاح‌طلبان برای انتخابات شورای شهر تهران در ۱۴۰۰ پتانسیل رای آوری ندارد، بنابراین تلاش کردند تا آقای خاتمی را به حمایت وا دارند چون می‌دانند لیست بدون امضای خاتمی هیچ اعتباری ندارد. در انتخابات مجلس هشتم هم چنین اتفاق مشابهی افتاده بود یعنی آقایان از نام آقای خاتمی استفاده کردند اما آن لیست رای نیاورد. آقای همتی که تلویحا از حمایت خاتمی برخوردار بود فقط ۲ میلیون رای آورد.

صوفی گفت:‌ برخی از اصلاح‌طلبان می‌خواهند همین راه را ادامه دهند و برایشان مهم نیست که اعتبار خاتمی و اصلاح طلبان مخدوش شود بلکه خود را اینگونه یافتند که به هر قیمتی در انتخابات حضور داشته باشند. این می تواند از سوی یک حزب تا حدی قابل قبول باشد اما از سوی یک جریان سیاسی خیر. برای فعالیت جبهه اصلاحات هم از آقای خاتمی مایه گذاشتند و هیئت رئیسه نزد ایشان رفت و او تاکید کرد جبهه اصلاحات ادامه یابد در حالی که طبق قانون قرار بود جبهه اصلاحات ظرف ۶ ماه فعالیت کنند در حالی که ۲۶ حزب موسس آن باید در مورد فعالیت آن تصمیم‌گیری می‌کردند. نیازی نیست برای این کارها از خاتمی مایه گذاشته شود. آقای خاتمی خود نیز تشخیص داده بود که این کار به مصلحت نیست و زمینه ای نیز وجود ندارد که انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ متفاوت تر از ۹۸ و ۱۴۰۰ باشد.

وی در پاسخ به این پرسش که برخی از تحرکات نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان هم اکنون انتخابات را کلید زده‌اند، تصریح کرد:‌ جبهه اصلاحات هنوز برای انتخابات برنامه‌ای ندارد و به دنبال هویت اصلاح‌طلبی است اما جریان دیگری هویت را کنار گذاشته و به دنبال سهم‌خواهی در قدرت است و خودش نیز به این باور رسیده که ممکن است جریان رقیب میدانی به اصلاح طلبان ندهد و اصلاح طلبان شانسی برای گرفتن قدرت نداشته باند بنابراین می‌خواهند حتی با اصولگرایان کار کنند!

دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات تاکید کرد: اگر اصلاح‌طلبان این احتمال را بدهند که فضای انتخاباتی همچون رد صلاحیت‌های گسترده‌ای که دامن اصولگرایانی همچون هاشمی‌رفسنجانی و علی لاریجانی را نیز گرفته است  تغییر می‌کند و اجازه دهند اصلاح‌طلبان کاندیدای خود را به صحنه بیاورند قطعا آنان در انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴  برای رقابت آماده می‌کنند، اما انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ نشان داده حاکمیت چنین کنشی نخواهد داشت.

وی درباره آینده سیاسی حسن روحانی گفت: اگر ما نقش اصلی را به مردم بدهیم و این واقعیت را بپذیریم که مردم نه تنها از آقای روحانی بلکه تا حدی از خاتمی هم عبور کردند و دیگر به جریانات سیاسی امیدی ندارند بنابراین تکلیف آقای روحانی روشن است؛ در چنین شرایطی برای روحانی هیچ فرصتی برای بازسازی چهره خود و بازگشت به عرصه سیاسی و قدرت باقی نمانده است. تمام اعتبار او به رایی بوده که مردم در سال ۹۲ و ۹۶ به اصلاح طلبان دادند. روحانی در دور اول ریاست جمهوری توانست اعتباری برای خود دست و پا کند اما روحانی ۱۴۰۰ کاملا سوخته بود و این آقای روحانی دیگر نمی‌تواند دوباره اعتماد مردم را جلب کند.

صوفی درباره کناره‌گیری خاتمی از سیاست، گفت: آقای خاتمی گفته از عملیات سیاسی فاصله گرفته و به نهادهای قدرت اعلام کرده در عملیات سیاسی دیگر شرکت نمی‌کنم. 

برپایه این اعلام رئیس دولت اصلاحات برخی تحلیلگران معتدقند که خروج رسمی خاتمی از سیاست به معنای خروج او از تشکیلات سیاسی نیز است. محمدخاتمی هم اکنون ریاست مجمع روحانیون مبارز را بر عهده دارد و به گفته کارشناسان او بنا دارد از این مجموعه نیز خارج شود.

از علی صوفی درباره خروج محمدخاتمی از مجمع روحانیون پرسیدیم که پاسخ داد: من از این موضوع اطلاعی ندارم اما طبعا آقای خاتمی نمی‌تواند از سیاست خارج شود و کناره گیری کند، بلکه ناخودآگاه در مسائل سیاسی ذهن فعال و نظر خواهد داد و ممکن است نظر خود را در جمع‌های خاص اعلام کند اما فعالیت سیاسی به آن معنا که در گذشته داشته نخواهد داشت.

وی افزود:‌ خود من این حس را داشتم که آقای خاتمی الان اگر بخواهد مثل گذشته با فعالان سیاسی ارتباط داشته باشند و به تناسب هم به تقاضاها و توقعات و انتظارات آنان پاسخ دهند با توجه به اینکه زمینه اجتماعی در دسترس نیست سبب می شود شخصیت آقای خاتمی آسیب ببیند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا خاتمی از مجمع روحانیون مبارز خارج می‌شود؟ بیشتر بخوانید »

حاج قاسم سیاسی بود؛ سیاست‌باز نبود

حاج قاسم سیاسی بود؛ سیاست‌باز نبود


رئیس ستاد بزرگداشت مردمی حاج قاسم سلیمانی گفت: «حاج قاسم» خیلی سیاسی بود، اما سیاست‌باز نبود، او بسیار فهم سیاسی بالایی داشت.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، برنامه این هفته «دست‌خط» با حضور حمیدرضا مقدم‌فر روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.

او متولد ۱۳۴۰ و از دوستان سردار دانشمند شهید حاج حسن طهرانی مقدم است که از کودکی و نوجوانی با هم بودند. فعالیت‌های انقلابی ایشان از نوجوانی در قبل از انقلاب شروع می‌شود و بعد از انقلاب اسلامی در حزب جمهوری اسلامی و بعد در عرصه هشت سال دفاع مقدس و بعد از جنگ هم به ویژه ایشان را در عرصه فرهنگی و اجتماعی و دانشگاهی دیده‌ایم.

استاد دانشگاه، کارشناس مسائل راهبردی و در مقاطع مختلف مسئولیت‌های مختلفی را داشته‌اند؛ از جمله معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مشاور فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مدیر عامل خبرگزاری فارس و همچنین به عنوان جهادگر نمونه عرصه فرهنگ و هنر، نشان افتخار دارند و الان هم در ایام بزرگداشت شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی مسئولیتی ویژه برعهده ایشان گذاشته‌اند.

حمیدرضا مقدم‌فر این روزها ریاست بزرگداشت مردمی حاج قاسم سلیمانی را برعهده دارد.

*سلام، خیلی خوش آمدید

خدمت حضرتعالی و همه بینندگان سلام دارم.

*اوضاع چه طور است و مراسم های بزرگداشت حاج قاسم چه طور پیش‌بینی شده و چه قدر جلو رفته است؟

خیلی خوب الحمدالله حاج قاسم همان طور که وجودش و حضورش در دنیا و شهادتش یک هدیه الهی بود هم برای خودش و هم برای مردم و کشور ما، کارهایش هم همه با برکت است؛ از یک نذر صلوات برای حاج قاسم تا ختم قرآن، تا نذر نان تا نذر اهدای خون به نیت حاج قاسم که این تبدیل شده به یک پویش «به نیت حاج قاسم».

* اینکه از لسان رهبر معظم انقلاب اولین بار مکتب حاج قاسم بیان می‌شود اصلا این معنی‌اش یعنی چه؟

مکتب و مدرسه درس آموز، یعنی در واقع شهید سلیمانی حاج قاسم عزیز ما هم مجموعه منسجمی از اعتقادات، باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها را داشت و هم او را تبدیل کرد با وجود خودش، به یک الگو و مدل که این مدل فقط برای یک سن و یک قشر نیست، این خیلی جالب است، شاید کمتر به این توجه شده باشد. حاج قاسم کمالش در فرآیند زمانی است ولی قهرمان، قهرمان عرصه شکست نیست؛ خیلی جالب است قهرمان همیشه پیروز است.

حاج قاسم در حداقل دو مقطع دنیا را متعجب کرد یک جا در آنجایی بود که اعلام کرد که خیلی محکم و مقتدر تا سه ماه دیگر داعش برچیده خواهد شد از روی کره خاکی، یک جای دیگر هم متعجب شدند، آن هم در مراسم تشییع بدن مطهر ایشان بود. دنیا را متعجب کرد! چه در ایران چه در عراق. میلیون ها انسان در ایران آمدند با اشک و با دلدادگی ایشان را مشایعت کردند، از اقشار مختلف، همه مردم بودند از همه سلیقه ها، همه مذاهب، مردم احساس می‌کردند یک خادمشان را از دست دادند.

*کسی که برای آنها مایه گذاشته است.

جانش را برای آنها داده مظلومانه برای آنها جانش را داده است. این شخصیت برگردیم به سوال شما حاج قاسم خیلی سیاسی بود، ولی سیاست‌باز نبود، حاج قاسم بسیار فهم سیاسی بالایی داشت ولی این چیزهایی که ما الان داریم که برمی‌گردد عموما به الگوها و مدل های غربی سیاست بازی که از آنها و آنها عرصه سیاسی را عرصه قدرت و جنگ قدرت می‌دانند، گاهی سیاسیون ما هم با آن الگوها با آن عینک ها همه را نگاه می‌کنند، این اشکال است، حاج قاسم در این حلقه‌های تنگ و دایره‌های تنگ نمی‌گنجید.

مثلاً فرض کنید ترامپ تهدید می‌کرد رئیس جمهور ما را، رئیس جمهور دوره قبل آقای روحانی را، ایشان می‌گفت آقای ترامپ قمارباز! ای کسی که بی‌شخصیتی، آدم فاسد، به این تعبیر؛ حریف تو منم، رئیس جمهور ما شأنش بالاست، رئیس جمهور این کشور اسلامی شأنش بالاتر است، حریفت من هستم بیا با من و ببین ما چه می‌کنیم.

* به رغم اینکه در جلسات خصوصی شاید بارها در نقد آقای روحانی و روش های آقای روحانی ایشان رودررو صحبت کرده است.

حتی بالاتر عرض کنم که همین موردی که اشاره شد همین را گفته بود، مثلاً فرض کنید که آقای روحانی رئیس جمهور قبلی ما ایشان یک موضع خیلی محکم و خوبی علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا گرفت، بسیار موضع محکم و حتی گفت اگر ما را تهدید می‌کنید که ما در محاصره اقتصادی و تحریم ها نفت ما را می‌بندید، اگر ما نتوانیم نفت‌مان را بفروشیم و از این منطقه کشتی‌های نفتی ما عبور کند هیچ نفت و کشتی نفتی از این منطقه عبور نخواهد کرد؛ خیلی همه متعجب شدند از آقای روحانی که این چه موضعی بود.

آقای شهید سلیمانی یک نامه به آقای روحانی داد و گفت من تشکر می‌کنم به عنوان سرباز انقلاب و سرباز ولایت تشکر می‌کنم از شما آقای رئیس جمهور، خیلی موضع شما خوب بود به این مضامین، انقلابی بود خوب بود آقای روحانی باید همین گونه موضع بگیرد و آینده اش هم باید همین باشد. آقای روحانی قبل و فعل و آینده باید همین مدار را طی کند، یعنی آمد مثل انسانی خودش را کوچک کرد تشکر کرد، ولی در واقع هم نصیحت کرد، هم تشویق و ترغیب کرد رئیس جمهور را. بعد هم گفت به خاطر این مواضع قشنگ و زیبا و انقلابی شما دست شما را می‌بوسم.

* حتی زمان تحریم آقای ظریف او جزو نخستین افرادی بود که نامه نوشت و ایستاد و دفاع کرد از آقای ظریف.

این موضع، موضعی است و همان کاری است که رهبری می‌کند. مقام معظم رهبری موضع پدرانه این امت را دارند، پدر امت است. مقام معظم رهبری را در هیچ جناحی نمی‌توان تعریف کنید پدر همه سلایق و جناح‌هاست، پدر همه اقوام و مذاهب است.

حاج قاسم سعی می‌کرد خودش را با مواضع با رفتار این الگو و مدل تنظیم کند، چرا ایراد می‌گیرید، حاج قاسم نباید شما در این ظرف کوچک‌تان حاج قاسم را درک کنید، حاج قاسم انسان بزرگی بود نه فقط در میدان رزم! در میدان سیاست، در میدان فرهنگ، در میدان تدبیر. حاج قاسم استاد دانشگاه بود گاهی وقت‌ها به عرصه‌های علمی حاج قاسم نمی‌پردازند، خب فرصت نداشت در همان فرصت اندک تا کارشناسی ارشد درس خواند.

گاهی بعضی‌ها فکر می‌کنند که مثلاً خانه فلان شخص رفته که مثلاً او در فلان جناح است، بروید نگاه کنید اگر خانه آن شخص در آن جناح رفته، او برادر دو شهید است، حالا موضع سیاسی‌اش اشکالاتی دارد برادرهایشان شهدایی بودند که نیروهای حاج قاسم بودند در جنگ، کنار حاج قاسم شهید شدند، حالا حاج قاسم رفته منزلشان در کرمان، حالا از آن جناح سیاسی‌اند بیت‌شان، خب باشند!

آی آنهایی که می‌گویید ما عدالتخواهیم، خیلی حزب‌اللهی و سوپر حزب‌اللهی هستیم، الگو اگر می‌خواهید این الگو حاج قاسم است، نه اینکه بگویید نه ما از او در بخش سیاسی و عدالت پیروی نمی‌کنیم! کجا می‌خواهید بروید!؟ پس اشتباه دارید می‌کنید ظرف‌تان را بزرگ کنید.

حاج قاسم کل ایران را حرم می‌دانست و می‌گفت این حرم اگر آسیب ببیند همه حرم‌های مقدس آسیب دیده. کل ملت ایران را همان‌هایی که بعدها آمدند زیر تابوتش دست‌شان را گرفتند زیر تابوت این دست‌ها به هم گره خورد و پیوند و اتحاد مردمی را نشان داد و حاج قاسم شد محور اتحاد و پیوند مردم، حاج قاسم که نماد یک قهرمان ملی است، نماد انسان تراز انقلاب اسلامی است، حاج قاسم الگوی عدالتخواهی است، حاج قاسم الگوی آزادی‌خواهی است.

همین آقایانی که داخل کشور می‌گویند حاج قاسم باید به زعم آنها سوپر حزب‌اللهی و انقلابی باشد، چرا به آن آقا این را گفته من دستت را می‌بوسم وقتی موضع انقلابی می‌گیرد، یا چرا خانه آن آقا رفته، همین‌ها اگر پای‌شان را از این کشور بیرون می‌گذاشتند، در این ۲۱ سالی که حاج قاسم فرمانده میدانی بود در محورها و کشورهای مقاومت، حتماً به حاج قاسم ایراد می‌گرفتند؛ چرا؟ چون باز نمی‌توانستند بپذیرند که حاج قاسم تفاوت برای خودش قائل نبود روی سنی و شیعه، اهل سنت و شیعه را در جهاد مقاومت یکی می‌دید.

* و حتی ایزدی و مسیحی.

ایزدی و مسیحی را یکی می‌دید، تفاوتی نمی‌کرد آزادی انسان‌ها برایش مهم بود حتماً این آدم‌ها ایراد می‌گرفتند. حاج قاسم فقط باید شیعه را ببینی! نه شما ببینید نسبت به فلسطین، غزه… این شخصیت را می‌شود شناخت می‌شود قاسم سلیمانی شد ولی باید درست جناح گرفت ابتدا باید معرفت به این شخصیت پیدا کرد.
حاج قاسم چرا محبت پیدا می‌کند در مردم و مردم دوستش دارند؟ به همین دلایل، خیلی‌ها این روزها ادعای انقلابی بودن و عدالتخواهی دارند باید حاج قاسم شوند، ما نمی‌توانیم از آنها بپذیریم اگر بخواهند انقلابی باشند ولی حاج قاسمی نباشند.

این مدالی که مقام معظم رهبری به حاج قاسم دادند این برای ما مدرسه و مکتب را معرفی کردند، یعنی باید حاج قاسم باشیم، اگر می‌خواهیم انقلابی و عدالتخواه باشیم اگر می‌خواهیم آزادی‌خواه باشیم اگر می‌خواهیم ولایتمدار باشیم ولایتمداری حاج قاسم هم یک کمی متفاوت بود. من خدمت سیدحسن نصرالله رسیدم اخیراً دیدم این جمله را فرمودند ایشان که گاهی ولایتمداری ما با بعضی از حتی ایرانی‌ها هم فرق می‌کند.

به بنده هم فرمودند، این نیست که چیزی مقام معظم رهبری بفرمایند، ما او را ببینیم که اولاً این حکم است حکم صادر کردند، فتوا صادر کردند یا یک توصیه است، ارشادی مولوی را خاطرتان هست می‌گفتند بعضی‌ها ارشادی است یا مولوی و حاکمیتی است؛ نه، ایشان می‌فرماید ما بدانیم چیزی را مقام معظم رهبری میل‌شان بر آن است، برای ما می‌شود حجت حاج قاسم از این جنس بود و خودش می‌گفت ساده هم به این نرسید می‌گفت من عرصه‌هایی را دیدم حجت‌هایی را دیدم که گاهی وقت‌ها در دلم چیزهایی بوده از آقا شنیدم در ماجرای جنگ ۳۳ روزه در ماجرای خود سوریه چیزهایی بود که از حضرت آقا شنیدم به خاطر اینکه میل حضرت آقا هم برای من حجت بود، چون می‌دانم این میل، میل نفسانی نیست. خیلی مهم است.

من خاطرم است مُد شده بود می‌گفتند که نگویید مثلا فلان موضوع چیست آقا این را دوست دارند، این خوب نیست نگویید، من همان موقع به دوستان گفتند اتفاقاً اینها اشتباه می‌کنند این برای ما حجت است، آقا دوست دارند نه اینکه آقا دوست دارند مثلاً چیزی بگوییم که آقا خوشش بیاید، اتفاقاً باید کاری کنیم که آقا خوشش بیاید، چرا این حرف را می زنید این خوب نیست مگر در مورد یک انسان ساده دارید صحبت می‌کنید؟

ولی فقیه نائب امام عصر است همانی است که حضرت امام(ره) در کتاب ولایت فقیه، فرمودند، بعضی‌ها تصور می‌کنند عرصه حاکمیت در جمهوری اسلامی و ولایت فقیه مثل عرصه حاکمیت در غرب و کشورهای دیگر است، نه این طور نیست.

بعد می‌فرمایند ولی‌فقیه یک گناه کبیره کند از ولایت افتاده خودش می‌رود کنار و هدف از ترور حاج قاسم این بود که تمام بشود با ترور و شهادت حاج قاسم بحث مقاومت تمام شود، اما بحث مقاومت با ترور حاج قاسم در طی این دو سال نه تنها تمام نشد، بلکه به برکت خون حاج قاسم این حرکت رو به جلو سرعت بیشتری پیدا کرد و موفقیت‌های بالاتری به دست آورد.

شما ببینید امروز عرصه یمن را ببینید، افغانستان را ببینید، آمریکایی‌ها با چه ذلتی از افغانستان خارج شدند و فرار کردند. عراق را ببینید، در عراق امروز آمریکایی‌ها این عزم را پیدا کردند که خارج شوند و آرام‌آرام خارج می‌شوند ذلت بار، سوریه را ببینید و پیروزی در سوریه را، لبنان را ببینید، اینها همه دستاوردهای حاج قاسم است و نه تنها تمام نشد در این دو سال، بلکه سرعت بیشتری پیدا کرد.

* اشاره کردید به این موضوع؛ اشاره کنیم به شهید بزرگوار سفیر عزیزمان در یمن شهید ایرلو، خب این هم از نشانه های ادامه داشتن همین فرهنگ مقاومت است ایشان دو سال آنجا در آن شرایط سخت، ولی یمن حفظ کرد خودش را و با این همه فشارهای مختلف.

خاطرم است این شهید بزرگوار وقتی اعلام شد که ایشان سفیر ایران در یمن‌اند آمریکایی‌ها و رژیم آل‌سعود و متحدین آنها خیلی متعجب بودند که چطور چنین شخصیتی توانسته وارد یمن شود و ایشان شجاعانه ورود پیدا کردند و طی این مدتی که در یمن بودند مثل یک مجاهد فی سبیل‌الله در یمن تلاش کردند و واقعاً من معتقدم شهید ایرلو در یمن یک مدل و الگوی یک دیپلمات انقلابی را به ما نشان دادند.

* و شرایط الان آقای مقدم‌فر چه طور می‌بینند؟ ما الان از یک طرف مذاکرات‌مان را ادامه می‌دهیم با یک شرایط دیگر و از سوی دیگر هم تهدیدهایی که رژیم صهیونیستی علناً انجام می‌دهد و این نشان می‌دهد که ما الحمدلله در مسیر درستی حرکت می‌کنیم که دشمن ما اینقدر جزع و فزع می‌کند، الان را چه طور می‌بینید؟

بحمدالله خیلی شرایط به نظرم امیدبخش است؛ این امید یک کلمه کلیدی و اساسی است نه از این کلیدهای مجازی تبلیغاتی که ما بد تجربه کردیم، نه کلید واقعی است. امید امروز شروع شده در مردم و خیلی دارند تلاش می‌کنند این امید را به ناامیدی تبدیل کنند، هم بیرون هم داخل.

این امید، امید مجازی و دروغین و تبلیغاتی نیست؛ امروز دولتی تشکیل شده که بسیار با دولت قبلی متفاوت است. متأسفانه ما در دولت قبلی ناکارآمدی داشتیم و این ناکارآمدی پیوند می‌خورد با یک نکته دیگری که یک آثار بدی داشت و آن این بود که علاوه بر ناکارآمدی‌ها و ناتوانی‌های بعضی از مسئولان در دولت قبلی، نگاه‌ها هم به جای اینکه نگاه به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های داخلی باشد، نگاه به دست دشمن بود.

این هم مزید بر علت می‌شد؛ ولی این را می‌توانم بگویم شاید ضعیف‌ترین آدم در این کابینه، این عزم را دارد که خدمت به مردم بکند و برای مردم همه وجودش را بگذارد؛ این را می‌توانم با همه اعتقادم بگویم.

این دولت امروز این‌طوری است؛ اولین عزم این دولت این است و این خیلی جای امیدواری است. کار برای این دولت سخت است ولی دولت این عزم را دارد و نگاهش هم نگاه به داخل است. امروز این اتفاق مبارک هم جزو همان عزم هایی است که عرض کردم، عزم ارتباط با همه دنیا جز آمریکا و اسرائیل رژیم اشغالگر قدس را این دولت دارد و امروز دیدیم ما عضویت در پیمان شانگهای، پیمان‌ها و قراردادهای با کشورهای مختلف، نگاه به شرق.

ما تا حالا در آن هشت این را می‌دیدیم که انگار همه دنیا آمریکا و غرب است، اگر ما بخواهیم با دنیا ارتباط داشته باشیم فقط باید با غرب و آمریکا ارتباط داشته باشیم. الان این دولت ثابت کرد که دیگر آن ابرقدرت شرق نیست که ما نگران باشیم، ولی در عین حال ارتباط با این کشورهای مشرق زمین از خود روسیه و چین گرفته که الان رقیب آمریکا هستند، تا هند و سایر کشورهای دیگر در مشرق زمین، اینها را می توانیم ارتباط برقرار کنیم، می‌توانیم مشکلات‌مان را با اینها حل کنیم؛ چرا نکنیم؟ ارتباط با دنیا فقط غرب و آمریکا نیست.

* و مهمترین تهدیدی که در کنار همه این فرصت‌ها و مزیت‌هایی که در دولت جدید می‌بینیم، دولت را ممکن است تهدید کند و باید دقت کند چیست؟

بزرگترین تهدیدی که به نظرم هشدار این را مقام معظم رهبری در اولین جلسه‌ای که با دولت داشتند دادند، رسانه‌ای هم شد، ضمن تذکرات و نکاتی که مقام معظم رهبری فرمودند یک نکته هم خیلی مهم و برجسته حضرت آقا مطرح فرمودند و آن این بود که دولت به مقوله بحث رسانه توجه زیادی کند.

با راست، دروغ می‌گویند، این را عنایت کند، چه طور می شود الان به یکی بگویی می‌گوید چه طور می‌شود با راست دروغ گفت این حرف بی‌ربطی است ولی بی‌ربط نیست در جنگ شناختی این اتفاق می‌افتد.

در جنگ شناختی پیامی که دشمن می‌دهد کاملا پیام راست است، با تکنیک هایی که در جنگ شناختی است.

* دولت باید برای این قصه چه کار کند؟

دولت باید تلاش کند. من معتقدم که تا الان کم گذاشته‌اند باید آماده باشیم. من حق می‌دهم به دولت باید فکر جان و نان مردم باشد و این اولویت است. خوب اولویت گذاری کرده است آقای رئیسی و همه دولت، ولی عرضم این است به این بخش هم باید برسند.

آن تهدیدی که من حس می‌کنم… این یک واقعیتی است امروز دشمن ناامید است بر ما، ناامید به چیست؟ امروز در بعضی از این کانون‌ها و مراکز مطالعاتی آمریکایی اعلام کرده‌اند از موسسه رَند و سایر موسساتشان اعلام کردند که الان دیگر بحث تحریم جواب نمی‌دهد، الان شما ببینید در زمینه لوازم خانگی در بعضی از زمینه‌ها ایران خودکفا می‌شود، تولید داخلی به یک حدی می‌رسد، چون شما جلویش را در تحریم بستید اینها دارند روی پای خودشان می‌ایستند بترسید، اینها ناامیدند ولی به جنگ رسانه‌ای امیدوارند، در جنگ اقتصادی دارند ناامید می‌شوند با این حرکتی هم که دولت شروع کرده نگاه به ظرفیت های داخلی.

شما اشاره کردید به مذاکرات، در مذاکرات ما باید مذاکره کنیم، اینها نباید موفق شوند دنیا را به ما بگویند… علی رغم اینکه خیلی امیدی به اینها نداریم ولی مذاکره کار ماست ما اهل مذاکره‌ایم، دوستان ما رفتند این سری هم مذاکره کردند، ولی به این‌ها اعلام کردند ما اسیر بی‌منطق شما نمی‌شویم، اینجا مذاکره برای مذاکره نیست، مذاکره برای برداشتن تحریم است ضمن اینکه باید در بحث هسته‌ای باید غنی‌سازی صلح‌آمیز ما حفظ شود.

این تیم مذاکره کننده رفته با قوت ایستاده، دو موضوع را گذاشته در دستور کار، آنها هم می‌دانند ما اسیر نیستیم. ما یکی از اشکالاتی که داشتیم این بود که مسئولان سابق ما آدرس این‌طوری می‌دادند مردم آب‌تان و نان‌تان هم درگیر اراده این دشمن است، پس در مذاکره ما باید خیلی کوتاه می‌آمدیم امروز ما اعلام کردیم که مذاکره دیگر خاصیتی ندارد، از جهت اینکه بدانید که ما اسیر اینها هستیم، نه ما در داخل کار خودمان را می‌کنیم.

*شما همیشه تأکید داشتید بر اینکه شورای نگهبان حافظ است هم برای جمهوریت و هم اسلامیت و یک محلی است برای نگهداری راهبردی نظام جمهوری اسلامی. سر این قصه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و به خصوص مسائلی که دراین هفته پیش آمده، در مورد نامه آقای لاریجانی که خود آقای لاریجانی نوشته بودند، گرچه شخصاً معتقدم آقای لاریجانی نامه بسیار محترمانه ای نوشته بودند، در نهایت احترام ارزیابی‌تان از این موضوع چیست و فکر می کنید که دو طرف باید چگونه عمل کنند؟

ببینید، همه ممکن است اشتباه کنند من در مورد شورای نگهبان، شورای نگهبان حضرت آقا هم تذکر دادند فرمودند حتی یک جایی ممکن است که رأی من با رأی شورای نگهبان یکی نباشد، ولی آن مرجع قانونی است و رای‌اش را اعلام می کند البته ما در تاریخ انقلاب دیدیم هم در مورد آقا و امام یک جایی که خطوط قرمزی باشد یک حد یقف به قول طلبه ها دارد، این خط قرمزی که اگر آنجا شورای نگهبان رای یا نظرش از آن خط قرمز عبور کرد یا اشتباه به حدی بود که باید رهبری و ولایت ورود کند، دیدیم که ورود کردند و تذکر دادند.

در مورد آقای لاریجانی یک تذکری حضرت آقا دادند که در مورد فرزندانشان که فرزندانشان تحصیل کردند یا به هر طریقی رفتند به آمریکا و لندن، یک مصوبه ای در شورای عالی امنیت ملی داشتیم در این دو کشور فرزندان مسئولان در یک حدی نباید بوده باشند، اقامت داشته باشند، مقیم باشند از نظر حقوقی. خب بعدها نامه ای دادند که آقا شورای نگهبان که گفتید مقیم‌اند، این فرزندان برای تحصیل رفتند اقامت و تابعیت ندارند، حضرت آقا فرمودند اشتباه کردید، اشتباه جبران شود.
شورای نگهبان می گوید من چهار پنج دلیل داشتم برای رد صلاحیت آقای لاریجانی، یکی اش بحث فرزندان بود، دلایل دیگر هم داشتم. بر مبنای آن دلایل یکی از دلایل خیلی خوب که یک دستگاه امنیتی هم اعلام کرد اشتباه کرده من هم بر مبنای آن ولی این دلیل هم عبور کند، باز سه چهار دلیل دیگر می‌ماند برای رد ایشان. حالا چه اتفاقی افتاده، پس رای سر جای خودش است، همه بعد از این موضع گیری حضرت آقا انتظار داشتند که یک اتفاقی بیفتد، شورای نگهبان اعلام کرد من دلایلم فقط این نبوده، خب بالأخره روشن است.

بعدها ما متوجه شدیم نامه‌ای رد و بدل شده، آقای لاریجانی درخواست کردند که شورای نگهبان دلایل را به من بگو. شورای نگهبان هم محرمانه با اصرار زیاد ایشان و برادرشان اعلام کردند که شما دلایل رد صلاحیتتان اینها بوده، آقای لاریجانی هم جواب دادند حالا کاری ندارم به منطق آن پاسخ درست بوده یا غلط بوده، این رد و بدل شد.

این نامه محرمانه سر از یک رسانه خارجی درآورد که خبرنگار ایرانی در یک رسانه خارجی این را منتشر کرد، بحث ساحت‌های مختلفی دارد، حوزه‌های مختلفی دارد، این نامه محرمانه شورای نگهبان چه کسی داده است به آن خبرنگار و در خارج از کشور نه در داخل کشور! بحث دیگر، حالا منطق آقای لاریجانی در پاسخگویی به آن دلایل چیست؟

ما دیگر جوابی از شورای نگهبان نداریم، شورای اعلام کرده ایشان جواب داده، حالا باز شورای نگهبان پاسخی دارد برای آنها نمی‌دانیم! هر کدام از اینها جای بحث دارد اما بالأخره این اتفاق هم اتفاق خوبی نبود یعنی می‌توانست این نامه‌ها ادامه پیدا کند، آقای لاریجانی باز هم نامه بدهد شورای نگهبان جواب بدهد دوباره ایشان همین طور اینها ادامه پیدا کند تا به یک حقیقتی آقای لاریجانی و شورای نگهبان برسند.

اما در اولین نامه‌نگاری که شورای نگهبان نامه را با طبقه‌بندی محرمانه به آقای لاریجانی اعلام می‌کند که می‌خواهیم آبروداری کنیم، برای شماست، خب نامه سر از خارج درمی‌آورد به نظر هیچ‌کس این را نپسندید چرا بعد هم بیاید در رسانه‌ها شود یک حربه‌ای و وسیله‌ای برای سوء استفاده بدخواه‌های نظام که سال‌هاست دنبال آن‌اند که شورای نگهبان را بزنند سال‌هاست به دنبال این هستند که انتخابات و نتایج انتخابات را بزنند.

* اتفاقی که افتاده به نظرم افراد دیگر هم به جای اینکه یک سره بیایند دامن بزنند روی این بایستند بعضی از این افراد این قدر می‌گویند در جمهوری اسلامی فضای نقد نیست؛ خب این هم فضای نقد؛ فضای نقد یک نقد کاملاً مؤدبانه در بالاسری است.

اصلاً هیاهو می‌کنیم.

*بخش دوم گفت‌وگو

سوال: متولد ۱۳۴۰ تهران.

جواب: بله تهران.

سوال: کدام محله؟

جواب: محله خیابان ۱۷ شهریور میدان شهدا.

سوال: پدر و مادر چه کاره بودند.

جواب: پدر شغل آزاد، کاسب هستند.

سوال: هستند هنوز.

جواب: بله در قید حیات‌اند. مادرم به رحمت خدا رفتند سه چهار سالی.

سوال: پدر هنوز هم کار می‌کند.

جواب: خیر. دیگر بازنشسته‌اند ولی فعالیت های فرهنگی و مذهبی دارند.

سوال: با پدر آن زمان که جوان‌تر بودید کار می‌کردید در کاسبی یا کمک می‌کردید؟

جواب: بله به اقتضای فرصت‌هایی که بیشتر قبل از انقلاب بود بعد از انقلاب دیگر فرصت نکردیم.

سوال: درگیر کارهای خودتان بودید. چند تا خواهر برادر هستید.

جواب: ما دو تا برادر هستیم یک خواهر.

سوال: چه طور با حاج خانم آشنا شدید و چه زمانی ازدواج کردید.

جواب: ما سال ۶۲ ازدواج کردیم.

سوال: ۲۲ سالگی؟

جواب: بله. ما یک نسبت دوری داشتیم خانواده‌ای بودند که ناآشنا نبودیم.

سوال: مهریه چه قدر است.

جواب: ۱۴ سکه.

سوال: خطبه عقد را چه کسی خواندند.

جواب: خطبه عقد را ما چون نسبتی با مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی داشتیم ایشان محبت کردند آن زمان تشریف آوردند منزل و همان جا عقد ما را حضوری خواندند.

سوال: نسبت‌تان دور است با حاج آقای مهدوی.

جواب: خیلی نزدیک نیست خیلی دور هم نیست؛ برادر خانم ایشان داماد ماست.

سوال: حاج خانم اهل کار فرهنگی و اینها هم هستند.

جواب: بله، ایشان هم خانه‌دار هستند هم علوم حوزوی را خوانده‌اند، درس خارج فقه شرکت می‌کردند، هم قم درس خواندند هم تهران درس خارج مرحوم آیت‌الله شاهرودی که این ایام هم ایام سالگرد ایشان هست که رئیس قوه قضائیه بودند درس خارج از اصول داشت شاگرد درس خارج از اصول ایشان بودند و درس‌های دیگر هم رفتند ایشان درس حوزوی خواندند.

سوال: چه قدر شما خودتان را در موفقیت‌های کاری مدیون ایشان می‌دانید؟

جواب: خیلی زیاد، یک اعترافی باید بکنم اینجا هم ایشان بشنوند بدانند کمتر فرصت و جرأت این را دارم که نقص من است این اعتراف‌ها بوده ولی همه بدانند ایشان هم بدانند که اگر موفقیتی در کار ما بوده، اگر توفیق پیدا کرده‌ایم به قول آن قدیمی‌ها می‌گفتند جبهه‌ای رفتیم، تلاشی کردیم، به خاطر این بوده که مطمئن بودیم کسی مثل ایشان سکان خانه را دارند و قوی هم اداره می‌کنند خانه را.

سوال: چند تا فرزند دارید.

جواب: دو تا فرزند دارم که یکی شان ازدواج کرده و یکی ازدواج نکرده است.

سوال: دختر خانم ازدواج کردند آقا پسر ازدواج نکردند.

جواب: نه دو تا دختر دارم. گاهی وقت‌ها چیزهایی هم علیه ما منتشر می‌کنند گاهی می‌گویند پسرش چنین و چنان! بابا من اصلا پسر ندارم که پسرم این کاره باشد. (می‌خندد)

سوال: دختر خانم‌ها هم اهل درس هستند؟

جواب: بله دکتری دارند استاد دانشگاه هستند هر دو و خیلی علاقه مند هر دو هم فقه و حقوق خواندند علاقه‌مند به فقه‌اند.

سوال: شما رشته خودتان متفاوت است؟

جواب: من علوم سیاسی خواندم و رشته دکترایم هم بحث استراتژیک است.

سوال: نوه هم دارید.

جواب: نوه دو تا دارم یک پسر و یک دختر، امیرعلی و فاطمه.

سوال: تفریح آقای مقدم‌فر چیست؟

جواب: زیارت. توفیق ندارم موفق بشوم شمال کشور بروم تفریح و این‌ها می‌روم ولی خیلی سال است، نرفتیم. اگر تنها فرصتی که ایجاد شود زیارت می‌روم. منزل ما هنوز همان خیابان ۱۷ شهریور که من متولد شدم محلی‌ها می‌گویند تیر دوقلو و هنوز هم آنجاییم منتهی از ۱۷ شهریور آمدیم بالاتر سمت میدان شهدا و خیابان ایران هستیم.

سوال: اهل ورزش هستید؟

جواب: سابق خیلی اهل ورزش بودم یعنی قبل از انقلاب در آن منطقه ۱۲ همان محله‌مان قهرمان کشتی بودم در همان سن خودم و هنوز آن دوبنده آن زمان را که قهرمانی‌ها را با آن داشتم نگه داشتم.

* قبل از انقلاب به رغم اینکه سن و سالی کم داشتید، دستگیری داشتید.

بله، من دستگیر شدم و دو سه تا زندان عوض کردیم و گفتیم که ما ۱۸ سال نیستیم، زندان قصر ما را جابه‌جا کرد گفتند نه دروغ می‌گوید و ما را بردند تحت‌الحفظ در پزشکی قانونی و معاینات و گفتند، بله ۱۸ سال نشده و باید برود زندان کانون و آن موقع می‌گفتند کانون تادیب و تربیت، ولی خب پاتوق مان شده بود زمانی پیروزی انقلاب خیابان ایران که الان منزل مان هم آنجاست پاتوق ما مدرسه علوی و مدرسه رفاه و اینها بود.

* چه زمانی عضو حزب جمهوری اسلامی شدید؟

همان بعد از اینکه حزب تشکیل شد چون پدر من هم عضو حزب بود ما هم با جمعی از جوانان چون انقلاب پیروز شد دیپلم من سال ۵۷-۵۸ بود یعنی کلاسی نرفتیم شاید یکی دو ماه کشید و امتحان نهایی و اینها بود.

* قبل از جنگ به جهاد رفتید؟

بله، جهاد سال ۵۸ امام فرمان دادند جنگ هنوز شروع نشده بود. جهاد سازندگی با یکسری از دوستان و هم هیئتی‌ها که ما آن موقع هیئتی داشتیم که دوستان آنجا جمع شده بودند هیئت خاصی بود از آنجا جهاد سازندگی شهرستان فومن و شمال و آنجاها شروع کردیم.

* با جهاد شروع کردید و بعد هم جبهه.

بله.

* بعد از جنگ و اینها به سمت درس رفتید.

بله دیگر، بعد از جنگ ما هم شرکت کردم در دانشگاه دیگر لیسانس و فوق لیسانس و بعد هم دکتری که به خاطر اینکه علاقه‌مند هم به تدریس بودم، در سال ۵۹ دو مقطع در دو بار، آموزش و پرورش بودم امور تربیتی بودم اوایل انقلاب که شهید رجایی هم وزیر بودند، بعد شدند نخست وزیر در آن زمان آموزش و پرورش و اینها.

ما همان زمان با جمعی از دوستان پیوستیم به آموزش و پرورش و من حکم امور تربیتی همان سال ۱۳۵۹ داشتم و بعدها هم که با شهید طهرانی مقدم رفتیم سپاه و فعالیت هایی در شمال کشور داشتیم و دوباره برگشتیم تهران، باز دوباره ارتباطم با آموزش و پرورش حفظ کردم. یعنی هم سپاه بودم و هم سر کلاس می‌رفتم و فعالیت داشتم.

*ارتباط‌تان با حسن آقای طهرانی مقدم از نوجوانی شروع شد.

بله. خانواده‌های ما هم صبیه ما هم با صبیه ایشان هم سن بود با هم دوران مدرسه یک مدرسه بودند، الان هم ارتباط دوستی دو خانواده برقرار است خانواده بسیار بزرگ و عزیزی که ایشان دارند یکی از افتخارات ماست که خانواده مرتبط هستند با خانواده ایشان، خود ایشان هم همین طور و دورانی که ایشان بالأخره تا ۱۰ سال پیش به شهادت رسیدند که اخیراً هم سالروز شهادت‌شان بود همین دوران را با هم بودیم دوران جبهه فعالیت‌های دیگر شمال کشور یک هیئتی داریم در هیئت هم فعالیت‌های مذهبی داشتیم.

* شمال کشور چه بود؟

برادر همین شهید طهرانی مقدم که برادر بزرگتر از ایشان بود ایشان آنجا یک مسئولیتی داشتند در سپاه از ما کمک خواست و کارهای امنیتی و اجتماعی انجام می‌داد و ما رفتیم با یک جمعی آن موقع هم آموزش و پرورش بودیم، گفت آموزش و پرورش اینجا نیرو هست آنجا شمال دارد از دست می‌رود، مارکسیست‌ها، کمونیست‌ها، منافقین در سیاهکل و جاهای دیگر پناه گرفته‌اند و آن بخش از کشور را اینها دارند و ما را از آموزش و پرورش کند و رفتیم با شهید طهرانی مقدم و جمعی از دوستان دیگر فعالیت‌های ممتدی را آنجا داشتیم تا مجدد برگشتیم تهران و باز هم در سپاه و هم در آموزش و پرورش فعالیت داشتیم.

*یک جایی از شما خواندم که موشکی که از لیبی آورده بودند یکی از آن موشک‌ها را طهرانی‌مقدم می‌خواست مهندسی معکوس کنند و خیلی‌ها مخالف بودند می‌گفتند نکن و هدر نده.

مثل همان توپخانه که معروف است و بالاخره حاج حسن همان زمان که در آبادان ما رفتیم ما برگشتیم بعد از یک مدتی از جبهه ایشان ماند و تا زمانی که توپخانه سپاه را تأسیس کرد، ولی آن موقع در آبادان ما چیزی نداشتیم، خمپاره ۶۰ داشتیم و توپ مستقیم ۱۰۶ داشتیم و یکسری چیزهای غنیمتی.

ایشان همان زمان به دوستان گفتند که سپاه و توپخانه تأسیس شود. همین ماجرا در موشک هم بود، من توفیق نداشتم آن زمان همراه ایشان و سرباز ایشان باشم در توپخانه، ولی دوست بودیم و بالأخره به خاطر دوستی گاهی فعالیت‌ها را می‌دیدیم، می‌رفتیم خدمت ایشان و همین ایده را داشت، همان زمانی که صدام شروع کرد موشک باران شهرها را و ایشان عزمش این بود که باید موشک درست کنیم.

همه می‌گفتند موشک صنعت پیشرفته بین رشته‌ای است و فیزیک و ریاضی و شیمی دارد و شما چه توانی دارید؟ ایشان می‌گفت که ما فرزند آن امام هستیم، امامی که به ما یاد داده ما می‌توانیم. چطور خارجی‌ها توانستند؟ حرفش این بود، چه طور آنها توانستند موشک درست کنند چرا ما نتوانیم تازه ما هم آی‌کیومان بالاتر است و یک چیزی داریم که آنها ندارند ما خدا و اهل‌بیت را داریم خیلی شهید طهرانی‌مقدم آدم متوسلی بود به اهل بیت.

* تفکرات سیاسی‌شان چه طور بود؟

انقلابی! همه اینها چه طهرانی‌مقدم چه حاج قاسم و سردارهای بزرگ ما یک معیار و خط کش داشتند آن هم ولایت بود. در فشار بودند، حاج قاسم این را شاید هشت سال گذشته گاهی وقت‌ها غصه هایی داشت ناراحتی هایی داشت خیلی غصه می خورد از اینکه چرا کمک نمی‌شود، گاهی وقت‌ها غصه می‌خورد و اشک می‌ریخت، بپرسید از اینهایی که نزدیک بودند، به حاج قاسم ولی با همان اراده و عزمی که داشت و تکیه به قدرت الهی می‌رفت جلو و موفق می‌شد. چیزی نداشت حاج قاسم، ولی با توکل به خدا رفت و خدا هم کمکش کرد ما امروز باید در عرصه نان و جان به قول دوستان، باید توکل‌مان به خدا باشد و در عرصه تهدیدات رسانه‌ای.

* از حاج حسن طهرانی مقدم یک چیزی از شما خواندم که قبل از شهادتش یک خوابی دیده بود که به رحمت خدا رفته است.

بله، حاج حسن عرض می‌کنم خیلی متوسل بود گاهی در هیئت به بنده می‌گفت که من خادم این هیئتم می‌گفت فلانی قدر بدانید هر چه هست اینجاست، یک هفته قبل از شهادتش خوابی می‌بیند ایشان، خواب می‌بیند که می‌گوید من خواب دیدم مُردم و من را داخل قبر گذاشتند یک دفعه نگاه کردم تاریکی محض همه اطراف من را گرفت وحشت فراوان، تمام بدن من می‌لرزید دیدم که ملائک سوال و جواب آمدند، در همان فضای تاریک و رعب‌انگیز به من گفتند که چه چیزی با خودت آوردی از آن دنیا؟

من فکر کردم حالا چه باید به اینها بگویم؟ می ترسم از این فضا و از این سوال، فکر کردم که چه بگویم که نجات پیدا کنم. می‌گفت می‌لرزیدم و تعریف هم که می‌کرد با همین تعابیر، می‌گفت فکر کردم بگویم من جنگ رفتم خب پاسدار بودی وظیفه و تکلیفت بوده که باید برای امنیت مردم کار می‌کردی. فلان خدمت را انجام دادم، خیریه داشتم، چه و چه و همین طور به یادم آمد که کارهای خوب من اینها بوده، دیدم که هرچه فکر کردم وظیفه بوده، موشک درست کردم وظیفه بوده، پاسدار این انقلاب بودی وظیفه‌ات بوده از امنیت مردم دفاع کنی و موشک درست کنی.

دیدم خدایا من هیچ‌چیز ندارم چه بگویم یک دفعه به ذهنم رسید که بگویم که من هیئت می‌روم و برای امام حسین علیه السلام اشک می‌ریزم، در روضه‌ها شرکت می‌کنم برای حضرت زهرا سلام الله علیها اشک می‌ریزم، من خیلی حضرت زهرا سلام الله علیها را دوست دارم، می‌گفت تا اینها را گفتم، اینها به زبانم آمد یک دفعه نگاه کردم این تاریکی محض تبدیل شد به یک خُرمی و نور و یک بهشتی را مقابل خودم دیدم.

* یک جایی می خواندم از یکی از علمای بزرگوار می‌گفتند که خیلی ما آقای مقدم‌فر را دعا می‌کنیم به خاطر عملکردش به خصوص در قضیه ۸۸ و کارهایی که در خبرگزاری فارس انجام داد و …؛ حماسه ۹ دی به نظرم چون روزی که گفت‌وگوی شما پخش می‌شود یک روز بعد از ۹ دی است، ولی به نظرم جا دارد بخواهیم مقایسه اش کنیم با روز تشییع حاج قاسم و این حضور اقشار مختلف مردم حضور جنس‌های مختلف مردم عشقی که مردم می آیند به خاطر عشق به نظام و عشق به حافظان نظام، نشان می‌دهند این تشابه‌هایی این دو تا را چه طور می‌شود تعبیر و تفسیر کرد؟

به نظرم سؤال خوبی فرمودید این ۹ دی خیلی مشابهات های زیادی دارد با مراسم مشایعت بدن مطهر حاج قاسم و تشییع ایشان. ۹ دی چه بود؟ ۹ دی همه مردم بودند بعد از اینکه ما ۸ ماه درگیر یک فتنه‌ای بودیم بعد از انتخابات و پایتخت درگیر بود و یک دفعه اتفاقاتی افتاد در روز عاشورا.

* واقعاً قشرهای مختلف مردم بودند.

بله، مردم احساس کردند که بحث دیگر بحث انتخابات و اعتراضات انتخاباتی نیست ارزش‌های انقلاب، آرمان‌های انقلاب این‌جا به خطر افتاده، ارزش‌های دینی امام حسین علیه السلام و یادم است مصاحبه ای صدا و سیما پخش می‌کرد با دختر خانم و او بغض کرده بود گفت ببینید امام حسین هستا! یک طوری می‌گفت که انگار یک کتاب حرف است که ۹ دی همه شما آنجا کسانی که به آقای کروبی و آقای موسوی و آقای احمدی‌نژاد و به آقای محسن رضایی رأی دادند در ۹ دی می‌بینید، چرا؟

چون همه احساس می‌کنند که اینجا به خاطر اینکه یک جریانی آمده این جریان آمده مردم را از انقلاب جدا کند، وحدت مردم را خراب کند بین مردم اختلاف ایجاد کند، بین مردم و نظام اختلاف و فاصله ایجاد کند، ارزش‌های نظام را از بین ببرد، این ارزش‌ها یکی‌اش امام حسین علیه السلام و نهضت سیدالشهداست و ولایت است.

شعارهایی که می‌دهند که انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است و از این حرف‌ها، وقتی مردم این را حس کردند، حتی مردم معترض به انتخابات یعنی بخشی از آنهایی که به آقای موسوی و کروبی رأی دادند و اعتراض دارند، ۹ دی حضور همه بود. در تشییع حاج قاسم هم همین طور در تشییع حاج قاسم مردم احساس کردند که قهرمان ملی‌شان به خاطر اهدافی که آمریکایی‌ها دارند از بین بردند که اولاً نفوذ و عمق استراتژیک نظام را که در کشورهای حوزه مقاومت حضور دارد، آن عمق استراتژیک را از بین ببرند.

ثانیاً با زدن حاج قاسم آمریکا بنا دارد جریان مقاومت را قطع کند و ثالثاً توهینی کرده به مردم و آن هم ترور یک قهرمان است. مردم ناراحت شدند مردم هم برای این مظلومیت گریستند هم برای آرمان‌های انقلاب ارزش‌های انقلاب حاج قاسم یعنی نماد آرمان‌ها و نماد ارزش‌ها و نماد انقلاب اسلامی و مرد تراز انقلاب اسلامی و قهرمان تراز انقلاب اسلامی است.

انسان تراز انقلاب اسلامی است. خب شما هر دوی اینها را ببینید. مردم در هر دو احساس کردند دشمن آنجا می خواهد انقلاب را از اینها بگیرد و آمده مردم را به جان هم بیندازد با اختلافات در انتخابات و مباحث آنچنانی فتنه، اینجا هم با به شهادت رساندن و ترور حاج قاسم باز هدفش انقلاب اسلامی و جریان مقاومت است در هر دو صحنه حضور عموم مردم را در همه گرایش ها می بینید در گرایش‌های سیاسی همه مذاهب همه اعتقادات و همه اقوام، شما هم در ۹ دی و هم در حماسه ۱۶ دی.



منبع

حاج قاسم سیاسی بود؛ سیاست‌باز نبود بیشتر بخوانید »

مأموریت غیر ممکن در بازسازی چهره روحانی!

مأموریت غیر ممکن در بازسازی چهره روحانی!


روزنامه فرهیختگان نوشت: نکته‌ای که اصلاح‌طلبان درمورد آن دچار غفلت شده‌اند، این است که از ناکارایی‌های دولت روحانی هنوز مدت زمان زیادی نگذشته است.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق؛ به نقل از فرهیختگان، محمد مهاجری، از چهره‌های نزدیک به علی لاریجانی و عضو شورای سردبیری خبرآنلاین روز گذشته در صفحه شخصی خود در توئیتر از دیدار حسن روحانی با رهبر معظم انقلاب خبر داد. در توئیت مذکور پیرامون این دیدار آمده است: «حتی اگر از محتوای دیدار اخیر یک‌ساعته حسن روحانی با رهبر معظم انقلاب، هیچ‌خبری منتشر نشود، اصل خبر پیام مهمی دارد برای اهالی سیاست. چه راست، چه چپ، چه دلواپس، چه… ه.» برخی اخبار و شواهد غیررسمی نشان می‌دهد که گویا دیدار صورت‌گرفته میان روحانی و رهبر معظم انقلاب، مربوط به یک ماه گذشته است که خبرش دیروز توسط مهاجری توئیت شد، البته دیدار رهبر انقلاب با روسای‌جمهور پیشین امر جدیدی نیست و مسبوق‌به‌سابقه بوده است. در سه‌دهه گذشته رهبر معظم انقلاب با اکبر هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد نیز دیدارهای اینچنینی داشته‌اند، به‌طوری‌که دیدارهای رهبری با رفسنجانی مکرر بوده و حتی در دوره‌های بعدی با خاتمی و احمدی‌نژاد با کمیت کمتری ادامه داشته است.

برخی از این دیدارها به‌ویژه نزدیک انتخابات‌های مختلف رسانه‌ای شده و حتی فضای سیاسی کشور را تحت‌تاثیر خود قرار داده است، مانند دیدار احمدی‌نژاد و رهبر انقلاب قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶. در آن دیدار احمدی‌نژاد که رئیس دولت دهم بود از رهبر انقلاب برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶سال مشورت گرفت و نظر ایشان را درخصوص کاندیداتوری در انتخابات جویا شد که توصیه و مشورت رهبری به او عدم حضور در انتخابات بود. بنابر آنچه گفته شد دیدار رئیس دولت و رهبر انقلاب امری جدید و مخصوص حسن روحانی، رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم نیست اما برخی نزدیکان و اطرافیان روحانی و کنشگران اعتدال‌گرا یا اصلاح‌طلب تلاش می‌کنند با انتشار اخبار این دیدارها از آنها استفاده سیاسی کنند. توئیتی که محمد مهاجری درباره این دیدار منتشر کرد نیز به‌نوعی تاییدکننده این گزاره است. به‌عبارتی حامیان روحانی قصد دارند با انتشار خبر گفت‌وگوی رهبر انقلاب و روحانی، این دیدار را اتفاقی ویژه در جهت تقدیر از خدمات دولت روحانی در فضای سیاسی کشور جلوه دهند، درحالی‌که اگر بنا بود تقدیری صورت بگیرد، در آخرین دیدار هیات دولت دوازدهم با رهبر انقلاب تقدیر صورت می‌گرفت. با وجود این به‌نظر می‌رسد چنین کنشگری و تصورات ذهنی توسط اطرافیان روحانی از یک دیدار مرسوم، بخشی از یک پروژه‌ سیاسی برای بازگشت و بازسازی تیم لاریجانی-روحانی به‌میدان سیاست باشد؛ پروژه‌ای که سرآغاز آن انتشار بخش‌هایی از خاطرات روحانی در مجله آگاهی‌نو بود، سپس این پروژه در هفته گذشته با انتشار دفاعیه علی لاریجانی خطاب به اعضای شورای نگهبان ادامه پیدا کرد؛ دفاعیه‌ای که لاریجانی را از حاشیه سیاست به متن آن آورد و پروژه بازگشت به سیاست او و روحانی را یک قدم جلوتر آورد و حالا گویا قرار است با رسانه‌ای شدن خبر دیدار روحانی با رهبر انقلاب این پروژه به‌صورت ویژه‌تری تکمیل شود. فارغ از اینکه پروژه سیاسی حامیان روحانی تا چه میزان موفقیت‌آمیز بوده است، به‌نظر می‌رسد رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم برای بازگشت به جریان سیاسی کشور با محدودیت‌های زیادی ازجمله محدودیت‌هایی درون حاکمیت و در حیطه فضای اجتماعی روبه‌رو خواهد بود که در ادامه گزارش امروز «فرهیختگان» به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

 بسترسازی اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت
اصلاح‌طلبان سعی دارند چسبندگی بین خود و روحانی را انکار کنند تا بتوانند با بازیابی سرمایه اجتماعی ازدست‌رفته خود موقعیتی مناسب برای بازگشت‌شان به عرصه قدرت فراهم کنند؛ اما حضور منفعلانه آنها در انتخابات۹۸ مجلس، شورای شهر و ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰ نشان‌دهنده این است که حداقل خود آنها نتوانسته‌اند این چسبندگی را انکار کنند و با دانش به شکست احتمالی میدان انتخابات را ترک کرده‌اند. بعد از انتخابات مجلس ۹۸ که این جناح نتوانست در آن بین لیست ۳۰نفره شهر تهران برای خود جایی دست‌وپا کند، شکست مطلق در انتخابات شورای شهر و نیز ریاست‌جمهوری باعث شد این جناح عملا همه قدرت خود در حکمرانی را از دست بدهد. در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز فقط مجید انصاری و محمدرضا عارف این طیف را نمایندگی می‌کنند.

از دست دادن کرسی‌های حکمرانی باعث شده است اصلاح‌طلبان برای فراهم کردن بستر بازگشت‌شان به قدرت به فکر افتاده و برنامه‌ریزی کنند. در همین جهت طرح‌ریزی برای تاسیس حزبی با حضور برخی چهره‌های غیررادیکال و حاضر در حاکمیت یکی از گزینه‌هایی است که می‌تواند برای بازگشت به عرصه سیاسی موردتوجه اصلاح‌طلبان قرار بگیرد. علی لاریجانی، ناطق‌نوری و نیز حسن روحانی برخی از این چهره‌ها هستند که می‌توانند به‌عنوان پلی برای بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت تلقی شده و این بازگشت را تسهیل کنند. پلی که در انتخابات ۹۲ با حمایت این جریان از حسن روحانی یک‌بار مورد استفاده قرار گرفت. انتشار خبری بعد از انتخابات ۱۴۰۰ مبنی‌بر تاسیس حزب توسط این ۳ چهره سیاسی در رسانه‌ها را می‌توان در پازل همین رویکرد تعریف کرد.

چنین حزبی هنوز به‌صورت رسمی شکل نگرفته، اما کنش‌های سیاسی و رسانه‌ای که در چند وقت اخیر از سوی این افراد و نیز از سمت برخی اصلاح‌طلبان رخ داده است را می‌شود مقدمه‌ای برای عملیاتی کردن این ایده برشمرد. فرآیند رسانه‌ای این همگرایی با انتشار خاطرات روحانی در آگاهی‌نو آغاز شد. خاطراتی که در آن توجیه عملکرد ۸ سال گذشته‌ روحانی به‌عنوان این پروژه رسانه‌ای تعریف شده بود. در ادامه این روند، علی لاریجانی با اعتراض به رد صلاحیتش در انتخابات شورای نگهبان سعی می‌کند فضای افکار عمومی را از ضدیت با خود به حمایت تبدیل کند. در فرآیند انتشار نامه محرمانه شورای نگهبان لاریجانی در فرامتن نامه سعی در به تصویر کشیدن چهره‌ای مظلوم از خود داشته و تلویحا به توجیه عملکرد خود می‌پردازد تا بتواند در آینده بستر را برای بازگشت خود به عرصه قدرت فراهم آورد. این استدلال البته نافی انتقادات وارد بر استدلال‌های شورای نگهبان در رد صلاحیت لاریجانی نیست. پیش از این در شماره ۲۸ آذر ۱۴۰۰ «فرهیختگان» انتقادات به نامه شورای نگهبان بررسی شده است و در این مجال از پرداختن به آن صرف‌نظر می‌شود.

در جدیدترین کنش اصلاح‌طلبان در این رابطه نیز روز گذشته محمد مهاجری که اصلاح‌طلبی غیررادیکال در عرصه سیاست محسوب می‌شود در توئیتی خبر از دیدار روحانی با رهبر انقلاب داده و فارغ از محتوا اصل چنین خبری را حاوی پیام مهمی برای اهالی راست و چپ سیاست عنوان می‌کند. احتمالا مهم‌ترین پیام انتشار چنین خبری که مهاجری قصد القای آن به ذهن مخاطب را داشته است، بشود بسترسازی برای بازگشت روحانی به عرصه فعالیت سیاسی برداشت کرد.

  سرمایه اجتماعی غیرقابل‌ بازیابی برای روحانی
اصلاح‌طلبان اگرچه سعی دارند با بازسازی چهره‌های اصطلاحا میانه‌رو نظیر روحانی عرصه را برای بازگشت خویش مهیا کنند اما تحقق چنین سیاستی با چالش‌هایی که روحانی با از دست‌ دادن سرمایه اجتماعی خود با آن مواجه است، امر سهل‌الوصولی نخواهد بود. علاوه‌بر تورم و شکاف‌طبقاتی عوامل دیگری نیز در تشدید ریزش سرمایه اجتماعی دولت موثر بودند. عدم‌کسب موفقیت ملموس در توافق برجام به‌عنوان اصلی‌ترین ایده دولت از طرفی و نیز ناتوانی در مدیریت بحران کرونا از طرف دیگر افکار عمومی را تا حد زیادی نسبت به ایده‌های مدیریتی دولت روحانی ناامید کرد. کاهش سرمایه اجتماعی روحانی به حدی جدی است که حتی در دو سال پایانی دولت دوازدهم اصلاح‌طلبان حامی وی از او و دولتش برائت می‌جستند.

با مشاهده ناتوانی دولت در تامین واکسن و درنتیجه آن بالارفتن آمار فوتی‌ها به بیش از ۷۰۰ نفر گزاره ناکارآمدی روحانی در ذهن مردم تشدید شده است. به‌ویژه اینکه بلافاصله بعد از پایان دولت روحانی سیدابراهیم رئیسی با تامین واکسن موردنیاز کشور نیز تصویری مثبت از خود گذاشته و به‌نوعی ناکارآمدی دولت روحانی را به تصویر کشیده است.

نکته‌ای که اصلاح‌طلبان درمورد آن دچار غفلت شده‌اند، این است که از ناکارایی‌های دولت روحانی هنوز مدت زمان زیادی نگذشته و مردم او را هنوز به‌عنوان عامل اصلی بسیاری از مشکلات‌شان می‌دانند و ترمیم چهره روحانی امری زمانبر و تقریبا ناشدنی به نظر می‌رسد.

  مُهر عدم‌تایید
محمد مهاجری در خبری که از جلسه روحانی با رهبر انقلاب منتشر می‌کند با اغراق این دیدار را حاوی پیامی مهم عنوان می‌کند. این درحالی است که چنین دیدارهایی با روسای‌جمهور پیشین نیز برقرار بوده و امری معمول است. در زمان خاتمی رهبر انقلاب به‌طور مکرر با هاشمی جلسه داشته و مطابق آنچه در خاطرات هاشمی آمده است، جلسات هفتگی با یکدیگر داشتند. این جلسات در دوران خاتمی و احمدی‌نژاد نیز البته با تعداد کمتری برگزار شده است. اینکه مهاجری بخواهد از برگزاری چنین جلسه‌ای ایجاد مقبولیت و ترمیم وجهه روحانی را تامین کند از آن جهت که پالس‌های منفی نیز وجود دارد خیلی نمی‌تواند کاری را از پیش ببرد.

عدم‌عضویت روحانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی از این پالس‌های منفی است. مجمع تشخیص مصلحت نظام معمولا مقصدی بوده است که به‌طور مرسوم روسای‌جمهور بعد از پایان دوران مسئولیت‌شان یکی از کرسی‌های آن را با حکم رهبر انقلاب در اختیار می‌گرفتند. اتفاقی که درمورد هاشمی‌رفسنجانی و احمدی‌نژاد رخ داد، اما خاتمی خود به اختیار خودش حضور در این مجمع را نپذیرفت. نکته جالب درمورد حسن روحانی اما این است که تاکنون حتی خبری مبنی‌بر دعوت از وی برای حضور در مجمع تشخیص نیز منتشر نشده است.

رجوع به متن جلسات پایانی رهبر انقلاب با دولت‌های مختلف از آن جهت که معمولا در این جلسات نظر رهبر انقلاب درمورد عملکرد دولت به‌صورت اجمالی بیان می‌شود نیز این گزاره را تقویت می‌کند که دولت روحانی درنظر رهبر انقلاب عملکرد موثری نداشته است. این گزاره از مقایسه نظرات ایشان درمورد هریک از روسای‌جمهور با یکدیگر نیز تصدیق می‌شود.

رهبر انقلاب در دیدار پایانی با اعضای هیات ‌دولت ششم، دوره هشت‌ساله دولت هاشمی را یک دوره پرکاروتلاش برای کشور توصیف کرده و این رویکرد را ناشی از روحیه پرکاری، ابتکار و نوآوری هاشمی توصیف می‌کند.

در دیدار پایانی با اعضای هیات دولت هشتم نیز تلاش گزاره مشترکی بود که مطرح شد. رهبر انقلاب در این دیدار تدین، پایبندی و نجابت را روحیه ذاتی خاتمی و دوره ۸ساله خاتمی را دوره‌ای متراکم از تلاش برای خاتمی توصیف می‌کنند.

رهبر انقلاب دولت احمدی‌نژاد را نسبت به همه دوره‌های دیگر دولتی با حجم کاری بیشتر توصیف کرده و از آن به‌عنوان دولتی یاد می‌کنند که توانسته شعارهای انقلاب را در جامعه مطرح کند.

مقایسه این توصیفات با تعابیری که رهبر انقلاب درمورد دوره روحانی به‌کار می‌برند به‌خوبی نوع نگاه ایشان نسبت به عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم را روشن می‌کند.

رهبر انقلاب این دولت را دولتی توصیف می‌کنند که دیگران باید از تجارب آن استفاده کنند و یک نمونه از این تجارب را بی‌اعتمادی به غرب عنوان می‌کنند و می‌گویند: «هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکره‌ با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمی‌کنند، دشمنی می‌کنند.»عدم‌استفاده از تعابیر تقدیرآمیز درمورد دولت روحانی برخلاف رویه ایشان در گذشته و همچنین تلویحا مایه عبرت خواندن عملکرد دولت این تصویر را متبادر می‌کند که از نظر رهبر انقلاب دولت روحانی به هیچ عنوان دولت موفقی نبوده است.

  ارزیابی غلط اعتدال‌گرایان از حافظه مردم
با توجه به مواردی که در بالا مطرح شد، می‌توان به این جمع‌بندی رسید که پروژه «بازگشت اصلاح‌طلبان میانه و اعتدالیون به سطوح بالای حاکمیت» با برجسته کردن افرادی چون حسن روحانی و علی لاریجانی، پروژه‌ای است که بسیار زودتر از آنچه تصور می‌شد، در چند ماهه ابتدایی دولت سیدابراهیم رئیسی کلید خورد. این عجله اعتدال‌گرایان در بازگشت به قدرت بیش از آنکه برنامه‌ریزی و طراحی آنان برای احیای ظرفیت‌های اجتماعی‌شان را نمایش دهد، نشان‌دهنده عمق اختلال موجود در دستگاه محاسباتی این طیف از حامیان و تصمیم‌سازان هشت سال دولت حسن روحانی است.

آنان در روند موفقیت و پیروزی پروژه‌شان، بیش از هر چیز به شکست دولت سیزدهم و ایده‌هایش در عرصه‌های اقتصادی، مقبولیت اجتماعی و سیاست‌خارجی دل بسته‌اند زیرا درصورت چنین شکستی ‌است که زمینه بازگشت مجدد آنان به بالاترین جایگاه‌های حاکمیتی فراهم می‌شود.

این پروژه تا به اینجا شکست خورده است. بررسی عملکرد دولت سیزدهم در زمینه مسائل مربوط به سیاست‌داخلی و سیاست‌خارجی نشان می‌دهد رئیسی و کابینه‌اش تا به اینجای کار، از حسن روحانی و دولت تدبیر و امید موفق‌تر عمل کرده‌اند.

علاوه‌بر این، اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان میانه، برای بازسازی ظرفیت‌های اجتماعی‌ خود لازم است در کنار جلب مجدد اعتماد عمومی، چهره شکست‌خورده خود در حاکمیت را نیز اصلاح و تثبیت کند که در شرایط کنونی کشور و سطح مقبولیت آنان در میان اقشار جامعه، مسیری دشوار و عملا نشدنی به‌نظر می‌رسد. مردم هنوز خاطرات تلخ دوران هشت‌ساله ریاست حسن روحانی بر دولت موردحمایت اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان را در خاطر دارند و طیف امیدوار به شکست دولت سیزدهم، به این زودی‌ها نخواهند توانست اعتماد عمومی به خود را بازیابی کنند.



منبع

مأموریت غیر ممکن در بازسازی چهره روحانی! بیشتر بخوانید »

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود


در روزهای اخیر و همزمان با رزمایش پیامبر اعظم(ص)۱۷، رسانه های اصلاح طلب «نمایش اقتدار و امنیت ایران» را سانسور کرده و آن را بی اهمیت جلوه دادند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** ناراحتی اصلاح طلبان و اسرائیل از موشک های ایران

دیروز مرحله نهایی هفدمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) با شلیک  همزمان ۱۶ موشک بالستیک پایان یافت. این رزمایش بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان داشت.

رزمایش پیامبر اعظم(ص)۱۷ پیام «اقتدار و امنیت» در ایران را به جهان مخابره کرد. به همین دلیل وزارت خارجه انگلیس با خشم و عصبانیت به آن واکنش نشان داد.

برخی رسانه های اسرائیلی نیز در روزها و هفته های گذشته با اذعان به توان نظامی و قدرت دفاعی ایران، اعتراف کرده اند که پیاده سازی گزینه نظامی از سوی آمریکا و شرکای واشنگتن علیه ایران، پاسخ های دردناک و وحشتناکی در پی دارد.

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

انگلیس و اسرائیل و آمریکا از توان دفاعی و قدرت نظامی ایران به عنوان عامل بازدارنده در مقابل جنگ، عصبی و پریشان هستند. اما با کمال تأسف باید گفت که رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب در داخل نیز همصدا با اسرائیل و انگلیس و آمریکا، نسبت به قدرت بازدارندگی دفاعی و نظامی ایران، ناراحت و پریشان هستند.

نشان به آن نشان که در روزهای اخیر و همزمان با رزمایش پیامبر اعظم(ص)۱۷، رسانه های اصلاح طلب این رویداد بسیار مهم را سانسور کرده و آن را بی اهمیت جلوه دادند.

رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب حتی پا را فراتر گذاشته و همزمان با رزمایش و در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دروغی آشکار مدعی شدند که «در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش برعهده داشتند».

و اما در ادامه این روند روزنامه آرمان در شماره امروز با هجمه به توان نظامی و دفاعی ایران، گفتمان انقلاب را گفتمانی بی تفاوت به سرمایه اجتماعی و علمی ایران معرفی کرد.

«بیژن عبدالکریمی» فعال اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«متأسفانه برخی، مسائل کشور را بیشتر از جنبه نظامی می‌بینند و به همین دلیل از فشارهایی که نظام سلطه بر جنبه‌های دیگر جامعه ایران وارد می‌کند غافل شده‌اند. سرمایه اجتماعی و علمی یکی از مسائلی است که گفتمان انقلاب نسبت به آن بی‌تفاوت شده است… واقعیت این است که گفتمان انقلاب با این سرمایه‌ها ساده اندیشانه برخورد کرده و در مقاطعی نیز بی‌تفاوت بوده است».

وی در ادامه گفت:«ما فکر کردیم تنها می‌توان با منطق امنیتی و نظامی همه مشکلات را حل کنیم و به جنبه نرم و نرم‌افزاری که با علوم انسانی ارتباط پیدا می‌کند توجه نکردیم و علوم انسانی را تحقیر کردیم. نخبگان مدت‌هاست در حوزه علوم انسانی هشدار داده‌اند. با این‌وجود این هشدارها جدی گرفته نشده است. شرایط امروز به نحوی دنبال شده که امنیت ملی ما به خطر افتاده است».

اتفاقا این جریان تندرو اصلاح طلب است که نسبت به سرمایه اجتماعی و توان و استعداد جوانان ایرانی و قدرت علمی ایران بی تفاوت است.

جریان تندرو اصلاح طلب یکروز مدعی است که «استعداد جوانان ایرانی صرفا در حد طبخ قرمه سبزی و آبگوشت بزباش است» و روز دیگر مدعی است که «باید خرید و فروش مشروبات الکلی و خرید و فروش مواد مخدر در ایران آزاد شود»!

** پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «ابعاد یک حضور و ردصلاحیت» به قلم «عباس عبدی» نوشت:«آیا باید بپذیریم که (علی لاریجانی) برای انتخاب شدن آمده بود؟ منظور از انتخاب شدن نیز یک احتمال متعارف و جدی است، مثلا حداقل بتواند ۳۰ تا ۳۵ درصد آرا را به دست آورد و الا کسب ۵ درصد رای که همان نامزدهای پوششی هم می‌آورند! به نظر بنده اگر برای انتخاب شدن با یک احتمال معقول آمده بود، قطعا دچار اشتباه فاحش سیاسی شده بود، زیرا او به علل گوناگون فاقد زمینه برای کسب چنین رایی بود. این را به بدی یا خوبی نمی‌گویم، واقعیت است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«بعید هم می‌دانم هیچ ناظر آگاهی حتی از دوستان وی نیز چنین موفقیتی را محتمل می‌دانستند. احتمال تغییر شرایط نیز برای او متصور نبود، زیرا وی چهره شناخته‌شده‌ای بود، نمی‌توانست اقدامی چشمگیر برای تغییر فضا کند. حداکثر می‌توانست در نفی و نقد دیگران سخن بگوید که قطعا از این نظر دست خودش بیشتر زیر ساطور بود و سمبه طرف مقابل برای تخریب او پرزورتر بود. از سطح درک و فهم سیاسی لاریجانی نیز بعید است که به چنین گزاره‌ای اعتقاد داشته باشد که شانسی برای انتخاب شدن خود قائل است».

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

چندی پیش «حسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران گفته بود: «در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اولین مسئله‌ای که وجود دارد شرایط اقتصادی و اجتماعی و نارضایتی مردم است… این مشکلات که بود و همه هم مسئولیت آن را متوجه دولت دانستند و مسئول دولت را هم اصلاح‌طلبان دانستند پس تمام این مشکلات، مشکلات اصلاح‌طلبی تلقی شد».

مرعشی در ادامه تصریح کرده بود: «در جبهه ما از ۲۴ میلیون رأی آقای روحانی در دوره گذشته، اگر رأی آقای همتی را در نظر بگیریم به ۲ و نیم میلیون رسیده است، ‌ یعنی ما ۸۵ درصد رأی از دست داده‌ایم».

«محمد عطریانفر» فعال اصلاح طلب چندی پیش گفته بود «در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حتی اگر همه نامزدهای اصلاح طلبان تایید می شدند، رأی نمی آوردند».

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جریان اصلاح طلب با لیدری خاتمی و تاجزاده و بهزاد نبوی و کروبی و تبلیغات فراوان توسط ۱۶ حزب اصلاح طلب تنها توانست ۲.۴۴۳.۳۸۷ رأی به دست بیاورد؛ یعنی حدود ۸ درصد کل آراء ماخوذه.

پیش از این و در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ نیز سرلیست جریان اصلاح طلب در تهران حدود ۷۰ هزار رای کسب کرد. این در حالی است که سرلیست جریان انقلابی در تهران حدود یک میلیون و سیصدهزار رای کسب کرد.

شلوغ بازی اصلاح طلبان در روزهای گذشته در ماجرای نامه لاریجانی، صرفا با هدف تخریب شورای نگهبان صورت گرفت. هجمه به شورای نگهبان برای جریان اصلاح طلب صرفا نقش پوشش را بازی می کند. پوششی برای دیده نشدن کارنامه خالی و بی برنامگی و افت شدید پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات.

اگر ادعاهای جریان اصلاح طلب درباره شورای نگهبان صحیح بود، باید در انتخابات دوره ششم شورای شهر تهران که امسال برگزار شد، شاهد رای گسترده مردم به لیست جمهور- لیست اعلام شده از سوی خاتمی- بودیم. این در حالی است که این لیست ۲۱ بر صفر در تهران باخت.

سرلیست شورای ائتلاف در انتخابات شورای شهر ششم تهران، قریب به ۴۹۰ هزار رأی کسب کرد. اما بیشترین رأی اعضای لیست جمهور در این انتخابات، تنها حدود ۳۶ هزار رأی بود.

چندی پیش «محمدعلی وکیلی» نماینده فراکسیون امید در مجلس دهم گفته بود: «مردم، شعارهای اصلاح طلبی را از زبان حریف بیشتر باور کردند تا از زبان ما…اگر این جریان می‌خواهد همه لکنت تاریخی زبانش و همه عقیم بودگی اش را به تبعیض‌های شورای نگهبان و سخنان امثال من در نشان دادن ادبارِ خودی‌ها، تخفیف دهد، این یعنی خود انتخاب کرده‌اند که اصلاح‌طلبی را بر دوش دیگران بگذارند».

عباس عبدی پیش از این در نقد جبهه اصلاحات در مطلبی نوشته بود: «این چه جبهه‌ای است که می‌تواند پیش و پس از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، همچنان با همان افراد و همان شیوه‌ها ادامه حیات دهد؟…اتفاق رخ‌داده در ۲۸ خرداد…یک شکست بزرگ نه از اصولگرایان بلکه از جامعه و مردم بوده است».

جریان اصلاحات در دوره ۸ ساله دولت روحانی به دلیل اینکه هیچ برنامه ای برای اداره کشور نداشت، نتوانست موفق شود و مردم در انتخابات ۱۴۰۰ به این طیف «نه» گفتند.

** مرثیه سرایی خاطیان فتنه ۸۸ و بانیان کارنامه روحانی برای انتخابات پرشور

روزنامه شرق در مطلبی نوشت:«اینک بیش از هر زمان دیگر باید حسرت انتخابات پرشور ازدست‌رفته ۱۴۰۰ را خورد. انتخاباتی که نه مستقیم بلکه غیرمستقیم و نامحسوس می‌توانست ایران و «برجام» را در مذاکرات وین در موقعیت برتر قرار دهد. بدیهی است هم آمریکا و هم اروپا بیش از آنکه به وضعیت دموکراتیک کشورها توجه داشته باشند، به منافع حداکثری خود و بده‌بستان‌های رایج در این مذاکرات طولانی چشم دوخته‌اند. بر کسی پوشیده نیست که رئیس‌جمهور برگزیده و به‌تبع آن تیم مذاکره‌کننده اگر از پشتیبانی مردمی قوی‌تری برخوردار بودند، با صلابت و اعتمادبه‌نفس بیشتری در مسیر مذاکرات گام برمی‌داشتند».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«اگرچه مذاکره‌کنندگان به دلیل رویه‌های سیاسی‌شان به شتاب‌ غیرضرور تن نخواهند داد، اما کش‌دارشدن مذاکرات هم به نفع آنان نیست. آنچه تیم مذاکره‌کننده را آشفته می‌کند اقدامی سریع در نهایت دقت است؛ کاری که معمولا خاصه در مذاکرات کار دشواری است، زیرا طرف‌های مقابل از نقاط ضعف و قوت آنان باخبر است. اگر در انتخابات ۱۴۰۰ مردم به میدان می‌آمدند و دولت رئیسی برآمده از آرای حداکثری مردم بود، اکنون دولت در این مذاکرات به هر نتیجه‌ای می‌رسید مردم از آن حمایت می‌کردند خاصه اینکه ادامه تحریم‌ها آنان را در موقعیتی شکننده‌تر از قبل قرار داده است».

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

این هم از عجایب روزگار است که خاطیان فتنه ۸۸ و بانیان کارنامه روحانی برای انتخابات پرشور مرثیه سرایی می کنند.

طیفی که در سال ۸۸ مشارکت گسترده مردم در انتخابات را به آشوب و التهاب خیابانی بدل کرد و با دروغ تقلب، رای مردم را لگدمال کرد، حالا ژست حسرت خورده ها را گرفته و مدعی است که چرا در انتخابات ۱۴۰۰ شاهد مشارکت پرشور نبودیم.

جماعتی که یکروز مدعی بود که «هدف از برجام لغو یکباره تمامی تحریم هاست» و روز دیگر مدعی شد «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»، ژست کارشناس به خود گرفته و مذاکرات هسته ای را تحلیل می کند.

روزنامه شرق در دی ماه ۹۴ در تیتری تأمل برانگیز نوشت:«امضای کری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام»؛ چندی بعد «مهدی رحمانیان» مدیرمسئول روزنامه شرق با اشاره به چرایی انتشار این قبیل تیترها گفت: «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند».

در ماههای اخیر دولت رئیسی کارنامه خوبی از خود بجای گذاشته است. این واقعیت برای رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب نگران کننده و خطرناک است. بر همین اساس این قبیل واکنش ها، طبیعی و بدیهی است.



منبع

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود بیشتر بخوانید »

عکس/ حضور علی لاریجانی در مراسم تنفیذ

عکس/ حضور علی لاریجانی در مراسم تنفیذ


مراسم تنفیذ

مراسم تنفیذ سیدابراهیم رئیسی در حسینیه امام خمینی (ره) با حضور رهبر انقلاب و مسئولان کشوری و لشکری برگزار شد.



منبع خبر

عکس/ حضور علی لاریجانی در مراسم تنفیذ بیشتر بخوانید »