عملیات بازی دراز

نقش شهید «غلامعلی پیچک» در موفقیت عملیات «بازی‌راز»

نقش شهید «غلامعلی پیچک» در موفقیت عملیات «بازی‌راز»


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، غلامعلی پیچک سال ۱۳۳۸، در تهران متولد شد. غلامعلی با نمره‌های عالی، دوره ابتدایی را به پایان برد و هر سال شاگرد ممتاز شد. وارد دبیرستان شد و در سن ۱۶ سالگی با بهترین معدل، مدرک دیپلم را دریافت کرد و همان سال در کنکور و در رشته فیزیک هسته‌ای در دانشگاه پذیرفته شد. در دانشگاه به خاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق گرفت، اما از پذیرش بورس سرباز زد و تحصیل در داخل کشور را به خارج رفتن ترجیح داد.

نقش شهید «غلامعلی پیچک» در موفقیت عملیات «بازی‌راز»

پیچک، همزمان با تحصیل در دانشگاه، از کسب معارف دینی غفلت نورزید و به آموختن و یاددادن به دیگران پرداخت. او «جامع‌المقدمات» را به خوبی یاد گرفت و برای دوستان و همسالان آموزش داد. از ۱۰ سالگی در انجام فرائض دینی مقید و از شروع تکلیف، مقلد حضرت امام (ره) شده بود.

پس از ورود به دانشگاه و آشنایی با تعدادی دانشجوی مسلمان و مبارز، جدی‌تر از گذشته وارد جریان‌های سیاسی شد و خیلی سریع نسبت به مسائل سیاسی داخلی اطلاعات کسب کرد و رژیم شاه را رژیمی فاسد و ظالم یافت و از این رو، مصمم‌تر از پیش، وارد مبارزات سیاسی شد. از آن پس تحت مراقبت و تعقیب عوامل ساواک قرار گرفت. او طی فعالیت‌های خود، مبارزات خود را گسترش داد.

با اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی، غلامعلی با دلگرمی و امید بیشتر، به روشنگری و هدایت مردم پرداخت و با ارائه تحلیل‌های خوب سیاسی، مفاسد و وابستگی رژیم شاه را افشا و بویژه قشر جوان را به مبارزه علیه نظام ستمشاهی ترغیب کرد. با ارتباطی که با برخی روحانیون برجسته داشت، اعلامیه‌ها و نوار‌های سخنرانی حضرت امام را چاپ و تکثیر کرد و در اختیار دیگران گذاشت.

با تجاوز رژیم عراق به ایران و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی، پیچک عازم جبهه‌های نبرد شد. از آن جا که لیاقت و شجاعت او در درگیری‌های کردستان به فرماندهان محرز بود، به عنوان فرمانده محور غرب کشور منصوب شد. پیچک توان بالای نظامی خود را در این محور به منصه ظهور رساند و با ارائه طرح‌های دقیق و واقع‌بینانه نظامی، حیرت نیرو‌ها را برانگیخت.

به رغم سن کم، از ذهنی نقاد و خلاق برخوردار بود و از این رو موفق شد بهترین طرح‌های عملیاتی را با توجه به شناسایی منطقه ارائه و اجرا کند. او اغلب شناسایی‌ها را خودش انجام می‌داد و تا عمق بیش از ۳۰ کیلومتر، در پشت جبهه دشمن نفوذ می‌کرد. با اجرای عملیات‌های موفق در محور غرب، کم‌کم شهرت و آوازه‌اش در غرب پیچید. توانمندی نظامی و قامت خاص پیچک از او شخصیتی دوست داشتنی و در عین حال پر از ابهت ساخته بود. در عملیات «بازی‌دراز» آخرین کسی بود که از ارتفاعات عقب‌نشینی کرد.

نقش شهید «غلامعلی پیچک» در موفقیت عملیات «بازی‌راز»

سردار اسماعیل کوثری از دیگر همرزمان شهید پیچک روایت می‌کند: سال ۶۰ من از سومار به سرپل ذهاب رفتم. در نهایت اصغر وصالی که گروه دستمال‌سرخ‌ها را راه انداخته بود، به گیلانغرب رفت. اردیبهشت هم که از راه رسید عملیات بازی‌دراز شروع شد با یک موفقیت کامل در مقطعی که اوج اختلاف ارتش و سپاه با تصمیمات بنی‌صدر وجود داشت. هنر پیچک این بود که سپاه و ارتش را با هم هماهنگ کرد و این هماهنگی باعث شد عملیات بازی‌دراز که باید حتما به خاطر آن از شهید شیرودی یاد کنیم با موفقیت روبرو شود.

فرماندهی عملیات بازی‌دراز در ماه‌های اول جنگ کار هر کسی نبود، چون در آن مقطع نه امکاناتی داشتیم و نه سازمانی. کار ما در آن زمان نه با مدیریت وابستگی به قدرت‌ها جلو می‌رفت و نه با اشتباه و خامی؛ بلکه با توکل به خدا و تدابیر پیچک و باقی فرماندهان پیش می‌رفت. بویژه در ۱۰ ماه اول جنگ که کار خیلی سخت بود؛ چه در جبهه جنوب و چه در غرب.»

پیچک در عملیات مطلع‌الفجر در نوک پیکان گردان وارد نبرد علیه دشمن شد و در منطقه «قاسم‌آباد» واقع در ارتفاعات «برآفتاب» با نیرو‌های دشمن تن به تن درگیر شد و نزدیک ظهر روز ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ بر اثر اصابت گلوله به گلو و سینه‌اش به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش شهید «غلامعلی پیچک» در موفقیت عملیات «بازی‌راز» بیشتر بخوانید »

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمن

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمنان


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: شهید «محسن حاجی‌بابا» مصداق آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود؛ این جمله را همرزم فرمانده شهید «حاجی‌بابا» می‌گوید و به موضوع گفت‌وگوی با او تبدیل می‌شود؛ فرمانده بزرگی که حُسن برخورد او با بسیجی‌ها، موجب شد تا «امیرناصر دری» به‌همراه چند بسیجی دیگر، درحالی که مدت‌زمان مأموریت‌شان در هربار اعزام ۲ ماه بود؛ اما با همدیگر عهد و پیمان ببندند که تا آخر جنگ، در منطقه بمانند.

«دُرّی» که به بهانه آوردن چند عکس از شهید حاجی‌بابا، مهمان خبرگزاری دفاع مقدس بود، آن‌قدر دل در گرو فرمانده شهید خود دارد که ترجیح می‌دهد تا خاطرات خود از این شهید والامقام را نیز بازگو کند تا عظمت شهید حاجی‌بابا را برای آن‌هایی که این شهید والامقام را نمی‌شناسند، خصوصاً نسل‌های جنگ‌ندیده، روایت کند؛ شهیدی که معتقد بود نحوه شهادتش باید به‌گونه‌ای باشد که تکه‌تکه شود؛ وگرنه با یک تیر شهید شدن، سوسول‌بازی است! پس برای همین است که امروز یک مزار در بهشت‌زهرا (س) در تهران و یک مزار هم در حوالی بازی‌دراز دارد.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، بخش نخست گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با «امیرناصر دری» رزمنده دوران دفاع مقدس و همرزم شهید حاجی‌بابا است؛ رزمنده‌ای که در ابتدای جنگ تحمیلی به‌عنوان بسیجی به جبهه‌ها رفته و از سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده و ادامه جنگ را به‌عنوان پاسدار در جبهه‌ها حضور داشته است.

دفاع‌پرس: خودتان را معرفی کنید و بگویید با شهید «حاجی‌بابا» از کجا آشنا شدید؟

سرهنگ بازنشسته «امیرناصر دری» هستم که ۷۲ روز پس از آغاز جنگ تحمیلی یعنی آذر سال ۱۳۵۹ به‌صورت بسیجی به «سرپل‌ ذهاب» اعزام شدم و در روستای «تپه‌ عظیمه» که مزار دوم شهید حاجی‌بابا نیز در آن‌جا واقع شده، اولین برخورد من با این شهید والامقام که فرمانده محور سرپل‌ذهاب بود، اتفاق افتاد. 

دفاع‌پرس: از خصوصیات اخلاقی شهید حاجی‌بابا در منطقه بگویید.

شهید حاجی‌بابا مصداق آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» [۱]بود؛ این شهید والامقام از لحاظ «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» یعنی محبتی که داشت، در اولین برخورد با ما که یک گروه تقریباً ۲۰ نفره بسیجی بودیم، با همه این افراد روبوسی کرد و بسیار گرم و صمیمانه رفتار کرد. این رفتار او برای من خیلی آموزنده بود که یک فرمانده چنین برخورد گرم و صمیمانه‌ای با تک‌تک بسیجی‌ها دارد.

پس از آشنایی با شهید حاجی‌بابا به پادگان «ابوذر» رفتیم و در آن‌جا اسلحه و تجهیزات لازم را به ما تحویل دادند و سپس به منطقه اعزام شدیم. آن‌زمان مأموریت بسیجی‌ها ۲ ماهه بود؛ اما زمانی که ما وارد منطقه شدیم، به‌دلیل حُسن برخورد این شهید والامقام مأموریت ۲ ماهه را فراموش کردیم و چندنفر با همدیگر هم‌عهد شدیم که تا آخر جنگ بمانیم که از میان این افراد، چند نفر شهید هم شدند.

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمن

دفاع‌پرس: رفتار شهید حاجی‌بابا با مردم بومی منطقه چگونه بود؟

شهید حاجی‌بابا علاوه بر رزمندگانی که به منطقه می‌آمدند، با افراد بومی نیز مهربانانه رفتار می‌کرد؛ به‌حدی که وقتی در عملیات‌ها و درگیری‌ها، مجروحی را به پادگان ابوذر می‌آوردند، در مسیری که به پادگان منتهی می‌شد، وقتی آمبولانس با گوسفند یا گاوی تصادف می‌کرد، او سفارش کرده بود که سعی کنید تا آن‌جا که امکان دارد، این حیوان را ذبح شرعی کنید و بلافاصله خسارت آن را به صاحبش پرداخت کرده و رضایت وی را بگیرید؛ این برخوردها، محبوبیت شهید حاجی‌بابا را دوچندان کرده بود و علاوه بر این‌که رزمندگان ارادت قلبی نسبت به او داشتند، مردم منطقه نیز ارادت ویژه‌ای نسبت به این شهید والامقام پیدا کردند.

یک سرهنگ بازنشسته ارتش گفته است من زمانی که شهید حاجی‌بابا در آن منطقه فرمانده بود، بچه‌مدرسه‌ای بودم؛ صبح‌ها که به مدرسه می‌رفتم، وقتی شهید حاجی‌بابا دانش‌آموزان را می‌دید، آنها را سوار می‌کرد و به مدرسه می‌رساند و یا این‌که احیاناً اگر غذای دست‌نخورده‌ای اضافه می‌آمد، می‌گفت آن را در میان ساکنان روستا‌ها توزیع کنند.

دفاع‌پرس: درباره روحیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار» در رفتار شهید حاجی‌بابا بگویید.

اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در ارتفاعات «بازی‌دراز» عملیاتی انجام شد و من هم توفیق داشتم که در آن عملیات حضور داشته باشم. در جریان عملیات یکی از رزمندگان را دیدیم که دارد با بی‌سیم صحبت می‌کند و سر او را باندپیچی کرده‌اند؛ ابتدا او را نشناختیم، اما بعداً فهمیدیم که وی شهید «محسن وزوایی» فرمانده گردان ۹ سپاه است؛ در واقع محوری که گردان ۹ در آن حضور داشت، یکی از محور‌های سخت عملیات بود.

جایی که شهید وزوایی را دیدیم، قله‌ای صخره‌ای بود و رزمندگان دورتادور قله سنگر گرفته بودند و بعثی‌ها تلاش می‌کردند تا از کوه بالا بیایند و قله را از ما پس بگیرند؛ اما رزمندگان با تیراندازی و پرتاب نارنجک مانع آنها می‌شدند؛ به‌طوری که درگیری تا صبح ادامه داشت.

روز دومی که ما روی آن قله بودیم، شرایط بسیار سختی بود و همین‌طور شهید و مجروح می‌دادیم. وقتی شهید حاجی‌بابا برای سرکشی به آن‌جا آمد، دید که شرایط سخت است و رزمندگان قله را با چنگ و دندان حفظ کرده‌اند؛ بنابراین احساس کرد که باید به رزمندگان روحیه بدهد؛ لذا شروع به تکبیر گفتن و یا حسین (ع) گفتن کرد و به رزمندگان نیز گفت که تکبیر و یا حسین (ع) بگویند. همچنین دستور داد که آر.پی.جی‌زن بلند شود، تا برود و تانکی که شلیک می‌کرد و صخره‌ها را می‌شکست و روی رزمندگان می‌ریخت را بزند.

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمن

تکبیر‌ها و یا حسین (ع) گفتن‌های شهید حاجی‌بابا به رزمندگان روحیه تازه‌ای داد و در واقع این روحیه‌های شهید حاجی‌بابا بود که او را از دیگر رزمندگان متمایز ساخته و موجب شده بود تا او فرمانده باشد؛ همان‌طور که وی در عملیات بازی‌دراز نیز با دیدن شهدا و مجروحان خود را نباخت و به رزمندگان روحیه داد و به آنها گفت که تکبیر و یا حسین (ع) بگویید و بروید تانک را بزنید.

خلاصه کلام این‌که؛ شهید حاجی‌بابا در شرایط عادی و در میان رزمندگان همیشه چهره‌ای گشاده و لبخند بر لب‌ داشت و با رزمندگان بگو و بخند می‌کرد؛ اما شدت و حدتی که عملیات‌ها داشت، موجب شده بود تا وی در برابر دشمن بسیار خشن و کوبنده باشد.

[۱]: آیه ۲۹ سوره فتح

گفت‌وگو از سید محمدجواد میرخانی

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمنان بیشتر بخوانید »

عملیات بازی دراز ظرفیت نابی برای تولید برنامه های تلویزیونی دارد

عملیات بازی دراز ظرفیت نابی برای تولید برنامه های تلویزیونی دارد


«آذر آزادی» مدیر هنری و امور سینمایی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار دفاع‌پرس، با اشاره به گرامیداشت سالروز عملیات بازیدراز در اردیبهشت ماه سال 1360،  اظهار داشت: این عملیات نماد مقاومت و حماسه آفرینیهای رزمندگان اسلام در آزادسازی ارتفاعات مهم و استراتژیک بازیدراز از دست نیروهای متجاوز بعثی است؛ عملیاتی که به دلیل ماهیت و ضرورت انجام آن می تواند ظرفیت نابی برای تولید برنامههای تلویزیونی داشته باشد.  

وی افزود: هر ساله به مناسبت گرامیداشت این عملیات برنامههای متعددی در این رابطه تولید میشود که امسال نیز این اداره کل با مشارکت و همکاری قرارگاه رسانهای بسیج غرب کشور ویژه برنامه  تلویزیونی « بازی‌دراز و دهه نودی‌ها» را در هشت قسمت به منظور پخش در شبکه استانی زاگرس تولید کرده است.

مدیر هنری و امور سینمایی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه تصریح کرد: خاطرهگویی رزمندگان شرکت کننده در این عملیات، معرفی کتاب و برگزاری مسابقه پیامکی از جمله بخشهای این ویژه برنامه تلویزیونی است.  

وی در ادامه با بیان این که هدف از ساخت این برنامه آشنایی نوجوانان و جوانان با شهدا، رزمندگان و دلاوران افتخار آفرین عملیات بازیدراز است خاطر نشان کرد:« در همین راستا سعی شده که از حضور نوجوانان دهه نودی به عنوان سلاله های انقلاب در کنار پیشکسوتان دفاع مقدس در تولید برنامه استفاده شود.»

آزادی زمان پخش این ویژه برنامه را در ایام سالروز عملیات بازی دراز عنوان کرد و افزود: ویژه برنامه بازی دراز و دهه نودی ها به مدت هشت شب از شبکه استانی زاگرس پخش خواهد شد.  

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عملیات بازی دراز ظرفیت نابی برای تولید برنامه های تلویزیونی دارد بیشتر بخوانید »

برگزاری مراسم گرامیداشت سالروز عملیات بازی‌دراز  و افتتاحیه راهیان نور غرب در سرپل ذهاب

برگزاری مراسم گرامیداشت سالروز عملیات بازی‌دراز و افتتاحیه راهیان نور غرب در سرپل ذهاب


سرتیپ دوم پاسدار «بهروز خوشبخت» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار دفاع‌پرس، در خصوص گرامیداشت سالروز حماسه عملیات بازی دراز و آغاز افتتاحیه راهیان نور غرب و شمالغرب اظهار داشت: رویداد بزرگ فرهنگی معنوی گرامیداشت سالروز آزادسازی بازی دراز در روز‌های پنجشنبه و جمعه ۱۹ و ۲۰ اردیبهشت ماه در سرپل‌ذهاب برگزار خواهد شد که تمهید مقدمات آن از اواخر سال گذشته در شهرستان آغاز شده و جلسات متعددی در شهرستان و استان برگزار شده است.
 
وی بیان داشت: هر ساله در یادبود عملیات پیروزمندانه بازی دراز که منجر به آزادسازی این ارتفاعات استراتژیک شده، مراسم صعود مردمی امت حزب الله سراسر کشور به ارتفاعات بازی دراز در شهر سرپل ذهاب ار توابع استان کرمانشاه برگزار می‌شود.
 
وی افزود: امسال نیز، چون سنوات قبل قرار است این صعود در روز پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت برگزار شده و کاروان‌ها و خودرو‌های شخصی راهیان نور خود را به شهر سرپل ذهاب برسانند و پس از اقامه نماز صبح راهی ارتفاعات یادمان بازی دراز در نزدیکی این شهر می‌شوند.  
 
سردار خوشبخت تصریح کرد: در استان کرمانشاه و شهرستان سرپل‌ذهاب ۶ کمیته تشکیل شده که متناسب با شرح وظایف تعیین شده از ماه‌ها قبل اقدامات خود را آغاز کرده‌اند و بازدید‌های مختلفی از این اقدامات انجام گرفته است  که در بحث آماده سازی مسیر یادمان، تأمین پارکینگ خودرو‌ها و آماده سازی مسیر‌های داخل یادمان فعالیت و نیز مقدمات تأمین اسکان ۲۰ هزار زائر یادمان بازی دراز را فراهم کردند که ۷ هزار نفر در سرپل‌ذهاب و مابقی در شهرستان‌های مجاور اسکان می‌یابند.
 
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه در خصوص خدمت رسانی و برپایی موکب‌ها در این مراسم گفت: در طول مسیر صعود تشکل‌های مردم نهاد دفاع مقدس استان و خادمین شهدا در ایستگاه‌های صلواتی، به زائرین راهیان نور خدمات ارائه می‌کنند و حدود ساعت ۹ صبح نیز برنامه اصلی در یادمان بازی دراز و در کنار یادمان شهدای گمنام با سخنرانی سرتیپ پاسدار «غلامرضا سلیمانی» رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور و با مداحی مداح اهل بیت «صادق آهنگران» آغاز خواهد شد.  
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برگزاری مراسم گرامیداشت سالروز عملیات بازی‌دراز و افتتاحیه راهیان نور غرب در سرپل ذهاب بیشتر بخوانید »

اوایل  دفاع مقدس نیروی متخصص جراحی‌های حرفه‌ای و عمل‌های باز نداشتیم

نجات مجروحی که گمان می‌کردیم به شهادت رسیده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، «فوزیه گودرزی» از زنان رزمنده و امدادگر دوران دفاع مقدس به روایت خاطره‌ای از مجروحین عملیات بازی‌دراز در بیمارستان پادگان ابوذر پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

بعد از این که جنگ شروع شد من به همراه تعدادی دیگر از خانم‌هایی که به کار درمان آشنایی داشتند  از جمله شهلا بیابانی، مهین جسری، خواهران دوستوندی، مهین راوشان، زنده یاد فاطمه تارینگو، زنده یاد شهیده پروانه شماعی زاده، مینو فردی و خواهرم مرضیه به عنوان امدادگر و پزشک یار به پادگان ابوذر شهر سرپل ذهاب اعزام شدیم.

به همراه ما تعدادی از دانشجویان پرشکی هم بودند که کار‌های جراحی عمومی و بخیه و .. را انجام می‌دادند. اوایل نیروی متخصص نداشتیم و نمی‌توانستیم جراحی‌های حرفه‌ای و عمل‌های باز را انچام بدهیم برای همین مجبور بودیم بیشتر مجروحین را به صورت سطحی مداوا کنیم و به کرمانشاه انتقال بدهیم.

همین امر هم باعث می‌شد کار امدادرسانی آن طور که باید با سرعت بالا انجام نشود و خیلی از مجروحین در حین انتقال به کرمانشاه در اثر خونریزی زیاد به شهادت برسند. بعد از مدتی گروهی از دانشگاه علوم پزشکی تبریز به ما محلق شدند که تعدادی نیروی متخصص و جراح به همراه داشتند. با حضور آن‌ها اتاق عمل بیمارستان شروع به فعالیت کرد و در طول روز بیش از ۱۰ عمل انجام می‌شد.

یادم است در همان روز‌های اولی که ما به بیمارستان آمده بودیم مجروحی را آوردند که نامش سیدعلی موسوی بود. گفتند: بیست و چهار ساعت قبل تیرخورده و بیهوش است. یکی از دانشجویان پزشکی او را معاینه کرد و گفت: «نبض نداره! شهید شده!»  وقتی او رفت من و دوستم با ناراحتی به پیکر بی جان آن رزمنده نگاهی انداختیم. دلمان نمی‌آمد او را به سردخانه ببریم. برای یک لحظه انگار یک نفر بهم گفت: «دوباره نبضش را بگیر!» به دوستم گفتم: «صبر کن! بیا دوباره نبضش را بگیریم.» با هم نبضش را گرفتیم دیدیم نبضش خیلی ضعیف می‌زند! فوراٌ پزشکان بخش را خبر کردیم و آن‌ها توانستند به موقع او را احیاء کنند و جانش را نجات دهند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نجات مجروحی که گمان می‌کردیم به شهادت رسیده است بیشتر بخوانید »