عملیات بدر

بزرگداشت یاد و خاطره ۲۵۴ شهید گردان‌های ادوات لشکر ۱۷ امام علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)

بزرگداشت یاد و خاطره ۲۵۴ شهید گردان‌های ادوات لشکر ۱۷ امام علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قم، مراسم بزرگداشت یادوخاطره شهدای گردان‌های ادوات و ضدزره لشکر ۱۷ امام علی بن‌ابی طالب (ع) با حضور سردار «محمدرضا موحد» فرمانده سپاه استان قم در حسینیه امام خامنه‌ای گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، حجت الاسلام «حسین جوشقانیان» مدیر موسسه روایت سیره شهدا با اشاره به ایام سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) گفت: شخصیت امام راحل آن چنان عظمت داشت که امثال شهید سلیمانی، شهید آیت الله رییسی و دیگران را به عنوان انسان‌های تاثیرگذار در جامعه و جهان تربیت کرد.

جوشقانیان ادامه داد: حضرت امام (ره) در دوران دفاع مقدس، سن مبارزه را پایین آورد و معرفت جوانان را بالا برد و دیدیم که چگونه جوانان ما عاشقانه در راه ولایت و حفظ دین، جان خود را در طبق اخلاص نهادند.

وی در ادامه، ویژگی‌هایی از خصایص شهید جمهور آیت الله رئیسی را در خدمت خالصانه، قاطعیت در برخورد با دشمنان و تواضع و نرمی با مردم و محرومان برشمرد.

در ادامه، سردار «مجید آیینه» نخستین فرمانده گردان زرهی و ضدزره لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) بعد از سرداران شهید جواد دل آذر و جواد عابدی، خاطراتی را از عملیات بدر و اخلاص، اطاعت پذیری و شجاعت رزمندگان اسلام در این عملیات بازگو کرد.

در مراسم فوق همچنین با تقدیم هدایایی از سردار آیینه و تعدادی از پیشکسوتان دفاع مقدس و فعالان مرتبط با یادواره شهدای گردان‌های ادوات و ضدزره، با حضور سردار محمدرضا موحد فرمانده سپاه استان قم، حاج غلامرضا جعفری فرمانده پیشکسوت لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) در دوران دفاع مقدس و سید رضا شمس مسئول هیات رزمندگان اسلام قم، تجلیل شد.

مراسم فوق با حضور پیکر مطهر شهید مدافع حرم «نورالله نوری» و مرثیه سرایی حاج رضا ایزدی به مناسبت سالروز شهادت امام جواد (ع)، عطر و بویی کربلایی به خود گرفت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بزرگداشت یاد و خاطره ۲۵۴ شهید گردان‌های ادوات لشکر ۱۷ امام علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) بیشتر بخوانید »

پیکر شهید «منصور پورعزیز پورمنصوری» در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت

پیکر شهید «منصور پورعزیز پورمنصوری» در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خوزستان، پیکر مطهر شهید «منصور پورعزیز پورمنصوری» از شهدای دفاع مقدس استان خوزستان و شهرستان اهواز که پس از ۴۰ سال، شناسایی شد امروز با بدرقه خانواده معظم شهدا و دیگر اقشار خوزستان به آغوش خاک سپرده شد.

وی در سن ۱۵ سالگی راهی جبهه‌های جنگ در ۸ سال دفاع مقدس شد و پس از ۲ سال حضور در جبهه، سرانجام در دوم فروردین سال ۱۳۶۳ و در سن ۱۷ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.

اگرچه پدر و مادر این شهید والامقام، سال‌ها پیش در فراغ فرزندشان دار فانی را وداع گفتند و آسمانی شدند، اما امروز پیکر پاک این لاله تازه شناسایی شده بر دستان مردم شهیدپرور اهواز تا آرامگاه ابدی‌اش در قطعه دو گلزار شهدای این کلانشهر به خاک سپرده شد.

شهید «منصور عزیزپور پورمحمدی» با شروع جنگ تحمیلی، به‌عنوان بسیجی از اهواز به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر در منطقه شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع شهدای جاويدالاثر پیوست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیکر شهید «منصور پورعزیز پورمنصوری» در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت بیشتر بخوانید »

نماز بی مانند یک رزمنده وسط آتش جنگ

روایتی از نماز خون‌آلود رزمنده امدادگر در میان پیکرهای مطهر شهدا


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عبدالحسین قاهری» از رزمندگان لشکر ۸ نجف آباد در خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس، ماجرای مجروحیت همرزمانش در عملیات بدر را روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید.

صبح اولین روز عملیات بدر، از قایق‌ها پیاده و وارد کانال‌ عراقی‌ها لب آب شدیم. داخل کانال مملو از جنازه‌های عراقی بود. به خاطر این که تیر مستقیم به ما نخورد، مجبور بودیم سرمان را پایین بگیریم و به صورت نیم خیز و به قول معروف «دولّا دولّا» توی کانال حرکت کنیم. 

با دوتا از بچه‌های گردان ناصر رسیدیم به یک سنگر تیربار که تیربارچی عراقی کشته شده بود و کنار تیربار افتاده بود. پشت سرش، کنار سنگر تیربار، دو شهید والامقام افتاده بودند. به دو نفر همراهم گفتم زود این دو شهید را ببرید لب هور و تحویل قایقران‌ها بدهید. رفتم جلوتر یکی از بچه‌ها مجروح شده بود و از کتفش خون بیرون می‌زد. آستینش را پاره کردم و با باند و پَد جنگی، کتفش را پانسمان کردم.

چون خون زیادی ازش رفته بود و تشنه بود می‌خواست آب بخورد، ولی مانعش شدم. ضعف داشت و توان راه رفتن نداشت. به یکی دیگر از بچه‌های برانکارد به‌دست گفتم بخوابونش روی برانکارد تا با هم ببریمش لب هور. دوباره برگشتم داخل کانال. خودم را رساندم به نیرو‌های آخر کانال. دیدم دو نفر آر.پی.جی.زن که قصد داشتند دولول عراقی را بزنند، تیر دولول خورده بود به پیشانی و سرشان پاشیده بود. با همان کمکی، دو شهید بزرگوار را به لب هور انتقال دادیم.

چون دوست نداشتم پشتم به شهید باشد، آن قسمت برانکارد که سر مطهرشان بود را بلند کردم و توی مسیر برایشان قرآن می‌خواندم و یاد آن لحظه‌ای می‌افتادم که قرار بود که خانواده‌ها بدن‌های مطهر آغشته به خون آنان را ببینند، چه حالی پیدا می‌کردند و با تجسم این خاطرات خودم نیز گریه می‌کردم.

در مسیر گاهی مواقع، کمکی من که قسمت پای شهدا را در دست داشت، دستش را بالا می‌آورد و چون قد بلندی هم داشت، به همین خاطر قسمت سر شهید پایین‌تر می‌شد و خون از گلوی شهدا بیرون می‌زد و روی زانو و پا‌های من می‌ریخت.‌ ای فدای آن قد و قامت به خون غلطیده آن‌ها. آن روز از بس که مجروح پانسمان و شهید منتقل کردم، تمام لباس‌هایم و بادگیرم با خون یکی شده بود. 

موقع ظهر از اول کانال آمدم بیرون و رفتم لب هور. دستانم را شستم و به اصطلاح آبکشی کردم و وضو گرفتم، ولی چون پوتین‌هایم را نمی‌توانستم در بیاورم، روی پوتین مسح کشیدم و حواسم نبود که پوتین‌هایم خونی شده. وضو که تمام شد، تازه فهمیدم و نمی‌دانستم چکار کنم. دوباره دست‌هایم را آبکشی کردم و با همون وضعیّت، نماز ظهر و عصر را خواندم. همینطور تا سه روز من با همین وضع، نمازهایم را می‌خواندم و اعصابم از این‌جور نماز خواندن به هم ریخته بود.

حالا بعد از گذشت چندین سال از آن زمان، دلم لک می‌زند برای خواندن دو رکعت نماز اینطوری. ان‌شاءالله قیامت، همین شهدای والامقام دستم را بگیرند و شفاعتم کنند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از نماز خون‌آلود رزمنده امدادگر در میان پیکرهای مطهر شهدا بیشتر بخوانید »

خط شکنی شهید مهدی باکری در عملیات بدر به روایت یک فرمانده

راز خط‌شکنی شهید مهدی باکری در عملیات بدر به روایت یک فرمانده


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «امین شریعتی» از فرماندهان لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس خاطره‌ای از عملیات بدر و حضور شهید مهدی باکری در این عملیات دارد که در ادامه می‌خوانید.

عملیات بدر و عبور شهید مهدی باکری و نیرو‌های همراهش از دجله، نقطه عطفی در تاریخچه این لشکر بود که منحصر به فرد است. در این عملیات من و شهید باکری صبح زود بعد از نیرو‌های خط‌شکن به اولین سیل‌بند رسیدیم. بچه‌ها از داخل هور آمده و خط را شکسته بودند. جزو اولین نیرو‌هایی بودیم که آنجا رسیدیم. از خطی که شکسته شده بود تا دجله بین ۷ تا ۱۰ کیلومتر فاصله داشتیم. همانجا نشستیم. آقا مهدی گفت چکار کنیم، اگر نرسیم به دجله همه را می‌کشند و قتلگاهی به‌پا می‌شود.

همان جا فی‌البداهه گفت من تکبیر می‌گویم و همه بچه‌ها پشت من راه بیفتند. گفتیم همه را می‌کشند. گفت نه. بچه‌ها توجیه شدند و الله‌اکبر گفته شد و همه با هم حرکت کردیم. با تکبیرش بچه‌ها با شور و اشتیاق و اعتمادی که به آقا مهدی داشتند انگار لشکر عاشورا تبدیل به دو لشکر یا بیشتر شده بود. بلافاصله پشت دجله رسیدیم. یکی از عملیات‌های بسیار با ارزش و در واقع عاشورایی‌ترین عملیات همین عملیات بدر بود.

روز دوم عملیات، مهندسی لشکر یک پل نفر رو، روی دجله نصب کرده بودند و نیرو‌ها به آن سوی دجله رفتند و جاده استراتژیک بصره و العماره را تصرف کردند. شب همان روز قرار شد به اتفاق آقا مهدی برویم به آن سوی دجله پیش نیرو‌های لشکر. ناگهان یک توپ به کنار پل اصابت کرد و من زخمی شدم و مرا به عقب انتقال دادند. یک روز در بیمارستان ماندم، وقتی برگشتم گفتند آقا مهدی شهید شده است. در عملیات بدر شهید باکری و نیروی لشکر واقعا عاشورایی عمل کردند. زمانی که لشکر عاشورا از رودخانه دجله با دو گردان عبور کرد تا جاده استراتژیکی بین بصره و العماره را با وجود دفاع سخت بعثی‌ها تصرف کردند، کسی باور نمی‌کرد که این نیرو‌ها بتوانند از دجله عبور کنند و به غرب این رودخانه بروند.

در آخرین مکالمه شهید باکری با شهید احمد کاظمی، احمد آقا می‌گوید: «مهدی‌ برگرد عقب.» در آن لحظه با وجود فشار بسیار وسیع روی لشکر، چهره‌های دنیایی از مهدی جدا شده بودند و آن سوی عالم را می‌دید. در آنجا به شهید کاظمی می‌گوید: نمی‌دانی اینجا چه جایی است. تو هم بیا. اگر نیایی پشیمان می‌شوی. به تعبیر آقا محسن که در سالگرد شهید باکری صحبتی کرده بود، شهید حمید باکری در عملیات خیبر، ابوالفضلی عمل کرد و مهدی نیز در عملیات بدر، مثل حضرت ابوالفضل (ع) که رفت به سمت علقمه تا آب بیاورد و وقتی جانباز شد روی برگشتن به خیمه‌ها را نداشت، غیرت مهدی هم در آن سوی دجله اجازه بازگشت به او را نمی‌داد.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

راز خط‌شکنی شهید مهدی باکری در عملیات بدر به روایت یک فرمانده بیشتر بخوانید »

عکس ماندگار از یک شهید سه روز مانده به عید

روایت عکاس فرانسوی از شهادت مظولمه نوجوان ایرانی در آستانه نوروز ۱۳۶۳


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «ژان پاولوفسکی» عکاس فرانسوی آژانس عکس سیگما بود که در نقاط مختلفی، چون سودان، لیبی و الجزایر عکاسی کرده و به عنوان یک عکاس جنگی معتبر در جهان شناخته شده است. او در طول جنگ تحمیلی از سوی این آژانس عکس در چند مقطع به جبهه عراق و نیز ایران فرستاده شد. عکس‌هایی که او از جبهه جنگ در عراق گرفته تصویری قدرتمند از جنگ نابرابر این کشور با ایران و شهدای ایرانی که تا آخرین لحظات در برابر دشمن مقاومت کرده‌اند را نشان می‌دهد.

یکی از عکس‌های او که شهیدی را در میان گل‌ها نشان می‌دهد مربوط به اسفند سال ۱۳۶۳ است که در جریان عملیات بدر در حوالی رودخانه فرات گرفته شده است. گل‌های زرد تازه جوانه زده در عکس نشان از آمدن بهار می‌دهد و پیکر شهیدی که در میان آن قرار گرفته و مشخص است سن زیادی ندارد تقابل زیبایی از شهادت و بهار را به نمایش گذاشته است.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت عکاس فرانسوی از شهادت مظولمه نوجوان ایرانی در آستانه نوروز ۱۳۶۳ بیشتر بخوانید »