عملیات بیت المقدس

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود



سوژه ناب و سِری جنگ الکترونیک/جنگال عامل موفقیت عملیات کربلای۵

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علی اصغر زارعی اصالتاً آذری است و در آبان‌ماه ۱۳۳۵ در محله جوادیه به‌دنیا آمد، او دوران دبستان را در همان جوادیه سپری کرد و در دبستان «ادب» درس خواند. زارعی می‌گوید: قبل از انقلاب به جوادیه تگزاس می‌گفتند یعنی شرایط خاص فرهنگی خودش را داشت و از انواع خربکاری‌ها و خلاف‌کاری‌ها در آن بود. ضمن اینکه بسیاری از طبقات پایین جامعه به لحاظ معیشتی در آن قسمت شهر بودند. او طی سپری کردن دبیرستان و دانشگاه فعالیت انقلابی خود را آغاز کرد.

زارعی تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشکده آبادان ادامه داد بیشتر فعالیت‌های انقلابی او در آن دوران بود که زارعی در این‌باره می‌گوید، در آن دوره، شهربانی و کلانترهای آبادان با یک نوع هماهنگی یکپارچه و هماهنگ به انقلاب پیوستند و ما برخی از دوستان را در کلانتری‌ها گذاشتیم و من هم در کلانتری مرکزی بودم یک حساب و کتابی روی سلاح‌ها و مهمات داشتیم و معمولاً خود پاسبان‌ها و نیروهای شهربانی که به گشت می‌رفتند بچه‌های ما را هم برای همراهی می‌بردند که مشکلی پیش نیاید. و بعد دوران خدمت او به ۸ سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی آغاز شد.

در دوران دفاع مقدس در حالی‌که کشورمان با تنگناهای بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرز و بوم راه هرگونه استفاده از فناوری را بسته بودند ابتکارات و خلاقیت‌ها و انجام اقدامات تکلیف گرایانه در جبهه‌ها توانست عملکردی را به‌جای بگذارد که دنیا را به حیرت وا داشته است. تحریم‌های سنگین و کمبود امکانات در این دوره با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه بوده است اما تأثیر ابتکارات و خلاقیت‌ها با تکیه بر توانمندی‌های بومی به تجارب غیرقابل اغماضی بدل گشته است. یگان جنگ الکترونیک که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود از جمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعیین کننده در زمان جنگ اکنون یک تجربه قابل اتکا برای برون رفت از مشکلات موجود به ویژه در حوزه‌های فن‎‌آوری و ارتباطات است.

زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، بی‌اندازه حمایت می‌شد و ۱۴ گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورد استفاده ناتو (ساخت انگلستان) را در اختیار او قرار دادند، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست خالی و درمیان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند با اقدامی ماندگار و البته بسیار مؤثر دست پیدا کنند و بر سیستم و تکنولوژی پیشرفته دشمن فائق آیند.

ایده تأسیس یگان جنگال زمانی به وجود آمد که دست اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقا دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کردند.

در تعریفی که برای جنگ الکترونیک وجود داشت و مبنای کار بود این تعاریف بود که جنگ الکترونیک از ۳ قسمت تشکیل می‌شود الف پشتیبانی جنگ الکترونیک، جنگ ضد الکترونیک و جنگ ضد ِ ضد الکترونیک. کار پشتیبانی جنگ الکترونیک عمدتاً بر این اساس است که شما هر عملیات جنگ الکترونیک را بخواهید انجام دهید در ابتدا منوط به تشخیص طیف الکترومغناطیسی دشمن است که حالا این طیف را درارتباطات عمومی یا در ناوبری و یا در هدایت موشک‌ها و جنگ‌افزارها استفاده می‌کنند. شما باید یک تجهیزاتی داشته باشید که بتوانید طیف الکترومغناطیس مورد نظر را تشخیص بدهید. برای این کار به خاطر طبیعت امواجی که استفاده می‌شود، لازم است تا حدودی به دشمن نزدیک شوید. طول موج و فرکانس هر چقدر بالاتر باشد، بُرد بی‌سیم کوتاه‌تر می‌شود و شما نیاز دارید تا به دشمن بیشتر نزدیک و نزدیک‌تر شوید اولی امواجی که فرکانس‌شان پایین‌تر است چون سیگنال به جو می‌خورد و برمی‌گردد و ارتباطات بُررد بلند شما را تأمین می‌کند، شما در یک فاصله معقولی با دشمن می‌تووانید طیف الکترومغناطیس مورد استفاده را داشته باشید. زمانی‌که دشمن را تشخیص دادید و طیف فرکانسی میزان فعالیت و زمان‌های فعالیت‌های او را به دست آوردید این‌جا تصمیم فرماندهی جنگ یا آن گروه فنی اهمیت دارد که تصمیم بگیرد از فعالیت‌های دشمن چه استفاده‌ای بکند!

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود. خب این یقیناً فرماندهی را به این نقطه رسانده بود که مباحث تخصصی و فنی وزن کاملاً قابل توجهی پیدا کرده و ما هم در این عرصه افراد متخصص خوبی داریم. آن زمان فرماندهی با یک موجی از نیروهای متخصص مواجه بود اعم از دانشجویان دانشگاه‌ها، اساتید و متخصصانی که در سطح کشور وجود داشتند. هر کدام از این افراد وارد هر عرصه‌ای می‌شدند پنجره‌های جدیدی را ایجاد می‌کردند. یحیی نیازی پژوهشگر و نویسنده کتاب جنگ الکترونیک در گفت‌وگوی تفصیلی با ما از جنگال، تفاوت جنگ الکترونیک با شنود و متفاوت بودن تاریخ شفاهی با خاطرات شفاهی می‌گوید.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به اینکه نویسنده بسیاری از کتاب‌های جنگ و دفاع مقدس هستند و با راویان گفت‌وگوهایی داشتید در کتاب «اینجا خط مقدم است» نوع نگارش کتاب با کتاب «جنگ الکترونیک» بسیار متفاوت بود، دلیل این امر و نوع روند نگارش در چیست؟

کتاب «اینجا خط مقدم است» به نوعی «خاطرات شفاهی» بود اما کتاب «جنگ الکترونیک»، «تاریخ شفاهی» است. تاریخ شفاهی روندی را از زندگی شخص تا دوره فعالیت‌های او را روایت می‌کند اما خاطرات شفاهی یک برهه از زمان را روایت می‌کند، یعنی ما به رغم اینکه آقای زرگر (راوی کتاب اینجا خط مقدم است) مسائل مختلفی داشت اما برشی از زندگینامه‌شان بود. ولی این کتاب (جنگ الکترونیک) از تولد تا پایان جنگ است.

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود در درجه اول باید درباره تاریخ شفاهی بگویم که ما در مرکز مطالعات جنگ فعالیت‌های را در این زمینه انجام می‌دهیم که مولفه‌هایی مختلفی را برای چاپ کتاب و تدوین تاریخ شفاهی مدنظر قرار می‌دهیم و در اصل چهار ویژگی مبنای کار ما است، که آن را نسبت به برخی گفت‌وگوهای که تحت عنوان تاریخ شفاهی انجام می‌شود، متمایز می‌کند. با توجه به اینکه تب تاریخ شفاهی بالا است هر کسی فعالیتی را که انجام می‌دهد اسمش را تاریخ شفاهی می‌گذارد. اما مشخصه‌های اصلی تاریخ شفاهی از ۴ مؤلفه اصلی پیروی می‌کند ۱. روند محور، ۲. سندمحور، ۳. روش‌مند ۴. هدف مند. یعنی ما در بخش روند محور، از تولد شخص تا پایان جنگ نگارش را شروع می‌کنیم دلیلش هم این است که خاستگاه اجتماعی فرد و محل رشدش معلوم باشد تا زمانی‌که به انقلاب اسلامی رسیده باشد اگر در دوره انقلاب نقشی داشته شیب نگارش را کند می‌کنیم تا مفصل‌تر گفت‌وگو کنیم و بعد می‌رسیم به ۳۱ شهریور ۵۹ که از این به‌بعد تمام اتفاقات و رویدادها کاملاً بیان می‌شود و جزئیات به صورت کامل و دقیق آورده می‌شود. در بخش سند محور هم سعی می‌کنیم گفت‌وگوهای فرد در دوره‌های جنگ را با اسناد بررسی می‌کنیم برای آن‌که در جاهایی اسناد مبهم است با راوی هماهنگ می‌کنیم که به نوعی واکاوی و بازخوانی در این بخش انجام می‌شود.

کتاب «جنگ الکترونیک» به روایت علی زارعی چه تفاوتی با کتاب شنود و جنگ الکترونیک» به روایت علی اسحاقی دارد؟ این تفاوت‌ها در چه زمینه‌هایی بیشتر نمود داشته پرداخت‌ها یا موضوعات یا اشخاص راوی؟

در حیطه جنگ الکتر ونیک موضوعاتی بود که به‌صورت مکتوب به آن پرداخت نشده بود که البته «مخابرات در جنگ» اولین کتابی بود که من در این زمینه به نگارش درآوردم. اما درباره کتاب‌هایی که به جنگ الکترونیک به نگارش درآمدند اول درباره کتاب جنگ الکترونیک به روایت آقای اسحاقی بگویم. ما تصمیم گرفتیم که در حوزه شنود مجموعه‌ای از کتاب‌ها را به نگارش درآوریم، اما وقتی از شنود صحبت می‌کنیم یعنی زیرمجموعه‌ای از جنگ الکترونیک را عنوان کردیم.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است. کتابی که به روایت آقای اسحاقی منتشر شد شاخه‌ای از جنگ الکترونیک است و اساساً به جنگ الکترونیک ارتباط پیدا نمی‌کند.

در اصل مبدع و مؤسس جنگ الکترونیک دکتر وفا غفاریان است که رئیس جنگ الکترونیک در دوره ۸ سال جنگ هم بود. تیم آقای غفاریان و آقای زارعی جنگ الکترونیک را با این ماموریت‌هایی که گفتم، آغاز می‌کنند.

آقایان غفاریان و زارعی چگونه و با چه امکاناتی به اطلاعات دست پیدا می‌کردند با توجه به اینکه کشور در آن دوران تحریم بود و امکانات و تجهیزات قوی هم نداشتیم و تا چه اندازه کسب اطلاعات و دریافت و شنود پیام‌های عراقی سِری و مخفیانه بود به‌گونه‌ای که حتی اشخاص هیچ اطلاعاتی از جنگ الکترونیک نداشتند و نمی‌دانستند پیام‌ها چگونه شنود می‌شود؟

این اشخاص مطالعات عمیقی هم نسبت به سیستم راکال و رمزکننده‌هایی که غربی‌ها در اختیار صدام گذاشته بودند، داشتند. سیستم راکال ۲۰ وات با برد بلند در همان سال‌های اولیه جنگ توسط شرکت راکال انگلستان در اختیار صدام قرار گرفت که این سیستم‌ها در زمان خودش جز بهترین و قوی‌ترین سیستم‌ها بود (یعنی درباره دوره‌ای صحبت می‌کنیم که در منازل خیلی از شهروندان هم تلفن وجود نداشت در دوره موبایل و اینترنت صحبت نمی‌کنیم) این سیستم تجهیزات سازمانی ناتو بود. اینکه ما می‌گوئیم کشورهایی مختلف از جنگ صدام حمایت کردند یکی از همین موضوع جنگ الکترونیک بود.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود. آقای زارعی هم در آن دوران در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده بود.

آنها با فعالیت‌هایی که داشتند بر روی رمزکننده‌ها کار کردند و مهندسی معکوس انجام دادند و با آنالیزهای بسیار در نهایت توانستند به وسیله یک کد در کسری از ثانیه ماهیت رمز را برای خودشان باز کنند. یعنی دو تا سیستم ارتباطی عراقی‌ها شروع به صحبت می‌کردند متخصصان جنگ الکترونیک کدی را ارسال می‌کردند و led روشن می‌شد و به‌راحتی پیام‌های عراقی را شنود می‌کرد. وقتی عراقی‌ها می‌خواندند پیام‌های (الفوریة و السریة) یعنی آنی و سِری تمام این پیام‌ها را شنود می‌کردند عراقی‌ها به‌گونه‌ای به این سیستم ارسال پیام‌هایشان مطمئن بودند که پیام‌های سری‌شان هم از این طریق ارسال می‌کردند در حالی‌که در آن زمان می‌گفتند پیام‌های سِری را باید نفر می‌برد که به هیچ‌جا درز پیدا نمی‌کرد. بالاخره تجهیزاتی که آن‌ها در اختیار داشتند از ناتو بود و فکرش را هم نمی‌کردند کسی پیام‌هایشان را شنود کند.

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود

مثلاً اگر بخواهم مصداقی بیان کنم اگر ما در عملیات فاو توانستیم از حضور دشمن باخبر شویم یکی از دلایل‌اش این بود که از طریق شنود و جنگال زودتر اطلاعات رسیده بود. یعنی با دقت تمام آقای زارعی در این کتاب می‌گویند وقتی عراقی‌ها از دژبانی عبور می‌کردند، لحظه به لحظه تمام اطلاعات را به یگان‌ها می‌دادند.

یا اگر درباره عملیات کربلای ۵ هم اگر بخواهم درباره تأثیر موفقیت‌آمیز شنود و جنگال‌ها بگویم، زمانی‌که عملیات کربلای ۴ با ناکامی مواجه شد و عملیات کربلای ۵ ظرف ۱۵ روز برنامه‌ریزی شد یکی از مؤلفه‌های تصمیم‌ساز برای فرماندهی همین اطلاعاتی بود که از جنگال رسید. زیرا عراقی‌ها فکر کرده‌بودند که در عملیات قبلی به پیروزی رسیده‌اند و تمام نیروهایشان را به مرخصی فرستاده بودند و ایرانی‌ها هم به همین علت با عقب‌نشینی عراقی‌ها، تصمیم به حمله گرفتند و عملیات کربلای ۵ به موفقیت منجر شد.

دلیل سِری بودن جنگ الکترونیک چیست؟ با توجه به اینکه خود شما در آن دوران در مخابرات سپاه فعالیت داشتید اما از این نیروها و جنگ الکترونیک خبری نداشتید؟

در مدت زمان ۶ ماه تا یک سال برخی از افراد در اتاق ایزوله مانده بودند تا کار پژوهشی و مطالعاتی را در زمینه جنگ الکترونیک انجام دهند که این مطالعات بسیار شکننده بود. بعد یکسری تجهیزات می‌خواستند چون نمی‌توانستند دقیقاً عنوان کنند که برای چه کاری می‌خواستند به سختی تجهیزات را جمع‌آوری کردند. حتی زمانی که آقای رضایی در بازدید از دانشگاه صنعتی شریف رفته بود و مطالبه کرده بود که به جنگ کمک کنند هنوز خیلی مطلع نبود که در جنگال چه اتفاقاتی رخ می‌دهد البته آقای غفاریان به عنوان مسئول این کار و آقای زارعی به عنوان جانشین، آقای رضایی را در جریان می‌گذاشتند اما از جزئیات خبری نداشتند. دلیل‌اش این بود که اگر به تمامی فرماندهان در همه سطوح اطلاعات جنگال داده شود و این پخش شود، امکان دارد این پروژه مهم از دست برود. بنابراین در سطح شنود خیلی‌ها مطلع بودند که اطلاعات گرفته می‌شود اما دقیقاً نمی‌دانستند از چه طریق و با چه روشی است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علی اصغر زارعی اصالتاً آذری است و در آبان‌ماه ۱۳۳۵ در محله جوادیه به‌دنیا آمد، او دوران دبستان را در همان جوادیه سپری کرد و در دبستان «ادب» درس خواند. زارعی می‌گوید: قبل از انقلاب به جوادیه تگزاس می‌گفتند یعنی شرایط خاص فرهنگی خودش را داشت و از انواع خربکاری‌ها و خلاف‌کاری‌ها در آن بود. ضمن اینکه بسیاری از طبقات پایین جامعه به لحاظ معیشتی در آن قسمت شهر بودند. او طی سپری کردن دبیرستان و دانشگاه فعالیت انقلابی خود را آغاز کرد.

زارعی تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشکده آبادان ادامه داد بیشتر فعالیت‌های انقلابی او در آن دوران بود که زارعی در این‌باره می‌گوید، در آن دوره، شهربانی و کلانترهای آبادان با یک نوع هماهنگی یکپارچه و هماهنگ به انقلاب پیوستند و ما برخی از دوستان را در کلانتری‌ها گذاشتیم و من هم در کلانتری مرکزی بودم یک حساب و کتابی روی سلاح‌ها و مهمات داشتیم و معمولاً خود پاسبان‌ها و نیروهای شهربانی که به گشت می‌رفتند بچه‌های ما را هم برای همراهی می‌بردند که مشکلی پیش نیاید. و بعد دوران خدمت او به ۸ سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی آغاز شد.

در دوران دفاع مقدس در حالی‌که کشورمان با تنگناهای بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرز و بوم راه هرگونه استفاده از فناوری را بسته بودند ابتکارات و خلاقیت‌ها و انجام اقدامات تکلیف گرایانه در جبهه‌ها توانست عملکردی را به‌جای بگذارد که دنیا را به حیرت وا داشته است. تحریم‌های سنگین و کمبود امکانات در این دوره با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه بوده است اما تأثیر ابتکارات و خلاقیت‌ها با تکیه بر توانمندی‌های بومی به تجارب غیرقابل اغماضی بدل گشته است. یگان جنگ الکترونیک که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود از جمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعیین کننده در زمان جنگ اکنون یک تجربه قابل اتکا برای برون رفت از مشکلات موجود به ویژه در حوزه‌های فن‎‌آوری و ارتباطات است.

زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، بی‌اندازه حمایت می‌شد و ۱۴ گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورد استفاده ناتو (ساخت انگلستان) را در اختیار او قرار دادند، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست خالی و درمیان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند با اقدامی ماندگار و البته بسیار مؤثر دست پیدا کنند و بر سیستم و تکنولوژی پیشرفته دشمن فائق آیند.

ایده تأسیس یگان جنگال زمانی به وجود آمد که دست اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقا دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کردند.

در تعریفی که برای جنگ الکترونیک وجود داشت و مبنای کار بود این تعاریف بود که جنگ الکترونیک از ۳ قسمت تشکیل می‌شود الف پشتیبانی جنگ الکترونیک، جنگ ضد الکترونیک و جنگ ضد ِ ضد الکترونیک. کار پشتیبانی جنگ الکترونیک عمدتاً بر این اساس است که شما هر عملیات جنگ الکترونیک را بخواهید انجام دهید در ابتدا منوط به تشخیص طیف الکترومغناطیسی دشمن است که حالا این طیف را درارتباطات عمومی یا در ناوبری و یا در هدایت موشک‌ها و جنگ‌افزارها استفاده می‌کنند. شما باید یک تجهیزاتی داشته باشید که بتوانید طیف الکترومغناطیس مورد نظر را تشخیص بدهید. برای این کار به خاطر طبیعت امواجی که استفاده می‌شود، لازم است تا حدودی به دشمن نزدیک شوید. طول موج و فرکانس هر چقدر بالاتر باشد، بُرد بی‌سیم کوتاه‌تر می‌شود و شما نیاز دارید تا به دشمن بیشتر نزدیک و نزدیک‌تر شوید اولی امواجی که فرکانس‌شان پایین‌تر است چون سیگنال به جو می‌خورد و برمی‌گردد و ارتباطات بُررد بلند شما را تأمین می‌کند، شما در یک فاصله معقولی با دشمن می‌تووانید طیف الکترومغناطیس مورد استفاده را داشته باشید. زمانی‌که دشمن را تشخیص دادید و طیف فرکانسی میزان فعالیت و زمان‌های فعالیت‌های او را به دست آوردید این‌جا تصمیم فرماندهی جنگ یا آن گروه فنی اهمیت دارد که تصمیم بگیرد از فعالیت‌های دشمن چه استفاده‌ای بکند!

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود. خب این یقیناً فرماندهی را به این نقطه رسانده بود که مباحث تخصصی و فنی وزن کاملاً قابل توجهی پیدا کرده و ما هم در این عرصه افراد متخصص خوبی داریم. آن زمان فرماندهی با یک موجی از نیروهای متخصص مواجه بود اعم از دانشجویان دانشگاه‌ها، اساتید و متخصصانی که در سطح کشور وجود داشتند. هر کدام از این افراد وارد هر عرصه‌ای می‌شدند پنجره‌های جدیدی را ایجاد می‌کردند. یحیی نیازی پژوهشگر و نویسنده کتاب جنگ الکترونیک در گفت‌وگوی تفصیلی با ما از جنگال، تفاوت جنگ الکترونیک با شنود و متفاوت بودن تاریخ شفاهی با خاطرات شفاهی می‌گوید.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به اینکه نویسنده بسیاری از کتاب‌های جنگ و دفاع مقدس هستند و با راویان گفت‌وگوهایی داشتید در کتاب «اینجا خط مقدم است» نوع نگارش کتاب با کتاب «جنگ الکترونیک» بسیار متفاوت بود، دلیل این امر و نوع روند نگارش در چیست؟

کتاب «اینجا خط مقدم است» به نوعی «خاطرات شفاهی» بود اما کتاب «جنگ الکترونیک»، «تاریخ شفاهی» است. تاریخ شفاهی روندی را از زندگی شخص تا دوره فعالیت‌های او را روایت می‌کند اما خاطرات شفاهی یک برهه از زمان را روایت می‌کند، یعنی ما به رغم اینکه آقای زرگر (راوی کتاب اینجا خط مقدم است) مسائل مختلفی داشت اما برشی از زندگینامه‌شان بود. ولی این کتاب (جنگ الکترونیک) از تولد تا پایان جنگ است.

زارعی در بخشی از کتاب می‌گوید، ما بعد از عملیات بیت‌المقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه می‌شدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشک‌ها، توپ‌ها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همین‌طور بود در درجه اول باید درباره تاریخ شفاهی بگویم که ما در مرکز مطالعات جنگ فعالیت‌های را در این زمینه انجام می‌دهیم که مولفه‌هایی مختلفی را برای چاپ کتاب و تدوین تاریخ شفاهی مدنظر قرار می‌دهیم و در اصل چهار ویژگی مبنای کار ما است، که آن را نسبت به برخی گفت‌وگوهای که تحت عنوان تاریخ شفاهی انجام می‌شود، متمایز می‌کند. با توجه به اینکه تب تاریخ شفاهی بالا است هر کسی فعالیتی را که انجام می‌دهد اسمش را تاریخ شفاهی می‌گذارد. اما مشخصه‌های اصلی تاریخ شفاهی از ۴ مؤلفه اصلی پیروی می‌کند ۱. روند محور، ۲. سندمحور، ۳. روش‌مند ۴. هدف مند. یعنی ما در بخش روند محور، از تولد شخص تا پایان جنگ نگارش را شروع می‌کنیم دلیلش هم این است که خاستگاه اجتماعی فرد و محل رشدش معلوم باشد تا زمانی‌که به انقلاب اسلامی رسیده باشد اگر در دوره انقلاب نقشی داشته شیب نگارش را کند می‌کنیم تا مفصل‌تر گفت‌وگو کنیم و بعد می‌رسیم به ۳۱ شهریور ۵۹ که از این به‌بعد تمام اتفاقات و رویدادها کاملاً بیان می‌شود و جزئیات به صورت کامل و دقیق آورده می‌شود. در بخش سند محور هم سعی می‌کنیم گفت‌وگوهای فرد در دوره‌های جنگ را با اسناد بررسی می‌کنیم برای آن‌که در جاهایی اسناد مبهم است با راوی هماهنگ می‌کنیم که به نوعی واکاوی و بازخوانی در این بخش انجام می‌شود.

کتاب «جنگ الکترونیک» به روایت علی زارعی چه تفاوتی با کتاب شنود و جنگ الکترونیک» به روایت علی اسحاقی دارد؟ این تفاوت‌ها در چه زمینه‌هایی بیشتر نمود داشته پرداخت‌ها یا موضوعات یا اشخاص راوی؟

در حیطه جنگ الکتر ونیک موضوعاتی بود که به‌صورت مکتوب به آن پرداخت نشده بود که البته «مخابرات در جنگ» اولین کتابی بود که من در این زمینه به نگارش درآوردم. اما درباره کتاب‌هایی که به جنگ الکترونیک به نگارش درآمدند اول درباره کتاب جنگ الکترونیک به روایت آقای اسحاقی بگویم. ما تصمیم گرفتیم که در حوزه شنود مجموعه‌ای از کتاب‌ها را به نگارش درآوریم، اما وقتی از شنود صحبت می‌کنیم یعنی زیرمجموعه‌ای از جنگ الکترونیک را عنوان کردیم.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است.

جنگ الکترونیک شامل ۵ مأموریت مهم است، «شنود»، «ردیابی»، «اختلال در سیستم ارتباطی دشمن»، «جنگ ضد ِ ضد الکترونیک» و «پشتیبانی» از موضوعات جنگ الکترونیک است. کتابی که به روایت آقای اسحاقی منتشر شد شاخه‌ای از جنگ الکترونیک است و اساساً به جنگ الکترونیک ارتباط پیدا نمی‌کند.

در اصل مبدع و مؤسس جنگ الکترونیک دکتر وفا غفاریان است که رئیس جنگ الکترونیک در دوره ۸ سال جنگ هم بود. تیم آقای غفاریان و آقای زارعی جنگ الکترونیک را با این ماموریت‌هایی که گفتم، آغاز می‌کنند.

آقایان غفاریان و زارعی چگونه و با چه امکاناتی به اطلاعات دست پیدا می‌کردند با توجه به اینکه کشور در آن دوران تحریم بود و امکانات و تجهیزات قوی هم نداشتیم و تا چه اندازه کسب اطلاعات و دریافت و شنود پیام‌های عراقی سِری و مخفیانه بود به‌گونه‌ای که حتی اشخاص هیچ اطلاعاتی از جنگ الکترونیک نداشتند و نمی‌دانستند پیام‌ها چگونه شنود می‌شود؟

این اشخاص مطالعات عمیقی هم نسبت به سیستم راکال و رمزکننده‌هایی که غربی‌ها در اختیار صدام گذاشته بودند، داشتند. سیستم راکال ۲۰ وات با برد بلند در همان سال‌های اولیه جنگ توسط شرکت راکال انگلستان در اختیار صدام قرار گرفت که این سیستم‌ها در زمان خودش جز بهترین و قوی‌ترین سیستم‌ها بود (یعنی درباره دوره‌ای صحبت می‌کنیم که در منازل خیلی از شهروندان هم تلفن وجود نداشت در دوره موبایل و اینترنت صحبت نمی‌کنیم) این سیستم تجهیزات سازمانی ناتو بود. اینکه ما می‌گوئیم کشورهایی مختلف از جنگ صدام حمایت کردند یکی از همین موضوع جنگ الکترونیک بود.

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود. آقای زارعی هم در آن دوران در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده بود.

آنها با فعالیت‌هایی که داشتند بر روی رمزکننده‌ها کار کردند و مهندسی معکوس انجام دادند و با آنالیزهای بسیار در نهایت توانستند به وسیله یک کد در کسری از ثانیه ماهیت رمز را برای خودشان باز کنند. یعنی دو تا سیستم ارتباطی عراقی‌ها شروع به صحبت می‌کردند متخصصان جنگ الکترونیک کدی را ارسال می‌کردند و led روشن می‌شد و به‌راحتی پیام‌های عراقی را شنود می‌کرد. وقتی عراقی‌ها می‌خواندند پیام‌های (الفوریة و السریة) یعنی آنی و سِری تمام این پیام‌ها را شنود می‌کردند عراقی‌ها به‌گونه‌ای به این سیستم ارسال پیام‌هایشان مطمئن بودند که پیام‌های سری‌شان هم از این طریق ارسال می‌کردند در حالی‌که در آن زمان می‌گفتند پیام‌های سِری را باید نفر می‌برد که به هیچ‌جا درز پیدا نمی‌کرد. بالاخره تجهیزاتی که آن‌ها در اختیار داشتند از ناتو بود و فکرش را هم نمی‌کردند کسی پیام‌هایشان را شنود کند.

با توجه به وضعیت تحریم آن دوران که در محاصره سیاسی و اجتماعی بودیم، اما تجهیزات مورد نیازمان را از دشمنان به غنیمت می‌گرفتیم. بخشی زیادی از این تجهیزات به دست رزمندگان اسلام افتاد وقتی یگان جنگ الکترونیک شکل گرفت آقای غفاریان که در این سیستم تبحر داشتند گروهی را تشکیل دادند که آقای زارعی هم جز این گروه بود

مثلاً اگر بخواهم مصداقی بیان کنم اگر ما در عملیات فاو توانستیم از حضور دشمن باخبر شویم یکی از دلایل‌اش این بود که از طریق شنود و جنگال زودتر اطلاعات رسیده بود. یعنی با دقت تمام آقای زارعی در این کتاب می‌گویند وقتی عراقی‌ها از دژبانی عبور می‌کردند، لحظه به لحظه تمام اطلاعات را به یگان‌ها می‌دادند.

یا اگر درباره عملیات کربلای ۵ هم اگر بخواهم درباره تأثیر موفقیت‌آمیز شنود و جنگال‌ها بگویم، زمانی‌که عملیات کربلای ۴ با ناکامی مواجه شد و عملیات کربلای ۵ ظرف ۱۵ روز برنامه‌ریزی شد یکی از مؤلفه‌های تصمیم‌ساز برای فرماندهی همین اطلاعاتی بود که از جنگال رسید. زیرا عراقی‌ها فکر کرده‌بودند که در عملیات قبلی به پیروزی رسیده‌اند و تمام نیروهایشان را به مرخصی فرستاده بودند و ایرانی‌ها هم به همین علت با عقب‌نشینی عراقی‌ها، تصمیم به حمله گرفتند و عملیات کربلای ۵ به موفقیت منجر شد.

دلیل سِری بودن جنگ الکترونیک چیست؟ با توجه به اینکه خود شما در آن دوران در مخابرات سپاه فعالیت داشتید اما از این نیروها و جنگ الکترونیک خبری نداشتید؟

در مدت زمان ۶ ماه تا یک سال برخی از افراد در اتاق ایزوله مانده بودند تا کار پژوهشی و مطالعاتی را در زمینه جنگ الکترونیک انجام دهند که این مطالعات بسیار شکننده بود. بعد یکسری تجهیزات می‌خواستند چون نمی‌توانستند دقیقاً عنوان کنند که برای چه کاری می‌خواستند به سختی تجهیزات را جمع‌آوری کردند. حتی زمانی که آقای رضایی در بازدید از دانشگاه صنعتی شریف رفته بود و مطالبه کرده بود که به جنگ کمک کنند هنوز خیلی مطلع نبود که در جنگال چه اتفاقاتی رخ می‌دهد البته آقای غفاریان به عنوان مسئول این کار و آقای زارعی به عنوان جانشین، آقای رضایی را در جریان می‌گذاشتند اما از جزئیات خبری نداشتند. دلیل‌اش این بود که اگر به تمامی فرماندهان در همه سطوح اطلاعات جنگال داده شود و این پخش شود، امکان دارد این پروژه مهم از دست برود. بنابراین در سطح شنود خیلی‌ها مطلع بودند که اطلاعات گرفته می‌شود اما دقیقاً نمی‌دانستند از چه طریق و با چه روشی است.



منبع خبر

«جنگال» عامل موفقیت عملیات کربلای۵ بود بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان «شاه حسینی» آسمانی شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاجیه خانم «توران طیرانی یوسف آبادی» مادر مکرمه شهیدان «سعید، حسین و محمدحسن شاه حسینی»، پس از سال‌ها تحمل رنج دوری از فرزندانش در سن ۸۵ سالگی دارفانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

شهیدان «محمدحسن شاه حسینی» سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت‌المقدس، «حسین شاه حسینی» سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی و «سعید شاه حسینی» سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت رسیدند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

مادر شهیدان «شاه حسینی» آسمانی شد بیشتر بخوانید »

بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس درگذشت امیر پورداراب را تسلیت گفت


بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس درگذشت امیر پورداراب را تسلیت گفتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‎پرس، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در پیامی درگذشت امیر سرتیپ دوم سعید پورداراب عضو شورای هماهنگی حفظ آثار و نشرارزش‌های دفاع مقدس کشور را تسلیت گفت.

در این پیام آمده است:

«من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.

درگذشت امیر سرافراز ارتش اسلام سرتیپ دوم سعید پورداراب عضو شورای هماهنگی حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و از یادگاران سال‌های حماسه و ایثار و از فرماندهان غیور لشکر ۲۱حمزه سیدالشهدا باعث تاسف و تالم خاطر گردید.

حماسه و رشادت‌های این فرمانده شجاع، مخلص، ولایتمدار و خستگی‌ناپذیر در آزادسازی خرمشهر و عملیات‌های دوران دفاع مقدس که منجر به دریافت نشان‌های فتح ۲و ۳ از فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) گردید، خود گواهی بر قابلیت ها، توانمندی و جایگاه والا و ارزشمند آن مرحوم است و از حافظه ملت بزرگ ایران پاک نخواهد شد.

بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس درگذشت آن سرباز وطن و ولایت را به آحاد ارتشیان غیور، خانواده محترم و بازماندگان گرامی تسلیت گفته و از درگاه ایزد منان برای آن مرحوم، غفران و رحمت واسعه الهی و همنشینی با همرزمان شهیدش و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسالت دارد.»

انتهای پیام/ 221



منبع خبر

بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس درگذشت امیر پورداراب را تسلیت گفت بیشتر بخوانید »

فرود نابجای بالگردی که بساط جوک‌سازی رزمندگان را مهیا کرد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، علی یعقوبی با حضور نسبتا طولانی در جبهه‌های دفاع مقدس، خاطرات زیادی را با خود به یادگار آورده که هر از چند گاهی با بیان یکی از آنها، ما را از روز‌ها و ماه‌های دهه ۹۰ به دل میدان جنگ در دهه ۶۰ می‌برد. خاطراتی که همه‌اش تلخی و ناراحتی نیست، یعنی با وجود رزمندگانی مثل علی آقا که در سال ۶۱، فقط ۱۵ سال داشتند، طبیعی است که شیطنت‌هایشان گاهی خنده به لب آدم بنشاند.

علی یعقوبی در بیان خاطره‌ای که از عملیات بیت‌المقدس به خاطر دارد، اظهار داشت: «به لحاظ صعب‌العبور بودن مسیر، مجروحان را با بالگرد به عقب می‌فرستادیم. من و حبیب باباخانی شدیم مسئول و مجروحان را بر حسب شدت مجروحیت سوار بالگرد می‌کردیم. آن روز مجروح کم بود. خلبان گفت که بیا با من برویم و برگردیم. مجروح‌ها را سوار کردیم و بالگرد با سلام و صلوات بلند شد. از بلند شدن بالگرد خیلی نگذشته بود که با بی‌سیم به خلبان اطلاع دادند بعثی‌‎ها خط هوایی تردد بالگرد را پیدا کرده‌اند!

علی یعقوبی

وسط راه بودیم که سروکله یکی از میگ‌های عراقی پیدا شد. خلبان بلافاصله حالت اضطراری اعلام کرد و با مهارت شروع کرد به مانور دادن میان شیار‌ها و دره‌هایی که اطرافش را صخره‌های بلند گرفته بودند.

شرایط آنقدر ترسناک شده بود که فکر می‌کردم هر آن ممکن است ملخ بالگرد با دیواره‌ شیار‌ها برخورد کند. بالگرد کلی پیچ و تاب خورد تا بالاخره میگ عراقی نتوانست موشک را روی بالگرد قفل کند و ما از آن معرکه جان به در بردیم. میگ عراقی هم دست از سر ما که برایش مثل یک لقمه چرب بودیم، برداشت.

مجروح‌ها را پیاده کردیم و برگشتیم. تعدادی مجروح هجوم آورده بودند که زودتر سـوار شوند. من زمین هموارتری را به خلبان نشان دادم و گفتم که لطفا آنجا بنشین که زمین صاف‌تر است. بنده خدا باشه‌ای گفت و کمی اوج گرفت. ۲۰ – ۳۰ تا توالت صحرایی که سه طرفش پلیت (ورقه) آهنی بود و جلوی درش پتو آویزان کرده بودند، کنار محوطه بود. نگاهم ناخودآگاه از بالا به پایین افتاد. حدود ۱۰ نفر در توالت‌ها نشسته بودند و از روی حیا نیم‎نگاهی به بالگرد داشتند. کم‌کم ارتفاع را کم کردیم. باد بالگرد آنقدر زیاد بود که این توالت‌های صحرایی به اینطرف و آنطرف پرت می‌شدند. بیچاره بچه‌ها نیم‌خیز نیم‌خیز از توالت‌ها پا به فرار می‌گذاشتند.

علی یعقوبی

زمین که نشستیم، صدای اعتراض بچه‌ها بلند بود. خلبان هم در عین خونسردی مرا نشانشان داد و گفت که برادر یعقوبی دستور دادند. بچه‌ها را که نگاه کردم، از نگاهشان آتش می‌بارید. خودم می‌دانستم دنبال فرصتی هستند تا با یک جشن پتو از خجالتم دربیایند. من هم که دستشان را خوانده بودم، با کشیدن کلاه بادگیر روی سرم و بستن چفیه به صورتم، دو سه روزی فراری بودم تا غضبشان فروکش کند.»

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

فرود نابجای بالگردی که بساط جوک‌سازی رزمندگان را مهیا کرد بیشتر بخوانید »