عملیات خیبر

شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم(ع) در دفاع مقدس تدوین شود

لزوم تدوین شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) در دفاع مقدس

rewrite this title لزوم تدوین شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) در دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار «غلامرضا سلیمانی» رئیس سازمان بسیج مستضعفین امروز (پنجشنبه) در جلسه هم‌اندیشی کنگره شهدای چهارمحال و بختیاری در سال ۱۴۰۴، با اشاره به اهمیت تدوین شناسنامه عملکرد مردم و رزمندگان لشکر عملیاتی و تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: تکمیل تاریخ شفاهی با موضوع نقش فرماندهان و رزمندگان استان چهارمحال و بختیاری در دوران دفاع مقدس تدوین شود.
 
سردار سلیمانی افزود: برای برگزاری دومین یادواره شهدای استان از تجربیات استان‌های دیگر و کنگره‌های برگزار شده در سال‌های گذشته در استان استفاده شود.
 
وی با یادآوری گوشه‌ای از رشادت‌ها و افتخار آفرینی‌های رزمندگان تیپ قمربنی هاشم (ع) در مناطق مختلف عملیاتی از جمله؛ انهدام پل جویبر، کربلای ۵ و عبور از هور در عملیات خیبر که بیش از ۱۲ ساعت رزمندگان این یگان روی آب بودند، گفت: با ساخت فیلم‌های سینمایی این افتخارات نمایش داده شوند.
 
استاندار چهارمحال و بختیاری نیز در این جلسه با اشاره به حضور حداکثری مردم استان در انتخابات اخیر گفت: مردم استان‌های زاگرس‌نشین و از جمله چهارمحال و بختیاری، در صحنه‌های مختلف پاسداری از انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس حضور چشمگیری داشته‌اند.
 
غلامعلی حیدری با بیان خاطراتی از فداکاری رزمندگان استان در دوران دفاع مقدس، افزود: همه باید تلاش کنیم تا یک کنگره به یاد ماندنی و در شأن و جایگاه مردم استان برگزار شود.
 
فرمانده سپاه حضرت قمر بنی‌هاشم (ع) چهارمحال و بختیاری نیز گفت: دومین کنگره شهدای استان در سال ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد.
 
سردار علی محمد اکبری افزود: فرماندهان و رزمندگان و مردم ولایتمدار استان نقش مهمی قبل از انقلاب و بعد از آن در دفاع از ارزش ها داشتند و در جبهه مقاومت ودفاع از حرم اهل‌ بیت (ع) نیز افتخارآفرینی کردند.
 
وی گفت: شهید بسیجی مدافع حرم، نخستین شهید جامعه پزشکی مدافع حرم و نخستین شهید مهندسی در دفاع از حرم متعلق به این استان است.
 
سردار اکبری با اشاره به برگزاری یادواره ۱۱ هزار شهید جامعه عشایری کشور به نحو مطلوب به میزبانی استان افزود: استان ما غنی است و ظرفیت‌های بسیار خوبی برای برگزاری کنگره‌ای متفاوت از گذشته داریم.
 
در این جلسه حاضران پیرامون برنامه‌های مهم اجرایی در راستای برگزاری دومین کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری در سال ۱۴۰۴ هم اندیشی کردند.
 
نخستین کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری سال ۱۳۹۴ برگزار شد.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لزوم تدوین شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) در دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم(ع) در دفاع مقدس تدوین شود

شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم(ع) در دفاع مقدس تدوین شود

rewrite this title شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم(ع) در دفاع مقدس تدوین شود


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار «غلامرضا سلیمانی» رییس سازمان بسیج مستضعفین امروز (پنجشنبه) در جلسه هم اندیشی کنگره شهدای چهارمحال وبختیاری در سال ۱۴۰۴ افزود: برای برگزاری دومین یادواره شهدای استان از تجربیات استان‌های دیگر و کنگره‌های برگزار شده در سال‌های گذشته در استان استفاده شود.
 
وی با یادآوری گوشه‌ای از رشادت‌ها و افتخار آفرینی‌های رزمندگان تیپ قمربنی هاشم (ع) در مناطق مختلف عملیاتی از جمله؛ انهدام پل جویبر، کربلای ۵ و عبور از هور در عملیات خیبر که بیش از ۱۲ ساعت رزمندگان این یگان روی آب بودند، گفت: با ساخت فیلم‌های سینمایی این افتخارات نمایش داده شوند.
 
استاندار چهارمحال و بختیاری نیز در این جلسه با اشاره به حضور حداکثری مردم استان در انتخابات اخیر گفت: مردم استان‌های زاگرس نشین و از جمله چهارمحال و بختیاری، در صحنه‌های مختلف پاسداری از انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس حضور چشمگیری داشته‌اند .
 
غلامعلی حیدری با بیان خاطراتی از فداکاری رزمندگان استان در دوران دفاع مقدس، افزود: همه باید تلاش کنیم تا یک کنگره به یاد ماندنی و در شأن و جایگاه مردم استان برگزار شود.
 
فرمانده سپاه حضرت قمر بنی‌هاشم(ع) چهارمحال و بختیاری نیز گفت: دومین کنگره شهدای استان در سال ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد.
 
سردار علی محمد اکبری افزود: فرماندهان و رزمندگان و مردم ولایتمدار استان نقش مهمی قبل از انقلاب و بعد از آن در دفاع از ارزش ها داشتند و در جبهه مقاومت ودفاع از حرم اهل‌بیت نیز افتخاری آفرینی کردند.
 
وی گفت: شهید بسیجی مدافع حرم، نخستین شهید جامعه پزشکی مدافع حرم و نخستین شهید مهندسی در دفاع از حرم متعلق به این استان است.
 
وی با اشاره به برگزاری یادواره ۱۱ هزار شهید جامعه عشایری کشور به نحو مطلوب به میزبانی استان افزود: استان ما غنی است و ظرفیت‌های بسیار خوبی برای برگزاری کنگره‌ای متفاوت از گذشته داریم.
 
در این جلسه حاضران پیرامون برنامه‌های مهم اجرایی در راستای برگزاری دومین کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری در سال ۱۴۰۴ هم اندیشی کردند.
 
نخستین کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری سال ۱۳۹۴ برگزار شد.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شناسنامه عملکرد رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم(ع) در دفاع مقدس تدوین شود بیشتر بخوانید »

عشق به امام خمینی یک شهید که او را عاشق امام مهدی (عج) کرده بود

عشق به امام خمینی یک شهید که او را عاشق امام مهدی (عج) کرده بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آن زمان که هنوز کمیته امداد به شکل امروز درنیامده بود و افراد مشغول به کار در آن همگی امدادگر محسوب می‌شدند، شکرالله افتخاری وارد کمیته امداد شهرستان ارومیه شد، سال ۱۳۶۱ بود و اوج جنگ تحمیلی، شکرالله، اما دلش طاقت ماندن در ارومیه را نداشت، به عنوان بسیجی داوطلب رفتن به جبهه شد، یک سال بعد یعنی دی سال ۱۳۶۲ به از طریق لشکر ۳۱ عاشورا به جبهه رفت و در عملیات خیبر که ۱۳ اسفند انجام شد شرکت کرد و در جزیره مجنون به شهادت رسید.

مهدی برادر کوچکتر شهید درباره او گفت: ما پنج برادر و سه خواهر بودیم. شکرالله تحصیلات ابتدایی را در خوی تمام کرد و راهنمایی به مدرسه صائب رفت. از وقتی او را شناختم انسان وارسته، متدین، سالم و مذهبی‌ای بود. باهم به مسجد می‌رفتیم و دائما درباره مسائل دینی و انسانی صحبت می‌کردیم هر زمان فراغتی حاصل می‌کرد مرا به دعای کمیل و ندبه و توسل می‌برد. خیلی رئوف و مهربان بود و احترام پدر مادرش را نگه می‌داشت. چون بزرگتر از ما بود در واقع الگوی ما محسوب می‌شد. منش و رفتارش در محله و مسجد زبانزد خاص و عام بود.

وی ادامه داد: برون گرا بود و، چون در حرف و عملش صداقت داشت بسیاری از دوستانش جذب این اخلاق و رفتار می‌شدند. در عین حال کمی هم در مسائل دینی سختگیر بود. سال ۱۳۶۱ که وارد کمیته امداد شد هنوز پست سازمانی وجود نداشت و همه امدادگر بودند، اما از دستخط هایش یادم هست در قسمت روابط عمومی بود.

افتخاری تصریح کرد: کار‌های کمیته امداد که تمام می‌شد اگر کار فردی داشت به سراغ آن می‎‌رفت اگر نه، به کار‌های جمعی و پایگاه بسیج می‌رسید. نقاشی خوب می‌کشید و کار تزئینات مثل کاغذدیواری را خوب انجام می‌داد. در ورودی هال خانه بزرگ نوشته بود بی عشق خمینی، نتوان عاشق مهدی شد.

وی ادامه داد: قبل اینکه رسمی به جبهه برود چند بار به منطقه تمرچین برای درگیری‌هایی که در منطقه بود رفت که در قالب ماموریت‌های یک روزه بود. سال ۱۳۶۱ در طرح لبیک یا خمینی شرکت کرد و به جبهه رفت. مادر کمی بی تابی کرد، ولی رضایتش را گرفت. مدتی بعد با حمید باکری که قائم مقام لشکر ۲۱ عاشورا بود در عملیات خیبر شرکت کرد.

برادر شهید توضیح داد: یک روز از مدرسه آمدم خانه و دیدم همه ناراحت هستند، گفتند از بنیاد شهید خبر آوردند شکرالله مفقودالاثر شده، مادرم باورش نمی‌شد، چون علاقه خاصی به او داشت. مدتی روحی روانی مریض شد و برای اینکه کمی حال و هوایش عوض شود خانه را فروختیم و به جای دیگری نقل مکان کردیم. سال ۱۳۷۴ من در دانشگاه بودم که برادرم تماس گرفت و گفت از معراج شهدا تماس گرفتند که تعدادی از پیکر‌های شهدا آمده برای شناسایی بیایید. رفتیم معراج، ۳۰، ۴۰ تابوت آنجا بود که یکی برای برادرم بود. تعدادی استخوان و پلاک آوردند که وقتی به مادر که گفتیم دوباره از تو ناراحتیش شروع شد، ولی خداراشکر از آن حالت برزخی درآمد. من افتخار می‌کنم برادرم به عنوان داوطلب بسیجی برای کیان اسلامی و وطنش رفت و شهید شد.

بهروز سیامی ملکی همکار شهید گفت: من اکثرا در ماموریت بودم یک روز به کمیته امداد آمدم و شهید شکرالله را دیدم که گفتند همکار جدید است. ریش بلند و ظاهر مذهبی داشت. همیشه نماز اول وقت می‌خواند و ماهم نماز اول وقت را از او یاد گرفتیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عشق به امام خمینی یک شهید که او را عاشق امام مهدی (عج) کرده بود بیشتر بخوانید »

روایت همسر شهید «مهدی باکری» از آخرین دیدار با همسرش/ روایت شهید «مهدی باکری» از نحوه شهادت در خواب همسرش/ قهرمان من

رویای صادقه‌ای که پیک پرواز شهید باکری شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «مهدی باکری» سال ۱۳۳۳ به دنیا آمد و روز ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید و قایق حامل پیکر او مورد اصابت گلوله آر. پی. جی قرار گرفت و مفقودالاثر شد.

متن زیر، بخشی از متن کتاب «از چشم‌ها ۲؛ به مجنون گفتم زنده بمان، شهید مهدی باکری» به قلم «فرهاد خضری» است که انتشارات «روایت فتح» آن را منتشر کرده است.

این بخش از کتاب، سخنان «صفیه مدرس» همسر شهید «مهدی باکری» است که وی آخرین دیدار خود با همسرش را توصیف می‌کند.

«در فاصله‌ای که بین عملیات خیبر و بدر بود، همان یک سال، هیچ عملیات مهمی نشد. مهدی هفته‌ای یک بار می‌آمد به من سر می‌زد. عملیات بدر اوایل اسفند سال ۱۳۶۳ شروع شد.

آخرین شب دیدارمان بود که مهدی وقت نماز آمد خانه. نمازش را خواند. برایش آب گرم کردم برود حمام. آخرین خداحافظی ما مثل همیشه نبود.

البته من زیاد متوجه نشدم؛ چون پیش خودم حدس می‌زدم مهدی شهید نمی‌شود. به خودم می‌گفتم: «مهدی خانواده‌ای دارد که پدر ندارد، مادر ندارد. حمید هم که شهید شده. شوهر خواهرشان هم که در تصادف از دنیا رفت.»

هر کدامشان دو بچه به یادگار گذاشته بودند. پنج خواهر و برادر کوچکتر از خودش هم در خانه پدری بودند. تنها کسی که در خانواده باکری حق پدری کردن اینهمه بچه را داشت، مهدی بود.

فکر می‌کردم مصلحت خدا این باشد که لااقل مهدی زنده بماند. انتظار داشتم مهدی بعد از عملیات بدر برگردد و دور هم باشیم. با آن سال، هیچ عیدی را به خاطر نمی‌آورم که پیش هم باشیم. یک هفته مانده به عید، خبر آوردند مهدی هم شهید شده. درست بیست و پنجم اسفند سال ۶۳. کسی جرأت نمی‌کرد به من بگوید. بچه‌های لشکر مرتب تلفن می‌زدند و احوال مرا می‌پرسیدند.‌

می‌خواستند بدانند فهمیده‌ام یا نه. بالاخره از این رفتار‌ها و احوال اطرافیان بو‌هایی بردم. ازشان تقاضا کردم جنازه‌اش را، لااقل جنازه‌اش را نشانم بدهند؛ که نمی‌شد. نمی‌توانستند.

بعد‌ها فهمیدم او هم مثل حمید در جزایر مجنون گم شده و … جنازه ندارد. بعد از رفتن مهدی، یک بار خواب دیدم آمده خانه. ازش پرسیدم: «مهدی! من خیلی دلم می‌خواهد بدانم چطوری شهید شده‌ای.»

گفت: «یک تیر خورد به شکمم، یک تیر به پیشانی‌ام.»

به من گفته بودند تیر فقط به پیشانی مهدی خورده. بعد‌ها شنیدم که جنازه‌اش آن طرف دجله مانده. شنیدم، چون با دو دستش اسلحه برداشته بوده می‌جنگیده، تیر به پیشانی‌اش می‌خورد.

بعد هم که می‌گذارندش در قایق که بیاورندش عقب، خمپاره می‌آید می‌خورد به شکمش و آب با خودش می‌بردش. در تمام این سال‌ها که از رفتنش می‌گذرد، همیشه او را در خواب‌هایم زنده دیده‌ام. با لباس سراسر سفید که آمده با من سر سفره غذا بخورد. یا خبر بدهد آماده شویم می‌خواهد ما را هم ببرد. یک بار هم نشده دیده باشم او شهید شده باشد.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رویای صادقه‌ای که پیک پرواز شهید باکری شد بیشتر بخوانید »

قد خمیده همت را در عملیات خیبر دیدم

قد خمیده همت را در عملیات خیبر دیدم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌‎پرس، «جعفر جهروتی زاده» رزمنده‌های قدیمی لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) به خوبی می‌شناسند، فرمانده گردان که با بسیاری از فرماندهان ارتباط نزدیک داشت و در واپسین روز‌های حیات دنیوی شهید محمدابراهیم همت همراه او بود. او در خاطره روز‌های آخر همراهی با شهید همت در عملیات خیبر روایتی شنیدنی دارد که در ادامه ان را می‌خوانید.

چند شب در طلاییه درگیر بودیم، هدف این بود راه را به جاده نشوه عراق باز کنیم و از طریق ارتباطات زمینی به جزایر شمالی و جنوبی راه برسیم تا بتوانیم امکانات و تجهیزات راحت منتقل شود، خب این اتفاق نیفتاد و در نهایت ما به داخل جزایر رفتیم.

روز اول همت زودتر رفت و من با تاخیر به او پیوستم. در آنور بنه تدارکاتی داشتیم، رفتم در بنه و از بچه‌ها پرسیدم حاجی کجاست؟ گفتند جلوتر مستقر شده. چند کلیومتری پیاده راه رفتم، در اتاقکی او را پیدا کردم، سر نماز بهم ریخته و داغان به نظر می‌رسد قد خمیده این فولاد جبهه را آنجا، در طلاییه دیدم، بعد نماز سلام و علیکی کردیم تا اینکه به یکباره حدود ۱۰_۱۲ هواپیمای عراقی برای حمله به دژی که در نزدیکی ما قرار داشتند آمدند، چند گردان روی دژ مستقر بود و نردیک به ۵۰۰ نیرو در آنجا قرار داشت، در اثر این حمله کلی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند.

روح اکبر زوجاجی شاد، همان لحظه رسید، تعدادی از شهدا را جدا کردیم و کناری گذاشتیم. همت بالای سر شهیدی نشست، شهیدی که سر در بدن نداشت، دست روی سینه شهید گذاشت و زیر لب چیز‌هایی گفت، بعد رو کرد به اکبر و گفت چقدر خوب است اینطور انسان به دیدن ارباب برود. اکبر ۲ روز بعد شهید شد در حالی که فکر می‌کردند همت خبر ندارد، اما خبر داشت و به روی خودش نمیاورد.

از آنجا رفتیم به سنگر مرکزی در جزایر، همه فرماندهان داخل سنگر بودند، همت رو کرد به مرتضی قربانی و گفت چندتا نیرو به ما بده خط هیچ کس را نداریم. مرتضی قربانی جواب داد هرچه نیرو داشتم در سه راه فرستادم و شهید شدند. قرار شد سلیمانی یک دسته نیرو به همت بدهد. یکی از معاون گردان‌های لشکر ۴۱ ثارالله آمد و همت را نشاند ترک موتورش و رفتند، من هم پشت سرشان حرکت کردم. در سه راهی شهادت دیگر کمتر کسی تردد می‌کرد، می‌دانستیم هرکس برود شهید می‌شود. رفتیم داخل سه راه، اوضاع بسیار وخیم بود به خصوص وضعیت بچه‌ها که از تشنگی لب هایشان پر از خون و ترک شده بود. همه از تشنگی له له می‌زدند واز آبی که جنازه داخلش بود لب‌تر می‌کردند. همت چند قمقمه برداشت و با اینکه در تیررس بود، مسیری رفت و آن‌ها را اب کرد و به بچه‌ها داد.

حاجی به من گفت برو انتهای خط، در انتها سعید مهتدی با یکسری نیرو عقب بود و چند شب با عراق درگیر بودند. وقتی پیش مهتدی رفتم رگیری فروکش کرده و خط آرام شد، همه تعجب کردند، شبش هم ماندم و تا صبح هیچ خبری نشد. فردا با موتور برگشتم. از سه راه که برمیگشتم دیدم جنازه‌ای در مسیر افتاده شبیه همت، اما اصلا نتوانستم قبول کنم که خودش باشد. گاز ماشین را گرفتم و آمدم سنگر قرارگاه، خبر از حاج همت که گرفتم فهمیدم شهید شده و پیکری که دیدم متعلق به او بوده.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قد خمیده همت را در عملیات خیبر دیدم بیشتر بخوانید »