عملیات رمضان

اداب احترام رییس مجلس شورای اسلامی به شهدای همدان + تصاویر

ادای احترام رئیس مجلس شورای اسلامی به شهدای همدان+ تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی، عصر امروز در سفر خود به همدان جهت حضور در دومین یادواره شهدای عملیات رمضان، با حضور در مزار سردار شهید همدانی و گلزار شهدای همدان به مقام شامخ این شهدا ادای احترام کرد.

نماینده ولی فقیه در استان همدان و جمعی از مسئولان استان وی را همراهی کردند.

اداب احترام رییس مجلس شورای اسلامی به شهدای همدان + تصاویر

اداب احترام رییس مجلس شورای اسلامی به شهدای همدان + تصاویر

اداب احترام رییس مجلس شورای اسلامی به شهدای همدان + تصاویر

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادای احترام رئیس مجلس شورای اسلامی به شهدای همدان+ تصاویر بیشتر بخوانید »

شکست در عملیات «رمضان» موجب ناامیدی ما نشد/ صدام پس از آزادسازی خرمشهر اندیشه متجاوزانه در سر داشت

شکست در عملیات «رمضان» موجب ناامیدی نشد/ صدام پس از آزادسازی خرمشهر اندیشه متجاوزانه در سر داشت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، عملیات «رمضان» از مهم‌ترین عملیات‌های دوران دفاع مقدس است که از ۲۳ تیر سال ۱۳۶۱ به مدت ۱۷ روز در جبهه جنوب انجام شد. رزمندگان اسلام اگرچه در این عملیات توانستند تلفات سنگینی به دشمن وارد کنند؛ اما در مجموع اهداف اصلی آن محقق نشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از بیانات خود به تاریخ ۱۷ خرداد سال ۱۳۹۶ با اشاره‌ به عملیات رمضان، فرمودند: «در جنگ، بار‌ها آن چیزی که ما تصوّر می‌کردیم تحقّق پیدا نکرد، مثلاً عملیّات رمضان شکست خورد… اگر بنا بود انسان با شکست مأیوس بشود، هیچ‌چیز به سامان نمی‌رسید. نه‌خیر! یأس به‌خاطر ناکامی‌های مقطعی، مطلقاً در زندگی‌تان راه نداشته باشد».

بر همین اساس به مناسبت سالگرد این عملیات خبرنگار دفاع‌پرس در تبریز گفت‌وگویی با «محسن ایران‌زاد» از رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا که در این عملیات حضور داشته، انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

دفاع‌پرس: عملیات رمضان در شرایطی انجام شد که ایران موفق به کسب چند پیروزی بزرگ متوالی در عملیات‌های قبلی شده بود؛ به‌خاطر دارید فضای کلی نیرو‌های ما در آستانه انجام این عملیات چگونه بود؟

من پیش از عملیات رمضان، در عملیات‌های قبلی از جمله «بیت‌المقدس» و «فتح‌المبین» حضور داشتم. عملیات رمضان چند ویژگی داشت؛ از جمله اینکه تقریباً برای اولین‌بار به‌طور کامل با ارتش ادغام شدیم. در عملیات‌های قبلی گرچه نیرو‌ها در کنار هم بودند؛ اما مستقل عمل می‌کردند.

در عملیات رمضان طبعاً هنوز تفاوت‌هایی بین ارتش و سپاه در نوع آموزش‌ها و تاکتیک‌ها و سلاح‌ها وجود داشت. از طرفی هم دشمن از حمله ما مطلع شده بود؛ هنگامی که ما به سمت هدف حرکت کردیم، دیدیم که دشمن با تمام تجهیزات و امکانات خود به استقبال‌مان آمده و به‌خاطر دارم که دشمن خیلی شدید ما را مورد فشار قرار داده بود و مجبور شدیم به مواضع اولیه برگردیم.

به‌نظرم چون عملیات رمضان اولین عملیات ما در داخل خاک عراق بود، شناخت زیادی از اوضاع نداشتیم. همچنین عراق هم از عملیات اطلاع داشت و برای همین خود را به خوبی آماده کرده بود.

دفاع‌پرس: تیپ ۳۱ عاشورا چه شرایط و موقعیتی در عملیات رمضان داشت؟

ما در ایستگاه «حسینیه» بودیم؛ اما شب عملیات نیرو‌ها را جلوتر برده بودند و در «شلمچه» حد خط گرفته بودیم. به‌عبارتی پس از عملیات بیت‌المقدس گردان ما در شلمچه مستقر شده بود و وقتی شهید «مهدی باکری» ۱۵ یا ۱۶ روز قبل از عملیات رمضان آمد و فرماندهی تیپ را برعهده گرفت، گردان ما در شلمچه در خط مستقر بود. در عملیات رمضان هم نقطه رهایی ما همان شلمچه بود و از آن‌جا وارد عمل شدیم.

قبل از شهید مهدی باکری، «امین شریعتی» فرمانده تیپ ۳۱ عاشورا بود؛ اما چون نیروی قرارگاه بود، کم‌تر حضور می‌یافت. به‌هرحال این عملیات با فرماندهی شهید باکری انجام شد و اولین عملیات وی به‌عنوان فرمانده تیپ عاشورا بود. آقا مهدی در عملیات بیت‌المقدس از ناحیه کتف زخمی شده و وقتی آمد، هنوز جراحتش خوب نشده بود. همچنین باید اشاره کنم که در آن مقطع شهید «حمید باکری» نیز هنوز به تیپ نیامده بود.

دفاع‌پرس: شما در عملیات رمضان چه مسئولیتی داشتید؟

فرمانده گردان ما حاج «سیف‌الله لزومی» از اهالی مرند بود و من هم به‌عنوان بسیجی در گردان فعالیت می‌کردم.

دفاع‌پرس: گردان شما از چه مرحله‌ای وارد عمل شد؟

سه گروهان از گردان ما همان شب اول وارد عمل شد؛ اما کارمان زیاد طول نکشید و حوالی ساعت ۵ صبح مجبور به عقب‌نشینی شدیم. متأسفانه شهدای‌ ما هم در منطقه باقی ماندند و نتوانستیم آن‌ها را برگردانیم. یکی از دوستان ما به اسم آقای «موسوی» همان شب به شهادت رسید که نتوانستیم وی را به عقب برگردانیم و مفقودالأثر باقی ماند. برادر من شهید «رحیم ایران‌زاد» نیز همان شب زخمی شد و خودش تعریف می‌کرد که موقع برگشتن یک جیپ که احتمالاً متعلق به تیپ ۸ نجف بود، نزدیک بود او را زیر بگیرد که راننده متوجه شده بود و سوارش کرده و به عقب آورده بود.

شکست در عملیات «رمضان» موجب ناامیدی ما نشد/ صدام پس از آزادسازی خرمشهر اندیشه متجاوزانه در سر داشت

دفاع‌پرس: پس از شکست عملیات رمضان و تجربه یک ناکامی، روحیه رزمندگان چگونه بود؟ آیا نیرو‌ها دچار یأس و ناامیدی شدند؟

خیر؛ چون ما به عملیات‌های نظامی به‌صورت موردی نگاه نمی‌کردیم؛ بلکه در یک نگاه کلان انتظار آن را داشتیم که گاهی ممکن است خیلی راحت عبور کنیم، گاهی به سختی و همراه با مشکل عبور کنیم و چه‌بسا گاهی شکست هم بخوریم و مجبور شویم چند قدم به عقب برگردیم. در نتیجه ما به مسیر فکر می‌کردیم. برای همین شکست در عملیات رمضان اثر منفی چندانی نداشت. دیدگاه ما این بود که رژیم بعثی عراق متنبه نشده است.

تأکید حضرت امام خمینی (ره) بر این بود که جنگ ادامه پیدا کند؛ چراکه برخی تصورشان این بود که بعد از عملیات بیت‌المقدس و عقب راندن عراق، جنگ تمام شده است؛ درحالی که دیدگاه «صدام» نسبت به جمهوری اسلامی ایران تغییر نکرده بود و هرچند حالت پدافندی به خود گرفته بود؛ ولی همچنان افکار و اندیشه متجاوزانه در سر داشت و هنوز حاضر به پذیرش حقیقت نبود. منظور اینکه چنین نبود همه یکسان این شکست را قبول کنند؛ ولی در هر صورت تحلیل ما این بود که صدام بدون دلیل و منطق به خاک ما تجاوز کرده است؛ پس باید تنبیه و متقاعد شود و ما هم به حق و حقوق‌مان برسیم. برای همین گرچه این شکست، تلخ بود؛ اما آن‌گونه نبود که از مسیرمان برگردیم و به‌طور کلی ناامید شویم و فکر کنیم که کارمان تمام است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست در عملیات «رمضان» موجب ناامیدی نشد/ صدام پس از آزادسازی خرمشهر اندیشه متجاوزانه در سر داشت بیشتر بخوانید »

مستند/ آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات رمضان

مستند/ آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات رمضان

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مستند/ آمادگی رزمندگان اسلام برای عملیات رمضان بیشتر بخوانید »

تداوم سستی ما، چراغ سبزی برای ادامه فعالیت دشمن است

تداوم سستی ما، چراغ سبزی برای ادامه فعالیت دشمن است

به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات رمضان، یکی از عملیات‌های بزرگ ایران بود که در شب ۲۱ ماه رمضان (۲۲ تیر ۱۳۶۱) و در چهار محور و پنج مرحله در منطقه شلمچه با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی (عج)» و با همکاری سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران اجرا شد و روز ششم مرداد به پایان رسید. در این عملیات، شش هزار و ۴۰۰ تن از نیرو‌های بعثی کشته و زخمی و هزار و ۳۱۵ نفرشان اسیر شدند. همچنین هزار و ۷۷ دستگاه تانک و نفربر ارتش بعثی منهدم شد.

هدف از اجرای این عملیات، عبور از خط مرز بین المللی بود و تصرف یک زمین مثلثی شکل به وسعت هزار و ۶۰۰ کیلومتر مربع که از شمال به «کوشک» و «طلائیه» و پاسگاه‌های مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» می‌رسید، از غرب به رودخانه اروند تا شلمچه که در غرب خرمشهر قرار دارد (در نقطه تلاقی رود‌های «دجله» و «فرات»، منطقه‌ای به نام «القرنه») و از شرق، به خط مرزی شمالی- جنوبی و از «کوشک» تا شلمچه می‌رسید.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به مناسبت سالروز شهادت شهید، ولی الله چراغچی، قائم مقام فرمانده لشکر ۵ نصر؛ صوت ماندگار وی را که روز ۱۲ مرداد ۱۳۶۱ در عملیات رمضان در جمع نیرو‌های تیپ ۲۱ امام رضا (ع) صحبت کرد را منتشرکرد.

سخنان شهید چراغچی در این صوت، چنین است:

«خون شهدایمان را پایمال نکنیم. اگر اینجا ما به صفاتی که گفتیم بازنگردیم، تمام زحماتی را که انسان‌های خیلی زیادی در طول هزار و ۴۰۰ سال برای این انقلاب کشیدند و این انقلاب را به اینجا رساندند، به باد می‌دهیم.

برادران، به قرآن برگردیم و ببینیم از ما چه می‌خواهد. اگر سستی ما ادامه پیدا کند، امریکا دیگر چه مستقیم و چه غیر مستقیم نمی‌گوید ما دیگر در ایران نمی‌توانیم هیچ حرکتی بکنیم؛ بلکه این را واضح می‌گوید.

اگر ما این سستی را ادامه بدهیم، خیلی زود دوباره می‌آید و به شکل‌های مختلف باز وابستگی خود را ادامه می‌دهد؛ اما اگر محکم‌تر از گذشته راه خود را ادامه دادیم، چیزی را که شروع کردیم خیلی خوب می‌توانیم ادامه دهیم و آن را تمام کنیم.»

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تداوم سستی ما، چراغ سبزی برای ادامه فعالیت دشمن است بیشتر بخوانید »

گریه برای قبر بی مزار/ به سوی جبهه همراه پدر

گریه برای قبر بی مزار/ به سوی جبهه همراه پدر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سال ۱۳۴۴ اواسط بهمن ماه کودکی در خانواده مهدیه به دنیا آمد که نامش را مصطفی گذاشتند. سومین فرزند خانواده بود که خیلی زود قد کشید و بزرگ شد، وارد دبستان شد و پس از پایان دوره ابتدایی به مدرسه فارابی رفت. در این دوره هم درس می‌خواند و هم خیاطی می‌کرد، در امر دامداری کمک حالش پدرش هم بود. سخت کوشی را از همان کودکی یاد گرفت و هیچگاه وظایف و کار‌های شخصی خود را برعهدۀ دیگران نمی‌انداخت، بلکه تا می‌توانست باری از دوش آن‌ها بر می‌داشت.

انجام اصول دین را زودتر از سن تکلیف آغاز کرد و برای خواندن نماز جماعت در مساجد حضور داشت. زمانی که اذهان خفتۀ مردم آزادی‌خواه ایران بیدار شد و به رهبری امام خمینی تظاهرات‌های گسترده‌ای را به راه انداختند، با وجود سن کم، اما از درک والایی بهره می‌برد و همپا با بزرگ‌ترهایش در صحنه حضور پیدا می‌کرد. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و شکل گیری بسیج به این ارگان پیوست و خالصانه خدمت می‌کرد.

وقتی دشمن با وحشی‌گری به شهر‌های مرزی کشورمان یورش آورد و به جز چپاول و غارت‌گری جان هزاران انسان بی‌گناه به خطر افتاد، آرزو داشت همچون دیگر رزمندگان اسلام به جبهه‌ها بشتابد. مسئولان این امر به خاطر سن کم او با خواسته‌اش مخالفت کردند. آقا‌مصطفی هم با دستکاری در تاریخ تولد شناسنامه و زیاد نشان دادن سنش به همراه پدرش به مناطق جنگی شتافت. با شهید شدن دوستانش برای مراسم خاکسپاری به زادگاهش باز می‌گشت و آرزوی شهادت را در دل می‌پروراند. در این راه دچار مجروحیت شد؛ ولی بعد از بهبودی نسبی دوباره به خط مقدم می‌رفت و در کنار بقیۀ هم‌رزمانش عاشقانه فعالیت می‌کرد.

شوهر خواهر شهید تعریف کرد: «سال ۱۳۶۰ پدرش راننده بود ودر خرمشهر کارمی کرد. یک روز به علت گرمای زیاد به کنار شط خرمشهر رفت و ناگهان درآب غرق شد و جسدش پیدا نشد. مصطفی خیلی گریه می‌کرد و با ناراحتی می‌گفت: «برویم سرقبری که کسی در آن نیست.» خودش نیز همین‌طورشد، پیکرش برنگشت.

صدیقه مهدیه مادر شهید نیز می‌گفت: یتیمی و از دست دادن پدر سبب گردید تا مصطفی بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. روز‌ها درس می‌خواند و شب‌ها به عنوان شاگرد خیاط کار می‌کرد وخرج و مخارج خود را در می‌آورد.

برای شرکت در عملیات رمضان داوطلب و با لشکر ۸ نجف اشرف در گردان پیادۀ انبیاء به جبهه رهسپار شد. بعد از دلاوری‌های بی‌مثال این تک تیرانداز، سرانجام در ۲۱ تیر ۶۱ در منطقۀ عملیاتی پاسگاه زید عراق با اصابت ترکش دشمن به بدن پاکش به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد و تا افلاک پر کشید. جسم پاکش در جبهه‌های نبرد باقی ماند تا سند فداکاری‌های قهرمانان ایران تاابد به جا بماند. آرامگاهی برایش در کنار دیگر شهیدان نجف‌آباد در نظر گرفته و تا ابد جاودانه شد.

او در وصیتنامه‌اش آورده است:
بسم اله الرحمن الرحیم
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. امام خمینی
اِنَّ اللهَ فَلیَقتُلونَ رَعداً عَلَیه حَقّاً فی التوریه وِ الانجیل وَالقرآن ومن اوفی بِعَهدِ مِن الله وَ ذلِکَ هُوالفوز العَظیم.
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده و آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنندکه دشمنان دین را به قتل رسانند یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد کیست.‌ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهد با خدا به حقیقت سعادتی و پیروزی بزرگی است.

سلام به رهبر عزیز انقلاب اسلامی، سلام بر تو‌ای خمینی،‌ای تو نور امت‌ای کسی که ۳۵ میلیون انسان زیر ظلم را در آوردی. سلام مرا بپذیر.

بخشش خود را از شما خواستارم. امیدوارم که توانسته باشم به قسم خودم خدمتی به اسلام کرده باشم و امیدوارم که خدا هم مرا بپذیرد و مرا ببخشد و سلام به ملت ایران و سلام بر شهیدان کربلا و شهیدان کربلا گونه ایران و سلام بر حسین مظلوم که انشاالله می‌روید و قبر شش گوشه او را زیارت می‌کنید و سلام مرا هم به این امام سوم شیعیان برسانید؛ و من از شما می‌خواهم آن جا حرکت برای نجات قدس عزیزان این قبله شیعیان را آغاز کنید؛ و تا نابودی کامل کفار دست از مبارزه با آن‌ها برندارید و ندای ملت را به تمامی مستضعفین و ستمدیدگان جهان برسانید تا موقع ظهور مهدی (عج) برسد و دیگر ظلمی در جهان نباشد و تمامی مستضعفان بتوانند به نحو احسن وظایف الهی و قرآنی خود را انجام دهند. تا خوشبختی بزرگی برای خودشان باشد. در پایان از پدر و مادرم می‌خواهم که مرا ببخشند، من در مقابل شما خیلی بی‌احترامی کردم و امیدوارم شما از خدا بخواهید که مرا ببخشد و از تمامی خویشاوندان هم می‌خواهم که مرا حلال کنند و از تمام مردم شهید پرور نجف آباد می‌خواهم که مرا ببخشند که نتوانستم به طور صحیح خدمتی به اسلام و ایران کرده باشم واقعاً پیش شما شرمنده‌ام. باز هم در پایان می‌خواهم که مرا ببخشید. خداحافظ

آرزوی موفقیت شما را من همین جا از خدا خواستارم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گریه برای قبر بی مزار/ به سوی جبهه همراه پدر بیشتر بخوانید »