عملیات مرصاد

روایت یک فرمانده از عملیات غرور آفرین «مرصاد»/

روایت یک فرمانده از عملیات غرور آفرین «مرصاد»/ خیال خام منافقان برای نابودی انقلاب اسلامی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از بیرجند، درست شش روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، مقارن با ساعت ۱۴:۳۰ سوم مرداد سال ۱۳۶۷ منافقین و ارتش بعث عراق به تصور اینکه اوضاع داخلی ایران نابسامان است، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از مسیر سرپل ذهاب و از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند.

حدود ساعت ۱۸:۳۰ اولین تانک‌های عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف کرند، حرکت خود را به سمت اسلام‌آباد غرب آغاز و به محض رسیدن به مدخل شهر اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و همچنین تیراندازی و آشفته کردن اوضاع کردند.

رویایی که منافقان به گور بردند

منافقین طرح عملیات خود را در یک جلسه ۲۴ ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ ۳۱ مرداد، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات خود را هم «فروغ جاویدان» گذاشته بودند. منافقین به خیال واهی پیشروی تا تهران با تحلیل وضعیت داخلی ایران گفته بودند که جمع‌بندی نهایی را در میدان آزادی تهران انجام خواهند داد.

تمرکز نیروهای ایرانی در جبهه جنوب منجر بدان شد که حرکت منافقین در داخل خاک ایران در ابتدا به سرعت انجام گیرد. هر چند در آغاز عملیات نیروهای سازمان توانستند در مدت‌زمان ۲۴ ساعت خود را به ۳۴ کیلومتری کرمانشاه برسانند، اما برخلاف تصور مسئولان سازمان مجاهدین، مردم هیچ‌گونه همراهی با آنان نکردند حتی پس از اطلاع از تجاوز مجاهدین خلق درصدد مقابله برآمده و به جبهه‌‏های جنگ اعزام شدند.

نقشه کودکانه و ابلهانه‌ای به‌ نام عملیات «فروغ جاویدان» ریخته شد تا به زعم سران منافقین، تهران فتح و کار نظام مردمی جمهوری اسلامی، یکسره شود؛ تحلیل‌های توهم‌آمیز «مسعود رجوی» نیروهای جو زده و سرسپرده او را به مسلخی کشاند که برایشان باور نکردنی بود.

فروغی که جاویدان نشد

سرانجام عملیات «مرصاد» در پنجم مرداد ۱۳۶۷ با رمز «یا علی» و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلام‌آباد غرب و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز شد.  

آن‌ها که با پنج هزار نیرو و ادوات زرهی متوسط با خط سیر مستقیم، قصد حرکت به سمت تهران را داشتند که در تنگه چهارزبر، چنان در گل فرو رفتند که بیرون آمدن از آن منجلاب، برای بسیاری از آن‌ها ممکن نشد. روز پنجم مرداد ۱۳۶۷ منافقین در تنگه چهارزبر، مقهور رشادت سربازان دلیر ایران شدند. دو هزار نفر از فریب‌خوردگان و همراهان رجوی در این عملیات بر خاک مذلت افتادند و از بین رفتند.

این روزها که سی و یکمین سالگرد عملیات پرافتخار «مرصاد» را پشت سر می‌گذاریم، به سراغ «علی دوستی» فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد رفتیم و پای صحبت‌های این رزمنده خراسان جنوبی در عملیات مرصاد نشستیم تا مشاهداتش از آن حماسه را برایمان روایت کند.

آشنایی با رزمنده دفاع مقدس «علی دوستی»

«علی دوستی» در عملیات‌های بیت‌المقدس، طریق‌القدس، ثامن‌الائمه، کربلای ۵، والفجر ۸ و ۱۰ را از مهم‌ترین عملیات‌هایی اعلام می‌کند که در آن‌ها شرکت داشته و بیان داشت: بنده فرماندهی گردان‌های شهید کامیار، امام حسین (ع) و الغدیر را در دوران حضور در جبهه برعهده داشته و در این دوران به عنوان تک تیرانداز و در برهه‌ای به آموزش‌های دفاعی می‌پرداختم.

وی در دوران حضور در جنگ تحمیلی با شهدای زیادی از جمله «ابراهیم همت، حاج محمد بروجردی، ناصر ناصری، محمود کاوه، الله‌یار جابری، کاوورسی، حسن فایده و کاووسی» هم دوره بوده و از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۰ به عنوان یک شاگرد همراه شهید «چمران» بوده و بعد از آن به دلیل انتقال از تهران به بیرجند به خراسان جنوبی منتقل شده است.

«علی دوستی» فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد است. وی زمانی که فرماندهی این گردان را برعهده داشت ۳۵ سال سن بیشتر نداشت. از او می‌خواهیم که ابتدا به سراغ خاطره‌هایش از عملیات مرصاد برود. عملیاتی هر چند کوتاه، اما شنیده‌ها حاکی از آن است که منافقین در قساوت سنگ تمام گذاشته‌اند.

وی با اشاره به سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد، گفت: دشمنان ما در آغاز انقلاب با شیوه‌های مختلف در تلاش بودند این نظام و انقلاب را به شکست وا دارند لذا صدام نقشه خود را برای حمله مجدد به ایران تنها چند روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با تجهیز کردن منافقین عملیاتی کرد.

فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد یادآور شد: تیرماه ۱۳۶۷ بود که صدام حسین در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد: «بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین طور پیوستن مردم ایران به صفوف آن‌ها را خواهید دید».

روایتی از عملیات غرور آفرین «مرصاد»

دوستی با اشاره به اینکه در روزهای پذیرش قطعنامه به دلیل حمله‌های عراق بیشتر نیرو‌ها به سمت جنوب رفته بودند، افزود: در سوم مرداد ۱۳۶۷ منافقین و حزب بعث عراق با خیال اینکه نیروی دفاعی و ارتش جمهوری اسلامی پس از هشت سال جنگ تحمیلی دچار ضعف و ناتوانی شدند اقدام به طرح عملیات «فروغ جاویدان» کردند.

وی با اشاره به اینکه شعار اصلی آن‌ها در این عملیات «امروز مهران، فردا تهران» بود، اضافه کرد: دشمن گمان می‌کرد که مردم از جنگ خسته شده و اگر وارد کشور شوند مورد استقبال مردم قرار خواهند گرفت اما نه تنها اینگونه نشد بلکه مردم خود نیز به میدان آمدند.

فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد اضافه کرد: آن‌ها فکر می‌کردند تا منطقه‌ای که ارتش عراق پیش آمده مردم به استقبال آن‌ها خواهند رفت اما مردم توجهی به آن‌ها نمی‌کردند و مانع پیشروی آن‌ها شدند تا جایی که همین مردم نیروهای بسیج، سپاه و ارتش را یاری و مانع از پیشروی دشمن می‌شدند.

جنایات فراموش نشدنی منافقین در عملیات «مرصاد»

دوستی تصریح کرد: از جمله مسائلی که منافقین برای رسیدن به اهداف خود حساب جدی روی آن باز کرده بودند، همراهی و همکاری مردم با آن‌ها بود در حالی که مردم از همکاری با آن‌ها خودداری کردند و همین موضوع سبب رقم زدن جنایات فجیعی توسط منافقین در شهرهای تصرف شده شد.

وی یادآور شد: منافقین از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و برای رسیدن به هدف خود به هیچ کس رحم نمی‌کردند و مردم بی‌گناه و سربازان را تیرباران یا حلق‌آویز کرده بودند، بیمارستان ارتش در اسلام‌آباد را هم به آتش کشیده بودند و متأسفانه شدت جنایت‌های منافقین آنقدر زیاد بود که هر بیننده‌ای را از نظر روحی و روانی تحت ‌تأثیر قرار می‌داد.

فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد که انگار آن روز‌ها دوباره برایش زنده شده و لحظه به لحظه‌اش را می‌بیند ادامه داد: منافقین طی ۴۸ ساعتی که شهر در تصرفشان بود از شهر چیزی باقی نگذاشته بودند و هر نوع جنایتی انجام داده بودند حتی برای تضعیف روحیه رزمندگان و خانواده‌هایشان تلاش می‌کردند.

دوستی همچنین به نقش‌آفرینی شهید «حاج قاسم سلیمانی» در عملیات «مرصاد» اشاره و مطرح کرد: در این عملیات  «حاج قاسم» به همراه نیروهای اطلاعاتی، عملیات و تخریب زودتر از دیگران به اسلام‌آباد رفتند تا در ابتدا کار شناسایی منطقه و هدفی که به لشکر واگذار شده بود را انجام دهند چرا که منافقین در منطقه پخش شده بودند و شناسایی آن‌ها کار سختی بود.

وی اعلام کرد: در ابتدای عملیات نگرانی‌های زیادی داشتیم و اضطراب شدید بر ما غالب شده بود که در این حین شهید «صیاد شیرازی» و سردار شهید «شوشتری» سریع‌السیر خود را به منطقه غرب رساندند.

فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد گفت: دشمن قصد داشت با اشغال شهرهای مرزی وارد کشور شود که با حضور به موقع نیروهای مردمی و جانفشانی رزمندگانی چون شهید «شیرازی و شوشتری» گروهگ تروریستی منافقین و حزب بعث عراق در تنگه چهار زبر (تنگه مرصاد) شکست سختی خورد.

سرنوشت تلخ منافقین 

دوستی با بیان اینکه منافقین سراسر دنیا را در قالب ۲۵ تیم سازماندهی شده از مرز خسروی وارد کشور کردند و تمام هدفشان ساقط کردن نظام و از بین بردن انقلاب اسلامی بود، اضافه کرد: دشمن غافل از این بود که مردم بیدارند و اسلام، انقلاب و دین خود را دوست دارند و هیچ وقت تسلیم گروهک‌های تروریستی نخواهند شد.

وی با تأکید بر اینکه رزمندگان اسلام  تا ساعت ۱۶ پنجم مرداد با جان و دل مقابل منافقان ایستادگی کرده و از پیش روی آن‌ها جلوگیری کردند، افزود: منافقان با تانک و خمپاره اندازهای خود طی چهار مرحله به قصد تصرف تنگه چهار زبر حرکت کردند اما با مقاومت نیروهای ایرانی، آر پی جی زن و تیربار چی ها مواجه شده و مجددا عقب‌نشینی کردند.

فرمانده گردان الغدیر در عملیات مرصاد ادامه داد: در ساعت ۱۶ روز پنجم مرداد نیروهای کمکی به فرماندهی شهید «صیاد شیرازی» با ۲ لشکر از اسلام‌آباد غرب و یگان‌های عملیاتی و گردان‌ها از شرق و غرب به منافقین حمله کردند و پس از گذشت سه روز حمله و عقب‌نشینی منافقان از کشور خارج شدند و در برابر اراده جوانان غیور ایران سر تسلیم فرود آوردند.

این یادگار سال‌های جنگ که شهادت را تنها آرزوی خود ذکر و عنوان کرد: رزمندگان آن دوران به پیروی از سرور و سالار شهیدان لحظه‌ای دست از دفاع از دین و اسلام و انقلاب برنداشتند.

وی متذکر شد: امروز بر همگان لازم هست خاطرات و دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس را به نسل جدید منتقل کرده و یاد و خاطره شهیدان، جانبازان و آزادگان سرافراز و رزمندگان غیورمان را زنده نگه داریم و قدر این پیروزی‌ها و حماسه‌ها را که منجر به قرار گرفتن ایران به‌عنوان قدرتمندترین کشور اسلامی ‌شده را بدانیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت یک فرمانده از عملیات غرور آفرین «مرصاد»/ خیال خام منافقان برای نابودی انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

شهید «صفرعلی رضایی» به روایت تصاویر

شهید «صفرعلی رضایی» به روایت تصاویر


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید «صفرعلی رضایی» به روایت تصاویر بیشتر بخوانید »

یک زن فرانسوی در بین نیرو‌های منافقین/ تعدادی از رزمنده‌ها در کوچه خودشان شهید شدند

یک زن فرانسوی در بین نیرو‌های منافقین/ تعدادی از رزمنده‌ها در کوچه خودشان شهید شدند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در سوم مرداد سال ۱۳۶۷ نیرو‌های سازمان مجاهدین (منافقین) با پشتیبانی ارتش بعث عراق، پس از عبور از مرز‌های کشور در محور قصرشیرین ـ سرپل ذهاب، بدون درگیری جدی تا اسلام‌آباد پیشروی کردند و سپس به طرف کرمانشاه ادامه حرکت دادند تا پس از عبور از استان‌های غربی کشور وارد تهران شوند، اما در شرق تنگه چهارزبر رزمندگان اسلام راه را بر آنان مسدود کردند. به این ترتیب عملیات مرصاد در تاریخ پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ آغاز شد.

سردار اسدالله ناصح جانشین فرمانده سپاه چهارم در دوران دفاع مقدس و از فرماندهان حاضر در این عملیات، روایتی را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید

می‌خواستند ۸ ساعته به تهران برستند

۲۹ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه پذیرفته شد، اما ۲۷ تیر اعلام شد و سوم مرداد یعنی ۶ روز بعد، عملیات مرصاد شروع شد. منافقین هم به همه نیرو‌های خود از همه جای دنیا اطلاع داده بودند که به آنان بپیوندند. منافقین در ذهن نیروهایشان القا کرده بودند که این جنگ طلسم اختناق است و باید با آن مقابله کرد و آن‌ها با این حرف‌ها جنگ خودشان را سر پا نگه داشتند. مسعود به نیروهایش گفته بود: «پذیرش صلح توسط ایران یعنی، رژیم خود به خود سقوط کرده. پاسدار‌ها هم که همه جنوب هستند و اگر در بعضی پاسگاه‌‎های مسیر هم چند پاسدار باشند در درگیری‌ها حذف خواهند شد. به همین دلیل شما ۸ ساعته تهران خواهید بود.» قرار بود به محض رسیدن به تهران هم حکومت جمهوری دمکراتیک اعلام کنند. تصورات و برآورد‌های منافقین برای انجام عملیات غلط بود. حرکت آن‌ها یک حرکت معقول نظامی نبود و در واقع حرکت انتحاری بود و بگیر نگیر داشت. تحلیلشان از مردم نیز غلط بود. ما در عملیات مرصاد بیشترین اعزام نیرو را در طول تاریخ جنگ داشتیم. یعنی من کسانی را در کرمانشاه دیدم که در مقابل منافقین اسلحه دست گرفتند که در طول جنگ اصلا جبهه نیامده بودند و حالا برای مقابله با منافقین خودشان را به کرمانشاه رسانده بودند. مردم آنقدر از منافقین تنفر داشتند و از نفاق بیزار بودند که حتی در حالی که روی عراقی‌ها اسلحه نکشیده بودند روی منافقین کشیدند و دیدیم بعد از اینکه این اتفاق می‌افتد یک هجمه بسیار سنگینی علیه رزمندگان پدید می‌آید.

شخص شهید صیاد شیرازی هم آمدند آنجا و با ارتباطاتی که ایشان با ارتش و هوانیروز گرفت باعث شد که بچه‌های هوانیروز صبح اول وقت برای انجام عملیات بیایند. خیلی اتفاقات عجیبی در این عملیات افتاد که همه این‌ها کار خدا بود. مثلا یکی از گردان‌های نبی اکرم که بچه‌های خود کرمانشاه بودند از روی ارتفاعات قلاجه عملیات کردند و تا وسط میدان شهربانی جلو رفتند. ما نیرو‌هایی داشتیم که سر کوچه خودشان به شهادت رسیدند، یعنی در پاکسازی شهر خودشان و در محله شان به شهادت رسیدند. شاید در تصور کسی نمی‌آید که در جنگ شرکت کند و زمانی اتفاقی بیفتد که برای پاکسازی شهر خودش جلوی خانه اش به شهادت برسد؛ و این اتفاق در مرصاد افتاد.

به یاد بچه‌های کنگاور

یک گردان از بچه‌های کنگاور در غرب مانده بودند و آماده رفتن به جنوب می‌شدند. در حالی که خبر نداشتند که قرار است کرمانشاه تصرف شود و کسی به آنجا حمله کند. تعداد زیادی از این بچه‌ها با شروع عملیات مرصاد وارد جنگ شدند و در همانجا به شهادت رسیدند. بچه‌هایی که در این گردان توجیه بودند از پشت حمله کرده و خیلی‌ها تا وسط میدان رفته بودند. تا زمانی که از جناحین نیرو‌های لشکر روح الله از اراک و دیگر رزمندگان به کمکشان آمده بودند. از پلدختر جاده‌ای است که به این طرف اسلام آباد یعنی دقیقا ۷-۸ کیلومتر مانده تا اسلام آباد می‌رسد. بچه‌های کنگاور چنان منافقین را غافلگیر کردند که از وسط آن‌ها بیرون آمدند و البته خیلی هم در این عملیات شهید دادند.

۵ مرداد عملیات اصلی آغاز شد، رفته رفته نیرو‌های دیگر هم به ارتفاعات اطراف هلی بورن شدند. روز پنجم مرداد هم عملیات اصلی آغاز شد. در عملیات اصلی رزمندگان از عقب و جلو حمله کردند و از چند جا زدند به منافقین. من با نیروهایم و سردار سلیم آبادی هم با نیروهایشان رفتیم به پادگان که وقتی رسیدیم عملیات منافقین تمام شده بود و همه شان فرار کرده بودند. بعد از آن یک ماه پاکسازی منطقه را انجام دادیم که من وظیفه پاکسازی منطقه گیلانغرب را بر عهده داشتم. ۱۲۰ نفر از منافقین را بچه‌های ما گرفتند و بعضی هایشان اسیر و تعدادی شان کشته شدند. منافقین وقتی ضربه خوردند از چند طرف فرار کردند تا خود را به مرز برسانند.

در پاکسازی منطقه غرب از وجود منافقین مثلا خبر می‌دادند ۲ نفر از منافقین در فلان نقطه دیده شدند. بچه‌ها می‌رفتن و آنان را می‌گرفتند. درگیری هم پیش می‌آمد. مثلا در ۲۰ روز بعد از عملیات که رسیده بودند سر پل و راحت می‌توانستند از مرز خارج شوند در آنجا بچه‌ها یک زن و مرد را دیدند که مرد کشته و زن اسیر شد. اتفاقا همان موقع خانواده شهدا برای بازدید آمده بودند آنجا. این خانمی را که اسیر شده بود بردند تا برای آن‌ها سخنرانی کند. نمی‌رفت. زن اهل آباده شیراز بود و می‌گفت فرمانده مان به من قول داده بود بعد از این عملیات فرزندانم را که در تهران هستند می‌توانم ببینم.

در پاکسازی‌های اطراف شهر اول صبح یکی از بچه‌های پرسنلی تهران با ماشین رد می‌شد که منافقین او را با رگبار زدند و شهید شد. نیرو‌ها را اعزام کردم آنجا و خودم هم رفتم. یک درگیری مختصری شد و منافقین را زدیم. کارتش را که نگاه کردم، در خارج از کشور مهندسی بود، در فراخوان عمومی به منافقین پیوسته بود و گیر افتاده بود، می‌خواست فرار کند که درگیر شده بود. یک زن فرانسوی هم در این عملیات شرکت کرده بود که اعدام شد.

دوستی که اشکم را در آورد

من برادر هم دارم، اما هیچ وقت از دوریش دلتنگ نمی‌شوم. البته دلیلش این نیست که به ایشان ارادت ندارم بلکه به لحاظ شخصیتی شاید کمی سرد هستم. به یاد نمی‌آورم تاکنون از شوق دیدار کسی گریه کرده باشم، اما وقتی «مهدی شرع پسند» مجروح شد به عیادتش در بیمارستان رفتم، به محض وارد شدنم در اتاق، دو نفری همدیگر را بغل
کردیم و از خوشحالی شروع کردیم به گریه کردن. حالا خیلی هم احساسات بروز نمی‌دهیم، اما این ارادت‌ها چیزی است که آدم نمی‌تواند بگوید. این انسان‌ها دیگر گیر نمی‌آیند. احساسم نسبت به آن‌ها مانند احساسی است که مردم موقع دیدن امام داشتند، قابل وصف نیست و توصیف ناپذیر است.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یک زن فرانسوی در بین نیرو‌های منافقین/ تعدادی از رزمنده‌ها در کوچه خودشان شهید شدند بیشتر بخوانید »

این‌ها به من می‌گویند مجاهد هستی؟!

این‌ها به من می‌گویند مجاهد هستی؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، عملیات مرصاد پنجم مرداد سال ۱۳۶۷، در گردنه چهارزبر یا مرصاد با هدف انهدام نظامیان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در عملیاتی با عنوان «فروغ جاویدان» با شعار «از تهران تا مهران»، از مرز‌های غربی وارد کشور شده و به سمت کرمانشاه پیش می‌رفتند، انجام شد.

رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد موفق شدند، ستون حرکت نظامیان منافقین را در گردنه چهارزبر متوقف و آن‌ها را تار و مار کنند که در این راستا نفش هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، نقشی بی‌بدیل بود و شهید سپهبد علی صیاد شیرازی نیز در فرماندهی آن، نقش ویژه‌ای ایفا کرد.

«حسین رضوان مدنی» از جانبازان دوران دفاع مقدس، یکی از رزمندگان حاضر در عملیات مرصاد بود که خاطرات خود از این عملیات را این‌گونه روایت کرده است:

پنجمین روز از عملیات مرصاد بود؛ اما تعداد زیادی از منافقین همچنان در منطقه عملیاتی و روستا‌های اطراف اسلام‌آباد‌غرب متواری بودند. به‌منظور پاکسازی منطقه، به اتفاق برادرم «حاج حشمت» و چند نفر از بچه‌ها به یکی از روستا‌های منطقه «حسن‌آباد» رفتیم. وقتی از ماشین که پیاده شدیم، به حاج حشمت گفتم: «تو همراه بچه‌ها برو! من همین‌جا می‌مانم».

بچه‌ها حدود یک ساعت داخل روستا بودند و خانه به خانه را بازدید می‌کردند. توی ماشین حوصله‌ام سررفته بود. با خودم گفتم: «تا بچه‌ها از روستا برگردند، بهتر است از گردنه روبه‌رویی بالا بروم و سر و گوشی آب بدهم». چند تا پیچ را طی کردم، از دور تعداد زیادی ماشین از نوع تویوتا، آیفا و ۹۱۱ را دیدم که کنار جاده پارک شده بودند. پشت هر کدام از آن‌ها اتاقک‌هایی شبیه کانکس بود. با خودم گفتم: «بهتر است اینجا بمانم تا بچه‌ها بیایند و ماشین‌ها را به‌عنوان غنیمت ببرند داخل یگان خودمان». ماشینم را کنار پرتگاهی پارک کردم و پیاده به طرف خودرو‌ها حرکت کردم. مشغول نگاه کردن به ماشین‌ها بودم که چند اسلحه کلاش را روی زمین دیدم، آن‌ها را برداشتم و توی ماشینم گذاشتم و دوباره برگشتم تا نگاهی به بقیه غنایم بیندازم و آن‌ها را برانداز کنم؛ همه صفر کیلومتر بودند. یکی از کانکس‌ها، بیمارستان کاملی بود که به کامیون ۹۱۱ بوکسل شده بود، دیگری هم آزمایشگاه مجهزی بود که تمام وسایل و دستگاه‌های آزمایشگاهی را داشت.

همین‌طور که داخل ماشین‌ها را نگاه می‌کردم، متوجه شدم جوانی ژولیده با لباس نظامی خاک‌آلود به سمتم آمد. اسلحه کلاشم را جا گذاشته بودم؛ به سرعت دستم را به طرف کمرم بردم و کلتم را بیرون آوردم و مقابلش گرفتم و گفتم: «تو کی هستی؟»، به زبان لری گفت: «این‌ها به من می‌گویند مجاهدی؟!»، اسلحه را زیر شقیقه‌اش گذاشتم و با تحکم گفتم: «بیا ببینم چه کاره‌ای؟ از کجا آمده‌ای؟ اهل کجایی؟»، گفت: «از بچه‌های بسیجی لشکر ۵۷ ابوالفضل (ع) هستم. این‌ها به من می‌گویند مجاهد هستی؟!»، برگشت و به عقب اشاره کرد. یک دفعه دیدم چهار نفر وسط جاده را گرفتند؛ ۲ نفرشان بازوبند سفید دست‌شان بود و مسلح بودند؛ اما ۲ نفر دیگر بازوبند نداشتند. یکی از آن‌ها تیربارش را به سمت ما نشانه رفته بود، مانده بودم چه کار کنم! با خودم گفتم دیگر کارم تمام است؛ تا من بخواهم با این کلت یکی از آن‌ها را بزنم، آن‌ها هر دوی ما را می‌کشند. شهادتینم را در دلم خواندم؛ اما یک دفعه زد به سرم که خودم را پرت کنم به سمت پرتگاه.

در یک چشم به هم زدن پریدم و شروع کردم به زیگزاگی دویدن. آن‌ها هم همچنان به سمتم تیر‌اندازی می‌کردند. صدای تیر‌ها را می‌شنیدم که مثل وزوز زنبور از کنار گوشم رد می‌شدند؛ البته خواست خدا بود که هیچ‌کدام از آن‌ها به من اصابت نکرد. از طرفی بچه‌ها با صدای تیراندازی، به سرعت از گردنه بالا آمدند و با منافقین درگیر شدند و هر چهار نفرشان را به درک فرستادند.

وقتی به بالای گردنه رسیدم، از شدت گرما و دویدن زیاد، نفس‌نفس می‌زدم، زبانم خشک شده بود و گلویم بدجوری می‌سوخت. بچه‌ها کمی آب به من دادند. حشمت همان‌طور که کنارم ایستاده بود و مرا نگاه می‌کرد، با دلخوری گفت: «آخر چه کسی دیده که یک فرمانده به تنهایی و بدون کمک نیروهایش با دشمن درگیر شود؟! این چه وضعی است؟ مگر این عملیات مثل عملیات‌های دیگر است؟ این فرق می‌کند، اینجا اصلاً معلوم نیست کی رفته، کی مانده!». وقتی دوباره برگشتیم روی جاده، پیکر آن جوان بسیجی را دیدم که کنار پرتگاه افتاده و شهید شده بود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این‌ها به من می‌گویند مجاهد هستی؟! بیشتر بخوانید »

رهبر معظم انقلاب اسلامی: شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین

شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، از آنجا که در آستانه سالروز عملیات مرصاد هستیم، گزارشی کوتاه از این عملیات که از کتاب «سیری در جنگ ایران و عراق-۵ (پایان جنگ)» که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شده است، انتخاب شده است، منتشر شده است.

«برخلاف آنچه که در افکار عمومی، عملیات منافقین و مجموعه تحولات در پی آن به نام «عملیات مرصاد» نامیده می‌شود، منافقین عملیات خود را «فروغ جاویدان» نامیدند و بعد‌ها مجموعه تلاش نیرو‌های سپاه، بسیج و هوانیروز برای مقابله با دشمن و آزادسازی شهر‌های اسلام‌آباد و کرند، «مرصاد» نام گرفت.

پس از مقاومت نیرو‌های اندک سپاه و بسیج (در حد یک گردان) در دشت حسن‌آباد و زمین‌گیر شدن نیرو‌های دشمن در پشت ارتفاعات چهارزبر به تدریج فرماندهی و نیرو‌های خود برای آزادسازی مناطق تصرف شده و انهدام نیرو‌های منافقین در منطقه متمرکز شدند. این عملیات روز پنج‌شنبه (۶ مرداد ۱۳۶۷) با رمز مقدس «یا علی بن ابیطالب (علیهم‌السلام)» آغاز شد.

در این عملیات سه گردان از تیپ نبی اکرم (ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام‌آباد حمله کردند. منافقین تصور می‌کردند همانند روز‌های قبل نیرو‌های عراقی همچنان در این مناطق حضور دارند؛ حال آنکه عراقی‌ها عقب‌نشینی کرده بودند و منطقه در دست ایرانی‌ها بود به همین دلیل آن‌ها به راحتی توانستند از این محور وارد اسلام‌آباد شوند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی: شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین

پیش از این، نیرو‌های یکی از گردان‌ها که از اهالی اسلام‌آباد بودند و به تمام راه‌های شهر آشنایی داشتند، با نفوذ به داخل شهر با دشمن درگیر شدند و سازماندهی منافین در داخل شهر را برهم زدند.

منافقین برای ترمیم ضربات وارده، دو تیپ از نیرو‌های خود را از محور حسن‌آباد فراخواندند تا با پیشروی نیرو‌های خودی مقابله کنند.

همچنین در این عملیات، نیرو‌های لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) از سه‌راهی غرب اسلام‌آباد و از پشت پمپ بنزین، دشمن را دور زده و تلفات زیادی را بر آن‌ها وارد کردند. در اثر پیشروی نیرو‌های خودی در ساعت ۲ بعد از ظهر، اسلام‌آباد از اختیار نیرو‌های منافقین خارج شد. در این حال خلبانان نیروی هوایی با ۱۲۳ سورتی پرواز مواضع منافقین را در هم کوبیدند.

خلبانان هوانیروز با اجرای آتش پرحجم روی دشمن، زمینه فروپاشی مواضع منافقین را فراهم کردند. بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلام‌آباد، یگان‌های سپاه پیشروی را به سمت «کِرِند» آغاز کردند.

پیش از رسیدن نیرو‌های خودی به این شهر در ساعت سه نیمه شب، سه فروند هلی‌کوپتر ترابری در کِرِند به زمین نشستند و تعدادی از کادر‌های منافقین و رهبری سازمان (مسعود رجوی) را از شهر خارج کردند.

این واقعه نشانه آشکاری از شکست منافقین بود چنانکه پس از مدتی با پیشروی نیرو‌های خودی به سمت کِرِند و انهدام تانک‌های زره پوش برزیلی منافقین، دشمن پس از ۴۸ ساعت هر آنچه داشت را بر زمین گذاشت و فرار کرد.

در این عملیات هزار و ۶۰۰ تا دو هزار تن از نیرو‌های منافقین به هلاکت رسیدند و حدود هزار تن زخمی شدند. در میان کشته شدگان و اسرا تعدادی از کادر‌های سازمان و فرماندهان تیپ‌ها دیده می‌شدند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی: شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین

یکی از نیرو‌های منافقین که در این عملیات به اسارت درآمده بود، در اعترافات خود حرکت منافقین را در منطقه اسلام‌آباد، متناسب با ذهنیت‌های غلط قبلی دانست و آن را باعث از دست رفتن توان نظامی و به قول خودشان اعتبار سیاسی آن‌ها قلمداد کرد.

این حرکت منافقین آنچنان آن‌ها را آسیب‌پذیر کرد که حتی باعث اوج گیری اختلافات شدید درونی میان رهبری و باقی مانده اعضای سازمان شد.

بدین ترتیب منافقین پس از تحمل یک شکست استراتژیک در پشت تنگه «پاطاق» روز جمعه (۷ مرداد ۱۳۶۷) رسماً اعلام کردند که از شهر‌های «اسلام‌آباد» و «کِرِند» عقب نشینی کرده‌اند.»

به همین مناسبت نشریه خط حزب‌الله به صاحب‌امتیازی پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شماره ۳۵۰ خود با عنوان «سرود امید» را به روح مطهر شهید «احمد آقابیگی» که یکی از شهدای این عملیات بوده است، تقدیم کرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی: شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین

در مورد شهید

شهید «احمد آقابیگی» روز سوم بهمن ۱۳۴۲، در تهران به دنیا آمد. پدرش «ارسلان» و مادرش «کلثوم» نام داشت. شهید تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود که ازدواج کرد. وی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و روز پنجم مرداد ۱۳۶۷ در اسلام آباد غرب بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل آمد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی: شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین

خون شهید ضایع نخواهد شد

خط حزب‌الله در ستون «شهید هفته» خود از قول رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد شهدا که روز ۱۳۸۹/۰۴/۰۷ آن را ایراد فرمودند، نوشت: «اینکه خداوند در قرآن، شهید را زنده معرفی می‌کند، (شهید یعنی شاهد، ناظر و حاضر) به این معنا است که خون شهید ضایع نخواهد شد. شخصیت شهید که تبلور همان آرمان‌ها و آرزو‌های اوست، از میان مردم رخت برنخواهد بست.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شخصیت شهید از میان مردم رخت برنخواهد بست/ «عملیات مرصاد» نشانه آشکاری از شکست منافقین بیشتر بخوانید »