عملیات والفجر مقدماتی

فرمانده قرارگاه قدس در دفاع مقدس: پیروزی در فتح‌المبین را مدیون شهید خرازی هستیم

پیروزی در فتح‌المبین را مدیون شهید خرازی هستیم


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید «حسین خرازی» روز اول شهریور ۱۳۳۶ در اصفهان متولد شد. وی سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم به سربازی در مشهد اعزام شد و در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، به همراه برادرش از خدمت سربازی گریخت.

او در مبارزات پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعالی داشت و با پیروزی انقلاب از همان ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شد.

شهید خرازی در اوج درگیری‌های کردستان به آنجا رفت و بعد از باز پس‌گیری سنندج در سِمت فرماندهی گردان ضربت که از قوی‌ترین گردان‌های آن زمان محسوب می‌شد، در آزادسازی شهر‌های کردستان، نقش مؤثری ایفا کرد.

وی هنگام شروع جنگ در کردستان حضور داشت و پس از یک سال فعالیت در کردستان، راهی جنوب شد و به فرماندهی اولین خط دفاعی تشکیل‌شده مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان – اهواز در منطقه دارخوین که بعد‌ها به «خط شیر» معروف شد، منصوب شد.

در این خصوص سردار «مرتضی قربانی» فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس می‌گوید: «روز بیست و دوم (دفاع از خرمشهر) نیرو‌هایی از جبهه غرب یعنی کردستان، کرمانشاه و ایلام خودشان را به جبهه جنوب یعنی خوزستان رساندند. افرادی مثل حسین خرازی، عرب، قوچانی، علی باقری و ابوشهاب که درمجموع ۲۲ نفر بودند. این اولین واحدی بود که با تیربار دوشکا و خودروی سیمرغ آمد. آن‌ها فهمیده بودند اینجا چه خبر است، به‌ طرف خوزستان و اهواز حرکت کرده بودند و از جاده اهواز – آبادان به دارخوین آمده بودند.

این گروه همانجا ماندند و جبهه دارخوین به فرماندهی حسین خرازی تقویت شد. خرازی با نیروهایش شروع به پدافند در جبهه محمدیه و جاده اهواز – آبادان کرد و یک خط محکم به نام خط شیر در آنجا تشکیل داد. آن‌ها تجربه‌های خوبی به دست آوردند و کادر و چارچوب لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در جبهه دارخوین و مقر انرژی اتمی شکل گرفت.» [۱]

«وی اولین فرمانده تیپ (لشکر) امام حسین (ع) بود. با درایت وی نیرو‌های تحت امرش در عملیات طریق‌القدس عراقی‌ها را در شمال رودخانه کرخه محاصره کردند و در عملیات فتح‌المبین نیرو‌های عراقی را در جاده عین‌خوش حدود ۱۵ کیلومتر دور زدند و غافلگیر کردند.

یگان او در عملیات بیت‌المقدس جزء اولین لشکر‌هایی بود که از رودخانه کارون عبور کرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر نقش‌آفرینی کرد.

خرازی در عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر نیز در سِمت فرماندهی لشکر امام حسین (ع) شرکت داشت. در عملیات خیبر، یک دست او براثر اصابت ترکش قطع شد.

در عملیات والفجر هشت و کربلای ۵ هم نقش مؤثری در پیروزی‌های ایران داشت. سردار شهید حسین خرازی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.» [۲]

ایستادگی و شجاعت «حسین خرازی» در عملیات فتح‎المبین

راوی: سردار احمد غلامپور

«یادم می‌آید در جمع‌بندی روز چهارم عملیات، کسی به فکر ورود قرارگاه فتح به عملیات نبود و همه منتظر بودند ببینند آقا محسن و صیاد چه نظری می‌دهند. اینکه به‌ جز محور قرارگاه قدس در محور‌های دیگر موفقیتی نداشتیم، فرماندهی را بار دیگر دچار تردید کرد.

آن‌ها به این نتیجه رسیدند که روی رهایی یگان محاصره‌شده در عین‌خوش متمرکز شوند؛ بنابراین قرار شد تیپ امام حسین (ع) که در عین‌خوش بود و عقبه دشمن را بسته بود، عقب‌نشینی کند.

دشمن روز دوم یا سوم محاصره را کامل کرد و این یگان حدود ۴۸ ساعت در محاصره کامل بود. وضعیت طوری شده بود که به‌ سختی می‌شد به آن‌ها چیزی رساند. به‌ هر حال باید تصمیمی گرفته می‌شد و تصمیم بر عقب‌نشینی بود.

چند بار شهید صیاد با خرازی صحبت کرد و از او خواست که عقب‌نشینی کند اما خرازی نپذیرفت. حتی به او دستور دادندکه عقب بیاید ولی او بازهم نپذیرفت و به نیروهایش گفت تلاش کنید.

با اصرار خرازی، فرماندهی به این فکر افتاد که شاید بشود کار دیگری کرد. به‌ این‌ ترتیب جرقه ورود قرارگاه فتح به عملیات و فعال کردن این قرارگاه در ذهن آقا محسن زده شد.

بدین ترتیب عملیاتی که دوم فروردین شروع‌شده بود، در هفتم فروردین با موفقیت به پایان رسید و ما توانستیم حدود ۱۷ هزار نفر اسیر بگیریم.

اگر اصرار حسین خرازی نبود، قطعاً ما برمی‌گشتیم و معلوم نبود که بعد از آن می‌توانستیم ادامه بدهیم یا نه در این صورت شاید اصلاً این موفقیت به دست نمی‌آمد و روند جنگ هم به‌ طور کامل تغییر می‌کرد.

درواقع این پیروزی وضعیتی بوجود آورد که ما بتوانیم به‌ سرعت به سراغ عملیات بیت‌المقدس برویم. پیروزی در فتح‎المبین را مدیون شهید خرازی هستیم و این واقعیتی است که در صحبت از فتح‌المبین، به آن اشاره‌ای نمی‌شود و بی‌انصافی است.» [۳]

منابع

[۱] رزاق‌زاده، امیر، در مسیر پیروزی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت مرتضی قربانی (جلد ۱)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۷۹

[۲] مژدهی، علی، از ری تا شام: تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۲۲۲

[۳] مختاری، مجید، جوانان اهواز هنوز زنده‌اند: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت احمد غلام پور (جلد اول)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۳۲۷، ۳۲۸

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیروزی در فتح‌المبین را مدیون شهید خرازی هستیم بیشتر بخوانید »

روایت گزارشگر لشکر ۸ نجف از عملیات والفجر مقدماتی/ برو بیای رزمنده و استراحت روی زمین‌های خاکی

روایت گزارشگر لشکر ۸ نجف از عملیات والفجر مقدماتی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات والفجر مقدماتی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ با رمز یا الله یا الله یا الله در جبهه میانی فکه و از پنج محور شمال و جنوب رشیده، صفریه و ارتفاعات چرمر و خاک آغاز شد. عملیات والفجر مقدماتی عملیاتی بود که قبل از آغاز برای عراق لو رفته بود، اما رزمندگان اسلام در جبهه خودی این را نمی‌دانستند به همین دلیل خیلی زود گردان‌های حاضر در عملیات در محاصره قرار گرفتند.

تیپ ۳۵ امام حسن (ع) و لشکر ۸ نجف از نیرو‌های عمل کننده این عملیات بودند که پشت جاده‌ی شنی در حد فاصل پاسگاه رشیده تا پاسگاه صفریه قرار داشتند.

راوی لشکر ۸ نجف در گزارش عملیات این یگان، ماجرا را چنین شرح داده است: هنگامی [حدود ساعت ۵:۳۰ تا ۶ صبح] که نیرو‌ها به جاده‌ی آسفالت مرزی رسیدند، برادر محمدی فرمانده تیپ و برادر قدیری مسئول محور از احمد کاظمی فرمانده سپاه هفتم و فرمانده لشکر ۸ نجف در مورد وضعیت یگان‌های چپ و راست خود سؤال کردند، ولی برادر احمد جواب مشخصی نداد و در بررسی‌ها مشخص شد که یگان‌های چپ و راست این تیپ موفق عمل نکرده‌اند و جناحین تأمین نیست. این نیرو‌ها تا ساعت هفت صبح در کنار جاده‌ی آسفالت [مرزی] مستقر بودند و فرمانده تیپ برای دفع پاتک‌های احتمالی دشمن درخواست کمک نیرو کرد، ولی علی‌رغم جواب مساعد احمد کاظمی، ارسال کمک مقدور نشد.

در این شرایط مهندسی لشکر حدود ۲۰۰ متر جلوتر از کانال دوم غرب مرز، یک خاکریز به طول ۲۰۰ متر احداث نمود و نیرو‌ها خود را به پشت خاکریز رسانده و در آن‌جا به دفاع پرداختند و یک تانک، ۲ دستگاه تفنگ ۱۰۶ و چند نفربر و چند قبضه خمپاره به خط برده شد و این نیرو‌ها تا ساعت ۱۲ ظهر در آن‌جا مقاومت سلحشورانه‌یی کردند.

ساعت ۱۲، هم‌زمان با پخش غذا بین نیروها، عراق با بهره‌برداری از تعداد قابل توجهی تانک و اجرای آتش پرحجم، پاتک بسیار سنگینی را علیه این نیرو‌ها آغاز کرد که به دلیل محدود بودن طول خاکریز و تراکم بالای آتش توپ‌خانه، ادوات و تانک‌های دشمن، در همان لحظات اولیه تانک و یکی از قبضه‌های [تفنگ] ۱۰۶ در خط منهدم شد و نیرو‌های پشت خاکریز نیز مقاومت سرسختانه‌یی انجام دادند و تعداد کمی از آن‌ها موفق شدند تا پشت جاده‌ی شنی مرز عقب بیایند، ولی تعدادی از شهدا و مجروحین در منطقه باقی ماندند.

در فیلم پیش رو که بهمن ۶۱ در حوالی تنگه ذلیجان و رقابیه و طی عملیات والفجر‌مقدماتی توسط مرحوم محمود اصفهانی ضبط شده، بخشی از نیرو‌ها و توان لشکر ۸ نجف‌اشرف و جهاد‌سازندگی نجف‌آباد به تصویر کشیده شده است.

اورژانس، تعدادی از قبضه‌های توپ، چند تانک غنیمتی، جابه‌جایی نیرو‌های پیاده، تردد تانک‌ها و خودرو‌های نظامی و تدارکاتی و بازگشت رزمندگان از عملیات شب گذشته به منظور تجدید قوا، از جمله تصاویر نمایش داده شده در بخش عمده‌ای از این فیلم هستند.

در لحظات پایانی نیز شهید عبدالرضا بیریایی از نیرو‌های شاخص جهاد‌سازندگی نجف‌آباد دیده می‌شود که چند سوال و جواب با مرحوم اصفهانی دارد.

شهید بیریایی، اسفند ۶۴ در ۲۵ سالگی طی عملیات والفجر ۸ در شبه‌جزیره فاو به شهادت رسید.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت گزارشگر لشکر ۸ نجف از عملیات والفجر مقدماتی بیشتر بخوانید »

مادر دو شهید دفاع مقدس درگذشت

مادر شهیدان «اکبری‌سادات» آسمانی شد

به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «پاشاپور» مادر شهیدان «میرمحمود و میر قربان اکبری‌سادات» از شهرستان مشگین‌شهر اردبیل به فرزندان شهیدش پیوست.

پیکر مادر شهیدان اکبری‌سادات امروز (سه‌شنبه) در گلزار شهدای روستای «دیبگلو» تشییع و خاکسپاری خواهد شد.

شهید «میرمحمود اکبری‌سادات» متولد سوم شهریور ۱۳۴۵ در دوران دفاع مقدس بار‌ها در جبهه حضور یافت و سرانجام روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۲ در عملیات «والفجر مقدماتی» منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید.

همچنین شهید «میرقربان اکبری‌سادات» متولد چهارم خرداد ۱۳۵۲ از طریق نیروی انتظامی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و روز ۱۱ مهر ۱۳۷۲ در منطقه مریوان به برادر شهیدش پیوست.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مادر شهیدان «اکبری‌سادات» آسمانی شد بیشتر بخوانید »

رد پای عاشورا در جبهه‌های دفاع مقدس

جلوه‌های مکتب عاشورا در هشت سال دفاع مقدس


رد پای عاشورا در جبهه‌های دفاع مقدسبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، فرهنگ حماسه و شهادت که از جمله آثار واقعه کربلا است. در ایام دفاع مقدس بیش از هر زمان دیگری جلوه‌گری کرد. تا جایی که مجاهدین راه حق حتی عملیات‌ها را هم به یاد وقایع کربلا از جمله روز عاشورا نام‌گذاری می‌کردند همچنان که در این دوره هشت ساله، چهار عملیات موفقیت‌آمیز با نام کربلا اجرا شد و در هر عملیات ضمن غافلگیری دشمن بعثی، پیروزی رزمندگان اسلام رقم خورد و در تاریخ ثبت شد. از این رو چهار عملیاتی که توسط مجاهدین راه حق در هشت سال دفاع مقدس انجام شد، را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

عملیات عاشورای۱/ سرکوب نیرو‌های معاند

حضور ضدانقلاب در قالب افراد موسوم به کومله و دموکرات کردستان ایران در دوران جنگ، پیوسته مکمل تهاجمات ارتش عراق به جبهه‌ها و شهر‌های ایران بود. این افراد در قالب گروه‌های پراکنده بار‌ها به خرابکاری، خبرچینی برای دشمن، گستردگی محور‌های نبرد رزمندگان ایران با دشمن و … دست زدند و خسارات فراوانی به مراکز دولتی، جهاد سازندگی و حتی مناطق مسکونی کردنشین استان کردستان و آذربایجان غربی وارد آوردند. حضور آن‌ها حتی تا شهر‌های شرقی استان کردستان، یعنی بیجار، تکاب، صایین‌دژ، قروه همدان و چندین شهر و منطقه دیگر پیش رفته و سبب بوجود آمدن وضع فوق‌العاده‌ای بر زندگی روزمره مردم و یگان‌های نظامی مستقر در آن مناطق شده بود.

بر همین اساس عملیات «عاشورای ۱» در ۲۳ مرداد ۱۳۶۴ با هدف سرکوبی چنین افرادی در منطقه تکاب و صایین‌دژ به اجرا درآمد و طی آن ۵۰ تن از عوامل وابسته کشته و صد‌ها نفر نیز زخمی شدند.

عملیات عاشورای ۲ (محدود) / اسارت ۵۱۰ نفر از نیرو‌های دشمن

عملیات محدود «عاشورای ۲» ساعت دو بامداد روز ۲۴ مرداد ۱۳۶۴ با رمز «یامهدی (عج)» در منطقه عمومی «چنگوله» واقع در جنوب شهر مرزی «مهران» توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران صورت پذیرفت. نیرو‌های خودی در این حمله یک روزه که با هدف انهدام نیرو‌های عراقی مستقر در منطقه آغاز شده بود، ضمن رسیدن به این هدف و کشته و زخمی کردن و اسارت ۵۱۰ نفر از نیرو‌های دشمن، به گردان ۱ و ۲ از تیپ ۱۱۴ لشکر ۳۵ عراق آسیب رساندند. همچنین چندین دستگاه خودرو و مقادیری مهمات از دشمن نابود شد و علاوه بر به غنیمت گرفتن چند قبضه خمپاره‌انداز و مهمات از دشمن، شماری سلاح سبک و سنگین نیز به دست رزمندگان اسلام افتاد و مهم‌تر از همه آنکه «تپه دوقلو» و ارتفاع ۱۴۵ از دست دشمن خارج شد.

عملیات عاشورای ۳/ انهدام ۲ گردان از تیپ ۱۰۸ لشکر ۱۶ ارتش عراق

مدتی بود که به تیپ ۱۰سیدالشهدا (ع) که بعد‌ها به لشکر تغییر یافت، مأموریتی واگذار نشده بود. این تیپ عنوان یگان خط‌شکن را داشت و حریف جدی لشکر «گارد ریاست جمهوری عراق» به حساب می‌آمد. بحث عملیات «عاشورای ۳» به فاصله یک روز پس از انجام عملیات عاشورای ۲ در منطقه عمومی فکه مطرح شد. با توجه به این که آن محور حدود عملیات والفجر مقدماتی و رمضان بود، قسمت‌هایی از میدان‌های مین قدیمی در آن منطقه باقی مانده و تعدادی نیز به واسطه رمل و طوفان و سیلاب در زیر خاک پنهان شده بود. به همین دلیل کار عملیات با همت نیرو‌های گردان تخریب این تیپ و به فرماندهی شهید «حاج محمود (عبدالله) نوریان» باز شد تا نیرو‌های عمل‌کننده سپاه در ساعت دو و ۱۹ دقیقه بامداد روز ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ با رمز «یا سیدالشهدا (ع)» دست به حمله زده و با انهدام دو گردان از تیپ ۱۰۸ لشکر ۱۶ ارتش عراق در شمال فکه، تعداد ۶۳۵ تن از آنان را کشته و زخمی یا به اسارت بگیرند.

همچنین در این حمله ضربتی یک روزه دو دستگاه تانک، و پل ارتباطی، یک پارک موتوری، ۱۹ انبار مهمات، یک دستگاه لودر و تعدادی از ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن نابود شده و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین به همراه چندین قبضه خمپاره‌انداز و وسایل مخابراتی و لجستیکی به غنیمت گرفته شد.

عملیات عاشورای ‌۴/ همکاری مجاهدین عراقی

عملیات عاشورای ۴ روز ۳۰ مهر ۱۳۶۴با هدف انهدام نیرو‌های دشمن در منطقه عملیاتی غرب دریاچه «اُمُ‌النِّعاج» در هُورالهویزه انجام شد. عملیات عاشورای ۴ درمنطقه‌ای به وسعت ۱۱۰ کیلومتر مربع با موفقیّت به پایان رسید. درعملیات عاشورای ۴ بیش از ۴۰۰ نفر از افراد دشمن کشته و زخمی شدند و تجهیزات و یگان‌های متعددی ازآن‌ها نابود شد.

کار مجاهدین عراقی در جریان عملیات قدس ۵ به آزادسازی بخشی از دریاچه «ام‌النعاج» عراق در منطقه «هورالهویزه» منتهی شد و سپس عملیات «عاشورای۴» در وسعتی به میزان ‌۱۱۰ کیلومترمربع برای آزادسازی کامل این دریاچه با همان ترکیب نیروهای عمل کننده در عملیات پیشین به اجرا درآمد.

نیروهای تیپ ۹ بدر ساعت‌ دو بامداد۳۰ مهر ۱۳۶۴ این حمله را آغاز کردند. پناهنده شدن دو تن از نیروهای ارتش عراق و ارائه اطلاعات مناسب پیرامون این منطقه در روند عملیات عاشورای ‌۴ مؤثر واقع شد.

زمان حمله یک روز پیش از میلاد حضرت امام موسی‌کاظم (ع) بود و به همین مناسبت رمز عملیات «یا موسی‌الکاظم (ع)» تعیین شد. نیرو‌ها در غرب دریاچه به لحاظ استفاده از اصل غافلگیری و پشتیبانی موثر توپخانه به راحتی به اهداف خود رسیدند و بدین وسیله ‌۱۵ کمین دشمن که از نیروهای «فرسان‌الهور» به معنی نیروهای اطلاعاتی هور بودند، سقوط کرده و پیشروی تا سقوط کامل دریاچه ادامه یافت.

دشمن پاتک خود را در صبح روز نخست عملیا آغاز کرد اما با اتخاذ تدابیر خونسردی و صبر نیروهای مجاهد عراقی که در میان نیزار‌ها کمین کرده بودند، پس از نزدیک شدن دشمن، به آن‌ها حمله‌ور شده و پاتک آنان را خنثی کردند. پاتک دوم نیز در ساعت‌۱۴ همان روز با پشتیبانی توپخانه و حمایت هواپیماهای «پی. سی.۷» آغاز شد.

این پاتک نیز به همان صورت نخست پاسخ داده شد و در نتیجه نیروهای بعثی با شماری کشته و زخمی و اسیر و با به جای گذاشتن‌ هشت فروند قایق خود عقب نشستند اما در این تعقیب و گریز یک فرمانده از مجاهدان عراقی به نام «ابوالخیر» به شهادت رسید.

در روز دوم عملیات، دشمن برای باز پس گرفتن دریاچه ام‌النعاج سه بار متوالی اقدام به پاتک کرد که در هر سه بار با رعایت اصل استتار و غافلگیری از سوی مجاهدین عراقی و مقاومت آن‌ها رو به رو شدند و با دادن تلفات و خسارات فراوان از معرکه نبرد گریختند.

این عملیات که رسیدن به همه اهداف معین شده را در پی داشت، به آزادسازی ۱۱۰ کیلومتر مربع از منطقه هور‌الهویزه عراق، ۶۴ پایگاه، هفت آبراه در غرب دریاچه و تصرف سه پاسگاه و سه کمین دشمن و همچنین ‌۲۷ فروند قایق و بلم، ۹۹ قبضه سلاح نیمه‌سنگین، ۱۰ قبضه ضد هوایی تک لول کالیب پنج و  ۰/۱۴ میلیمتری و چهار قبضه خمپاره‌انداز ۸۲ و۶۰ میلیمتری و تعداد زیادی دوشکا و آر. پی. جی از دشمن به غنیمت گرفته شد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

جلوه‌های مکتب عاشورا در هشت سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

عملیات عاشورای ۳، هموار کننده راه پیروزی جبهه حق علیه باطل

تسهیل پیروزی‌های بعدی ایران پس از عملیات عاشورای ۳


عملیات عاشورای ۳، هموار کننده راه پیروزی جبهه حق علیه باطلبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۲۵ مرداد سالروز عملیاتی است که در آن دشمن بعثی غافلگیر شد و به موازات آن آسیب‌های فراوانی دید. عملیات عاشورای ۳ که با همکاری گردان حضرت علی اصغر (ع)، گردان حضرت قمر بنی‌هاشم (ع) و گردان حضرت قاسم (ع) انجام و به عنوان یکی از عملیات‌های موفق دفاع مقدس ثبت شد.

قضیه از این قرار بود که مدتی به تیپ سیدالشهدا (ع) (که بعد‌ها به لشکر تغییر یافت) مأموریتی واگذار نشده بود. این تیپ عنوان یگان خط شکن را داشت و حریف جدی لشکر گارد ریاست جمهوری عراق به محسوب می‌شد.

بحث عملیات عاشورای ۳ به فاصله یک روز پس از انجام عملیات عاشورای ۲ در منطقه عمومی فکه مطرح شد. با توجه به این که آن محور حدود عملیات والفجر مقدماتی و رمضان بود، قسمت‌هایی از میدان‌های مین قدیمی در آن منطقه باقی مانده و تعدادی نیز به واسطه رمل و طوفان و سیلاب در زیر خاک پنهان شده بود.

به همین دلیل کار عملیات با همت نیرو‌های گردان تخریب این تیپ و به فرماندهی شهید حاج محمود نوریان باز شد تا نیرو‌های عمل‌کننده سپاه در ساعت دو و ۱۹ دقیقه بامداد روز ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ با رمز یا سیدالشهدا (ع) دست به حمله زده و با انهدام دو گردان از تیپ ۱۰۸ لشکر ۱۶ ارتش عراق در شمال فکه، تعداد ۶۳۵ تن از آنان را کشته و زخمی یا به اسارت بگیرند.

همچنین در این حمله ضربتی یک روزه، دو دستگاه تانک، پل ارتباطی، یک پارک موتوری، ۱۹ انبار مهمات، یک دستگاه لودر و تعدادی از ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن نابود شده و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین به همراه چندین قبضه خمپاره‌انداز و وسایل مخابراتی و لجستیکی به غنیمت گرفته شد.

در عملیات عاشورای ۳ یوسف شاه کرمی، علی افشاری، حسین حقیقت، علیرضا زمانی شریف‌آبادی، پرویز برومند صفا، علی سووری، رضا ساری، سعید شعبانی، نورالدین شمس و محمود محبی از جمله رزمندگانی بودند که به درجه رفیع شهادت رسیدند.

قسمتی از دست‌نوشته‌های جانباز، حاج علی‌اصغر کوثری در مورد عملیات عاشورای ۳ به شرح زیر است:

«نیرو‌های اعزامی از کرج در قالب چهار گروهان سازماندهی شده بودند، پس از طی یک دوره آموزشی در اردوگاه تیپ حضرت سیدالشهداء (ع) در ساختمان‌های ستاد بازسازی جهاد سازندگی کرج که هنوز سقف نداشت، مستقر شدند.

آن روز‌های داغ مرداد در تابستان استان خوزستان که روز‌های آن به مانند کوره داغ یکپارچه آتش بود با همت بچه‌ها حسینیه‌ای درست شد، رزمندگان ظهر‌ها در آن هوای داغ و سوزان با اشتیاق برای برپایی نماز جماعت حاضر می‌شدند، گاهی اوقات براثر داغی تابش آفتاب پشانی بچه‌ها که روی مهر نماز قرار می‌گرفت، می‌سوخت و امام جماعت نماز را خیلی سریع می‌خواند تا بچه‌ها در گرما اذیت نشوند اما این عاشقان دلباخته حضرت‌دوست گاهی اوقات تا یک ساعت بعد از نماز در حال سجده و یا خواندن دعا و مناجات بعد از نماز بودند در این میان شهید ابوالقاسم کشمیری که مربی تخریب بود وقتی سر از سجده بر می‌داشت سجده گاه او از اشک چشمانش خیس شده بود.

در شب عملیات عاشورای ۳ هنگامی که گردان در معبر میدان مین پشت سیم خاردار قرار گرفت شهید قاسم اصغری معاون گردان تخریب تیپ وقتی متوجه شد که انبر سیم چین جا مانده و درگیری در جناحین شروع شد، قبل از اینکه دشمن رو‌به‌رو هوشیار شوند و ما دچار تلفات شویم، به فرمانده گردان گفت: من روی سیم خاردار‌ها می‌خوابم تا نیرو‌ها از روی من عبور کنند.

وقتی که با مخالفت برادران روبرو شد بی‌درنگ خود را به روی سیم خاردار‌ها انداخت و با فریاد آن‌ها را به نام مقدس بی بی حضرت فاطمه زهرا (س) پس از اتمام عملیات امدادگر‌ها به سراغ او رفتند او را غرق خون بی‌رمق و بی‌هوش یافتند و بدنش در اثر نشستن نیش سیم خاردار‌ها سوراخ سوراخ شده بود. روحشان شاد راهشان پر رهرو باد.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

تسهیل پیروزی‌های بعدی ایران پس از عملیات عاشورای ۳ بیشتر بخوانید »