عملیات والفجر 4

ماجرای غم انگیز یک مجروح

بازتاب مظلومیت فرزندان ایران در شهادت یک رزمنده جوان


ماجرای غم انگیز یک مجروحبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انتشارات مرز و بوم در صفحه اینستاگرامی خود خاطره‌ «عزت قیصری» امدادگر داوطلب در مریوان از شهادت یکی از رزمندگان عملیات والفجر ۴ را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید.

«قرارگاه و بیمارستان کولان در روستای کولان بود. آنجا مرکز فرماندهی عملیات والفجر ۴ بود که کارکرد بیمارستانی هم داشت. یکی از مجروحان این عملیات بسیار بدحال بود.

رفتم کنارش، سر و پیشانی و چشمانش را با چفیه مشکی بسته بودند. چفیه را باز کردم. چفیه آغشته به خاک و خون و سنگین شده بود. دور دوم نیز چنین بود. دست‌هایم خونی شد. دور آخر را باز کردم. قسمتی از مغز و دو تا چشم او که لای چفیه بود، روی مقنعه‌ام افتاد. گوشه‌ی مقنعه‌ام را گرفتم تا روی زمین نیافتد.

از دیدن این صحنه بسیار ناراحت شدم. به چهره‌اش نگاه کردم، قسمت سر از ناحیه چشم و پیشانی در اثر تکه‌ ترکش از بین رفته و نیمی از کاسه‌ سرش را برده بود. به داخل نیمه‌ باقیمانده کاسه سرش نگاه کردم، خالی و تمیز بود. مغزش به‌طور کامل از کاسه درآمده و داخل چفیه ریخته بود. انگار مغزی وجود نداشته است.

با دیدن این صحنه تکان شدیدی خوردم و عجیب ترسیدم. بسیار وحشت کردم. گویی تمام آسمان روی سرم خراب شد. ساختمان دور سرم می‌چرخید. چشمانم سیاهی می‌رفت. سرم گیج رفت و روی زمین افتادم. لحظه‌ای که افتادم، مغز و چشمی که گوشه‌ی مقنعه‌ام نگه داشته بودم، روی زمین ریخت. بعد از چند لحظه به خودم آمدم، به هر زحمتی بود به اعصابم مسلط شدم.

روحیه‌ام را با یاد خدا حفظ کردم و در آن لحظه‌ها فقط وظیفه‌ام صبر و تحمل بود. بلند شدم، دیدم دو تا چشم و مغز روی زمین ریخته است. آن‌ها را جمع کردم و بعد داخل نیمه‌ باقیمانده‌ کاسه سرش ریختم. در هنگام جمع کردن مغز، نیمی از مغز روی زمین ماند و نیم دیگرش در میان دستم باقی ماند.

واقعا تماشای این صحنه‌ها و انسانی که بین مرز مرگ و زندگی زجر می‌کشید، بسیار دردناک بود. صدای خرخر گلویش را می‌شنیدم. دست به دامن دکتر شدم: «تو را به خدا کاری کنید.» دکتر گفت: «زحمت کشیدن برای سری که مغز ندارد، بی‌فایده است.» دستم را روی بدن او گذاشتم و احساس کردم بدنش سرد شده. او به شهادت رسید.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

بازتاب مظلومیت فرزندان ایران در شهادت یک رزمنده جوان بیشتر بخوانید »

عملیاتی که معابر نفوذی ضدانقلاب به مریوان را مسدود کرد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: با آغاز جنگ تحمیلی در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، ملت ایران در جبهه‌های نبرد از یک سو باید در مقابل هجوم همه‌جانبه دشمن بعثی که مورد حمایت بیش از ۸۰ کشور خارجی بود، قرار می‌گرفت و از سوی دیگر نیز باید به نبرد با گروهک‌های ضدانقلاب و معاند که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مکدر شده بودند، می‌رفتند؛ لذا در آن شرایط که کشور‌های مختلف جهان با پشتیبانی از رژیم صدام به نوعی وارد جنگ با ایران شده بودند، نبرد در دو جبهه کاری بسیار دشوار بود که رزمندگاذن اسلام به خوبی از پس آن برآمدند که این پیروزی‌های پی در پی در طول جنگ تحمیلی به گونه‌ای شکل گرفت که تعجب قدرت‌های جهانی را برانگیخت.

منافقان و نیرو‌های ضدانقلاب نیز در طول جنگ تحمیلی از هیچ تلاشی برای کمک به دستیابی رژیم بعثی به اهدافش مضایغه نکردند و حتی عراقی‌ها روی کمک ضدانقلاب به‌ویژه در مناطق شمال غربی کشور و به اصطلاح جبهه شمالی جنگ حساب ویژه‌ای باز کرده بودند. ضدانقلاب در سال ۱۳۶۲ در مناطقی مانند بانه و مریوان دست به اقداماتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران زده بود، بنابراین رزمندگان اسلام به فکر اجرای عملیاتی در راستای عقب راندن و بسته شدن معابر نفوذی ضدانقلاب به شهر مریوان و روستا‌های بین بانه و مریوان افتادند.

البته که وجود چندین بلندی مهم و استراتژیک در این منطقه مانند بلندی «سورن»، «سورکوه» و «کانی مانگا» موجب شد تا یکی دیگر از اهداف عملیات والفجر ۴، تصرف بلندی‌های مذکور و وصل کردن آن‌ها به یکدیگر باشد. چراکه درصورت تصرف این بلندی‌ها، شهر مریوان از زیر تیررس دشمن بعثی دور می‌ماند.

دشمن بعثی به‌دلیل اینکه بیشتر تمرکزش در جبهه‌های جنوبی کشور بود، برای فشار به جمهوری اسلامی ایران در مناطق غربی کشور از ظرفیت ضدانقلاب استفاده می‌کرد. به همین دلیل رزمندگان سپاه و ارتش به کمک برخی از نیرو‌های داوطلب مردمی عملیات والفجر ۴ را در ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۶۲ با هدف تصرف پادگان پنجوین، تصرف روستای گرمک و ۱۳ روستای دیگر، خارج کردن شهر مریوان از رصد دشمن بعثی و آماده سازی نیرو‌ها برای اجرای عملیات‌های دیگر، با رمز «یا الله، یا الله، یا الله» طرح ریزی و آغاز کردند.

این عملیات حدود ۳۳ روز به طول انجامید و نیرو‌های خودی از دو محور بانه و مریوان به دشمن بعثی و نیرو‌های ضدانقلاب هجوم بردند و در مرحله دوم این عملیات بود که بلندی «سورن» و «کانی مانگا» به تصرف نیرو‌های خودی درآمد، اما دشمن بعثی با کمک نیرو‌های معاند نظام در درگیری شدیدی که با رزمندگان اسلام داشتند در نهایت توانستند بلندی «کانی مانگا» را مجدد از ایران پس بگیرند.

در مرحله سوم این عملیات سپاهیان اسلام با حدود ۲۵ گردان به مواضع دشمن بعثی یورش بردند و بیش از ۳۰۰ کیلومتر مربع از اراضی ایران و بیش از ۷۰۰ کیلومتر مربع از اراضی کشور عراق را آزاد کردند. با اینکه رزمندگان اسلام به اکثر اهداف خودشان در این عملیات دست یافتند، اما مهمترین دستاورد این عملیات عقب راندن ضدانقلاب و بستن راه‌های نفوذ آن‌ها به شهر مریوان و بانه بود.

رزمندگان اسلام در این عملیات موفق به غنیمت گرفتن ۱۰ فروند هواپیما، ۹۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۰۰ دستگاه خودروی سبک و سنگین و ۲۰ قبضه سلاح ضدهوایی شدند. همچنین در این عملیات بیش از ۱۹ هزار نفر از دشمن بعثی کشته، زخمی و اسیر شدند.

انتهای پیام/ ۱۱۷



منبع خبر

عملیاتی که معابر نفوذی ضدانقلاب به مریوان را مسدود کرد بیشتر بخوانید »