عملیات والفجر8

گویاسازی عکس رزمندگان سمنان (۶۱)

گویاسازی عکس رزمندگان سمنان (۶۱)


عملیات والفجر ۸ سال ۱۳۶۴ – حمیدیه اهواز

از سمت چپ: شهید حسین عربعامری (اخوی عرب )، شهید سید جمال میری، شهید حسین غنیمت پور، اسماعیل قاسمپور

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گویاسازی عکس رزمندگان سمنان (۶۱) بیشتر بخوانید »

نوجوانی که می‌خواست در عملیات والفجر ۸ شرکت کند اما حاج قاسم نگذاشت

نوجوانی که می‌خواست در عملیات والفجر ۸ شرکت کند اما حاج قاسم نگذاشت



نوجوانی روستایی بود، لباس جنگ و ابزار مرتبط با آن برای او بزرگ بود. وقتی دید حاج قاسم مانع حضور او در عملیات والفجر ۸ شده است، با همان جسارت یک بچه روستایی کاری کرد که حاج قاسم را متحیر ساخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در حالی که زمانی به آغاز عملیات والفجر ۸ در ۲۰ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴ باقی نمانده بود. در لشکر۴۱ ثارالله در یکی دیگر از یگان‌ها به دلیل کمبود لباس غواصی قرار شد از ۲ گروهان موجود غواص، ۲ دسته از عملیات حذف شوند. این امر موجب نگرانی شدید رزمندگان غواص شد و فرماندهی لشکر، قاسم سلیمانی را با اعتراض و درخواست و التماس شدید آن‌ها روبه‌رو ساخت.

فرمانده لشکر در میان افراد گردان، ناگهان نگاهش به نوجوانی کم سن و سال افتاد، جلو رفت و او را به حضور خواند. بسیجی نوجوان که یک روستایی است، کلاه کاسک او تا زیر ابروانش را فراگرفته و پیشانی‌بندش را هم‌ روی آن نصب‌کرده، تجهیزات رزم را نیز خود بسته است، کوله‌پشتی، حمایل، فانسقه، جیب خشاب و همه وسایل هم برای اندام او بزرگ جلوه می‌کند.

حاج قاسم بعد از اینکه نام، اسم گروه و مسؤولیت او را در عملیات پرسید، پس از کمی صحبت گفت: تو بمان، بعداً (به آن‌طرف اروند) برو. آن رزمنده نوجوان پس از اینکه متوجه شد طرف مقابلش فرمانده لشکر است و دستور، دستور جدی است، در اندوه فرو رفت و گفت: آخر برادر قاسم…! حاج قاسم گفت: به‌ هیچ‌وجه نمی‌شود، می‌مانی و بعداً می‌روی.

آن رزمنده نوجوان که به‌ شدت به گریه افتاد، سر را به زیر انداخت، مدتی بعد با لحنی قاطع و برنده دستان خود را به فرمانده نشان داد و گفت:‌ دستمو ببین برادر قاسم، من محصل نیستم. من بچه شهری نیستم، من با این دست‌هایم، همیشه کارکرده‌ام، بیل زده‌ام، من می‌توانم بجنگم، بچه که نیستم؛ نمی‌گذاری توی عملیات بروم!

فرمانده لشکر ثارالله در یک‌لحظه او را در بغل فشرد و خود نیز با او گریه کرد. در واقع حاج قاسم حیران مانده است که چه بگوید، در حالی که با او خداحافظی کرد، سفارشش را به فرمانده گردان مربوطه کرد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نوجوانی که می‌خواست در عملیات والفجر ۸ شرکت کند اما حاج قاسم نگذاشت بیشتر بخوانید »

ماجرای به بازی گرفتن مرگ توسط ۲ بسیجی ۱۵ ساله/ پارتی بازی برای رفتن به خط مقدم

ماجرای به بازی گرفتن مرگ توسط ۲ بسیجی ۱۵ ساله/ پارتی بازی برای رفتن به خط مقدم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، امیر سرتیپ مجتبی جعفری از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در جمع جوانان و زائران گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به بیان خاطراتی از شجاعت و رشادت بسیجی‌ها پرداخت که در ادامه آمده است.

تابستان سال ۱۳۶۴ قرار بود عملیات والفجر ۸ انجام شود که نشد و عملیات تا بهمن همان سال به تاخیر افتاد که در نتیجه آن فاو آزاد شد. در همان عملیات که قرار بود انجام شود، اما نشد یک گروهان از ارتش در دل یک گروهان سپاه می‌رفت و یک گروهان سپاه به یک گردان ارتش می‌رفتند و به اصطلاح ادغام انجام می‌دادند تا هم افزایی کنند. گردانی که از ارتش انتخاب شد با من بود و مقرر شد به داخل گردان مقداد لشکر حضرت رسول (ص) تهران بروم. تمرین‌ها انجام شد و دوره‌های مربوط به عملیات را دیدیم.

برادر کوچک من علی جعفری در شلمچه بسیجی بود و در خط پدافندی حضور داشت. معروف بود بسیجی‌ها در خط پدافندی دوام نمیاوردند و دوست دارند در عملیات و حمله به دشمن شرکت کنند. علی پیغام داد تو که به سپاه رفتی و می‌خواهید عملیات کنید من را از شلمچه پیش خودت ببر تا باهم درعملیات باشیم.

نصف شبی از بستان حرکت کردم، ساعت ۳ صبح رسیدم شلمچه، پرسان پرسان سنگر فرمانده گردان را پیدا کردم، به سنگر فرماندهی سردار احمد شاهسون رفتم، داشت برای نماز آماده می‌شدم، گفتم احمد آقا آمدم علی را برای عملیات ببرم بستان. گفت دیشب علی و محمود رفتند خط دشمن برای گشت شناسایی و هنوز نیامدند هر وقت آمد ببرش. روی حس کنجکاوی رفتم روی خاکریز، هوا داشت روشن می‌شد، ولی هنوز تاریک بود. نگاه کردم سمت دشمن تا ببین علی کی میاید. بعد از مدتی دیدم دو سایه از دور به سمت من می‌آیند، اما حرکتشان عادی نیست. کمی دلهره پیدا کردم که آسیب ندیده باشند. هوا روشن‌تر شد و آن‌ها نیز نزدیکتر شدند. دیدم ۲ بچه ۱۴ و ۱۵ ساله تلو تلو خوران در حال آمدن هستند. حرکتشان غیرعادی بود، دقت کردم و دیدم این ۲ نفر دیشب به میدان مین دشمن رفتند و به زعم بچگی خودشان برای اینکه چیزی عقب بیاورند دوتا مین ضد تانک خنثی کرده و بغل کرده بودند مین‌هایی که بسیار سنگین است و حدود ۱۰_۱۵ کیلو وزن دارد.

بچه‌ها تلو تلو خوران و خسته در حال برگشت بودند. نزدیک ۵ متری من که رسیدند همدیگر را دیدیم و شناختیم. آماده بالا آمدن بودند که صدای خمپاره دشمن را شنیدم. به تجربه فهمیدم این صدای تق که از شلیک خمپاره آمد نزدیک ما می‌خورد، قبل اینکه فرصت از دست برود داد زدم امیر و محمود مین را بندازید و بیایید بالا، بچه‌ها مین را انداختند و ۵ متر را دویدند، بلافاصله سر آن‌ها را بغل گرفتم و به داخل سنگر شاهسون پریدم.

گلوله درست همانجایی که من خوابیدم فرود آمد و منفجر شد، صدای مهیب انفجار، بوی باروت، ترکش، گرد و خاک فضا را گرفت. ما که وارد سنگر شاهسون شدیم بچه‌هایی که بیدار شده بودند تعجب کردند چه اتفاقی افتاده. من نگران اینکه کسی چیزیش نشده باشد به برادرم نگاه کردم، برادری که در روستای خودمان برای اینکه شب تنهایی به دستشویی برود می‌ترسید و از ما میخواست همراهش تا حیاط برویم قهقهه می‌زند، هیچ لطیفه خنده دار و یا صحنه فیلمی نمی‌توانست این دو نفر را اینگونه به خنده وادارد. دیدید بعضی شهدا به مرگ لبخند زدند؟ اما این ۲ بسیجی مرگ را به مسخره گرفته بودند و برایشان هیچ ابهتی نداشت.

علی را برداشتم و آمدم گردان مقداد. از اتفاقات عجیب جنگ است که یک گردان ارتشی رفته بود در گردان سپاه ما را خط شکن انتخاب کردند. برادر من به گروهان بسیجی‌ها رفته بود. باز آمد پیش من، گفت دلت می‌آید شما بروید جلو و من اینجا بمانم؟ برو به فرماندهتان مهدی خندان بگو به گروهان شما بیایم. رفتم پیش فرمانده گردان و گفتم برادرم دوست دارد با من باشد، خندان گفت اقای جعفری هرچه می‌خواهی بخواه، اما این را نخواه، پرسیدم چطور؟ گفت همه بسیجی‌های آن دو گروهان همین را می‌خواهند اگر با برادر تو موافقت کنم بسیجی‌ها نمی‌گذراند من اینجا باشم، می‌گویند مهدی خندان پارتی بازی کرده

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای به بازی گرفتن مرگ توسط ۲ بسیجی ۱۵ ساله/ پارتی بازی برای رفتن به خط مقدم بیشتر بخوانید »

ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند

ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از سمنان، سرهنگ «محمدحسن سلامی» مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان در محفل خاطره گویی به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی و علملیات والفجر ۸ که با حضور جمعی از فرماندهان و رزمندگان عملیات والفجر ۸ و پیشکسوتان انقلاب اسلامی برگزار شد، ضمن تبریک دهه فجر و سالروز عملیات والفجر ۸ و سالروز بیعت همافران نیروی هوایی اظهار داشت: ۱۹ بهمن سالروز بیعت همافران نیروی هوایی را گرامی می‌داریم و این اقدام هوشمندانه کارکنان نیروی هوایی صدای درهم شکستن استخوان‌های نظام شاهنشاهی در این کشور به‌طور واضح به گوش مردم عزیزمان رسید و نویدبخش پیروزی سریع انقلاب بود.
 
سلامی با بیان این که رزمندگان و مجاهدان فی‌سبیل‌الله و مردم ایران اسلامی در بیش‌از ۴ دهه گذشته در سنگر‌های گوناگون مخلصانه به دفاع از انقلاب پرداختند گفت: انقلاب ما علی‌رغم همه پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها، همواره مورد تهاجم‌های سنگین و توطئه‌های گوناگون قرار داشته‌است.
 
وی بیان داشت: گاهی جنگ ما نظامی، گاهی سیاسی، گاهی مبارزه با تهاجم فرهنگی و اعتقادی بود و امروز هم در حال مبارزه با جنگ اقتصادی و تحریم‌ها هستیم، که ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند.
 
وی افزود: ماه‌های دی و بهمن سالروز عملیات‌های بزرگ در سال‌های با عظمت دفاع مقدس بود امام خامنه‌ای شب‌های کربلای ۵ را شب‌های قدر انقلاب دانستند و فرمودند انس با آن شما را وارسته می‌کند و هر کس آن را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد.
 
وی گفت: عملیات والفجر ۸ عملیاتی است که هیچ‌گاه خاطرات و حماسه‌های آن فراموش نخواهد شد و رزمندگان استان در فاو، اروندرود، جزایر ام الرصاص و بوارین نقش تعیین‌کننده داشتند، اگر نقش رزمندگان استان سمنان در فریب دشمن قبل از عملیات اصلی نبود و اگر سد خاکی حضرت فاطمه زهرا (س)  بر روی رودخانه بهمن‌شیر توسط رزمندگان جهاد استان زده نمی‌شد پشتیبانی از فاو با مشکل جدی مواجه می‌شد و این پیروزی بزرگ حاصل نمی‌شد.
 
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان ادامه داد: استان سمنان در عملیات «کربلای ۴ و ۵» ۲۶۰ شهید، «کربلای ۶» ۵ شهید، «بیت المقدس ۲» ۱۲ شهید، «والفجر مقدماتی» ۳۲ شهید و «والفجر ۸» ۱۹۷ شهید، را تقدیم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی کرده است.
 
وی در این دیدار با تاکید بر لزوم ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه گفت: ایثار، از خود گذشتگی و جان فشانی‌های رزمندگان باید برای نسل جوان و نوجوان بازگو شود، امروز به برکت خون شهدا، کشور مقتدرانه در راه حفظ ارزش‌های انقلاب و دفاع مقدس حرکت می‌کند.

در ادامه این دیدار ۵ تن از رزمندگان عملیات والفجر ۸ و پیشکسوتان انقلاب خاطراتی از عملیات والفجر ۸ و انقلاب بیان کردند.

 
 
ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند
ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند
ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ملت بزرگ ایران در همه این میدان‌های مبارزه سربلند و پیروز بودند بیشتر بخوانید »