عملیات کربلای پنج

«مهمان کارون» به کتابفروشی‌ها آمد

«مهمان کارون» به کتابفروشی‌ها آمد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، کتاب «مهمان کارون» نوشته محمد محمودی نورآبادی با موضوع دفاع مقدس به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب داستان پدر و پسری را روایت می‌کند که رابطه‌ای عاطفی و خاص بین شان برقرار است. جنگ در اوج است و شور عجیبی در کشور بر پاست. با لو رفتن عملیات کربلای چهار توسط ستون پنجم و آغاز عملیات کربلای پنج همه خانواده‌هایی که عزیزان شان در جبهه درگیر هستند نگران و مضطرب اوضاع را رصد می‌کنند. عباس و علیرضا بیش از اینکه پدر و پسر باشند دوست و رفیق بوده اند. علیرضا همیشه کمک کار پدر بوده است.

جنگ بین این دو رفیق فاصله انداخته و پدر، با وجود اینکه پسرش از شروع جنگ در جبهه بوده برای علیرضا بی تاب است. رؤیای شبانه پدر، او را بی تاب‌تر می‌کند. بی تابی که مثل خوره به جانش افتاده و فقط می‌خواهد برای یکبار هم که شده صورت زیبای پسر را ببیند و او را در آغوش کشد. عباس شیراز را به طرف اهواز ترک می‌کند. جای پسر را بلد نیست و به همین خاطر، ناچار است مقر به مقر و گردان به گردان دنبال دردانه اش بگردد…

رمان «مهمان کارون» روایت دلتنگی و شیدایی پدر و مادر‌هایی است که با تاسی از امام عاشقان حضرت اباعبدالله علیه السلام دردانه‌های خود را به مسلخ عشق فرستاده اند و زینب گونه صبوری را پیشه خود ساخته اند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم.

تیمم کردیم و قامت بستیم به نماز. شلمچه غرق در آتش بود. صدای انفجار‌ها و گرد و غبار به قدری زیاد بود که گاهی بودن علیرضا را در نیم‌قدمی‌ام حس نمی‌کردم. از سجده رکعت اول که بلند شدم، تندتند رکعت دوم را شروع کردم. دستهایم را به حالت قنوت بالا گرفته بودم. همان لحظه بود که قنوت خواندن علیرضا را هم متوجه شدم. جالب بود که هر دو آیۀ ۲۵۰ سورۀ بقره را می‌خواندیم. موج انفجار‌های پی‌درپی، زمین را زیر پایمان می‌لرزاند. انگار یکی با پتک کوبید توی کله‌ام. چند لحظه‌ای گیج و منگ روی خاک‌های مرطوب دست می‌کشیدیم. خیلی زود داغی خون را از روی گونۀ طرف چپم حس کردم. پهلویم می‌سوخت. یادم به علیرضا افتاد…

این‌کتاب با ۲۲۷ صفحه و قیمت ۱۰۵ هزارتومان منتشر شده است.

منبع: مهر

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«مهمان کارون» به کتابفروشی‌ها آمد بیشتر بخوانید »

تصاویر/ بسیجی شهید «مرتضی چیتگری» (۱)

تصاویر/ بسیجی شهید «مرتضی چیتگری» (۱)


تصاویر بسیجی شهید «مرتضی چیتگری»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ بسیجی شهید «مرتضی چیتگری» (۱) بیشتر بخوانید »

سیاه قلم شهید «محمد عاشق ابوالفضلی»

سیاه قلم شهید «محمد عاشق ابوالفضلی»


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سیاه قلم شهید «محمد عاشق ابوالفضلی» بیشتر بخوانید »

۳۰ دی، برگزاری سی و پنجمین یادواره شهدای مسجد پنبه‌چی

یادواره شهدای مسجد «پنبه‌چی» برگزار می‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سی و پنجمین یادواره شهدای مسجد پنبه‌چی و یادواره عملیات کربلای ۵ برگزار می‌شود.

این مراسم روز پنجشنبه ۳۰ از نماز مغرب و عشا در مسجد پنبه‌چی واقع در خیابان ولیعصر بالاتر از تقاطع مولوی برگزار می‌شود.

مسجد پنبه چی با سابقه ای ۶۳ ساله یکی از مساجد فعال منطقه ۱۱ و محله امیریه است که در طول تاریخ ۴۰ ساله انقلاب اسلامی همچون سایر مساجد در عرصه‌های فرهنگی اجتماعی فعالیت‌های چشمگیری داشت.

شهید فریبرز روحی، شهید قاسم حبیب زاده، شهید عبدالله حکمت شعار، شهید مصطفی برزگر، شهید علی‌اکبر درویش، شهید ابراهیم موسوی حبیبی، شهید احمد سلیمی، شهید حمید عباد اردستانی، شهید علی‌اکبر بابانوری، شهید محمد خرسند مؤدب، شهید اسدالله قاضی و شهید تازه تفحص شده محسن رجبی از جمله شهدای این مسجد هستند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یادواره شهدای مسجد «پنبه‌چی» برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

سهم داود از کربلای۵ چه بود؟

سهم داود از کربلای۵ چه بود؟



شهید داود مایلی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، خانم طاهره بنانی به مناسبت سالگرد شهادت شهید داود مایلی،‌برادر سردار شهید حاج احمد مایلی، که در 26 دی‌ماه 1365 در جریان عملیات کربلای 5 به شهادت رسید، متنی را در اختیار مشرق قرار داده است؛

شلمچه، زیارتگاه دل های خسته از گناه و بریده از دنیاست. وجب به وجب خاکش، روضه ای است از گوشت و پوست و استخوانِ شهدا.

عملیات کربلای ۵، کربلای شلمچه است. رزمنده ها با رمز یا زهرا و ایمان قوی اما دست‌های خالی، مقابل گلوله و توپ و تانک ایستادند. 

داود مایلی یکی از همان رزمنده‌های باغیرت جبهه است که به دلیل شجاعت بالایش او را با نام شیر نخلستان‌های شلمچه می‌شناختند. 

سلاحش آرپی‌جی بود و نیت‌اش فقط اطاعت از دستور امامش. سهم او از کربلای ۵ شهادت بود و سهم شلمچه، بدن‌های بسیاری که به آغوش کشید. اما به حرمت چشم‌های منتظر پدر و مادر داوودها، عده ای از پیکرها برگشت. 

در مراسم تشییع شهدا، بدن‌های تکه تکه، روضه علی اکبر و جسم اربا اربایش را تداعی می کرد. از مراسم داوود همین بس که برادرش احمد بر گلوی مجروحش بوسه زد و اشک ریخت و طلب شهادت کرد.

حال که نام حاج احمد با واژه زیبای شهید مزین شده است، به این می‌اندیشم که دعای خیر برادر شهیدش، عاقبت بخیرش کرد…

 در این ایام که غم مادر هجده ساله قدکمان، بر دلمان سنگینی می کند و با دیدن کوچه و دیوار، بغض هایمان سر باز می کند، از شهدا می خواهیم به رسم حضرت مادر، برایمان دعا کنند.

آه و صد افسوس بر ما جاماندگان از قافله عشق، که حسرت شهادت در هوایی پر از غبار گناه، نفسمان را به شماره انداخته است…



منبع خبر

سهم داود از کربلای۵ چه بود؟ بیشتر بخوانید »