عملیات کربلای ۴

رزمنده دفاع مقدس: شکست در کربلای ۴ مقدمه پیروزی در کربلای ۵ شد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خوزستان، عملیات کربلای ۵، ششمین عملیات نیروهای نظامی ایران برای فتح بصره هست که ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵، ۱۵ روز پس از عملیات کربلای ۴ و با رمز «یا فاطمه (س)» آغاز شد؛ در این عملیات که ۴۵ روز طول کشید، ۱۲ هزار ایرانی شهید شدند و حدود ۴۰ هزار نفر از نیروهای بعثی کشته شدند. عملیات کربلای ۴ لو رفته بود و این عملیات شکست سنگینی برای نیروهای نظامی ایران داشت اما به گفته راوی دفاع مقدس این شکست مقدمه پیروزی در کربلای ۵ بود.

«سید باقر احمدی ثناء» رزمنده عملیات کربلای ۵ و راوی دفاع مقدس در نشست تحلیلی این عملیات که در جهاد دانشگاهی خوزستان برگزار شد، با اشاره به فرارسیدن سالروز آغاز این عملیات، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب درمورد عملیات کربلای ۵ می‌فرماید؛ «شب‌های عملیات کربلای ۵ شب‌های قدر این انقلاب هست و انس با آن باعث وارسته شدن می‌شود و هر کس این عملیات را فراموش کند، نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگهداریم.»

 وی افزود: عملیات کربلای ۵ از نظر وسعت بزرگتر از عملیات بیت‌المقدس و فتح‌المبین نبود اما تاثیرگذاری و اهمیت این عملیات بسیار متفاوت بود؛ از ابتدای جنگ با حمله رژیم بعثی در شلمچه، با نیروهای این رژیم درگیر بودیم.

در شلمچه وجب به وجب شهید می‌دادیم

این رزمنده بیان کرد: با توجه به اهمیت بصره برای عراق، سال ۶۱ رژیم بعثی موانع بسیار سنگین و خاکریزهای زیادی اطراف بصره ایجاد کرد و منطقه آبگرفتگی به طول ۱۵ کیلومتر با عمق ۸ کیلومتر و ارتفاع یک متر جلوی شلمچه ایجاد کرده بودند. تا سال ۶۱ هر عملیات با نوع نگاه به بصره انجام می‌شد اما حرکت را از جای دیگر انجام می‌دادیم تا از این موانع سخت عبور نکنیم زیرا در شلمچه باید وجب به وجب می‌جنگیدیم و شهید می‌دادیم.

راوی دفاع مقدس گفت: در عملیات کربلای ۵ با وجودی که ۱۱۵ تیپ آن کاملا نابود شد یعنی حدود نصف ارتش عراق در شلمچه نابود شد اما کوتاه نیامد. ویدیویی دیدیم که صدام بعد از کربلای ۵ می‌خواست به نیروهایش مدال بدهد اما آنها به صدام می‌گویند ما را ببخش که با وجود ۲ هزار قبضه توپ نتوانستیم جلوی ایرانی‌ها را بگیریم اما صدام می‌گویند همین که نگذاشتید بصره سقوط کند کار بزرگی هست.

وی عنوان کرد: در عملیات کربلای ۴ به بن بست خوردیم که برخی‌ها اطلاع داشتن از عملیات را مطرح کردند اما دشمن از همه عملیات ما اطلاع داشت و می‌دانست می‌خواهیم چه عملیاتی انجام دهیم اما با هوش بودن و سرعت عمل‌مان موجب شد، دشمن نتواند متوجه شود که چه ساعتی و به چه نحوی می‌خواهیم عملیات را انجام دهیم اما در کربلای ۴ زمان کم آوردیم و مجبور به عقب نشینی شدیم.

فرصتی ۱۵ روزه برای انجام بزرکترین عملیات

احمدی ثناء بیان کرد: اعلام کرده بودیم که بزرگترین عملیات را انجام خواهیم داد و همه تصورات به سمت کربلای ۴ رفت اما بعد از شکست در این عملیات، ارتش عراق به بسیاری از فرماندهان مرخصی داد و صدام هم برای عملیات حج راهی عربستان شد در این بازه زمانی فرصتی ۱۵ روزه داشتیم.

راوی دفاع مقدس افزود: در این فرصت محدود اطلاعاتی که باید در ۹ هفته کسب می‌کردیم را در دو هفته به دست می‌آوردیم. در این کانال آبی که ایجاد کرده بودند امکان ارسال قایق یا انجام غواصی نبود و در این روزها آب را به کانال‌های دیگر هدایت کردیم و ارتفاع آب را افزایش دادیم و قایق‌های مناسبی آوردیم. انوع مین‌ها به میزان ۳۰۰ تن آوردیم و در کانال سلمان در مسیر شهدای هویزه قرار دادیم و تانک ضد مین را از روی آن عبور دادیم و متوجه شدیم ۷۰ درصد مین‌هایی که از سال ۶۱ کارگزاری شده بود هنوز عمل می‌کنند.

وی با بیان اینکه غرورمان موجب شد، در عملیات کربلای ۴ موفق نشویم، ادامه داد: به دلیل اینکه در عملیات کربلای ۴ در یک روز حدود ۲ هزار و ۳۰۰ شهید دادیم و تعدادی از نیروهایمان اسیر شدند باید در این مدت محدود روحیه نیروها را بازیابی می‌کردیم تا در عملیات بزرگتری شرکت کنند که این کار هم انجام شد.

این رزمنده عملیات کربلای ۵ با اشاره به برنامه ریزی این عملیات در ۱۵ روز گفت: زمستان سال ۶۵ و شب عملیات بسیار سرد بود و تاکنون سرمایی مثل آن شب‌ها ندیدیم. به غواصان گفتیم که اگر دست‌تان را از آب بیرون بیاورید یخ می‌زند اما با این وجود آنها خط دشمن را شکستند و گفتند آب به قدری گرم بود که سردی هوا را احساس نکردیم. نیروهای ما خطی را شکستند که انگلیس و آلمان گفته بودند هیچ خطی نمی‌تواند این خط را بشکند. در این عملیات نیروهای ایرانی به جای اینکه مستقیم وارد شلمچه شوند از آبگرفتگی که ایجاد شده بود و منطقه‌ای موسوم به کانال پرورش ماهی، حرکت خود را آغاز کردند. تاکتیکی که در عملیات کربلای ۵ استفاده کردیم به گونه‌ای بود که از اول جنگ تا سال ۶۵ از آن استفاده نکرده بودیم.

احمدی ثناء گفت: شب سوم یا چهارم عملیات وقتی می‌خواستیم وارد شهرک دوعیجی عراق شویم، آن‌قدر جنازه روی جاده افتاده بود که محلی برای عبور ما نبود و برخی جاها مجبور بودیم و دید نداشتیم و به سختی عبور می‌کردیم.

راوی دفاع مقدس بیان کرد: شنیده‌ها، کتاب‌ها و فیلم‌ها حتی ۲۰ درصد عملیات کربلای ۵ را نشان نداده هست. تاکتیک‌هایی که در این عملیات استفاده شدند، امروز هم کاربرد دارند.

این رزمنده عملیات کربلای ۵ با اشاره به دام انداختن و کشته شدن چندین نفر از فرماندهان بعثی و به اسارت گرفتن مسئول توپ‌خانه دشمن تصریح کرد: همه این کارها توسط جوانان انجام شد و بعضا فرماندهان گردان‌ها  ۲۳ یا ۲۴ ساله بودند. ما نیرویی نداشتیم به گردان ها اضافه کنیم یا تجهیزات بیشتری نداشتیم.

وی افزود: حاج اسماعیل فرجوانی که هشت بار مجروح و مچ دستش قطع شده بود و در یکی از عملیات‌ها تانک از روی پاهایش رد شده بود، دو بچه معلول در خانه داشت و شیمیایی بود اما شب عملیات کربلای ۵، لباس غواصی پوشید و می‌خواست کمک کند اما وقتی به او گفتیم اگر شهید شدی چه کسی می‌خواهد گردان را فرمانروایی کند که دیدیم در همان بحران ۱۰ نفر را آموزش داده بود تا جایگزین او شوند.

احمدی ثناء گفت: در ۴۵ روز این عملیات، صحنه‌هایی دیدم که سلاح جواب نمی‌داد و بچه‌ها از اسلحه‌های کلاشینکف به عنوان چوب دستی استفاده می‌کردند و با دشمن می‌جنگیدند. ایثار بچه‌ها در آن روزها بی نظیر بود.

وی افزود: یک روز یکی از غواصان که تیری به پیشانی‌اش اصابت کرده بود، روی سیم خاردارهای حلقوی افتاده بود. او وقتی دید بچه‌ها نتوانستند این چند سیم خاردار حلقوی را باز کنند، خودش را روی سیم خاردار انداخت و به بچه‌ها گفت از روی کمرم رد شوید و بچه‌ها را به حضرت فاطمه (س) قسم داد تا رد شوند که صبح دیدند، تیر هم خورده بود.

احمدی ثناء یادآور شد: کریم و برزو دو برادر اهل گتوند بودند که کریم فرمانده بود و برزو می‌خواست وارد گردان برادرش شود اما کریم قبول نمی‌کرد، چون پدر و مادرش عاشق برزو بودند و نمی‌خواست حواسش بین برادر و نیروهایش پرت شود، اما نزدیک اذان صبح بود که برزو شهید شد و نمی‌دانست چه به پدر و مادرش بگوید و یک ساعت بعد کریم هم به شهادت رسید.

دست خدا را در عملیات کربلای ۵ دیدیم

وی بیان کرد: یک بار قبل از کربلای ۵ می‌خواستند ما را اعزام کنند که دیدیم یک مادر دستش پسرش را گرفته بود و مدام توصیه می‌کرد که وصیتش را فراموش نکند و حتی وقتی سوار اتوبوس شدیم باز هم این جمله را تکرار کرد. بعد از پسرش پرسیدیم مادرت چه می‌خواست که فهمیدیم وصیت مادرش این بود که نماز اول وقت را فراموش نکند.

راوی دفاع مقدس گفت: بچه‌ها با ایمان و با عنایت ائمه اطهار (ع) در عملیات کربلای ۵، جنگیدند. آنجا دیگر سلاح جواب نمی‌داد و استقامت جواب داد و دیدیم با دست خالی ۴۵ روز جنگیدند.

وی عنوان کرد: مسئول تدارکات لشکر ۴۱ ثارالله می‌گفت، همیشه حدود ۱۵ هزار غذا برای نیروها می‌پختیم اما در عملیات چون ممکن بود ماشین غذا نرسد یا اتفاقی بیفتد کمی غذای بیشتری می‌پختیم تا کم نیاوریم، اما در عملیات کربلای ۵ حاج قاسم گفت برای ۴۰ هزار نفر غذا بپزید و فردای آن روز که عملیات را انجام دادیم و بخشی از نیروهای دشمن را به اسارت گرفتیم متوجه شدیم حاج قاسم این امر پیش‌بینی را کرده بود. ما در جنگی بودیم که نه تنها حواسمان به نیروی خودمان بلکه به نیروی دشمن بود.

احمدی ثناء گفت: یکی از فرماندهان رژیم بعثی که به اسارت گرفته شده بود، اصلا اطلاعات نمی‌داد اما وقتی شام که عدس پلو با ماست بود را گذاشتیم و دید فرماندهان با نیروها، از همین غذا می‌خورند گفت اجازه می‌دهید نیروهایمان را بیاورم و کنار شما برای شما بجنگیم.  

این رزمنده عملیات کربلای ۵  با بیان اینکه در این عملیات دست خدا را دیدیم و اگر شکست کربلای ۴ نبود، پیروزی کربلای ۵ امکان پذیر نبود، عنوان کرد: عملیات کربلای ۵ یکی از عملیات‌هایی بود که موجب شد دشمن متقاعد شود، دشمن پای مذاکره بنشیند و نتیجه این عملیات پذیرفته شدن قطعنامه ۵۹۸ شد و نظام سلطه به قدرت نظام جمهوری اسلامی پی برد.

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

رزمنده دفاع مقدس: شکست در کربلای ۴ مقدمه پیروزی در کربلای ۵ شد بیشتر بخوانید »

«پیک نیک در اروند» راوی زندگی قهرمانانی بی نام و نشان از لشکر 25 کربلا

«پیک نیک در اروند» راوی زندگی قهرمانانی بی نام و نشان از لشکر 25 کربلا


«پیک نیک در اروند» راوی زندگی قهرمانانی بی نام و نشان از لشکر 25 کربلا

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ کتاب «پیک نیک در اروند» روایت داستانی جانباز سید خالق سجادی است که به قلم رحیمه جمال به نگارش درآمده است. سید خالق سجادی از رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا و غواصان بازمانده عملیات کربلای 4 است.

«پیک نیک در اروند» دربرگیرنده فصلهای خواندنی، جذاب و پرکشش به همراه قهرمانانی کمتر دیده شده از رزمندگان بی نام و نشان لشکر 25 کربلا است که نویسنده تلاش کرده است در مصاحبه 20 ساعته خود با جانباز سید خالق سجادی، نقاب گمنامی از چهره همرزمان ایشان بزداید.

«پیک نیک در اروند» علاوه بر مقدمه در 41 عنوان تهیه و تدوین شده است که در پایان کتاب نیز مجموعه تصاویری از راوی کتاب و برخی از اسناد را مشاهده می کنیم.

در بخشی از کتاب آمده است:

«در بین خبرهایی که لحظه به لحظه از اطراف به گوش می‌رسید، دوستان اطلاع دادند: «خان آقاِ جهانگرد سه روز قبل از اعلام آتش‌بس با ترکش گلوله‌‌ توپ به قلبش شهید شد.»

به‌یکباره دنیا جلوی چشمم سیاه شد. دلم می‌خواست زار بزنم و مویه کنم.

_ خان آقا! باورم نمی‌شه. تو بهترین فرمانده، رزمنده‌ی اصیل و کامل جنگ، رزمی‌کار، ماهی‌گیر حرفه‌ای، الگوی همه‌مون بودی. صیدی‌ رو که برامون کردی یادت هست؟ اگه دنبال پست‌ومقام می‌رفتی از فرماندهان ارشد لشکر می‌شدی. ولی همیشه خودت رو تو لباس ساده جا می‌زدی. خان آقا، تو سخت‌ترین و مهم‌ترین کارها رو مدام به ‌گردن می‌گرفتی. همیشه می‌گفتی: “می‌خوام گمنام بمونم.”

داغ فراق و جدایی از فرمانده خان آقا خیلی سنگین بود. او پس از شهادت نقی ‌شکری، دوست و رفیق صمیمی‌اش تو کربلای چهار خیلی عوض شده بود؛ چون بیش از حد نقی را دوست داشت و با او صمیمی بود. برای همین با آن صدای قشنگش، ترانه‌ی مازندرانیِ «نجما» را به نام نقی برگرداند و در جایی شبیه استودیو خواند و آن را ضبط کرد. ترانه‌اش را از بر بودم.
_ شب اول که نقی شد روانه/ که دنیا بر سر صاحب زمانه …

حکایتِ به آب‌زدن نقی شکری تو اروند و نحوه‌ی شهادتش را بسیار هنرمندانه به تصویر کشید و زیبایی نجما را در برابر ایثار و عشق پاک نقی به چالش کشید. من هم صدای ضبط‌شده‌اش را برای یادگاری از او گرفتم.

در عزای فرمانده می‌سوختم و نمی‌دانستم این حنجره‌ و نَفَس گرم، بعدها چه بلایی بر سر روزهای تنهایی‌ام خواهد آورد.
بعد از شهادت خان آقا جهانگرد و کوچ بهترین همرزمانم، دیگر جنگ تمام شد و ما پس از گذشت هفت‎ یا هشت روز در آخرین روزهای مرداد، دل‌شکسته به شمال برگشتیم.»

«پیک نیک در اروند» با شمارگان یکهزار نسخه در 231 صفحه و با قیمت 220 هزار تومان توسط نشر شاهد راهی بازار شده است. علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این کتاب با شماره 83232648-021 تماس بگیرند.

انتهای پیام/ 



منبع خبر

«پیک نیک در اروند» راوی زندگی قهرمانانی بی نام و نشان از لشکر 25 کربلا بیشتر بخوانید »

پایان انتظار ۳۸ ساله/ آملی‌ها از خانواده شهید «مصیب پیری زیرکوهی» استقبال کردند

پایان انتظار ۳۸ ساله/ آملی‌ها از خانواده شهید «مصیب پیری زیرکوهی» استقبال کردند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از مازندران، در مراسم باشکوهی که امروز در محل دانشکده علوم قرآنی آمل برگزار شد خانواده شهید «مصیب پیری زیرکوهی» که پس از ۳۸ سال انتظار، پیکر مطهرش شناسایی شده، مورد استقبال گرم مسئولین استان مازندران، گلستان، شهرستان آمل و مردم شهیدپرور و دانشجویان قرار گرفت.

این مراسم که با حضور مسئولین استان‌های گلستان و مازندران و همچنین شهرستان آمل همراه بود، مردم شهیدپرور آمل نیز با حضور پرشور خود، ارادت و احترام خود را به خانواده این شهید بزرگوار نشان دادند.

در این مراسم چراغ قوه شهید که هنگام تفحص همراه با پیکر شهید کشف شده بود توسط سردار «علیجان میرشکار» از فرماندهان دفاع مقدس به خانواده معظم شهید تحویل داده شد.

در این مراسم، ضمن تجلیل از مقام شامخ شهید «مصیب پیری زیرکوهی» از صبر و استقامت خانواده این شهید بزرگوار نیز تقدیر شد.

پیکر مطهر شهید «مصیب پیری زیرکوهی» که در سال ۱۳۶۵ در سن ۱۸ سالگی در عملیات کربلای چهار منطقه ام الرصاص به شهادت رسید، سال ۱۳۹۵ به عنوان شهید گمنام تفحص و در دانشکده علوم قرآنی آمل تدفین شد و به تازگی با انجام آزمایش‌های DNA شناسایی شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پایان انتظار ۳۸ ساله/ آملی‌ها از خانواده شهید «مصیب پیری زیرکوهی» استقبال کردند بیشتر بخوانید »

فیلم/ روایتی از مادر شهید «محمدرضا اسماعیلی»

فیلم/ روایتی از مادر شهید «محمدرضا اسماعیلی»

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ روایتی از مادر شهید «محمدرضا اسماعیلی» بیشتر بخوانید »

فیلم/ وداع مادر شهید «محمدعلی معصومیان» با پیکر فرزندش

فیلم/ وداع مادر شهید «محمدعلی معصومیان» با پیکر فرزندش

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ وداع مادر شهید «محمدعلی معصومیان» با پیکر فرزندش بیشتر بخوانید »