شهید حسین خرازی
شهید حسین خرازی بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، نشست تخصصی بررسی متون پروژههای مطالعاتی دفاع مقدس با موضوع عملیاتهای «کربلای چهار» و «کربلای پنج»، با حضور جمعی از فرماندهان دفاع مقدس در سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس برگزار شد.
در این جلسه به ابعاد مختلف عملیاتهای «کربلای چهار» و «کربلای پنج» پرداخته شده و متن تدوین شده در این خصوص مورد بازنگری قرار گرفت.
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
بررسی متون تدوینشده درباره عملیاتهای «کربلای ۴» و «کربلای ۵» بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، «فتحاله خاوندی»، ششم بهمن ۱۳۴۸، در روستای ابراهیم قشلاقی از توابع شهرستان گرمی استان اردبیل به دنیا آمد. پدرش احمد، دامدار بود و مادرش وجیهه نام داشت. دانشآموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم بهمن ۱۳۶۵، با سمت تک تیرانداز در شلمچه و در عملیات کربلای ۵ بر اثار اصابت ترکش به سر و پهلو شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای روستای دمیرچیلو از توابع شهرستان بیله سوار واقع است.
فرازی از وصیتنامه «شهید «فتحاله خاوندی»:
با عشق به امام و انقلاب در جبهه حاضر شده ام و رضایت خدا از همه چیز برایم مهمتر است. وقتی نامزد کردم فکر و اندیشه ام خوشبختی نامزدم بود، اما بعد از حضور در جبهه، تنها به شهادت فکر میکنم. من برای دفاع از ناموس و دینم تا آخرین قطره خونم خواهم جنگید و به کفار اجازه تجاوز به کشورم را نخواهم داد.
تنها خواستهام از جوانان این است که نیروی جوانیشان را صرف کارهای بیهوده نکنند و نماز را اول وقت بخوانند و در کارهایشان به خدا توکل کنند.
خداوند تو شاهد باش که در راه تو برای جهاد با کافران و برای گفتن لبیک به ندای حسین زمانه قدم در این راه گذاشتم و راضی به رضای تو هستم که هر چه بر سر این بنده میآید رضای توست.
یعنی مبارزه با دشمنان اسلام و قرآن و عمل کردن به دین است. من ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان را شنیدم و با عمل به آن ندا، لبیک گفتم. به آحاد مردم میگویم قدر اسلام و ایران را بدانید و در حفظ ارزشها تلاش کنید.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
نماز را اول وقت بخوانید و در کارهایتان به خدا توکل کنید بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حاج اسماعیل گوهری از جانبازان و رزمنده گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا در بیان خاطراتی از عملیات کربلای ۵ به نحوه شرکت نیروهای تخریب در این عملیات صحبت کرد که بخشی از آن را در ادامه میخوانید.
عملیات کربلای ۵ از دید من شاید عملیاتی تعجیلی بود که دشمن را غافلگیر کرد. عملیات کربلای ۴ حدود ۱۵ روز قبل از کربلای ۵ اتفاق افتاد و به خاطر عدم الفتح ما دشمن شادمان از این سرکوب، تصور میکرد تا مدتها ایران نتواند کاری کند. بخش کوچکی از رزمندهها در کربلای ۴ وارد عملیات شدند و یگانهای اصلی وارد نشده بودند. یکی از یگانهای اصلی ما بودیم که در لشکر سیدالشهدا خدمت میکردیم و در خرمشهر مستقر بودیم. چون عملیات لو رفت اصلا وارد عملیات نشدیم و دشمن به خاطر اینکه در دنیا بزرگنمایی کند گفته بود عملیات ایران شکست خورده و انقدر تلفات و اسیر گرفتیم، بنابراین در تحلیلها به این موضوع رسیدند که ایران تا مدتها نمیتواند عملیات کند در صورتی که بسیاری از یگانها در عملیات قبلی آسیب ندیده بودند و در عقبه بودند.
برای همین دشمن سرگرم خوشحالی پیروزی بود و عملیات کربلای ۵ به فاصله کمی در بالاتر از منطقه عملیاتی کربلای ۴ صورت گرفت. نیروهای آمادهای که داشتیم وارد عملیات شدند و عملیات پیروزمندی شد.
شب سید محمد زینال حسینی ما را یکی یکی از زیر قرآن رد کرد و وارد خط مقدم شدیم. خودش ما را یکی یکی از زیر قرآن رد کرد. صحبت سرپایی انجام داد و قسممان داد که بعد از ماموریت محوله برگردیم. سید محمد و حاج عبدالله خیلی روی نیروها حساس بودند خصوصا در عملیاتهایی که چند مرحلهای بود نگرانی داشتند جلوتر نرویم برای همین روی ماموریتی که داده بودند قسم حضرت زهرا (س) میدادند که بعد از انجام برگردیم.
ما حرکت کردیم به سمت دشمن. عملیات سختی داشتیم، چون همش در آب بود. بعد از ۲ تا سه کیلومتر شنا تا نزدیکی خط دشمن رسیدیم. آن شب گروه ما ماموری داشت دژ شلمچه را منفجر کند. آب گرفتگی زیادی جلوی خط عراقیها بود که عراق برای جلوگیری از نفوذ رزمندهها آن را درست کرده بود. از آن طرف شاید هزاررزمنده با قایق آماده بودند که از طریق نهرها وارد شوند. خاکریزهای دوجدارهای از کانال دشمن بیرون آمده بود که برای اینکه بچهها بتوانند با قایق عبور کنند باید آن را از میان برمیداشتیم. ماموریت این بود مسیر را برویم تا به ۱۰۰ متری دشمن برسیم و جایی که خاکریز بسته میشود منفجر کنیم. باید وقتی قایقها حرکت میکردند جلویشان مانعی نباشد. آن شب ماموریت با موفقیت انجام شد و آنچه برده بودیم برای انفجار بعد از درگیری در خط کار گذاشتیم. دم صبح انفجار صورت گرفت و قایقها حرکت کردند.
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کربلای ۵ عراق را غافلگیر کرد/ ماجرای انفجار دژ شلمچه برای عبور قایق بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، ۱۳۶۵ ششمین سالی بود که از شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ایران میگذشت. در این سال، شرایط دفاع مقدس بهگونهای رقم خورده بود که باید تصمیمهای اساسی در خصوص آن گرفته میشد.
جنگ طولانی شده بود و فرسایشی شدنش در کنار فشارهای بینالمللی و ملاحضات داخلی میتوانست زنگ خطر را برای مسئولان ایرانی به صدا درآورد.
آنهایی که سنشان به دوران دفاع مقدس قد میدهد، به یاد دارند که تقریبا از ابتدای سال ۱۳۶۵ بارها از تریبونهای رسمی، چون نماز جمعه، مسئولان از تعیین سرنوشت جنگ در سال پیش رو سخن میگفتند، اما طرح این موضوع در سال ۶۵ چه معنایی داشت؟
از دید میادین نبرد
از دید وقایعی که در میدان نبرد اتفاق افتادند، پس از اتخاذ استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز و ورود ایران به خاک عراق، چند عملیات بزرگ برونمرزی صورت گرفته بود که غالباً یا موفق نبودند یا به موفقیت صد درصدی نرسیدند؛ عملیات رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، خیبر و بدر همگی بدون نتایجی دلچسب انجام شدند.
تنها در عملیات خیبر بود که جزیره مصنوعی مجنون (ساخته شده توسط عراقیها برای اکشتشافات نفتی) به تصرف نیروهای خودی درآمد که هرچند در نقطهای استراتژیک قرار گرفته بود، اما وسعت زیادی نداشت و با هوشیاری دشمن در این منطقه، نتوانست برگ برنده خوبی برای ایران باشد.
در نهایت در زمستان سال ۶۴، ایران توانست در عملیات والفجر ۸، شبه جزیره فاو را به تصرف خود درآورد. به این معنی که پس از سالها ناکامی، در یک عملیات برونمرزی، یک نقطه مهم و حیاتی در داخل خاک عراق به تصرف درآمد که میتوانست فشار لازم را به صدام و حامیان بینالمللیاش فراهم آورد.
بندر فاو عمده راه دستیابی عراق به آبهای بینالمللی بود. هرچند آنها از بندر امالقصر نیز یک کانال به خلیج فارس داشتند، اما فاو ۸۰ درصد دسترسی عراق به آبهای گرم خلیج فارس را فراهم میکرد؛ بنابراین با تصرف فاو، امیدها برای تعیین سرنوشت جنگ در میدان نبرد از نو زنده شد.
اینطور تصور میشد که اگر ایران بتواند در یک عملیات دیگر، جنوب بصره را به تصرف درآورد و متصرفات فاو و والفجر ۸ را تکمیل کند. آن وقت دشمن شروط ایران را خواهد پذیرفت و جنگ با ظفر و پیروزی به اتمام خواهد رسید؛ بنابراین فرماندهان نظامی از منظر اتفاقهای رخ داده در میادین نبرد، حساب ویژهای برای سال ۶۵ باز کرده بودند.
قیمت نفت، زیر شش دلار
با طولانی شدن جنگ و مسأله تحریمها و فشارهای بینالمللی، رفته رفته زمزمه اتمام جنگ در میان برخی از سیاستمداران ایرانی شنیده میشد، اما در سال ۶۵ یک اتفاق عجیب در حوزه اقتصاد رخ داد. با فشار ابرقدرتها و همکاری کشورهای عموما عرب منطقه، توزیع نفت در بازارهای بینالمللی افزایش چشمگیری یافت و در نهایت قیمت نفت در تابستان سال ۶۵ به بشکهای زیر شش دلار رسید!
ارزان شدن دور از انتظار نفت میتوانست فشارهای اقتصادی شدیدی را برای کشوری مثل ایران ایجاد کند که اتکای زیادی به درآمدهای نفتی داشت و همینطور سالها زیر بار جنگی فراگیر و تحریمهای ظالمانه قرار داشت. از همان تابستان داغ سال ۶۵ بود که بحث خالی شدن ذخایر ارزی کشور بیش از پیش مطرح شد و این موضوع نیز مسئولان را برآن داشت تا هرچه زودتر مسأله جنگ را سر و سامان بدهند؛ لذا از دید سیاستمداران و مسئولان امر، جنگ در سال ۶۵ باید به نقطهای میرسید که حتیالمقدور بتوان اتمام آن را پیشبینی کرد.
سپاه محمد (ص) میآید
پس از آنکه یک اتفاق نظر بین سیاسیون و فرماندهان نظامی برای تعیین سرنوشت جنگ در سال ۶۵ صورت گرفت، تبلیغات بسیاری در سطح کشور برای تشکیل سپاه محمد (ص) انجام شد. سپاه محمد (ص) یک سپاه حدودا صد هزار نفری بود که عمده رزمندههای آن برای بار اول به جبههها اعزام میشدند.
اگر در سالهای قبل، عملیات بزرگ ما با چیزی در حدود صد هزار نیرو انجام میگرفت، در سال ۶۵ قرار شده بود علاوه بر صد هزار نفر نیرویی همیشگی، یک نیروی پشتیبان صد هزار نفری دیگر نیز به این جمع اضافه شود؛ معمولا عملیاتهای بزرگ برونمرزی با ۱۰۰ الی ۱۵۰ گردان رزمی انجام میشدند، اما برای عملیات کربلای ۴ که همان عملیات سرنوشتساز بود، ۲۵۰ گردان در نظر گرفته شده بود.
از آنجا که عملیات کربلای ۴ لو رفت و ظرف ۳۶ ساعت به پایان رسید، مسئولان که نمیخواستند سپاه محمد (ص) بدون نتیجه به شهرها برگردد، عملیات کربلای ۵ را دو هفته پس از اتمام کربلای ۴ طرح ریزی و آغاز کردند.
عملیات کربلای ۵
اگر عملیات کربلای ۴ موفق میشد، ایران میتوانست متصرفات عملیات والفجر ۸ را تکمیل کند و از جنوب بصره تا شبه جزیره فاو را کاملا در اختیار بگیرد، اما چون عملیات، موفق نبود، دو هفته بعد در روز ۱۹ دی ۱۳۶۵ عملیات بزرگ کربلای ۵ آغاز شد.
در کربلای ۴، یک عملیات ایذایی (عملیات فریب) توسط لشکر فجر شیراز و تیپ ۵۷ ابوالفضل (ع) خرم آباد در شلمچه انجام شد تا نیروهای دشمن را از محورهای اصلی عملیات که جزایر امالرصاص، بلجانیه، ماهی، امالبابی… و نهایتا عبور از اروند و تصرف جنوب بصره بود، منحرف سازد.
لشکر فجر و تیپ ابوالفضل (ع) برخلاف انتظارها در دژ شلمچه شکاف ایجاد کردند و پیش رفتند، اما چون کربلای ۴ در محور اصلی موفق نبود، این واحدها نیز بازگشتند؛ بنابراین با تجربه نسبتاً موفقی که توسط یگانهای فجر و ابوالفضل (ع) به دست آمده بود، قرار شد عملیات کربلای ۵ از همان محور شلمچه انجام شود.
موانع نونی شکل با رشادت رزمندگان و شهدای بسیار فتح شدند و با دستیابی ایران به منطقه پنج ضلعی، وجب به وجب پیشروی ایران به سمت شهر بصره با مقاومت شدید عراقیها مواجه شد و نهایتا پس از ۷۰ روز نبرد شدید و گاه تن به تن، ایران توانست نیمی از ۱۸ کیلومتر فاصله مرز شلمچه تا بصره را طی کند.
عملیات کربلای ۵ پس از چند مرحله اجرا در بهار سال ۱۳۶۶ به اتمام رسید. هرچند دشمن ضربات بسیار سختی متحمل شد و مجبور شد اهالی بصره را از این شهر کوچ دهد، اما خود شهر بصره تصرف نشد و با قفل شدن جبهههای جنوب، سرنوشت جنگ در سال ششم نیز تعیین نشد.
گزارش از داود جعفری
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
نگاهی به شرایط انجام دو عملیات بزرگ کربلای ۴ و ۵ در ششمین سال جنگ بیشتر بخوانید »