عملیات کربلای 5

برگزاری یادواره شهدای عملیات کربلای5 در گرگان

برگزاری یادواره شهدای عملیات کربلای 5 در گرگان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، یادواره شهدای گرانقدر عملیات کربلای 5 استان گلستان، دوشنبه 19 دی از ساعت 18:30 در حسینیه عاشقان ثارالله سپاه گرگان برگزار می‌شود.

این مراسم با روایتگری رزمندگان حاضر در عملیات کربلای5 و مداحی «میثم داوودی» همراه خواهد بود.

انتهای پیام/  

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برگزاری یادواره شهدای عملیات کربلای 5 در گرگان بیشتر بخوانید »

شهیدی که دلش در کربلای ۴ جا ماند/ مثل امیر نظری کسی را ندیدم

عهد شهید نظری با همرزمش برای جابجایی در عملیات/ روش شهید برای راحت کردن کارهای سخت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به شوخ بودن معروف بود. «امیر نظری» با اینکه انتخاب کرده بود در موقعیت سخت و حساس تخریب کار کند، اما کار نتوانسته بود مانع از روحیه خوب او و نشاطی که به بچه‌ها می‌داد بشود.

سید حسین حیدری یکی از دوستان شهید تعریف می‌کرد که امیر که خیلی شوخ و خنده‌رو بود بعد از کربلای ۴ با اینکه مدت خیلی کوتاهی عقد کرده بود شدیدا دنبال راهی می‌گشت تا بتواند نظر (شهید) عزیز جلیل را نسبت به حضورش در عملیات به عنوان غواص عوض کند. خیلی توی خودش بود و من با شناخت چند ساله از او متوجه بودم که خنده‌هایش از ته دل نیست و دلش در کربلای چهار مانده است.

مثل امیر کسی را ندیدم

وی ادامه داد: هرچند که بیشتر به بعد شوخ طبعی شهید توجه شده، اما بی شک روحیات و خلقیات او ابعاد دیگری هم داشت. شجاعت، مردم داری و تخصص بالای شهید امیر نظری در تخریب و انفجارات به اضافه مهربانی، احترام به والدین از جمله ویژگی‌ها مغفول مانده شهید است. او شوخی می‌کرد و بچه‌ها را می‌خنداند بدون اینکه به کسی بی احترامی کند.

من در طول سال‌های عمرم مثل امیر کسی را ندیدم که به دنیا پشت کرده باشد. او برای آنکه در شب کربلای ۵ خط شکن باشد خیلی چیز‌ها را شکست از جمله دلش، عشقش و خودش را. اشک‌ها ریخت و من شاهد بودم برای متقاعد کردن نفری که می‌خواست به جایش برود چقدر به پایش افتاد و او را قسم‌های پی در پی داد و اشک ریخت، به حضرت زهرا (س) قسم می‌داد و قول داد شفاعت او را بکند.

وقتی نزدیکی تونل تیر خورد، می‌دانست که کار باز کردن تونل را انجام داده و بیرون از تونل پایان عمرش هست، ولی عاشقانه رفت در حالی که صد‌ها دلیل نرفتن برایش وجود داشت.

شهیدی که دلش در کربلای ۴ جا ماند/ مثل امیر نظری کسی را ندیدم

از همه چیزش گذشت

فیض آبادی از دیگر همرزمان شهید نظری گفت: شب کربلای ۵ نزدیک تونل یاسین، زیر آتش سنگین دشمن بود. در ابتدای عملیات وقتی پیکر یک شهید را در کف کانال دیدم اصلا فکر نمی‌کردم این پیکر امیر نظری است. به دوستان گفتم این کیست که کف کانال را گرفته؟ وقتی گفتند امیری نظری، دنیا روی سرم خراب شد.

وی ادامه داد: امیر مهربان‌ترین و دوست داشتنی‌ترین و پرکارترین فرد تخریب بود، او معاون تخریب و فرمانده دسته ویژه غواصی و اولین نفری بود که داخل تونل شد و راه را باز کرد و اولین تیر دشمن او را به آسمان برد. با اینکه قرار نبود آن شب برود، اما اصرار به رفتنش بقیه را داغدار کرد. امیر از خودش و زندگی‌اش و همسر تازه عقد کرده و همه چیز گذشت تا جاودانه شد.

سید حاجی عرب از دیگر دوستان شهید روایت کرد: من با امیر از سال ۱۳۶۲ در دهکده شهید حیدری آشنا شدم و تا شب شهادت و هنگام شهادتش همراه او بودم. ویژگی بارز امیر خستگی ناپذیری و تلاش و پشتکارش بود. فهم عمیق و درک بالا از مسائل و ابتکارش برای حل مشکلات باعث شده بود حضورش موجب روحیه و اعتماد به نفس دیگران شود. کار سخت را با شوخی و خنده دلنشین سبک می‌کرد.

وی ادامه داد: سال ۱۳۶۳ تخریبچی‌های تازه وارد را برای آموزش به سایت ۵ بردیم. آموزش فشرده و سختی بود. در یکی از سالن‌ها که فقط سقفش پوشیده بود، چادر زدیم و داخل چادر‌ها مستقر شدیم. میدان مین و آموزش تقریبا در فاصله سه کیلومتری اطراف سایت بود. هر روز بعد از بیدارباش و اجرای مراسم، برای کار عملی به صورت پیاده به میدان مین آموزشی می‌رفتیم. از نمازها، دعا‌ها و مراسم‌های مذهبی هرچه بگویم کم گفتم، قابل وصف نیست، چون نمونه‌اش را دیگر هیچ وقت ندیدم. امیر هم در عبادت، دعا و نماز و هم در کار، مشقات و سختی‌ها جلودار بود.

درباره شهید

امیر نظری، سال ۱۳۴۳ در مشهد مقدس به دنیا آمد. شروع جنگ با تحصیل او در مقطع دبیرستان همراه بود. سال ۱۳۶۰ با طی کردن دوره آموزش تخریب به عضویت این یگان درآمد و در مدت کوتاهی مسوول گروه معبرزن شد و به آموش نیرو‌ها پرداخت. زمانی که در عملیات کربلای ۴ چند تن از دوستان صمیمی‌اش به شهادت رسیدند، تاب ماندن دیگر نداشت. او در حالی که قائم مقام تخریب تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود، با گذراندن دوره ویژه غواصی به گردان «یاسین» ملحق شد.

در عملیات «کربلای ۵» به عنوان نخستین خط شکن با عبور از تونل و اصابت گلوله به سرش، حماسه ماندگاری از خود باقی نهاد. پیکر غرق در خونش به بیمارستان منتقل شد و چند روز در حالت بی‌هوشی بود تا اینکه در اسفند سال ۱۳۶۵ به همرزمان شهیدش پیوست.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عهد شهید نظری با همرزمش برای جابجایی در عملیات/ روش شهید برای راحت کردن کارهای سخت بیشتر بخوانید »

پاسخی بر دو سؤال پرتکرار پیرامون شهدای گمنام دفاع مقدس

رازهای ناگفته از تفحص و تشییع شهدای گمنام در کشور


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: هربار که خبر تفحص و تشییع پیکر شهدای دفاع مقدس منتشر می‌شود، سؤالاتی پیرامون آن شکل می‌گیرد.

یک پرسش پرتکرار این است که «چرا با وجود آزمایشات DNA، باز شهید گمنام داریم؟» سؤال دیگر این که «با وجود گذشت سال‌ها از اتمام دفاع مقدس، اصلا چرا همچنان باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟» این سوالات پرتکرار هر بار به شکل و عنوانی مطرح می‌شوند.

به یاد دارم که اواخر سال ۱۳۹۳، «حسام‌الدین آشنا» مشاور رئیس جمهور وقت، عین همین سوال را با تیتر «چرا هنوز شهید گمنام داریم؟» مطرح کرد. او می‌گفت اصل سوال را یک دانشجوی یزدی پس از پایان مراسم تدفین شهدای گمنام در میدان امیرچخماق یزد پرسیده و ذهن مشاور رئیس جمهور را نیز درگیر خوده کرده است! صرف نظر از جایگاه حقوقی پرسشگر که مشاور رئیس جمهور بود، این سوال یا نظیر آن، می‌توانست مسأله‌ای مجهول برای برخی از مردم کشورمان باشد.

برای روشن شدن موضوع باید به سال‌ها قبل برگردیم. به اوایل دهه ۸۰ که مرکز تحقیقات ژنتیکی در کشورمان آغاز به کار کرد. یعنی با استفاده از آزمایش‌های DNA می‌شد هویت شهدای تفحص شده را تعیین کرد. با این توضیح، شاید پرسش «پس چرا باز شهید گمنام داریم؟» برای‌مان رنگ و بوی دیگری پیدا کند.

شرایط سخت پیکرهای شهدا برای انجام آزمایش DNA

پاسخ دکتر تولایی، رئیس مرکز ژنتیک انسانی نور این است که: «استخراج ژن روی یک نمونه خونی کار ساده‌ای نیست، اگر قرار باشد همین کار روی بافت انجام شود، حساسیت کار ۲۰ برابر بیشتر خواهد شد. همین اقدام روی بافت سخت مشکل‌تر می‌شود. سختی کار روی نمونه استخوانی بسیار بیشتر از کار کردن روی نمونه‌های خونی است. بافت سخت ابتدا باید پودر شود. اجزای درون سلولی با پودر کردن از بین می‌روند، پس بازدهی کار پایین می‌آید. برای جبران بازدهی کار، روش‌های حساسی را پیش می‌گیرند. پس سختی کار در نمونه‌های استخوانی چندین برابر نمونه‌های خونی است. خصوصا اگر این نمونه‌ها مدت طولانی در شرایط نامطلوب قرار داشته باشند.»

گفته می‌شود مسائلی همچون در معرض آفتاب بودن پیکر یا ماندن آن در شرایط خاص آب و هوایی باعث می‌شود که تشخیص هویت بسیار سخت و گاه غیرممکن باشد. دکتر تولایی هم به این نکته اشاره کرده است: «فرض کنید نمونه‌ای را در اختیارمان قرار می‌دهند که در شرایط سختی نیز قرار داشته است. مثلا باید روی یک نمونه استخوانی کار کنیم که ۳۰ سال در باتلاق و مرداب و یا در معرض مستقیم آفتاب شدید مناطق جنوبی کشور بوده است. این مسائل باعث می‌شود که غشای اصلی سلولی آسیب ببیند؛ بنابراین باید حساس‌تر و ظریف‌تر کار کرده و روش‌های مختلف را به‌کار گیریم و این موجب طولانی شدن مراحل کار آزمایشگاهی می‌شود.»

گذشته از بخش فنی توضیحات دکتر تولایی که شاید درک آن برای همه خوانندگان این مطلب کار راحتی نباشد، خلاصه صحبت‌های او این است که «کار به این راحتی‌ها نیست و زمان زیادی را می‌طلبد»، اما پس چرا شهدای تفحص شده پس از دهه ۸۰ که امکان شناسایی‌شان از روی دی. ان.‌ای وجود داشت، پیش از تعیین هویت دفن می‌شدند؟

محدودیت‌های شرعی در نگهداری طولانی مدت پیکرهای شهدا

در طول سال‌های گذشته شاهد بودیم که گاه به برخی از خانواده‌های شهدای گمنام اطلاع داده می‌شد که فرزندشان در فلان دانشگاه یا بوستان کنار چند شهید گمنام دیگر دفن است و به تازگی از طریق آزمایش DNA شناسایی شده است. مثل پیکر شهید «حسین شکرائیان» در دانشگاه صنعتی اصفهان، یا شناسایی پیکر شهید «تقی رضایی» در دانشگاه شهید بهشتی و… باز این سوال را تکرار می‌کنیم که چرا شهدای تازه تفحص شده باید قبل از تعیین هویت دفن می‌شدند؟

آنطور که مسئولان امر می‌گویند، این پرسش پاسخی فقهی دارد و اینکه پیکر میت نمی‌تواند زمان زیادی بیرون از خاک بماند و بنا به ملاحظات شرعی باید هرچه سریع‌تر اقدام به دفن پیکر کرد. این امر در حالی است که با توجه به تعداد بالای شهدا و محدودیت‌های مرکز ژنتیک انسانی کشور و مسائلی که دکتر تولایی مطرح کرد، امکان دارد تشخیص هویت یک شهید سال‌ها پس از تفحص پیکر او صورت گیرد.

یک روی قضیه کشف پیکر‌هایی است که سال‌ها از شهادت‌شان می‌گذرد و باید روی بقایای آن‌ها که غالبا استخوان‌های در معرض شرایط جوی و محیطی گوناگونی بوده‌اند، آزمایش‌های DNA انجام گیرد و در سمت مقابل، خانواده‌های شهدای مفقودالاثر هم ملاحظاتی دارند و آن‌ها هم باید درگیر این مساله شوند.

آنطور که کارشناسان می‌گویند، بهترین افرادی که باید نمونه خون‌شان با DNA شهید تفحص شده تطبیق شود، والدین شهدا هستند. چون هر انسانی نیمی از خصوصیات ژنتیکی را از مادر و نیم دیگر را از پدر به ارث می‌برد، اما اگر به هر طریق آن‌ها در دسترس نبودند از نمونه خون اقوام درجه یک مثل برادر و خواهر و فرزندان شهید نیز استفاده می‌شود، اما تعیین هویت یک شهید با فرد دیگری غیر از پدر و مادرش نیز دوباره روند کار را مشکل‌تر می‌کند؛ چراکه در بین فرزندان یک خانواده با تنوع ژنیتکی رو به رو هستیم؛ بنابراین اگر والدین یک شهید مرحوم شده باشند، این موضوع هم بر سختی کار تشخیص هویت شهدا می‌افزاید.

به‌عنوان نویسنده این مقاله به یاد دارم سال‌ها پیش، اقوام یکی از شهدای گمنام می‌گفت که مادر یک شهید به‌عنوان تنها بازمانده از خانواده حتی اجازه نداده بود از او نمونه خون گرفته شود. همچنین اطرافیان جرأت نمی‌کردند حرفی پیرامون فرزند شهیدش با او در میان بگذارند؛ چراکه صرفا همان گرفتن نمونه خون از این مادر، کافی بود تا حس انتظار و امیدش دو چندان شود و بر اضطراب و شرایط روحی اش تاثیر منفی بگذارد؛ بنابراین فوت والدین شهدا یا نبود اقوام درجه یک آن‌ها و حتی عدم همکاری‌شان نیز مشکل دیگری است که می‌تواند در فرایند سخت و زمان‌بَر تعیین هویت شهدا از روی DNA تاثیرگذار باشد.

انتظاری که بیش از استطاعت علم و شرایط موجو است

در یک نگاه کلی؛ اکنون سال‌هاست که شهدای گمنام در امکان عمومی مثل بوستان‌ها، دانشگاه‌ها، یا محیط برخی از ادرات و سازمان‌های رسمی و… دفن می‌شوند و گاه خبر می‌آید که پس از سال‌ها هویت یکی از آن‌ها با آزمایشات DNA شناسایی شده و هربار با انتشار چنین اخباری، سوالات و ابهامات در ذهن مردم تکرار می‌شود؛ بنابراین شاید بهتر باشد مسئولان امر در کنار تبلیغی که برای شناسایی پیکر یک شهید گمنام انجام می‌دهند، صراحتا به این موضوع هم اشاره کنند که نباید از مرکز ژنتیک انسانی کشور انتظار معجزه داشت.

سؤال بعدی، اما در خصوص تداوم تشییع پیکر شهدای دفاع مقدس آن هم ۳۴ سال پس از اتمام دفاع مقدس است. این پرسش کمی ابهام دارد. اگر پرسیده شود که اصلا چرا آن‌ها در فضای عمومی کشور تشییع می‌شوند، این موضوع به مسائل فرهنگی برمی‌گردد.

زمانی که رژیم بعث عراق هنوز سرنگون نشده بود، عنوان می‌شد که صدام اعلام کرده است از روز بعد اتمام جنگ تحمیلی‌اش علیه ملت ایران، کسی حق ندارد پیکر کشته‌های عراقی را به شکل عمومی تشییع کند. او شاید از عملکردش از تحمیل یک جنگ به کشور همسایه و نهایتا هزینه‌های بسیاری که دامن خودش را گرفت ناراحت بود، اما در کشور ما که شهید و شهادت مقولات مطلوب و پذیرفته‌ای هستند و کلیت دفاع مقدس نیز موجب مباهات است، تأکید بر ارزش‌های آن دوران و یادآوری حماسه‌آفرینی‌های صورت گرفته ولو با تشییع پیکر شهدا امری دور از ذهن و غریب نیست.

چقدر از شهدای دفاع مقدس مفقودالاثر هستند؟

اما اگر منظور از طرح سؤال این باشد که چه زمانی می‌توانیم اعلام کنیم تمام شهدا تفحص شده‌اند، در این صورت باید به صحبت‌های سردار سعیدی جانشین کمیته جستجوی مفقودین توجه کنیم که تیر امسال (۱۴۰۱) گفته بود: «۲۵ درصد از شهدای دفاع مقدس مفقود بودند که تا کنون ۲۳ درصد آن‌ها تفحص شده اند… در کشور ۱۳ هزار شهید مفقودالاثر داریم، اما ۱۱ هزار پیکر شهید تفحص و شناسایی شده و بین دو تا سه هزار پیکر شهید باقی مانده است.»

خود سردار سعیدی یک سال و نیم قبل‌تر (دی سال ۱۳۹۹) گفته بود که از ۱۳ هزار شهید مفقودالاثر ۱۰ هزار پیکر تفحص شده‌اند و مابقی هنوز مفقود هستند. یعنی طی یک سال و نیم حدود هزار شهید گمنام تفحص شده اند و حالا که قرار است تا چند روز دیگر به مناسبت سالگرد شهادت حضرت زهرای اطهر (س) پیکر ۴۰۰ شهید دیگر تشییع شود، این آمار نیز می‌تواند از تعداد شهدای مفقودالاثر کم شود و اینطور نتیجه گرفت که هنوز حدود دو هزار (یا کمی کمتر) شهید مفقودالاثر وجود دارد.

حالا مروری به عملیات تفحص پیکر شهدای مفقود از پایان جنگ تحمیلی تا کنون می‌اندازیم. آن طور که پیش‌تر گفته شد ۲۵ درصد از ۱۹۶ هزار شهید دفاع مقدس مفقودالاثر بودند. از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۰ پیکر شهدایی تفحص شدند که نیازی به کندوکاو برای یافتنشان نبود یعنی شهدایی بودند که پیکرشان روی خاک عیان بود.

از سال ۱۳۷۰ به بعد که شهدای عیان تمام شده بودند و باید کندوکاو بیشتری برای یافتن دیگر شهدا انجام می‌گرفت، کمیته جست‌وجوی به عملیات نظامندتری ورود کرد و رفته رفته با رسیدن به مناطق بکر و خاص مثل باتلاق‌ها، منطقه هور، میادین مین و… کار پیچیده‌تر و سخت‌تر شد.

سختی شرایط تفحص در خاک عراق

در نهایت تا اوایل دهه ۹۰ تمرکز اصلی کمیته تفحص در داخل خاک کشورمان بود، اما با استقرار دولتِ دوست در کشور عراق و فراهم شدن شرایط و البته اتمام عملیات تفحص در بخش اعظم خاک‌های کشور، قرار شد کمیته تفحص به داخل خاک عراق ورود کند. همین قعالیت کردن در داخل خاک یک کشور دیگر نیز به سختی کار‌ها افزوده شد.

اگر به اخبار تفحص و تشییع پیکر شهدا از نیمه دهه ۹۰ تا کنون نگاه کنیم، می‌بینیم که اغلب یا تمامی شهدای تفحص شده در داخل خاک عراق یافت شده اند. بیشتر آن‌ها مربوط به عملیات برون مرزی مثل رمضان، خیبر، بدر، کربلای ۴ و ۵ و تک دشمن در فاو و… هستند.

با کمی مطالعه در خصوص تاریخ عملیات‌های دفاع مقدس و رجوع به عملیات‌هایی مثل والفجر ۸، خیبر و بدر که عملیاتی آبی – خاکی بودند، می‌توان اینطور حدس زد که تعدادی از شهدای این عملیات‌ها در آب‌های خروشان اروند و دجله غرق شده‌اند و شاید دیگر هیچ‌گاه تفحص نشوند؛ بنابراین اگر مثلا چند دهه دیگر هم عنوان شد که پیکر یک شهید گمنام در مناطق دوردست کشف شده است، جای تعجب نیست، اما با روندی که در این چند ساله از تفحص پیکر شهدا در داخل خاک عراق سراغ داریم، به نظر می‌رسد تا چند سال آتی قسمت اعظم شهدای باقی مانده مفقودالاثر تفحص شده باشند و مثلا حدود پنج سال دیگر (صرفا یک حدس است) شاهد تشییع گروهی پیکر شهدا نباشیم. البته تمامی این مطالب که عنوان شد، مربوط به شهدای دفاع مقدس است و شهدای مفقودالاثر مدافع حرم یا حوادث دیگر را شامل نمی‌شود.

گزارش از داود جعفری

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رازهای ناگفته از تفحص و تشییع شهدای گمنام در کشور بیشتر بخوانید »

پیام قرارگاه ثارالله در پی شهادت شهید «پورجبار»+ سند

پیام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی شهادت شهید «پورجبار»+ سند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار گروه ساجد دفاع‌پرس، شهید «حمید پورجبار» دهم خرداد سال ۱۳۴۰ در تهران چشم به جهان گشود. وی به‌عنوان پاسدار در جبهه حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام در تاریخ بیست و ششم دی سال ۱۳۶۵، بر اثر اصابت ترکش در «شلمچه» به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران (س) به خاک سپرده شد.

بر اساس این گزارش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه یک ثارالله در پی شهادت شهید «حمید پورجبار» که در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد پیامی صادر کرده بود.

متن این پیام به شرح زیر است:

«بسم رب الشهدا

فروغ جاودانه پاسدار شهید حمید پورجبار، تصویرگر حماسه‌های عاشقان حرم سفینة النجاة که در عملیات کربلای ۵ سوار بر سمند نور از کمند خاک گریخت و بر تارک آسمان خون‌رنگ و پرستاره میهن اسلامیمان نشست را با ادامه راهش تا فتح نهائی گرامی می‌داریم.»

 

انتهای پیام/ 911

 

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی شهادت شهید «پورجبار»+ سند بیشتر بخوانید »

پدر شهیدان والامقام «ستونه» دعوت حق را لبیک گفت

پدر شهیدان «ستونه» دعوت حق را لبیک گفت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «حسین ستونه» پدر شهیدان «یونس و عبدالحسین ستونه» پس از سال‌ها فراق از فرزندان دلیر و افتخار آفرین خود روز ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

پیکر پاک پدر شهید امروز (سه‌شنبه) ساعت ۱۷:۳۰ تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.

«حسن نورانی» مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان این ضایعه را به جامعه ایثارگران، به ویژه خانواده و بستگان مرحوم تسلیت عرض کرده و از درگاه الهی برای روح درگذشتگان رحمت، مغفرت و علو درجات مسئلت کرد.

گفتنی است شهید «یونس ستونه» متولد ششم خرداد ۱۳۴۲ در سن ۲۲ سالگی و در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ در منطقه والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نایل شد.

همچنین بسیجی دانش‌آموز شهید «عبدالحسین ستونه» دوم اردیبهشت ۱۳۴۷ دیده به جهان گشود و روز ۲۵ دی ۱۳۶۵ در سن ۱۸ سالگی در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل شد.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پدر شهیدان «ستونه» دعوت حق را لبیک گفت بیشتر بخوانید »