نشست روایتگری «از سوباشی تا کیوبک» با حضور امیرسرتیپ خلبان سید اسماعیل پیروان و جمعی از رزمندگان دفاع مقدس در عملیات بیت المقدس به میزبانی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم برگزار شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، به مناسبت سوم خرداد ماه، سالروز آزادسازی خرمشهر و همزمان با دهه کرامت، نشست روایتگری «از سوباشی تا کیوبک» به میزبانی اداره کل کتابخانههای عمومی و با همکاری کنگره ملی شهدای استان، سپاه ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) استان، کانون فرهنگی تبلیغی حدیث فتح و خانه مطبوعات استان قم در کتابخانه مرکزی قم برگزار شد.
مهدی توکلیان، مدیرکل کتابخانه های عمومی استان قم در این نشست ابراز داشت: باعث افتخار مجموعه اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم است که امروز و همزمان با دهه مبارک کرامت، میزبانی دو امیر سرافراز ارتش، یکی از شهر قم و یکی از مشهد مقدس و تعدادی از زرمندگان پیشکسوت دفاع مقدس و عملیات بیت المقدس را در محفلی به عهده داریم که برای اولین بار، روایت رشادت های یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی را در آن شاهد خواهیم بود.
وی در ادامه افزود: محافل روایت گری دفاع مقدس می تواند با حضور هنرمندان و نویسندگان منجر به تولید آثار فاخر و آشنایی نسل جدید با ایثار های صورت گرفته توسط رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس شود که زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و رضایت خانواده شهدا را نیز در پی خواهد داشت.
در ادامه این نشست، امیر سرتیپ خلبان، محمد اسماعیل پیروان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای عملیات بیت المقدس گفت: پس از عملیات کربلای ۵ که منجر به شکست سنگین دشمن از رزمندگان ما شد، آنها شروع به انتقام ناجوانمردانه از طریق بمباران شهر ها و شهید کردن مردم بی دفاع در شهر هایی مثل قم، همدان، کرمان و جزیره خارک، که از نظر استراتژیک اهمیت بسیاری برای کشور ما، داشت کردند؛ در این بین شهر قم به جهت خاستگاه انقلاب و وجود زائرین و حوزه های علمیه، بیش از سایر شهر ها مورد توجه رژیم بعث عراق بود و ماموریت ما نیز دفاع از حریم هوایی این شهر بود.
وی در ادامه تصریح کرد: ماموریت دفاع از حرم و حریم استان قم به بنده از پایگاه شکاری ۸۱ نیروی هوایی اصفهان و امیر خلبان کازرونی، از خلبانان استان قم سپرده شده بود و چند روز مانده به جشن های دهه فجر سال ۱۳۶۵ بود که رادار های سوباشی خبر از ورود سه هواپیمای جنگنده میراژ به سمت قم دادند و این در حالی بود که در همان روز، جنگنده اصلی ما دچار نقص فنی شده بود و جنگنده جایگزین نیز مجهز به موشک های پیشرفته نبود و فقط دو موشک حرارتی کوچک و کم برد داشت.
پیروان با اشاره به استعانت از خداوند و کریمه اهل بیت (علیهم السلام) اضافه کرد: ساعت ۱۵:۳۰ عصر بود که از آسمان قم و بر فراز حرم حضرت فاطمه معصومه (س) از خداوند و کریمه اهل بیت (علیهم السلام) درخواست کمک کردیم و به جنگ میراژ های عراقی رفتیم و در ابتدا سعی کردیم با مانور دادن، آنها را از قم دور کرده و موشک های آنها را خالی کنیم که نتوانند به قم آسیب برسانند؛ در ادامه با نزدیک شدن به یکی از میراژ ها، یک موشک حرارتی را به سمت آنها نشانه گرفتم و این میراژ از بین رفت و دو جنگنده عراقی دیگر هم با توجه به کمبود بنزین از شهر دور شدند و پس از ساعتی از کشور ما خارج شدند.
معاون هماهنگ کننده سابق نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در پایان اظهار داشت: این خواست خدا بود که ما با یک جنگنده بدون موشک های پیشرفته بتوانیم از حریم شهر قم دفاع کنیم و پس از این ماموریت و بازگشت به قم مجددا بر فراز قم رفتیم و زیارتی کردیم که یکی از لذت بخش ترین زیارت های ما در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) بود و از آن روز به بعد اعتقاد ویژه ای به آن حضرت دارم.
در ادامه این نشست، امیرسرتیپ دوم خلبان باقر پناهی، گفت: مسئله بمباران شهرها زمانی رخ میداد که رزمندگان ما در جبهههای زمینی عملیات موفق میکردند و عراقیها به خاطر پایین آوردن روحیه رزمندهها و مردم شهرها را با بمباران میکردند. شهرها پدافند داشتند اما در اوایل جنگ ما از نظر پدافند ضعیف بودیم.
وی گفت: اینها در ارتفاع میآمدند که برد پدافند ما به آنها نرسد و بمباران میکردند. سال ۶۵ خلبان اف ۴ در پایگاه همدان بودم. زمان بمباران شهرها بود که ما مقابله به مثل میکردیم اما در انتقام نامردی نمیکردیم. زمان جنگ میگفتیم فلان شهرها تخلیه شود چراکه میخواهیم در جواب زدن شهرهایمان این شهرها را بزنیم، البته ما چون اطلاعات بیشتری داشتیم بیشتر مرکز نظامی را میزدیم و موشکهایی که ما میزدیم موشکهای نقطه زن بودند و شاید یکی از دلایل مهمی که بمباران به شهرها قطع شد این بود که ما هم موشک داشتیم و هم خلبانهای ما برخلاف بمباران کور آنها به عملیاتهای دقیق دست میزدند.
گفتنی است، در این نشست همچنین محمدعلی خاکباز یگانه، از رزمندگان استان قم در عملیات بیت المقدس به بیان خاطراتی از این عملیات و فتح خرمشهر پرداخت. همچنین در پایان از خانواده شهید حسین علی شیری، از شهدای استان قم در عملیات بیت المقدس؛ امیر سرتیپ دوم خلبان باقر پناهی از خلبانان بازنشسته نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران؛ امیر سرتیپ خلبان اسماعیل پیروان، معاون هماهنگ کننده سابق نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و محمدعلی خاکباز یگانه، محسن دلپاک و رضا شهبازی از رزمندگان استان قم در عملیات بیت المقدس تقدیر شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس، سردار «غلامرضا سلیمانی» رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور در جشن مراسم سالروز آزادسازی شهر مهران در عملیات کربلای یک که در ایلام برگزار شد، اظهار داشت: پیروزی انقلاب اسلامی، یک آغاز و سرفصلی جدید در تاریخ بشریت بود.
وی افزود: بیش از ۶۰ مرکز مطالعات راهبردی در کشور آمریکا در خدمت صهیونیستها مسائل جهان به ویژه جهان اسلام و تحولات آن را مورد مطالعه قرار میدهند؛ این مراکز عموما توسط صهیونیستها اداره میشوند، این مراکز متوجه شدند که چه تاریخ جدیدی برای جهان اسلام و بشریت رقم خورده و تمام امکانات خود را در مقابل جمهوری اسلامی و ملت ایران در انقلاب اسلامی که با تکیه بر عزم و اراده الهی و به رهبری امام راحل جمهوری اسلامی را انتخاب کرده بودند، قرار دادند.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور اضافه کرد: به فرمان امام (ره) مقاومت مردمی ملت ایران در مقابل دشمن آغاز شد؛ این مقاومت تنها صفآرایی نیروهای نظامی و مردمی در مقابل دشمن نبود، بلکه مقاومت مردم شهر مهران بود که مجبور به ترک خانههای خود شده و در مقابل دشمن از خانه و کاشانه خود دفاع و ایستادگی کردند.
سردار سلیمانی ادامه داد: قبل از انقلاب، کشور به عنوان سنگربان منافع آمریکا در منطقه بود. قبل از پیروزی انقلاب سران نیروهای مسلح به دلیل تحولات انقلاب اسلامی فرار کردند و توان دفاعی و نظامی ایران دستخوش تغییرات گسترده شد؛ یکی از تهاجمات اصلی صدام بر اساس محاسبات مادی این بود که جمهوری اسلامی ساقط میشود و یا با جداسازی برخی از مناطق ایران یا به قرارداد ۱۹۷۵ برمیگردد؛ اما به برکت مقاومت مردم ایران و مدیریت الهی امام راحل هیچکدام از وضعیت برای صدام نهتنها به دست نیامد، بلکه برای جبران شکست در مقابل ایران مجبور حمله به کویت شد و بعد از تحولات مسائل پیش آمده صدام منفور به چوبه دار آویخته شد.
وی افزود: در موسسات مطالعات دنیا مقالهای ترجمه شده که برای پیروزی در نبرد فقط تجهیزات، تکنولوژی و نیروی مسلح شرط لازم نیست، بلکه شرط لازم وجود روحیه مقاومت است این مقاومت از مهران و خرمشهر آغاز شده در سراسر جهان به یک فرهنگ تبدیل شده و محور مقاومت جهان متأثر از این پایداری است.
سردار سلیمانی در ادامه به سرود «سلام فرمانده» اشاره و خاطرنشان کرد: این سرود در سطح جهان بازتاب گستردهای دارد و این بیان کننده آن است که مسلمانان چشمانشان به ام القری جهان اسلام و به ملت ایران دوخته شده و به راه و روش ایران در بیش از چهار دهه نگاه میکنند.
وی سپس با بیان اینکه رشادتهای ایلامیها در جنگ باید روشنگری شود، گفت: مقاومت ایران در مقابل نظام سلطه یک داستان بسیار گسترده است، ولی برای بزرگی ملت ایران و ایلام حق مطلب ادا نشده است. نسل جوان باید آگاه باشد که مردم ایلام و مهران چگونه با دست خالی مقابل دشمن ایستادگی کردهاند.
وی افزود: بعد از پیروزی رزمندگان اسلام در شبه جزیره فاو دشمن برای جبران شکست مهران را تسخیر کرد، ولی امام (ره) فرمودند که مهران باید آزاد شود، و در یک عملیات افتخارآمیز مهران آزاد شد.
سردار سلیمانی تصریح کرد: ملت ایران به دنبال جنگ نبود، بلکه با پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال سازندگی، پیشرفت و آبادانی، دستیابی به جایگاه ویژه و خاص خود ملت ایران بود؛ اما دشمن از هر جهت از جمله تحریم، کودتا، شبیخون فرهنگی و جنگ اقتصادی و در دوره اخیر نبرد و جنگ ترکیبی به راه انداخته است.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور در پایان گفت: استمرار راه شهدا، فداکاری جانبازان و مقاومت خانوادههای معظم شهدا را با جهاد تبیین میتوانیم دستمایه موفقیت و پیروزی قرار دهیم و با این جهاد و در کنار آن، حضور مردم در صحنه حل مشکلات کنار مسئولین، قطعاً به قلههای پیشرفت و آبادانی و سعادت دست خواهیم یافت.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
راوی و از یاران نزدیک محسن رضایی در دفاع مقدس گفت: دشمن نسبت به عملیات کربلای ۴ هوشیار بود، چون اطلاعاتی از طریق آمریکاییها در اختیار عراقیها قرار گرفت.
به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، قبل از آغاز جنگ در کردستان و سیستان بلوچستان حضور داشت و با آغاز جنگ تحمیلی همراه با سایر رزمندگان تهرانی عازم جبهه شد. اولین کار روایتگری او در عملیات بدر و در مرکز بود. بعد از آن در تمام عملیاتهای دفاع مقدس راوی سردارانی چون غلامپور، رحیم صفوی، شمخانی و محسن رضایی بود. ۵ ماه آخر جنگ نیز در کنار محسن رضایی فرمانده سپاه دائم حضور داشت و وقایع آن روزها را ثبت و ضبط میکرد. به مناسبت چهل و یکمین هفته دفاع مقدس مجید مختاری از پیشکسوتان جهاد و مقاومت و راوی این دوران درباره تلخ و شیرینهای عملیات کربلای ۴ و ۵ (در ماههای پایانی سال ۱۳۶۵ و روزهای ابتدایی سال ۱۳۶۶) برایمان گفت که در ادامه میخوانید:
عملیات خیبر و نخستین حضور غواصان در جنگ
از چه زمانی شاهد حضور غواصان برای عملیاتها بودید؟
ورود و حضور غواصان از عملیات خیبر شروع شد. در این عملیات برای غافلگیری دشمن در منطقه هور، نیاز به حضور تعدادی غواص بود. در واقع نیرویی که در آب و خاک بتواند عملیات انجام دهد. به همین خاطر تعداد غواصان بسیار محدود بود و عمدتاً از آنها برای شناسایی استفاده میکردند. بعدها در عملیات بدر و سپس والفجر ۸ برای عبور از رودخانه اروند از نیروهای غواص استفاده شد. چون تنها مسیر دسترسی به خطوط عراق، عبور از اروند با غواص و قایق بود و استفاده از مسیرهای دیگر موجب هوشیاری دشمن میشد. برای همین در عملیات والفجر ۸، گردانهای غواص شکل گرفتند. در واقع هر یگان رزمی، ۲ تا ۵ گردان غواصی داشت که این غواصان وظیفهشان شکستن خط بود.
در عملیات والفجر ۸ به دلیل پیچیدگی آب اروند و جزر و مد متأثر از آب خلیج فارس و تابش نور ماه، رفتوآمد برای غواصان بسیار سخت بود. البته غواصان بارها گذر از این مسیر را تمرین کردند تا بتوانند بر رود تسلط پیدا کنند و از اروند رود عبور کنند. این عملیات با عملکرد مطلوب غواصان با موفقیت انجام شد و دیگر حضور آنها در عملیاتها به شکل روال درآمد.
جلسه توجیهی قبل از عملیات کربلای ۴
بهترین تصمیم فرماندهان سپاه در کربلای ۴
پس غواصان با همان تجربه عملیات والفجر ۸، گام در عملیات کربلای ۴ گذاشتند؟
در عملیات کربلای۴ باز هم بحث عبور از اروند رود مطرح بود. در این عملیات در رودخانه کارون روبروی منطقه ابوالخصیب عراق. یکسری از غواصان والفجر ۸ را برای این عملیات سازماندهی کردند. اما با توجه به وجود چندین جزایر در اروندرود و خطوط پدافندی دشمن، کار غواصان پیچیدهتر بود. چرا که آنها باید اول میرفتند خطوط دشمن در جزایر را متوقف میکردند و بعد راهی آن سوی اروند در خاک عراق میشدند. همچنین بعضی از یگانها قرار بود از جایی به نام تنگه در میان جزایر عبور کنند و به آن طرف اروند بروند.
همزمان با آنها نیز نیروهایی به خطوط دفاعی دشمن در جزایر امالرصاص حمله کنند و در نهایت همه نیروها به آن سوی اروند برسند و خطوط اصلی دشمن را شکست دهند. همه این پیچیدگیها باعث شد برای زمان انجام عملیات خیلی دقت شود، چون نیروها زمان بیشتری برای رسیدن به ساحل دشمن در اروند نیاز داشتند.
نکته قابل توجه این بود که دشمن نسبت به عملیات کربلای ۴ هوشیار بود، چون اطلاعاتی از طریق آمریکاییها در اختیار عراقیها قرار گرفت. به همین خاطر رژیم بعث تقریباً منطقه، زمان عملیات و محورهای عملیات را متوجه شد و زمانی که نیروهای ما به خطوط دشمن زدند، نیروهای عراقی آمادگی کامل برای مقابله با رزمندگان را داشتند که این هوشیاری در همان ساعتهای اولیه عملیات معلوم شد.
بنابراین وقتی موج اول غواصان از اروند عبور کردند، عراقیها دقیقاً در سر آن تنگه با دوشکا و توپهای بیست و سه میلیمتری ضدهوایی دائم در داخل آب به سمت نیروهای ما شلیک میکردند. در این شرایط بخشی از نیروهای ما عبور کرده بودند و به سمت اروند رفته بودند. از این طرف هم فرماندهان سعی داشتند، سریعتر خطوط شکسته شود تا نیروهای موج دوم با قایق از داخل رود کارون به صورت عمود از اروند عبور کنند. از آنجایی که دشمن کامل بر عملیات هوشیار بود، در این تقاطع نیروهای ما مورد حمله و آماج بعثیها بود. ساعت ۲ صبح به بعد نیروهای عراقی به شدت دهانه اروند رود را بمباران کردند.
این عوامل منجر شد که موج دوم اعزام رزمندگان به آن سوی اروند نرسد. در این محور نزدیک به چهار قرارگاه؛ قرارگاه نجف از سمت شلمچه، قرارگاه قدس، قرارگاه کربلا و قرارگاه نوح در لبه اروند حضور داشتند. در مرحله اول ۴۵ گردان غواص به آن سوی اروند رسیدند. تقریباً آن سوی اروند رزمندگان به دام عراقیها افتادند. در چنین شرایطی فرماندهان باید تصمیم میگرفتند که عملیات ادامه پیدا کند یا دستور عقبنشینی دهند.
غواصان عملیات کربلای ۴
از آنجایی که هوا رو به روشنایی میرفت، با بررسیها انجام شده فرماندهان دستور عقبنشینی دادند. بسیاری از یگانها تلاش کردند که همان اول صبح نیروهایشان را با قایق به عقب منتقل کنند که بخش عمدهای از نیروها برگشتند. اما بخش قابل توجهی از غواصان در آن سوی ساحل اروند و جزایری که خط شکسته نشده بود، گرفتار شدند و آن فاجعه رخ داد.
آقا محسن من دیگر یک سکانی هم ندارم
آن فیلمها و تصاویری که از اسارت و شهادت غواصان منتشر شد، مربوط به همین عملیات کربلای ۴ بود؟
بله! عمده تلفاتی که ما از غواصان در جنگ داشتیم، مربوط به عملیات کربلای ۴ بود. جعفر اسدی فرمانده لشکر ۳۳ المهدی وقتی برای جلسه توجیهی پیش فرماندهاش برای عملیات کربلای ۵ رفت، گریه کرد و خطاب به فرماندهاش گفت: آقا محسن من دیگر یک سکانی(هدایتکننده قایق) هم ندارم. تمام سکانهایم در عملیات کربلای ۴ برای آوردن غواصان شهید شدند.
روایتی از مظلومیت شهدای غواص در کربلای ۴
اعتماد به نفسی که عراق از آمریکا عاریه گرفت
اشاره داشتید که عراق نسبت به عملیات کربلای ۴ هوشیار شده بود، این هوشیاری چگونه به دست آمده بود؟
بله! افشای عملیات بر اساس اطلاعاتی بود که آمریکا به عراق داده بودند. عراقیها بعد از این عملیات بلافاصله از آمریکاییها به خاطر این کمک تشکر کردند. این در حالی بود که عراقیها به خاطر شکست فاو و استراتژی موسوم به دفاع متحرک بسیار سرخورده شده بودند، اما در عملیات کربلای ۴ دوباره اعتماد به نفس خود را به دست آوردند.
غواصان در حال اعزام برای عملیات
آمریکاییها از عوامل اصلی شهادت غواصان در کربلای ۴ هستند
چرا آمریکا به عراق در عملیات کربلای ۴ ایران کمک کرد؟
بعد از ماجرای مک فارلین در ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۶۵ کلیه تحولات سیاسی و نظامی جنگ تحت تأثیر قرار گرفت. در آن ماجرا، هیأت آمریکایی برای ملاقات با مقامات بلندپایه ایران خیلی امیدوار بود. با این وجود امام خمینی (ره) مسؤولان را از هرگونه ملاقات منع کردند، همین امر بر عصبانیت امریکا و اقدام علیه ایران افزود. بنابراین بعد از افشای ماهیت تماسهای پنهانی ایران و آمریکا، این رویداد به نحو آشکاری بر روند تحولات جنگ تأثیر گذاشت.
در آن زمان امام خمینی (ره) به آقای هاشمی دستور دادند که این اصل ماجرای حضور مکفارلین در ایران به اطلاع مردم برساند. وقتی ماجرای این دیدار افشا شد، یک تنش بسیار زیاد در منطقه ایجاد شد. اعراب پیش خودشان فکر کردند حالا که آمریکا به صورت پنهانی دارد با ایران کار میکند، پس وعده مقابله آمریکا با ایران دروغ است. بنابراین آمریکاییها شروع به بازسازی روابطشان با کشورهای عرب، از جمله عراق کردند. پس با این تصور و تحلیل برای اینکه نشان دهند با ایران همراه نیستند، اطلاعات مربوط به عملیات کربلای ۴ را لو دادند. چرا که آمریکا از طریق اطلاعات ماهوارهای خیلی بر منطقه مسلط بود. در واقع یکی از عوامل اصلی شهادت شهدای غواص همین آمریکاییها هستند.
شعار عملیات سرنوشتساز در سال ۱۳۶۵ و ارتباط آن با کربلای ۵
حال چرا در این شرایط، عملیات کربلای ۵ انجام شد؟
در عملیات کربلای ۴ بیشترین بسیج نیرو را داشتیم که شامل ۲۵۵ گردان بود. در موج اول کربلای ۴ نزدیک به ۵۰ گردان تلفات دادیم که شامل شهید، اسیر و زخمی بود. از سویی دیگر، نیروهای مسلح ایران در سال ۱۳۶۵ شعار عملیات سرنوشتساز را سر داده بودند و عراق هم تصور کرده بود که عملیات کربلای ۴، همان عملیات سرنوشتساز است. بنابراین اگر هوشیاری فرماندهان نبود، تلفات بیشتری در عملیات کربلای ۴ میدادیم. از طرف دیگر آقای هاشمی که در دزفول مستقر بود و عملیات کربلای ۴ را پیگیری میکرد که جنگ سرنوشتساز چه میشود؟ همچنین فرماندهان یگانها فشار آوردند که نیروهایشان چهار ماه است در جبهه هستند و اگر به مرخصی بروند، نصف این نیروها بر نمیگردند.
دشمن هم با تصور اینکه عملیات ایرانیها شکست خورده، به سوی فاو سرازیر شد تا فاو را پس بگیرد. در چنین شرایطی چون عمده نیروهای ایران در شرق بصره و در محور عملیاتی کربلای ۴ بود، آمادگی دفاع از فاو را نداشتیم و شکست میخوردیم. چون امکانات و اطلاعاتمان از خطوط دشمن فقط ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری خط دشمن بود و از تحولات ارتش عراق در عقبهشان اطلاعات زیادی نداشتیم. عراق تمام فرماندهانی که برای جنگ با اسرائیل تربیت کرده بود را فراخوان داد و در ساختار ارتشش جا داد. (این اطلاعات را بعدها به دست آوردیم) بنابراین فرمانده کل سپاه با بررسی شرایط تصمیم گرفت در همین منطقه، عملیات جدید را آغاز کند.
در چنین موقعیت دشواری، فرماندهان سپاه با تمرکز بر اهمیت استراتژیک و نقش منطقه شرق بصره در تعیین سرنوشت جنگ و ضرورتهای نظامی، مجدداً تمامی طرحهای عملیاتی را بازبینی کردند. به همین خاطر در منطقه شلمچه به دلیل موفقیت لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) در عملیات کربلای ۴ مورد توجه عملیاتی قرار گرفت.
در عملیات کربلای ۵، ۲۰۰ گردان سپاه برای اجرای عملیاتی گسترده در شلمچه حاضر شدند که طبق طرح مانور، ۳ قرارگاه مأمور اجرای عملیات شدند. قرارگاه کربلا با شش لشکر و ۲ تیپ سپاه مأموریت تصرف، پاکسازی و تأمین منطقه پنج ضلعی و غرب کانال پرورش ماهی را بر عهده گرفت.
وقتی اوج ارادت عراقی شیعه در کربلای ۵ نمایان شد
در عملیات کربلای ۵، شما هم حضور داشتید، خاطرهای از این عملیات دارید؟
در شب دوم عملیات کربلای ۵ کنار آقای غلامپور بودم. اتفاق جالبی در پنج ضلعی رخ داد. آقای غلامپور در حال فرماندهی در یک نفربر بود. ما هم کنار ایشان بودیم. در آن زمان، حول و حوش نفربر، توپی به آن شلیک میشد، چند تا توپ شلیک شد. منطقه هم باتلاقی بود و با هر بار شلیک توپ گلولای به اطراف پخش میشد، اما توپها منفجر نمیشد. این اتفاق ۱۰ تا ۱۵ بار در چند روز تکرار شد. جای سؤال برای ما شده بود. بعد از مدتی آن فرد عراقی که مسؤول شلیک این توپها بود، اسیر شد و گفت: به عمد کاری کرده بود که توپها عمل نکند.
صرف کلهپاچه وسط معرکه جنگ!
روز سوم عملیات ساعت ۸:۳۰ صبح پنج نفر در همین نفربر نشسته بودیم و فرماندهی داشت کارش را انجام میداد که یک دفعه دیدیم مدیر قرارگاه با یک قابلمه کلهپاچه آمد و آن را وسط نفربر روی سفره گذاشت. آقای غلامپور خیلی عصبانی شد و گفت: این چیه؟ آقای ارگانی مدیر قرارگاه گفت: صبحانه کله پاچه برای همه درست کردیم! آقای غلامپور خیلی ناراحت شد و گفت: بچهها دارند توی خط میجنگند و تو کله پاچه میآوری!؟ آنها حتی نان هم برای خوردن ندارند و ما اینجا کله پاچه بخوریم!؟ آقای غلامپور آن کلهپاچه را نخورد و بقیه هم دست نزدند تا اینکه یک ساعتی گذشت و همین طور سفره پهن بود. منتها هر کدام از فرماندهان یگانها که از خط بر میگشتند و سر و صورتشان خاکی یا زخمی بود، آقای غلامپور با دست خودش برایشان لقمه میگرفت، اما خودش از آن کلهپاچه نخورد.