عملیات

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، عملیات فتح المبین با رمز «یا زهرا (س)» در منطقه جبهه جنوبی، شوش و دزفول از دوم تا دهم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی منطقه غرب دزفول و جاده دزفول ـ دهلران و تأمین اندیمشک، شوش، دزفول و جاده اندیمشک ـ اهواز به صورت گسترده با فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی انجام شد. آزادسازی ۲ هزار و ۴۰۰ کیلومترمربع از سرزمین‌های اشغالی شامل ده‌ها بخش و روستای منطقه و چند جاده و تنگه مهم، خارج شدن دزفول و شوش و اندیمشک و پایگاه هوایی دزفول از دید و تیر مؤثر دشمن از جمله نتایج عملیات فتح‌المبین بود.

به مناسبت سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، به بخشی از تاریخ شفاهی عملیات فتح‌المبین که توسط مرتضی قربانی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس در کتاب «در مسیر پیروزی» به ثبت رسیده است، می‌پردازیم:

تصمیم گرفتیم برای اجرای عملیات فتح‌المبین، با فرماندهان سپاهی‌ای که آنجا بودند، محکم پای کار برویم. فرماندهان تراز اول جنگ محور‌های کلی عملیات فتح‌المبین را شناسایی و مشخص کرده بودند. خود محسن رضایی با غلامعلی رشید و رحیم صفوی روی این منطقه کار کرده بود، اما ما هنوز اطلاعات دقیق و زیادی از منطقه نداشتیم و نمی‌دانستیم اوضاع آنجا چطور است. همان جا نقشه را پهن کردند و توضیحاتی دادند. یکی از مشکلات ما این بود که فقط سه تیپ در سپاه داشتیم؛ یکی تیپ عاشورا به فرماندهی عزیز جعفری، یکی تیپ کربلا به فرماندهی من و یکی هم تیپ امام حسین (ع) به فرماندهی حسین خرازی.

در جلسه بحث شد که ما کمبود نیروی کادرمان را چطور جبران و این مشکل را چگونه حل کنیم. در آن جلسه فرماندهان سپاه مناطق دهگانه کشوری هم بودند. برآوردی هم از شکل و قالب سازمان رزم و یگان‌های خودی شد. در نهایت در جلسه تصویب شد که سازمان رزم سپاه تقویت شود و تعدادی سازمان جدید در قالب تیپ تشکیل شود. به هر حال سپاه هم درگیر جنگ شهری و گرفتاری‌های داخلی و هم درگیر جنگ با عراق بود و باید سازمان رزمی قوی‌تری پای کار می‌آورد.

پیشنهاد شد که مثلاً برای تهران یک لشکر و برای خراسان هم یک لشکر تشکیل شود. در نهایت تصمیم گرفته شد که آقا محسن خودش این موضوع را دنبال کند و به نتیجه برساند. بعد هم ایشان یگان‌هایی مثل تیپ ۸ نجف اشرف، ۲۷ حضرت رسول، ۷، ولی عصر، ۴۱ثارالله، ۱۹ فجر، ۱۷ قم و ۳۳ المهدی را تشکیل داد. اسامی فرماندهان پیشنهادی یگان‌ها را هم یادم هست.

قرار بود داوود کریمی و اویسی فرماندهی تیپ ۲۷ تهران را به عهده بگیرند، ولی بعدش، چون قرار شد فرماندهان یگان‌ها بیشتر از مناطق عملیاتی انتخاب شوند، احمد متوسلیان را برای این یگان انتخاب کردند. تیپ ۱۷ قم را به مرتضی صفاری و تیپ ۱۹ فجر را که نیروهایش بیشتر شیرازی بودند، به نبی رودکی دادند که توی محاصره آبادان هم بود و بعد، در عملیات طریق‌القدس هم پیش ما آمد.

رئوفی را هم که از اول توی منطقه و در محور دزفول و کرخه بود، فرمانده تیپ ۷، ولی عصر کردند. قرار بود ۲ گردان قاسم سلیمانی که در عملیات طریق‌القدس به ما مأمور شده بودند، در عملیات فتح‌المبین هم به یگان ما مأمور شوند، اما حدود ۱۵ روز مانده به عملیات، قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله شد. فرماندهی تیپ ۸ نجف هم به عهده احمد کاظمی قرار گرفت.

کاظمی و نیروهایش حدود هشت تا ۱۰ ماه در فیاضیه بودند و در محاصره دوره دیده بودند و تجربه و شم نظامی قوی‌ای داشتند. یگان او از نظر عملیاتی هم استخوان‌بندی و کادر خوبی داشت. به هر حال تیپ ۲۵ کربلا، ۱۴ امام حسین (ع) و ۸ نجف از استان اصفهان برای عملیات فتح‌المبین سازماندهی شدند.

یک بسم‌الله از مردم و یاری ۶ هزار رزمنده وقتی هیچ امکاناتی نبود

وقتی ما در خط مقدم مقابل منطقه دشمن مستقر شدیم، تانک‌ها و نفربر‌ها را شبانه به منطقه منتقل کردیم. باید تانک‌ها را به پشت خط خودی می‌بردیم و بعد ادوات را می‌چیدیم و ساماندهی می‌کردیم. عرض خط دشمن زیاد و مهمات ما کم بود. باید واحد‌هایی را که به منطقه می‌آمدند، در مکان مناسب در خط اول و دوممان مستقر می‌کردیم.

من به شوش می‌رفتم و برای انتقال وسایل و امکانات به شیخ‌شجاع، هماهنگی‌های لازم را می‌کردم. بارگیری وسایل با کامیون کار سختی بود که برادران با عشق انجام می‌دادند. باید حدود ۵۰۰ کامیون امکانات، ادوات و مهمات از شوش به غرب رودخانه کرخه و شیخ‌شجاع می‌بردیم. ما در شیخ‌شجاع، امکانات، ساختمان، وسایل و تدارکات نداشتیم. هیچ چیز نداشتیم. از قبل هم در آنجا سنگر نساخته بودند. بیابان برهوت بود.

نیرو‌های پیاده، باید در هوای سرد و بارانی ۱۵ اسفند، در این ارتفاعات و تنگه ها، روی زمین و زیر آسمان و گاهی در چادر‌های دوازده نفره و توی تانک‌ها و نفربر‌ها می‌خوابیدند. در اینجا باید با همه مشکلات، پانزده روزه آماده می‌شدیم. ارتش روی رودخانه پل پی. ام. پی. زده بود و ما نیرو‌ها و امکانات و همه چیز خودمان را از روی پل به غرب رودخانه آورده بودیم.

یک آشپزخانه هم برپا کردیم. الآن یادم نیست که قرارگاه برپا کرد یا ما. در این عملیات، حدود ۱۹ گردان پیاده، زرهی، ادوات، مهندسی، اطلاعات، تخریب و تدارکات تیپ کربلا حضور داشتند. الآن که فکر می‌کنم، می‌گویم خدایا ۱۹ گردان چطور توی بیابان تدارک می‌شدند؟

آب، نان، حمام، بهداشت و درمان نیرو‌ها را چه کسی پشتیبانی می‌کرد؟! آذوقه با چه امکاناتی به شیخ‌شجاع می‌رسید؟! ما چه داشتیم؟! والله خودم مانده‌ام. شوخی نیست. نمی‌خواهم شوخی یا اغراق بکنم. وقتی پنج نفر مهمان می‌خواهد برای کسی بیاید، اگر خواهر و برادر و رفیق هم باشند، صاحبخانه همه زن و بچه را بسیج می‌کند.

هر گردان ما منهای بخش‌های پشتیبانی، ۳۰۰ نفر نیرو داشت و همه نیروهایمان در مجموع ۶ هزار نفر می‌شدند. این عزیزان برای وضویشان، نمازشان، مسائل بهداشتی‌شان و آب و غذایشان نیاز‌های مختلفی داشتند. همه نیازهایشان باید تأمین می‌شد. حتی اگر فقط می‌خواستیم آب خوردن هم به همه برسانیم، کار سختی بود.

تانکر‌ها نمی‌توانستند بروند و با تراکتور هم نمی‌شد آب برد، چون تردد خیلی سخت بود، ولی الحمدلله خداوند عنایت کرد. در همان ابتدای کار، آیت‌الله احسان‌بخش به همراه عده‌ای از مردم رشت، وسایل و آذوقه زیادی برایمان آورد و به ما کمک کرد. آیت‌الله طاهری اصفهانی نماینده حضرت امام، آقای علوی، آقای حسینی رامشه‌ای و عده‌ای دیگر از علمای اصفهان هم بخشی از نیازهایمان را تأمین کردند. مجموعه‌ای از دادگاه ویژه و دادگاه انقلاب اصفهان هم کمک می‌کردند.

آیت‌الله احسان‌بخش اولین امام‌جمعه‌ای بود که در این عملیات خودش برای ما حدود سی، چهل کامیون برنج، نان، حبوبات، آرد، الوار و چیز‌های دیگر آورد. با این کار، امکاناتی که می‌خواستیم فراهم و مشکلاتمان حل شد. خدا می‌داند که خودم و نیرو‌های تیپ ۲۵ کربلا به مأموریت و عملیات اصلاً نگاه مادی نداشتیم. از جایی که گمان نمی‌کردیم هم خدا همه چیز را برایمان تأمین کرد. مردم ایران واقعاً محبت و پشتیبانی کردند و الحمدلله توانستیم عملیات را با موفقیت انجام بدهیم.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟ بیشتر بخوانید »

«دهلاویه» در کدام عملیات نظامی آزاد شد؟

«دهلاویه» در کدام عملیات نظامی آزاد شد؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، تاریخ جنگ تحمیلی سرشار از رشادت‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان در جبهه‌های حق علیه باطل بود.

مناطق عملیاتی جبهه جنوب نقش بسیار مؤثری در سرنوشت کلی جنگ داشتند و این منطقه عملیاتی نشان دهنده شجاعت‌ها و رشادت‌های افراد مناطق عملیاتی جنوب و ملت ایران است.

«دهلاویه» روستایی است که در شمال غربی «سوسنگرد» بوده که در روز‌های اول جنگ مورد تهاجم بعث قرار گرفت.

مدافعان دهلاویه ده روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند، اما دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند. در ۲۶ خرداد ۶۰ نیرو‌های شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند. لیکن دشمن مجدداً این روستا را اشغال کرد. در این عملیات فرمانده نیروی خودی  (ایرج رستمی)  به شهادت رسید.

هنگامی که شهید چمران برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شده بود، در این منطقه بر اثر اصابت گلوله خمپاره به‌شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید.

دهلاویه در ۲۷ شهریور ۶۰ طی عملیاتی شهید مدنی آزاد شد. در سال ۷۴ یادمان شهید چمران به دست آزاده مجاهد شهید حجت‌الاسلام ابوترابی افتتاح شد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«دهلاویه» در کدام عملیات نظامی آزاد شد؟ بیشتر بخوانید »

ارتش عراق یک سرکرده داعش در «موصل» را بازداشت کرد

ارتش عراق یک سرکرده داعش در «موصل» را بازداشت کرد


به گزارش مجاهدت از گروه بین الملل دفاع‌پرس به نقل از سومریه نیوز، سلسله عملیات‌های ضد تروریستی نیرو‌های ارتش عراق در نقاط مختلف این کشور ادامه دارد. نیرو‌های عراقی عملیات جدیدی را در استان نینوا ترتیب دادند.

بر اساس این گزارش، عملیات ضد تروریستی نیرو‌های ارتش عراق در شهر موصل واقع در استان نینوا انجام شد. نیرو‌های عراقی در جریان این عملیات موفق شدند یک سرکرده خطرناک داعش را شناسایی و بازداشت کنند.

در همین ارتباط، فرماندهی عملیات نینوا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: عنصر تکفیری که در جریان عملیات نیرو‌های امنیتی در نینوا بازداشت شد پیشتر به دلیل مشارکت در شمار زیادی از عملیات‌های تروریستی، تحت تعقیب قرار داشت.

این درحالی است که روز گذشته نیز نیرو‌های امنیتی عراق عملیات‌های جداگانه‌ای را در برخی استان‌های این کشور انجام دادند. نیرو‌های عراقی موفق شدند ۵ عنصر تکفیری داعش را در الانبار و نینوا دستگیر کنند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ارتش عراق یک سرکرده داعش در «موصل» را بازداشت کرد بیشتر بخوانید »

«دهلاویه» در کدام عملیات نظامی آزاد شد؟

«دهلاویه» و نقش آن در هشت سال دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، دهلاویه روستایی است در شمال غربی سوسنگرد که در روز‌های اول جنگ مورد تهاجم رژیم بعث قرار گرفت. مدافعان دهلاویه ده روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ توان مقاومت بر ایشان نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند.

در ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ نیرو‌های شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند لیکن دشمن مجدداً این روستا را اشغال کرد. در این عملیات فرمانده نیرو‌های خودی (ایرج رستمی) به شهادت رسید.

هنگامی که دکتر مصطفی چمران برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شده بود، در این منطقه بر اثر اصابت گلوله خمپاره به‌شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید. دهلاویه در ۲۷ شهریور ۱۳۶۰ طی عملیات «شهید آیت ا… مدنی» آزاد شد.

بنای یادمان شهید چمران در سال ۷۴ به دست آزاده مجاهد شهید حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابو ترابی (یکی از یاران شهید چمران) افتتاح گردید و در سال ۱۳۸۴ پیکر مطهر یک شهید گمنام در محوطه مرکزی آن به خاک سپرده شد. در فروردین ۱۳۸۵ رهبر معظم انقلاب اسلامی در این یادمان با مردم منطقه و زائران راهیان نور دیدار و برای آن‌ها سخنرانی کردند.

منبع: میزان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«دهلاویه» و نقش آن در هشت سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

از یادمان «فکه» چه می دانیم؟

از یادمان «فکه» چه می‌دانیم؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، یادمان زیارتی فکه (مقتل شهید آوینی) در جنوب شرقی پاسگاه فکه و شمال غربی پاسگاه چزابه، هم یک نشانه برای گرامیداشت عملیات‌ها و شهدای آن منطقه است و هم یک مقتل ده‌ها شهید دوران دفاع مقدس و روز‌های تفحص.

آب و هوای منطقه فکه بیابانی، گرم و خشک است و خاک رملی آن در هنگام وزش باد گرد و غبار شدیدی ایجاد می‌کند و در وقت بارش باران باتلاقی می‌شود. در بعدازظهر ۳۱ شهریور ۵۹، پاسگاه فکه یکی از محور‌های تجاوز عراق بود. پاسگاه فکه از روز اول مهرماه ۵۹ تا زمان پذیرش قطعنامه در اشغال دشمن باقی ماند.

کاروان‌های راهیان نور برای زیارت یادمان فکه راه زیادی را باید طی کنند به همین دلیل فکه نسبت به برخی از یادمان‌ها، خلوت‌تر است … بعد از پایان جنگ و راه‌اندازی تفحصِ پیکر‌های جا مانده در جبهه، شهدای بسیاری در منطقۀ فکه پیدا شدند که هویت برخی از آن‌ها هرگز مشخص نگردید.

در یکی از عملیات‌های تفحص، پیکر مطهر تعدادی از شهدای گردان‌های حنظله و کمیل در محدودۀ این یادمان کشف گردید. یادمان فکه جایی است برای مرور کارنامۀ عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک و بازخوانی ماجرا‌های تأثیرگذار تفحص.

والفجر مقدماتی

– نام عملیات: والفجر مقدماتی‌

– زمان اجرا: ۱۱/۱۸ /۱۳۶۱

– رمز عملیات: یا الله – یا الله – یا الله‌

– مکان اجرا: منطقه عمومی فکه‌

– ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی‌

– اهداف عملیات: تصرف پل غزیله و پیشروی به‌سوی شهر العماره عراق

یکی از مسائل مطروحه به هنگام عملیات والفجر مقدماتی، همزمانی عملیات با دهۀ فجر و دیگری برگزاری کنفرانس غیر متعهد‌ها در هنـد بود. همچنین موفقیت‌های بدست آمده در دو عملیات مسلم بن عقیل و محرم، مجموعاً نقش بسزایی در شکل‌گیری خطوط عملیاتی آن مقطع داشت.

سردار «گلعلی بابایی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس: «قبل از عملیات «والفجر مقدماتی» ستون پنجم دشمن، خیلی کار کرد؛ یکی از شاخص‌ترین عناصر ستون پنجم، «ابوالحسن بنی‌صدر» بود که با استفاده از سرشاخه‌های خود در داخل کشور اخبار و اطلاعات بسیار محرمانه نظامی را می‌گرفت و این مطالب را از طریق مجاهدین خلق به سفارت عراق در کشور بلغارستان تحویل می‌داد که منجر به لو رفتن عملیات بزرگ زمستانی سال ۱۳۶۱ شد؛ در نتیجه بر اثر هوشیاری دشمن و ایجاد موانع بازدارنده در مناطق شناسایی شده و پاتک‌های سنگین، در عملیات «والفجر مقدماتی» با شکست مواجه شدیم.»

نام این عملیات در ابتدا والفجر بود که پس از عدم حصول نتیجه به والفجر مقدماتی تغییر پیدا کرد.

والفجر یک

– نام عملیات: والفجر ۱

– زمان اجرا: ۲۰/۱/۱۳۶۲

– مدت اجرا: ۶ روز

– مکان اجرا: شمال غربی فکه

– رمز عملیات: یا الله – یا الله – یا الله

– ارگان‌های عمل کننده: سپاه و ارتش

– اهداف عملیات: سرکوب نیرو‌های دشمن و بازپس‌گیری مناطق تحت اشغال

سردار فتح اله جعفری: «عملیات شب ۲۱ فروردین آغاز شد. موانع دشمن پر شمار بود و اطراف هر ارتفاعی را با میدان‌های مین و انواع موانع پوشانده بودند. آتش ایران پرحجم و بی‌سابقه بود. آتش دشمن هم همین‌طور. خبر‌هایی که از خطوط مقدم می‌رسیـد روز‌های والفجر مقدماتی را یادآوری می‌کرد؛ گزارش‌های نیرو‌ها در شب اول عملیات نشان می‌داد والفجر یک نیز همچون والفجر مقدماتی عملیات سختی خواهد بود.»

شهدای شاخص

شهدای تفحص: مجید پازوکی، علی محمودوند، حسین صابری، عباس صابری، علیرضا شعبانی، مهدی فرحزادی، محمود غلامی، امیر تشت زرین، ابراهیم احمدپوری، محمد زمانی و استاد سید مرتضی آوینی

شهیــد علی محمودوند

عشقش گردان «حنظله» و «کمیــل» بود. یک بار پرسیـدم برای چی اینکار را انجام می‌دهی؟ گفت توی والفجر مقدماتی باید این بچه‌ها را به عقب می‌آوردم، نشد. مدیون این‌ها هستم، برگشتم اینجا تا آن کسانی که به من لبخنـد زدند و دست تکان دادند را بگردانم. عکس‌هایی از آن شهدا را نشان می‌داد و می‌گفت منطقه را می‌شناسم کسی غی از من نمی‌تواند این شهدا را در بیاورد، به این‌ها قول دادم. به نظرت ارزش ندارد بعد از چنـد وقت به یک ماد شهیـد گمنام پسرش را تحویل دهیـم؟ خوشحالی همان مادر برای من کافیه …

 محمودوند از نسل سربازان حضرت روح الله (ره) بود. در ششمین روز از تابستان ۴۳ به دنیا آمد و در سال ۶۱ پای در جبهه گذاشت. علی در عملیات‌های بسیاری با عنوان تخریبچی شرکت داشت و این حضور منجر به ۷۰ درصد جانبازی و ۱۰۰ درصد عشق به شهادت شد. محمودوند هم شیمیایی بود و هم و موجی. یک پایش هم در جبهه جا مانده بود و ۲۵ ترکش در بدنش خانه داشتند. حاج علی با وجود این همه مشکل جسمی و یک فرزند معلول به شوق لبخنـد مادران شهدا، سال‌های بعد از جنگ را هم در بیابان‌های خوزستان گذراند و سرانجام در ۲۲ بهمن ۷۹ به آرزوی دیرینه‌اش رسیــد.

منبع: مشرق

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از یادمان «فکه» چه می‌دانیم؟ بیشتر بخوانید »