غرب آسیا

صراحت رهبر انقلاب در مخالفت و ایستادگی ایران مقابل هرگونه تغییر ژئوپلیتیک منطقه

صراحت رهبر انقلاب اسلامی در ایستادگی ایران مقابل هرگونه تغییر ژئوپلیتیک منطقه


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، با گذشت یک‌سال از آغاز مذاکرات احیای برجام در ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ و برگزاری هشت دور گفتگو‌های پیچیده و طولانی که ۲۰ اسفند سال گذشته به‌صورت موقت متوقف شد، چشم‌انداز روشنی برای رسیدن طرفین به توافق و احیای برنامه جامع اقدام مشترک در دست نیست.

با این وجود در سطح منطقه‌ای شاهد تنش‌زدایی میان بازیگران با منافع متضاد و متعارض هستیم. از مذاکرات ایران با عربستان و امارات متحده عربی تا تنش‌زدایی میان سایر بازیگران و شکل‌گیری اتحاد عربی– عبری در منطقه. اینکه این فرآیند حاصل یک تحول مهم است یا صرفا شاهد منجمد‌سازی تنش‌ها هستیم، پرسش‌های مهم و تعیین‌کننده‌ای در ترسیم نظم منطقه‌ای و الگو‌های دوستی و دشمنی میان دولت‌های منطقه است

رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس‌جمهور روسیه بر بلندمدت کردن همکاری دوکشور تأکید کردند و آن را تأمین‌کننده منافع دو کشور دانستند. این سخنان رهبر در شرایطی مطرح می‌شود که به ادعای غربی‌ها، روسیه سنگین‌ترین نظام تحریم‌ها را متحمل شده و این ایران است که در این شرایط سخت، نه تنها روابط با روسیه را کاهش نداده، بلکه خواهان همکاری‌های بلندمدت است.

درسی که ایران از این موضوع به دنیا داده، این است که اگر کشور‌های مستقل دنیا، رنج بودن زیر یوق آمریکا را دارند باید از کشور‌هایی که پیشرو در زمینه مقابله با نظام استکباری و تک‌هژمونی آمریکا هستند حمایت کنند.

شاید روس‌ها در برخی موارد در جهت حفظ منافع خودشان اقدامات ضد ایرانی انجام دادند، اما رهبر نظام اسلامی نشان داد در قامت رهبری دوران گذار نظم بین‌المللی، نسخه مهمی برای غرب‌ آسیا دارد و آن هم حمایت از کشوری است که در کنار ایران و در راستای امنیت و ثبات منطقه در کنار ایران جنگید. دقیقاً این جمله رهبر معظم انقلاب که «.. اما در قضیه اوکراین چنانچه شما ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد»، دایر بر این مهم است همان طور که تهران معتقد بود اگر در سوریه با داعش نمی‌جنگید باید در کرمانشاه و همدان با داعش می‌جنگید، اگر روسیه، ناتو را در پشت مرز‌های غربی اوکراین متوقف نمی‌کرد، قطعاً شاید باید در مرز‌های خودش با ناتو می‌جنگید.

درایت مثال زدنی رهبر انقلاب

این در حالی است که رهبر معظم انقلاب حتی پیش از طرح این موضوع به صراحت بر موضع رسمی ایران درباره زشت بودن پدیده جنگ تأکید کردند، اما همانطور که اگر قله ایران سقوط می‌کرد، داعش دامن روسیه را می‌گرفت، اگر قله روسیه سقوط کند، ایران یکی از اهداف اصلی بعدی ناتوست.

تحسین مواضع ضدصهیونیستی پوتین از سوی رهبر انقلاب نیز برگ دیگری از ردای رهبری منطقه غرب‌آسیا و بالاتر اینکه جایگاه ام‌القرایی دنیای اسلام تثبیت شد که هر کشوری علیه صهیونیست‌ها اقدامی انجام دهد مورد حمایت و تحسین ایران قرار خواهد گرفت.

این موضوع درس بزرگی برای رهبران خودفروخته عرب و غیرعرب مدعی در غرب‌آسیاست که این روز‌ها در حال فروش آرمان فلسطین به بهانه‌های واهی هستند. جمیع سخنان رهبر انقلاب اسلامی سطح جدیدی از ویژگی‌های بارز رهبر کامل و هوشمند را از ایشان هویدا کرد که علاوه بر جایگاه رهبری ایران، در قامت رهبری دوران گذار نظم بین‌المللی برای منطقه غرب‌آسیا ظاهر شدند و مسیر استقلال، اقتدار و عزت را به دو کشور بزرگ همسایه ایران نشان دادند.

اوج رهبری هوشمندانه آیت‌الله خامنه‌ای در نظم‌سازی منطقه‌ای را در سخنانشان خطاب به اردوغان می‌توان جست. ایشان با طرح چند موضع، به صراحت مخالفت و ایستادگی ایران مقابل هرگونه تغییر ژئوپلیتیک منطقه را به طور رسمی اعلام کردند. ایشان با درایت مثال‌زدنی، به تحرکات در شمال سوریه پرداختند و تبعات هرگونه اقدام خودسرانه علیه جغرافیای سوریه را به طرف مقابل هشدار دادند.

انتهای پیام/ 341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صراحت رهبر انقلاب اسلامی در ایستادگی ایران مقابل هرگونه تغییر ژئوپلیتیک منطقه بیشتر بخوانید »

صنعاء: اجازه نمی‌دهیم دریای سرخ به دریاچه اسرائیلی بدل شود

صنعاء: اجازه نمی‌دهیم دریای سرخ به دریاچه اسرائیلی بدل شود


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، عبدالعزیز بن حبتور نخست وزیر دولت نجات ملی یمن امروز دوشنبه تأکید کرد که دشمنان انتظار نداشتند که ملت یمن طی هفت سال، مقاومت کند و نهادهای حکومتی همچنان پابرجا بماند.
 
خبرگزاری رسمی یمن (سبأ) به نقل از بن حبتور گزارش داد، دشمنان فکر می‌کردند که یمن، لقمه آسانی خواهد بود و بسیار زود خواهند توانست این جنگ را به سود خود به پایان برسانند.
 
وی با بیان اینکه در هشتمین سال از این جنگ، یمن منسجم‌تر و قدرتمندتر شده است، تصریح کرد، در نشست اخیر جده، دشمنان تلاش کردند جنگ علیه یمن را یک جنگ داخلی جلوه دهند و می‌کوشند بر واقعیت تجاوز وحشیانه خود سرپوش بگذارند.
 
شبکه خبری المیادین هم به نقل از نخست وزیر یمن گزارش داد، یمن درباره تنگه باب المندب، حرف آخر را می‌زند تا هویت عربی دریای سرخ را در برابر توطئه آمریکا حفظ کند.
 
وی در پایان خاطر نشان کرد، باب المندب گذرگاه بین‌المللی است، ولی بخشی از اراضی یمن است و اجازه نخواهیم داد، دریای سرخ به دریاچه اسرائیلی بدل شود.
 
در همین راستا، وزارت خارجه یمن هم شنبه هفته جاری در بیانیه‌ای به سفر جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه غرب آسیا، واکنش نشان داد و گفت که این سفر در راستای ایجاد فضای منطقه‌ای به نفع رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
 
وزارت خارجه دولت صنعاء در ادامه تأکید کرد: «دولت آمریکا صداقت ندارد و دیگر نمی‌تواند به فریب و گمراه کردن مردم یمن و امت اسلامی ادامه دهد. هر دیدار یا فعالیتی از جانب آمریکا در راستای نقض حقوق مردم منطقه به خصوص مردم فلسطین مردود و محکوم است.»
 
وزارت خارجه دولت نجات ملی خاطر نشان کرد که سفر جو بایدن به منطقه در راستای طرح و پروژه آمریکا در منطقه برای ایجاد ساختاری در راستای منافع رژیم صهیونیستی است تا به جای این رژیم مبارزان با آن به عنوان دشمن معرفی شوند.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صنعاء: اجازه نمی‌دهیم دریای سرخ به دریاچه اسرائیلی بدل شود بیشتر بخوانید »

نگاه سعودی‌ها به سفر جو بایدن/آیا بایدن به اهداف خود رسید؟

نگاه سعودی‌ها به سفر جو بایدن/آیا بایدن به اهداف خود رسید؟



سفر اخیر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به منطقه و شرکت او در نشست جده، توجه تحلیلگران امور درباره نتایج این سفر را به خود معطوف کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با روی کار آمدن دولت بایدن در کاخ سفید، سیاست خارجی آمریکا در قبال دولت‌های منطقه غرب آسیا دستخوش تغییرات شگرفی شد.

معاون اول پیشین به اوباما در کارزار انتخاباتی خود ضمن انتقاد از سیاست خاورمیانه ای دولت ترامپ، لحن انتقادی و بسیار تندی در خصوص نوع رفتار و اقدامات دولت‌های اقتدارگرا منطقه «منا» داشت. نوک پیکان حمله بایدن همواره ریاض بود و وی در فرصت‌های مختلف به انتقاد از سیاست‌های محمد بن سلمان می‌پرداخت.

«عربستان باید هزینه کاری را که کرده بپردازد.» این جمله‌ای بود که بایدن با اشاره به ماجرای قتل جمال خاشقچی در کنسولگری سعودی در استانبول در موقعیت‌های مختلف تکرار می‌کرد.

اکنون پس از گذشت ماه‌ها از آغاز دولت دموکرات‌ها، وقوع تحولات مهمی همچون «نزاع میان روسیه و اوکراین»، «بحران انرژی» و «مواد غذایی» بایدن را قانع کرد که باید خط مشی لیبرال خود در دفاع از «حقوق بشر» و «دموکراسی» را کنار گذاشته و برای حل ابر چالش‌های پیش‌رو واشنگتن باید با نگاهی «رئالیستی» به سرزمین حجاز سفر کند.

این در حالی است که سعودی به مانند گذشته ساعت خود را به وقت واشنگتن تنظیم نمی‌کند و سیاست ایجاد توازن در روابط با قدرت‌های بزرگ را دنبال می‌کند سعودی به مانند گذشته ساعت خود را به وقت واشنگتن تنظیم نمی‌کند و سیاست ایجاد توازن در روابط با قدرت‌های بزرگ را دنبال می‌کند.

در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا سفر بایدن به تل‌آویو و جده را از نگاه دولتمردان سعودی تحلیل و بررسی کنیم.

کشورهای حاشیه خلیج فارس به رهبری عربستان به غیر موارد استثنایی همچون جنگ ۱۹۷۳، در دوران‌های مختلف همچون «جنگ سرد» یا «جنگ‌های خلیج فارس» در کنار سیاست‌های آمریکا بودند و با استفاده از «سلاح نفت» از واشنگتن حمایت می‌کردند.

در مقابل آمریکا با فروش تسلیحات پیشرفته، اعزام مستشاران نظامی و استقرار سامانه‌های دفاعی خود را متعهد به حفظ تاج و تخت پادشاهی‌های می‌دانست.

راهبرد «متنوع سازی»؛ سیاست جدید سعودی برای ایجاد موازنه

اتحاد سنتی میان ریاض-واشنگتن تا پیش از تشدید رقابت میان سه ضلع قدرت جهانی یعنی آمریکا، روسیه و چین دارای اعتبار بود و به حیات خود ادامه می‌داد؛ اما سلسله تحولاتی همچون خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، حمله نظامی روسیه به اوکراین و ناتوانی در مقابله موثر با نیروهای وابسته به محور مقاومت سبب ایجاد این ادراک در میان حکام ریاض و سایر شیخ نشین‌های منطقه شد که برای حفظ «امنیت» خود باید از تکیه صرف به آمریکا خودداری کرده و به سمت ایجاد توازن در سیاست خارجی خود حرکت کنند.

بر همین اساس سعودی به دنبال تقویت روابط راهبردی خود با پکن و مسکو در زمینه های همچون صادرات منابع هیدورکربنی با ارز ملی (یوان)، خرید تسلیحاتی، کنترل بازار انرژی، انتقال فناوری‌های جدید، ساخت نیروگاه هسته‌ای، انتقال فناوری‌های موشکی و … حرکت کرد.

بسیاری از کارشناسان مسائل خاورمیانه معتقدند که یکی از اهداف راهبردی بایدن در سفر به جده جلوگیری از نزدیکی بیش از پیش متحدان سنتی آمریکا به چین و روسیه است. بایدن صراحتاً در نشست جده گفت که آمریکا از منطقه بیرون نمی‌رود تا چین، روسیه و ایران این خلا را پر کنند.

به نظر می‌رسد قصد وی از بیان این ادبیات تلاشی بی‌فایده برای تغییر نظر عربستان جهت حفظ روابط راهبردی با آمریکا باشد. تلاشی که به نظر می‌رسد با توجه روند گذار در تحولات بین المللی امری بیهوده بوده و تغییری در سیاست‌های «ام بی اس» ایجاد نخواهد کرد.

«عادی سازی روابط با تل‌آویو»؛ شاید وقتی دیگر!

با امضاء پیمان ابراهیم میان دو متحد راهبردی ریاض (امارات عربی متحده و بحرین) با رژیم صهیونسیتی، شمارش معکوس برای اعلام رسمی عادی سازی روابط میان ریاض و تل‌آویو آغاز شد.

بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که اگر ترامپ برای دومین بار راهی کاخ سفید می‌شد، به سرعت مقدمات دیدار مقامات سعودی و اسرائیلی فراهم و بلوک امنیتی جدیدی در خاورمیانه ظهور می‌کرد. با این حال به نظر نمی‌رسد که دموکرات‌ها نیز به دلیل نفوذ گسترده «آیپک» در سیاست خارجی آمریکا، موافق تسریع در روند آشکار سازی روابط سعودی و اسرائیل نباشند.

بایدن در سفر به منطقه قصد داشت تا با اعلام رسمی خبر عادی سازی روابط میان ریاض و تل‌آویو موفقیتی چشمگیر در حوزه سیاست خارجی به دست آورد اما عدم استقبال سعودی از این تصمیم سبب ثبت شکست دیگر در کارنامه سفر منطقه ای بایدن شد.

شاید تنها دستاورد رییس جمهور دموکرات آمریکا در این سفر اعلام رسمی باز شدن حریم هوایی سعودی بر روی پروازهای اسراییلی بود. نوع برخورد دولتمردان سعودی در خصوص مسئله «تطبیع» این نظر را تقویت می‌کند که حکام ریاض در دوران حیات ملک سلمان از اعلام خبر عادی سازی روابط با صهیونیست‌ها خودداری کرده و تا آن زمان سیاست «همکاری پنهان» را دنبال می‌کنند.

بازگشت ثبات به بازار نفت

آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین سبب ایجاد بحرانی بی‌سابقه در بازار انرژی شد که به صورت جدی امنیت اروپا و حتی آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است. از آغاز روابط میان پادشاهی عربی سعودی و ایالات متحده آمریکا هر گاه واشنگتن با مشکلی جدی در حوزه انرژی یا امنیت منطقه مواجه می‌شد، در اکثر اوقات ریاض متحد راهبردی و قابل اعتماد ایالات متحده برای غلبه بر چالش‌های سیاست خارجی این کشور بود.

با وجود اختلاف نظرهای جدی میان هیات حاکمه جدید آمریکا با ولیعهد جدید سعودی اما به نظر می‌رسد همکاری استراتژیک دو کشور در زمینه امنیت انرژی تعهدی خدشه ناپذیر است که با تغییر دولتها در آمریکا تغییر قابل توجهی نمی‌کند. با افزایش روزانه تولید نفت به ۱۳ میلیون بشکه در روز، تورم موجود در بازارهای انرژی کاهش یافته و اروپایی‌ها با آرامش خاطر بیشتری به استقبال فصل سرما می‌روند.

«مذاکرات بغداد» در ایستگاه پایانی

یکی دیگر از اهداف بایدن در سفر به منطقه غرب آسیا، بازنمایی ایران به عنوان تهدید مشترک اعراب و اسرائیل بود. تیم امنیت ملی کاخ سفید با همراهی همتایان خود در تل‌آویو قصد داشت تا کشورهای عرب منطقه بویژه سعودی را متقاعد کنند که ایران تنها دشمن اسراییل نیست بلکه امنیت اعراب را نیز تهدید می‌کند. اما اظهارات مثبت محمد بن سلمان در نشست جده در دعوت از ایران برای همکاری با کشورهای عربی نشان از موفقیت آمیز بودن مذاکرات بغداد دارد.

پس از برگزاری پنج دور از مذاکرات امنیتی میان ایران و پادشاهی سعودی در بغداد، اکنون سیگنال‌های مثبت از سوی پایتخت‌های دو کشور بیش از پیش شنیده می‌شود. با طولانی شدن جنگ یمن و ضربات راهبردی انصار الله به تاسیسات آرامکو، به نظر می‌رسد که ریاض راه و حل پایان بحران یمن را نه در تسلیحات آمریکایی بلکه در مذاکره با تهران می‌یابد.

در سوی ایران با آگاهی از جایگاه ویژه ریاض در شورای همکاری خلیج فارس و جهان اسلام به دنبال کاهش تنش با این کشور و رسیدن به نقطه اشتراک در پرونده‌های لبنان، بحرین، سوریه، یمن و … است.

اخبار رسمی حاکی از آن است که اگر آمادگی لازم در تهران و ریاض وجود داشته باشد گفتگوها از حالت امنیتی خارج شده و ادامه مذاکرات در سطح دیپلماتیک دنبال خواهد شد. همچنین احتمال اعلام بازگشایی سفارت دو کشور همزمان با اعلام از سرگیری روابط دیپلماتیک در بغداد دیگر مسئله‌ای ای دور از ذهن نیست.

بهره سخن

نشست ۹ کشور عربی با رییس جمهور آمریکا در جده آینه تمام نمای تغییر در نظم جهانی بود. در نظم سیال بین‌المللی دیگر کشورهای زیرسیستم خلیج فارس به دنبال تکیه صرف به آمریکا نیستند. حکام منطقه به خوبی می‌دانند که قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای جدیدی در حال ظهور هستند که نظم تک قطبی را از بین برده و نظم یک-چند قطبی سیال را ایجاد خواهد کردند.

در چنین شرایط ریاض با سرمایه گذاری در روابط با پکن و مسکو ضمن تقویت پایه‌های سلطنت خود به دنبال خلق نقشی جدی برای خود در آینده نظم جهانی است. در دکترین جدید سیاست خارجی سعودی، این پادشاهی باید روابط متوازن با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برقرار کند تا از این طریق زمینه تامین حداکثری منافع ملی سعودی در محیط آنارشیک بین‌المللی فراهم شود.

محمد بیات، کارشناس مسائل خاورمیانه

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاه سعودی‌ها به سفر جو بایدن/آیا بایدن به اهداف خود رسید؟ بیشتر بخوانید »

سفر پر از خالیِ بایدن به منطقه غرب آسیا

سفر پر از خالیِ بایدن به منطقه غرب آسیا


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- سیروس فتح‌اله؛ «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا هفته گذشته در سفری چهار روزه وارد منطقه غرب آسیا شد؛ سفری که رئیس جمهور پیر آمریکا اهداف زیادی را در آن دنبال می‌کرد.

برخی معتقد بودند که بایدن برای گدایی نفت و دوشیدن کشورهای عربی به منطقه غرب آسیا سفر کرده است، برخی دیگر هم بر این باور بودند که هدف بایدن از سفر به منطقه و حضور در سرزمین‌های اشغالی، تقویت لابی صهیونیستی برای بهره‌برداری از آن‌ها به نفع خود در انتخابات آینده آمریکا صورت گرفته است؛ اما عده‌ای دیگر معتقد بودند که نگرانی‌ها از بی‌ثباتی‌ها در رژیم صهیونیستی و بررسی پرونده ایران پای رئیس جمهور آمریکا را به منطقه باز کرده است.

بایدن در مصاحبه با کانال 12 رژیم صهیونیستی مدعی شده است که هدفش از سفر به خاورمیانه (منطقه غرب آسیا) ایجاد ثبات در این منطقه است! چون ثبات در این منطقه از منافع بسیار مهم ایالات متحده تلقی می‌شود! این اظهارات بایدن درحالی مطرح می‌شود که اگر رویدادهای این منطقه را در طول سال‌های گذشته مرور کنیم، می‌بینیم که مهم‌ترین دلیل نا امنی‌ها و بی‌ثباتی‌های منطقه غرب آسیا محصول حضور آمریکایی‌ها در این منطقه و حمایت‌شان از گروه‌های تروریستی است.

بایدن در این مصاحبه، درخصوص پرونده هسته‌ای ایران این ابهام را در ذهن مخاطب ایجاد کرد که واقعا سپاه مانع رسیدن به توافق یا همان احیای برجام می‌شود؛ این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند که آمریکا برای اینکه ایران را عامل به نتیجه نرسیدن توافق نشان دهد از بهانه‌های مختلف استفاده می‌کند. آن‌ها یک روز بحث توان دفاعی و موشکی ایران را وسط می‌کشند، یک روز ادعاهای حقوق بشری می‌کنند و یک روز هم بحث سپاه را مطرح می‌کند تا به این بهانه امتیاز بیشتری از ایران بگیرند و امتیازی هم ندهد و حتی اگر ایران حاضر به اجرای مطالبات عجیب آمریکا باشد، آنها باز خواسته‌های دیگری را مطرح می‌کنند.

هرچند در ادامه اذعان کرد که خروج از توافق هسته‌ای با ایران اشتباهی عظیم بود و باید به توافق برگردیم؛ امری که موجب شد تا خبرگزاری آناتولی در تحلیلی بنویسد بایدن، سران تل‌آویو را در پرونده ایران ناامید کرد.

موضوع مهم دیگری که در سفر بایدن مورد توجه رسانه‌ها و کارشناسان قرار گرفت، ائتلاف‌سازی علیه ایران بود؛ بایدن برای به نتیجه رساندن این مهم در سخنرانی نشست جده اتهاماتی را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد و دوباره مدعی شد، ایران باعث بی‌ثباتی در منطقه شده است! اما اظهارات بایدن را هیچ کدام از همسایگان تهران تایید نکردند.

فریادهای خبرنگار آمریکایی در دیدار جو بایدن با «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه سعودی و «محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی نیز قابل پرحاشیه بود. او از بایدن سوال کرد که آیا این همان عربستان منفوری است که می‌گفتی؟!

مراسم استقبال از جو بایدن در فرودگاه که توسط مدیران میانی عربستان صورت گرفت، نیز با مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت؛ این در حالی بود که بن سلمان برای استقبال از سران عربی مدعو به نشست جده، شخصاً به فرودگاه رفت.

درخصو گدایی نفت نیز، کاخ سفید مدعی بود ریاض پذیرفته افزایش تولید نفت خود در ماه‌های ژوئیه و اوت را ۵۰ درصد افزایش دهد، اما مقامات سعودی صراحتا اعلام کردند که هیچ توافقی در این زمینه صورت نگرفته است.

بالاخره سفر چهار روزه بایدن به منطقه غرب آسیا که برای رسیدن اهداف از قبل تعیین شده برنامه‌ریزی شده بود، بدون نتیجه ملموسی به پایان رسید و او با دستان پر از خالی به کاخ سفید بازگشت. 

انتهای پیام/ 411

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سفر پر از خالیِ بایدن به منطقه غرب آسیا بیشتر بخوانید »

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/ خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/ خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند



معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا، ضمن تحلیل سفر بایدن به غرب آسیا، به بیان مطالبی درباره اینکه چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد، پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چهارشنبه هفته گذشته جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به غرب آسیا سفر کرد و دیدارهایی را با مقامات برخی کشورهای منطقه  از جمله نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بن‌سلمان ولیعهد عربستان و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین داشت.

پیش از سفر رئیس جمهور آمریکا به غرب آسیا مباحثی از جمله ناتوی عربی و طرح موضوع تکمیل سامانه‌های پدافند هوایی در منطقه مطرح و گفته شد که در این سفر پیگیری خواهد شد. البته به نظر می‌رسد این سفر اهداف دیگری هم خواهد داشت که در روزهای آینده بیشتر آشکار خواهد شد. به همین دلیل، با سردار سرتیپ دوم پاسدار رسول سنایی‌راد معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا به گفت‌وگو  نشستیم که مشروح آن در ادامه آمده است:

 شورای همکاری خلیج فارس در بیش از ۴۰ سال عمر خود نتوانسته یک ارتش مشترک تشکیل دهد. همچنین اتحادی که عربستان و امارات برای تجاوز نظامی به یمن با حضور بیش از ۵۰ کشور تشکیل داده بودند، در مدت زمان اندکی فروپاشید. با این حال آیا اصولا ایده‌ای به نام ناتوی عربی قابل اجرا خواهد بود؟

واقعیت این است که از ادعا تا عمل فاصله بسیار است. ایده ناتوی عربی برای الان نیست. کما اینکه وقتی به سابقه برخی ائتلاف‌ها مراجعه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که آنچه ادعا می‌شد با آنچه در میدان عمل اتفاق افتاد، فاصله بسیاری داشت. همانند طرح سپر جزیره.

* ایده تشکیل ناتوی عربی بارها تکرار شده اما به نتیجه نرسید

ایده ناتوی عربی هم در چند سال اخیر چند بار تکرار شد و گام‌هایی نیز برداشته شده است، اما به آخر نرسید. عقبه این ایده را باید در نشست شرم الشیخ دید که آمریکایی‌ها تلاش کردند صهیونیست‌ها را به چند کشور عربی متصل کنند و با نام یک ائتلاف از آن یاد می‌کردند. پیش از این نیز با عنوان طرح آبراهام یا ابراهیم از آن یاد می‌شد که هدف آن علنی‌سازی ارتباطات پشت پرده صهیونیست‌ها با چند کشور عربی بود.

می‌توان از الان احتمال داد که آمریکایی‌ها نیازمند یک عکس یادگاری منطقه‌ای هستند و قصد دارند تا با استفاده از این فرصت به خواسته خود برسند. به همین دلیل، شروع ماجرا از سفر به سرزمین‌های اشغالی است و پس از آن سفر به کشور عربی. لذا، اهداف اعلامی با اهداف عملی متفاوت خواهد بود. 

نکته اینجاست که هنوز شروع نشده برخی کشورها به صورت پیدا و پنهان پیام می‌دهند که قصد ایجاد ائتلاف ضد ایرانی را نداریم. در دو مورد شاهد بودیم که مصری‌ها و اردنی‌ها مخالفت کردند که مخالفت آن‌ها نیز رسانه‌ای شد، لذا بیشتر به نظر می‌رسد که یک اقدام نمایشی و ویترینی است که آمریکایی‌ها در مرحله اول و پس از آن صهیونیست‌ها در مرحله دوم به شدت در این مقطع نیازمند آن هستند و آنچه به عنوان ناتوی عربی اعلام می‌شود صرفا یک ادعای رسانه‌ای و تبلیغی است. اگرچه آمریکایی‌ها و برخی متحدان منطقه‌ای آن‌ها خود را نیازمند چنین ائتلاف و سامانه‌ای می‌بینند.

واقعیت این است که امروز شرایط منطقه‌ای و جهانی برای شکل‌گیری چنین سازمانی مساعد نیست.

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

 شما در سخنان خود به مخالفت برخی کشورهای مهم عربی همچون مصر و اردن با تشکیل ائتلاف علیه ایران اشاره کردید. با این وجود و با توجه به اینکه شکل گیری اتحادهای نظامی مستلزم برخورداری از سطح بالای روابط و همگرایی در بسیار از مسائل مهم هستند. آیا با این شرایط و در صورت تشکیل ناتوی عربی کارایی لازم را خواهد داشت؟

اجازه بدید قبل از اینکه وارد توضیح این سوال شوم نام اصلی این اتحاد را بگویم؛ این ائتلاف یک نوع ائتلاف عربی عربی است. اگرچه بر ماهیت عربی آن تاکید می شود اما واقعیت این است که به دنبال برآوردن یک نیاز برای صهیونیست ها هستند. آمریکایی ها به دنبال خروج از منطقه هستند، شکست آن‌ها در منطقه و فرار از افغانستان این نگرانی را برای صهیونیست ها رقم زده است. لذا، دنبال سازوکاری برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی هستند. اما، این در شرایطی است که خود آمریکایی ها به این سفر نیاز دارند و پوشش را از سامانه یکپارچه پدافند هوایی تا تشکیل ناتوی عربی اعلام می‌کنند.

* مردم آمریکا با نامزدی مجدد بایدن موافق نیستند

واقعیت این است که آمریکایی‌ها با بحران داخلی روبرو هستند که علت اصلی آن مشکلات اقتصادی و افزایش قیمت سوخت است. آمریکایی‌ها هم اکنون قیمت ۷ دلاری بنزین را تجربه می‌کنند که در ۴۰ سال اخیر بی سابقه است. تسری گرانی‌ها به سایر اقلام نیز در جامعه آمریکا دیده می‌شود و از سوی وضعیت بالینی آمریکا و بایدن نیز شرایط خاصی را برای این کشور ایجاد کرده است. نسبت به سلامت روحی و روانی به ویژه آلزایمر حادی که آقای بایدن دارد، نگرانی‌ها در سطح حزب دموکرات است. نظرسنجی‌ها نیز نشان می‌دهد که مردم آمریکا با نامزدی مجدد او موافق نیستند. کما اینکه خود دموکرات‌ها نیز موافق نامزدی مجدد بایدن برای ریاست جمهوری نیستند. لذا، احتمال یک دوره‌ای بودن ریاست جمهوری آقای بایدن بالاست.

از طرفی جنگ اوکراین نیز موجب شده تا برخی متحدان اروپاییِ آمریکا نیز دچار چالش‌های جدی شوند. امروز آقای جانسون یکی از متحدان جدی آمریکا در سیاست‌های این کشور در اوکراین بود، قدرت را ترک کرده است. اگر بگوییم که در این ماجرا (تشکیل ناتوی عربی) کدام کشور می‌توانست محوریت را در اختیار بگیرد، ظاهرا عربستان است. اما، واقعیت این است که آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که محوریت را به صهیونیست‌ها واگذار کنند.

این در حالی است که امروز صهیونیست‌ها شرایط مناسبی ندارند، نخست وزیر مجبور به ترک قدرت شده و شخص جایگزین نیز در حال طی دوران گذار است. آن‌ها علی رغم تظاهر به امکان استفاده از مشت آهنین در مقابل مقاومت متوقف شده اند و شرایطی که این روزها صهیونیست‌ها تجربه می‌کنند نیز شاهدی بر ضعف بیش از پیش آن هاست. لذا، مجموعه‌ای از این نشانگان را می‌شود معیار ارزیابی ادعاها و میزان دستیابی به اهدافشان قرار داد.

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

* بحران انرژی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها را به شدت نگران کرده است

به نظر می‌رسد این ماجرا بیشتر به علت جبنه تبلیغی و رسانه‌ای دنبال می‌شود و می‌تواند برخی نیازهای آمریکایی‌ها را در این مقطع برآورده کند. در راس آن نیز به گونه‌ای حل بحران انرژی قرار دارد. بحران انرژی بعد از ماجرای اوکراین امروز هم آمریکایی‌ها را آزرده و هم متحدان اروپایی آن‌ها را به شدت نگران کرده است. چون نگران ذخیره‌سازی انرژی برای زمستان هستند و همان طور که در رسانه‌ها نیز اعلام شد، آقای پوتین اعلام کرد که انتقال گاز را متوقف خواهد کرد و هم اکنون نیز انتقال گاز از طریق خط لوله نورد استریم به علت تعمیرات به مدت ۱۰ روز مختل است.

اروپایی‌ها نیز به شدت نگران آن هستند که این موضوع بهانه‌ای برای قطع گاز باشد. لذا، نگرانی‌هایی از این دست آمریکایی‌ها را وادار کرده تا این سفر را در این مرحله طراحی کنند تا کشورهایی مانند عربستان و امارات با افزایش تولید نفت به داد آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها برسند. حال آن که واقعیت مربوط به همین ماجرا این است که با وجود پیش‌بینی افزایش ۲ میلیون بشکه‌ای حداکثر ظرفیتی که فعلا در اختیار دارند شاید نصف این مقدار باشد. به همین دلیل، بعید است آمریکایی‌ها در همین هدف نیز به مطلوب خود دست پیدا کنند. در واقع اقداماتی انجام می‌دهند که در مرحله اول نوعی کمک به امنیت رژیم صهیونیستی است و حتی شاید بالاتر که امروز رژیم صهیونیستی دچار بحران بقاست و کمک به بقای این رژیم. اما با هزینه دیگران یعنی شکل دیگری از دوشیدن اعراب که ترامپ با صراحت اعلام می‌کرد.

* فروش تسلیحات به سعودی‌ها از اهداف سفر بایدن

امروز آقای بایدن تصور می‌کند که می‌تواند با میزانی انعطاف در مواضع اعلامی دموکرات‌ها که پیش از این درباره مسائل حقوق بشری عربستان و شخص بن سلمان اعلام کرده بودند، اکنون احتمال دیدار بایدن با بن‌سلمان را هم مطرح می‌کنند. البته فروش تسلیحات به سعودی‌هایی که در باتلاق یمن گیر افتاده‌اند نیز می‌تواند جزو اهداف این سفر باشد. لذا به نظر می‌رسد در راس اهداف اعمالی این ماجرا منافع و نگرانی‌های اقتصادی قرار دارد. اما، انرژی هم اعلامی است و اعمالی. اما اینکه به چه میزان بتوانند اهداف خود را محقق کنند به شرایط امروز آمریکایی‌ها و متحدان منطقه‌ای آن‌ها بستگی دارد.

* ایده ناتوی عربی نوعی باج‌دهی به صهیونیست‌هاست

حتی برخی کشورهای عربی که امروز به عنوان عضوی از ناتوی عربی از آن‌ها اسم برده می‌شود و یا در سایر اهداف اعلامی جزو شرکای آمریکای هستند نیز با توجه به واقعیت‌های موجود درباره آمریکا و نوع تعاملات خود با روس‌ها بعید است که هر نوع همراهی را داشته باشد. اگرچه شاید در عرصه رسانه‌ای و یا تبلیغی مجبور به سکوت یا تظاهر به همراهی باشند. به طور مثال، پیام آمریکایی‌ها به اردنی‌ها نشان می‌دهد چنین طراحی‌هایی توسط آمریکایی‌ها برایشان در آینده موجب زحمت شود.

واقعیت این است که باید به موازات دیگر واقعیت‌ها به بیداری اسلامی نیز توجه شود که سرکوب شد، اما از بین نرفت. لذا، نگاه متفاوت ملت‌ها به این موضوعات باید مورد توجه قرار بگیرد، چون جزو موانع اصلی در مقابل چنین طرح‌هایی هستند و حاکمیت‌های عربی مجبور هستند این واقعیت‌ها را هم لحاظ کنند. به خصوص در مقاطعی که نوعی باج‌دهی به صهیونیست‌ها نیز به حساب می‌آید. چرا که اجرای چنین طرح‌هایی می‌تواند مشکلات جدی برای حکومت‌های عربی به وجود بیاورد.

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

 آنچه به یک نیروی نظامی اهمیت می‌بخشد، توان رزمی آن در زمین است. این در حالی است که هیچ یک از کشورهای حامی تشکیل ناتوی عربی دارای نیروی زمینی قدرتمندی نیستند. حتی کشوری مانند عربستان که مدعی قدرت بالای نظامی و تجهیزات به‌روز بود نیز در جنگ یمن زمین‌گیر شد در حالی که چندین سال است نتوانسته در این جنگ توفیق داشته باشد و شکست خورده است. ضمن آنکه کنترل نیروی هوایی و دریایی این کشورها نیز در دست آمریکا، انگلیس و فرانسه است. با این وجود، اگر موجودیتی به نام ناتوی عربی شکل بگیرد، توان نظامی بالا و استقلال عمل خواهد داشت؟

 اگر در این ناتوی عربی عربستان محور تعیین و بخواهند این ائتلاف را با محوریت عربستان تشکیل بدهند، با بررسی سوابق گذشته شاهد خواهیم بود که ائتلاف علیه یمن نیز به محوریت عربستان تشکیل شد که عاقبتی به غیر از شکست نداشت. به طوری که برخی کشورها رسما جدا شدند و برخی کشورها نیز با سعودی‌ها دچار چالش شدند. اکنون نوع نگاه اماراتی‌ها به حضور یمن با سعودی‌ها متفاوت بوده و حتی در برخی نقاط نیز با یکدیگر رقابت دارند. 

* طراحان ناتوی عربی برآوردهای اشتباه به سعودی‌ها ارائه می‌کنند

هنگامی که قرار باشد یک سازوکار شکل دستوری به خود بگیرد مسلماً نمی‌تواند استقلال عمل داشته باشد. کما اینکه یک بخش از چالش سعودی‌ها در یمن به علت تفاوت نوع برخورد دولت ترامپ با دولت بایدن است. در دوره ترامپ، آمریکایی‌ها دست و دلبازانه هر نوع کمکی به سعودی‌ها می‌کردند. اما با توجه به تفاوت نگاه دموکرات‌ها و شعارهای انتخاباتی که مطرح کرده بودند با روی کارآمدن دولت بایدن متفاوت شد. به همین دلیل، در ارسال تسلیحات به خاطر ملاحظات رسانه‌ای و پوشش حقوق بشری تجدیدنظرهایی کردند که موجب ایجاد چالش برای سعودی‌ها شد.

ضمن اینکه به نظر می‌رسد حتی در برآوردها نیز اتاق‌های فکر نظامی دیگران هستند که برآوردهای اشتباه به سعودی‌ها ارائه می‌کنند. در جنگ یمن به وضوح شاهد این موضوع بودیم که این برآوردهای اشتباه هم درباره توان نظامی سعودی‌ها به آن‌ها ارائه شد و هم در برآوردی که از توان یمنی‌ها انجام و به سعودی‌ها تحویل داده شد. یعنی دو اشتباه همزمان باعث شد تا این باتلاق برای سعودی‌ها شکل بگیرد. سعودی‌هایی که تصور اجرای یک عملیات برق‌آسا علیه یمن داشتند تا بتوانند در کمتر از یک ماه کار یمنی ها را یک‌سره کنند. اما پس از گذشت چند سال این درگیری نظامی نه تنها موجب فرسایش سرمایه اقتصادی آن‌ها شده بلکه موجب فرسایش سرمایه حیثیتی آن‌ها نیز شده است. 

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

* زمین‌گیر شدن سعودی در یمن، آینده ناتوی عربی را قابل حدس کرده است

امروز یمن واقعیت مربوط به ادعاهای سعودی‌ها و اماراتی‌ها را نشان داد و اثبات کرد که در یک تهاجم پهپادی موشکی می‌توانند تولید نفت سعودی‌ها را به نصف کاهش بدهند که نشان از یک شکست و بی‌حیثیتی راهبردی برای کشورهایی است که به حمایت نیروهای بیگانه متکی هستند. لذا، نگاه به این تجارب نشان می‌دهد آینده ناتوی عربی ادعایی در صورت تشکیل چه خواهد بود. در حالی که هنوز با وجود عدم تشکیل این ائتلاف اعلام می‌کنند که در ائتلاف علیه ایران شرکت نخواهند کرد.

متاسفانه توان نظامی برخی کشورهای عربی با اقدامات نیابتی خود آمریکایی‌ها مستهلک شد. امروز ارتش مصر ارتش قبل از بیداری اسلامی نیست یا ارتش امارات و عربستان نیز دچار فرسایش شده و بخشی از توان نظامی آن‌ها نیز از بین رفته است. ضمن اینکه اعتماد به نفس فرماندهان آن نیز در مواجهه با ضعیف‌ترین کشور منطقه یعنی یمن محک خورد و میزان تلفات آن‌ها و ناکامی هایشان باعث شد تا آن را به طور مرتب و از روی ناچاری تمدید کنند. البته فرماندهان سعودی و اماراتی بهتر از هر کسی نسبت به واقعیت‌های میدانی آگاه هستند.

* صهیونیست‌ها با طرح ناتوی عربی به دنبال استفاده ابزاری از اعراب هستند

به نظر می‌رسد که کارایی این نوع ائتلاف‌ها و سازوکاری که تحت عنوان ناتوی عربی از آن یاد می‌شود از اکنون مشخص است و همان طور که تشکیل آن شکل دستوری دارد در ادامه نیز دچار چالش‌هایی می‌شود که همان‌هایی که برآوردهای غلط را به کشورهای عربی می‌دهند، به همین دلیل، منافعشان ایجاب خواهد کرد که از ادامه حمایت خود پا پس بکشند.

اسرائیلی‌ها در این قضیه نشان دادند نه تنها به دنبال استفاده ابزاری از کشورهای عربی هستند بلکه به واشنگتن پست هم اطلاعات غلط دادند که در راستای استفاده ابزاری از آمریکایی‌ها بود. چرا که استفاده ابزاری از آمریکایی‌ها جزو عادت‌های صهیونیست‌هاست. به نظر می‌رسد که در صورت تشکیل ناتوی عربی متضررترین اعضای آن کشورهای عربی هستند و چه بسا در این ماجرا صهیونیست‌ها حتی بخواهند از آمریکایی‌ها نیز استفاده ابزاری بکنند.

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

 به نظر شما، چرا کشورهای عربی که روزی مدعی با غرور یک ارتش متحد عربی تشکیل دادند و هدفشان مقابله با صهیونیست‌ها بود امروز به این روز افتاده‌اند که مجبور به صلح با صهیونیست‌ها، عادی‌سازی روابط و تشکیل اتحادهای نظامی هستند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟

 مجموعه‌ای از عوامل موجب شده که امروز جبهه‌بندی عبری – عربی به یک جبهه‌بندی تبدیل شود که در یک طرف عرب‌ها و صهیونیست‌ها باشند و در طرف دیگر سایر کشورها. اکنون این جبهه‌بندی را به ایرانی – عربی – عبری تبدیل کرده اند.

* امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم

مجموعه‌ای از عوامل باعث ایجاد این وضعیت شده که در راس آن ضعف سران کشورهای عربی بود. شکست در جنگ به جای اینکه موجب عبرت و درس آموزی شود موجب ترس و واهمه‌ای شد که به کمپ دیوید منجر شد و پای آمریکایی‌ها را به موضوع باز کرد که همواره به نفع صهیونیست‌ها بوده است تا به نفع کشورهای عربی یا حداقل انصاف برای دفاع از واقعیت.

امروز مشاهده می‌کنیم برخی ارتش‌هایی که ماهیت عربی آن‌ها در جهت ایجاد یک نوع حمیت بود برای دفاع از فلسطینی‌ها بود، متاسفانه امروز جزو کسانی هستند که از پشت به فلسطینی‌ها خنجر می‌زنند. حتی در سازوکارهایی ایفای نقش می‌کنند که مقابل اصلی‌ترین حامی فلسطینی‌ها یعنی جمهوری اسلامی ایران است. به نظر می‌رسد باید در سطوح مختلف تحلیلی از تاکتیکی تا راهبردی نشست و بررسی کرد که چه مجموعه عواملی باعث ایجاد چنین وضعی شده است.

ظاهر ماجرا این است که یک ارتش عربی را مشاهده می‌کنیم که ورود کرده و امروز در این صف بندی‌ها از هویت اصلی فاصله گرفته است. اما، واقعیت این است که در بین ارتشی‌های عرب هستند افراد باغیرتی که از این وضعیت به وجود آمده زجر می‌کشند. یک خالد اسلامبولی در گذشته وجود داشت که به نماد تبدیل شد. ولی خالدهای بسیاری در کشورهای عربی داریم که این نوع بی هویتی و فاصله گرفتن از هویت اصلی ارتش‌های عربی آن‌ها را اذیت می‌کند. لذا، نباید همه را یکپارچه و یکدست مشاهده کنیم.

* چرا بن‌سلمان تحقیر توسط ترامپ را پذیرفت؟

متاسفانه سران کشورهای عربی امروز از جنس خائنانی است که کمپ دیوید را رقم زدند و دچار یک ضعف درونی، عدم وجود اعتماد به نفس که البته در بزنگاه‌هایی محک می‌خورد و با تحقیر مواجه می‌شوند. اما، متاسفانه نوعی خودباختگی نسبت به بیگانه و شوق حفظ قدرت به هر قیمت موجب می‌شود که تحقیر را تحمل کنند. همانند سوالی که از بن سلمان پرسیده بودند: «نظرت درباره تعبیر ترامپ که از عنوان گاوهای شیرده استفاده کرده چیست؟» او بلافاصله گفته بود: «من از همکاری با آقای ترامپ لذت می‌برم!» آیا واقعا آنچه بر زبان آورد با آنچه در درون او می‌گذرد، یکسان است؟ بعید می‌دانم، چون فقط می‌خواست به هر نحو از این تحقیر عبور کند.

امروز در ارتش یمن با وجود سال‌ها حاکمیت آقای علی عبدالله صالح و نوع عملکردی که در بیداری اسلامی رخ داد، با این  بخش عمده‌ای از آن در کنار مقاومت یمن است و بخش مهم حاضر در کنار کمیته‌های مردمی و انصارالله همان بدنه ارتش یمن هستند روزی تحت فرماندهی آقای صالح بود. 

* شکاف‌های منطقه‌ای از اسلامی – غیر اسلامی به اسلامی – اسلامی تبدیل شده است

معتقدم چنین شکافی در سایر ارتش ها نیز وجود دارد، در ارتش مصر پررنگ‌تر و در عربستان و امارات پررنگ‌تر. اما، حتماً وقتی مشاهده می کنند شکاف های منطقه ای که یک زمان ماهیت اسلامی – غیر اسلامی داشت امروز ماهیت اسلامی – اسلامی پیداکرده است یا در یک مقطع زمانی عربی – غیر عربی بود. امروز جنگ یمن نیز جنگ عرب علیه عرب است که می تواند پیام‌های مهمی برای ارتش های منطقه داشته باشد. امروز در یمن تفاوت معناداری میان اسرایی که یمن از عربستان گرفته و اسرایی که عربستان از یمن گرفته، وجود دارد. انبوه اسرای یمنی ها از عربستانی ها نیز نشان می دهد که در آنجا نیز تردیدهای جدی وجود دارد، انگیزه هایی که گرچه با دیکتاتوری سرکوب می شوند، اما کسی نمی تواند آن ها را انکار کند.

اگرچه برای انحراف این ماجرا از موضوعاتی مانند القاعده امتحان کردند که روح جهادی را به جای ایفای نقش مقابل رژیم های دیکتاتوری، رژیم صهیونیستی و آمریکا در قالب انحراف بزرگ‌تری مانند داعش و تصور دشمن دور و نزدیک آن را به سوی فرسایش درون جهان اسلام سوق دادند که در واقع، ابزاری بود برای جنگ درون تمدنی. هنگامی که متوجه شدند جنگ درون تمدنی رخ نمی‌دهد یا خروجی آن کمک به تشدید بیداری اسلامی باشد، آن را در قالب جنگ نیابتی به سردمداری داعش پیاده کردند. لذا، مجموعه ای از این اتفاقات وضعیت کنونی را رقم زده است. 

اعتقاد دارم روند کلی یک روند تقویت کننده بیداری است. امروز در سطح جوانان و نخبگان اعتنا به نظام معرفتی و دینی و برخی اوقات عربی نیز وجود دارد که آینده متفاوتی را نوید می‌دهد. 

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/امروز خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

 ناتوی عربی، یک تشکل دولت محور است که با همراهی افکار عمومی در کشورهای منطقه مواجه نیست. این در حالی است که محور مقاومت یک موجودیت ملت محور است و توانسته مردم منطقه را با خود همراه سازد. با توجه به این شرایط آیا اتحادهای نظامی عربی ـ غربی در مقابل محور مردمی مقاومت موفقیت خواهند داشت؟

سنایی‌راد: خود آمریکایی‌ها (فرمانده سنتکام) هشدار داد که دستیابی محور مقاومت به پهپاد امروز همه سامانه‌های دفاعی ما را خنثی کرده است. رژیم صهیونیستی که روزگاری ادعای ارتش اول منطقه را داشت و شعار نیل تا فرات را می‌داد، امروز دور خود حصار می‌کشد یا در مقابل موشکی که از غزه به التماس می‌افتد که آتش‌بس رخ بدهد. لذا، با توجه به این واقعیت‌ها آینده از آن مقاومت اسلامی است و برخی اشتباهات آمریکایی‌ها به تقویت آن کمک می‌کند.

* صهیونیست‌ها با ادبیات تحقیرآمیز علیه اعراب حرف می‌زنند

هر جا آمریکایی‌ها حضور مستقیم و صهیونیست‌ها زمینه سوء استفاده بیشتر داشته باشند، باید احتمال شکل گیری نفرت بیشتر از صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها را داشته باشید. آیا برخی از واقعیت‌هایی که بعد از تقویت روابط امارات و رژیم صهیونیستی در امارات رخ داده، موجب همگرایی با صهیونیست‌ها شده یا واگرایی؟ صهیونیست‌هایی که متکبرانه به خود اجازه می‌دهند حتی پس از این ماجرا نیز ادبیات تحقیرآمیز علیه اعراب را دنبال کنند. برخی معتقدند آمریکایی‌ها با این قصه به دنبال بازگشت مجدد به منطقه هستند و آقای بایدن در مقاله اخیر خود در یک نشریه آمریکایی منتشر کرد، مدعی بود که قبل از روی کارآمدن او، مرتبا به سفارت آن‌ها حمله می‌شد. اما، امروز وضعیت متفاوت است. باید پرسید که آیا واقعیت چنین است؟

به هر حال به نظر می‌رسد آقای بایدن برای طرح چنین ادعایی در یک نشریه آمریکایی آزادی را دارند. اما، دلیل اینکه آمریکا پذیرفت فقط نیروهای آموزشی در عراق حفظ کند و مجبور به خروج شد چیست؟

* امروز نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند

به نظر می‌رسد امروز زمینه‌های مردمی وجود دارد که همان طور که در سوریه منجر به تشکیل یک ارتش بین المللی اسلامی شد که فراتر از مرزها و هویت ملی، یک مقاومت را در مقابل داعشی‌ها تشکیل دادند و همین مقاومت و زمینه‌های سیاسی اجتماعی آن منجر به شکل گیری نوعی هویت در میان سوری‌ها که امروز ادعای آزادی جولان را نه فقط حزب الله لبنان و جریان انقلابی ایران بلکه بخشی از سوری‌ها و ارتش سوریه مطرح می‌کنند. این حاصل اشتباه محاسباتی آمریکایی‌ها بود که نه تنها نیروی نیابتی داعش را تشکیل دادند بلکه در منطقه تِنِف و منطقه کردی نیز حضور مستقیم داشتند. ترامپ هم از صهیونیست‌ها حمایت کرد که بلندی‌های جولان را برای آن‌ها به رسیمت بشناسند.

به نظر می‌رسد باید چنین تبعاتی را برای ورود آمریکایی‌ها به تحولات منطقه‌ای متصور بود و رویکرد تشکیل سامانه‌های دستوری که از سامانه پدافند هوایی تا ناتوی عربی را در بر می‌گیرد. ضمن اینکه مگر حمله انصارالله یمن به مراکز نفتی عربستان و امارات بدون حضور سامانه‌های آمریکایی بود؟! امروز می‌خواهند مجموعه‌ای از سامانه‌های فرسوده و سنتی که در سایر کشورها وجود دارد را با این سامانه‌ها چفت و بست کنند.

اگر چه هدف اصلی این ماجرا، ارتقای امنیت و حفظ بقای صهیونیست‌هاست، اما، آن جا که تحقیر ملت‌ها در این ماجرا روشن شود و وجدان جمعی ملت‌ها امروز احساس کنند که به ابزاری برای حفظ دیگران تبدیل شده‌اند، واکنش نشان خواهند داد. چون صهیونیست‌ها تعریف هویتی متفاوت دارند و شکاف هویتی در بین ملت‌ها وجود دارد و از هر اجتماعی در کشورهای عربی برای سر دادن شعار علیه اسرائیل و آمریکا استفاده می‌کنند. به همین دلیل می‌توان گفت که آمریکایی‌ها اشتباه محاسباتی دیگری را در منطقه دچار شده اند که می‌تواند در آینده برای آن‌ها هزینه داشته باشد که در راس آن‌ها افزایش نفرتی است که در منطقه علیه آن‌ها وجود داشته است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا ناتوی عربی قابلیت اجرا ندارد؟/ خالد اسلامبولی‌های بسیاری در ارتش‌های عربی داریم/ نه تنها حزب‌الله لبنان و ایران بلکه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی جولان هستند بیشتر بخوانید »