غرب آسیا

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران/// منتشر نشود

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران


گروه سیاسی دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ بوجود آمدن رژیم منحوس صهیونیسم و ریشه دواندن این علف هرز در سرزمینی که متعلق به آنها نبود وابسته به دلایل بسیاری بود که باید مورد واکاوی قرار بگیرد. این رژیم توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تاسیس و در ۱۱ مه ۱۹۴۹ از سوی ۱۶۵ کشور از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شد.

در میان ۲۸ کشور یا این کشور را به رسمیت نشناختند و یا رسمیت شناختن خود را پس گرفتند. الجزایر، جیبوتی، عراق، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، عمان، قطر، عربستان، سومالی، سوریه، مصر، افغانستان، بنگلادش، برونئی، اندونزی، مالزی، مالدیو، مالی، نیجر، پاکستان، کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و ایران از جمله این کشور‌ها بودند.

ایران تحت سلطنت پهلوی، در اسفند ۱۳۲۸ موجودیت اسرائیل را به صورت دفاکتو پذیرفت و علیرغم مخالفت عموم مردم و روحانیون و مجتهدین شاه معدوم رای به موجودیت اسرائیل به عنوان کشوری مسنقل داد، هر چند که برای حفظ ظاهر از فلسطین حمایت می‌کرد. شاه برای دوام سلطنت خود و از آنجایی که با جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر روابط تیره‌ای داشت و نیازمند به اسرائیل بود. سطح روابط شاه و اسرائیل به حدی بود که مقامات ایران نظیر بختیار با مقامات اسرائیلی نظیر موشه دایان در تهران و اسرائیل دیداری داشتند. نتیجه این دیدار‌ها ارتقای سطح روابط دیپلماتیک و آموزش ساواک توسط موساد در حوزه امنیتی و اطلاعاتی بود.

مسلما حضور کشوری مسلمان و غیر عرب در غرب آسیا برای رژیم صهیونیستی که در حال جنگ با کشور‌های عربی و مسلمان بود امتیازی ویژه محسوب می‌شد، این امر تا جایی اهمیت داشت که وقتی انورسادات بعد از مرگ جمال عبدالناصر روی کار آمد و روابط ایران و مصر از سر گرفته شد، موجب نگرانی سران اسرائیل شد که شاه به سران اسرائیل اطمینان داد، روابط ایران و مصر بر روابط ایران و اسرائیل تاثیری نخواهد داشت.

با وجودی که شاه حامی اسرائیل بود، اما این وضعیت درخصوص مردم کاملا وارونه بود، آنها با لبیک به ندای رهبران سیاسی خود مانند آیت‌الله کاشانی لوای دشمنی با اسرائیل برداشتند و عملا با رژیم صهیونیستی به مخالفت برخواستند. به همین منظور کمک‌های مالی قابل توجهی از سوی مردم ایران برای مردم مبارز فلسطین ارسال شد، اقشار مردم تجار یهودی وابسته به رژیم صهیونیستی که در ایران فعالیت اقتصادی داشتند را تحریم کردند و حتی عده‌ای برای رفتن به اراضی اشغال شده فلسطین اعلام آمادگی کردند. شاه به دلیل همین حساسیت مردم بود که رابطه‌اش با اسرائیل را علنی نمی‌کرد. 

هر چه به سال‌های پایانی رژیم پهلوی نزدیک می‌شویم رابطه ایران و اسرائیل مستحکم‌تر می‌شود، رژیم صهیونیستی سرخوش از حمایت ایران و نفت‌های بادآورده‌ای که شاه در اختیارش می‌گذاشت همچنان به یکه تازی در سرزمین فلسطین مشغول بود. اما پیروزی انقلاب اسلامی در اوج این رابطه دوستانه خواب خوش را از رژیم صهیونیستی گرفت و نام ایران کابوس ابدی اسرائیلی‌های غاصب شد.

پس گرفتن به رسمیت شناختن اسرائیل و سفارت ایران در اسرائیل برای همیشه بسته شد. ننگ رابطه با اسرائیل که شاه معدوم به نام ایران ثبت کرد با اقدام شجاعانه امام خمینی (ره) مبنی بر اشغال‌گر بودن اسرائیل و غده سرطانی خواندن آن و حمایت همه جانبه از فلسطین تطهیر شد. ایران پهلوی که زمانی یار و همراه اسرائیل بود با تبدیل شدن به ایران اسلامی به دشمن شماره یک اسرائیل تبدیل شد.

با این حال برای شناخت رابطه دقیق ایران و اسرائیل که نمی‌توان آن را نادیده گرفت باید به گذشته سفری کوتاه داشت. مطالعه تاریخ این رابطه نه تنها به شناخت چگونگی قدرت گرفتن اسرائیل کمک می‌کند بلکه به خیانت شاه پهلوی به مردم ایران و مسلمانان جهان بخصوص فلسطین کمک خواهد کرد. 

آغاز و تثبیت روابط پهلوی با اسرائیل

با صدور قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ ۱۹ نوامبر ۱۹۴۷ (۸ آذر ۱۳۲۶)، درخصوص تقسیم فلسطین، جامعه ایران به مخالفت برخاست. نماینده ایران در شورای امنیت نیز راجع به تقسیم فلسطین اعتراض کرد. اما در دولت «محمد ساعد مراغه‌ای» زمینه شناسایی دولت اسرائیل فراهم شد. 

رابطه ایران و اسرائیل و دیگر کشور‌های همسایه در این زمان متأثر از حکومت مصر و سیاست‌های «جمال عبدالناصر» بود. تندروی‌های ناصر و نزدیکی وی به شوروی سبب شد آمریکا سیاست خارجی خود را در خاورمیانه فعال کند و بستر مناسبی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم بین آمریکا و دولت‌های غیرعرب از جمله ایران، فراهم شود. همین امر سبب شد روابط نفتی ـ امنیتی بین ایران و اسرائیل گسترده شود. پس از حمله اسرائیل به خاک مصر در سال ۱۳۳۵ که با حمایت انگلستان و فرانسه صورت گرفت. تعدادی از نمایندگان مجلس نوزدهم شورای ملی علیه اسرائیل موضع گرفتند.

در اردیبهشت ۱۳۴۶ نیز روابط نفتی ایران و اسرائیل فاش شد و جمال عبدالناصر به بهانه این موضوع همکاری دیپلماتیک بین کشور‌های عربی با ایران را مورد انتقاد قرار داد و بندر عقبه را بست که موجب به وجود آمدن «جنگ شش روزه» در ۱۵ خرداد ۱۳۴۶ شد.

دولت ایران نسبت به این جنگ موضعی دو پهلو گرفتند و خواستار اقدام بر اساس دستورات شاه و حل بحران از طریق سازمان ملل متحد شدند و با مقصر جلوه‌دادن جمال عبدالناصر، نسبت به تجاوزات اسرائیل موضع چندان محکمی نگرفتند. پیروزی اسرائیل در جنگ شش‌ روزه باعث خرسندی شاه شد، اما در ظاهر، دولت ایران از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در اول آذر ۱۳۴۶ مبنی بر عقب‌نشینی نیرو‌های نظامی اسرائیل از مناطق اشغالی، حمایت و از اعراب پشتیبانی کرد.

با مرگ جمال عبدالناصر، انور سادات، جانشین عبدالناصر شد و پذیرفت در خلیج فارس دخالت نکند. ایران نیز متقابلاً در اواخر سال ۱۳۴۹، بمباران تأسیسات غیرنظامی مصر توسط اسرائیل را محکوم کرد. برقراری روابط بین ایران و مصر باعث نگرانی اسرائیل شد. شاه که سیاست موازنه‌ای در قبال اسرائیل و مصر در پیش گرفته بود، به اسرائیل اطمینان داد که سیاست ایران نسبت به اسرائیل تغییری نخواهد کرد. 

مصر در مهر ۱۳۵۲ تصمیم گرفت از طریق جنگ نظامی، بخشی از سرزمین‌های از دست رفته خود را در جریان جنگ شش روزه از اسرائیل باز پس بگیرد. عباسعلی خلعتبری، وزیر امور خارجه، در سخنانی یک هفته قبل از شروع جنگ جدید اعراب و اسرائیل، در بیست و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نگهداری سرزمین‌های اشغالی را ناپذیرفتنی برشمرد و سیاست دولت ایران را در قبال بحران خاورمیانه براساس مذاکره بین طرفین امکان‌پذیر دانست به شرط آنکه که برای خروج قوای اسرائیل از سرزمین‌های اشغال شده اعراب و یافتن راه‌حلی عادلانه برای مسئله آوارگان فلسطین تضمین معقولی وجود داشته باشد.

دولت مراغه‌ای و آغاز ارتباط با اسرائیل

با این وجود در دولت «محمدساعد مراغه‌ای» ـ سال ۱۳۲۸ـ زمینه شناسایی دولت اسرائیل به صورت غیررسمی فراهم شد. ایران به دلیل توانایی اسرائیل در زمینه‌های اقتصادی ـ نظامی و نیز دشمنی کشور‌های عربی از جمله مصر و عراق با ایران مبادرت به رسمیت شناختن اسرائیل کرد.

پس از این اقدام دولت ساعد، نمایندگان مجلس تنها به اتخاذ مواضع تندی علیه دولت گرفتند و اقدام موثر دیگری علیه وزارت امور خارجه نشان ندادند. پس از آنکه شاه اسرائیل را به رسمیت شناخت یهودیان متعددی به اسرائیل مهاجرت کردند روابط بازرگانی بین دو ایران و اسرائیل آغاز شد و سرکنسولگری ایران در بیت‌المقدس دایر شد. این اقدام باعث تیرگی روابط ایران با کشور‌های عربی از جمله مصر شد. 

با روی کار آمدن محمد مصدق شرایط تغییر کرد و کنسولگری ایران در اسرائیل در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ بسته شد. اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بار دیگر موضع ایران در قبال اسرائیل تغییر کرد و مجدداً اسرائیل در جایگاه یک دولت مستقل به رسمیت شناخته شد و روابط بین دو کشور از سر گرفته شد. 

زمینه‌ها و دلایل ارتباط شاه با اسرائیل

توانایی اسرائیل در زمینه‌های اقتصادی و نظامی، دشمنی کشور‌های عربی از جمله مصر و عراق با ایران، درخواست موشه شرتوک، وزیر خارجه دولت جدیدالتأسیس اسرائیل، از ایران مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل، تبعید آیت الله کاشانی به لبنان و دستگیری برخی از مخالفان حکومت پس از سوء قصد به جان شاه در بهمن ۱۳۲۷، فعالیت آژانس یهود در ایران و علاقه مندی اتباع ایرانی مقیم اسرائیل به ایجاد ارتباط بین دو رژیم، سفر شاه به آمریکا در سال ۱۳۲۸ و اطلاع شاه از نفوذ محافل یهود در آمریکا از جمله مواردی بود که رژیم شاه وادار شد اسرائیل را به رسمیت بشناسد. پس از شناسایی اسرائیل، انتقال یهودیان مهاجر از ایران انجام گرفت و افتتاح روابط بازرگانی بین دو کشور برقرار شد. 

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بار دیگر موضع ایران تغییر یافت و مجدداً اسرائیل را در جایگاه یک دولت مستقل به رسمیت شناخت. شاه که با حمایت آمریکا و کمک‌های انگلیس دوباره به قدرت برگشته بود، تلاش کرد با سرکوب مخالفان، تشکیل ساواک و تکیه به آمریکا، پایه‌های سیاسی حکومت خود را تحکیم بخشد. 

بدین منظور در سیاست خارجی، سیاست موازنه مثبت را با عنوان ناسیونالیسم مثبت در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۳۲ انتخاب کرد. شاه با توجه به تهدیدات شوروی از یک سو و تهدید برخی کشور‌های عربی از سوی دیگر و در راستای سیاست ناسیونالیسم مثبت درصدد ارتباط با آمریکا و اسرائیل برآمد. از طرفی اسرائیل هم برای جلوگیری از انزوا به دوستانی در منطقه نیازمند بود. 

در همین راستا دکترین میثاق حاشیه‌ای دیوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، مبنی بر روابط با کشور‌های پیرامون جهان عرب با سیاست ناسیونالیسم مثبت شاه انطباق پیدا کرد. از این رو بار دیگر روابط بین دو کشور برقرار شد. 

با نزدیکی مصر به انگلیس در سال ۱۳۳۲، ایران نیز به پیمان بغداد پیوست و پس از آن به کشور‌های غربگرای محافظه‌کار عرب، ترکیه و پاکستان بیشتر نزدیک شد و از مصر دوری گرفت و همین امر، ایران و اسرائیل را به یکدیگر نزدیک‌تر ساخت. با ملی شدن کانال سوئز توسط ناصر در مرداد ۱۳۳۵، همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت. تحریم نفتی اسرائیل توسط شوروی، نفت ایران را به جایگزین نفت شوروی برای اسرائیل تبدیل کرد.

بن گوریون در سال ۱۳۳۷ به طور محرمانه به ترکیه سفر و پیمانی با آن کشور امضا کرد. بدین ترتیب پیمان حاشیه‌ای مرکب از ترکیه، ایران و اسرائیل با هدف جلوگیری از نفوذ شوروی در خاورمیانه و تلاش در جهت سقوط حکومت انقلابی جمال عبدالناصر در مصر تشکیل شد.

بدین ترتیب در تیر ۱۳۳۹، مذاکراتی بین دو طرف جهت ایجاد روابط اقتصادی صورت گرفت که متعاقب آن کشور‌های عربی به خصوص مصر به ایران اعتراض کردند. شاه در مصاحبه‌ای اعلام کرد که ایران از سال ۱۳۲۸ رژیم اسرائیل را به صورت دوفاکتو (بالفعل) به رسمیت شناخته هست و از آن زمان تاکنون تحولی در روابط دو کشور به وجود نیامده هست. به دنبال آن سفارت ایران در اسرائیل در سال ۱۳۳۷ گشایش یافت و اسرائیل نیز در تهران سفارتخانه دایر کرد. اما برقراری ارتباط با دولت اسرائیل به قطع روابط ایران و مصر در ۵ مرداد ۱۳۳۹ منجر شد.

علاوه بر همکاری‌های نفتی، همکاری‌های امنیتی نیز به این روابط عمق بیشتری بخشید. مقامات امنیتی ایران با دیدن توانایی موساد، خواستار گسترش روابط شدند؛ از این رو همکاری نفتی و امنیتی محور همکاری بین دو کشور شد. از دیگر زمینه‌های همکاری بین ایران و اسرائیل در زمینه بهره گیری ایران از فنون و تکنیک‌های جدید در زمینه کشاورزی بود. شاه می‌خواست از این طریق برای پیش بردن برنامه اصلاحات ارضی بهره گیرد. 

نزدیکی مصر و سوریه با شوروی از یکسو و پیروزی اسرائیل بر اعراب در جنگ اکتبر ۱۹۵۶ از سوی دیگر، زمینه همکاری ایران و اسرائیل را بیش از پیش فراهم کرد. از دیگر تحولات منطقه که بر نزدیک شدن ایران و اسرائیل تأثیر گذاشت، کشته شدن عبدالکریم قاسم در ۱۹۶۳ در عراق و روی کار آمدن عبدالسلام عارف، به قدرت رسیدن بعثی‌ها در سوریه و امضای قرارداد اتحادیه فدرال بین عراق و سوریه و مصر در ۲۸ فروردین ۱۳۴۳ در قاهره بود. 

بخشی از روابط ایران و اسرائیل در قالب فروش تسلیحات نظامی بود. در دی ۱۳۴۲، طی مذاکره‌ای فروش اسلحه یوزی به ایران آغاز شد و در سال ۱۳۴۴، قراردادی به میزان شش میلیون دلار بین اسرائیل و ایران برای خرید و تعمیرات تجهیزات منعقد شد. این خرید‌ها هنگامی صورت گرفت که دولت‌های کندی و جانسون در زمینه فروش تسلیحات به ایران محدودیت اعمال کردند و به همین دلیل شاه به اسرائیل به عنوان «آمریکای کوچک» نگاه می‌کرد.

پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه و تصرف ساحل غربی رود اردن، جولان و صحرای سینا تا ساحل شرقی کانال سوئز مایه شادی حکومت ایران شد. زیرا پیروزی اسرائیل مساوی با شکست عبدالناصر بود که مهم‌ترین مخالف شاه در منطقه محسوب می‌شد. منازعات اعراب و اسرائیل که بار دیگر با شکست اعراب پایان یافت، موقعیت اسرائیل را در منطقه مستحکم کرد و تضعیف جبهه اعراب، به خصوص مصر به رهبری جمال عبدالناصر، را به دنبال داشت. در این میان حجم مبادلات بازرگانی ایران و اسرائیل افزایش یافت و میزان زیادی از نفت ایران به اسرائیل صادر شد. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران بیشتر بخوانید »

نقش مهم فناوری‌های بومی در تأمین امنیت ملی

نقش مهم فناوری‌های بومی در تأمین امنیت ملی


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرتیپ «غلامرضا جلالی» رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس پیامی صادر کرد.

متن این پیام به شرح زیر است:

هفته دفاع مقدس یادآور روز‌هایی است که ملت ایران با دلاوری، شجاعت و استقامت در برابر تجاوز دشمن بعثی که توسط جبهه استکبار با بن دندان مسلح شده بود ایستاد و با اتحاد و همبستگی، از مرز و بوم، هویت، فرهنگ و ارزش‌های خود دفاع کرد.

این هفته فرصتی است تا یاد و خاطره‌ی تمامی شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان دلیر این مرز و بوم را گرامی بداریم که در سخت‌ترین شرایط و با دست‌های خالی، اما با قلبی سرشار از ایمان ندای پیر فرزانه انقلاب خمینی کبیر را لبیک گفتند تا دشمن متجاوز نتواند حتی یک وجب خاک ایران غصب کند.

دفاع مقدس نه‌تنها یک دوره هشت‌ساله از مقاومت و ایثار بود، بلکه باعث شد فرهنگ مقاومت و ایستادگی در برابر هرگونه ظلم و تجاوز برای ملت‌های آزاده جهان متبلور و نهادینه شود.

یکی از تجارب و دستاورد‌های مهم و راهبردی دفاع مقدس این آموزه بود که تولید و پاسداشت امنیت ملی جز از طریق اتکای به توان داخلی و محصولات و فناوری‌های بومی میسر نخواهد بود و هرنوع غفلت از توطئه دشمن نتیجه جز تولید ناامنی نخواهد شد.

این هفته، نمادی از مقاومت، ایستادگی و ایمان مردمی است که با تکیه بر ارزش‌های والای انسانی و اعتقادی، توانستند حماسه‌ای جاودان خلق کنند. حماسه‌ای که امتداد آن را در عملیات طوفان‌الاقصی و پس از آن وعده صادق، موازنه‌های قدرت در جهان را بر هم زد و شور و شعور جهانی را در میان آزادگان جهان علیه جبهه استکبار به راه انداخت.

ضمن گرامیداشت یاد و خاطره‌ی تمامی شهیدان، جانبازان، ایثارگران و خانواده‌های صبور و بزرگوار آنان، هفته دفاع مقدس را به همه هم‌میهنان عزیز تبریک می‌گویم و از خداوند منان آرزوی سربلندی، سلامتی و موفقیت برای ملت ایران دارم؛ هفته‌ای که در آن، نام ایران با افتخار و سربلندی بر تارک تاریخ جاودانه شد و فرهنگ مقاومت در قلب‌هایمان ریشه دواند.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نقش مهم فناوری‌های بومی در تأمین امنیت ملی بیشتر بخوانید »

وضع اجتماعی، سیاسی و امنیتی صهیونیست‌ها نامناسب هست

وضع اجتماعی، سیاسی و امنیتی صهیونیست‌ها نامناسب است


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، برنامه تلویزیونی گفت‌وگوی ویژه خبری با حضور «حسین آجرلو» کارشناس مسائل بین‌الملل و «علیرضا مجیدی» کارشناس مسائل غرب آسیا، به بررسی موضوع استعفای نظامیان ارشد رژیم صهیونیستی پرداخت.

مشروح گفت‌وگو‌های این برنامه را در ادامه می‌خوانید:

سوال: آقای آجرلو راجع به این موج استعفا‌ها اگر ممکن هست توضیح بفرمایید که به چه عللی دارد اتفاق می‌افتد و چه پیامد‌هایی رامی‌تواند به دنبال داشته باشد؟

آجرلو: خوب واقعه هفتم اکتبر و عملیات طوفان الاقصی یک تحولی بود که ما آثار و پیامد‌های آن را هر روز داریم بیشتر حس می‌کنیم خوب بخشی از این تحولات ما شاهد این بودیم که ناشی از ضعف در حوزه‌های اطلاعاتی و امنیتی بود یعنی سرویس‌ها و نهاد‌هایی که درگیر در این حوزه بودند و بخش دیگری در حوزه نظامی و دفاعی رژیم صهیونیستی بود.

به همین علت با توجه به اینکه در ابتدای تحولات شاهد این بودیم که بسیاری از این نظامیان در معرض اتهام قرار داشتند بسیاری از این نیرو‌های امنیتی به علت قصور مشکلاتی داشتند و حتی اینکه بعد‌ها حتی پس از اینکه بعضی از این افراد قادر نبودند با فرماندهی سیاسی امنیتی و نظامی همکاری‌هایی داشته باشند و نتیجه این شد که در شرایط ابتدایی یعنی در فضایی که بالاخره رژیم دارای یک وضعیت جنگی قرار گرفت این استعفا را به نوعی طرفین به صلاح نمی‌دانستند ولی به تدریج که ما هر چقدر هم گذشتیم از واقعه هفتم اکتبر شاهد این بودیم که به تدریج اتفاقاتی افتاد شاهد استعفای متعددی بودیم ده‌ها استعفا در سطوح مختلف اتفاق افتاد و این تبعات خود مستقیم بحث عملیات طوفان لغو شد، اما یک‌سری هم تبعات غیرمستقیم بود.

برای مثال در بحث استعفایی که در نیروی پلیس دارد اتفاق می‌افتد یک شخصیت به نام بن گویر در انگلیس در راس وزارتخانه وزارت امنیت داخلی رژیم قرار گرفته این شخصیت افراطی هست و دارای تعارضات جدی با تقریباً بدنه سکولار صهیونیست هست و پلیس و نظامیان هم اکثراً با توجه به رویکرد‌هایی که از ابتدا وجود داشته بیشتر به جنایت سکولار مرتبط هستند به ویژه بعد از جدی شدن اعتراضات داخل رژیم صهیونیستی و دستور‌هایی که صادر شد برای سرکوب همین اعتراضات به ویژه آن راهپیمایی روز شنبه اتفاق می‌افتاد این مسئله با واکنش نیرو‌های پلیس و نیرو‌های انتظامی روبه رو شد در رژیم که اینها دستور برخورد آمد حتی ما استنکاف داشتیم از این دستور‌ها به متعدد این دستور را لغو می‌کردند ولی به تدریج این مسئله تبدیل شد به یک مسئله‌ای که ما شاهد این هستیم که مقامات ارشد پلیس هم دارند استعفا می‌کنند.

این را هم ما باید بگوییم به طور غیر مستقیم به هفتم اکتبر ربط دارد، زیرا که هفتم اکتبر و عملیات طوفان و الاقصی و این خسارتی که صهیونیست‌ها چه در سطح نظامی امنیتی و چه در سطح اجتماع خوردند در بحث سیاسی نمود و بروز زیادی داشت و باعث شد که جامعه صهیونیستی عملاً که در گذشته به یک دو قطبی رسیده بود آن دوقطبی سیاسی را تجربه می‌کرد وارد دو قطبی‌های اجتماعی شد و این دو قطبی‌های اجتماعی الان دارد بروز و ظهور می‌کند به طوری که حتی مقامات مسئول هم حاضر نیستند که برخی از سیاست‌هایی که مورد قبول شان نیست ادامه بدهند ما در مورد این دو قطبی‌ها را شاید اخبارش را خیلی شنیده باشیم.

حتی قبل از عملیات هفتم اکتبر بسیاری از نیرو‌های امنیتی حاضر به ورود به همکاری با نتانیاهو و کابینه جدید نبودند بعد عملیات هفتم اکتبر در شرایط جنگی وارد شدند به نوعی، چون بحث انسجام بعد از عملیات طوفان الاقصی اتفاق افتاد ولی به تدریج اینها باز شد یک اتفاق در این چند روز افتاده که این را تشدید کرده آن اتفاق چی بوده این بوده که الان عملاً جامعه صهیونیست به این نتیجه رسیده که آتش بس و آزاد سازی اسرا کاملاً در دسترس هست، اما رژیم صهیونیستی از نظر خود صهیونیست‌ها آنهایی که در رژیم صهیونیستی به اصطلاح زندگی می‌کنن این هست که نتانیاهو و بنگویر و اسموتریچ این جناح تندرو عملاً کابینه را به خاطر مکاسب سیاسی به گروگان گرفته و نتیجه آن این هست که عملاً هم باعث شده که اسرا کشته شوند و هم باعث شده که عملاً آتش بسی که می‌تواند ثبات اقتصادی، بحث‌های دیگر را به دست بیارود و یک مقدار فشار‌ها را بر روی رژیم صهیونیستی نکند عملاً قابل دسترس نبود.

سوال: یعنی می‌گویید که این ماجرای استعفا‌ها برای تحت فشار قرار دادن نتانیاهو بود؟

آجرلو: بله در جامعه صهیونیستی فشار برای استعفای نتانیاهو بسیار زیاد هست و الان نافرمانی‌های جدی دارد شکل می‌گیرد، موارد خیلی نادری در سیاست رژیم صهیونیستی شاهد هستیم نتانیاهو تاکید می‌کند ما محور فلادلفیا را ترک نخواهیم کرد از آن طرف و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بیانیه می‌دهد و می‌گوید ما باید این محور تخلیه کنیم از آن طرف اپوزیسیون که بن گویر و آیزن کوت می‌آیند یک مصاحبه تلویزیونی می‌کنند و نتانیاهو را متهم می‌کنند که بازی‌های سیاسی می‌کند، عملاً رژیم صهیونیستی آن دو قطبی سیاسی، آن دوقطبی اجتماعی‌اش به یک تعارض دو طرفه تبدیل شده و این تعارض حتی در دل خود کابینه هم وجود دارد یعنی وزیر جنگی که الان مسئول حوزه نظامی رژیم هست علناً در مقابل نتانیاهو ایستاده و اینکه بسیاری از مباحثی که باید در اتاق‌ها حل و فصل شود در کابینه جنگی، در کابینه امنیتی، اما می‌بینیم اینها آشکار دارد بیان می‌شود دیگر به حدی رسیده که همدیگر را دارند اتهام می‌زنند.

یعنی دو عضو ارشد کابینه به ویژه کابینه امنیتی، چون رژیم صهیونیستی دوکابینه دارد کابینه آن کابین عادی هستش که امورات مختلف جامعه را انجام می‌دهد کابینه امنیتی که برای امور امنیتی هست ما می‌بینیم که در همان کابینه امنیتی شکاف به قدری هست و طرفین در موضوعات مختلف نمی‌توانند در آن اتاق کابینه مسائلشان را حل کنند در بیرون به وسیله بیانیه و سخنرانی و متهم کردن همدیگر با شدیدترین الفاظ دارند ادامه می‌دهند.

سوال: آقای مجیدی حالا وسط این ماجرا‌های اختلافات و دوقطبی‌هایی که آقای آجرلو اشاره کردند اینکه نتانیاهو متمرکز می‌شود روی کرانه باختری و به هر حال یک جبهه دیگری این سمت باز می‌کند علتش چیست که سعی می‌کنند به هرحال با بزرگ کردن این مناقشه همچنان آن را تحت تاثیر قرار بدهند و یا اهداف دیگری دارد دنبال می‌شود؟

مجیدی: ببینید حمله به کرانه باختری چند جهت دارد حالا روی قسمت آخرتان که آن را تحت تاثیر قرار بدهند خوب بله این بحث کمیته حقیقت‌یاب خیلی جدی هست اگر فرصت شود امشب می‌توانیم.

سوال: کمیته حقیقت یابی که می‌پردازد به این که چرا اینها نتوانستند متوجه بشوند که چنین عملیاتی بیخ گوششان بوده؟

مجیدی: بعد از جنگ؟ که پر از تجربه شده و باعث بازنشستگی سیاسی نخست وزیر وقت شده الان یک کمیته حقیقت یاب مردمی تشکیل شد سر لیست معارضه یعنی جناح اپوزیسیون که رژیم صهیونیستی آقای لاپید رفت در کمیته حقیقت‌یاب مردمی رفت گزارشی داد گفت ما جلسات بریفینگی که داشتیم از لحاظ امنیت تاریخ داده از آگوست پارسال تا الان که وارد سپتامبر شدیم ولی قریباً دوازده ماه پیش یعنی دو ماه مانده به عملیات هفت اکتبر طوفان الاقصی شروع می‌شود تا آخرین جلسه بیست سپتامبر هست یعنی چی؟

یعنی هفده روز مانده به عملیات طوفان الاقصی لاپید می‌گوید من یه کنفرانس عمومی برگزار کردم و الان قابل استناد هست، چون کنفرانس عمومی بوده و اطلاعاتش ثبت شده که هشدار‌هایی نهاد امنیتی داده بودند ولی آن قدر نتانیاهو آن موقع سر بحث اصلاحات غزه آن بحث سیاست داخلی که بحث دیگری هست تمرکز داشت که هیچ دستوری متناسب با هشدار‌ها نداد و آن اتفاق افتاد اگر این کمیته حقیقت‌یاب تشکیل شود بعد از جنگ قبل از یک دستاورد جدی که بتواند ضامن بقای نتانیاهو باشد به آینده سیاسی نتانیاهو آسیب اساسی می‌زند از این منظر احتیاج دارد به ادامه بحران تا آن کمیته حقیقت‌یاب تشکیل نشود یک بخشی غزه هست و بخشی کرانه هست، اما حمله به کرانه باختری فقط این علت را ندارد هرچند این علت، علت بسیار مهمی هست، اما قاعدتاً تک علتی نیست.

سوال: علل دیگرش چیست؟

مجیدی: بحث مذهب نگاه مذهبی هایشان که آن برایشان مقدس هست یهودیه و سامریه قابل قیاس با غزه نیست شما ببینید دولت نتانیاهو وقتی تشکیل شد دولت اخیرش، وقتی تشکیل شد یک اطلاعیه‌ای داد دوازده بند داشت ماموریت دولت خودش یک بندش اصلاً اضافه کرد که ما می‌خواهیم حالا آن تعبیر همان یهودیه سامریه را به کار برد ولی می‌خواهیم کرانه باختری را یک منطقه کاملا یهودی می‌دانیم اولین بار در بیانیه ماموریت دولت آورد بعداً هم این را کنست عنوان یک طرح برد ما جالب هست همین تقریباً یک ماه و خورده‌ای پیش نیویورک تایمز یک گزارشی تهیه کرد گفت نگاه کنید دولت نتانیاهو داشت طرح الحاق و با قاطعیت پیش می‌آورد الحاق کرانه باختری به سرزمین‌های اشغال به صورت کامل و از بین بردن دولت خود گردان فلسطین نیویورک تایمز این گزارش را کارکرد آقای اسموتریچ جواب داد وزیر مالی وزیر اقتصادشان جواب داد گفت این چیز پنهانی نیست همه می‌دانند ما این را دنبال می‌کنیم، اما از لحاظ سیاسی علت اصلی اش هست.

سه جهت سیاسی اش را تیتر وار می‌گویم، جناح حاکم مشخصاً حزبی که نمایندگی اش را صهیونیسم مذهبی دارد یعنی همین اسمتوریچ که بن گویر هم با اینها ائتلاف کرد این حزب پایگاه رأیش شهرک‌های یهودی‌نشین در داخل کرانه باختری هست شهرک‌سازی که شده اصلی‌ترین پایگاه رأیش آنجاست هر چه قدر این جمعیت را بتوانند گسترش بدهند در رقابت‌های داخلی رژیم صهیونیستی.

دومین نکته این هست یکی از آسیب‌های جدی‌ای که آقای نتانیاهو دارد رقبای خودش در خود جناح راست هست نه جناح میانه و جناح چپ هست شاخص‌ترین رهبران راست مخالف نتانیاهو مثلا شاکید اینها هم هستند ولی سه ضلع اصلی هستند، وقتی تمام راست‌ها حامی الحاق کرانه به رژیم صهیونیستی هستند الحاق رسمی اش و وقتی نتانیاهو بیاید این این کار را انجام بدهد هم بدنه رأی آنها می‌آید به سمت حزب لیکود حزب تحت رهبری نتانیاهو هم نکته مهم‌تر این هست که خود این رقبا مجبور می‌شوند سطحی از مماشات را با نتانیاهو داشته باشند که یک نمونه‌اش گفته می‌شود شاید حزب امید نو احتمالاً ممکن هست به عنوان یک ایده‌ای که حتی اگر انتخابات بعدی باشد حاضر به ائتلاف با نتانیاهو شود منوط به شرایطی که بتواند نتانیاهو نخست‌وزیری اش را تمدید کند.

مسئله سوم آخرین حرف که می‌خواهم اینجا بزنم ما در تحلیل پیامد‌های طوفان الاقصی بحثی داریم که در بحث‌های تخصصی مطرح می‌شود آیا درست هست جناح راست در رژیم صهیونیستی میزان آرایش در مقابل جناح میانه کمتر شده طبق نظرسنجی‌ها، اما گفتمان کلان سیاسی سرزمین‌های اشغالی میل کرده به سمت راست گرایی، برای اولین بار بحث اخراج نماینده از کنست مطرح شده هست، برای اولین بار رسماً طرح دو دولتی تصویب شد که باید رد شود اینها قبلاً سابقه نداشت صحنه کلان وقتی به سمت راست‌گرایی برود امتدادش اینها امیدوارند در ایام انتخابات جناح راست دوباره آرای آن بالاتر برود بعد جنگ در کرانه راست‌گرایی را تشدید می‌کند از جنگ در غزه.

اما در کنار همه این‌ها آقای نتانیاهو نیم نگاهی به انتخابات آمریکا دارد، یکی از فرق‌های ترامپ با کمپین بایدن و هریس سر بحث معامله قرن هست که ترامپ دنبال می‌کرد، معامله قرن یک طرح خیلی خطرناک هست که بایدن دنبال نمی‌کرد، بایدن امروز بعد از عملیات کرانه یک خورده موضع انتقادی نسبت به نتانیاهو گرفته هست هر چند غیرموثر هست.

معامله قرن یکی از وجوه مهم آن تفکیک کرانه باختری به چهار منطقه مجزاست و اینها مقدمه این عملیات می‌تواند برای این باشد که بعدا کرانه واقعا تجزیه کنند و چنین چیزی محتمل هست.

یکی از عللی که چرا نتانیاهو این قدر روی فلادلفیا تاکید دارد، اساسا روی کرانه‌ای مطرح می‌کنند، سلاح سبک و سلاح نیمه سنگین دیده شده، دیشب آقای کلانی مقدم به این موضوع اشاره داشتند، کرانه که از فلادلفیا قاچاق نشده هست، از اردن، تنها مرزش اردن هست، اگر قرار باشد واقعا نتانیاهو عملیات کرانه جدی پیش ببرد احتمالا طبق معامله قرن هست، مرز اردن و کرانه را تصرف خواهد کرد کامل، اساسا روی شهرک سازی هایش عمده آنجاست، آن جا می‌شود منطقه سی که بحث تخصصی خودش را دارد و منطقه سی بیشترین پتانسیل دارد که رسما ملحق کنند به خاک خودشان و مرز اردن را بگیرد و دو تا پل بکشد که آن جور بیشتر کنترل کند.

سوال: نتانیاهو در این شرایط قرار گرفته هست که انگار در کوچه بن بستی هست که راه دررویی ندارد و این آدم با این اقتضائات و شرایط دست به ماجراجویی‌های جدیدی بزند، آیا این ماجراجویی‌ها صحبت می‌شود شبیه آن چیزی هست که آقای مجیدی صحبت می‌کنند راجع به مرز اردن یا چیزی فراتر باشد؟

آجرلو: آن بحث‌های کلانی هست که جریان‌های تندرو داخل رژیم صهیونیستی به دنبال آن هستند، که نماینده آشکار هست و کل بدنه رژیم صهیونیستی به دنبال آن هستند و اگر موافقت نمی‌کنند به علت اقتضائات بیرونی شان هست و آن عده که مخالفت ضمنی می‌کند آن اهداف را پیگیری می‌کند.

اما در بعد امنیتی، بعد از عملیات طوفان الاقصی چند تا اتفاق جدیدی افتاده هست، اول این که طوفان الاقصی پیشروی در ژئوپلیتیک سرزمین‌های ۱۹۴۸ بود و بعد از آن درگیری‌ها و گسترده شدن درگیری‌ها در ژئوپلیتیک کل منطقه بود، درگیری داشتیم از جنوب در دریای سرخ تا شمال سرزمین‌های اشغالی در لبنان و حتی جبهه عراق و حتی در نهایت عملیات وعده صادق که این گستردگی عملیات، که رژیم صهیونیستی وارد ورطه عجیبی شده بود که عملا بازدارندگیش از بین رفته و تحولات متحدینش سر جریان غزه با آن برخورد‌ها یک خورده جدی‌تر شده بود، اقدام موثر نمی‌کردند ولی تحت فشار قرار می‌دادند و مسئله سوم این بود که عملا رژیم صهیونیستی تبدیل شده هست به بازیگری که ضربه پذیر هست.

این‌جا نتانیاهو برآوردی کرد مخصوصا بعد از سفرش به ایالات متحده آمریکا، در آن سفر به آمریکا نتانیاهو دید در واشنگتن هیچ اجماع و هیچ اتفاقی تا انتخابات نخواهد افتاد، نه فشاری خواهد بود و نه موانعی و حتی تشویقی و عملا یک دولت مستعجل آمریکا و به شدت دنبال انتخابات هستند و درگیری‌های سیاسی هستند و در این زمان فرصت برای اقدامات ماجراجویانه افزایش پیدا می‌کند چرا که، چون هم هریس رئیس جمهور شود با توجه به رویکردش قطعا به دنبال این هست که باتوجه به جبهه‌ای که در شرق آسیا در دریای چین و هم جبهه اوکراین احتمالا به سمت کاهش تنش در منطقه غرب آسیا پیش خواهد رفت.

آقای ترامپ هم صراحتا اعلام کرد هیچ جنگی نباید باشد، نه اوکراین و نه فلسطین و باید جنگ‌ها خاتمه شود.

در این دو سه ماه اخیر بهترین فرصتی هست که نتانیاهو بتواند در بسیاری از مسائل کلان قضیه فلسطین اقدامی انجام دهند، نه دیگر کسی دو دولتی را دنبال می‌کند به خاطر وضعیت واشنگتن، نه کسی تحولات در واشنگتن پیگیری می‌کند و نه این که فشاری بیاورد.

بعد از این بتواند دستاورد‌های راهبردی به دست بیاورد در این بالابردن سطح تنش و بعد هم با این دستاورد‌ها با نشستن یک هریس یا ترامپ بتواند برگه‌های برنده خودش را به دست بیاورد.

از طرفی در صحنه داخلی هم بتواند با دستاوردسازی‌هایی خودش را به عنوان یک رهبر که توانسته هست بعد از شکست هفتم اکتبر دستاورد کلانی به دست بیاورد اقدام کند.

نتیجه چه شد، این بود که نوعی اسکلیشن انجام داد و افزایش تنش شدید اقدام کرد، در چهار نقطه عملیات ترور برنامه ریزی کرد، در ضاحیه آقای فواد شکر و در تهران آقای شهید اسماعیل هنیه و دو مکان دیگر در عراق و در سودان دو تا اقدام دیگری انجام داد و به شدت فضا را پر تنش کرد.

حتی تلاش کرد که با لبنان وارد یک جنگ جدید شود، درکرانه باختری، کرانه باختری به شدت آن درگیری‌ها را افزایش داد، این جا به چندتا چالش خورد، اولا این که وقتی با این افزایش تنش روبه رو شد، ایران را یک بازیگری دید که به دنبال این هست که این واکنش رژیم صهیونیستی بی جواب نگذارد، به همین علت دید نه، در این نقطه عدم قطعیت بالاست، شروع کرد از طریق واسطه‌ها و بحث‌های مختلفی سطح تنش را مدیریت کردند، دید در این حوزه نمی‌تواند واکنشی انجام دهد، چون واکنش ایران قطعی هست، در جنوب و جبهه لبنان اقدامات حزب الله و این اقداماتی که حزب الله انجام داد و به نوعی سطح آتش باری را افزایش داد یعنی مناطقی که درگیری بود به نوعی افزایش داد و عملیات اربعین که ضربه موثری هم به بخش‌های امنیتی خورد، نشان داد که آن جا عدم قطعیت موفقیت برای رژیم صهیونیستی بالاست.

سوال: به دلیل همین آمده هست سمت کرانه باختری؟

آجرلو: در دسترس‌ترین مکان کرانه باختری هست و این را در حوزه راهبردی پیش می‌برد و در حوزه داخلی همان اتفاقاتی که اتفاق می‌افتد علی خصوص در شهرک نشین‌ها که پایه کابینه فعلی شهرک نشین‌ها هستند که از سال ۱۹۶۷ مستقر هستند و در بیت المقدس مستقر هستند و آن طرح را پیش می‌برد و با رها کردن آن بخش از مخالفین خودش در داخل و همچنین پیوستن به جامعه هواداری خودش و دستاوردسازی و جامعه هواداری خودش در شهرک نشین‌ها و از سوی دیگر آنها صهیونیست‌ها به خوبی می‌دانند در هر شرایط حمایت ایالات متحده آمریکا را خواهند داشت و اگر دستاورد مطلوبی به دست می‌آورد در مذاکرات آتی که موضع سازش مجددا مطرح می‌شود می‌تواند از این برگه‌ها استفاده می‌کند و وارد این فضا شده هست.

سوال: آقای سیمیاری کارشناس مسائل بین الملل روی خط ارتباطی هستند، شما نظرتان چیست و فکر می‌کنید که نتانیاهو با این دستاوردسازی‌هایی که اشاره کردند به دنبال این دستاوردسازی‌ها چقدر می‌تواند خودش را از این مهلکه نجات دهد؟

سیمیاری: نتانیاهو از نگاه امنیتی در دو بعد متفاوت شکست خورده هست، در بعد سیاسی اجتماعی در یک پنج ضلعی شکست خورده هست، اول رژیم صهیونیستی گفته بود که حیات را در غزه از بین ببرد، اما وضعیت در غزه در شرایطی قرار داردکه بعضی از وقت‌ها یکی از اسرای فلسطینی که آزاد می‌شود آن جا جشن برگزار می‌شود و وضعیت نرمال هست در غزه، یا رژیم صهیونیستی در دومین نقطه دنبال این بود جریان تردد فقط از شمال به جنوب باشد، اما امروز شاهدیم که مردم دوباره در جنوب به منازل خودشان برگشتند، یعنی مناطقی رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که هیچ حیاتی وجود نداشته باشد دوباره رشد اجتماعی می‌کند.

نکته سوم این بود که آمریکا این بود که آینده غزه بدون یحیی سنوار و محمد زید خواهد بود، اما امروز تصمیم ساز اصلی در صحنه سیاسی و نظامی در غزه این عزیزان هستند، یا در مورد چهارم شما می‌بینید که رژیم صهیونیستی گمان می‌کرد که می‌تواند به یک انسجام داخلی رسیده هست و فشار بیرونی را از روی خودش کم کند، اما امروز شاهدیم که شکاف‌های عمیق سیاسی به پشت خانه نتانیاهو رسیده هست و همزمان در بیرون هم افزایش فشار دوباره روی رژیم صهیونیستی هست.

نکته پنجم و زاویه پنجم این هست که رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که نقاط کمک کننده فلسطینی خنثی کند ولی امروز یمن در بالاترین سطح آمادگی قراردارد و کلا مسیر‌های ترددی و کریدوری رژیم صهیونیستی را بسته هست، این بعد سیاسی اجتماعی هست و از نظر امنیتی اصلا وضعیت مناسبی برای رژیم صهیونیستی نیست.

رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که بعد از عملیات طوفان الاقصی جبهه مقاومت وارد یک جنگ گسترده شود تا سطح و سطوح و نیرو‌های مقاومت همزمان با همدیگر تضعیف شوند، اما امروز شاهدیم که در جبهه شمالی، حزب الله لبنان، توسعه کمی و کیفی پیدا کرده هست و عملیات مهندسی مهمی، چون اربعین را اجرا می‌کند، که به رژیم صهیونیستی رو دست می‌زند و کار به جایی می‌رسد که سید حسن نصرالله سید عزیز مقاومت به مقامات رژیم صهیونیستی این گونه می‌خورد که اگر شکست خوردید شکست تان را بپذیرید و اگر ما پیروز شدیم به جامعه جهانی اعلام کنید.

سوال: در حد سی ثانیه شما فکر می‌کنید این راهبرد دستاوردسازی نتانیاهو نهایتا به ثمر خواهد نشست یا خیر؟

سیمیاری: نه، رژیم صهیونیستی از نظر راهبردی اگر در یک وضع موثری قرار داشت امروز شاهد این نبود که رژیم صهیونیستی به سمت استراتژی ترور برگردد که به مسئولین اطلاعاتی امنیتی رژیم صهیونیستی فشار می‌آورد که ترور‌ها را دوباره شروع کنند، اما به علت این که سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی دچار گنگی شده هست که فرمانده ارتش به زودی استعفا می‌دهد و شبکه مالی در ترکیه زیر ضرب می‌رود این نشان دهنده این هست که اینها از نظر داخلی و هم از نظر بعد خارجی در وضعیتی نیستند که بتوانند خودشان را بهینه سازی کرده و بتوانند به نقطه قبل شان برگردند.

سوال: جمع بندی شما و این که پیش بینی تان از آینده این مناقشه چیست بفرمایید؟

مجیدی: در مورد آینده مناقشه واقعیت این هست یکی از پارامتر‌های مهمی که باید ببینیم میزان تاب آوری ساکنین سرزمین‌های اشغالی هست و به تعبیر دیگر جامعه داخلی رژیم صهیونیستی هست. در شرایط جنگی، چون فکر می‌کنم یک بخش مهمی از تحلیل‌ها وابسته به این هست که نتانیاهو در برابر فشار‌های داخلی چگونه عمل می‌کند.

این پارامتر مهمی هست که مفصل باید صحبت کرد، اما مقاومت از دو ویژگی خوب برخوردار هست، یکی آن کانون‌های اصلی مقاومت نظامی دارم می‌گویم، کانون‌های اصلی آن قدر تکثیر شده هست که قابل نابودی نیست.

نابود نمی‌شود، ممکن هست تضعیف شود ولی نابود نمی‌شود، وقتی سی ان ان می‌گوید هفت یا هشت گردان مانده هست، وقتی شبکه کان سیزده دیروز شبکه سیزده رژیم صهیونیستی گزارش دیده هست که سه هزار نیروی جدید فقط در شمال حماس توانسته جذب کند، سه هزار نیروی جدید این نشان دهنده این هست که حذف و نابود نمی‌شود، مهم‌ترین نکته مقاومت برای طرف مقابل عدم اطمینان ایجاد می‌کند، تلفات زیاد می‌دهد ولی عدم اطمینان ایجاد می‌کند و با توجه به این دو نکته بحث تاب آوری رژیم صهیونیستی جامعه داخلی اش می‌گویم، باید ببینیم چگونه عمل می‌کند.

سوال: شما فکر می‌کنید که تاب آوری اش بالاست با توجه به اعتراضات داخلی رژیم صهیونیستی؟

مجیدی: من تصور می‌کنم حداکثر مدت تنش که بخواهد ادامه پیدا کند شش ماه آینده هست، اما چگونگی پایان تنش مهمتر از میزان ادامه تنش هست.

سوال: این پایان تنش مساوی هست با در اصل پایان حیات سیاسی آقای نتانیاهو؟

مجیدی: نتانیاهو تلاش می‌کند در این فاصله به دستاورد‌هایی برسد مثل ترور شهید هنیه، دستاورد‌هایی برسد که به عنوان دستاورد‌های عملیاتش بعدا بتواند لیست کند و آنها آیا می‌تواند برای او آبرو بخرد، خیلی چالش هست، ولی بخواهم صفر و یک جواب بدهم، بعید می‌دانم و بازنشسته می‌شود.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

وضع اجتماعی، سیاسی و امنیتی صهیونیست‌ها نامناسب است بیشتر بخوانید »

سازمان ملل: ریسک تشدید تنش‌ها در خاورمیانه بسیار بسیار جدی است

سازمان ملل: ریسک تشدید تنش‌ها در خاورمیانه بسیار بسیار جدی است



معاون دبیرکل سازمان ملل متحد کاستن از تنش‌ها در منطقه غرب آسیا را ضروری خوانده و نسبت به خطر بروز یک جنگ بین‌المللی بزرگ در این منطقه هشدار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «ژان پی‌یر لاکروآ»، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور عملیات‌های صلح در مصاحبه با شبکه «یورو نیوز» پیش از رفتن به نشست شورای وزرای دفاع اتحادیه اروپا در شهر بروکسل بر ضرورت کاستن از تنش‌ها در غرب آسیا تاکید کرد.

این مقام سازمان ملل خاطرنشان کرد: «ریسک تشدید تنش‌ها بسیار بسیار جدی است. ما به این دلیل درباره تشدید تنش منطقه‌ای هشدار می‌دهیم چون وضعیت در نوار غزه و وضعیت‌های دیگر در خاور میانه همگی بسیار در هم تنیده هستند.»

از زمانی که رژیم صهیونیستی عملیات و محاصره جنایتکارانه علیه نوار غزه را در پی عملیات هفتم اکتبر طوفان الاقصی توسط رزمندگان حماس به جریان انداخته تنش‌ها را در منطقه غرب آسیا بیش از پیش تشدید کرده است.

لاکروآ عنوان کرد: «ما به دفعات شاهد حملات تلافی‌جویانه‌ای بوده‌ایم که موجب ریسک بالای تشدید تنش منطقه‌ای فراتر از آنچه که ما تا کنون در نوار غزه دیده‌ایم بوده‌اند. بنا بر این واضح است تلاش‌های جاری در مذاکرات صلح در غزه اهمیت بسیار زیادی دارند.»

رژیم صهیونیستی در اول آوریل سال جاری میلادی (۱۳ فروردین ۱۴۰۳) با دست زدن به حملات هوایی علیه ساختمان کنسولگری ایران در شهر دمشق،‌ پایتخت سوریه و به شهادت رساندن چند مستشار نظامی ارشد ایران در سوریه، عامل یکی از شدیدترین تشنج‌ها و تنش‌ها در منطقه غرب آسیا شد که ۲ هفته بعد از آن با حمله تنبیهی ایران با شلیک صدها موشک و پهپاد به مواضع خود در سرزمین‌های اشغالی مواجه شد.

این رژیم اما به این حد از تشدید تنش بسنده نکرده و در ۳۰ ژوئیه در یک حمله هوایی «فواد شکر» فرمانده ارشد حزب‌الله را در بیروت به شهادت رساند و یک روز بعد، «اسماعیل هنیه» رهبر سیاسی حماس در تهران در حمله‌ای به شهادت رسید که رژیم صهیونیستی مسئولیت مستقیم آن را برعهده نگرفته، اما عاملیت تل‌آویو در شهادت هنیه بر کسی پوشیده نیست.

یک روز بعد از شهادت رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس، ارتش آمریکا آرایش تجهیزات نظامی خود در غرب آسیا را در پی وعده انتقام و خونخواهی ایران و حزب‌الله علیه رژیم صهیونیستی، تشدید کرد.

معاون دبیرکل سازمان ملل متحد خاطرنشان کرد: «ایران به وضوح بازیگر مهمی در منطقه بوده و به طُرُق مختلف در بحث‌هایی که با هدف تلاش برای تحقق صلح انجام می‌شوند دخیل است. بعد از اتفاقاتی که در تهران افتاد گمانه‌زنی‌هایی در ارتباط با واکنش احتمالی ایران صورت گرفته که من نمی‌خواهم آنها را تشدید کنم.»

این مقام مسئول سازمان ملل همچنین به مذاکرات اخیر چند عضو شورای امنیت سازمان ملل درباره امکان ایجاد یک هیات صلحبانی در آینده برای نوار غزه واکنش نشان داده و گفت یک چنین مذاکراتی «زودهنگام» است چون لازم است برای استقرار چنین نیروی طرف‌هایی که مستقیم و غیرمستقیم در جنگ دخیل هستند توافق کرده و همه پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل نیز به آن رای مثبت دهند.

لاکروآ همچنین اظهار کرد: «باید جوامع و طرف‌های محلی نیز با حضور هر طرف ثالثی که مطمئنا هیات‌های صلحبانی سازمان ملل هم شاملش است موافقت کنند. آنها باید در نظر داشته باشند که چنین هیاتی باعث یک تغییر مثبت در زندگی آنها می‌شود.»

اخیرا رژیم صهیونیستی و جنبش حماس با یک آتش‌بس به منظور اجازه به اجرای عملیات واکسیناسیون فلج اطفال برای حدود ۶۴۰ هزار کودک در نوار غزه موافقت کرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد شامگاه پنج‌شنبه (۸ شهریور) در جلسه‌ای که با هدف بررسی شیوع ویروس فلج اطفال در نوار غزه برگزار شد، پیشنهاد آتش‌بس انسانی هفت روزه در نوار غزه را مطرح کرد که آن مورد تایید حماس و اسرائیل قرار گرفت.

اما از سوی دیگر مذاکرات بر سر حصول توافق بر سر آتش‌بس بلندمدت که توسط ایالات متحده آمریکا پیشنهاد شده و با میانجی‌گری قطر و مصر در دست مذاکرات است در یک بن‌بست قرار گرفته است.

لاکروآ به یورونیوز اظهار کرد آتش‌بس به منظور اجرای واکسیناسیون «یک تلاش انساندوستانه مهم برای یک دوره بسیار کوتاه است» اما فقط متوقف شدن کامل جنگ باعث کاسته شدن از ریسک گسترش جنگ در سطح منطقه‌ای شده و به همین دلیل اتحادیه اروپا باید به اعمال فشارهای دیپلماتیک ادامه دهد.

او گفت: «اتحادیه اروپا و چند کشور عضو آن در حال مشارکت سیاسی و با اختصاص دادن سرباز به عملیات‌های صلح‌بانی در خاورمیانه هستند.»

او افزود: «کشورهای عضو باید در رابطه با ماموریت‌های صلحبانی به ارائه پشتیبانی سیاسی بیشتر علاوه بر اعزام سرباز بپردازند. ماموریت‌های صلحبانی اهداف نظامی نداشته بلکه اهداف سیاسی دارند.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سازمان ملل: ریسک تشدید تنش‌ها در خاورمیانه بسیار بسیار جدی است بیشتر بخوانید »

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف



طبق بررسی‌های سازمان بین‌المللی کار، قاچاق انسان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار سود غیرقانونی ایجاد می‌کند. این شبکه‌های قاچاق انسان، از مهاجران غیرقانونی سوءاستفاده‌های عجیبی نیز می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «می‌دوییم، می‌دوییم، می‌دوییم…نمی‌تونیم، کفتر می‌شیم، می‌پریم.» این دیالوگ تئاتر «ارور ۴۰۴» سالن استاد سمندریان ایرانشهر، حکایت ایرانیان و افغانستانی‌هایی است که دویدند و دویدند اما نشد و حالا می‌خواهند کفتر بشوند و بپرند تا شاید در گوشه‌ای از اروپا بخت یارشان باشد و به آنچه می‌خواهند برسند.

دنیای همه‌شان، در یک گروه تلگرامی خلاصه می‌شود؛ دنیایی با بیش از ۱۰۰ هزار عضو. درست مثل دنیای ما که کسی از سرنوشت مردگانش خبری ندارد، در دنیای آنها هم هیچ‌کس نیست که مهاجرت کرده باشد و از سرنوشتش خبری روشن در دست باشد.

چگونه «گیم» می‌کنند

اینجا سرزمین «خودانداز» هاست. سرزمینی که نه‌تنها از جمعیت آن کم نمی‌شود، بلکه یک بررسی چندروزه نشان می‌دهد شهروندانش در حال زیادتر شدن هم هستند. ادمین‌ها در این سرزمین، پادشاهی می‌کنند. آنها واژه‌نامه مختص به خودشان را هم دارند.

برای ورود به خاک‌شان، باید آن واژگان را بیاموزی؛ واژگانی به ظاهر جذاب اما بسیار ترسناکی که پایان نامعلومی دارند. همه چیز از «گیم» شروع می‌شود. گیم اینجا به معنی «بازی» نیست، بلکه به اقدام غیرقانونی برای عبور از مرزها «گیم» می‌گویند. انواع مختلفی هم دارد: «خودانداز، راه‌بلد، تاکسی، هوایی، تیکتی، کامیونی، پلیسی و کشتی.»

هرکدام هم روش خاص خودش را دارد. مثلا «خودانداز» به گیمی می‌گویند که بیشترین میزان پیاده‌روی را دارد. در سرزمین خوداندازها، برای این گیم باید افراد «نقشه‌خوانی» و «مسیریابی» را از طریق لوکیشن و اپلیکیشن‌های مختلف آموخته باشند. خودشان می‌گویند متداول‌ترین و جامع‌ترین و کارآمدترینش «گوگل‌مپ» است. در گروه برای نشان دادن اهمیت گوگل‌مپ، از پیشوند «آقا» برایش استفاده می‌کنند.

این البته تنها اقلیمی نیست که می‌خواهد انسان‌ها را کفتر کند و به همه جای دنیا بپراند. یک گشت چنددقیقه‌ای در شبکه‌های اجتماعی، چندین و چند گروه‌ و کانال‌ «خودانداز» را نشان می‌دهند که برای «گیم» کردن لحظه‌شماری می‌کنند.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

تجارتی پرسود و کم‌حاشیه

مدیران گروه‌های خودانداز و همکاران‌شان در گوشه و کنار دنیا، تجارت پرسودی را برای خود دست و پا کرده‌اند. اگرچه برآورد درآمد شبکه‌های قاچاق انسان به دلیل ماهیت غیرقانونی و پنهان آن چالش‌برانگیز است، اما سازمان ملل متحد، سازمان بین‌المللی کار (ILO) و سایر موسسات تحقیقاتی، تلاش کرده‌اند تا سود حاصل از قاچاق انسان را به‌طور تقریبی به دست بیاورند.

طبق بررسی‌های سازمان بین‌المللی کار، قاچاق انسان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار سود غیرقانونی ایجاد می‌کند. این شبکه‌های قاچاق انسان، از مهاجران غیرقانونی سوءاستفاده‌های عجیبی همچون کار اجباری و بهره‌کشی جنسی نیز می‌کنند. به‌طور جزئی‌تر در این سود ۱۵۰ میلیارد دلاری، کار اجباری سالانه تقریبا ۵۱ میلیارد دلار و بهره‌کشی جنسی با بیشترین سهم حدود ۹۹ میلیارد دلار در سال برای قاچاقچیان انسان درآمدزایی دارد.

البته نه همه که بخشی از این تجارت غیرقابل محاسبه، در ترکیه جریان دارد. برمبنای تقریب‌های سازمان‌های بین‌المللی سالانه حدود ۴۶ میلیارد دلار درآمد قاچاق انسان از اروپا به دست می‌آید. با توجه به نقش مهم ترکیه، یک برآورد تقریبی سهم قاچاق از مسیر ترکیه به اروپا بین ۱ تا ۵ درصد است. این رقم در حدود ۴۶۰ میلیون تا ۲.۳ میلیارد دلار در سال است.

آلیس در سرزمین عجایب

دست بر قضا برای چند روزی، میهمان سرزمین مجازی «خودانداز» ها می‌شوم. در اینجا پادشاهی در دست فردی به نام «سامیار» است. او یکی از ادمین‌های گروه است که برای هر وضعیت مالی، یک بسته پیشنهادی دارد. ارزان‌ترین پیشنهادش «گیم خودانداز فول جنگل» و پرهزینه‌ترینش، «گیم هوایی» است. فول جنگل، از اسمش پیداست که باید از کوه و جنگل بیشتر با پای پیاده حرکت کنی.

هزینه‌اش برای هر نفر از ترکیه تا ایتالیا با هزینه‌های خورد و خوراک -که حدود ۲ ماهی طول می‌کشد- ۳۶۰۰ یورو (۲۳۶ میلیون تومان) آب می‌خورد. گیم هوایی هم که فرد با آیدی پاسپورت شباهتی یا چنجی از فرودگاه عبور می‌کند، از ۹ هزار یورو (۵۸۵ میلیون تومان) تا ۲۵ هزار دلار (۱.۵ میلیارد تومان) بسته به کشور متغیر است.

در «گیم کشتی» هم افراد توسط قایق‌ها و لنج‌های ۱۵ تا ۲۰ متری از آب‌های آزاد ترکیه به یونان یا ایتالیا می‌روند. در گروه می‌گویند که این مدل مهاجرت «بسیار گیم خطرناکی» است که جدا از احتمال غرق‌شدگی، «دیپورت به کشور مبدا» از عواقب آن است.

البته ادعا شده گروه می‌تواند با تهیه مدارک پاسپورت و آیدی شباهتی، با کشتی کروز و توریستی و البته با حداقل ۹ هزار و ۵۰۰ یورو (۶۱۷ میلیون تومان)، به قلب اروپا برسد.

از ترکیه به یونان با «گیم تاکسی» حداقل ۳ هزار و ۵۰۰ یورو (۲۲۷ میلیون تومان) و «گیم کامیونی» حداقل ۶ هزار و ۵۰۰ یورو (۴۲۲ میلیون تومان) و «گیم تیکتی» (قطار یا اتوبوس) تا ایتالیا ۴۵۰۰ یورو (۲۹۲ میلیون تومان) برای افراد آب می‌خورد.

اما به نظر جالب‌ترین گیم، «گیم پلیسی» است. گیم پلیسی بیشتر مختص به بلاروس به آلمان یا ترکیه به یونان است. برای این گیم که با هماهنگی بخشی از سیستم پلیس مرزی مقصد انجام می‌شود، ۶ هزار و ۵۰۰ یورو باید کنار گذاشت.

قانون در سرزمین بی‌قانونی

«سامیار»، امپراتور بازار سیاه مهاجران غیرقانونی، تنها یک نام است؛ نامی به‌طور حتم مستعار. تاکنون هیچ‌کس صدای او را نشنیده و نمی‌داند که زن است یا مرد. اما چت‌های ردوبدل‌شده بین‌مان، احتمال اینکه او زن باشد را در ذهنم تقویت کرده است. من به‌عنوان یک مرد با او وارد گفت‌وگو شدم ولی او در پیام‌های شخصی‌اش از کلمه «عزیزم» برایم استفاده کرد. این کلمه آن هم برای ادمین کانال مهاجرت غیرقانونی، کمی غیرعادی است. سامیار این‌طور وانمود می‌کند که به همه فوت و فن‌های مهاجرت غیرقانونی آشناست. کافی است به او بگویید که کجای این دنیایید تا بگوید که چه کنید. او در پاسخ به اکانتی که پرسیده «ما ازمیر هستیم، تا استانبول چجوری باید بیاییم؟» گفته «یکی رو بفرستید ترمینال بلیت اتوبوس براتون بگیره. بعد با آژانس برید ترمینال سوار شید مستقیم استانبول پیاده شید.»

برای اطمینان سامیار می‌گوید که یک هفته پیش هم همین کار را کرده و مشکلی پیش نیامده ولی تاکید کرده که «فقط حرکت ۱۲ شب به بعد یا صبح زود» باشد. سامیار در پاسخ به فرد دیگری که پرسیده «گیم صددرصد و تضمینی ترکیه به یونان چی پیشنهاد میدی خودت، همون که بار اول رد شی و به مشکل نخوری؟»

نوشته: «تاکسی ۵۵۰۰ یورو.» مسیر تردد را هم تا یونان برایش کامل نوشته است. در گروه کیس‌های عجیبی هم به چشم می‌خورد. مثلا دختری ۲۰ ساله که دانشجوی دندانپزشکی است و بالغ بر ۴۰ واحد از درس‌هایش را هم پاس کرده، درباره مهاجرت غیرقانونی سوال می‌کند. مردی هم می‌گوید که از یک خانم آلمانی یک دختر ۳۶ ساله دارد و می‌خواهد مهاجرت کند. سوالش این است که با رسیدن به آلمان و اثبات این موضوع می‌تواند تابعیت بگیرد؟ حتی اگر فرض کنیم این مرد در ۱۸ سالگی صاحب فرزند شده باشد، الان دست‌کم ۵۴ سال سن دارد.

۷ درصد کمیسیون!

در این سیستم، همه‌چیز به «امانتدار مهاجرتی معتبر»! که در سرزمین خوداندازها به «صراف» مشهورند، ختم می‌شود. در گروه بارها تاکید شده که تمام خدمات بدون پیش پرداخت است و مبلغی که از سوی مهاجر یا امانت‌دار پرداخت می‌شود، تا زمان رسیدن فرد به مقصد «بلاک» (مسدود) می‌شود.

این به اصطلاح صراف‌ها، «قاضی» بین طرفین قرارداد هستند و بابت امانتداری پول، بین ۵ تا ۷ درصد کل مبلغ را برای کمیسیون خودشان برمی‌دارند و الباقی را به نام «زانیار» بلاک می‌کنند. صراف‌ها به جای رسید دریافت پول، «کد یا نوشته واتساپی» به افراد می‌دهند که تقریبا هیچ کدام‌شان، سندی برای زنده کردن پول نخواهد بود.

در گروه شماره تلفن همراه سه صراف مورد اعتماد مدیران گروه، ذکر شده است. دو شماره با پیش شماره ۹۰+ و متعلق به ترکیه است اما شماره تماس سوم، پیش شماره ۰۹۱۴ دارد که مربوط به استان‌های شمال غربی کشور است.

ادمین این گروه تلگرامی مدعی است که این صراف‌ها «قدیمی» هستند و «گردش مالی چند هزار دلاری دارند و لنگ ۲ یا ۳ هزار یورو مشتری نیستند.» اگرچه به نظر می‌رسد صراف‌ها هم بخشی از همین شبکه هستند و بهشان اعتمادی نیست اما این صراف‌های قابل اعتماد! درآمد قابل توجهی در این شبکه دارند. آنها تنها بابت بلاک پول یک مهاجر غیرقانونی به اروپا که به صورت هوایی ۱۲ هزار یورو هزینه دارد، بیش از ۵۶ میلیون تومان به جیب می‌زنند.

برای خودانداز تکاور شوید

برخی قاچاقچیان برای انتقال مهاجر به کشورهای اروپایی از «راه‌بلد» استفاده می‌کنند اما در این گروه راه‌بلدی جز یک مسیر وجود ندارد. در یکی از آگهی‌های «فول جنگل» مربوط به خودانداز از ترکیه به ایتالیا، هزینه اینچنین محاسبه شده است: ۵۰۰ یورو «هزینه نقاط و پشتیبانی»، ۲۵۰ یورو برای «آیدی کارت دوملیتی»، ۲۵۰ یورو برای «لوازم گیم» که با موبایل به ۳۵۰ یورو افزایش می‌یابد. در مجموع هزار تا ۱۱۰۰ یورو در ابتدا باید هزینه شود. بعد از تهیه این تجهیزات، مهاجر باید خود را برای یک مسافرت زمینی ۴۰ تا ۶۰ روزه در جنگل‌ و کوهستان آماده کند.

بارها در پیام‌ها تاکید شده که «آمادگی جسمانی کافی» داشته باشید. در طول این مسیر، ۲۵۰۰ یورو هزینه بین راه از قبیل پانسیون، بلیت اتوبوس، بلیت قطار، تاکسی و خورد و خوراک می‌شود. در مجموع فرد باید ۳۶۰۰ یورو (تقریبا ۲۵۰ میلیون تومان) برای این مسیر هزینه کند.

البته همه این پول لازم نیست به ‌صورت نقد همراه مهاجر باشد. طبق گفته مدیران گروه افراد می‌توانند بخشی از پول را نزد صراف‌های مورد اعتمادشان بگذارند و درطول مسیر هر زمان به پول نیاز داشتند، برایشان پول واریز کنند. البته آن ۵۰۰ یورو هزینه نقاط و پشتیبانی، برای مدیران گروه و فرد «زانیار» مسدود شده است.

طبق ادعای مدیران گروه، درصورت رسیدن مهاجر به مقصد، این پول به حساب گروه آزاد می‌شود. در گروه آگهی‌های فوری هم برای گیم فول جنگل به چشم می‌خورد. نمونه‌اش را مدیرگروه گذاشته و نوشته که یک تیم آماده متشکل از دونفر برای مهاجرت غیرقانونی از این مسیر ثبت‌نام کرده‌اند و تاکید می‌کند اگر کسی برای این موضوع جدی است به او پیام دهد. البته تعداد اعضای گروه نباید بیشتر از چهار نفر شود، چون با افزایش تعداد، امکان مشکوک شدن به آنها بالا می‌رود.

گیم بدون‌سوختن

برخی گیم‌ها هم «ضمانتی» گروه هستند، حتی هزینه تهیه مدارک هم برعهده گروه است، مثلا گیم از استانبول ترکیه به تریسیته ایتالیا. شرکت در این گیم، ۶ هزار و ۵۰۰ یورو هزینه دارد که به‌محض رسیدن مهاجر به صربستان، کل پول آزاد می‌شود.

برای رسیدن به ایتالیا، دو شب پیاده‌روی یونان، یک شب پیاده‌روی آلبانی، یک شب پیاده‌روی مونته‌نگرو، یک شب پیاده‌روی بوسنی و یک شب پیاده‌روی کرواسی به درازا خواهد کشید. درطول این مسیر، مهاجر باید قایق هم سوار شود.

گویا در بخشی از این مسیر، راه‌بلد هم حضور دارد. نمونه بدون ضمانت همین مسیر که به‌جای پیاده‌روی دوساعته در یونان، ۶ شب پیاده‌روی دارد، چهارهزار و ۵۰۰ یورو می‌شود.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

ترکیه؛ سکوی پرتاب مهاجرت غیرقانونی

ترکیه بارانداز اصلی برای مهاجرت به اروپاست. مهاجران که عمدتا افغانستانی و کمی از آنها ایرانی هستند، باید به هر شکلی خودشان را به ترکیه برسانند. از این رو بسیاری از تحقیقات در زمینه قاچاق انسان معطوف به ترکیه شده است. براساس گزار شی که در چهارچوب شورای اروپا و اتحادیه اروپا تهیه شده، داده‌های مهاجرت غیرقانونی تا سال ۲۰۲۰ نشان می‌دهد درطول دوره ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ استثمار جنسی رایج‌ترین نوع کشف‌شده از قاچاق انسان بوده است.

دومین نوع استثمار کار و سومین نوع آن تکدی‌گری اجباری بوده است. در این مسیر بهره‌کشی جنسی عمدتا زنان و دختران را به‌طور نامناسبی تحت‌تاثیر قرار داده است. بین سال‌های مذکور، در ترکیه حداقل ۸۰۰ زن و دختر مورد استثمار جنسی شناسایی شده‌اند. از این تعداد ۶۸ زن و دختر افغانستانی بوده‌اند.

البته از ایران نیز مسیری برای اروپا وجود دارد که آن هم به ترکیه متصل است. سامیار برای یکی از کسانی که پیگیر پرواز از ایران به اروپاست، می‌نویسد: «می‌گیم چه پروازی بگیرید برای ترانزیت سابیها [فرودگاه سابیها گوکچن در ۳۲ کیلومتری جنوب شرقی مرکز استانبول]. از اونجا با مدارک اروپایی می‌پرونیمتون.» برای کسانی که پاسپورت ندارند، هزینه پاسپورت و پرواز از ایران به ترکیه به‌صورت هوایی، پنج‌هزار و ۷۰۰ دلار (۳۴۲ میلیون تومان) می‌شود.

گیم ایران به ترکیه اما راه‌های زمینی هم دارد که هزینه حداقلی آن سه‌هزار و ۵۰۰ دلار (۲۱۰ میلیون تومان) می‌شود. گیم ایران به ترکیه از مرز بازرگان با کامیون و بدون پیاده‌روی چهارهزار و ۵۰۰ دلار (۲۷۰ میلیون تومان)، از کوه با حداقل سه‌ساعت پیاده‌روی ۳ سه‌زار و ۷۰۰ دلار (۲۲ میلیون تومان)، از گمرک برای کسانی که پاسپورت دارند ولی ممنوع‌الخروج هستند سه‌هزار و ۵۰۰ دلار است. مسیر گمرک از ایران به استانبول برای کسانی که پاسپورت ندارند، پنج‌هزار دلار دارد.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

رویای آمریکایی

آمریکا طولانی‌ترین مقصدی است که برخی مهاجران هنوز به آن چشم دوخته‌اند. رسیدن به آمریکا دو گیم زمینی و هوایی دارد؛ در زمینی ابتدا مهاجر هوایی و با ویزا به برزیل و نیکاراگوئه می‌رود. در گام بعدی با کمک راه‌بلد به‌سمت گواتمالا، هندوراس و مکزیک می‌رود تا درنهایت به مرز آمریکا برسد.

این پروسه که ادعا شده ۲۵ روز زمان می‌برد، برای ایرانی‌ها ۱۸ هزار دلار (یک‌میلیارد و ۸۰ میلیون تومان) و برای افغان‌ها ۲۳ هزار دلار (یک‌میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان) هزینه دارد. تسویه این مبلغ هم در دومرحله انجام می‌گیرد: «۱- پس از ویزاهای برزیل و نیکاراگوئه و ۲- پس از رسیدن زمینی به آمریکا.» گیم هوایی هم که لازمه آن حتما پاسپورت ایرانی است با هزینه ۲۵ هزار دلاری (دومیلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان) و با تعویض سه هواپیما صورت می‌گیرد.

در این گیم، دو پرواز اول با پاس خود فرد است. در پرواز سوم در سالن ترانزیت هواپیما عوض می‌شود و مهاجر با مدارک جدیدی که در اختیارش قرار می‌گیرد به‌سمت خرطومی هواپیمای آمریکا می‌رود. در گروه توضیح داده شده که «افراد اصلا از چک پلیس با پاس و مدارک رد نمی‌شوند.» اینکه این گروه می‌توانند پاسپورت دیگری را در اختیار افراد بگذارند و بدون چک پلیس، سوار هواپیما شوند، نشان می‌دهد با شبکه‌ای بین‌المللی در قاچاق انسان روبه‌رو هستیم.

برای سایر مقاصد اروپایی هم وضع همین‌گونه است. برای آنها در ایران پاسپورت می‌زنند و تحویل می‌دهند. فرد در تاریخی که اعلام می‌شود بلیت هواپیما به مقصد فرودگاه سابیها گوکچن ترکیه می‌گیرد. در سالن ترانزیت فرودگاه، مسافر پس از نشستن هواپیما ورود نمی‌زند؛ مسافر «در سالن ترانزیت به رابط ما وصل شده و بعد به تشخیص آفیسر هماهنگ شده در فرودگاه در زمان مقرر به‌سمت هواپیما رفته و با هماهنگی سوار می‌شود.»

در این گیم هوایی رسیدن به اسپانیا، ایتالیا، اتریش ۱۲ هزار یورو (۷۸۰ میلیون تومان)، آلمان ۱۳ هزار یورو (۸۴۵ میلیون تومان) و انگلیس ۱۷ هزار پوند (یک میلیارد و ۳۰۹ میلیون تومان) هزینه دارد. برای آلمان گیم‌های دیگری هم هست، مثلا کشتی کروز تا ایتالیا و بعد با قطار تا آلمان، ۹ هزار و ۵۰۰ یورو، با کشتی وی‌آی‌پی، هشت‌هزار و ۵۰۰ یورو و با تاکسی هشت‌هزار یورو هزینه دارد.

فعالیت شبکه‌های قاچاق انسان به‌اندازه‌ای جدی شده که چندماه پیش پلیس آلمان با همکاری ماموران پلیس فرانسه و بلژیک، در یک عملیات گسترده علیه افراد مظنون به عضویت در یک باند قاچاق انسان، چندین ساختمان را در چهار ایالت آلمان بازرسی کردند. بااین‌حال اگر ادعای این شبکه قاچاق انسان درست باشد، یعنی پلیس آلمان در ماموریت خود ناموفق بوده است.

درخواست پناهندگی از کیس تغییر جنسیت تا دین!

در این گروه‌ها، مهاجرت غیرقانونی یا اصطلاحا گیم، با شل کردن سر کیسه آسان‌تر از چیزی است که تصور می‌شود. کافی است حدود یک‌میلیارد تومان پیاده شوی تا بتوانی به‌سادگی در فرودگاه برلین، پاریس یا لندن از هواپیما خارج ‌شوی و پا در سرزمین رویاهایت بگذاری.

اما به‌نظر نمی‌رسد مشکل تنها رسیدن به مقصد باشد. با فرض هزینه یک‌میلیارد تومانی، پس از پیاده شدن از هواپیما، مهاجر غیرقانونی چه باید بکند؟ در گروه توضیح چندانی در این باره داده نشده، پس از خواندن هزاران پیام رد و بدل شده در گروه، با انبوهی از سوالات به‌سمت صفحه شخصی چت (PV) سامیار می‌روم. بیش از هر چیز مراقبم که سوالی نپرسم که مشکوکش کند. فوری سر اصل مطلب می‌روم: «سلام آقا سامیار! خوبی داداش؟ من بخوام برم آلمان باید چی‌کار کنم؟»

«برای چه کیسی می‌خوای بری؟»

«چه کیسی بهتره؟»

می‌نویسد که باید کیس پناهندگی داشته باشم: «درخواست پناهندگی مثل عضویت در فلان گروه سیاسی نیست که! باید بری یک داستان کامل ارائه بدی که جونت تو ایران در خطر بوده و حکم اعدام بابت یکی از مسائل سیاسی، اجتماعی، مذهبی داشتی و باید طبق یک داستان که بهش میگن کیس و یک مشاور حقوقی که هزینه‌شو می‌گیره و برات می‌نویسه، این موضوع و اثبات کنی.» تاکید می‌کند: «پلیس پناهندگی بفهمه دروغ میگی یا سوتی بدی ردت می‌کنه.» سامیار، چند پیام می‌فرستد که معلوم است محتوای آن از قبل آماده شده و برای هرکسی که قصد گیم کردن دارد ارسال می‌کند.

برخلاف گروه، در اینجا سامیار کمی واقعی‌تر می‌نویسد و حتی از احتمال بازگشت درصورت نداشتن شرایط لازم می‌گوید: «افرادی که برای دریافت پناهندگی مهاجرت می‌کنن باید از شرایط لازم برخوردار باشن، چون در غیر این صورت این امکان وجود داره که درخواست‌شون مورد قبول واقع نشه.»

آن‌طور که او توضیح داده مهاجر غیرقانونی پس از رسیدن به کشور مقصد و اعلام پناهندگی، دو مصاحبه خواهد داشت؛ کیس راه و کیس خطر. مصاحبه اول طولانی نیست و به چگونگی فرار کردن از کشور تا رسیدن به کشور مقصد (به‌عنوان کشور امن) می‌پردازد. در کیس خطر، به اصل موضوعی که در ارتباط با به خطر افتادن جان شخص است، می‌پردازد: «می‌بایست بسیار دقیق بدون اشکال و به شکلی باشه که نشون بده شخص مربوطه اگر از کشورش خارج نمی‌شد، کشته می‌شد.» در این مصاحبه، سوالات با جزئیات پرسیده می‌شود تا این موضوعات روشن شود.

سامیار در توضیح خدمات کیس می‌گوید که در حوزه‌های کیس راه، همکاری در پر کردن فرم و پرسشنامه، ارائه سوالاتی که امکان پرسش دارد، تمرین روانشناسی برای بیان کیس و تمرین برای کیس اصلی (خطر) بخشی از خدماتی است که به مهاجران می‌دهند.

با قاچاقچی صادق باشید!

او گمان می‌کند طعمه‌اش را پیدا کرده است. برایم می‌نویسد تمام خدمات‌شان بدون پیش‌پرداخت است ولی بعد از این جمله یک «اما» اضافه می‌کند. «اما» یعنی اینجا باید پولی پیاده شوی: «یک تیم چند نفره ازجمله مشاور حقوقی مهاجرتی برای شما زمان میذارن و کیس می‌نویسن، همونطور که توی توضیحات دیدید شما از کودکی تا به این سن‌تون رو ویس‌های دو دقیقه‌ای می‌فرستید و توضیح می‌دید.» این ویس‌ها که در قالب فایل‌های دو دقیقه‌ای ارسال می‌شود شامل «قابلیت‌ها، توانایی‌ها، تحصیلات، اتفاقات خوب و بد، فعالیت‌ها، درگیری خانوادگی، درگیری اجتماعی، عقاید، مخالفت نسبت به چیزی، شکایاتی که کردید و شکایاتی که ازتون شده، مشکلات روزمره، مشکلات زندگی، مشکلات خانوادگی، مشکلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و تمام ماوقع مهم زندگی‌تون» می‌شود. پس از ارسال این صوت‌ها، فرد به مدیریت «مشاورین حقوقی» متصل می‌شود: «تیم ما بنا به اون زندگی و ماوقعی که براتون اتفاق افتاده این سناریو رو پیکربندی می‌کنن و به مدت یک هفته اسکلت کیس رو آماده می‌کنن، بعد نویسنده کیس، ویرایش ‌و ادیت انجام میده و تایپ شده و بعد از ۱۰ الی ۱۵ روز آماده میشه.»

کیس قوی پناهندگی؛ LGBT سیاسی!

سامیار جملاتی را ردیف می‌کند که ناخودآگاه من را به یاد کمدی «اکسیدان» می‌اندازد. در اکسیدان، نگار نامزد اصلان، بدون اجازه اصلان به صورت غیرقانونی به خارج از کشور سفر می‌کند. اصلان که به دنبال راهی برای رفتن به اروپاست تا بتواند نامزدش را برگرداند، برای گرفتن ویزای یک کشور اروپایی از مسیرهای پرپیچ‌وخم و بعضا تلخی می‌گذرد که دیدن آن طعم گس لبخند ناشی از کمدی سیاه را روی لب‌های مخاطب می‌نشاند. آنچه اما واقعیت دارد کیس‌هایی است که سامیار کنار هم می‌چیند و می‌گوید کیس قوی «ترکیبی از مشکلات مذهبی، LGBT، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی» است.

او می‌خواهد مخاطبش که من هستم را تحت تاثیر قرار دهد: «کیس شما باید قوی باشه… اینکه سیاسی باشه، مذهبی باشه، اجتماعی باشه، یا LGBT فرقی نمی‌کنه… فقط باید قوی باشه.» سامیار با طرح این پرسش که «حالا چطوری قوی میشه؟» منتظر پاسخ نمی‌ماند و می‌نویسد: «ما ترکیب می‌کنیم… سیاسی مذهبی یا اجتماعی سیاسی یا مذهبی اجتماعی یا LGBT مذهبی یا LGBT سیاسی یا LGBT اجتماعی.» باورم نمی‌شود که او توانسته باشد با این توضیحات کودکانه، سر ده‌ها و صدها نفر را شیره مالیده باشد. هیچ واکنش منفی‌ای نشان نمی‌دهم. سامیار برای اینکه متقاعدم کند که باید کمی دست به جیب شوم، می‌نویسد اگر بخواهم رفتنم را کنسل کنم، «زمان، انرژی و زحمت این همه آدم در طول ۱۰ الی ۱۵ روز پایمال میشه.»

او به همین دلیل می‌خواهد بیعانه پرداخت کنم و بعد از تکمیل شدن کیس، الباقی هزینه را بپردازم. برای اینکه نشان دهد چه تیم بزرگی پشت نگارش کیس مهاجرت قرار دارد این تیم را این‌گونه معرفی می‌کند: «تیمی متشکل از وکیل حقوقی، مشاور حقوقی مهاجرتی، نویسنده و ویرایشگر و مدیران گروه (ما) روی کیس شما کار می‌کنیم.» او با این توضیح سر وقت قیمت می‌رود: «هزینه کیس برای هر نفر مجرد دو هزار و ۵۰۰ یورو هست.» یعنی برای نوشتن چند صفحه کاغذ چیزی در حدود ۱۶۰ میلیون تومان از افراد می‌گیرند. به نظر، اصل سود در این نقطه شکل می‌گیرد که بابت پیاده‌سازی چند فایل دو دقیقه‌ای، افراد باید بیش از ۱۶۰ میلیون تومان پیاده شوند.

بار خودانداز به منزل نمی‌رسد

تا اینجای کار مشخص شد علاوه‌بر ۱۲ یا ۱۳ هزار یورو برای گیم هوایی، هر فرد باید حداقل ۲۵۰۰ یورو بابت نوشتن کیس به سامیار و رفقایش پرداخت کند. شاید عده‌ای توانایی چنین ریسکی را داشته باشند اما مشکل آنجاست که در این گروه که در حین نوشتن گزارش اعضایش به بیش از ۱۰۳ هزار نفر رسیده‌اند، ۱۰ یا ۱۰۰ خودانداز وجود ندارند که از رسیدن مطمئن به اروپا یا حتی زندگی نرمال خبر دهند.

در بین ده‌ها هزار پیام موجود در این گروه، فردی با اکانت mery اعلام می‌کند که به مقصد رسیده است. به او پیام می‌دهم اما هرچه تلاش می‌کنم، امکان ارسال پیام وجود ندارد. با اکانت دیگری پیام می‌دهم، باز هم پیام ارسال نمی‌شود. طبیعتا برای نشان دادن موفقیت گروه، باید ده‌ها و صدها فردی که پایشان به اروپا باز شده، برای تبلیغ هم که شده در گروه حضور می‌داشتند اما نه‌تنها ردی از آنها نیست که سوالات در این‌باره هم با واکنش نسبتا تند از سوی ادمین‌های گروه پاسخ داده می‌شود. به‌عنوان نمونه اکانت Hossein سوال پرسیده «آیا کسی خبری از افرادی که به آلمان، بریتانیا یا هلند و… رسیده‌اند، دارد؟»
سامیار فورا پرسیده: «یعنی چی؟»

«افرادی که الان ساکن هستند در مقصد.»

سامیار که ازاین سوال اصلا خوشش نیامده پاسخ داده: «اینجا فقط سوال جواب خدماته نه چیز دیگه.»

همین پاسخ سامیار نشان می‌دهد اینجا نباید به دنبال کسانی بگردیم که به مقصد رسیده‌اند و از آنجا برای ما سخن بگویند.

به جز این موضوع، سامیار یک خط قرمز دیگر هم دارد و آن گروه‌های رقباست. سامیار در پاسخ به اکانتی که یک گروه دیگر را تبلیغ می‌کند، پیام تند و مملو از فحش نوشته تا نشان دهد شاید «ده آدمی بر سفره‌ای بخورند» اما در بازار قاچاق «دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند.» سامیار با عصبانیت ادعا کرده «این گروه‌ها نه رنگ اروپا دیدن، نه حتی برای خودانداز ادمین اون گروه رنگ جنگل یونان، مریچ و مسیر خودانداز رو ندیده. اون آدم یک کلاش کلاهبرداره.» سامیار از اعضای گروه خواسته «گول کسی که به پی‌وی میاد و تبلیغ گروه دیگری رو می‌کنه» نخورند چون به گفته او در بازار مهاجرت «یک‌مشت آدم بی‌شرف، بی‌ناموس، بی‌همه‌چیز هستن که نمی‌تونن ببینن گروهی سالم کار می‌کنه و موفقه.»

راهزنان آدم‌های قاچاق‌بران هستند

در گروه یک نفر را پیدا می‌کنم که به دنبال «گیم تضمینی» است. نوشته چندین بار گیم زده ولی نتیجه‌ای نگرفته است: «دیگه واقعا ذهنم و جسمم توان ریسک کردن نداره.» به صفحه شخصی‌اش می‌روم و از او درباره مهاجرت غیرقانونی می‌پرسم. کمی بعد پاسخم را می‌دهد: «قاچاق ریسکیه… به نظرم برای ویزا آدم اقدام کنه بهتره… حتی شده تا صرب [صربستان] یا بوسنی.» ۲۹ سالش است و سابقه دو سفر ترکیه، امارات، گرجستان، ارمنستان، روسیه و بلاروس را دارد. یک‌بار هم برای ویزای کانادا اقدام کرده که به کرونا خورده و با وجود اینکه خواسته‌اند دوباره اقدام کند، اقدام نکرده است.

آخرین بار قاچاقی به بلاروس رفته: «ویزای روسیه گرفتم و قاچاقی رفتم بلاروس. دوماه بلاروس بودم… از لهستان برگشت خوردیم.»

چیزی می‌نویسد که برایم بسیار عجیب است: «قاچاق‌برها خودشون مسافرها رو لو می‌دادن تو لهستان… قاچاق‌برها فقط واسشون پول مهمه… به هیچ وجه مسافر و زندگیش واسه‌شون مهم نیس.» نمی‌دانم در لهستان چه بر سرش آورده‌اند که این‌طور می‌نویسد: «مامورهای حرومزاده لهستان خیلی بی‌شرفن… آدم رو تا حد مرگ می‌زنن.» عکسی از اداره مهاجرت بلاروس برایم می‌فرستد: «اینم اداره مهاجرت بلاروسه. تک و تنها رفتم برای گرفتن ویزای خروج… بلاروس اصلا پناهنده ایرانی قبول نمی‌کرد… من درخواست دادم ولی قبول نکردن.»
می‌پرسم: «یه نگرانی من تو این گروه اینه که هیشکی به مقصد نرسیده.»

پاسخ می‌دهد: «بهت میگم که دروغه… فقط از صحبت‌ها یاد بگیر تجربه کن… تو این راه عجله نکن.»

خودش اضافه می‌کند: «تو گروه میگن مسیر ترکیه به یونان، بعدش اتحادیه اروپاس… ترکیه گیمت بسوزه میری کمپ برمی‌گردونن ایران تا ۹ ماه پاس نداری واسه چند سال یا چند ماه اخراج میشی از ترکیه. جریمه هم باید تو ایران بدی. تو پاس جدید فامیلیتم باید عوض کنی.»

«تو مسیر راهزن نداره؟ شنیدم تو کمپ‌ها اتفاقات بدی می‌افته.»

«راهزن نداره… اون راهزن‌ها هم آدم‌های خود قاچاق‌برن.»

شماره یک نفر را برایم می‌فرستد: «این ح. ف هست. از یونان رد مرز شده یک‌بار گرفتنش. سال ۹۹ گیم دوم از روسیه اقدام میکنه‌ تنهایی میره تا مورمانسک، تو خط مرزی نروژ و روسیه گیر میکنه دیپورت میشه ایران.»

جوان بامعرفتی است. وقتی متوجه می‌شود در تهران زندگی می‌کنم، پیشنهاد می‌دهد یک روز قرار بگذاریم دور هم بنشینیم و او دوستانی که با آنها در این راه آشنا شده را بیاورد تا صحبت‌های آنها را هم گوش کنم. برای هفته آینده قرار را هماهنگ می‌کنیم.

۵ میلیارد تومان برای رویای اروپا

پس از تحولات موسوم به «بهار عربی» و نقشی که کشورهای غربی در برآمدن داعش در منطقه ایفا کردند، موجی از مهاجرت به اروپا، غرب آسیا را دربرگرفت. صدها هزار نفر برای نجات از مرگ و داعش، به هر شکل ممکن سعی کردند خودشان را به اروپا برسانند. از افغانستان نیز ده‌ها هزار نفر با امید رسیدن به اروپا به ایران و ترکیه سرازیر شدند.

در گزارش‌های بین‌المللی مربوط به آن سال‌ها آمده سفر به اروپا یا آمریکا، نه به ارزهای محلی یا یورو، این فرض را ایجاد کرده که کسب‌وکار مهاجرت از ایران تا اروپا، تحت سلطه دلار آمریکایی است. در گزارش‌ها آمده بود «با این حال هزینه عبور تا بریتانیا به پوند تغییر می‌کند.» در تشکیلات خودانداز، با ۳ نوع ارز مواجهیم. برای انگلیس، همچنان پوند استفاده می‌شود. برای تهران به ترکیه و همچنین رسیدن به آمریکا از دلار و برای سراسر اروپا، ارز یورو ملاک قرار می‌گیرد. این بدان معناست که این شبکه حتی نمی‌خواهد زحمت تبدیل پول را به خود بدهد.

با وجود ممانعت‌های بسیار و تشدید نظارت بر مرزها، هنوز امیدوارترین افراد برای رسیدن به اروپا و به‌ویژه آلمان، افغانستانی‌ها هستند. مجید یکی از مهاجران تحصیلکرده افغانستانی در ایران، روایتی از مهاجرت غیرقانونی چند نفر از اقوامش را برایم تعریف می‌کند. می‌گوید در دو سال گذشته ۵ نفر از اقوامش به آلمان رفته‌اند: «ما از این جور چیزها خبر داریم. با پاسپورت تو یکی از فرودگاه‌های اروپا از هواپیما پایین میای و بعد میان پاسپورت را ازتون می‌گیرن و در معرفی به دایره مهاجرت باید بگید زمینی اومدیم.»

او می‌گوید هزینه این مسیر هوایی بسیار سنگین‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنم: «یکی از اقوام حدود یک‌سال پیش از تهران مستقیم رفت یک کشور اروپایی و اونجا پسرش آمد دنبالش و الان مقیم آلمان شده. اگر اشتباه نکنم برای دو نفر چیزی در حدود ۵ میلیارد تومان هزینه کرد.» او از «یک شبکه خیلی فعال و وسیع» سخن می‌گوید که «احتمالا با برخی عوامل اجرایی در خود اروپا هماهنگ هستند. چند سال پیش یک شبکه در آلمان که این کار را انجام می‌دادن کشف شد و سرشاخه‌هاش را گرفتند. شاید تو اینترنت بشه رد اخباری از اون را زد ولی باز هم این کار ادامه پیدا کرده.»درست می‌گوید. به‌نظر می‌رسد بخشی از این شبکه اصلی قاچاق، در همین تهران و سفارتخانه‌های کشورهای اروپایی مشغول فعالیتند. در همین گروه خودانداز، ادعا شده که به‌سادگی می‌توانند ویزای کشورهای مختلف را برای افراد اخذ کنند. هزینه اخذ ویزای تجاری آلمان ۱۳ هزار یورو، فرانسه ۸ هزار یورو، ایتالیا ۱۱ هزار یورو، کانادا ۱۲ هزار دلار، مونته‌نگرو ۶ هزار و ۵۰۰ یورو، یونان ۱۲ هزار یورو، برزیل ۲ هزار دلار و نیکاراگوئه ۳ هزار دلار است.

نکته جالب اینجاست که مدیران گروه چنان به کارشان مطمئن هستند که بدون هیچ پیش پرداخت و تنها با ارائه یک برگ چک و سفته تضمینی، حاضر به آغاز پروسه اخذ ویزا برای افراد می‌شوند. این وضعیت نشان می‌دهد به احتمال زیاد بخشی از این شبکه قاچاق در سفارتخانه‌های اروپایی در تهران و ترکیه مشغول فعالیت هستند.

با این حال اما «بپرسید» (Beporsed.org) که یک برنامه مربوط به ساین‌پُست جهانی (Signpost Global) (پیوست ۱) است و به افغان‌ها در مورد برنامه‌های اسکان مجدد در سراسر جهان، اطلاعات می‌دهد، روایت کاملا متفاوتی از این دست مهاجرت‌های غیرقانونی دارد. این مجموعه در گزارشی با عنوان «مهاجرت غیرقانونی افغان‌ها و پیامدهای ناگوار آن» به افزایش مهاجرت افغان‌ها به خارج از کشور پس از حاکمیت امارت اسلامی و «داغ‌تر» شدن بازار قاچاقچیان اشاره کرده و نسبت به تبعات آن به افغانستانی‌ها هشدار داده است.

این گزارش اشاره کرده پیدا کردن یک قاچاقچی با توجه به توسعه شبکه‌های اجتماعی کار چندان دشواری نیست ولی پس از ارتباط با وی و پرداخت هزینه‌های گزاف، مهاجر غیرقانونی هیچ «کنترلی» بر خودش ندارد. مهاجر دیگر تصمیم‌گیرنده اصلی هیچ بخشی از زندگی خود نیست. اگر به دست پلیس بیفتند، حق هیچ اعتراضی را ندارد؛ چراکه قاچاقچی‌ها او را مقصر می‌دانند و کارشان را بی‌نقص جلوه می‌دهند.

با توجه به اینکه این شکل از مهاجرت، نیاز به عبور از دو یا چند مرز کشور به شیوه‌های مختلف دارد، شدت خطر را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهد. سفر با قایق‌ها و تیوپ‌های ناامن، کانتینرهایی که پناهجویان مجبورند ساعت‌ها زیر آن بمانند تا ماموران مرزبانی آنها را نبینند و پیاده‌روی‌های طولانی شبانه در جنگل و مسیرهای فرعی، قدرت بدنی غیرقابل تصوری را می‌طلبد. اینها حقایقی است که از پناهجویان پنهان می‌کنند. براساس گزارش سازمان بین‌المللی مهاجرت، سالانه بیش از ۴ هزار نفر بر اثر مهاجرت غیرقانونی جان خود را از دست می‌دهند.

یک مشکل دیگر پیش‌روی پناهجویان، کلاهبرداری قاچاقچیان است. با کاهش اعتماد بین قاچاقچیان و مسافران، تبادلات مالی از طریق صرافی انجام می‌شود و مسافران هزینه‌های توافق شده با قاچاقچی را در صرافی که قاچاقچی با آن همکاری می‌کند، بلوکه می‌کنند.

این صرافی‌ها به هم متصل هستند و در قالب یک شبکه کار می‌کنند. طبق توافق بین قاچاقچی و مسافر، این پول زمانی از صرافی خارج می‌شود که مسافر به مقصد برسد. اما خطری که مسافر را تهدید می‌کند این است که توسط قاچاقچی در وسط مسیر گروگان گرفته شود تا خانواده و حتی خودش در تماس با صراف مجبور به آزاد کردن پول شوند.

طبق گزارش‌ها، عده‌ای در این مسیر باید به آزار و اذیت جنسی تن دهند. این اتفاق ناگوار بیشتر کودکان، نوجوانان، دختران و زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مواردی وجود داشته که قاچاقچیان در ازای رسیدن به مقصد، رسما از مردان خانواده، دختران و زنان‌شان تقاضای رابطه جنسی می‌کنند.

حتی با از سرگذراندن این مخاطرات و رسیدن به مقصد، این احتمال وجود دارد که کشور مقصد پرونده پناهندگی افراد را نپذیرد و دستور اخراج آنها را صادر کند. حتی اگر چنین نشود، آنها باید مدت بسیار زیادی که تا ۲ سال نیز ادامه دارد را در کمپ‌های پناهندگان زندگی کنند. بخشی از تجاوزات جنسی در این کمپ‌ها رخ می‌دهد.

رد شدن ۳ سوته از دیوار ترکیه!

مخاطرات مهاجران غیرقانونی و تبدیل آن به بحران در اتحادیه اروپا باعث شده تا بروکسل میلیاردها یورو به ترکیه برای مدیریت پناهجویانی که ممکن است بخواهند وارد اروپا شوند، اختصاص دهد. با این حال همچنان روشن نیست که این مبالغ چگونه مصرف می‌شود و آیا تاثیر قابل توجهی داشته است یا خیر؟ حسابرسان اتحادیه اروپا اخیرا اعلام کردند نمی‌توانند تایید کنند آیا بخشی از این پول که به ترکیه برای مقابله با بحران پناهجویان سوری اختصاص یافته، نتایج ملموسی به همراه داشته است یا نه؟ توافقی که در سال ۲۰۱۶ بین اتحادیه اروپا و ترکیه منعقد شد، اتحادیه اروپا را متعهد کرد حداقل ۶ میلیارد یورو برای مدیریت مهاجرانی که از سوریه به ترکیه می‌آیند، پرداخت کند.

در مقابل، ترکیه نیز متعهد شد از عبور مهاجران به‌سمت اروپا جلوگیری کند. یک ماه پس از اجرای این توافق، ترکیه اعلام کرد تعداد مهاجرانی که به‌طور غیرقانونی به یونان می‌روند، به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است. با این وجود گزارش‌های اخیر نشان می‌دهند با وجود صرف این مبالغ هنگفت، شفافیت کافی در مصرف این منابع وجود ندارد و اثرات واقعی این کمک‌ها هنوز نامعلوم است. دیوان محاسبات اروپا (ECA) در بررسی‌های خود اشاره کرده است وزارت آموزش ترکیه از ارائه اطلاعات کافی برای ارزیابی تاثیر پروژه‌های اتحادیه اروپا خودداری کرده است.

این مساله در کنار ادامه جریان مهاجرت غیرقانونی به اروپا، نشان می‌دهد علی‌رغم هزینه‌های بسیار، نتایج مورد انتظار از این توافقنامه‌ها به‌طور کامل محقق نشده است.

در سال ۲۰۲۱، اتحادیه اروپا تصمیم به پرداخت ۳ میلیارد یورو اضافی برای پناهندگان در ترکیه گرفت، اما همچنان نگرانی‌هایی درباره نحوه مصرف و اثربخشی این کمک‌ها وجود دارد. این وضعیت باعث شده که برخی موفقیت اولیه این هزینه‌کرد را زیر سوال ببرند.

این موضوع با توجه به اینکه ترکیه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مبداهای مهاجرت غیرقانونی توسط قاچاقچیان است، بررسی این فرضیه که گویا دریافت هزینه هنگفت توسط ترکیه از اتحادیه اروپا برای ساخت دیوار تاثیری به اندازه هزینه صرف شده برای آن به‌دنبال نداشته است، جدی‌تر به‌نظر می‌رسد.

کسب‌وکار یک میلیارد تومانی

رسیدن مهاجران غیرقانونی به اروپا، حدود یک میلیارد تومان هزینه به‌دنبال دارد. اگر فرد در مصاحبه‌ها نتواند کیس پناهندگی شود و مجددا برای رسیدن به قاره سبز تلاش کند، این رقم به ۲ میلیارد هم می‌رسد. تجربه هم نشان داده کسانی که پا در این مسیر می‌گذارند، شانس‌شان را بیشتر از یک‌بار امتحان می‌کنند.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

اینکه چرا این افراد می‌خواهند به اروپا بروند، موضوعی شخصی است و تنها با گفت‌وگو می‌توان به پاسخ آن پی برد اما اینکه چرا این افراد نمی‌خواهند با این هزینه در ایران دست به راه‌اندازی یک کسب‌وکار بزنند، پرسشی قابل تامل است. بررسی‌های ما نشان می‌دهد ‌ با یک میلیارد تومان، امکان راه‌اندازی کسب‌وکارهای متنوعی وجود دارد که از طریق آن افراد می‌توانند به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا کنند.

یکی از گزینه‌های مطرح برای سرمایه‌گذاری، راه‌اندازی فروشگاه‌های آنلاین است. با توجه به رشد روزافزون تجارت الکترونیک در ایران، راه‌اندازی یک فروشگاه آنلاین می‌تواند ایده بسیار جذابی باشد. در این فروشگاه می‌توان انواع محصولات ازجمله پوشاک، لوازم آرایشی، وسایل الکترونیکی یا محصولات خانگی را به فروش رساند.

از دیگر ایده‌های جذاب برای سرمایه‌گذاری، راه‌اندازی یک کافه یا رستوران کوچک است.

در شهرهای بزرگ و پرتردد، تقاضا برای مکان‌هایی با محیط جذاب و منوی خاص همواره وجود دارد. با یک میلیارد تومان می‌توان مکان مناسبی اجاره یا خریداری کرد و با دکوراسیونی مناسب و تجهیزات آشپزخانه‌ای مدرن، فضایی را ایجاد کرد که مشتریان را به خود جذب کند.

تولید محتوا و مدیریت شبکه‌های اجتماعی نیز از دیگر فرصت‌های سرمایه‌گذاری مناسب است. با توجه به افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی و نیاز کسب‌وکارها به تولید محتوا، می‌توان با یک تیم کوچک، خدمات تولید محتوا و مدیریت شبکه‌های اجتماعی را به شرکت‌ها و کسب‌وکارهای مختلف ارائه داد.

آموزش آنلاین یکی دیگر از فرصت‌های مهم سرمایه‌گذاری با یک میلیارد تومان است. با توجه به رشد تقاضا برای آموزش‌های آنلاین، یک پلتفرم آموزشی یا دوره‌های آموزشی در زمینه‌های مختلف مانند زبان‌های خارجی، مهارت‌های نرم‌افزاری، بازاریابی دیجیتال و… آینده قابل تاملی دارد.
علاوه‌بر این موارد، تولید و بسته‌بندی مواد غذایی محلی نیز یکی دیگر از گزینه‌های قابل بررسی است. با توجه به افزایش تقاضا برای مواد غذایی سالم و ارگانیک، سرمایه‌گذاری در این حوزه موفقیت‌آمیز به‌نظر می‌رسد.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید

جوان ۲۹‌ساله‌ای که چندین‌بار گیم زده بود و حالا به‌دنبال گیم تضمینی است، فیلمی یک دقیقه‌ای برایم می‌فرستد که احتمالا در کمپی در بلاروس ضبط کرده است. فیلم را پخش می‌کنم. فیلم در غروب یک روز پاییزی، ضبط شده است. این را سایه بلند افتاده در تصویر و برگ‌های زردرنگ پای درختان نشان می‌دهد. در دنیایی از سکوت، جوان شروع به صحبت می‌کند: «الان یک ماه و دو هفته است که تو بلاروس گیر کردم. وضعیت اینجا خیلی وخیمه… قاچاق‌برها به هر ترفندی شده ما رو گول زدند. اینجا سرابی بیش نبود … خیلی از هموطنان کردستانی‌مون که اهل سردشت بودند، در جنگل به‌شدت آسیب دیدند. دو سه نفر که خبر دارم فوت شدند … اینجا هیچ‌کس کمک‌مان نکرد مخصوصا آدم‌های بلاروسی؛ آدم‌های به‌شدت نامهربونی‌ان. امیدوارم کسی دیگه فریب نخوره. خواهش می‌کنم دوستان توجه کنند. ما هم که فقط سفارت یک مقداری کمک‌مون کرد و داریم برمی‌گردیم ایران. امیدوارم دوستان و هموطنان توجه کنند.»

پیوست

۱- پروژه Signpost در سال ۲۰۱۵ توسط کمیته بین‌المللی نجات (IRC) و سازمان بین‌المللی بشردوستانه مرسی کورپس (Mercy Corps) در اوج بحران پناهجویان در اروپا راه‌اندازی شد. این ابتکار که به‌منظور پاسخ مستقیم به نیازهای پناهجویانی که تنها با تلفن‌های همراه خود وارد یونان می‌شدند، طراحی شده بود تحت نام ‌Refugee. Info، ‌Signpost به نیازهای پیچیده جریان عظیم افرادی که به اروپا وارد می‌شدند- ‌که بسیاری از آنها به‌دنبال پناهندگی بودند- پاسخ می‌داد. Refugee. Info اطلاعات دقیق و به‌روز شده‌ای را که به زبان‌های قابل فهم برای پناهجویان ترجمه شده بود، در اختیار پناهجویان قرار می‌داد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف بیشتر بخوانید »