غرب

تعلیق نمایشی تحریم هسته‌ای ایران

تعلیق نمایشی تحریم هسته‌ای ایران


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- سیروس فتح‌اله؛ روز جمعه ۱۵ بهمن رسانه‌های داخلی و خارجی در گزارشی اعلام کردند که دولت آمریکا با هدف احیای برجام، لغو برخی تحریم‌های برنامه هسته‌ای ایران را از سر گرفته است. رسانه‌ها در این گزارش‌ها تاکید کرده‌اند که آمریکایی‌ها می‌خواهند پیش از بازگشت به وین برای دور نهایی و مشخص شدن سرنوشت مذاکرات، برخی از تحریم‌های مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای غیرنظامی ایران را لغو کنند.

برخی از تحلیلگران بر این باور هستند که این معافیت‌ها برای ترغیب کشورمان به اجرای تعهدات توافق هسته‌ای برجام است؛ اما برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند این اقدام آمریکایی‌ها نمایشی است و قطعا به‌دنبال مقصرنمایی در صورت شکست مذاکرات وین هستند. اما واقعا هدفی که آمریکایی‌ها از معافیت‌ها دنبال می‌کنند، چیست؟ آیا آمریکایی‌ها در وین می‌خواهند به کشورمان امتیاز دهند؟ در ادامه به پشت پرده این تعلیق نمایشی به‌صورت اجمالی پرداخته می‌شود که می‌خوانید؛

همه طرف‌های مذاکره بر این مساله اذعان دارند که مذاکرات وین به مرحله پایانی رسیده است و وقت آن رسیده است که طرفین مذاکره برای احیای برجام اقدامات عملی انجام دهند. هیات مذاکره کننده کشورمان در مذاکرات وین با هدف لغو تمامی تحریم‌های هسته‌ای همراه با راستی‌آزمایی و تضمین در میز مذاکره حاضر شده است؛ و در مقابل درخواستی که غربی‌ها از آن‌ها دارند، این است که کشورمان باید ذخایر اورانیوم ۳.۵ درصد را کاهش دهد، اورانیوم غنی شده ۲۰ و ۶۰ درصد نیز معدوم، سانتریفوژ‌های نسل جدید را جمع آوری و اورانیوم فلزی را منهدم و متوقف کنند؛ اما این درخواست‌ها به‌هیچ وجه از نظر هیات مذاکره کننده ما قابل قبول نیست و به نوعی قدرت چانه زنی ما در آینده پایین می‌آورد.

بر همین اساس، غربی‌ها برای اینکه این امتیاز را از کشورمان بگیرند، به نظر می‌رسد با آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که به صورت نمایشی اقدام به لغو برخی تحریم‌های هسته‌ای علیه کشورمان کنند تا به افکار عمومی اینگونه القا شود که دولت دموکرات بایدن در مسیر دستیابی به توافق هسته‌ای فعال است.

ولی این حرکت نمایشی آمریکایی‌ها موجب خواهد شد که کفه ترازو در مذاکرات وین به سمت آمریکا، سنگینی کرده و آمریکایی‌ها ادعا کنند که آن‌ها حسن نیت خود را در بازگشت به برجام نشان داده‌اند و این ایران است که باید در مقابل اقدام آمریکایی‌ها دست به اقدام متقابل بزند و اگر ایران هم دست به عمل نشود، فشار دیپلماتیک بر روی آن زیاد خواهد شد.

پس تعلیق نمایشی چند تحریم هسته‌ای که هیچ‌گونه تاثیر اقتصادی نیز به همراه نخواهد داشت و این اقدام نمایشی صرفا حرکتی برای کاهش فشار‌ها بر واشنگتن و پیگیری بازی مقصرنمایی محسوب می‌شود؛ چون ما رسما اعلام کرده‌ایم که با هدف رفع تحریم‌ها وارد مذاکرات شده و اولویت خود را به این موضوع اختصاص داده‌ایم و اقداماتی از سوی ما مورد پذیرش خواهد بود که در راستای رفع تحریم‌های ظالمانه به همراه ضمانت‌های روشن و شفاف باشد و مصمم هستیم که پیشرفت مذاکرات عملا به اتخاذ تصمیم سیاسی از سوی آمریکا گره خورده است، چون این آمریکایی‌ها بودند که به‌صورت یکجانبه از برجام خارج شده‌اند.

در پایان باید به غربی‌ها و آمریکایی‌ها متذکر شویم که با اقدامات تبلیغاتی، هیچ یک از طرفین به اهداف اصلی نخواهد رسید و حتی این اقدام ممکن است که باعث اتخاذ تصمیمات غیرسیاسی و غیرسازنده طرف‌های دیگر نیز شود.

انتهای پیام/ 411

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعلیق نمایشی تحریم هسته‌ای ایران بیشتر بخوانید »

فیلم/ افزایش غنی‌سازی، غرب را به وین کشاند؟

فیلم/ افزایش غنی‌سازی، غرب را به وین کشاند؟

فیلم/ افزایش غنی‌سازی، غرب را به وین کشاند؟ بیشتر بخوانید »

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری

این بزرگ‌ترین غافلگیری است



آغاز عملیات بیت المقدس 2

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از انجام عملیات کربلای۵ که به هدف اصلی‌اش، یعنی تصرف شهر حیاتی بصره نرسید، تمام نگاه‌ها به سمت غرب و شمالغرب کشور رفت تا در سال ۱۳۶۶ و خصوصاً در عملیات بزرگی که باید برای این سال طراحی می‌شد، به اهداف بیشتری دست پیدا کنیم.

رزمندگان و فرماندهان جنگ اعم از ارتش و سپاه تمام تلاش‌شان را کردند تا به بصره برسند؛ اما تجهیزات و تسلیحات پیشرفته‌ای که در اختیار حکومت عراق قرار گرفته بود و همچنین موانع عجیب و غریبی که روی زمین و در مقابل‌شان می‌دیدند، مانع از پیشروی‌های گسترده بود و در تعدادی از محورها، برنامه از پیش تعیین شده عملیات را با چالش‌هایی مواجه می‌کرد. تنها راهی که در پیش رو بود، تغییر تاکتیک جنگی و تمرکز بیشتر بر جبهه‌های غرب و شمالغرب بود.

پیش از این هم جمهوری اسلامی مصمم بود با یک عملیات بزرگ سالانه در این مناطق، سرزمین‌های تحت کنترل معارضین کُرد عراقی در استان سلیمانیه عراق را آزاد کند. اجرای این هدف تا پایان سال ۱۳۶۵ از اهمیت کمتری برخوردار بود؛ اما وقتی عملیات در جنوب کشور با مشکلات بزرگی همراه شد و تردیدهایی به همراه آورد،‌ نگاه‌ها هم به سمت این قسمت از مرزهای کشور کشیده شد.  عملیات کربلای۵ در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ شروع شد و روزهای زیادی به طول انجامید. مردانگی و سرسختی رزمندگان ایرانی مانع از این بود که روند عملیات با تمام مشکلاتش به زودی پایان یابد؛ اما گره‌های بزرگی به کار پیشروی آنان افتاده بود.

برخی محورها هم که تصرف شده بود در مرحله پدافند با مشکلاتی روبه‌رو بودند. شهید و زخمی شدن تعداد قابل توجهی از رزمندگان در طول عملیات اگرچه غم را به چهره‌ها آورده بود؛ اما از عزم و ایستادگی نکاسته بود. نیروهای پدافندی با چهره‌های آفتاب‌سوخته و چشم‌های گود افتاده، حاضر نبودند از خاکریزهای‌شان دست بردارند و به عقب برگردند. عملیات کربلای۸ که در هجدهمین روز از سال ۱۳۶۶ آغاز شد هم در محور شلمچه بود تا بتواند به روند عملیات قبل از خود، سر و سامانی بدهد. این، آخرین ابتکار عمل ایران و عملیات بزرگش در جبهه‌های جنوب بود و فرماندهان متوجه شدند که این روش از نبرد، با بن‌بست مواجه شده است. نگاه فرماندهان که پیش از آن هم به سوی غرب و شمالغرب افتاده بود، به طور دقیق‌تری متوجه این جبهه‌ها شد و تصمیم گرفتند ضمن اجرای عملیات‌های محدود، طرح یک عملیات گسترده و بزرگ در این سرزمین‌ها را هم بچینند.

عملیات کربلای ۱۰ در ۲۵ فروردین‌ماه ۱۳۶۶ در ارتفاعات منطقه عمومی ماووت شروع شد. در همین روز و در منطقه سلیمانیه هم عملیات محدود فتح۵ آغاز شد. حدود دو ماه از این عملیات‌ها گذشته بود که در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۶ و همزمان با سالگرد شهادت دکتر چمران، با هدف تصرف شهر ماووت و ارتفاع ژاژیله و تکمیل اهداف عملیات کربلای۱۰، عملیات نصر ۴ کلید خورد.

عملیات نصر۷، نبردی بود که در چهاردهمین روز از مردادماه ۱۳۶۶ با هدف تصرف دوپازا و بُلفَت در محور سردشت انجام شد. عملیات بعدی با نام نصر۸ هم فقط سه ماه و نیم بعد،‌ در ارتفاع گرده‌رش در منطقه عمومی ماووت و با هدف گرفتن سرپل در غرب رودخانه قلعه چولان انجام شد و موفقیت‌هایی به دنبال داشت.

این عملیات‌ها البته محدود بودند و زمینه را برای انجام یک عملیات بزرگ‌تر فراهم می‌کردند. این بار،‌ چندین منطقه در جنوب و غرب، مدنظر قرار داده شد تا در صورت موفق نشدن در هر یک از عملیات‌ها، طرح عملیات دیگری به مرحله اجرا در آید. نظر فرمانده کل سپاه، ‌برادر محسن رضایی، انجام عملیات همزمان در جبهه‌های جنوب و شمالغرب بود. به همین دلیل در بهمن‌ماه ۱۳۶۶ به برادر ذوالقدر، فرمانده قرارگاه رمضان (قرارگاه عملیات‌های برون‌مرزی در داخل خاک عراق) درباره دورنمای فعالیت‌های این قرارگاه گفت:‌ «شما باید هدف‌تان دوکان، ‌قلعه دیزه و کرکوک باشد که زمینه‌ای برای عملیات بهار ۱۳۶۷ بشود.»

برادر رضایی باز هم در حین عملیات بیت‌المقدس ۲ و در دوم بهمن‌ماه ۱۳۶۶به فرماندهان سپاه گفت:‌ «باز هم تأکید می‌کنم برنامه شما در شمال غرب است. تا بهار سال آینده (۱۳۶۷) اینجا هستید… .» وی همچنان بر آمادگی رزمندگان در چند نقطه تأکید می‌کند و می‌گوید: «وضعیت جنگ به گونه‌ای شده که در این مقطع ما نمی‌توانیم روی یک جا سرمایه‌گذاری کنیم. بعد اگر عملیات موفق نشد، اصرار کنیم و تلفات بدهیم. چون باید جواب مردم را بدهیم. این است که امسال به این نتیجه رسیدیم دو منطقه را آماده کنیم. ضمن اینکه اگر هر یک لو رفت، مجبور نشویم آن را عمل کنیم… .»

این استدلالی بود که محسن رضایی برای فرماندهانی که از منطقه فاو به شمال‌غرب آماده بودند، ارائه داد. این فرماندهان همچنان بر انجام عملیات در منطقه فاو اصرار داشتند اما به دلیل هوشیاری دشمن و آماده نشدن شرایط، عملیات در فاو به تعویق افتاد و همزمان عملیات بیت‌المقدس۲ در غرب ماووت واقع در استان سلیمانیه شروع شد.

محسن رضایی در جای دیگری به فرماندهان می‌گوید: «در مورد عملیات جنوب، ما از قبل پیش‌بینی می‌کردیم ممکن است تا پایان بهمن‌ماه هر کاری بخواهیم انجام بدهیم لو برود. لذا این بار سعی کردیم با لشکرهایی که قرار بود موج دوم و سوم در جنوب به کار بگیریم، حتما یک عملیات در شمالغرب بکنیم و جنوب را هم کنترل می‌کردیم. یکی از مزیت‌های این تصمیم این است که می‌شود دشمن را از جنوب جاکن کنیم. از طرف دیگر اگر در جنوب هم هیچ موفقیتی نداشته باشیم و در اینجا موفقیت قابل توجهی به دست بیاوریم،‌ در ذهن‌مان این بود که باید تمرکز قوا داد تا یک قسمت‌های مهمی برویم… آزادسازی شهر حلبچه و دریاچه دربندیخان برای ما خیلی مهم است و از نظر سیاسی و نظامی می‌تواند ما را تا پایان اسفند ‌تأمین کند.»

فرمانده کل سپاه در ادامه به این مطلب اشاره می‌کند که در صورت دستیابی به نتایج مورد نظر که از نگاه او تا حد زیادی امکان‌پذیر است، عراقی‌ها برای جلوگیری از پیروزی‌های بیشتر ما، ناچار به جاکن شدن از جنوب و آمدن به شمالغرب می‌شوند. در این صورت است که ما عملیات بعدی‌مان را در جنوب انجام خواهیم داد.

برادر محسن معتقد بود اگر غافلگیری رعایت نشود، به جز ضرر چیزی نداریم. دشمن در فاو و کلاً منطقه جنوب، همه کارهایش آماده است؛ مانند فاو که در ۲۴ ساعت اول، جلوی‌مان پر شد. مشکل خاکریز هم مشکل بزرگی بود. کافی بود در گوشه‌ای خاکریز زده نشود و الحاق صورت نگیرد؛ مانند همان تجربه‌ای که در کربلای ۵ و در نوک کانال ماهی، الحاق صورت نگرفت و ضربه خوردیم.

باور فرمانده کل سپاه این بود که دشمن باور نمی‌کند ایران برای انجام عملیات‌هایش، خصوصاً در فصل زمستان به مناطق شمالغرب برود و این بزرگ‌ترین غافلگیری برای دشمن است.

*میثم رشیدی‌مهرآبادی



منبع خبر

این بزرگ‌ترین غافلگیری است بیشتر بخوانید »

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری



آغاز عملیات بیت المقدس 2

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از انجام عملیات کربلای۵ که به هدف اصلی‌اش، یعنی تصرف شهر حیاتی بصره نرسید، تمام نگاه‌ها به سمت غرب و شمالغرب کشور رفت تا در سال ۱۳۶۶ و خصوصاً در عملیات بزرگی که باید برای این سال طراحی می‌شد، به اهداف بیشتری دست پیدا کنیم.

رزمندگان و فرماندهان جنگ اعم از ارتش و سپاه تمام تلاش‌شان را کردند تا به بصره برسند؛ اما تجهیزات و تسلیحات پیشرفته‌ای که در اختیار حکومت عراق قرار گرفته بود و همچنین موانع عجیب و غریبی که روی زمین و در مقابل‌شان می‌دیدند، مانع از پیشروی‌های گسترده بود و در تعدادی از محورها، برنامه از پیش تعیین شده عملیات را با چالش‌هایی مواجه می‌کرد. تنها راهی که در پیش رو بود، تغییر تاکتیک جنگی و تمرکز بیشتر بر جبهه‌های غرب و شمالغرب بود.

پیش از این هم جمهوری اسلامی مصمم بود با یک عملیات بزرگ سالانه در این مناطق، سرزمین‌های تحت کنترل معارضین کُرد عراقی در استان سلیمانیه عراق را آزاد کند. اجرای این هدف تا پایان سال ۱۳۶۵ از اهمیت کمتری برخوردار بود؛ اما وقتی عملیات در جنوب کشور با مشکلات بزرگی همراه شد و تردیدهایی به همراه آورد،‌ نگاه‌ها هم به سمت این قسمت از مرزهای کشور کشیده شد.  عملیات کربلای۵ در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ شروع شد و روزهای زیادی به طول انجامید. مردانگی و سرسختی رزمندگان ایرانی مانع از این بود که روند عملیات با تمام مشکلاتش به زودی پایان یابد؛ اما گره‌های بزرگی به کار پیشروی آنان افتاده بود.

برخی محورها هم که تصرف شده بود در مرحله پدافند با مشکلاتی روبه‌رو بودند. شهید و زخمی شدن تعداد قابل توجهی از رزمندگان در طول عملیات اگرچه غم را به چهره‌ها آورده بود؛ اما از عزم و ایستادگی نکاسته بود. نیروهای پدافندی با چهره‌های آفتاب‌سوخته و چشم‌های گود افتاده، حاضر نبودند از خاکریزهای‌شان دست بردارند و به عقب برگردند. عملیات کربلای۸ که در هجدهمین روز از سال ۱۳۶۶ آغاز شد هم در محور شلمچه بود تا بتواند به روند عملیات قبل از خود، سر و سامانی بدهد. این، آخرین ابتکار عمل ایران و عملیات بزرگش در جبهه‌های جنوب بود و فرماندهان متوجه شدند که این روش از نبرد، با بن‌بست مواجه شده است. نگاه فرماندهان که پیش از آن هم به سوی غرب و شمالغرب افتاده بود، به طور دقیق‌تری متوجه این جبهه‌ها شد و تصمیم گرفتند ضمن اجرای عملیات‌های محدود، طرح یک عملیات گسترده و بزرگ در این سرزمین‌ها را هم بچینند.

عملیات کربلای ۱۰ در ۲۵ فروردین‌ماه ۱۳۶۶ در ارتفاعات منطقه عمومی ماووت شروع شد. در همین روز و در منطقه سلیمانیه هم عملیات محدود فتح۵ آغاز شد. حدود دو ماه از این عملیات‌ها گذشته بود که در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۶ و همزمان با سالگرد شهادت دکتر چمران، با هدف تصرف شهر ماووت و ارتفاع ژاژیله و تکمیل اهداف عملیات کربلای۱۰، عملیات نصر ۴ کلید خورد.

عملیات نصر۷، نبردی بود که در چهاردهمین روز از مردادماه ۱۳۶۶ با هدف تصرف دوپازا و بُلفَت در محور سردشت انجام شد. عملیات بعدی با نام نصر۸ هم فقط سه ماه و نیم بعد،‌ در ارتفاع گرده‌رش در منطقه عمومی ماووت و با هدف گرفتن سرپل در غرب رودخانه قلعه چولان انجام شد و موفقیت‌هایی به دنبال داشت.

این عملیات‌ها البته محدود بودند و زمینه را برای انجام یک عملیات بزرگ‌تر فراهم می‌کردند. این بار،‌ چندین منطقه در جنوب و غرب، مدنظر قرار داده شد تا در صورت موفق نشدن در هر یک از عملیات‌ها، طرح عملیات دیگری به مرحله اجرا در آید. نظر فرمانده کل سپاه، ‌برادر محسن رضایی، انجام عملیات همزمان در جبهه‌های جنوب و شمالغرب بود. به همین دلیل در بهمن‌ماه ۱۳۶۶ به برادر ذوالقدر، فرمانده قرارگاه رمضان (قرارگاه عملیات‌های برون‌مرزی در داخل خاک عراق) درباره دورنمای فعالیت‌های این قرارگاه گفت:‌ «شما باید هدف‌تان دوکان، ‌قلعه دیزه و کرکوک باشد که زمینه‌ای برای عملیات بهار ۱۳۶۷ بشود.»

برادر رضایی باز هم در حین عملیات بیت‌المقدس ۲ و در دوم بهمن‌ماه ۱۳۶۶به فرماندهان سپاه گفت:‌ «باز هم تأکید می‌کنم برنامه شما در شمال غرب است. تا بهار سال آینده (۱۳۶۷) اینجا هستید… .» وی همچنان بر آمادگی رزمندگان در چند نقطه تأکید می‌کند و می‌گوید: «وضعیت جنگ به گونه‌ای شده که در این مقطع ما نمی‌توانیم روی یک جا سرمایه‌گذاری کنیم. بعد اگر عملیات موفق نشد، اصرار کنیم و تلفات بدهیم. چون باید جواب مردم را بدهیم. این است که امسال به این نتیجه رسیدیم دو منطقه را آماده کنیم. ضمن اینکه اگر هر یک لو رفت، مجبور نشویم آن را عمل کنیم… .»

این استدلالی بود که محسن رضایی برای فرماندهانی که از منطقه فاو به شمال‌غرب آماده بودند، ارائه داد. این فرماندهان همچنان بر انجام عملیات در منطقه فاو اصرار داشتند اما به دلیل هوشیاری دشمن و آماده نشدن شرایط، عملیات در فاو به تعویق افتاد و همزمان عملیات بیت‌المقدس۲ در غرب ماووت واقع در استان سلیمانیه شروع شد.

محسن رضایی در جای دیگری به فرماندهان می‌گوید: «در مورد عملیات جنوب، ما از قبل پیش‌بینی می‌کردیم ممکن است تا پایان بهمن‌ماه هر کاری بخواهیم انجام بدهیم لو برود. لذا این بار سعی کردیم با لشکرهایی که قرار بود موج دوم و سوم در جنوب به کار بگیریم، حتما یک عملیات در شمالغرب بکنیم و جنوب را هم کنترل می‌کردیم. یکی از مزیت‌های این تصمیم این است که می‌شود دشمن را از جنوب جاکن کنیم. از طرف دیگر اگر در جنوب هم هیچ موفقیتی نداشته باشیم و در اینجا موفقیت قابل توجهی به دست بیاوریم،‌ در ذهن‌مان این بود که باید تمرکز قوا داد تا یک قسمت‌های مهمی برویم… آزادسازی شهر حلبچه و دریاچه دربندیخان برای ما خیلی مهم است و از نظر سیاسی و نظامی می‌تواند ما را تا پایان اسفند ‌تأمین کند.»

فرمانده کل سپاه در ادامه به این مطلب اشاره می‌کند که در صورت دستیابی به نتایج مورد نظر که از نگاه او تا حد زیادی امکان‌پذیر است، عراقی‌ها برای جلوگیری از پیروزی‌های بیشتر ما، ناچار به جاکن شدن از جنوب و آمدن به شمالغرب می‌شوند. در این صورت است که ما عملیات بعدی‌مان را در جنوب انجام خواهیم داد.

برادر محسن معتقد بود اگر غافلگیری رعایت نشود، به جز ضرر چیزی نداریم. دشمن در فاو و کلاً منطقه جنوب، همه کارهایش آماده است؛ مانند فاو که در ۲۴ ساعت اول، جلوی‌مان پر شد. مشکل خاکریز هم مشکل بزرگی بود. کافی بود در گوشه‌ای خاکریز زده نشود و الحاق صورت نگیرد؛ مانند همان تجربه‌ای که در کربلای ۵ و در نوک کانال ماهی، الحاق صورت نگرفت و ضربه خوردیم.

باور فرمانده کل سپاه این بود که دشمن باور نمی‌کند ایران برای انجام عملیات‌هایش، خصوصاً در فصل زمستان به مناطق شمالغرب برود و این بزرگ‌ترین غافلگیری برای دشمن است.

*میثم رشیدی‌مهرآبادی



منبع خبر

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری بیشتر بخوانید »