غرب

سفر وزیران خارجه فرانسه و انگلیس به اراضی اشغالی

سفر وزیران خارجه فرانسه و انگلیس به اراضی اشغالی



طبق گزارش منتشر شده از سوی رسانه‌های صهیونیستی، وزرای خارجه فرانسه و انگلیس برای «اجتناب از تشدید تنش» به اراضی اشغالی سفر خواهند کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شامگاه پنجشنبه، رسانه‌های صهیونیستی همچون «تایمز آو اسرائیل»، گزارش کردند که «دیوید لمی»، وزیر خارجه انگلیس، «استفان سژورنه»، وزیر خارجه فرانسه فردا (جمعه) به اراضی اشغالی سفر خواهند کرد.

وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که وزرای خارجه فرانسه و بریتانیا فردا به اراضی اشغالی سفر خواهند کرد و با «اسرائیل کاتز» وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی دیدار خواهند کرد تا در مورد تلاش‌ها برای جلوگیری از تشدید تنش منطقه‌ گفت‌وگو کنند.

سفر وزرای خارجه انگلیس و فرانسه به اراضی اشغالی و تلاش ادعایی آنها برای «جلوگیری از تشدید تنش در غرب آسیا»، در حالی صورت می‌گیرد که رژیم صهیونیستی با ادامه دادن جنایات خود در غزه و ترور فرمانده ارشد حزب الله لبنان در بیروت، پایتخت لبنان و شهید «اسماعیل هنیه» در تهران، منطقه را به سوی جنگ منطقه ای سوق داده است.

تایمز آو اسرائیل در گزارش خود نوشت:« در نشست سه جانبه کاتز، لمی و سژورنه، تلاش‌ها برای دستیابی به توافق تبادل اسرا را مورد بررسی قرار دهد و کاتز قرار است روی نیاز برای اعمال تحریم‌های شدید علیه ایران به بهانه برنامه هسته‌ای، موشکی و پهپادی این کشور و اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعنوان یک سازمان تروریستی پافشاری کند.»

تاکنون، وزارت خارجه انگلیس و فرانسه اخبار منتشر شده از سوی رسانه‌های صهیونیستی را تایید نکرده‌اند، اما پیشتر «اسکای نیوز» به نقل از یک منبع دیپلماتیک از سفر وزیر خارجه انگلیس به اراضی اشغالی خبر داد.

وزارت خارجه انگلیس نیز در بیانیه‌ای جداگانه اعلام کرده است که وزیر خارجه این کشور، از شرکای انگلیس در منطقه می‌خواهد تا «صلح» را انتخاب کنند.

همانطور که پیشتر ذکر شد، پس از ترور و شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی گروه فلسطینی حماس در ۳۱ ژوئیه (۱۰ مرداد) در تهران و همچنین شهادت فؤاد شکر، فرمانده ارشد حزب‌الله در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به حومه جنوبی بیروت در ۳۰ ژوئیه (۹ مرداد)، تنش‌ها در غرب آسیا افزایش یافته است و رژیم صهیونیستی عامل مستقیم شرایط کنونی در منطقه است.

ایران و حماس، رژیم صهیونیستی را عامل ترور هنیه می‌دانند و گفته‌اند که به این اقدام جنایتکارانه پاسخ خواهند داد.

در همین راستا، کاظم غریب آبادی، معاون امور بین‌الملل قوه قضائیه و دبیر ستاد حقوق بشر ایران با تاکید بر اینکه «بدون شک، جنایت شنیع ترور مهمان بلند پایه و رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران در تهران، نقض آشکار حقوق بین‌الملل، منشور ملل متحد و حقوق بین‌المللی بشر محسوب می‌شود» خاطرنشان کرده بود: این اقدام، همچنین مسئولیت قطعی رژیم جنایتکار صهیونیستی و همچنین حق ذاتی جمهوری اسلامی ایران بر دفاع مشروع، به موجب ماده ۵۱ منشور سازمان ملل را در پی دارد.

وی تصریح کرده بود: این جنایت تروریستی از یک سو مصداق روشن «قتل خودسرانه» و «اعدام فراقضایی» است که نقض اساسی‌ترین حق بشر، یعنی حق حیات به شمار می‌آید که در چارچوب اسناد بین المللی و لازم‌الاجرای حقوق بشری، از جمله ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی به‌عنوان حق غیرقابل تعلیق شناسایی شده است و نقض آن، به بیان دیوان بین‌المللی دادگستری حتی در شرایط مخاصمات مسلحانه نیز ممنوع می‌باشد.

به گفته غریب آبادی، «این جنایت تروریستی که رهبر سیاسی یک جنبش مقاومت شناخته شده و محبوب فلسطینی را هدف قرار داده، نقض آشکار ماده ۴۸ پروتکل الحاقی اول کنوانسیون ژنو ناظر بر ممنوعیت مطلق حمله به اهداف و اموال و افراد غیر نظامی را نیز در پی دارد.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سفر وزیران خارجه فرانسه و انگلیس به اراضی اشغالی بیشتر بخوانید »

تمرکز غرب روی انتخابات ایران  «بزرگ‌ترین قدرت منطقه»

تمرکز غرب روی انتخابات ایران «بزرگ‌ترین قدرت منطقه»



روزنامه انگلیسی گاردین ضمن انتشار مطلبی جهت‌دار به نفع یکی از نامزدهای انتخاباتی در ایران، نامزدی او را «مبارزه سخت» توصیف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: «پاتریک وینتور» دبیر سرویس دیپلماتیک گاردین، نامزد مذکور را «گزینه‌ای برای اعمال تغییراتی هر چند جزئی در فضای سیاسی و اجتماعی ایران» نام برده و نوشت: «تنها نامزد طیف[…]، فرزندانش را پس از مرگ همسرش به تنهائی بزرگ کرد. او با یک نبرد سخت اما نه غیرممکن روبه‌رو می‌شود تا رای‌دهندگان سرخورده را متقاعد کند که او فرصتی برای تغییر است. بهترین شانس او این است که شکاف ایدئولوژیک بین رقبای دیگر ادامه یابد و رای آنها را تقسیم کند. او پس از اینکه همسرش را از دست داد، هرگز دوباره ازدواج نکرد. پسرش می‌گوید حتی زمانی که مادرش زنده بود، این پدر بود که برای خانواده آشپزی می‌کرد.

آزمون اصلی او در مناظره‌های تلویزیونی صورت می‌گیرد، جایی که رقبای تندرو دیدگاه‌های محافظه‌کارانه مشابهی دارند. او حمایت طیف متبوع‌طلب را به دست آورده، اما بسیاری- به ویژه رای دهندگان جوان در مناطق شهری- از سیاست رویگردان شده‌اند. او در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ پس از مرگ مهسا امینی‌، از جمله درباره ادامه کار گشت‌های پلیس امنیت اخلاقی، از دولت انتقاد کرده است. اما مخالفان رژیم می‌گویند حضور او در انتخابات برای افزایش مشارکت طراحی شده است و ادعا می‌کنند که او در نهایت در صورت لزوم از حجاب حمایت می‌کند. گفته می‌شود که نظام سیاسی امیدوار است مشارکت مردم به بالای ۵۰ درصد برسد… با وجودی که ۴ زن نام خود را برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ثبت کرده بودند، اما صلاحیت هیچ یک از آنها از سوی شورای نگهبان احراز نشد».

سوگیری و حساسیت روزنامه انگلیسی از این جهت مهم است که این روزنامه ژانویه ۲۰۲۴ (اواخر دی‌ماه سال گذشته) در تحلیلی به قلم «سایمون تیسدال» سردبیر خارجی بخش خارجی خود، تحلیلی با این عنوان قابل توجه را منتشر کرد:

«The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is».

تمرکز غرب روی انتخابات ایران  «بزرگ‌ترین قدرت منطقه»

گاردین در این یادداشت با اشاره به پیروزی‌های چند سال اخیر ایران در دو حوزه میدان و دیپلماسی نوشته بود: «آمریکا دیگر، بزرگ‌ترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است. نظم جهانی مبتنی بر قوانین آمریکا نیز، برای فروپاشی و جایگزینی آماده است. اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش است، دیپلماسی آن ناکارآمد است و اقتدارش، مورد تمسخر قرار می‌گیرد؛ تشدید حملات بی‌پایان حوثی‌ها در یمن، واقعیت ناخوشایند دیگری را برجسته می‌کند؛ قدرت مسلط در خاورمیانه، دیگر آمریکا و متحدینش، مصر، عربستان‌سعودی یا حتی اسرائیل نیست؛ بلکه این ایران، متحد اصلی حوثی‌ها است؛ ایالات‌متحده، هرگز در جهان عرب، محبوبیت نداشت و فقط به عنوان یک شر ضروری، تحمل می‌شد، اما این دیگر ایرانِ غیرعرب است که اکنون در صندلی رانندگی است؛ اگرچه سیاستمداران تندرو اسرائیل، هنوز پیام هفتم اکتبر را دریافت نکرده‌اند، اما با اوضاع وحشتناک غزه، وضعیت، تغییر کرده و از همیشه بدتر شده است؛ سفیر عربستان در لندن، هفته گذشته به بی‌بی‌سی گفت که دولت یهود دیگر نباید به عنوان یک مورد خاص در نظر گرفته شود. شبکه محور مقاومت، فارغ از اینکه از دستورات ایران، پیروی می‌کنند یا خیر، در هر صورت در کنار هم عمل می‌کنند و آشکار است که ایران یک ائتلاف کنترل‌شده از راه دور تشکیل داده است؛ بمباران پایگاه‌های حوثی‌ها نیز، واقعیت را تغییر نخواهد داد و به احتمال زیاد، بر عکس به روایت مقاومت ضد غربی و ضد اسرائیلی تهران در سراسر منطقه، دامن خواهد زد.

ایران با هوشیاری بیشتر نسبت به گذشته، سال گذشته، گام‌های عملگرایانه‌ای برای ترمیم روابط با رقبای عرب خلیج ‌فارس برداشت و روابط دیپلماتیک با عربستان‌سعودی را احیا کرد؛ هیچ رابطه عشقی هم در میان نیست و مهم‌ترین جنبه این معامله واقع‌گرایانه، این بود که چین میانجی آن بود. دوستی جدید ایران با چین و روسیه، بیش از عوامل دیگر قدرت مالی ایران را متحول کرده است و جنگ اوکراین به رهبری غرب نیز، کاتالیزور این انتقال بوده است. جنگ و پیامدهای آن، این باور را در پکن و مسکو متبلور کرد که رهبری جهانی آمریکا در حال افول است و نظم جهانی مبتنی بر قوانین واشنگتن، برای فروپاشی و جایگزینی، آماده است.

ایران، با حمایت چین به گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای پیوست؛ چین به ایران برای دور زدن تحریم‌های آمریکا کمک کرد و پس از سال‌ها رکود و ناآرامی‌های شدید سیاسی و اجتماعی داخلی، اقتصاد ایران در حال رشد است. ایران، ممکن است، به‌زودی جنگنده بمب‌افکن پیشرفته سوخو۳۵ و بالگردهای تهاجمی پیشرفته روسی را که محصول یک مشارکت دفاعی بی‌سابقه است، تحویل بگیرد؛ در ضمن، مسکو میلیاردها دلار برای توسعه میادین گاز طبیعی، متعهد شده است؛ علاوه‌ بر همه اینها، موضوع دیگر و بدترین کابوس اسرائیل، پیشروی سریع برنامه غنی‌سازی ایران طبق گزارش‌ها است. امروز، ایران از تحریم‌ها و اغتشاشات جان سالم به در برده و پیروز است؛ اقتصاد خود را تثبیت کرده و شروع به تجدید قوای دفاعی خود کرده است. پس از ۴۵ سال تلاش، تحریم و تهدید تهران، جواب نداده است؛ آمریکا، انگلیس و اسرائیل با یک رقیب سرسخت روبه‌رو هستند که یک ضلع از مثلث اتحاد جهانی است که توسط شبه نظامیان قدرتمند و همچنین، قدرت اقتصادی نیز، حمایت می‌شود؛ اگر می‌خواهیم از یک درگیری گسترده‌تر اجتناب کنیم، به یک رویکرد دیپلماتیک تازه نیاز است.» با این اوصاف باید بررسی کرد روزنامه گاردین با وجود اذعان به تبدیل ایران به برترین قدرت منطقه، چه توقعی از تمرکز روی انتخابات ایران دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تمرکز غرب روی انتخابات ایران «بزرگ‌ترین قدرت منطقه» بیشتر بخوانید »

«جام‌جم» اقدام خصمانه آژانس انرژی اتمی علیه برنامه هسته‌ای ایران را تحلیل می‌کند

شرارت‌ غرب؛ پاسخ‌ ایران


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، این روز‌ها فضای سیاسی و رسانه‌ای مرتبط با حوزه فعالیت‌های هسته‌ای تحت‌تأثیر اخبار نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است که از ۱۴ خرداد سال جاری در وین آغاز شده است و به‌مدت چهار روز ادامه دارد و مسائل مختلفی نظیر ایمنی هسته‌ای، اجرای توافق‌نامه پادمان و تقویت فعالیت‌های علمی و پژوهشی آژانس مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. 

ارزیابی برنامه هسته‌ای کشورمان نیز یکی از سرفصل‌های مورد توجه در این شورا عنوان شده که قرار است راستی‌آزمایی و بازرسی فعالیت‌های اتمی ایران در سایه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و اجرای توافق‌نامه پادمان بررسی و طی آن تصمیم مهمی در خصوص آینده تعاملات ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اتخاذ شده و مشخص شود که مناسبات آتی بر مبنای تعامل خواهد بود یا این مناسبات چندجانبه‌گرایانه به‌دلیل اقدامات غیر دیپلماتیک و شتاب‌زده کشور‌های غربی به تقابل و تنش منحرف خواهد شد.

بنابر گزارش‌های رسانه‌ای که از مدت‌ها پیش در محافل خبری منتشر شده، کشور‌های فرانسه، انگلیس و آلمان در تلاش هستند تا با صدور قطعنامه علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به سنگ‌اندازی‌های چند‌ساله خود علیه فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان تداوم بخشیده و روند پیش رو را به سمت و سویی ببرند که هیچ تناسبی باشعار دروغین آنها که تداوم همکاری‌هاست، ندارد؛ زیرا گزارش‌های موجود حکایت از همکاری‌های گسترده و مساعد ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دارد و این اقدامات تعمدا از سوی دولت‌های غربی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.  

تحرکات ضدایرانی تروئیکای اروپایی روز گذشته با صدور قطعنامه پیشنهادی سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران با ۲۰ رأی موافق، ۲ رأی مخالف و ۱۲رأی ممتنع به تصویب رسید.

در سیاسی بودن این قطعنامه همین بس که آنها بدون اشاره به همکاری‌های ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از تهران خواسته‌اند اقدامات ضروری و فوری را برای حل‌و‌فصل مسائل ادعایی پادمانی در دستور کار قرار دهد.

این قطعنامه همچنین از ایران می‌خواهد بیانیه موسوم به ۴ مارس در باره حل‌وفصل تمام موضوعات باقیمانده بین ایران و آژانس را «بدون تاخیر» اجرا و مجوز بازرسان آژانس را که ایران براساس حقوق حاکمیتی مصرح در ماده ۹ موافقت‌نامه جامع پادمان لغو کرده است را احیا کند.

تکرار ادعا‌های بی‌اساس که پیش از این بار‌ها از سوی ایران شفاف شده است، از دیگر موضوعات مطرح شده در این سند است که از تهران می‌خواهد توضیحاتی را در خصوص «ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در دو مکان اعلام نشده در ایران، ارائه و آژانس را از مکان (های) فعلی مواد هسته‌ای یا تجهیزات آلوده مطلع کند.»

نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که از ۱۴ خرداد سال جاری در وین آغاز شده و به‌مدت چهار روز ادامه دارد، بررسی مسائل مختلفی نظیر ایمنی هسته‌ای، اجرای توافق‌نامه پادمان و تقویت فعالیت‌های علمی و پژوهشی آژانس را در دستور کار دارد.

ارزیابی برنامه هسته‌ای کشورمان نیز یکی از سرفصل‌های مورد توجه در این شورا بود که به تصویب سومین قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام منجر شد و اینک توپ در زمین جمهوری اسلامی ایران است تا با وجود همکاری‌های گسترده با کشور‌های اروپایی تصمیمات جدیدی را در خصوص آینده تعاملات ایران و آژانس بین‌المللی اتخاذ و مشخص کند که مناسبات آتی بر مبنای تعامل خواهد بود یا این مناسبات چندجانبه‌گرایانه به‌دلیل اقدامات غیر‌دیپلماتیک و شتاب‌زده کشور‌های غربی به تقابل و تنش منحرف می‌شود.

تاکید بر تقابل در قطعنامه ضدایرانی اروپا

این قطعنامه همچنین از ایران می‌خواهد بیانیه موسوم به ۴ مارس درباره حل‌وفصل تمام موضوعات باقیمانده بین ایران و آژانس را بدون تاخیر اجرا کند و مجوز بازرسان آژانس را که ایران براساس حقوق حاکمیتی مصرح در ماده ۹ موافقت‌نامه جامع پادمان لغو کرده، احیا کند.

سند یاد شده با تکرار ادعا‌های سیاسی پادمانی و ریشه‌دار در اسناد جعلی رژیم صهیونیستی از تهران می‌خواهد که در خصوص «ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در دو مکان اعلام نشده در ایران، توضیحات معتبر ارائه کند و آژانس را از مکان (های) فعلی مواد هسته‌ای یا تجهیزات آلوده مطلع کند»

درحالی که گزارش‌های بین‌المللی بر این مطلب اذعان دارند که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی‌ اتمی تاکنون بار‌ها از تأسیسات هسته‌ای ایران بازدید کرده و هرگز مدرکی دال بر این‌که برنامه صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای کشور به‌سمت مقاصد نظامی انحراف داشته باشد، پیدا نکرده‌اند و این گزاره‌های مستند، دلایلی آشکار برای اثبات این حقیقت است که جمهوری اسلامی ایران بر همکاری خود با آژانس در چارچوب موافقت‌نامه جامع پادمان پایبند است و بر این موضوع تاکید دارد که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مسائل طرح‌ شده را فارغ از انگیزه‌های سیاسی و رعایت اصل بی‌طرفی مورد سنجش قرار داده و مانع ضربه به حیثیت حقوقی این نهاد بین‌المللی شود؛ زیرا مشاهدات موجود حکایت از این دارد که برخورد آژانس با ایران یک‌برخورد سیاسی است، مبنای فنی ندارد و غالبا درصدد است تا با بهانه‌تراشی ابزاری را برای اعمال فشار و توقف فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران دست و پا کرده و اقدامات موردنظر در این عرصه را به تعویق بیندازد.

پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل

نگاهی به اقدامات ضد ایرانی غربی‌ها علیه فعالیت هسته‌ای کشورمان و ارزیابی گزارش مغرضانه آنها محدود به نشست اخیر نبوده و مسبوق به سابقه است از همین رو بررسی عملکرد آنها در دوره‌های مختلف می‌تواند به درک شرایط پیش رو کمک کند.

طرح موضوع پادمانی و دامن زدن به آن، نخستین بار از سوی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی مطرح و در مراحل بعدی از سوی مذاکره‌کنندگان غربی پیگیری و به مرور به رسانه‌ها کشیده شد تا به این ترتیب  زمینه لازم برای بهره‌گیری از رسانه‌ها جهت اعمال فشار به هیات ایرانی و نامشروع جلوه دادن خواسته‌های بحق تهران در دستور کار قرار گیرد.

تاریخچه شکل‌گیری این پرونده نشان می‌دهند که پرداختن به مسائل پادمانی، بخشی از پروژه مشترک رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ بود تا در ذیل آن فشار حداکثری از سوی آمریکا و تروئیکای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته و در گام بعدی به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کشیده شود.

تحرکی که ردپای آن در صدور قطعنامه‌های ضدایرانی دیگر آژانس قابل مشاهده بود با اینکه طرف‌های غربی با اتخاذ مواضع دو گانه ادعا می‌کنند که موضوعات باقیمانده پادمانی، ارتباطی به برجام ندارد و سیاسی نیست، اما اقدامات عملیاتی آنها، حکایت از این دارد که ماهیت این پرونده اساسا سیاسی است به‌ویژه که طرف‌های غربی هیچ اراده‌ای مبنی بر حفظ برجام از خود نشان نمی‌دهند و فقط در موارد مورد نیاز همچون موعد انتخابات به آن رجوع می‌کنند.

در حالی که فلسفه توافق برجام بر مبنای حل مسائل موجود و رفع ادعا‌های کذب طرف‌های غربی درخصوص فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان بود و اگر قرار به شکل‌گیری یک توافق بدون حل و فصل مهم‌ترین چالش آن، یعنی پرونده «PMD» باشد، طرح ادعا‌های مجدد از طرف غرب همچنان محتمل است، فرآیندی که سال‌هاست شاهد آن هستیم به نحوی که باوجود همکاری داوطلبانه کشورمان در حوزه‌های گوناگون، اما رویه آژانس هیچ تغییری نکرده و به دلایل سیاسی همچنان گوش به فرمان طرف‌های غربی و مانع بسته شدن این پرونده است.

سند بدعهدی آمریکا

پس از توزیع پیش‌نویس قطعنامه ضدایرانی اروپایی‌ها در شورای حکام، آمریکا همچون گذشته، ادعا‌های گمراه‌کننده‌ای را در این زمینه آغاز کرده و با فرافکنی می‌خواست سهم تعلل خود در این فرآیند را کمرنگ جلوه دهد، در حالی‌که تمام این مباحث ریشه در خروج آمریکا از این توافق و بی‌توجهی دولت‌های اروپایی به مفاد برجامی دارد؛ گروه ۱+۵ سرانجام تیرماه ۱۳۹۴ پس از ماه‌ها مذاکره فشرده، موفق به دستیابی به توافق جامع و نهایی بر سر آینده برنامه هسته‌ای ایران شدند و مقرر شد حوزه هسته‌ای کشورمان با محدودیت‌های گسترده‌ای مواجه، اما در مقابل ایران از منافع اقتصادی گسترده‌ای بهره‌مند شوند، اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند.

موضوعی که مکرراً از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح بود، ایشان چند ماه بعد و در فروردین ۱۳۹۵ به عدم انتفاع ایران از «برجام» اشاره داشتند و تصریح کردند: «در همین توافقی هم که ما با آمریکایی‌ها در قضیه ۱+۵ و مسأله هسته‌ای کردیم، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید می‌کردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجه محترم ما، روی کاغذ کار‌هایی را انجام دادند، اما از راه‌های انحرافی متعدد، جلوی تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.»

تا اینکه دولت ترامپ با انتقاد‌های زیاد علیه برجام روی کار آمد و در نهایت اردیبهشت ۱۳۹۷ خبر خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد؛ پیش‌بینی که طبق روال محقق شد، اما آمریکایی‌ها باز هم از برجام استفاده سیاسی کردند و موضوع بازگشت به برجام، به‌عنوان برگ برنده بایدن در مقابل ترامپ مطرح شد و به بهره‌برداری رسید، اما جو بایدن نیز همانند اسلافش به تعهدات خود پایبند نبود و هیچ اقدام سازنده‌ای را برای بازگشت به برجام انجام نداد تا اینکه اخباری مبنی بر مخالفت آمریکا با قطعنامه کشور‌های اروپایی علیه برنامه هسته‌ای ایران مطرح و این‌گونه اعلام شد که رئیس‌جمهور آمریکا برای کنترل تنش‌ها و همچنین پیش بودن رقابت‌های انتخاباتی درصدد است تا تروئیکای اروپایی را متقاعد به عدم صدور قطعنامه علیه ایران کند، ادعایی که از سوی «متیو میلر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا رد شد و وی در تشریح موضع واشنگتن درباره ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای ضدایرانی از سوی تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت: «قصد ندارم اقداماتی را که ممکن است در شورای حکام انجام بدهیم، از پیش بیان کنم.

فقط می‌گویم ما در گذشته، در شورای حکام اقدامات قابل‌توجهی انجام داده‌ایم. آماده هستیم که در آینده نیز دوباره آن را تکرار کنیم و به مذاکره با شرکای‌ خود از جمله تروئیکای اروپایی درباره اینکه دقیقا به چه شکلی خواهند بود، ادامه می‌دهیم. اگر قطعنامه‌ای در کار باشد، شاهد موضع آمریکا خواهید بود، اما فکر می‌‎کنم نباید انتظار داشته باشید که عملکردمان ناهماهنگ با شرکای‌مان در تروئیکای اروپایی باشد. اتحادمان با آنها برای‌مان مغتنم بوده و انتظار من این است که ادامه یابد.»

حمایت مریم رجوی از قطعنامه ضدایرانی

مثل همیشه رد پای منافقان در اقدامات ضدایرانی قابل ردیابی بوده و مریم رجوی یکی از چهره‌هایی به شمار می‌آید که هم‌صدا با دولت‌های غربی، خواستار تشدید تحریم‌ها علیه ملت ایران است؛ وی ضمن هم‌صدایی با رهبران اروپا و آمریکا پا را از این هم فراتر گذاشته و در تکمیل اقدامات ضد میهنی خویش به استقبال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت رفته و گفته است: «نگذارید دیر شود و جمهوری اسلامی ایران از شورای حکام و شورای امنیت بگریزد.»

همراهی چین و روسیه با بیانیه ایرانی

تحولات نظام بین‌الملل و استقامت ایران بر اهداف کوتاه و بلندمدت هسته‌ای حکایت از این دارد که صدور چنین قطعنامه‌هایی نمی‌تواند عزم جزم ملت ایران برای دستیابی به حقوق هسته‌ای را به تأخیر بیاندازد، اما جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه در مسیر تعامل و گفت‌وگو قرار دارد و این مهم را در بیانیه‌ای که صادر کرده، متذکر شده است «ما از هیچ تلاشی برای بازگرداندن برجام دریغ نکردیم»

موضوعی که از سوی دولت‌های چین و روسیه نیز مورد تأکید قرار گرفته است، اما ملاحظات سیاسی هر بار یک استراتژی را پیش روی دولت‌ها قرار می‌دهد و مشخص نمی‌کند که جمهوری اسلامی ایران تا کی با تقابل‌های موجود تمایل به تداوم تعاملات دارد و شاید در آینده راهبرد دیگری را اتخاذ کند؛ کمااین‌که برخی گزاره‌ها حکایت از این دارد که بیانیه ضدایرانی اروپایی‌ها انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری را نیز نشانه رفته است و می‌خواهد با هراس‌افکنی و شرطی‌سازی بر اراده مردمی اثر گذاشته، زمینه حضور افراد متمایل به غرب را مهیا کند. اقدامی که به نظر می‌رسد با تشییع با شکوه شهدای خدمت و حمایت از سیاست‌های رئیس‌جمهور شهید مردود است.

منبع: جام جم

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شرارت‌ غرب؛ پاسخ‌ ایران بیشتر بخوانید »

سردار حسنی آهنگر

شکست کشورهای غربی در مقابله با عملیات «وعده صادق»


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار «محمدرضا حسنی آهنگر» فرمانده دانشگاه جامع امام حسین (ع) صبح امروز (دوشنبه) در همایش بزرگداشت مقام استاد ضمن تبریک دهه کرامت اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، سبکی را ارائه کرده بودند که باید آن را ملاک قرار دهیم.

سردار حسنی آهنگر ادامه داد: در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از گذشته، حال و آینده سخن گفته و تأکید شده که در آینده چه اقداماتی را باید انجام بدهیم.

فرمانده دانشگاه جامع امام حسین (ع) افزود: رهبر انقلاب اسلامی ابعاد یک دانشگاه تراز انقلاب را  بیان کرده‌اند و ما طبق آن ابعاد، آینده دانشگاه را تبیین کرده‌ایم؛ هدف ما این است که دانشگاه و استحکامات آن را قوی کنیم تا بتواند در تمامی عرصه‌ها ثمربخش باشد.

وی با بیان ما به دنبال ایجاد و تحقق الگوی دانشگاه تراز انقلاب اسلامی هستیم، گفت: اگر ما در جهان الگو می‌شویم، باید مکاتب و الگو‌های اصلی خود را داشته باشیم.

سردار حسنی آهنگر اضافه کرد: در نهایت به دنبال بازدید رئیس جمهور از دانشگاه امام حسین (ع)، وی پیامی را برای دانشگاه صادر کرد که روز گذشته به دست‌مان رسید.

فرمانده دانشگاه جامع امام حسین (ع) تأکید کرد: باید در دانشگاه به مرحله بلوغ و مرجعیت برسیم و به گفته رهبر انقلاب اسلامی ما به قله نزدیک هستیم؛ لذا دانشگاه برنامه‌های خود را با توجه به بیانات رهبری، برنامه‌ریزی کرده است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، عملیات وعده صادق را نقطه عطف تاریخی و بزرگ‌ترین پیشران برای آینده دانست و گفت: این عملیات کلاس ایران را به سطح بین‌المللی رسانده است.

سردار حسنی آهنگر خاطرنشان کرد: در جریان عملیات وعده صادق، تمامی غربی‌ها پای کار دفاع از رژیم صهیونیستی بودند، اما دیدیم که چطور در برابر قدرت جمهوری اسلامی شکست خوردند.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست کشورهای غربی در مقابله با عملیات «وعده صادق» بیشتر بخوانید »

ناتوی فرهنگی در مسیر پایان

ناتوی فرهنگی در مسیر پایان


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: خیزش سراسری دانشجویان ضدصهیونیستی در دانشگاه‌های آمریکا و گسترش آن در دانشگاه‌های غربی، علاوه بر اینکه ریاکاری و نفاق آمریکایی‌ها را در اهتمام به آزادی بیان برملاء ساخت، می‌تواند زمینه را برای شکست ناتوی فرهنگی که آمریکایی‌ها در کنار ناتوی نظامی آن را پیگیری می‌کردند، فراهم سازد. 

برای شفاف شدن این موضوع به یک طرح قدیمی که توسط آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد، می‌پردازیم. «جورج مارشال» رئیس ستاد ارتش ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم و وزیر امورخارجه دولت «هری ترومن» آمریکا، در ژوئیه ۱۹۴۷ طرحی تحت عنوان «طرح مارشال» را مطرح و ادعا کرد که هدف از این طرح مقابله با بحران به‌جا مانده از جنگ جهانی دوم در راستای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی اروپا است. 

هرچند در جریان اجرای این طرح، کمک‌‏های مالی و اقتصادی بلاعوض آمریکا به حکومت‌‏های نیازمند سرازیر می‌‏شد، لیکن عملاً گامی در جهت استثمار کشور‌ها و انقیاد دولت‏‌ها از طریق ایجاد وابستگی‌‏های اقتصادی و سپس سیاسی بود.

جورج مارشال مدعی بود که اگر کشور‌های اروپایى مبادرت به ایجاد یک برنامه بازسازی اقتصادی کنند، ایالات متحده در اجرای این برنامه، کمک مالی در اختیار آنها قرار خواهد داد. این سخنان که در حقیقتْ ارائه دیدگاه‏‌های اقتصادی دولت آمریکا نسبت به قاره اروپا محسوب می‏‌شد، با استقبال دولت‏های جنگ زده و خسارت دیده اروپایى مواجه شد؛ اما کسی از تبعات آن با خبر نبود. 

اما چرا جورج مارشال شروع این طرح را از دانشگاه هاروارد شروع کرد؟ این مساله نیاز به تامل دارد. «فرانسیس استونر ساندرز» در کتاب «جنگ سرد فرهنگی» به سوال مذکور اینگونه جواب می‌دهد: «قطعا اینکه جورج مارشال این مأموریت تاریخی را از دانشگاه هاروارد شروع کرد، تصادفی نبود. این اقدام نمادین نشان دهنده این است که آمریکایی‌ها برای دانشگاه‌ها اهمیت زیادی قائل هستند و بر این باور هستند که دانشگاه‌ها بخشی از زرادخانه‌هایی هستند که آمریکا برای تقویت پروژه هژمونی جهانی خود روی آن کار می‌کند.»

بر همین اساس است که نخبگان حاکم در واشنگتن به‌شدت نگران هرگونه حرکتی خارج از قاعده معمول در دانشگاه‌ها هستند؛ لذا خیزش سراسری دانشجویان ضد صهیونیستی در دانشگاه‌های آمریکا نیز در همین راستا تعریف می‌شود؛ خیزش‌هایی که سرمایه‌گذاری تاریخی واشنگتن را به شدت تهدید می‌کند. 

اینکه دانشجویان آمریکایی در دانشگاه‌های این کشور، شجاعانه شعار حمایت از فلسطین سر می‌دهند و بدون واهمه جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه را محکوم می‌کنند، علاوه بر اینکه یک نوع احساس خطر برای آمریکایی‌ها در راستای پیشبرد راهبرد‌های طراحی شده خود در سطح جهان ایجاد می‌کند، ضربه‌ای محکم بر تلاش آمریکایی‌ها و غربی‌ها بعد از عملیات «طوفان‌الاقصی» است که سعی می‌کردند، مقاومت اسلامی بویژه جنبش حماس را نزد افکار عمومی منفور کنند، اما سحر به خود ساحر بازگشته است و در واقع این رژیم صهیونیستی است که روز به روز در چشم جهانیان منفورتر می‌شود. 

اما چرا آمریکایی‌ها از گسترش تظاهرات دانشجویی هراسان و به‌شدت دنبال مهار این جنبش‌ها هستند؟ درست است که یکی از جنبه‌های مهم تظاهرات‌هایی که در حمایت از ملت فلسطین در دانشگاه‌ها برگزار می‌شود، مشارکت آمریکایی‌ها و حتی یهودی‌ها است، اما از نظر نخبگان حاکم در واشنگتن شکسته شدن سد ترس در میان دانشجویان غیرآمریکایی نیز کم خطر نیست. 

دلیل آن هم این است که طرح آمریکایی که از آن نام بردیم، فقط مختص دانشجویان آمریکایی و اروپایی نیست، بلکه مجریان این طرح برای دانشجویان غیرآمریکایی نیز اهمیت زیادی قائل هستند؛ چون آنها را شرکای اصلی آمریکایی‌ها در تقویت ارزش‌ها و خدمت به سیاست‌های آنها تلقی می‌کنند و معتقدند که همین دانشجویان در آینده پست‌های کلیدی را در کشورهایشان به عهده خواهند گرفت. در واقع هدف آمریکایی‌ها از این طرح ایجاد «ناتوی فرهنگی» به موازات «ناتوی نظامی» است. 

اما این روز‌ها مشاهده می‌کنیم که دانشجویان در دانشگاه‌های آمریکایی قواعد بازی آمریکایی‌ها را به هم زده‌اند و برخلاف خواست آنها گام برمی‌دراند؛ چون بر اساس باور آمریکایی‌ها بازی مجموعه‌ای از قوانین نانوشته‌ای است که باید در دانشگاه‌ها رعایت شود تا دانشجو یا استاد بتواند به اهداف خود برسد و مجازات بی‌اعتنایی به این قوانین نیز سنگین است؛ لذا به نظر می‌رسد دانشجویانی که این روز‌ها در دانشگاه‌های آمریکایی و غربی برای فلسطین قیام می‌کنند، در پایان دادن به این بازی از طریق شورش علیه قوانین و سازندگان و مدیران آن سهیم هستند. پس دلیل اینکه چرا سران آمریکایی به شلیک گلوله‌های واقعی به سمت دانشجویان ضد صهیونیستی متوسل می‌شوند، واضح است و میزان خطری که تصمیم‌گیران آمریکایی در دانشگاه‌ها آنرا احساس می‌کنند، قابل درک است. 

پس نتیجه می‌گیریم که تظاهرات مسالمت‌آمیز دانشجویان حامی فلسطین که در برجسته‌ترین دانشگا‌های آمریکایی در حال گسترش است، می‌تواند به‌طور مؤثر در یافتن مسیر جایگزین با آنچه که از تابستان ۱۹۴۷ در دانشگاه هاروارد، توسط سران آمریکایی بر سایر دانشگاه‌ها غالب شده، کمک کند و مانع از تلاش‌های آمریکایی‌ها برای تعمیم تجربه «پسران شیکاگو» در سراسر جهان شود و مهم‌تر از همه، این تجمعات که نوعی تابوشکنی است، می‌تواند ریاکاری و فریب ایالات متحده آمریکا را بیشتر در جهان برملاء سازد و به شکست ناتوی فرهنگی آنها که در کنار ناتوی نظامی پیش می‌برند کمک شایانی بکند. 

انتهای پیام/ ۴۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناتوی فرهنگی در مسیر پایان بیشتر بخوانید »