غلامرضا بنی‌اسدی

پیروزی بدون خون‌ریزی!

پیروزی بدون خون‌ریزی!


گروه استان‌های دفاع‌پرس‌- «غلامرضا بنی‌اسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ یادمان هست روز‌های آغاز جنگ تحمیلی عراق را. همان جنگی که با تبدیل آن به دفاع مقدس، از قدسیت خاک ایران و اندیشه متعالی انقلاب دفاع کردیم. 

هر روز و هر رفتارمان کلمه‌ای بود که کتاب سرفرازی را کامل می‌کرد. اما به یاد داریم که وقتی صدای هواپیما‌های متجاوز عراقی بر آسمان شهر‌های ایران می‌پیچید، پدافند غیرعامل هنوز در مفهومی بسیار ابتدایی خلاصه می‌شد: خاموشی شب‌ها، پوشاندن شیشه‌ها، و پناه گرفتن در زیرزمین‌ها. 

امروز، پس از گذشت چهل و پنج سال، سکوت ناگهانی شبکه‌های بانکی یا اختلال در سامانه‌های هشداری شهرها، نشان‌دهنده آغازی دیگر هست: آغاز جنگی که دیگر بوی باروت نمی‌دهد، اما اثرش می‌تواند ویرانگرتر باشد. 

جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، با مشارکت رسمی آمریکا، نقطه عطفی در تحولات میدان نبرد محسوب می‌شود. آنچه در این تقابل نمایان شد، صرفاً تبادل آتش موشکی یا درگیری و حتی مستقیم نبود؛ بلکه میدان جدیدی از نبرد به نمایش درآمد که از خاکریز‌های سنتی فراتر رفته و به عمق سایبر، مدار‌ها و افکار نفوذ کرده هست. عملا ما در میدانی تازه مورد هجوم قرار گرفته‌ایم که با آن جبهه پیشین تفاوت فراوان دارد. با این همه اگر به این مفاهمه برسیم که دفاع مقدس؛ تجربه‌ای کهنه و تاریخ مصرف گذشته نیست بلکه چراغ راه امروز و فرداست، می‌توانیم از این میراث گرانسنگ استفاده کنیم. با تامل می‌شود دریافت که جنگ ۸ ساله با همه تلخی‌هایش، برای ایران به مدرسه‌ای راهبردی بدل شد. درس‌ها آموخت که امروز هم می‌تواند رسم سرفرازی ما باشد.

ما در جنگ فهمیدیم که دفاع باید مردم‌پایه باشد. با مردم جنگ در شرایط نابرابری مطلق را به تجربه‌ای سازنده تبدیل کردیم. ایمان و اعتقاد به عدالت دفاعی را از پندار به باور آوردیم. نوآوری‌های میدانی در شرایط تحریم و محدودیت تسلیحاتی را تجربه روزآمد نمودیم و… اینها عواملی بودند که ساختار دفاعی ایران را به‌طور پایدار شکل دادند. اما پرسش اینجاست: آیا این تجربه سنتی، می‌تواند در عصر جنگ‌های سایبری، پهپادی، و نبرد‌های ترکیبی هنوز هم الهام‌بخش باشد؟ پاسخ، هم بله هست و هم نه. مثبت و بله می‌شود اگر به شناختی تمام ساحتی از آن حماسه برسیم و ادراک ما از جنگ امروز بر اساس واقعیت‌های معرفتی شکل بگیرد نه در دایره جنگ رسانه‌ای دشمن. جواب منفی خواهد بود اگر فهم ما از امروز تحت تاثیر مهندسی فکری بیگانگان شکل بگیرد. آن وقت نه تنها اداراک امروزی ما معلول زاده خواهد شد که شناخت ما از گذشته هم، چون واقعیتی در غبار فراموشی رابطه ما را با ریشه‌هامان قطع خواهد کرد. 

ما باید هم نبرد را در درازنای زمان بخوانیم و هم تحولات میدانی را دقیق بفهمیم. این درست که شکل میدان نبرد تفاوت اساسی کرده هست. خاکریز و مونیتور هیچ شباهتی به هم ندارند، اما «جنگ» تعریف یگانه خود در همه ادوار را حفظ کرده هست. در همه نبردها، شکستن حریف هدف و رسیدن به پیروزی هدف هست. 

دیروز تانک‌ها از خاکریز‌ها می‌گذشتند و امروز با هزینه خودمان، خانه و ذهن و ضمیر ما را می‌خواهند فتح کنند. شکل عوض شده، اما هدف یکی هست. همین اقتضا می‌کند تا ما هم با درس گرفتن از گذشته، امروز و آینده‌مان را نظمی شایسته بدهیم. ما هم فناوری را به خدمت دفاع درآوریم و با شبکه‌سازی هوشمند، در برابرشان بایستیم. 

جنگ ترکیبی امروز، دفاعی مرکب و چند وجهی می‌طلبد. ما می‌توانیم با فعال‌سازی ظرفیت‌های ملی و انقلابی خود، بار دیگر پای دشمن را از وطن‌مان ببریم و پیروز شویم. ما زمین خود را با قدرت پس گرفتیم. باید امروز ذهن مردمان خود را پس بگیریم. موفقیت در این زمینه نامش پیروزی هست حتی اگر یک سرباز دشمن را هم نکشیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیروزی بدون خون‌ریزی!

پیروزی بدون خون‌ریزی! بیشتر بخوانید »

خبرنگار به مثابه شهید میدان روشنگری 

خبرنگار به مثابه شهید میدان روشنگری 


گروه استان‌های دفاع‌پرس- «غلامرضا بنی‌اسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ امروز با دیروز متفاوت هست. نقش‌ها هم باید متفاوت بازتعریف شود. با این نگاه، نقش خبرنگار، امروز دیگر فقط روایتگر بودن نیست. دیگر نمی‌شود صرفاً به بازتاب رویداد‌ها بسنده کرد. در جامعه‌ای که هر لحظه، تکه‌ای از واقعیت زیر خروار‌ها غبار جعل و تحریف دفن می‌شود، خبرنگار باید مجاهدانه، قلم را چراغ کند و به دل تاریکی بزند. رسالت او روایتِ درستِ واقعیت هست؛ نه آن‌طور که این گروه و آن جناح می‌پسندند، نه آنگونه که عوام خوششان می‌آید، بلکه آن‌گونه که حقیقت هست. ایرانِ ما، ایرانِ عزیز ما، امروز در پیچی تاریخی ایستاده هست. سخت و پر هزینه هم ایستاده هست.

زخم جنگ ۱۲ روزه هنوز تازه هست. بوی دود هنوز در جان کوچه‌ها مانده. نگاه کودکان هنوز پر از پرسش‌هایی بی‌پاسخ هست. زن و مرد جامعه هم با علامت سئوال به فردا نگاه می‌کنند. ما باید این پیچ را با موفقیت پشت سر بگذاریم. عبور موفق از این پیچ ما را به ساحت رستگاری می‌رساند. 

در همین گذر هم باید حماسه دفاع مقدس ۱۲ روزه را خط به خط بخوانیم. شهدایش را دلیل راه و هدایتگر بدانیم. نگذاریم متجاوزان در ذهن مردم «جانی» را «ناجی» جا بزنند. جای «شهید» باید چنان حریم بانی شود که هیچ کس در شناخت «جلاد» جز به یقین و نفرت کلمه‌ای بر زبان نیاورد. این را ما خبرنگاران، چون تکلیفی دینی و ملی بر شانه داریم. جنگ را نظامیان در میدان انجام می‌دهند، اما روایت جنگ با ماست. غفلت کنیم، غافلگیرمان می‌کنند.

ذهن‌ها را اگر – خدای نکرده- تصرف کنند، زمین را هم از زیر پای ما خواهند کشید. نباید بگذاریم فاجعه‌ای چنین اتفاق افتد. نباید دشمن میدان پیدا کند بین مردم، بین ملیت و اسلامیت غیریت‌سازی کند. این پیش‌درآمد تجزیه ایران هست. باید غیرت بورزیم بر یگانگی ایران و اسلام. باید در میدان بمانیم. نه فقط در ساحت روایت جنگ که در حوزه روایت زندگی. زندگی تمام ساحتی از اجتماع و فرهنگ و اقتصاد تا سیاست و امنیت. 

در سپهری چنین گسترده نیز روزنامه‌نگاری متعهد، فقط گزارش نمی‌دهد؛ نقد می‌کند. اما نه نقد کینه‌توزانه، که نقدِ دلسوزانه. خبرنگار، اگر تازیانه نقد را به‌دست می‌گیرد، باید دلش از مهرپدری و مادرانه لبریز باشد. نه تخریب‌گر باشد، نه بی‌تفاوت و تسلیم خواست دیگران. نه زبان‌بسته بماند، نه بی‌پروا و بی‌سند حرف ببافد.

باید بتواند «نه» بگوید، بی‌آنکه در مرز نفرت بایستد. باید حقیقت را بگوید، بی‌آنکه امید را بسوزاند. باید مثل یک مجاهد، جهدش را حرفه‌ای و علمی انجام دهد. بداند و و مسئولان هم بدانند و راه را باز کنند برای او چه در روزگارِ ما، اگر خبرنگار حقیقت را نگوید، اگر از بیان واقعیت‌ها سر باز زند، اگر از ترس یا مصلحت، صدا را در گلو خفه کند، جامعه در تاریکی باقی خواهد ماند. اما اگر صادقانه، روشن، بی‌لکنت و بی‌لکّه، آن‌چه هست را روایت کند، آن‌وقت می‌شود به آینده‌ای بهتر اندیشید. حتی اگر تلخ باشد، گفتنِ حقیقت، آغاز درمان هست. 

ما، در این خاک زخم‌خورده، اما زنده، بیش از هر وقت، نیاز به خبرنگارانی داریم که قلم‌شان نه شمشیر که مشعل هست؛ که دل‌شان با مردم هست، و چشم‌شان به افق. خبرنگارانی که در راه حقیقت، هم ایستادگی کنند، هم انصاف بورزند. هم فریاد بزنند، هم گوش بدهند. به رسانه نگارانی که شهادت را فهم کنند و مثل شهید در انجام تکلیف ملی، انقلابی و دینی خود اهتمام داشته باشند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خبرنگار به مثابه شهید میدان روشنگری 

خبرنگار به مثابه شهید میدان روشنگری  بیشتر بخوانید »

حفاظت از اتحاد ملی، مأموریت اهل قلم و کلام

حفاظت از اتحاد ملی، مأموریت اهل قلم و کلام


گروه استان‌های دفاع‌پرس- «غلامرضا بنی‌اسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ زمان اتحاد هست. کمربند‌ها را باید محکم بست و دست‌های همدیگر را باید محکم‌تر از پیش، فشرد. نه با تردید و نه با سردی که به گرمی. باطل‌السحر همه توطئه‌های دشمنان وطن، همین هست. رهبر انقلاب نیز در سخنرانی اخیر خویش، سخن گفتن و کنار هم ایستادن افراد با وزن مذهبی کاملا متفاوت و جهت‌گیری‌های سیاسی گوناگون و حتی متضاد را باعث ایجاد اتحاد عظیم ملی خواندند و با تأکید بر ضرورت حفظ این وحدت بزرگ، گفتند: «همگان اعم از روزنامه‌نگار، قاضی، مسئول دولتی، روحانی و امام‌جمعه موظف به صیانت و حفاظت از اتحاد ملی هستند.»

این یک مأموریت مهم هست برای ما روزنامه‌نگار‌ها و البته برای مسئولان و به ویژه خطبای محترم جمعه که از این اتحاد ملی به معنای واقعی کلمه حراست کنیم. این دقیقا مرزبانی از انقلاب و ایران هست. دقیق‌تر هم می‌توان گفت حفاظت از امانت اسلام هست. همان که در کلام حضرت امام خمینی (ره) نیز چنین بدان تصریح شده هست؛ «.. و شما همه می‌دانید اگر – خدای نخواسته – در ایران، اسلام شکست بخورد شکست اسلام تا قرن‌ها بعد جبران نخواهد شد.» پس هرکس دل به اسلام و انقلاب دارد و هرکس یک‌پارچگی و عظمت ایران را می‌طلبد باید در مدار وحدت، درخشان‌ترین نقش خویش را ایفا کند. 

بخوانیم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز، وجود اختلاف سلیقه سیاسی و وزن متفاوت مذهبی را منافی کنار هم ایستادن برای دفاع از حقیقتی مشترک به نام دفاع از ایران عزیز و نظام اسلامی ندانستند و در بیان الزامات حفظ اتحاد ملی تأکید کردند که «تبیین و رفع مغالطات لازم هست، اما به میان کشیدن ایراد‌های غیر لازم و بحث درباره آنها و جنجال بر روی مسائل کوچک مضرّ هست و حتی ابطال مغالطه باید به بهترین شکل انجام شود که مشکلی برای کشور ایجاد نشود.» 

باید خویشتن‌داری را افزایش دهیم و افزایش دهند آنها که تریبونی دارند و زبانی که اگر توجه نکنند می‌تواند باعث خراش در چهره وحدت شود. باید به جد، مراقبت شود از زبان‌ها و قلم‌ها. آنها که قصد خیر و نیت قربه‌الی ا… دارند هم حواسشان به این فرموده رهبر انقلاب باشد که «نباید اختلاف‌نظر‌های موجود و این جناح و آن جناح کردن را که کاری مضرّ هست، غلیظ کرد.» امروز زمانی هست که شور و هیجان‌ها هم باید در مدار عقلانیت تدبیر و به قوه پیشران اتحاد تبدیل شود. بدانیم که در زمانه‌ای که دشمن، فراتر از کلام، نوع نفس کشیدن ما را هم رصد می‌کند، به تصریح حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «بی‌صبری و پا به زمین کوبیدن و اعتراض به اینکه چرا فلان کار انجام نشد، مضرّ هست.»

از این ضرر کلان حتما باید با تأمل و تدبیر جلوگیری کرد. بدانیم ما روزنامه‌نگار‌ها و خطبا و مسئولان و قضات و به مردم هم بگوییم که در کشور ما همه چیز با تدبیر کلان نظام همراه هست. مؤلفه‌های قدرت ملی به جد در حال تولید اقتدارند. هم‌راستایی و ایفای نقش در سپهر تعریف شده در حال انجام هست. بدگفته‌ها و تندگفته‌ها را نباید جدی گرفت. اصلا نباید شنید. شاید نفر آخری که می‌گوید برای ما موجه باشد، اما معلوم نیست کسی که برای او ذهنیت‌سازی کرده باشد وجاهت لازم را داشته باشد.

همان‌طور که علما در حدیث‌شناسی به دقت تأمل می‌کنند در خبرشناسی و خبرخوانی امروز هم باید صددرصد تأمل شود تا زبان و قلم ما تحریرگر چیزی نباشد که خلاف منافع کشور هست. در امور نظامی و دیپلماسی با اطلاع باید سخن گفت و آن هم با لحن قابل قبول چراکه به گفته رهبر انقلاب «گاهی برخی اظهارات و اعتراض‌هایی که در رسانه‌ها منعکس می‌شود، ناشی از بی‌اطلاعی هست.» آگاهان امور می‌دانند که فعالیت همه چیز برمدار تدبیر هست. ان‌شاءالله با لطف الهی و وحدت ملی سرفرازی در پیش هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حفاظت از اتحاد ملی، مأموریت اهل قلم و کلام

حفاظت از اتحاد ملی، مأموریت اهل قلم و کلام بیشتر بخوانید »

جنگ هنوز تمام نشده است؛ پای کار ایران بمانیم!

جنگ هنوز تمام نشده است؛ پای کار ایران بمانیم!


گروه استان‌های دفاع‌پرس- «غلامرضا بنی‌اسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ جنگ هنوز تمام نشده هست. نقطه نگذاریم برای پایان همدلی. هرگونه‌ای که ادامه جنگ داشته باشیم همدلی را به‌عنوان استراتژیک‌ترین پشتوانه باید در حد اعلا تعریف کنیم و آن را تمام ساحتی در اختیار داشته باشیم. آنچه در جنگ دوازده‌روزه، دشمن‌شکنی کرد، همین همدلی ملی و همراهی ملت بود.

خشاب اراده ملی بود که خشاب‌های همواره پُر شده به اراده و توان شیطانی گنبد آهنین دشمن را درهم کوبید. آنچه می‌تواند کوه‌ها را از سر راه جا‌به‌جا کند همدلی و اراده و همت ملی هست. هرچه این مهم را به تعلل دچار کند، علت خواهد شد برای موفقیت دشمن. فرقی نمی‌کند با چه نیتی به دشمن کوچه بدهیم. او می‌آید و همه را درهم می‌کوبد. اتفاقا آنان که کوچه باز کرده‌اند خود اولین قربانیان خواهند بود. 

سر عقل بیاییم و رقابت‌ها را به احترام ایران نقطه پایان بگذاریم. «ای ایران» بخوانیم در اپرایی که ۹۰ میلیون حنجره، هم‌آوا و هم‌آواز می‌شوند. «ایران‌ای سرای امید» را هم‌نوا تکرار کنیم تا ناامید شود دشمن. این حُکمِ حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب هست. هرکس می‌خواهد خود را در دایره ولایت بداند باید پیش‌قدم شود برای این هم‌آوایی. 
کسی که خارج از این دستگاه بنوازد، در ارکستر دشمن قرار خواهد گرفت که نتیجه تلاش او در سبد صهیون واقع خواهد شد.

ما به همدلی و همراهی نیاز داریم. این واجب ملی- سیاسی- امنیتی را باید به پشتوانه کلام و تدبیر مرجعیت، شرعی هم خواند. قرائتی چنین روزگار را چنان تحریر خواهد کرد که پیغام‌آور موفقیت ما باشد. 

الحمدالله این یکپارچگی در کلامِ سران قوا به خوبی نمایان هست. آنچه رئیس مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگوی خبری با تلویزیون بیان داشت، همان خط عملی دولت نیز هست. دکتر قالیباف به صراحت تأکید کرد که دیپلماسی یک روش برای مبارزه هست، مثل موشک که برای مبارزه هست. این یعنی ما در میدانِ جهاد، تمام ساحتی حاضر می‌شویم. هیچ ظرفیتی را فرو نمی‌گذاریم تا فردا به حسرت استفاده نکردن از آن ذمه‌مان زیر دین ملت و کشور باشد. 

همه توانمان را در همه حوزه‌ها باید فعال کنیم تا دشمن نتواند برای خود برگ برنده‌ای بیابد. مبارزی موفق هست که حتی از نوع نگاه و خم ابرو و اخم چهره خود هم در مبارزه کم نگذارد. برای نیل به پیروزی، هم باید به کنش‌های دشمن واکنشی درخور نشان داد و هم با کنشگری هوشمندانه، بازی دشمن را برهم زد. 

این هم می‌طلبد که همه با هم باشیم برای وطن حتی اگر در نظر اختلاف داشته باشیم. وقتی تدبیر کلان ملی بر هر امری قرار گرفت، همه باید پای کار باشیم. خودزنی و انتحار یا ترور همسنگر، فقط سربازی برای دشمن هست حتی اگر با قصد قربت انجام شود. در سپهر هدایت‌های رهبر حکیم انقلاب، به مسئولان سیاسی و نظامی‌مان اعتماد می‌کنیم. راه امید به فردای موفقیت از کوچه اعتماد امروز می‌گذرد. اهل نماز، نگاهشان به قبله هست. 

اهل راز هم باید قبله‌نمایشان تدبیر‌های مقام منیع ولایت باشد که توسط کارگزاران در قوه‌های مختلف به اجرا در می‌آید. باید پرهیز کرد از تندگویی، از گرفتار شدن به خودکارشناس پنداری، همان‌طور که سربازی نرفته‌ها را باید از تحلیل‌های نظامی پرهیز داد، الفبا نخوانده‌های سیاست را هم باید گفت که نخوانده رمز و راز این دنیا، پندار خود را حق مطلق نپندارند.

 هرکداممان باید درجای خود باشیم. همه برای وطن در سپهر هدایت رهبر انقلاب. هرجای دیگر اگر کسی بود بدانید از ما نیست، سرباز دشمن هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

جنگ هنوز تمام نشده است؛ پای کار ایران بمانیم!

جنگ هنوز تمام نشده است؛ پای کار ایران بمانیم! بیشتر بخوانید »

بازی را باختی داور

بازی را باختی داور


گروه استان‌های دفاع‌پرس‌- «غلامرضا بنی‌اسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ باختی آقای فغانی، بد هم باختی. پاری‌سن ژرمن بازی را باخت، اما تو هویتت را باختی. او شاید در دوره‌ای دیگر بتواند با شکست همین چلسی دوباره قهرمان بشود، اما تو هیچ وقت قهرمان نمی‌شوی. تو یک بازنده ابدی هستی. دستی که به ترامپ خون‌ریز دادی را هیچ دریایی پاک نمی‌کند.

سری که پایین آوردی تا مدال به گردنت بیندازد هیچ وقت فراز نخواهد شد. نمی‌دانم وقتی با او دست دادی، وقتی در برابرش سرت را فرود آوردی تا مدال بگیری، یاد هم‌وطنانت بودی که به امضای همین دست نکبت، به خون کشیده شدند؟ یاد آن بچه‌هایی که هنوز متولد نشده مردند افتادی یا نه؟ 

راستی آقای فغانی با این عکس‌ها چه خواهی کرد؟ قاب می‌کنی به در و دیوار؟ آلبوم می‌کنی برای فردا؟ چه می‌کنی با آن؟ اگر کسی از تو بپرسد با چه کسی دست دادی چه خواهی گفت؟ برای فرزندانت و برای فرزندان دیگران چه روایتی خواهی ساخت که با سخن انسانی همساز باشد؟ تو باختی آقای فغانی. بدجوری هم باختی. بخواهی بروی هم تاریخ نمی‌گذارد. البته به استرالیا خواهی رفت. در سرزمین دیگران ساکن خواهی شد، اما با آبروی رفته چه خواهی کرد؟ 

کسی انتظار نداشت در آنجا بزنی زیر گوش ترامپ، کسی حتی نمی‌خواست زلزله شوی در مراسم، اما هم‌وطنان سابقت توقع داشتند که یک‌درصد هم ایرانی مانده باشی. لااقل گرمای دستت و دیده‌ات را به او هدیه نمی‌دادی. اخمی در چهره‌ات می‌نشست به هیچ جای داوری‌ات لطمه نمی‌خورد. فیفا سوت را از دستت نمی‌گرفت. خیلی از مردم دنیا هم وقتی خط غم و نارضایتی را در پیشانی‌ات می‌خواندند به تو درود می‌فرستادند.

حالا در آن میان اگر انگشتت هم‌راستا با ترامپ قاتل نبود دیپورتت نمی‌کردند. اگر زبان در کامت می‌گشت و یک «نه به جنگ» هم می‌گفتی، ترامپ همان‌جا دارت نمی‌زد. تو باختی آقای فغانی. هیچ‌وقت نمی‌توانی در شمار برنده‌ها بایستی. برای برنده شدن یک مقدار جنم و مردانگی لازم هست. دو مثقال وطن‌دوستی می‌خواهد. اندکی جوهره انسانیت می‌خواهد که انگار تو نداری. تو یک بازنده ابدی هستی.

عکس‌هایی که در صفحه اینستاگرامت قاب کرده‌ای، فریم‌به‌فریم، همین فُرمِ بازندگی را در فیگور‌های مختلف ثبت کرده هست. افتخار به باخت هم از آن قصه‌هایی هست که فقط جنون‌زدگان آن را زندگی می‌کنند و به روزگاران می‌خوانند. به این طرف‌ها شاید گذرت نیفتد، اما در رسانه‌ها می‌توانی ببینی همان که در کنارش ایستاده و حرکاتش را تقلید می‌کنی چه به روز ایرانیان آورده هست. شاید خجالت بکشی از این همه خودباختگی در کنار یانکی. 

جلوی آینه نایست حتی وقتی در استرالیا با کانگورو‌ها هم روبه‌رو شدی، رو برگردان، چون آنها هم از وطن‌فروش‌ها نفرت دارند. تو برای ایران تمام شدی. به بدترین شکل هم تمام شدی. در قامت یک بازنده هم تمام شدی. این هم از مرگ کمتر نیست. تو برای ما مردی بی‌آنکه بخواهیم زبان را به خواندن فاتحه‌ای برای تو خسته کنیم. ما بازندگان بی‌وطن را از صفحه ذهنمان هم پاک می‌کنیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بازی را باختی داور

بازی را باختی داور بیشتر بخوانید »