غواصی

فیلم/ پاکسازی دریا توسط غواصان کیش

فیلم/ پاکسازی دریا توسط غواصان کیش



فعالان حوزه غواصی و تفریحات دریایی کیش اقدام به پاکسازی دریا از تورهای صیادی رها شده کردند.


دریافت
11 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ پاکسازی دریا توسط غواصان کیش بیشتر بخوانید »

فیلم/ لحظات نفسگیر غواصان بندرعباس با کوسه‌نهنگ‌های خلیج فارس

فیلم/ لحظات نفسگیر غواصان بندرعباس با کوسه‌نهنگ‌های خلیج فارس



یک گروه از غواصان آزاد بندرعباس در یک برنامه داوطلبانه پاکسازی دریا به طور ناگهانی و غیرمنتظره با یک گروه بزرگ از کوسه- نهنگ روبرو شدند.


دریافت
5 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ لحظات نفسگیر غواصان بندرعباس با کوسه‌نهنگ‌های خلیج فارس بیشتر بخوانید »

آنچه باید هنگام "تفریحات آبی" رعایت کنیم/ "دریا" جای چه کارهایی نیست؟!

آنچه باید هنگام "تفریحات آبی" رعایت کنیم/ "دریا" جای چه کارهایی نیست؟!



“دریا” جای چه کارهایی نیست و چگونه یک تفریح سالم و امن آبی داشته باشیم؟!

سرویس جامعه مشرق _ “تفریحات آبی” و دریایی مقوله‌ای است که مورد توجه گردشگران ایرانی قرار دارد.

خاصّه به این دلیل که عرصه پهناور ایران بزرگ از شمال و جنوب با ۲ دریا و یک اقیانوس (دریای خزر در شمال و دریای فارس و اقیانوس هند در جنوب) همسایه است و سواحل بسیاری دارد.

تفریحات آبی و استفاده از محیط دریا در ایران بعضا بسیار کم‌هزینه است و خانواده‌های ایران در مقاصد گردشگری خود نگاه ویژه‌ای به این مقوله دارند.

جالب آنکه لوازم تفریحات دریایی لوکس از قبیل ‌”جت‌اسکی” هم به راحتی و سهولت در شهرهای ما قابل خریداری است.

پس از این مقدمه اما باید به یک نکته مهم آگاه باشیم و آن اینکه تفریحات دریایی و استفاده از محیط ساحلی برای تفریح و تفرّج البته نیاز به رعایت نکاتی ایمنی دارد و گرنه باید اذعان کرد که با خطرات بزرگی مواجه خواهیم شد.

تفریحات آبی و محیط ساحلی همواره می‌توانند بسیار خطرناک باشند اگر طرفداران هیجان و خانواده‌ها به این نکات احتیاطی آگاه نباشند و یا بدتر آنکه آنها را رعایت نکنند.

شاید کمتر کسی در ایران باشد که بداند حتی “قدم زدن در کنار ساحل” هم نیازمند رعایت احتیاط و دانستن موارد ایمنی است.

آنچه که در ادامه می‌خوانید، نکاتی ایمنی است که به شما کمک می‌کند هنگام تفریحات دریایی و یا حضور و تفرّج در ساحل دریا؛ امنیت کاملی داشته باشید:

آنچه باید هنگام "تفریحات آبی" رعایت کنیم/ "دریا" جای چه کارهایی نیست؟!

۱_ خیلی‌ها نمی‌دانند که “خطر تصادف” در محیط دریا نیز وجود دارد و کسانی که از وسایل تندروی آبی از قبیل قایق و جت‌اسکی استفاده می‌کنند به شدت در معرض این خطر قرار دارند.

شما ممکن است در محیط دریا با یک قایق دیگر، با یک جانور دریایی، با یک آبسنگ یا مرجان بزرگ و یا با یک شناگر یا غواص برخورد کنید.

پس اگر از جت‌اسکی استفاده می‌کنید حتما در سرعت پایین برانید و مسیر جلو را کاملا در دید داشته باشید و یا اگر در قایق سرنشین هستید و قایقران کس دیگریست؛ از او بخواهید سرعت زیاد نداشته باشد.

۲_ شاید ندانید که هنگام سرعت‌های بالا در قایق یا جت اسکی؛ از آنجا که بدن شما بصورت بیدفاع در محیط قرار دارد و چارچوب محافظی ندارد؛ ممکن است اجسام داخل قایق (در سرعت زیاد) به دلیل فشار باد برخاسته و به شما برخورد کنند.

و یا احیانا اگر با پرندگان دریایی برخورد کنید؛ امکان آسیب به سر وجود دارد.

درباره این خطر پنهان، حتما مراقب باشید.

۳_ از خطرات بزرگ جت‌اسکی، برخورد با شناگران است.

حتما قبل از آغاز حرکت جت‌اسکی مطمئن شوید در محیطی خواهید راند که هیچ شناگر یا غواصی در آنجا حضور ندارد. چون یک ضربه ولو آرام جت‌اسکی به شناگران یا غواصان موجب جراحت شدید یا مرگ آنها خواهد شد.

پس اولا در محیطی که مطمئن هستید هیچ شناگری در آن نیست از جت‌اسکی استفاده کنید و ثانیا اگر چیزی روی سطح آب توجهتان را جلب کرد؛ هرگز به سمتش نروید.

۴_ یکی از مقولاتی که بیش از مردم باید مد نظر پلیس باشد؛ ممنوعیت ماشین یا موتورسواری در محیط‌های ساحلی است.

فراوان دیده شده است که افرادی ناآگاه فکر می‌کنند محیط ساحل مناسب موتورهای ۴ چرخ و یا آفرود کردن با خودروهای شخصی است!

اما این کار بصورتی آشکار، جان کودکان و خانواده‌هایی که در ساحل حضور دارند را به خطر می‌اندازد.

مردم باید حتما در صورت رؤیت چنین اتفاقاتی مراتب را به پلیس ۱۱۰ گزارش دهند.

۵_ آشنایی با فیزیک دریا برای کسانی که قصد حضور در کنار دریا یا داخل دریا را دارند ضروریست.

از جمله این خصلت‌های فیزیکی جریانات کشنده یا “امواج شکافنده” است. موج‌هایی نامحسوس که گاه به آرامی به سمت ساحل می‌آیند و سپس با قدرت به عمق دریا برمی‌گردند.

کسی که هنگام خیزش این موج‌ها مشغول پیاده‌روی در لب دریا باشد؛ احتمال دارد داخل موج گرفتار شده و توسط موج از ساحل دور شود. اتفاقی که حتما نیازمند حفظ خونسردی و البته آشنایی با فن شناست.

که البته کمتر کسی با شنای داخل دریا آشناست و در نتیجه ممکن است اتفاقات تلخی رقم بخورد.

پس لطفا هنگام قدم زدن کنار ساحل دریا حتما روی بخش خشک راه بروید و هرگز وارد آب نشوید.

دقت شود که پدیده موج‌های کشنده در “دریای خزر” عمومیت بیشتری دارد.

آنچه باید هنگام "تفریحات آبی" رعایت کنیم/ "دریا" جای چه کارهایی نیست؟!

۶_ لطفا از خطر حیوانات دریایی غافل نباشید.

حیوانات دریا لزوما در عمق نیستند. آنها در سطح هم هستند. برخی از آنها مثل سفره ماهی‌های زهردار گاهی دقیقا به ساحل نزدیک می‌شوند و خود را زیر ماسه‌های بخش کم‌عمق پنهان می‌کنند.

شاید برایتان جالب باشد که طبق گزارش‌های موثق حتی در یک سایت ایمن شنا در یکی از سواحل جنوبی نیز یک شناگر با یک سفره‌ماهی بزرگ مواجه شده است.

پس مراقب باشید و مثلا هنگامی که در قایق هستید، دستتان را داخل آب دریا نکنید و یا لبه قایق ننشینید و پاهایتان را داخل آب نکنید.

۷_ هنگامی که قصد شنا در یک ساحل را دارید اول از همه دقت کنید که صرفا در محیط‌های قانونی و دارای نجات‌غریق وارد دریا شوید.

سپس بدانید که اگر با فن شنا در دریا آشنا نیستید فقط تا عمق بسیار کمی وارد آب شوید و هرگز جلوتر نروید.(البته توصیه غواصان اینست که اگر کسی فن شنا را بصورت اصولی بلد نیست حتی در عمق کم نیز وارد دریا نشود)

همچنین بدانید که کف دریا می‌تواند دارای اجسام خارجی خراشنده بسیاری باشد. اجسامی که در بین آنها البته موجوداتی مثل “توتیا” نیز هستند که می‌توانند با خارهای خود زخم‌های دردناکی را روی بدن شما ایجاد کنند.

در این زمینه توصیه ما اینست که از صندل‌های پلاستیکی که مخصوص پیاده روی در ساحل یا در بخش کم‌عمق دریا هستند استفاده کنید.

این صندل‌ها همچنین مزاحم شما نیستند و می‌توانید به راحتی با آنها شنا هم بکنید.

۸_ به یاد داشته باشید که هنگام شنای در دریا نباید هیچ چیزی شبیه به “بند” به گردن، دست و یا پای شما بسته باشد.

چون این بند ممکن است در عمق حتی کم به یک آبسنگ یا مرجان یا هر چیز دیگری گیر کند و عملا موجب غرق شما شود.

پس اگر دوربین عکاسی زیر آب دارید، یا از کمربند استفاده می‌کنید و یا هر چیز دیگری شبیه به بند همراه شماست حتما هنگام شنای در دریا آنرا کنار بگذارید.

۹_ هرگز از روی سکو یا قایق به داخل دریا شیرجه نزنید.

چون نمی‌دانید که زیر آب دقیقا چه چیزی وجود دارد؟!

دیده شده که برخی گیاهان دریایی به اندازه‌ای رشد می‌کنند که ارتفاع آنها در اعماق حدود کمتر از ۱۰ متر حتی گاهی تا نزدیکی سطح آب هم می‌رسد و لذا ممکن است هنگام شیرجه به این اجسام برخورد کنید و آسیب ببینید.

۱۰_ لطفا هرگز در محیط دریا هیچ زباله‌ای را جا نگذارید.

“دریا” و ساحل یکی از آسیب‌پذیرترین محیط‌ها در مقابل پسماندهای انسانی است و گاهی حتی یک زباله کوچک پلاستیکی به راحتی جان یک ماهی را می‌گیرد.

بماند که زباله اثرات پایداری را در محیط دریا ایجاد می‌کند و چرخه وسیعی را درگیر چالش می‌سازد.

۱۱_ به یاد داشته باشید اصلی‌ترین عامل نجات هنگام بروز حادثه در آب “حفظ خونسردی” است.

چه شناگرانی که به دلیل از دست دادن خونسردی در هنگام حوادث آبی دچار آسیب شده‌اند و چه بسیار افرادی معمولی که حتی آشنایی چندانی هم به فن شنا نداشته‌اند اما با حفظ آرامش و رفتاری عقلانی توانسته‌اند جان خود را از حادثه برهانند.

۱۲_ و حرف آخر اینکه حواستان باشد “اتفاق بد” هرگز کسی را خبر نمی‌کند.

پس مراقب باشید… شاید بروز حوادث تلخ دریایی هرگز برای شما رخ ندهد. و شاید هم یکبار و با تلخ‌ترین تبعات رخ بدهد. پس رعایت نکات ایمنی یک ضرورت است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آنچه باید هنگام "تفریحات آبی" رعایت کنیم/ "دریا" جای چه کارهایی نیست؟! بیشتر بخوانید »

الان هم جنگ شود مثل برادران شهید من زیادند

الان هم جنگ شود مثل برادران شهید من زیادند



الان هم جنگ شود مثل برادران شهید من زیادند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  برادران شهید «سیدمنصور و سیدناصر مهدوی نیاکی» از غواصان دوران دفاع مقدس بودند. سیدمنصور در کربلای ۴ آسمانی شد و سیدناصر شش ماه بعد در ماووت به شهادت رسید. به مناسبت سالگرد انجام عملیات کربلای ۴ و ۵ مناسب دیدم گذری کوتاه به زندگی این دو شهید سرافراز در گفتگو با برادرشان «سیدرحمت‌الله مهدوی نیاکی» داشته باشیم.

اصالتاً اهل کجا هستید و چه روش تربیتی در خانواده وجود داشت که باعث تقدیم دو شهید شد؟

اصالت ما به نیاک آمل برمی‌گردد. شش برادر و دو خواهر هستیم. از نوادگان سیدحسن ولی و از نسل امام حسن مجتبی (ع). پدرم شغلش کشاورزی بود. خانواده ما خیلی مذهبی بودند. مادربزرگ ما بانویی مؤمن، معتقد و حافظ قرآن بود. کنار گهواره بچه‌ها قرآن می‌خواند. این نوع روش تربیتی به مادرم هم رسید. بر همین اساس بچه‌ها از اول جنگ عاشق جبهه بودند و یکی یکی به جبهه رفتند. غیر از دو برادر شهیدم، یک برادرم به نام سیدعبدالله جانباز جنگ تحمیلی است و برادر دیگرم به نام اسماعیل سابقه ۳۶ ماه حضور در جبهه دارد. سال ۶۲ به جبهه رفت و جانباز شد. از سال ۱۳۵۹ که دفاع مقدس شروع شد برادرانم به جبهه رفتند. ششم بهمن ۱۳۶۰ در درگیری منافقین کوردل با مردم غیور آمل حضور داشتیم و علیه منافقین جنگیدیم.

اگر بخواهیم دو برادر شهیدتان را به تصویر بکشید، تصویری که ارائه می‌دهید چیست؟

برادرانم بچه‌های خوب و بی‌آزاری بودند. کاری به کسی نداشتند، اهل قرآن و نقاشی بودند. برادرم منصور رئیس پایگاه بسیج بود. اوایل هر دو در کتابخانه شهید مقدس مشغول بودیم. شهید مقدس همکلاسی من بود که به شهادت رسید. برادرم منصور یک رزمنده پای کار بود. در عملیات والفجر ۶ سال ۱۳۶۲ ترکش به سرش اصابت کرد. هورالعظیم و کربلای ۴ هم حضور داشت. جبهه زیاد رفته بود. مادرم کاری به جبهه رفتن بچه‌ها نداشت، می‌گفت هر چه امام خمینی (ره) دستور داد اجرا کنید.

هر دو برادر شهیدتان مجرد بودند؟

بله هر دو مجرد بودند. از ۱۶ سالگی جبهه رفتن را شروع کردند و ۱۹ سالگی به شهادت رسیدند. هر دو ورزشکار و ورزیده بودند. نقاشی و خطاطی می‌کردند. همرزمان منصور می‌گفتند در عملیات کربلای ۴، چهار تیر به او اصابت کرد و جراحتش را بستند. وقتی شهدای غواص را به اسارت گرفتند این‌ها را زنده به گور کردند. ۱۷۵ شهید غواص در یک روز توسط بعثی‌ها مظلومانه به شهادت رسیدند. تنها جنازه‌ای که سالم ماند و مدارک، لباس، وسیله و عکس همراهش بود برادرم منصور بود. استخوان و موی سرش سالم بود.

منصور چه خصوصیات اخلاقی بارزی داشت؟

حرف از دهانش بیرون نمی‌آمد. خیلی ساکت بود. آن‌قدر سر به زیر بود که اگر مادرم را کنار خیابان می‌دید متوجه‌اش نمی‌شد. یک روز مادرم به او نزدیک شد و گفت سرت را بالا بگیر من مادرت هستم. هر کاری می‌کرد برای خدا بود. نماز شب می‌خواند ما خبر نداشتیم. خانمم به حیاط خانه‌مان رفته بود تا به بچه‌ها رسیدگی کند دیده بود منصور در تاریکی شب قرآن و نماز شب می‌خواند. این‌ها همه از نوع تربیت خانوادگی بود. پدرم روزی یک تومان پول کنار می‌گذاشت و می‌گفت این را جمع کنید برای حضرت عباس (ع) و امام حسین (ع) خرج کنید. ماه محرم خانه ما مراسم روضه بود. بچه‌ها با جان و دل برای امام حسین (ع) کار می‌کردند.

چگونه از شهادت برادرتان باخبر شدید؟

اول که خبر نداشتیم چندین سال می‌گفتند مفقود است. به هلال احمر می‌رفتیم برای شناسایی پیکر شهیدمان در سردخانه‌ها گشتیم، اما خبری نبود، تا اینکه بعد از ۱۳ سال پیکر شهیدی گمنام را آوردند. گفتند این پلاکش افتاده است. مادرم گفت این پسرم نیست، اما این شهید را به فرزندی قبول می‌کنم. این شهید گمنام کنار دو برادرم دفن است. چندین سال بعد وقتی شهدای غواص را آوردند آن شبی که پیکر برادرغواصم را آوردند تلویزیون نشان داد گفتند این شهید پیکرش سالم است. پرچم حضرت عباس (ع) را روی تابوتش گذاشتند. دو سه روز بود که اعضای خانواده ما الهاماتی داشتند. پدرم را در خواب دیدند که در حیاط خانه ما قبر می‌کند. متوجه شدیم شهید ما می‌آید. بعد بنیاد شهید اطلاع داد که پیکر برادر شهیدمان شناسایی شده است.

سیدناصر متولد چه سالی بود؟ نحوه شهادتش به چه صورت بود؟

ناصر سال ۱۳۴۳ به دنیا آمد و سال ۱۳۶۶، شش ماه بعد از شهادت منصور در ماووت عراق به شهادت رسید. منصور از ناصر کوچک‌تر بود. وقتی منصور شهید شد، ناصر خیلی غصه می‌خورد و حسرت می‌کشید. می‌گفت منصور رفت و دیگر برنگشت من هم باید شهید شوم. سیدناصر از سال ۶۰ به غرب کشور و مریوان رفت و از همان زمان تا شهادتش در سال ۶۶ مرتب به مناطق عملیاتی می‌رفت. در عملیات فتح‌المبین حاضر بود و به همین ترتیب خیلی از عملیات‌های بزرگ دفاع مقدس را تجربه کرده بود. نهایتاً دوم تیر ۱۳۶۶ در ماووت عراق برای عملیات ایذایی رفته بودند که به شهادت رسید. گلوله توپ مستقیم به صورتش اصابت کرده بود. پیکرش را همان موقع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم آمل دفن کردند. شهید گمنامی که مادرم او را به فرزندی قبول کرده بود وسط قبر برادران شهیدم دفن است. سال ۱۳۹۴ پیکر منصور را آوردند و کنار آن شهید گمنام و ناصر دفن شد، اما پدر و مادرم در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ از دنیا رفته بودند.

سال‌های چشم‌انتظاری مادرتان چگونه گذشت؟

مادرم به خاطر چشم‌انتظاری و داغ پسران شهیدش از خدا خواسته بود هر دردی بچه‌ها دارند به او برسد. می‌گفتیم مادر! این همه مریض شدی این حرف را نزن. اما مادرمان می‌گفت از خدا خواستم درد بچه‌هایم به من برسد و آن‌ها سالم باشند. سال ۱۳۸۹ مادرم بر اثر بیماری دیابت از دنیا رفت. پدرم و مادرم می‌گفتند فرزند را خدا خودش داد و خودش گرفت. پدر و مادرم وقتی وضع جامعه را می‌دیدند غصه می‌خوردند. البته دهه ۸۰ از دهه ۹۰ خیلی بهتر بود. شهدا خالصانه برای زنده نگه داشتن اسلام جنگیدند و به شهادت رسیدند. پدر و مادرم وقتی جو جامعه بعد از جنگ را می‌دیدند ناراحت می‌شدند و غصه می‌خوردند.

گویا سیدناصر دانشجو هم بود؟

بله، برادرم سیدناصر سال سوم رشته شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان می‌خواند. رتبه ۲۷ دانشگاه را آورده بود. منصور، چون سن کمتری داشت، موقع شهادت سال سوم نظری بود. در سن نوجوانی به جبهه رفته بود.

الان شاید یک آدم ۴۰ ساله به بلوغ فکری نرسیده باشد و نداند دفاع از وطن، دین و ناموس چیست.
جو فرهنگی جامعه زمان جنگ چگونه بود که نوجوانان افکار بزرگسالان الان را داشتند و این‌طور آگاهانه به جبهه می‌رفتند؟

آن زمان خصوصیات و ویژگی‌های خاص خودش را داشت. جو جامعه هم یاری می‌کرد تا یک رزمنده به منصه ظهور برسد، اما به نظر من الان هم خیلی از جوانان حاضرند برای حفظ این مملکت و دین جانشان را بدهند. همین کسانی که به ظاهر لباس مذهبی نمی‌پوشند اگر وطنشان در خطر باشد به جبهه می‌روند و می‌جنگند.

کمک و حضور شهدا را در زندگی روزمره‌تان دیده‌اید؟

کمک شهدا از اسرار الهی است، گاهی نباید فاش شود. تنها کسانی حضور شهدا را درک می‌کنند که باطن خوبی دارند. بله ما حضور و کمک شهدا را در زندگی‌مان دیدیم. کسانی که این مصاحبه را می‌خوانند می‌خواهم اگر حاجتی دارند از شهدا کمک بخواهند. وقتی از اعماق وجود به روح شهدا وصل شوند. پیش خدا سجده شکر کنند. خدا کمک می‌کند. شهدا واسطه بین بنده‌ها و خدا هستند. یک بنده خدا مشکل داشت، به مزار برادران شهیدم رفت دعا کرد و مشکلش حل شد.

سخن پایانی؟

سال ۹۴ که پیکر شهدای غواص را آوردند، جمعیت عظیم مردم در ایران قیامتی به پا کردند تا نشان دهند که این مردم همچنان پشتیبان انقلاب و ولایت فقیه هستند. این مردم همیشه در صحنه هستند، اما متأسفانه برخی از مسئولان قدر این مردم را نمی‌دانند و گاه با خیانت افرادی مواجه می‌شویم که انگار به عمد می‌خواهند راه و مرام شهدا از بین برود. بر همین اساس است که باید یاد شهدا را همیشه و همه جا زنده نگه داریم.
*روزنامه جوان

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  برادران شهید «سیدمنصور و سیدناصر مهدوی نیاکی» از غواصان دوران دفاع مقدس بودند. سیدمنصور در کربلای ۴ آسمانی شد و سیدناصر شش ماه بعد در ماووت به شهادت رسید. به مناسبت سالگرد انجام عملیات کربلای ۴ و ۵ مناسب دیدم گذری کوتاه به زندگی این دو شهید سرافراز در گفتگو با برادرشان «سیدرحمت‌الله مهدوی نیاکی» داشته باشیم.

اصالتاً اهل کجا هستید و چه روش تربیتی در خانواده وجود داشت که باعث تقدیم دو شهید شد؟

اصالت ما به نیاک آمل برمی‌گردد. شش برادر و دو خواهر هستیم. از نوادگان سیدحسن ولی و از نسل امام حسن مجتبی (ع). پدرم شغلش کشاورزی بود. خانواده ما خیلی مذهبی بودند. مادربزرگ ما بانویی مؤمن، معتقد و حافظ قرآن بود. کنار گهواره بچه‌ها قرآن می‌خواند. این نوع روش تربیتی به مادرم هم رسید. بر همین اساس بچه‌ها از اول جنگ عاشق جبهه بودند و یکی یکی به جبهه رفتند. غیر از دو برادر شهیدم، یک برادرم به نام سیدعبدالله جانباز جنگ تحمیلی است و برادر دیگرم به نام اسماعیل سابقه ۳۶ ماه حضور در جبهه دارد. سال ۶۲ به جبهه رفت و جانباز شد. از سال ۱۳۵۹ که دفاع مقدس شروع شد برادرانم به جبهه رفتند. ششم بهمن ۱۳۶۰ در درگیری منافقین کوردل با مردم غیور آمل حضور داشتیم و علیه منافقین جنگیدیم.

اگر بخواهیم دو برادر شهیدتان را به تصویر بکشید، تصویری که ارائه می‌دهید چیست؟

برادرانم بچه‌های خوب و بی‌آزاری بودند. کاری به کسی نداشتند، اهل قرآن و نقاشی بودند. برادرم منصور رئیس پایگاه بسیج بود. اوایل هر دو در کتابخانه شهید مقدس مشغول بودیم. شهید مقدس همکلاسی من بود که به شهادت رسید. برادرم منصور یک رزمنده پای کار بود. در عملیات والفجر ۶ سال ۱۳۶۲ ترکش به سرش اصابت کرد. هورالعظیم و کربلای ۴ هم حضور داشت. جبهه زیاد رفته بود. مادرم کاری به جبهه رفتن بچه‌ها نداشت، می‌گفت هر چه امام خمینی (ره) دستور داد اجرا کنید.

هر دو برادر شهیدتان مجرد بودند؟

بله هر دو مجرد بودند. از ۱۶ سالگی جبهه رفتن را شروع کردند و ۱۹ سالگی به شهادت رسیدند. هر دو ورزشکار و ورزیده بودند. نقاشی و خطاطی می‌کردند. همرزمان منصور می‌گفتند در عملیات کربلای ۴، چهار تیر به او اصابت کرد و جراحتش را بستند. وقتی شهدای غواص را به اسارت گرفتند این‌ها را زنده به گور کردند. ۱۷۵ شهید غواص در یک روز توسط بعثی‌ها مظلومانه به شهادت رسیدند. تنها جنازه‌ای که سالم ماند و مدارک، لباس، وسیله و عکس همراهش بود برادرم منصور بود. استخوان و موی سرش سالم بود.

منصور چه خصوصیات اخلاقی بارزی داشت؟

حرف از دهانش بیرون نمی‌آمد. خیلی ساکت بود. آن‌قدر سر به زیر بود که اگر مادرم را کنار خیابان می‌دید متوجه‌اش نمی‌شد. یک روز مادرم به او نزدیک شد و گفت سرت را بالا بگیر من مادرت هستم. هر کاری می‌کرد برای خدا بود. نماز شب می‌خواند ما خبر نداشتیم. خانمم به حیاط خانه‌مان رفته بود تا به بچه‌ها رسیدگی کند دیده بود منصور در تاریکی شب قرآن و نماز شب می‌خواند. این‌ها همه از نوع تربیت خانوادگی بود. پدرم روزی یک تومان پول کنار می‌گذاشت و می‌گفت این را جمع کنید برای حضرت عباس (ع) و امام حسین (ع) خرج کنید. ماه محرم خانه ما مراسم روضه بود. بچه‌ها با جان و دل برای امام حسین (ع) کار می‌کردند.

چگونه از شهادت برادرتان باخبر شدید؟

اول که خبر نداشتیم چندین سال می‌گفتند مفقود است. به هلال احمر می‌رفتیم برای شناسایی پیکر شهیدمان در سردخانه‌ها گشتیم، اما خبری نبود، تا اینکه بعد از ۱۳ سال پیکر شهیدی گمنام را آوردند. گفتند این پلاکش افتاده است. مادرم گفت این پسرم نیست، اما این شهید را به فرزندی قبول می‌کنم. این شهید گمنام کنار دو برادرم دفن است. چندین سال بعد وقتی شهدای غواص را آوردند آن شبی که پیکر برادرغواصم را آوردند تلویزیون نشان داد گفتند این شهید پیکرش سالم است. پرچم حضرت عباس (ع) را روی تابوتش گذاشتند. دو سه روز بود که اعضای خانواده ما الهاماتی داشتند. پدرم را در خواب دیدند که در حیاط خانه ما قبر می‌کند. متوجه شدیم شهید ما می‌آید. بعد بنیاد شهید اطلاع داد که پیکر برادر شهیدمان شناسایی شده است.

سیدناصر متولد چه سالی بود؟ نحوه شهادتش به چه صورت بود؟

ناصر سال ۱۳۴۳ به دنیا آمد و سال ۱۳۶۶، شش ماه بعد از شهادت منصور در ماووت عراق به شهادت رسید. منصور از ناصر کوچک‌تر بود. وقتی منصور شهید شد، ناصر خیلی غصه می‌خورد و حسرت می‌کشید. می‌گفت منصور رفت و دیگر برنگشت من هم باید شهید شوم. سیدناصر از سال ۶۰ به غرب کشور و مریوان رفت و از همان زمان تا شهادتش در سال ۶۶ مرتب به مناطق عملیاتی می‌رفت. در عملیات فتح‌المبین حاضر بود و به همین ترتیب خیلی از عملیات‌های بزرگ دفاع مقدس را تجربه کرده بود. نهایتاً دوم تیر ۱۳۶۶ در ماووت عراق برای عملیات ایذایی رفته بودند که به شهادت رسید. گلوله توپ مستقیم به صورتش اصابت کرده بود. پیکرش را همان موقع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم آمل دفن کردند. شهید گمنامی که مادرم او را به فرزندی قبول کرده بود وسط قبر برادران شهیدم دفن است. سال ۱۳۹۴ پیکر منصور را آوردند و کنار آن شهید گمنام و ناصر دفن شد، اما پدر و مادرم در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ از دنیا رفته بودند.

سال‌های چشم‌انتظاری مادرتان چگونه گذشت؟

مادرم به خاطر چشم‌انتظاری و داغ پسران شهیدش از خدا خواسته بود هر دردی بچه‌ها دارند به او برسد. می‌گفتیم مادر! این همه مریض شدی این حرف را نزن. اما مادرمان می‌گفت از خدا خواستم درد بچه‌هایم به من برسد و آن‌ها سالم باشند. سال ۱۳۸۹ مادرم بر اثر بیماری دیابت از دنیا رفت. پدرم و مادرم می‌گفتند فرزند را خدا خودش داد و خودش گرفت. پدر و مادرم وقتی وضع جامعه را می‌دیدند غصه می‌خوردند. البته دهه ۸۰ از دهه ۹۰ خیلی بهتر بود. شهدا خالصانه برای زنده نگه داشتن اسلام جنگیدند و به شهادت رسیدند. پدر و مادرم وقتی جو جامعه بعد از جنگ را می‌دیدند ناراحت می‌شدند و غصه می‌خوردند.

گویا سیدناصر دانشجو هم بود؟

بله، برادرم سیدناصر سال سوم رشته شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان می‌خواند. رتبه ۲۷ دانشگاه را آورده بود. منصور، چون سن کمتری داشت، موقع شهادت سال سوم نظری بود. در سن نوجوانی به جبهه رفته بود.

الان شاید یک آدم ۴۰ ساله به بلوغ فکری نرسیده باشد و نداند دفاع از وطن، دین و ناموس چیست.
جو فرهنگی جامعه زمان جنگ چگونه بود که نوجوانان افکار بزرگسالان الان را داشتند و این‌طور آگاهانه به جبهه می‌رفتند؟

آن زمان خصوصیات و ویژگی‌های خاص خودش را داشت. جو جامعه هم یاری می‌کرد تا یک رزمنده به منصه ظهور برسد، اما به نظر من الان هم خیلی از جوانان حاضرند برای حفظ این مملکت و دین جانشان را بدهند. همین کسانی که به ظاهر لباس مذهبی نمی‌پوشند اگر وطنشان در خطر باشد به جبهه می‌روند و می‌جنگند.

کمک و حضور شهدا را در زندگی روزمره‌تان دیده‌اید؟

کمک شهدا از اسرار الهی است، گاهی نباید فاش شود. تنها کسانی حضور شهدا را درک می‌کنند که باطن خوبی دارند. بله ما حضور و کمک شهدا را در زندگی‌مان دیدیم. کسانی که این مصاحبه را می‌خوانند می‌خواهم اگر حاجتی دارند از شهدا کمک بخواهند. وقتی از اعماق وجود به روح شهدا وصل شوند. پیش خدا سجده شکر کنند. خدا کمک می‌کند. شهدا واسطه بین بنده‌ها و خدا هستند. یک بنده خدا مشکل داشت، به مزار برادران شهیدم رفت دعا کرد و مشکلش حل شد.

سخن پایانی؟

سال ۹۴ که پیکر شهدای غواص را آوردند، جمعیت عظیم مردم در ایران قیامتی به پا کردند تا نشان دهند که این مردم همچنان پشتیبان انقلاب و ولایت فقیه هستند. این مردم همیشه در صحنه هستند، اما متأسفانه برخی از مسئولان قدر این مردم را نمی‌دانند و گاه با خیانت افرادی مواجه می‌شویم که انگار به عمد می‌خواهند راه و مرام شهدا از بین برود. بر همین اساس است که باید یاد شهدا را همیشه و همه جا زنده نگه داریم.
*روزنامه جوان



منبع خبر

الان هم جنگ شود مثل برادران شهید من زیادند بیشتر بخوانید »