فارن افرز

اشتباهی که اردوغان را به نابودی می‌کشاند

اشتباهی که اردوغان را به نابودی می‌کشاند



فارن افرز در گزارشی با اشاره به اقدامات رئیس‌جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان در دستگیری شهردار استانبول تأکید کرده که این تصمیمات، به تضعیف موقعیت سیاسی اردوغان دامن زده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشریه تحلیلی فارن افرز در گزارشی تحت عنوان «پایان اردوغان» نوشته که رئیس‌جمهور ترکیه با دستگیرکردن شهردار محبوب استانبول اکرم امام‌اوغلو باعث به راه افتادن بزرگ‌ترین تظاهرات ضد دولتی در بیش از یک دههٔ اخیر در ترکیه شد و «اقتصاد شکننده» این کشور را متزلزل کرد.

اکرم امام‌اوغلو، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های اپوزیسیون ترکیه از حزب جمهوری‌خواه خلق (CHP)، در اسفندماه ۱۴۰۳ به اتهامات متعددی از جمله فساد مالی و حمایت از گروه‌های تروریستی، به‌ویژه حزب کارگران کردستان (PKK)، توسط پلیس ترکیه دستگیر شد. امام‌اوغلو این اتهامات را رد و اعلام کرده که با انگیزه‌های سیاسی بازداشت شده است.

این دستگیری، به همراه بازداشت بیش از ۱۰۰ نفر دیگر، موجب به راه ‌افتادن اعتراضات گسترده‌ای در سراسر ترکیه به‌ویژه در استانبول و آنکارا شد. از این اعتراضات با عنوان بزرگ‌ترین حرکت ضددولتی در دههٔ اخیر ترکیه یاد می‌شود.

کارشناسان تأکید کرده‌اند که اردوغان با سرکوب مخالفان خود، از جمله زندانی کردن صلاح‌الدین دمیرتاش، رهبر کرد مخالف به‌جای اقتدار، نشانه‌های ضعف و ناامنی را بروز داده است.

به عقیدهٔ تحلیلگران، اردوغان به‌خاطر سیاست‌های سرکوبگرانهٔ خود با کاهش محبوبیت در میان مردم ترکیه روبه‌رو شده است. نظرسنجی‌ها نیز نشان می‌دهند که اردوغان در صورت حضور مجدد در انتخابات ریاست‌جمهوری، احتمالاً شکست خواهد خورد.

امام‌اوغلو یکی از اصلی‌ترین رقبای سیاسی اردوغان به شمار می‌رود. این سیاستمدار تُرک به‌ ظن برخی تحلیلگران، گزینهٔ مردم ترکیه برای ریاست‌جمهوری آیندهٔ این کشور بوده است. برخی کارشناسان معتقدند که اردوغان با دستگیری امام اوغلو به دنبال حذف این رقیب بوده است.

فارن افرز تصمیم اردوغان در دستگیری امام‌اوغلو را به ضرر این رئیس‌جمهور دانسته و تأکید کرده که این اقدامات می‌تواند جایگاه این رئیس‌جمهور و آیندهٔ سیاسی‌اش را متزلزل کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشتباهی که اردوغان را به نابودی می‌کشاند بیشتر بخوانید »

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن



در گرداگرد ترامپ، بازیگران و جناح‌های قدرتمندی، مقاومت اقتصاد چین را اشتباه ارزیابی کردند و به اشتباه فرض گرفتند که رهبر چین، شی جین پینگ، از هراس ناآرامی داخلی، برای رسیدن به توافق عجله خواهد کرد.

به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، نشریه‌ی آمریکایی فارن افرز، ارگان رسمی اندیشکده‌ی قدرتمند و پرنفوذ «شورای روابط خارجی» ایالات متحده، در مقاله‌ای تفصیلی به قلم «ژونگیوآن ژو»، تقابل فزاینده‌ی اقتصادی میان دو قدرت برتر اقتصادی دنیا را مورد بررسی قرار داده است.

بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران بین‌المللی بر این باور هستند که نبرد تجاری با هدف محدودسازی توان اقتصادی جمهوری خلق چین و جلوگیری از تبدیل آن به هژمون اقتصادی دنیا، مهم‌ترین و اصلی‌ترین محور سیاست خارجی دونالد ترامپ است، نبردی که، با توجه به قراین و اماره‌ها، دامنه‌ی آن محدود به حوزه اقتصاد نمی ماند، چرا که قرار است تکلیف «ابرقدرت» هژمون دنیا را در دهه‌های پیش رو مشخص کند.

از باب اهمیت موضوع، و نکات فنی و تحلیلی بسیار مهمی که نویسنده مطرح کرده، کل این مقاله نسبتا تفصیلی را به حضور مخاطبان مشرق ارایه کرده‌ایم.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

چگونه دو اقتصاد بزرگ جهان به سمت جنگ تجاری، که نه آن‌دو واقعا به دنبال آن هستند و نه بقیه دنیا تاب آن را دارند، لغزش کردند؟ پس از مراسم “روز آزادی” دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در ۲ آوریل، که در آن او تعرفه‌های سطوح مختلف را بر تمام شرکای تجاری واشنگتن اعلام کرد، ایالات متحده و چین در چندین دور تشدید متقابل، درگیر شده‌اند و تعرفه‌های بین دو کشور به سطوح بسیار بالا رسیده است.

تا ۱۱ آوریل، تعرفه‌های کالاهای چینی وارداتی به ایالات متحده به ۱۴۵ درصد رسیده بود، در حالی که کالاهی ورودی ایالات متحده به چین به ۱۲۵ درصد رسید. ۷۰۰ میلیارد دلار تجارت دوجانبه سالانه بین آن‌ها می تواند در دو سال آینده تا ۸۰ درصد کاهش یابد، مگر این که دو کشور معافیت‌های وسیعی اعمال کنند.

بازارها به جنگ تجاری در حال وقوع، واکنش منفی نشان داده‌اند و بسیاری از اقتصاددانان و تحلیلگران تلاش کرده‌اند تا توضیح دهند که دولت ترامپ در تلاش است چه چیزی را از {این کارزار} به دست بیاورد.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

بهترین راه برای درک تعارض فعلی ایالات متحده با چین، آن است که این تعارض را محصول فرضیه‌های نادرست و اشتباهات هر دو طرف در نظر بگیریم. در گرداگرد ترامپ، بازیگران و جناح‌های قدرتمندی، مقاومت اقتصاد چین را اشتباه ارزیابی کردند و به اشتباه فرض گرفتند که رهبر چین، شی جین پینگ، برای رسیدن به توافق عجله خواهد کرد تا از واکنش داخلی در کشورش جلوگیری کند. در نتیجه، چین‌ستیزان در واشنگتن نتوانستند پیش بینی کنند که پکن تا چه میزان به تعرفه‌های ترامپ واکنش نشان خواهد داد.

در همین حال، در چین، نقص مهارت دیپلماتیک در این کشور، باعث شده که نشان دادن مخالفت از شکل دادن به نتایج پیشی بگیرد. پکن نتوانسته است نگرانی‌های مشروع بسیاری از مردم ایالات متحده را برطرف کند و فراتر از آن، افزایش مجدد صادرات ارزان‌قیمت چین، “شوک چینی” دوم را با فرسایش بیشتر پایه‌های صنعتی سایر اقتصادها ایجاد می کند و لفاظی‌های جنگ طلبانه-مانند اعلامیه‌ای که در ماه مارس توسط سفارت چین در واشنگتن منتشر شد که چین “آماده است تا پایان جنگ” در “جنگ تجاری یا هر نوع دیگری از جنگ” حاضر شود— کار چندانی برای تأثیرگذاری بر افکار بین المللی از پیش می برد و مطلقا نمی تواند تمایل طولانی مدت رهبری چین را برای جلوگیری از درگیری‌های خارجی {به افکار عمومی جهانی} منتقل کند.

دولت ترامپ در حال حاضر تلاش می کند تا وضعیت هرج و مرج اقتصادی جهانی را نجات دهد—که طبق بسیاری از نشانه‌ها، {خود}برای ایجاد آن برنامه‌ریزی نکرده است—با چرخش از تلاش برای باز-ساماندهی کامل سیستم اقتصادی جهانی به حمله‌ی هدفمندتر به اقتصاد چین. شی و بقیه رهبران چین هیچ توهمی ندارند که چین می تواند در جنگ تجاری با ایالات متحده پیروز شود. اما آن‌ها مایل به ریسک‌کردن روی این احتمال هستند که ممکن است ترامپ بازنده باشد.

فرمول‌های معیوب

این دیدگاه که رهبری چین به شدت به دنبال مذاکره برای یک توافق تجاری بود، برای جلوگیری از آسیب اقتصادی که می تواند جامعه چین را بی ثبات کند و انحصار حزب کمونیست چین را در قدرت مورد تهدید قرار دهد، در میان طرفداران موضع تند علیه چین در ایالات متحده رایج است. این تحلیل تا حدی دقیق است، اما بسیاری را به نتیجه‌گیری‌های غلط سوق داده است.

رشد اقتصادی چین امروز ضعیف‌تر از هر نقطه‌ای در سه دهه گذشته است. اما همان‌طور که اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری، بارها گفته است، در “یک رکود شدید” نیست. رشد اقتصادی چین از نرخ سالانه‌ی دو رقمی دو دهه پیش به نرخ‌های تک رقمی بالا در دهه ۲۰۱۰، سپس به نرخ‌های حدود پنج درصد امروز رسیده است(که بسیاری از ناظران آن را اغراق‌شده، ور قم واقعی را حدود دو درصد می دانند).

اما کاهش رشد چین به طور خودکار به ایالات متحده مزیت نمی دهد. اقتصادهای پیشرفته سال گذشته به طور متوسط ۱.۷ درصد رشد داشتند و اقتصاد ایالات متحده با ۲.۸ درصد در صدر قرار گرفت. با این حال، این موقعیت آمریکا، در حال محو شدن است. شرکت خدمات مالی جی پی مورگان اکنون رشد منفی را برای ایالات متحده در نیمه دوم سال ۲۰۲۵ پیش بینی می کند، در حالی که پیش بینی می کند رشد رسمی چین به ۴.۶ درصد کاهش یابد.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

در اوایل ماه مارس، وزیر تجارت، هاوارد لوتنیک، به NBC News گفت: “دونالد ترامپ رشد را به آمریکا می آورد. من هرگز روی رکود اقتصادی شرط نمی بندم. امکان ندارد. “این اغراق، که بیشتر ظاهربینانه است تا مبتنی بر تحقیق، از ارزیابی خوش‌بینانه‌ی دولت ترامپ از احتمال این که اِعمال تعرفه‌ها، چین را پشت میز مذاکره می آورد، نشات گرفته است. این استراتژی اصطلاحا کمانه کرده است و به شدت احتمال مذاکرات مستقیم را که در آن چین ممکن است مایل به ارائه امتیازات معنی‌دار باشد، کاهش می دهد. پکن ظرفیت قوی برای تلافی و انعطاف تاکتیکی نسبت به مذاکره را نشان داده است، اما تمایلی به خاکساری ندارد.

به نظر می رسد دولت ترامپ معتقد است که یک توافق تجاری جامع می تواند از طریق گفتگوی مستقیم شخصی بین ترامپ و شی به وجود آید. اما شی در مورد توافق مذاکره نمی کند؛ او یک نوع فاصله‌ی شاهانه را حفظ می کند، و ترجیح می دهد که توافق را دیگران پیش ببرند و خود را فراتر از کشمکش سیاست روزمره نگه دارد. در مقابل، ترامپ سرمایه سیاسی را از توجه رسانه‌ها جلب می کند؛ هر دستاورد باید به طور واضح و صریح از آن او باشد. او خودش را به عنوان “مذاکره کننده ارشد” معرفی کرده است، که شخصا دستور کار تعرفه‌ها را هدایت می کند.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

این عدم‌تقارن در سبک‌های رهبری{میان ترامپ و شی} یک چالش لجستیکی جدی برای دیپلماسی است. تصور این‌که ترامپ به ملاحظات لازم برای خودداری از تبدیل این تقابل به یک رقابت شخصی بین دو رهبر بزرگ پایبند باشد، دشوار است. با این حال، این دقیقا چیزی است که نزد طرف چینی یک ننگ است و احتمالا باعث می شود پکن به طور کامل از آن احتراز کند. پکن فکر می کند که ملاقات بین شی و ترامپ به احتمال زیاد نتایج اساسی را تضمین نمی کند و آن را به عنوان یک امتیاز به واشنگتن با سود کم و ریسک قابل توجه می بیند.

حتی یک نشست با دقت طراحی‌شده می تواند به تصویر شی و به طور گسترده‌ای، به جایگاه حزب، آسیب برساند. مقامات چینی هنوز به وضوح به یاد می آورند که چگونه ترامپ تقریبا بلافاصله پس از آن‌چه که آن‌ها به عنوان یک سفر دولتی گرم و پربار به پکن در سال ۲۰۱۷ در نظر گرفته بودند، جنگ تجاری را آغاز کرد. علاوه بر این، پکن نمی خواهد خطر کند به این که شاهد چیزی مانند آن باشد که بعد از دیدار ماه فوریه زلنسکی از کاخ سفید رخ داد.

بازی طولانی شی

حرفه‌ی سیاسی شی با دو خط اصلی متمایز شده است: مقاومت در برابر اجبار خارجی و تسلط بر جنگ قدرت داخلی. غرایز او در طول انقلاب فرهنگی، در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، زمانی که خانواده‌اش مغضوب حزب کمونیست شد و او را به کار اجباری در روستای شانشی فرستادند، شکل گرفت.

کُنه پیام سیاسی شی- که با مفهوم «چی-کو» یا «محنت‌کشی» مشخص می شود- این است که از شهروندان چینی، به ویژه جوانان، می خواهد که برای خدمت به رسالت جوان‌سازی ملی، سختی را تحمل کنند. فراخوان او حول ماموریت تاریخی حزب کمونیست چین برای غلبه بر “صد سال تحقیر” چین فقط یک شوق‌افکنی لفاظانه نیست. این شاکله‌ی مشروعیت اوست.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

سیاست‌های تجاری تقابل‌جویانه‌ی ترامپ، اگرچه برای تضعیف قدرت پکن طراحی شده است، اما به طور متناقضی روایت شی را تقویت کرده است. تهدید خارجی پوشش لازم را برای تغییر جهت اقتصادی مداوم حزب کمونیست چین فراهم و تلاش دولت برای اعتماد به نفس بیشتر را توجیه می کند. همچنین به شی اجازه می دهد تا سرزنش‌ها بابت اشتباهات سیاسی گذشته را {از خود} منحرف کند به ویژه موضع اغلب تنبیهی دولت او نسبت به شرکت‌های خصوصی. این تغییر رویکرد، در بازگرداندن نمادین محبوبیت به سمت کارآفرینان میلیاردر آشکار است، یعنی سرمایه‌دارانی که قبلا با دولت به مشکل خورده بودند، مانند تاجر معروف چینی، جک ما، که پس از انتقاد از سیستم نظارتی مالی چین در سال ۲۰۲۰، تا حد زیادی از دید عموم ناپدید شد، اما در ماه های اخیر از نظر سیاسی بازسازی شده است.

حزب کمونیست چین انحصار قدرت را در سیستم سیاسی چین دارد و شی تقریبا انحصار خود را در داخل حزب حفظ می کند. این تمرکز قدرت به رهبر چین اجازه می دهد تا تصمیمات سیاسی گسترده‌ای را بدون چالش بگیرد و به همان سرعت مسیر را معکوس کند. و در نتیجه‌ی کنترل حزب بر اطلاعات، به ویژه در مورد امور خارجی، هر گونه تقابل با دولت ترامپ می تواند در داخل کشور به عنوان مقاومت شی در برابر زورگویی خارجی تصویرسازی شود.

واکنش چین به تعرفه‌های آمریکا کم‌تر به خاطر حفظ ظاهر در چشم جهانیان است، بلکه بیش‌تر به اجرای یک استراتژی طولانی‌مدت مربوط می شود. بر خلاف متحدان آمریکا که بسیاری از آن‌ها با تاکتیک های ترامپ غافلگیر شده‌اند، پکن سال‌ها را صرف آماده‌سازی برای مقابله کرده است. از سال ۲۰۱۸، چین با جنگ تجاری در سطوحی پایین‌تر روبرو بوده است، تجربه مدیریت رقابت عمیق ایالات متحده و چین را کسب کرده و یاد گرفته است که چگونه محدودیت های اقتصادی واشنگتن را دور بزند.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

در واکنش، پکن مقامات محلی و شرکت‌های دولتی را به تقویت انعطاف‌پذیری زنجیره تامین و پرورش بازارهای خارج از کشور سوق داده است. برای کاهش ضربه به کسب و کارهای کوچک و جلوگیری از بیکاری، با وجود عدم‌اطمینان‌های موجود، اقدامات مالی و پولی هدفمند را برای حمایت از آن‌ها اعلام کرده است. در آخرین کنگره ملی خلق در ماه مارس، رهبران چین بر افزایش تقاضای داخلی به عنوان کلید رشد آینده، با سیاست‌های جدید برای تقویت هزینه‌های مصرف کننده و بهبود محیط کسب و کار داخلی تاکید کردند. آن‌ها همچنین استفاده بین المللی از سیستم‌های پرداخت مبتنی بر رنمینبی{پول ملی چین} را برای کاهش قرار گرفتن چین در معرض تحریم‌های مالی اجباری ایالات متحده ترویج کرده‌اند.

همزمان، چین مجموعه‌ای از قوانین جدید را وضع کرده است–به عنوان مثال، قانون ضد تحریم‌های خارجی، قانون کنترل صادرات و مقررات ضد جاسوسی-که پایه های قانونی برای اقدامات تلافی‌جویانه ایجاد می کند و کسب و کارهای بین‌المللی را در یک الزام غیرممکن قرار می دهد. شرکت‌ها می توانند تحریم‌های ایالات متحده را رعایت کنند و خطر نقض قوانین چین را قبول کنند، یا برعکس.

در جبهه‌ی دیپلماتیک، چین تلاش کرده تا با تعمیق روابط منطقه‌ای، حمایت‌گرایی{protectionism} غربی را خنثی کند. این کشور مذاکراتی را در مورد توافق تجارت آزاد با کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس تسریع کرده است. در مورد اتحادیه اروپا، وزیر خارجه چین، وانگ یی، دیدار ماه مارس با همتای فرانسوی ژان نول باروت را “سازنده” توصیف کرد و چین و فرانسه امسال سه گفتگوی سطح بالا را برنامه‌ریزی می کنند. در روزهای قبل از اعلام تعرفه دولت ترامپ، وزرای چین، ژاپن و کره جنوبی پس از یک وقفه پنج ساله، به گفتگوی اقتصادی و تجاری خود بازگشتند و توافق کردند که یک توافقنامه جامع‌تر تجارت آزاد بین سه کشور را بررسی کنند، در اصلاحات سازمان تجارت جهانی همکاری کنند و از اعضای جدید در توافقنامه تجارت آزاد منطقه ای خود، مشارکت جامع اقتصادی منطقه‌ای، استقبال کنند. در اوایل این ماه، شی برای دومین بار در کم‌تر از دو سال به جنوب شرقی آسیا سفر کرد تا روابط خود را با ویتنام و دیگر همسایگان کلیدی که به مراکز حمل و نقل کالاهای چینی تبدیل شده‌اند، تقویت کند.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

شکی نیست که تعرفه‌های بالا دسترسی صادرکنندگان چینی به بازار ایالات متحده را از بین می برد. اما از نقطه نظر شی، اقتصاد چین بهتر از همیشه در موقعیتی است که درد را تحمل کند. در مقایسه با شوک های قرنطینه کووید-۱۹، شکاف تجاری با ایالات متحده یک اختلال قابل‌تحمل خواهد بود. این قرنطینه‌ها نشان داد که حزب کمونیست چین تا چه حد می تواند بدون بی‌ثبات کردن کنترل اجتماعی، مشکلات را بر مردم خود تحمیل کند— امری که نگرانی اصلی آن است{ناآرامی اجتماعی}. مهم‌تر از همه، نوک پیکان هدف اقدام شی برای جوان‌سازی ملی، تولید ناخالص داخلی نیست؛ بلکه توسعه علمی و تکنولوژیکی است. برنامه سیاست “اول آمریکا”ی ترامپ تنها استدلال شی را برای نوآوری داخلی و اعتماد به نفس بیشتر تقویت می کند. برخلاف دولت اول ترامپ، چین در صورت لزوم آماده جداشدن از ایالات متحده است.

شرط‌بستن بدون اطمینان

جدای از نگرانی‌های کوتاه‌مدت در باب تورم، بزرگ‌ترین متغیر در تغییر شکل زنجیره های تامین جهانی امروز این است که آیا ایالات متحده هنوز هم می تواند به عنوان یک شریک اقتصادی پایدار و بلند مدت حساب شود. این تردید ایجادشده در میان شرکای سنتی ایالات متحده چیزی نیست که توجه پکن را جلب نکرده باشد، جایی که مقامات حزب کمونیست به سرعت از انحراف توجه بین‌المللی از متمرکزسازی قدرت توسط شی و خروج او از چشم انداز دنگ شیائوپینگ برای “اصلاح و گشودگی” استفاده کرده‌اند. در اوایل آوریل، روزنامه رسمی حزب کمونیست چین، روزنامه‌ی مردم، سرمایه گذاران خارجی را دعوت کرد تا “از اطمینان در چین برای محافظت در برابر عدم‌اطمینان در آمریکا استفاده کنند …”

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

با این حال، عدم اطمینان در مورد ثبات ایالات متحده، به طور خودکار چین را به یک جایگزین معتبرتر تبدیل نمی کند. پکن هنوز مشکلات ساختاری اقتصادی خودش را حل نکرده است. هیچ تضمینی وجود ندارد که استراتژی خودکفایی و نوآوری دولتی آن به اندازه کافی سریع نتیجه دهد تا از رکود چین در تله‌ی متوسطِ درآمد جلوگیری کند. با افزایش موانع سر راه رشد داخلی و خارجی، پکن با محدودیت بودجه‌ای شدید ناشی از کمبود سرمایه مواجه است: پول بیشتر برای فناوری به معنای پول کم‌تر برای خانوارها است.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

اما کسانی که در دهه ۱۹۷۰ و بعد از آن متولد شدند، آینده‌ای نه با مبارزه بیشتر، بلکه با رفاه پایدار را تصور می کردند. و نسل های جوان دلیل موجهی برای نگرانی دارند. آن‌ها در چین با افزایش ثروت و فرصت‌های اقتصادی به سن بلوغ رسیدند و کووید-۱۹ اولین بحران بزرگ ملی بود که بسیاری از آن‌ها تجربه کردند. اکنون، با توجه به این که تنش‌های ایالات متحده و چین دسترسی به آموزش جهانی و پیشرفت حرفه‌ای را به خطر می اندازد، احساس امنیت اقتصادی آن‌ها در حال محوشدن است.

هم در چین و هم ایالات متحده، سیاست‌گذاری تحت سلطه نخبگان سیاسی پیر است. و در هر دو کشور، نسل‌های جوان به طور فزاینده‌ای آگاه هستند که کسانی که در قدرت هستند، آینده ایشان را گرو گرفته‌اند. برای چین، در دراز مدت، فریاد “محنت کشی” ممکن است دیگر برای جامعه‌ای که با انتظار شیرینی بزرگ شده است، الهام بخش نباشد.

جام زهر ترامپ

رویکرد “اول آمریکا”ی ترامپ به چین نیازی به ترجمه به فشار حداکثر ندارد. تاکتیک‌های قدرت‌نمایانه {از سوی واشنگتن} تنها شک طولانی مدت پکن را تقویت می کند که واشنگتن به دنبال مهار چین و در نهایت سرنگونی حزب کمونیست است. بازیِ استراتژیکِ بهتر این است که پکن را به جای یک اولتیماتوم، با یک دوراهی مواجه کنیم.

این دوراهی با پذیرش یک واقعیت ساختاری شروع می شود: ایالات متحده همیشه با چین کسری تراز تجاری خواهد داشت، زیرا آمریکایی ها هیچ تمایل به بازیابی شغل‌های ارزان و کم‌کیفیت را از کارخانه‌های چینی ندارند. چالش ترامپ این است که چگونه این کسری را به یک شیوه‌ی سیاسی پایدار سامان دهد تا موازنه را در صنایعی که آینده را شکل می دهند، مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و انرژی پاک، به نفع ایالات متحده حفظ کند و اطمینان حاصل نماید که چین همچنان مازاد خود را به صورت دارایی‌های دلار-پایه بازیافت می کند.

برای انجام این کار، ایالات متحده باید به صادرات تعداد زیادی از مواد خام و ورودی‌های صنعتی ادامه دهد، مازاد تجاری به وجود آورد تا موقعیت خود را به عنوان یک تامین‌کننده بالادستی در زنجیره های تولید جهانی و یک شریک حیاتی در اکوسیستم صنعتی چین تقویت کند. در عین حال، واشنگتن باید کسری قابل‌توجهی را در تولید در مقیاس کوچک و ارزان‌قیمت بپذیرد.

اگرچه تقاضای داخلی برای این کالاها همچنان قوی است، اما بازگرداندن این بخش از صنایع به ایالات متحده هم از نظر سیاسی پوچ و هم از نظر اقتصادی غیر جذاب است. از سوی دیگر، دولت ترامپ باید هدف خود را حفظ تولید استراتژیک و پیشرفته؛ در بخش‌هایی مانند نیمه‌رساناها و رباتیک صنعتی، نزدیک به تعادل، قرار دهد، و این هدف را طریق وضع تعرفه‌های متقابل معقول دنبال کند. با این تعرفه‌ها، واشنگتن همچنین می تواند بدوا با اِعمال تعرفه‌هایی کمی بالاتر در آن بخش‌های پیشرفته، و سپس کاستن از نرخ تعرفه از طریق تشویق چین به خرید مواد خام و ورودی‌های صنعتی از آمریکا، انگیزه‌هایی را برای پکن جهت کاهش شکاف تجاری خالص بین خود و ایالات متحده ایجاد کند.

چنین چارچوبی به هر دو کشور دستاویزی برای دعوی پیروزی می دهد: ترامپ می تواند بگوید که از صنایع اساسی آمریکا دفاع کرده است، در حالی که شی می تواند استدلال کند که او پایگاه تولید چین را حفظ کرده و حتی کاهش معقول تعرفه‌ها را تضمین کرده است. مهم‌تر از همه، قرار گرفتن بارِ تعدیل بر عهده‌ی چین، به چین انعطاف پذیری می دهد تا اقتصاد خود را بر اساس شرایط خود متوازن کند، در حالی که هنوز با منافع ایالات متحده هماهنگ است.

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن

ایجاد اطمینان از این که پکن مازاد تجاری خود را به صورت دارایی‌های دلاری بازیافت می کند و در معرض سیستم دلاری قرار می گیرد یکی دیگر از نقاط خاموش اما قدرتمند اهرم فشار آمریکا یک فرصت عملی است که پکن روند رو به افزایش متنوع‌سازی سبد اوراق قرضه خود- به ضرر اوراق خزانه‌داری آمریکا معکوس سازد. از سال ۲۰۱۶، چین سهام خزانه‌داری خود را تقریبا ۴۰ درصد کاهش داده است و بخشی از ذخایر خود را به طلا منتقل کرده است.

حتی اگر پکن تنها بخشی از خریدهای اخیر طلای خود را دوباره به سمت اوراق خزانه‌داری ایالات متحده هدایت کند، می تواند حدود ۴۳ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری جدید در ایالات متحده ایجاد کند، که در راستای خواسته‌های دولت ترامپ برای پایین نگه داشتن نرخ بهره و تثبیت بازار اوراق قرضه است و جزیی مهم از برنامه آن برای بازپرداخت بدهی ملی ۳۶ تریلیون دلاری ایالات متحده. چنین اقدامی همچنین نشان دهنده تعهد مستمر پکن به سیستم دلار و کاهش گمانه‌زنی‌ها در مورد یک ارز در حال ظهور بریکس یا کاهش فشار گسترده‌تر به سمت دلار-زدایی است.

با این حال، بدون یک رژیم تعرفه‌ی هماهنگ در میان متحدان و شرکای ایالات متحده، هیچ استراتژی‌ای محکم نخواهد بود. صادرکنندگان چینی منتظر به نتیجه رسیدن مذاکرات واشنگتن، آن هم با توجه به سرعت کند مذاکرات قبلی، نخواهند ماند.

برای مثال دو سال طول کشید تا فاز اول قرارداد تجاری میان پکن و واشنگتن در ژانویه ۲۰۲۰ به سرانجام برسد، در حالی که متوسط طول عمر یک شرکت کوچک و متوسط چینی-که جمعا موتور محرکه‌ی صادرات این کشور را شکل می دهند—تنها ۳.۷ سال است.

حتی تعرفه‌های پایدار هم مانع گسترش تجاری جهانی چین نمی شود. ظرفیت بیش از حدّ داخلی و رقابت داخلی وحشیانه میان شرکت‌های چینی، این شرکت‌ها را به دنبال حاشیه سود به خارج از کشور سوق داده است. این سوق‌یابی، با حمایت‌های دولتی از طریق مشوّق‌های مالی، ساده سازی نظارتی، تخفیف های مالیاتی و دسترسی آسان‌تر به بازارها و زنجیره‌های تامین خارج از کشور، تقویت شده است.

دامنه‌ی توافق بین واشنگتن و پکن و امتیازاتی که ترامپ می تواند از شی به دست بیاورد—احتمالا در ماه گذشته باریک‌تر شده است. اگر ترامپ می خواهد حصول یک توافق را تضمین کند، ممکن است مجبور باشد به مردم چین در “محنت‌کشی” بپیوندد و اعطای برخی از امتیازات سخت را بپذیرد. اما با یک استراتژی دیپلماتیکِ باز تنظیم‌شده، او هنوز هم می تواند مدعی برخی از پیروزی‌های کوچک باشد—و از خسارات بالقوه عظیم که اکنون با ایالات متحده مواجه است، جلوگیری کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استراتژی شی جین‌پینگ؛ چین چگونه خود را برای جنگ تجاری مسلح کرد/ رویکرد پکن در مقابله اقتصادی با واشنگتن بیشتر بخوانید »

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟



«نشنال دیفنس» ضعف‌ها و کمبودهای راهبرد بازدارندگی ایالات متحده را در برابر تهاجم نظامی چین به تایوان، مورد بررسی قرار داده و برنامه‌های لازم را برای اصلاح و تقویت راهبرد آمریکا پیشنهاد داده است.

به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، نشریه‌ی تحلیلی «National Defense»، از رسانه‌های وابسته به «انجمن ملی صنایع دفاعی» ایالات متحده، در مقاله‌ای(به تاریخ ۲۷ دسامبر)، به موضوع مهم مناقشه‌ی نظامی احتمالی ایالات متحده و جمهوری خلق چین در آینده‌ای نزدیک پرداخت.

در این مقاله، ضعف‌ها و کمبودهای راهبرد بازدارندگی ایالات متحده در برابر تهاجم نظامی چین به تایوان، مورد بررسی اجمالی قرار گرفته و برنامه‌های و طرح‌های لازم برای اصلاح و تقویت راهبرد آمریکا پیشنهاد شده است.


انتشار این مقاله، صرفا از باب اطلاع‌رسانی است و تمام محتوای آن الزاما مورد تایید مشرق نیست.


آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

رئیس جمهور شی جین پینگ در سال ۲۰۲۳ در کمیسیون امنیت ملی حزب کمونیست چین سخنرانی کرد. به گزارش مجاهدت از خبرگزاری دولتی شینهوا، او گفت:

“پیچیدگی و دشواری مسائل امنیت ملی که اکنون با آن روبرو هستیم، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ما باید به ریشه‌ها بپردازیم و به بدترین سناریو فکر کنیم و آماده باشیم که آزمون‌های بزرگ را در تندبادهای شدید و دریاهای خشن و حتی دریاهای خطرناک و طوفانی را پشت‌سر بگذاریم.

به همان اندازه که استراتژی دولت بایدن برای “بازدارندگی یکپارچه” تلاش کرد چین را از رفتار تهاجمی‌تر خود در منطقه هند و اقیانوس آرام باز دارد، سوال مهم این است که اگر بازدارندگی شکست بخورد چه اتفاقی می افتد؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

در این رابطه، اگر جنگی بزرگ در شرف آغاز بود، محدود بودن استراتژی در توانایی خود برای رسیدگی به این موضوع و مسایل مرتبط با آن، اثبات می شد. در حالی که داشتن نیروهای بیشتر در هند و اقیانوس آرام و تقویت این نیروها، جنگ با چین را تا حدودی آسان‌تر می کند، چندین جنبه دیگر از جنگ قدرت بزرگ وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد، به ویژه اگر بازدارندگی یکپارچه شکست بخورد: آماده سازی برای جنگ قدرت بزرگ؛ ایجاد یک وطن مقاوم برای درگیری پایدار؛ کاهش نفوذ جهانی چین؛ و آماده سازی برای یک چین پس از شی جینپینگ.

در مورد آماده سازی، بخش قابل توجهی از استراتژی دفاعی فعلی در رابطه با متوقف‌کردن تجاوز نظامی چین، بر جلوگیری از حمله‌ی میان-تنگه‌ای به تایوان متمرکز است. در حالی که این ممکن است تمرکز اصلی برنامه ریزی باشد، هر گونه درگیری با پکن در مورد تایوان، احتمالا به یک جنگ قدرت بزرگ با پیامدهای جهانی تبدیل خواهد شد.

شش عنصر کلیدی وجود دارد که باید برای بهبود توانایی ایالات متحده برای غالب شدن در یک درگیری با جمهوری خلق چین مورد توجه قرار گیرد: بازنگری در ساختار غیرنظامی-نظامی؛ رشد نیروی نظامی؛ بسیج جمعی نیروهای ذخیره؛ رفع شکاف موشکی؛ تسلیح تایوان قبل از درگیری؛ و ایجاد زیرساخت‌های نگهداری برای اسیران جنگی دشمن.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

یکی از درس‌های اصلی جنگ‌های افغانستان و عراق این است که نقشه‌های اولیه جنگ — در حالی که برای یک دشمن سازمان یافته به صورت متعارف کافی بود — برای شورش‌هایی که ایالات متحده(در جدول زمانی که مخالفان ما انتخاب کردند، با آن‌ها مواجه می شد) ناکافی بود. در نهایت، هر دو درگیری در ابتدا به اشتباه مفهوم‌سازی شدند؛ در عمل ضعیف اجرا شدند، و سازگاری با الزامات منحصر به فرد هر دو جنگ خیلی دیر اتفاق افتاد، آن هم پس از این که مردم آمریکا صبر خود را از دست داده بودند. ما باید سوال های سخت بپرسیم که چرا نقشه های اولیه جنگ ما برای افغانستان و عراق کافی نبود و آیا ترتیبات نهادی ما برای برنامه ریزی برای بازدارندگی و احتمالا درگیری با چین مناسب است یا خیر.

یکی از حوزه‌هایی که باید بررسی شود، قانون سازماندهی مجدد وزارت دفاع در سال ۱۹۵۸ است که رئیس ستاد مشترک را از زنجیره فرماندهی خارج کرد. اثر عملی این اصلاحات این است که یک حلقه‌ی رهبری و اطلاعات حیاتی که نیروهای میدان را با ستاد مرتبط می کرد، قطع شد. همچنین یک لایه واسطه بین نیروهای میدان و رهبری غیرنظامی را حذف کرد که همچنین نقش حیاتی در تبیین انتخاب‌های استراتژیک به عنوان بخشی از نقش‌های گسترده و مباحثات مربوط به ماموریت‌ها، در میان خدمات مختلف دیگر، ایفا می کرد.

علاوه بر این، رئیس ستاد مشترک، برای رهبران غیرنظامی، پوشش سیاسی لازم برای تغییر مسیر در طول یک درگیری فراهم می کرد، چرا که تحت ترتیبات نظامی-غیرنظامی فعلی، رهبران غیرنظامی به طور مستقیم در تصمیمات برنامه‌ریزی جنگ درگیر هستند.

ایالات متحده باید یک بازنگری در ساختارهای نظامی-غیرنظامی را با تمرکز بر بازگرداندن ستاد مشترک به زنجیره فرماندهی انجام دهد.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

در همین حال، توانایی‌های نظامی رو به رشد چین به صراحت برای تصرف تایوان و شکست‌دادن ائتلاف نظامی تحت رهبری ایالات متحده طراحی شده است. اندازه و پیچیدگی این نیروها چالش بزرگی برای ایالات متحده است، زیرا چین همچنین به دنبال رشد نیروهای خود و توانایی‌های نظامی و همکاری با متحدان و شرکا است.

با وجود این که ایالات متحده از نظر کیفیت نیروهای مسلح خود مزایای قابل توجهی دارد، کمیتِ ظرفیت‌ها هنوز وزن خاص خود را دارد. ایالات متحده باید یک برنامه تهاجمی برای افزایش توانایی‌های نظامی خود را با تمرکز بر یک برنامه‌ی قدرتمند در تولید ناوها، جنگنده ها، قابلیت های سایبری و فضایی و پلتفرم‌های لجستیکی انجام دهد.

یک جنگ بزرگ قدرت احتمالا نیاز به بسیج انبوه سربازان ذخیره از تمام خدمات دارد که فشار زیادی بر زیرساخت‌های موجود ذخیره ایجاد می کند. جان پومفرت و مت پوتینگر در نشریه‌ی «فارن افرز» در مارس ۲۰۲۳ نوشتند که پکن “قانون جدیدی را تصویب کرده است که ارتش آزادی بخش خلق را قادر می سازد تا به راحتی نیروهای ذخیره خود را فعال کند و سیستمی را برای جایگزینی نیروهای جنگی در صورت جنگ نهادینه کند. “

یک تمرین بسیج جمعی باید برای شناسایی شکاف‌ها، ضعف‌ها وکمبودها در منابع لازم برای پاسخگویی به الزامات جنگ با چین انجام شود.

در مورد رفع شکاف موشکی، جنگ در اوکراین نقاط ضعف تامین مهمات ایالات متحده را برجسته کرده است و نشان می دهد که ظرفیت صنعتی کافی برای حتی موارد اساسی مانند گلوله‌های توپخانه وجود ندارد. برای مثال، در طول جنگ اوکراین، نیروهای مسلح آن به طور متوسط ۱۰۰۰۰۰ گلوله توپخانه ۱۵۵ میلی متری در ماه مصرف می کردند، اما صنعت دفاعی ایالات متحده تنها می توانست ۱۴۰۰۰ گلوله در ماه را جایگزین کند.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

به همین ترتیب، این محدودیت ها برای راکت‌های استینگر، جاولین و سامانه‌های راکت توپخانه‌ای با تحرک بالا نیز وجود دارد که ممکن است در هر جنگی با چین نقش داشته باشند.

اثر عملی این محدودیت‌ها در پایگاه صنعتی دفاعی این است که نقشه‌های جنگی ایالات متحده با دارایی‌های موجود و زیرساخت‌های صنعتی فعلی نمی تواند محقق شود. ایالات متحده باید یک بازنگری جامع از مهمات مورد نیاز برای سناریوی احتمالی جنگ چین انجام دهد و منابع را برای کاهش شکاف موشکی بین برنامه‌های جنگی و ظرفیت پایگاه صنعتی دفاعی اختصاص دهد.

یکی از عناصر اصلی توانایی اوکراین برای دفع حمله نیروهای روسی در سال ۲۰۲۲ تمرکز آن بر توسعه ارتش خود پس از تصرف بخش‌هایی از خاک اوکراین توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ بود. این تمرکز، نه تنها شامل تمرکز بر حرفه‌ای‌تر کردن ساختار نظامی، بلکه به دست آوردن سلاح های لازم برای جلوگیری از حمله احتمالی آینده روسیه نیز بود.

این درس باید در مورد تایوان نیز اعمال شود. تجربه‌ی اوکراین همچنین نشان می دهد که داشتن توانایی ایالات متحده برای دسترسی سریع به انبارهای موجود مهمات نیز ضروری است. ایالات متحده باید به طور فعال تایوان را با مهمات لازم برای خنثی‌کردن حمله مسلح کند. واشینگتن باید به ارتش تایوان اجازه دهد تا از ذخایر مهمات موجود ایالات متحده در وضعیت بحرانی استفاده کند و پشتیبانی نظامی ایالات متحده را برای توانایی های نظامی خود گسترش دهد.

هر گونه درگیری با چین شامل تحریم‌های گسترده، ممنوعیت‌های تجاری، محاصره‌ها و ضبط دارایی‌هایی خواهد بود که بر اجزای مهم، مواد خام و سایر موارد ضروری مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز یک طرح جنگی تأثیر می گذارد. پکن در حال حاضر چنین تلاشی را برای جدا کردن اقتصاد خود از غرب انجام می دهد.

ایالات متحده باید بررسی گسترده‌ای انجام دهد که کدام اقلام خاص برای جنگ موثر ضروری هستند و تلاش کند تا اطمینان حاصل کند که از ایالات متحده یا یک کشور متحد تهیه شده اند، این اقلام را قبل از درگیری ذخیره کند، جایگزین ها را شناسایی کند و مشخص سازد که کدام اقلام چین در نهایت از خود ایالات متحده تامین می شود و جلوی انتقال آن‌ها را به چین سد کند.

هر گونه درگیری طولانی‌مدت با چین، مستلزم همکاری صنعت ایالات متحده با ارتش ایالات متحده خواهد بود تا نه تنها ابزارهای جنگی لازم برای درگیری مانند کشتی‌ها، هواپیماها و غیره، که همچنین قابلیت‌های تخصصی، که کیفیت یا کمیت بیشتری در بخش خصوصی دارند، با سهولت بیشتری فراهم گردد.

ایالات متحده باید مطالعه کند که کدام نهادهای بخش خصوصی — که همکاری آن‌ها برای پیروزی ضروری است — برای غلبه در درگیری با چین ضروری هستند. حتی اگر ایالات متحده بتواند مهم‌ترین جنبه‌های اقتصاد خود را از چین جدا کند، بخش زیادی از شبکه تامین لجستیکی آن شامل کشورهای دیگر است و آسیب پذیری‌هایی دارد که چین از آن‌ها بهره برداری کرده است. ایالات متحده باید به شدت از زنجیره‌های تامین جهانی خود برای مواد نظامی، قطعات و فناوری محافظت کند تا با موفقیت یک استراتژی بزرگ جنگ قدرت را اجرا کند.

در مورد کاهش نفوذ جهانی چین، بخش عمده‌ای از نیروهای نظامی آمریکا بر دفع حمله پکن برای تصرف تایوان متمرکز خواهند بود. با این حال، نیروهای نظامی چین نیز در چندین پایگاه در سراسر جهان قرار دارند و این کشور تعداد قابل توجهی از عملیات “منطقه خاکستری” را برای گسترش نفوذ خود انجام می دهد.

ایالات متحده باید گزینه‌ای را برای تعیین فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده به عنوان آژانس اصلی در وزارت دفاع برای تخریب، جابجایی و نابودکردن توانایی های نظامی چین در خارج از اقیانوس هند و اقیانوس آرام و همچنین تمرکز بر عملیات منطقه خاکستری خود، جستجو نماید.

در همین حال، رئیس جمهور شی نیروی محرک اصلی سیاست های نظامی تهاجمی کشور در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و سراسر جهان است.

در حالی که حزب کمونیست چین اقدامات او را تقویت و حمایت می کند — و بسیاری از رهبران آن نیز از اهداف شی حمایت می کنند — برکناری او از قدرت به شدت روند نظامی چین را تعدیل می کند.

اگر جنگ با چین رخ دهد و برای چین بد پیش برود، ممکن است فرصتی برای تسهیل برکناری شی از قدرت وجود داشته باشد. یک گام اولیه در این استراتژی، ایجاد یک توانایی جنگ سیاسی در دولت ایالات متحده است که نه تنها نقض حقوق بشر حزب کمونیست، بلکه حاکمیت ضعیف، فساد و ضعف کلی آن در نسبت با مردم چین را برجسته می کند. همچنین نیاز به بررسی کامل جناح‌های سیاسی در چین و پرورش یک جنبش مخالف در داخل کشور — که چالش برانگیز خواهد بود — یا خارج از آن و همچنین برنامه‌ریزی برای یک چین پس از شی، وجود دارد. ایالات متحده باید به دنبال ایجاد یک توانایی جنگ سیاسی برای تضعیف حکومت کمونیستی در چین و تسهیل برکناری رئیس جمهور شی باشد.

ایالات متحده در یک نقطه عطف استراتژیک منحصر به فرد قرار دارد که در آن همزمان موفقیت‌ها و شکست‌های جنگ‌های خود در افغانستان و عراق را بررسی می کند، در حالی که همچنین به این فکر می کند که جنگ بزرگ قدرت با جمهوری خلق چین اساسا چه معنایی دارد.

در عین حال که آمریکا بازدارندگی خود را در برابر اقدامات تهاجمی چین در هند و اقیانوس آرام تقویت می کند، همچنین یک انقلاب فکری را از سرمی گذراند که اگر بازدارندگی شکست بخورد، چگونه خواهد جنگید. در حالی که بیشتر بحث در مورد جنگ بالقوه با چین مربوط به مسائل کمیتی است — چه تعداد کشتی، موشک، گلوله و سیستم‌های تسلیحاتی با کیفیت — بحث گسترده‌تری باید در مورد جنبه‌های کلیدی چگونگی جنگ‌های سنتی ایالات متحده شکل بگیرد.

واشینگتن باید بیشتر روی این موضوع تمرکز کند که چگونه باید در یک جنگ قدرت بزرگ حاضر شود، تاب‌آوری را در داخل کشور برای یک درگیری طولانی‌مدت ایجاد کند، و بهترین راه پس زدن گسترش نفوذ چین در سراسر جهان کدام است. همچنین باید درس‌های خود را از جنگ اوکراین در تدوین راهبرد بازدارندگی در برابر تهاجم چین به کار گیرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟ بیشتر بخوانید »