فاطمیون

گام‌های عاشقانه تا زینبیه

گام‌های عاشقانه تا زینبیه



کتاب«پرتگاه پشت پاشنه» نوشته مجید اسطیری روایتی است از زندگی شهید عبدالبصیر جعفری، یکی از رزمندگان تیپ فاطمیون که در راه دفاع از حرم زینبیه جان خود را فدای آرمان‌های بزرگ کرد.

به گزارش مشرق، در گذر از زندگی شهید عبدالبصیر جعفری، به راستی ممکن است که به این باور برسیم که شهدا همچون دیگران زیسته‌اند. آنان نیز همچون ما در مسیر زندگی گام برداشتند و در ابتدا هیچ ویژگی خارق‌العاده‌ای نداشتند که از دیگران متمایز شوند. داستان زندگی او، حکایتی است از همان نوع قصه‌های مردم‌گونه که می‌خواهد به ما بگوید شهدا در آغاز همانند ما هیچ ویژگی بارزی نداشتند که سرنوشت‌شان را رقم بزند بلکه به تدریج در مسیرهای پر مخاطره‌ای که اختیار کردند جان و دل خود را در معامله‌ای با خداوند فدای آرمان‌های بزرگ‌تر از خود کردند و در این میان خریداری شدند. آنان جان و خانواده‌شان را در راه رضای خداوند نهادند و در نهایت به اوج عزت و کرامت رسیدند.

گام‌های عاشقانه تا زینبیه

زندگی عبدالبصیر جعفری، یا همان‌طور که رزمندگان تیپ فاطمیون او را می‌شناختند، «علی بلوچ» در نگاه اول شاید به نظر یک قصه باورنکردنی بیاید. او که گویی همیشه در لبه پرتگاه زندگی خود ایستاده بود از ابتدا تا انتهای مسیرش با در آغوش کشیدن سختی‌ها و چالش‌های فراوان به انتهای عشق و رفاقت تا درگیر شدن با گناه و اعتیاد و در نهایت تا مرز نابودی پیش رفت، اما همیشه سربلند و استوار ایستاد. این روایت می‌خواهد به ما بگوید که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌توان در برابر سرنوشت ایستاد و از خود گذشت. عبدالبصیر، مردی که در تمام عمر خود با کشمکش‌های درونی و بیرونی دست و پنجه نرم کرده بود، در نهایت در برابر سرنوشت خود ایستاد و به طور شجاعانه مسیر خود را تغییر داد.

اگر به داستان زندگی او در این کتاب نظر کنیم، در می‌یابیم که در تمام دوران زندگی‌اش جنگ و آشوب از همان روزهای نخست در کنار او بوده است، از کوچ اجباری‌اش در دوران کورکی به اصفهان تا فرار او با دختر مورد علاقه‌اش و پس از آن قدم‌هایی که در راهی طولانی گذاشت و به زینبیه ختم شد. مسیری که زندگی‌اش را به طور شگرفی تغییر داد و او را در میدان‌های نبرد با دشمنان خدا و انسانیت به عنوان یک رزمنده فداکار معرفی کرد.

اگر در لحظات اولیه زندگی‌اش به او نگاه کنیم شاید هیچ گاه نمی‌توانستیم تصور کنیم که روزی در دفاع از حرم زینبیه جان خود را فدای اهدافی مقدس کند. نه تنها ما بلکه تمامی افرادی که از دور و نزدیک حتی یک برخورد کوچکی با او داشتند هم نمی‌توانستند این مسئله را درک یا حتی پیش‌بینی کنند. آن زمانی که شاید تعدادی از افراد برای گرفتن حق و حقوقی به این جنگ می‌رفتند او تنها یک هدف داشت آن هم دفاع از حرم زینبیه بود. هیچ‌کس حتی خانواده او نمی‌توانستند تصور کنند که روزی علی جعفری بر روی دستان جمعیت عظیمی تشیع شود و این گونه مورد عزت و احترام قرار گیرد، شاید تنها در همین قاب از زندگی او بود که پدرش به او افتخار کرد و تمامی خاطرات گذشته را به دست فراموشی سپرد. شاید باید گفت حتی باور این عزت و احترام برای خود او هم قابل تصور و ممکن نبود، اما در اولین مرخصی‌اش وقتی به دیدن او آمدند و دل و جان به حرف‌های سپردند به این نکته رسید که حالا دیگر از یک انسان معمولی به انسانی بزرگ و محترم بدل شده است.

اما او با همه چالش‌ها و دردسرهایی که برای خانواده‌اش ایجاد کرد هیچ گاه از تلاش برای تغییر مسیر زندگی دست برنداشت، حتی در زمانی که در دام اعتیاد گرفتار بود تلاش کرد تا از این بند رها شود و دوباره مسیر نهایی خود را پیدا کند.

نویسنده در کتاب «پرتگاه پشت پاشنه» با قلمی روان داستان زندگی شهید عبدالبصیر جعفری را از جوانب مختلف به تصویر کشیده است. از روزهای غربت و مدرسه، دوران کودکی و کارگری تا روزهای پر از عشق و شور جوانی و سپس لحظات سخت لغزش و رهایی از اعتیاد و در نهایت روزهای مقاومت و جهاد در میدان جنگ. در این کتاب با مردی روبرو می‌شویم که از همان ابتدا آموخته بود برای دستیابی به خواسته‌هایش مبارزه کند. این روحیه همان نیرویی بود که به او اجازه داد تا در راه آرمان‌های بزرگش ثابت قدم بماند و در این مسیر به درستی در جایگاه عزت و کرامت خداوند قرار گیرد.

از نکات قابل توجه این کتاب آن است که، عبدالبصیر در بسیاری از مواقع با مشکلات هویتی دست و پنجه نرم می‌کرد. او که چهره‌اش هیچ شباهتی به افغان‌ها نداشت، مجبور بود برای اثبات اصالت و هویت خود گاهی به زبان آبا و اجدادی‌اش صحبت کند. او همین مسئله را برای پیوستن به تیپ فاطمیون داشت که برای اثبات هویت و شیعه بودن خود در این مسیر سختی زیادی را متحمل شد، اما دست آخر راهی به سوریه شد.

این سفر سخت که از فراه افغانستان آغاز شد و به مشهد، اصفهان و قم رسید در نهایت به سوریه و پایانی حماسی ختم شد. هرچند داستان زندگی او هرگز پایان نمی‌یابد چرا که عبدالبصیر جعفری نمادی است از فردی که در برابر چالش‌های زندگی سر تعظیم فرود نیاورد و در دل تاریکی‌ها همیشه به روشنایی ایمان و آرمان‌های خود متعهد ماند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «میرزایی برگشته بود و با حیرت به علی نگاه می‌کرد. علی بلندتر از قبل فریاد کشید: خدایا! خدایا، خودت شاهد باش! من تازه راه رو پیدا کرده‌م. من تازه فهمیده‌م از چه راهی باید برم؛ اما اینها نمی‌ذارن. دو هفته ست که دارم بال بال می‌زنم. دارم دیونه می‌شم. به خود بی‌بی زینب، دیگه تحمل ندارم.

و های های شروع کرد به گریه کردن. بچه‌هایی که پای پلکان هواپیما به صف ایستاده بودند، همه برگشته بودند و علی را نگاه می‌کردند. میرزایی فوری خودش را به علی که روی آسفالت نشسته بود و سرش را میان دستانش گرفته بود، رساند و گفت: علی زشته. این کارها کارها چیه؟! چرا دیوونه بازی درمی‌آری؟ یه مشکلی پیش اومده، حالا بالاخره حل می‌شه. من به تو قول می‌دم. چرا خودت رو این‌قدر ناراحت می‌کنی؟ من می‌گم حل می‌شه. اما علی یکهو سرش را بالا گرفت و نعره کشید: کی؟ کی حل می‌شه؟ بابا، با چه زبونی بگم، من…علی جعفری… دیگه طاقت ندارم…نمی‌تونم اینجا بمونم… زندگیم اون جاست… عشقم اون جاست… فکر و ذکرم اون جاست… چرا نمی‌ذارید برم؟ چرا شما هم اذیتم می‌کنید؟ من تازه به راه اومده م…من پاک پاکم…»

کتاب «پرتگاه پشت پاشنه» به خوبی مسیر تکامل و تغییر عبدالبصیر جعفری را ترسیم می‌کند. از یک مرد معمولی با مشکلات زندگی تا یک رزمنده جان‌فشان که در نهایت در خط مقدم دفاع از حرم اهل‌بیت قرار می‌گیرد. نویسنده با استفاده از یک روایت خطی داستان زندگی را به گونه‌ای روایت می‌کند که خواننده را به تفکر و تامل درباره مفاهیم بلند انسانیت، ایمان و فداکاری دعوت می‌کند.

کتاب «پرتگاه پشت پاشنه» اثر مجید اسطیری است که در قالب ۳۶۶ صفحه تنظیم شده و از سوی انتشارات خط مقدم و به ارزش ۳۶۶ تومان منتشر شده است.

از آثار دیگر نویسنده می‌توان به: «رمق»، «تخران» و «وقتی که خورشید خوابید» اشاره کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گام‌های عاشقانه تا زینبیه بیشتر بخوانید »

مقاومت و ایستادگی گفتمان قرآن کریم است، دشمن با ایران قوی مشکل دارد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان، سرهنگ پاسدار«یعقوب مصطفی لو» فرمانده سپاه آق قلا، در همایش فاطمیون با موضوع دستاورد‌های انقلاب اسلامی سبک زندگی ایرانی اسلامی که در روستای انقلاب بخش و شمگیر برگزار شد، اظهار داشت: در تحولات کشور سوریه در برابر تروریست‌ها مقاومتی وجود نداشت؛ ولی در غزه که یک نوار باریکه‌ای هست صهیونیست‌ها با همدستی آمریکا و هم پیمانانش آنقدر بمب روی سر مردم ریختند که در نتیجه آن ۶۰ هزار نفر مرد، زن و کودک شهید شدند با این همه مشکلات مردم زندگی دوباره را در غزه شروع کردند و در مقابل کفر محکم ایستادند و پیروز شدند.
 
 
به گفته وی: آمریکایی‌ها بار‌ها به این نکته اشاره کردند که ما باید جمهوری اسلامی ایران را تضعیف و زیر یوغ خودمان بگیریم.
 
فرمانده سپاه شهرستان آق قلا با مقایسه خدمات قبل و بعد از انقلاب، تصریح کرد: اگر بخواهیم قبل و بعد انقلاب را با هم مقایسه کنیم قبل از انقلاب جاده ها، برق، گاز و آب شرب قابل مقایسه با خدمات بعد از انقلاب نیست، در دوران شاه ما برق و گازی نداشتیم و این همه خدمات از برکت نظام و انقلاب بوده هست.
 
وی افزود: امروزه ناترازی و مشکلات وجود دارد؛ ولی این انقلاب که امروز به این درجه رسیده هشت سال با دشمنان جنگیدیم و یک وجب خاک را هم ندادیم و مسیر انقلاب مسیر بسیار درستی هست.
 
به گفته وی؛ کشور ایران به عنوان قلب جهان هست و دشمن با ایران قوی مشکل دارد تمام انرژی عالم در این کشور می‌باشد و مردم از این نظام و انقلاب دفاع کردند و پای این انقلاب خون و شهید دادند.
 
سرهنگ مصطفی لو با بیان اینکه اگر با همدیگر وحدت و اتحاد نداشته باشیم انقلابی گری از یادمان برود، ابراز کرد: در این صورت نمی‌توانیم بر اصول اسلامی خود استوار بمانیم و اگر وحدت داشته باشیم باعث نابودی دشمن می‌شود.
 
انتهای پیام /

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مقاومت و ایستادگی گفتمان قرآن کریم است، دشمن با ایران قوی مشکل دارد بیشتر بخوانید »

همسری که به شهادت شوهرش ایمان داشت

همسری که به شهادت شوهرش ایمان داشت


«زهرا افشون» همسر شهید سردار «صادق امیدزاده» به مناسبت سالگرد شهادت این شهید والامقام در گفتگو با خبرنگار دفاع‌پرس، با کلماتی پر از عاطفه و صبوری از سال‌های زندگی مشترکشان می‌گوید. از اولین روز‌های آشنایی‌شان در یک مهمانی ساده تا رسیدن به سال‌ها زندگی مشترک و همراهی در مأموریت‌های مختلف که زندگی را برای او پر از دوری و غربت ساخت.

همسری که به شهادت شوهرش ایمان داشت

وی گفت: صادق متولد تیرماه سال ۱۳۴۳ بچه محله مسیرنفت کرمانشاه بود؛ از همان دوران نوجوانی و جوانی در دلش آرزو داشت برای دفاع از وطن، دین و مذهبش فداکاری کند. زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، تنها شانزده سال داشت و با شوق و اراده‌ای وصف‌ناشدنی از مادرش اجازه خواسته بود تا به جبهه برود. مادرش، که خود از پیشگامان فداکاری در دوران جنگ بود، رضایت داد. از همان لحظه، زندگی صادق مسیری پر از خدمت و ایثار بود.

لحظه‌های تلخ و شیرین زندگی با یک شهید

ما در سال ۱۳۷۳، در حالی که من دانشجوی دانشگاه تهران بودم و او در دانشگاه شهید بهشتی درس می‌خواند، زندگی مشترک‌مان را آغاز کردیم. همه چیز ساده و طبیعی به نظر می‌رسید، اما آن زمان هیچ‌کدام از ما نمی‌دانستیم که در پیش‌رو روز‌هایی سخت و پر از چالش قرار داریم. صادق از آن روز‌هایی که جوانی پر از انرژی و انگیزه بود، همیشه به فکر راهی بزرگ‎‌تر از خودش بود. او هیچ‌گاه به دنیا به چشم یک مقصد نمی‌نگریست؛ بلکه همه‌چیز برایش وسیله‌ای بود برای رسیدن به حقیقت و رسیدن به آرمان‌هایی بزرگ‌تر از خود. زندگی مشترک‌مان، همیشه در سایه آن مسئولیت بزرگ و فداکاری‌هایی که صادق داشت، رنگ و بویی متفاوت داشت.

وی همیشه به من می‌گفت: «زندگی‌ام برای من نیست، برای مردم هست» این جمله برای من همیشه یادآور آن بود که صادق نه فقط برای من، بلکه برای همگان می‌زیست. زندگی کنار او، هرچند که از بسیاری جهات سخت و پر از دوری و اضطراب بود، اما هر لحظه‌اش برای من پر از افتخار بود.

من از همان ابتدا می‌دانستم که شغل صادق همیشه با خطر همراه هست و باید برای مأموریت‌ها و دوری‌های طولانی از خانه آماده باشم. اما هیچ‌گاه احساس نمی‌کردم که زندگی با او، چیزی جز افتخار و سربلندی هست. او با قلبی بزرگ، همواره به دیگران کمک می‌کرد، حتی اگر این کمک‌ها به قیمت دوری از خانواده‌اش تمام می‌شد. در کنار من بود، اما بیشتر از آن که کنار من باشد، در خدمت مردم بود. برای صادق، خدمت به وطن و اسلام، هر چیزی بود که زندگی‌اش را معنی می‌داد.

عشق و فداکاری در میان آتش و خون

او با قلبی بزرگ، همواره به دیگران کمک می‌کرد، حتی اگر این کمک‌ها به قیمت دوری از خانواده‌اش تمام می‌شد. برای صادق، خدمت به وطن و اسلام، هر چیزی بود که زندگی‌اش را معنی می‌داد. حاج صادق همیشه به من می‌گفت: «تمام قصد و نگاهم برای رضایت خداست». زندگی کنار او، هرچند که از بسیاری جهات سخت و پر از دوری و اضطراب بود، اما هر لحظه‌اش برای من و سه پسرم پر از افتخار هست.

صادق می‌گفت: در هر مأموریتی که باشم، باید با دیگران همدلی کنم، باید همه را به یک هدف مشترک سوق دهم. حتی وقتی در لبنان و سوریه بود، همیشه به فکر یکی بودن و همدلی میان مردم و نیرو‌ها بود. در سوریه، از نیرو‌های مختلفی از جمله فاطمیون، حیدریون، حزب‌الله لبنان حتی نیرو‌های سوری و ایرانی در کنار هم کار می‌کردند. صادق تلاش می‌کرد تا اختلافات قومی و ملیتی پیش نیایید تا با هم در مسیر مشترک خدمت به کشورشان گام بردارند. او همیشه می‌گفت: باید به جای اختلافات، بر وحدت تأکید کنیم و هدف اصلی‌مان باید آزادی و آبادانی کشور باشد.

همراه صادق در جاده‌های عشق و جهاد

آخرین باری که صادق به سوریه (دمشق) رفت، من هم همراه او بودم. شرایط امنیتی سخت شده بود و خطرات بسیاری در کمین بود، ولی صادق با ایمان راسخ به کار خود ادامه می‌داد. حاج صادق از نیرو‌های سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی بود، ولی من هیچ‌وقت در مورد کارهایش از ایشان سوال نمی‌پرسیدم می‌دانستم که نمی‌شود برخی چیزی‌ها را بگوید حتی به من… هفت ماه قبل از شهادتش پسرم به من گفت که نام «صادق امیدزاده» در رسانه‌های آمریکایی به عنوان مغز متفکر طراحی حمله علیه نیرو‌های آمریکایی آمده هست.

همسری که به شهادت شوهرش ایمان داشت

زمانی که عملیات طوفان‌الاقصی انجام شد، برای حاج صادق نگران شدم و با شهادت سید‌رضی موسوی از نیرو‌های قدس سپاه در دی‌ماه سال ۱۴۰۲ یقین پیدا کردم که نفر بعدی صادق من هست. اما صادق با آرامش همیشگی‌اش و ایمان عمیقش، هیچ‌گاه اجازه نداد که نگرانی‌های من او را از هدفش دور کند. آن روزها، با اینکه در کنار او بودم، می‌دانستم که هیچ‌چیز نمی‌تواند صادق را از مسیرش منصرف کند. آن روز‌هایی که با هم در دل خاک سوریه بودیم، در دل جنگ و تهدیدات مداوم، هیچ‌گاه از اعتقاداتش کم نشد.

همسری که به شهادت شوهرش ایمان داشت

شهادت صادق، آغاز مسیری پرافتخار

۳۰ دی‌ماه سال ۱۴۰۲ روزی، که در محل کارش (دمشق) بود، صدای انفجار‌هایی شنیدم که دلم را به لرزه انداخت و یقیقن داشتن محل کارش را هدف قرار گرفته‌اند، به سرعت به محل کارش رسیدم و سه طبقه ساختمان که سقفش روی زمبن نشسته بود، در آنجا دیدم که هیچ‌کدام از همکارانش زنده نمانده‌اند.

صادق در دل جنگ و عشق به وطن به حقیقت رسید

اما در همان لحظه، به طرز عجیبی احساس آرامش کردم. گویی خداوند به من نشان داد که صادق، در مسیری که انتخاب کرده بود، به حقیقت رسیده هست. شهادتش نه پایان زندگی او، بلکه آغاز یک سفر جدید بود، سفری که باید آن را ادامه می‌دادم، برای او، برای اسلام، برای وطن. حاج صادق هیچ‌گاه برای جنگیدن نمی‌رفت، او برای دفاع از آرمان‌های بزرگ‌تر از خودش، برای دفاع از وطن، برای حفاظت از ایمان و آزادی می‌جنگید. صادق به هدفش رسید و من همچنان باور دارم که خون او و تمام شهدا، روزی ثمر خواهد داد.

 من و فرزندانم ادامه خواهیم داد، به همان گونه که او همیشه می‌گفت: «ما باید برای خدا باشیم، و همیشه در مسیر حق قدم برداریم». وقتی مقام معظم رهبری اعتقاد دارند مقاومت پیروز هست قطعا ما هم به همین باور اعتقاد قلبی داریم. صادق امیدزاده و همه شهیدان همیشه در دل‌ها خواهند ماند، چون با فداکاری، از وطن دفاع کردند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

همسری که به شهادت شوهرش ایمان داشت بیشتر بخوانید »

مسابقه طراحی معماری فاطمیون برگزیدگان خود را شناخت

مسابقه طراحی معماری فاطمیون برگزیدگان خود را شناخت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، آیین اختتامیه مسابقه طراحی معماری فاطمیون با حضور مصطفی مومنی راد، مدیر مرکز معماری اسلامی حوزه هنری، مهدی هاتف مدیر شرکت اسکان، حجت گنابادی از فرماندهان لشکر فاطمیون و خانواده شهید کریمی شهید مدافع حرم افغانستانی و با معرفی سه برگزیده این یادمان در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.

در ابتدای این مراسم بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده شهدای لشگر فاطمیون پخش شد. جملاتی که از زبان فرمانده کل قوا تسلی‌بخش قلب پدران و مادران و همسران شهدایی بود که با صبر خود در جهاد عزیزانشان شریک شده‌اند.

کلیپی از لسان معظم‌له که فرموده بودند: «فرزندان شما جان خود را سپر قرار دادند که دست خبیثان به حرم اهل بیت نرسد. لذا شان این‌ها بسیار بالاست؛ البته برای شما پدران و مادران همسران و فرزندان سخت است اما این سختی را برای خدای متعال تحمل می‌کنید. » آغازگر اختتامیه طراحی معماری فاطمیون بود.

حجت گنابادی از فرماندهان لشکر فاطمیون و از رزمندگان دوره دفاع از حرم حضرت زینب (س) که معاونت فرهنگی لشگر فاطمیون را بر عهده دارد یکی از سخنرانان این مراسم بود. وی با تبریک دهه کرامت و همزمانی این ایام با اختتامیه این رویداد فرهنگی را به فال نیک گرفت.

کار امام و انقلاب غبارزدایی از ارزش‌های اصیل بود
وی اظهار کرد: هر موقع از قله‌های تاریخی‌مان صحبت می‌کنیم در عرفیات علمی و مدیریتی بیشتر روی شاخص‌هایی توجه می‌کنیم که شاید باعث شود تا شاخص‌هایی مثل جهاد، ایثار و شهادت خیلی زود دیده نشود و ذهن‌ ما بیشتر مشغول پیشینه و شاخص‌هایی مثل علم و فناوری، هنر، ادب و مسائلی از این دست رود ولی کار بزرگ امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی این بود که از ارزش‌های اصیل غبارزدایی کرد.

سهم مجاهدان عرصه جهاد، ایثار و شهادت سهم کوچکی نیست
این فرمانده لشکر فاطمیون با بیان اینکه امروز سر قله هایی ایستاده‌ایم که بخشی از آن مرهون ایثار و شهادت است گفت: اگر امروز نام انقلاب اسلامی در منطقه درخشیده در کنار مجاهدت‌های علمی، هنری، ادبی و فناوری و اقتصادی و فرهنگی، سهم مجاهدان عرصه جهاد، ایثار و شهادت سهم کوچکی نیست.

پیشتازان افتخارآفرین عرصه جهاد و ایثار و شهادت
وی با تاکید بر اینکه عزیزان افغانستانی جزو پیشتازترین افتخارآفرینان عرصه جهاد و ایثار و شهادت بودند و دفاع از حرم، آخرین این افتخارات است یادآورشد: شیعیان افغانستانی در بازه زمانی صد ساله در منطقه مرکزی افغانستان ساکن هستند و هر حکومتی که بر این کشور حاکم شده اولین فشارها و سلطه‌های بی حد و اندازه خود را به آنها تحمیل کرده است. گورهای دسته جمعی که از شیعیان افغانستانی به جرم محبت علی و خمینی برجای مانده واقعیتی است از تاریخ پر افتخار افغانستان.

گنابادی با اشاره به حضور ۲۰ ساله امریکایی‌ها در افغانستان که با تشکیل ارتش چندصدهزار نفری و پول دست به قتل عام و قربانی کردن مرد و زن و کودک و نوجوان افغانستانی کردند گفت: این مجاهدان افغانستانی بودند که دماغ امریکایی‌ها را به خاک مالیدند. همچنین در روزی که تحلیلگران سیاسی، افراد قلم به دست و تریبون به دست و فرصت گفتگو داشتند و در تحلیل و شناخت جریان داعش دچار تاخیر و تامل شدند، این جوانان پابرهنه اما مخلص شیعه افغانستانی لحظه‌ای درنگ نکردند و جزو اولین گروه‌هایی بودند که سینه چاک کردند و رفتند تا در مقابل داعش بایستند.

وی تاکید کرد: امروز اگر به نابودی داعش با فرماندهی قهرمانی چون حاج قاسم سلیمانی افتخار می‌کنیم، اولین افتخارآفرینان همین شیعیان افغانستانی در ایران بودند.

این فرمانده لشکر فاطمیون یادآور شد: در ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ خیلی از کسانی که در قدرت های سیاسی، قدرت‌های رسانه ای، قدرت های فضای مجازی و سلبریتی بودند، نمی‌توانستند بفهمند داعش و مسئله داعش چیست و در چنین شرایطی شیعیان افغانستانی سینه سپر کردند و در مقابل داعش ایستاند. در این دوره خیلی ها پرسیدند که چرا می‌گویید مدافعان حرم؟ گفتند اینها برای شناسنامه ایرانی، برای دلار، برای اقامت می‌روند اما اینها فقط در جبهه جنگ نجنگیدند و طبق گفته حاج قاسم سلیمانی و سایر فرماندهان، شیعیان افغانستانی در ایران غریب بودند . آنها نه تنها در میدان نبرد جنگیدند بلکه در مقابل طعنه‌های، بی بصیرتی‌ها، نافهمی‌ها و جنگ روانی و رسانه‌ای جنگیدند.

وی افزود: در حالیکه سینه شیعیان افغانستانی در مقابل گلوله‌های داعش بود، خانواده مدافعان در شهرهای ایران در مقابل توهین‌ها و طعنه‌ها از زبان افراد جاهل، ناآگاه و مغرض ایستادند.

رونمایی از قله‌هایی که با خون و خون دل فاطمیون ساخته شدهآیین اختتامیه مسابقه طراحی معماری فاطمیون با حضور مصطفی مومنی راد، مدیر مرکز معماری اسلامی حوزه هنری، مهدی هاتف مدیر شرکت اسکان، حجت گنابادی از فرماندهان لشکر فاطمیون و خانواده شهید کریمی شهید مدافع حرم افغانستانی و با معرفی سه برگزیده این یادمان در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.
گنابادی با بیان اینکه افتخار می‌کنیم که حوزه هنری و بنیاد علوی در طراحی این یادمان سهیم هستند اظهار کرد: ما و شما نمی‌خواهیم قله‌ای را بسازیم بلکه ما قرار است از قله‌هایی که با خون و خون دل فاطمیون ساخته شده، رونمایی کنیم.

فاطمیون بزرگترین شاگرد مکتب امام (ره)
وی با درورد بر غیرت و بصیرت مدافعان حرم، اعلام کرد: مهمترین ویژگی و مزیت فاطمیون این است که بزرگترین شاگرد ممتاز مکتب امام خمینی (ره) هستند.

وی در ادامه از خانواده شهیدی یاد کرد که اعضایش در جنگ‌های متعددی به شهادت رسیده‌اند و سپس به اجلاس مدافعان عرصه بین‌الملل که در زمان حاج قاسم سلیمانی در مشهد برگزار شد اشاره کرد که در آنجا مادر شهید خطاب به حاج قاسم میپرسد که شما از چه زمانی انقلابی شده‌اید؟ من از سال ۱۳۴۲ پای کار نهضت امام هستم.

گنابادی فاطمیون و شیعیان افغانستانی را به واسطه آزمون‌هایی که در آنها سرفراز بودند، مردان و زنان آزموده‌ای معرفی کرد که لحظه‌ای در میدان جنگ درنگ نکردند.

جانفشانی افغانستانی‌ها مرهون فدایی اهل بیت بودن
وی مراسم عزاداری برای اهل بیت را از نشانه‌هایی برای شناخت فاطمیون دانست و فتوحات و جانفشانی‌های شیعه‌های افغانستانی را مرهون شیفتگی و فدایی اهل بیت بودن آنها معرفی کرد.

این فرمانده لشکر فاطمیون گفت: قدر و منزلت فاطمیون با همه مجاهدت‌هایی که داشته‌اند ناشناخته مانده است و ما بسته بزرگی از کارهای فرهنگی رسانه ای و هنری و اجتماعی را بر دوش داریم تا این قله بزرگ را به همه معرفی کنیم.

مصطفی مومنی راد رئیس مرکز معماری حوزه هنری پرداختن به مجاهدان افغانستانی را رزقی دانست که به واسطه برگزاری این مسابقه نصیبش شده و در ادامه گفت: در پروسه چهار ماهه‌ای که در مسابقه یادمان شهدای فاطمیون داشتیم شاید در ابتدا با برنامه‌یزی منسجمی ورود پیدا نکردیم و بعد از پیشنهاد این ایده از این طرح استقبال کردیم و سعی کردیم در فرآیند برگزاری مسابقه ابتکارات جدیدی به خرج دهیم و در فضای رویداد در مشهد، حال و هوای خاصی ایجاد کنیم و در عین رقابت، شبکه‌ای از فعالان بوجود آوریم که در برنامه‌های بعدی هم از آنها استفاده کنیم.

بیشتر به سمت مقبره سازی رفته‌ایم
وی با اشاره به بازخورد شرکت‌کنندگان از جو صمیمی و خوب مسابقه طراحی یادمان شهدای فاطمیون، اظهار کرد: ما از ظرفیت یادمان‌سازی در کشور خیلی غافل هستیم و کمتر از فضای یادمانی یا طراحی خاص می‌توان نام برد. متاسفانه در رویکردها ما بیشتر به سمت مقبره‌سازی رفته‌ایم تا یادمان‌سازی.

رئیس مرکز معماری حوزه هنری افزود: یادمان‌سازی در دنیا ادبیات مشخصی دارد که ما از آن خیلی غافل هستیم در حالیکه ظرفیت رویدادها و حماسه‌های ایران جای یادمان‌سازی دارد.

وی با اشاره به مهجوریت افغانستانی‌ها اظهار امیدواری کرد که با همکاری شهرداری مشهد، شرکت اسکان و بنیاد علوی مسابقه یادمان شهدای فاطمیون به مرحله نهایی و عملیاتی رسد.

یک قدم تا نتیجه نهایی
مومنی راد در ادامه به ابراز رضایت هیات داوران از کیفیت آثار و طرح های شرکت‌کنندگان در این مسابقه اشاره کرد و ادامه داد: فکر می‌کنم یک قدم تا به نتیجه نهایی رسیدن باقی مانده و آن هم این است که یادبود شهدای فاطمیون در مشهد ساخته شود.

یکی از ابواب فرهنگ‌سازی یادمان‌سازی است
مهدی هاتف مدیر شرکت اسکان ایران با اعلام اینکه امروز به نقطه عطف مسابقه یادمان شهدای فاطمیون رسیده‌ایم که یادبود شهدای غریب فاطمیون است، اظهار کرد: ما در بنیاد علوی از این رویدادها حمایت می‌کنیم و یکی از ابواب فرهنگ‌سازی همین المان‌سازی و یادمان‌سازی است که امیدوارم در شهرهای دیگر هم ادامه پیدا کند.

وی در بخش دیگر آیین اختتامیه مسابقه طراحی یادمان شهدای فاطمیون، پدر و مادر شهید مدافع افغانستانی (شهید کریمی) برای اهدای جوایز برگزیدگان این مسابقه به همراه مومنی راد مدیر مرکز معماری اسلامی حوزه هنری، مهدی هاتف مدیر شرکت اسکان، کمیلی و گنابادی از فرماندهان لشکر فاطمیون روی سن سالن مهر حوزه هنری حضور پیدا کردند.

معرفی برگزیدگان و تجللی از خانواده شهید مدافع حرم افغانستانی
در این بخش، جایزه سومین طرح برگزیده این مسابقه که شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی بود به محمد مهدی صدوقی و جایزه دومین طرح برگزیده به مائده نامدار و امیر حیدری پور اختصاص یافت. همچنین سعید موسوی به عنوان طراح برگزیده مسابقه یادمان شهدای فاطمیون معرفی شد.

در بخش پایانی این مراسم، خانواده شهید کریمی با اهدای تابلوی مزین به صلوات خاصه امام رضا (ع) مورد تجلیل قرار گرفتند و حاضران در سالن با برگزیدگان و خانواده شهید لشگر فاطمیون عکس یادگاری گرفتند.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسابقه طراحی معماری فاطمیون برگزیدگان خود را شناخت بیشتر بخوانید »

فاطمیون، درخشش مبارزان مهاجر مقاومت

لشکر فاطمیون، کانون درخشش مبارزان مهاجر مقاومت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در آغازین ماه‌های حمله تکفیری‌ها به سوریه گروهی از شیعیان افغانستانی با تشکیل گروهی که بعد‌ها آن را فاطمیون نام نهادند با هدف دفاع از حرم حضرت زینب و بیرون راندن کفیری‌ها از مناطق تحت اشغال سوریه عازم این کشور شدند. این گروه به فرماندهی شهید علیرضا توسلی با نام جهادی ابوحامد در کمتر از ۲ سال به یکی از پرافتخارترین لشکر‌های حاضر در سوریه تبدیل شود و بیشترین شهید مقاومت سوریه را تقدیم اسلام کند.

ماجرای تشکیل فاطمیون به پیش از حمله تکفیری‌ها به سوریه بازمی‌گردد. گروهی از مجاهدان سپاه محمد که در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی به مبارزه با متجاوزان کشور خود پرداختند. این گروه در خلال دفاع از کشور خود به واسطه علاقه به انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) و با اعتقاد به اینکه اسلام مرز ندارد در جبهه دفاع مقدس ایران نیز شرکت کردند.

فاطمیون ادامه راه سپاه محمد (ص)

محمد فصیحی از رزمندگان لشکر فاطمیون درباره تشکیل فاطمیون گفته است: هسته اولیه تیپ فاطمیون را مجاهدان افغانی سپاه محمد (ص) تشکیل می‌دادند که در افغانستان در زمان مبارزه با طالبان در خط مقدم بودند و همچنین نیرو‌های تیپ ابوذر که در زمان دفاع مقدس در کنار رزمندگان ایرانی به دفاع از اسلام پرداختند و جزو بازماندگان آن دوران هستند. در ابتدا این جمع برای تجدید خاطره آن دوران، هیئت مذهبی را تشکیل داده و جمعه هر هفته دعای ندبه برگزار می‌کردند که با آغاز تجاوز به خاک سوریه، در اولین نوبت یک گروه ۲۲ نفری به این کشور اعزام شدند.

فاطمیون با همان اعتقادی که سپاه محمد و تیپ ابوذر را راهی سوریه شدند، اینکه اسلام مرز ندارد و شیعیان و محبان اهل بیت (ع) در هرکجا که نیازمند یاری باشند افغانستانی‌ها به یاری آنان می‌روند. فاطمیون را به نام بیبی دوعالم حضرت زهرا (س) میشناسند؛ همان بانویی که در راه دفاع از ولایت، تازیانه را به جان خرید و سیلی به صورتش خورد و پهلوی او شکست.

فاطمیون، درخشش مبارزان مهاجر مقاومت

وقتی رزمنده‌ها برای رفتن به جبهه از هم سبقت می‌گرفتند

اولین گروه از فاطمیون پس از رسیدن به دمشق در اطراف زینبیه مستقر می‌شوند و با نیرو‌های کتائب سیدالشهدا عراق تجمیع شده و به دفاع از حرم حضرت زینب می‌پردازند. سپس با پیوستن با افغانستانی‌های ساکن سوریه این گروه بزرگتر شده و تیپ فاطمیون را تشکیل می‌دهند. پس از این فاطمیون با عضور گیری و ثبت نام از افغانستانی‌های مقیم ایران تشکیلات خود را به سمت منسجم‌تر شدن سوق می‌دهد. افغانستانی‌های زیادی از مشهد، قم، تهران و دیگر نقاط ایران آمادگی خود را برای حضور در جبهه سوریه اعلام می‌کنند. در این بین ایرانی‌هاییم بودند که با ترفند‌هایی از جمله گرفتن شناسنامه و مدارک افغانستانی سعی کردند تا با فاطمیون به سوریه بروند. شهید مصطفی صدرزاده، شهید مرتضی عطایی، شهید جواد محمدی و بسیاری از شهدا و رزمندگان دیگر به عنوان نیروی افغانستانی، اما در حقیقت ایرانی الاصل به سوریه رفتند.

فاطمیون ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ تشکیل شد و ۲ سال بعد با افزایش توان عملیاتی و نیروهایش به لشکر ارتقا یافت. آن‌ها به یکی از لشکر‌های بزرگ جبهه مقاومت تبدیل شدند که نامشان لرزه بر اندام دشمنان می‌انداخت و از این رو توانستند در عملیات‌های بزرگی موفقیت‌های چشمگیری را به ارمغان آورند. رزمندگان این لشکر در میان نیرو‌های مقاومت به شجاعت و دلیریشان مشهور و معروف بودند. چنانچه در جریان بازپسگیری ارتفاعاتی در استان لاذقیه سوریه سردار حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله پیام تبریک دادند و گفتند بر دست و پای فاطمیون بوسه می‎زنیم. در این عملیات با وجودی که تکفیری‌ها تسلطی کاملی بر منطقه داشتند فاطمیون موفق به پس گرفتن ارتفاعات شد.

فرماندهی ابوحامد بر دل‌های رزمندگانش

شهید علیرضا توسلی معروف به «ابوحامد» فرمانده لشکر فاطمیون از مجاهدان دوران جهاد افغانستان در مقابله با شوروی بود که در سال‌های جوانی به دلیل فشار بر شیعیان به ایران مهاجرت کرد. او درجریان دفاع مقدس مدتی در کنار رزمندگان ایرانی به دفاع از ایران اسلامی در مقابل حمله صدام پرداخت. با آغاز جنگ سوریه او نیز داوطلب حضور در این جبهه شد از این رو در سال ۱۳۹۲ با همراهی تعدادی دیگر از مجاهدان افغانستانی گروهی ۲۲ نفره که تجربه حضور در جنگ علیه طالبان و شوروری در افغانستان را داشتند تشکیل داده و به سوریه رفت تا از حرم اهل بیت (ع) دفاع کند. نیرو‌های فاطمیون به فرماندهی ابوحامد پس از سال‌ها حضور در سوریه از گروه کوچک بیست نفره تبدیل به لشکری شدند که مقاومت آنان در برابر تکفیری‌ها دستاورد بزرگی را برای جبهه مقاومت به ارمغان آورد. توسلی سرانجام در اسفند سال ۱۳۹۳ در جریان آزادسازی تپه مهم و استراتژیک تل قرین در حومه درعای سوریه به همراه جانشین خود رضا بخشی به شهادت رسید.
نکته مهم در خصوص فرماندهی شهید ابوحامد بر نیرو‌های فاطمیون علاقه رزمندگان افغانستانی به این فرمانده فقید بود. او اهداف بزرگ و افق بلندی را برای آینده فاطمیون ترسیم کرد و تلاش داشت تا با بهره گیری از توان نیرو‌های افغانستانی اقدامات بزرگی را رقم بزند.

فاطمیون، درخشش مبارزان مهاجر مقاومت

خدمت رسانی در سیل و زلزله

رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون پس از پایان سیطره گروهک‌های تکفیری در سوریه، به منظور پاکسازی مناطق و شهر‌ها از باقی‌مانده تکفیری‌ها، همچنان در سوریه حضور دارند و به تثبیت مواضع جبهه مقاومت می‌پردازند. آنان با انجام رزمایش‌ها و تمرینات نظامی و برگزاری برنامه‌های فرهنگی و آموزش‌های ویژه، خود را آماده نگاه می‌دارند.

اما فعالیت‌های فاطمیون به نبرد در مناطق تحت اشغال تکفیری‌ها در سوریه محدود نمی‌شود. فاطمیون در جریان وقایعی، چون سیل و زلزله در ایران به کمک مردم رفت. در ایام نوروز سال ۹۸ هنگامی که چند شهر کشورمان درگیر سیل بود و زندگی عادی مردم این شهر‌ها دچار اختلال شده بود، چندین گروه از نیرو‌های لشکر فاطمیون با حضور در مناطق سیل‌زده کشور به خصوص در پلدختر و معمولان لرستان، به مدت چندین روز به خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان پرداختند.

نیرو‌های فاطمیون حتی درایام شیوع بیماری کرونا به مردم ایران خدمت‌های فراوانی کردند. آن‌ها با گسترش کرونا در ایران به تولید لباس بیمارستانی ویژه کادر درمانی بیمارستان‌های درگیر با این بیماری مشغول شدند و به خوبی و با شایستگی نشان دادند که چه ارتباط قوی و مستحکمی با ایران دارند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لشکر فاطمیون، کانون درخشش مبارزان مهاجر مقاومت بیشتر بخوانید »