فتح المبین

متوسلیان؛ مبدع دورزدن مواضع دشمن

متوسلیان؛ مبدع دور زدن مواضع دشمن


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ ۱۴ تیر ۱۳۶۱ روزی است که در آن خبری با این مضمون به تهران مخابره شد که فرمانده قوای سپاه محمد رسول الله (ص)، سید محسن موسوی کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت، تقی رستگارمقدم مسئول واحد آموزش و تاکتیک تیپ ۲۷ و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری ایرنا در لبنان توسط شبه نظامیان وابسته به نیرو‌های اشغالگر قدس به اسارت درآمده‌اند؛ لذا این موضوع باعث شده تا هر ساله به همین مناسبت اظهارنظر‌های مختلفی پیرامون وضعیت این چهار نفر مطرح شود که هیچ‌کدام از این اظهارات نیز به‌صورت مستدل بیان نشده است.

پس با توجه به این موضوع در این نوشتار قصد داریم که مناسبت یادشده را از جنبه دیگری بررسی کنیم و آن، شخصیت فرماندهی حاج احمد متوسلیان است؛ وی با وجود آن‌که به لحاظ نظامی دوره‌های فرماندهی را در دانشگاه‌های نظامی طی نکرده بود، ولی توانست با گروهی ۴۰ نفره در یک درگیری سریع مریوان را از وجود ضد انقلاب پاکسازی و آزاد کند و در عملیات محمد رسول الله (ص) فرماندهی جبهه میانی یعنی ارتفاعات «قوچ‌سلطان» و قله «دالانی» و منطقه مرزی «ملخورد» را بر عهده می‌گیرد.

همواره یکی از دغدغه‌های متوسلیان ارائه آموزش‌های لازم به رزمندگان بود تا توانایی رویارویی با دشوارترین شرایط رزمی را داشته باشند؛ به عبارت دیگر، وی معتقد بود «یک رزمنده باید در سخت‌ترین مناطق عملیاتی، عین زمان حضور در خانه خودش احساس سیادت و راحتی داشته باشد و این ممکن نیست مگر با برنامه‌ریزی دقیق و نظارت دلسوزانه برای فعال کردن جوهره او».

وی همچنین معتقد بود که باید «این نیرو را به عملیات برون‌مرزی، گشتی ـ شناسایی و گشتی ـ رزمی هم فرستاد تا ترس او از رویارو شدن با دشمن بریزد و اگر در قلب منطقه دشمن گیر افتاد، ترسی نداشته باشد».

اهمیت متوسلیان به آموزش نیرو‌ها به حدی بود که در این رابطه حتی با محسن وزوایی فرمانده گردان حبیب تیپ ۲۷ نیز برخورد انضباطی داشت و آن زمانی بود که متوسلیان از آموزش‌هایی که این گردان دیده بودند ابراز نارضایتی کرد؛ زیرا معتقد بود «اگر قطره خونی از بینی یکی از رزمندگان به زمین بریزد، این‌طور نیست که من باید فقط جواب پدر و مادر و خانواده‌های شما را بدهم؛ باید جواب خداوند را هم بدهم که چرا شما نتوانستید وظایف نظامی خود را درست انجام دهید»

اقتدار و فرماندهی که متوسلیان در مدت زمان فرماندهی پاسداران در مریوان داشت، موجب شد تا فرمانده وقت کل سپاه در آستانه عملیات موسوم به فتح‌المبین، وی را برای فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) برگزیند و بدین ترتیب وی به همراه جمعی از نیرو‌های خود از کردستان به خوزستان آمد و زمینه‌های تشکیل ۹ گردان این سپاه را فراهم کرد.

تجارب متوسلیان در کردستان موجب شد در اینجا نیز از همان روش استفاده کند؛ یعنی همان روش موفق تک احاطه‌ای را به جای حمله مستقیم برگزید و از سوی دیگر به واسطه نبودِ عکس هوایی از منطقه عملیاتی فتح المبین و نداشتن اطلاعات کافی از خطوط دشمن، متوسلیان خود به شناسایی منطقه می‌رود؛ امری که در هیچ ارتشی چنین موضوعی را نمی‌توان دید؛ به عبارت دیگر اینکه فرمانده تیپ خود شخصاً برای شناسایی به عمق مواضع دشمن برود در هیچ ارتشی سابقه ندارد.

این اقدام متوسلیان منجر به این می‌شود که در عملیات مورد اشاره مواضع توپخانه سنگین سپاه چهارم ارتش بعث عراق که شامل ۱۸۰ قبضه توپ می‌شد به سرعت به تسخیر رزمندگان تیپ ۲۷ درمی‌آید و بدین شکل غنایم زیادی نصیب این تیپ تازه‌تأسیس که فاقد چنین تجهیزات و ادواتی بود، می‌شود. در واقع «شیوه نفوذ در عمق مواضع دشمن و انهدام مقر‌های فرماندهی و تصرف توپخانه دشمن به طور هم زمان با آغاز تک گسترده نیرو‌های خودی ابتکاری بزرگ بود که در این عملیات توسط متوسلیان ابداع و انجام شد.»

ابتکار عمل متوسلیان در این عملیات به نحوی بود که در پایان مرحله چهارم عملیات بنا بر اظهارات اسرای عراقی، چنانچه اندکی زودتر رزمندگان ایرانی مقر سپاه چهارم عراق را تسخیر می‌کردند، می‌توانستند صدام که در مقر فرماندهی این سپاه حضور داشت و خود فرماندهی ارتش را برعهده گرفته بود، به اسارت بگیرند.

درخشش تیپ ۲۷ به فرماندهی متوسلیان در عملیات فتح المبین و الی بیت المقدس فرمانده وقت کل سپاه را بر آن داشت تا برای کمک به مردم لبنان و فلسطین، این تیپ را به سوریه و از آنجا به لبنان اعزام کند تا برابر ارتش رژیم صهیونیستی صف‌آرایی کنند، اما پس از عزیمت متوسلیان و نیرو‌های این تیپ به سوریه، در جلسه شورای عالی دفاع تصمیم گرفته می‌شود متوسلیان و نیرو‌های آن به تهران بازگردند.

متعاقب این دستور، چهاردهم تیر هنگامی که احمد متوسلیان همراه با سید محسن موسوی کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت، تقی رستگارمقدم مسئول واحد آموزش و تاکتیک تیپ ۲۷ و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری ایرنا در لبنان جهت جمع‌آوری و تخلیه اسناد و مدارک کنسولی موجود در سفارت ایران در بیروت، عازم این شهر بودند در میانه راه در پست ایست و بازرسی «برباره» توسط عناصر شبه نظامی مسیحی متحد اسرائیل دستگیر می‌شوند و به نقطه نامعلومی انتقال می‌یابند و اینگونه فرمانده دلیر تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) در غربت اسیر می‌شود و از آن تاریخ تاکنون هیچ خبر دقیق و مستدلی از سرنوشت این عزیزان به دست نیامده یا اعلام نشده است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

متوسلیان؛ مبدع دور زدن مواضع دشمن بیشتر بخوانید »

عملیات فتح‌المبین، تحقیرآمیز‌ترین شکست برای صدام تا آن روز بود

«عملیات فتح‌المبین» تحقیرآمیز‌ترین شکست برای صدام


گروه استان‌های دفاع‌پرس – قاسم الازمنی؛ با عنایت خاص خداوند متعال، عملیات فتح‌المبین، تحقیرآمیز‌ترین شکست برای صدام تا آن روز بود. از لحاظ فیزیکی و روحی آنچنان گسترده عمل شد که کلیه معادلات و محاسبات از پیش تعیین ‌شده آنان را به هم ریخت و کمر ارتش عراق را شکست.

با پایان یافتن عملیات طریق‌القدس در آذر سال ١٣٦٠، تلاش برای اجرای عملیات بعدی به منظور جلوگیری از قدرت تصمیم گیری و تجدید سازمان دشمن آغاز شد.

در این شرایط دو منطقه «غرب دزفول» و «منطقه عمومی خرمشهر» در غرب کارون، نظر فرماندهان نظامی را به خود جلب کرده بود که الزاما می‌بایست یکی از آن‌ها جهت اجرای عملیات انتخاب می‌شد. سرانجام پس از بررسی‌های کارشناسی با هدف خارج کردن شهر‌های دزفول، اندیمشک، شوش، دهلران و پایگاه مهم نیروی هوایی در دزفول از تیررس توپخانه دشمن، این مناطق برای اجرای عملیات انتخاب شد.

طرح ریزی و شناسایی منطقه، که از اواسط آبان شروع شده بود، تا روز‌های پایانی دی ماه همان سال ادامه و در ٣٠ بهمن به پایان رسید. قبل از عملیات، بدلیل حملات دشمن در همین مناطق- در اجرای عملیات تردید ایجاد شد، با عزیمت سردار رضایی فرمانده وقت سپاه، خدمت حضرت امام خمینی (ره)، از شک و گمان خارج و با استعانت از قرآن کریم- سوره فتح نمایان شد. همین امر، نوید پیروزی برای رزمندگان مسجل و نام عملیات نیز، بر اساس همین استخاره، فتح المبین نام گرفت.

عملیات فتح المبین، در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد دوم فروردین سال ۶۱، بمدت ۸ روز با رمز مبارک «یازهرا (س)» با حضور ۴ قرارگاه-شرکت ۱۳۵ گردان از ارتش و سپاه با فرماندهی مشترک در ۴ مرحله آغاز شد.

این عملیات، همچون دیگر عملیات‌های دفاع مقدس- نکات ایثارگری‌های منحصر بفردی دارد. یک نمونه آن- در روز دوم، نیرو‌های رژیم بعث عراق- در جبهه عین خوش پاتک سنگین و محکمی را آغاز کردند که موجب ایجاد فشار بسیار زیاد به رزمندگان گردید. بنحوی که بیشتر فرماندهان- معتقد به عقب نشینی بودند، لیکن سردار شهید حسین خرازی، فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان که در صحنه درگیری در سمت فرماندهی حضور داشتند، با امید به امداد خداوند متعال و قاطعیت تمام فرمودند: عقب‌نشینی نمی‌کنیم خداوند متعال هم مزد این استقامت را با دست آورد‌های فوق العاده اش، به رزمندگان عطا کرد.

توکل و توسل خالصانه و تلاش بی وقفه رزمندگان موجب شد تا خداوند متعال، ترس حداکثری را در وجود دشمن به یادگار بگذارد و از شب هفتم عملیات به بعد، از بسیاری مناطق عقب نشینی کرده و بعد از آن نیز – جنگ سخت دیگری اتفاق نیفتاد. عراقی‌ها گام به گام عقب رفتند و در مرحله چهارم، روز هشتم فروردین ماه نیز تا غرب رودخانه دویجی عقب رانده شدند. با تحقق کلیه اهداف، عملیات به پایان رسید.

حضرت امام خمینی (ره) نیز در پیامی دلنشین به رزمندگان فرمودند: … گرچه این شکل پیروزی‌ها و سلحشوری‌ها در باب خود بی‏نظیر یا کم نظیر است و گرچه این نحو تاختن بر نیرو‌های زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح‌های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ‌های جهان، نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند، بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گرچه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزه‏آسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والا مقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار می‏کند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمی‏توان سنجید و با هیچ میزانی نمی‏توان عظمت آن را دریافت …

خلاصه نتایج عملیات: ۱۵ هزار نفر اسیر – ۲۴۰۰ کیلومتر مربع آزاد- ۷ فروند هوایپما سرنگون- انهدام بیش از ۳۶۰ دستگاه تانک و نفربر- به غنیمت گرفتن ۳۲۰ دستگاه تجهیزات زرهی- ۵۰۰ دستگاه خودرو-۱۶۵ قبضه توپ و…

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«عملیات فتح‌المبین» تحقیرآمیز‌ترین شکست برای صدام بیشتر بخوانید »

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، اردو‌های راهیان نور از وقتی تشکیل شد، همراه خود بسیاری از میراث گرانبهای ۸ سال دفاع مقدس را به دوش کشید و هرساله در ایام کاروان‌های زیارتی راهیان نور یاد آن‌ها را زنده کرد. در هر منطقه، یادمانی به یاد حماسه‌های رزمندگان اسلام برپا شد و تکه‌ای از پازل تاریخ جنگ را تشکیل داد.

در واقع مناطق عملیاتی یا یادمانی جنگ تحمیلی به نقاطی اطلاق می‌شود که در آن چندین عملیات مهم انجام شده و به طبع آن رشادت‌های بسیاری در آن مکان صورت پذیرفته است. این مناطق به طور کلی به سه محور تقسیم شده است که عبارتند از: مناطق عملیاتی شمالغرب کشور شامل: سنندج، دالانی، دزلی، مریوان، بانه، سردشت، پیرانشهر و… مناطق عملیاتی غرب کشور شامل: پاوه، ارتفاعات بازی دراز، سومار، تنگه مرصاد، قصرشیرین، پادگان ابوذر، قوچ سلطان، بانه. مناطق عملیاتی جنوب کشور شامل: شلمچه، طلائیه، فکه، پادگان دوکوهه، فتح المبین، اروندکنار، هویزه، مسجد جامع خرمشهر، چزابه، دهلاویه.

هم‌اکنون فصل راهیان نور جنوب کشور است و زائران کاروان‌های راهیان نور حماسه‌های این مناطق را مرور می‌کنند. به بهانه فصل خوشایند این عاشقی در جنوب کشور و روز ملی راهیان نور یعنی بیستم اسفندماه و روز‌های اوج اعزام کاروان‌های مختلف معرفی یادمان‌های مربوط به آن خالی از لطف نیست. برخی یادمان‌های جنگ تحمیلی در جنوب کشور به شرح زیر است:

«یادمان شلمچه»

شلمچه منطقه‌ای در حد فاصل شهر‌های خرمشهر و بصره واقع شده است که بخشی از آن درخاک ایران و بخشی از دیگر در خاک عراق قرار دارد. مرز‌های سرزمینی شلمچه از شمال به کانال ادب و پاسگاه بوبیان از جنوب به اروند رود از شرق به نهر عرایض و از غرب به کانال زوجی محدود می‌شود. شلمچه یکی از محور‌های هجوم دشمن در ۲۱/۶/۵۹ به شلمچه خرمشهر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعثی عراق با توجه به نزدیکی بندر خرمشهر به مرز و وجود کنسول‌گری عراق در این شهر به جمایت از گروه‌های ضد انقلاب از جمله گروه موسوم به خلق عرب پرداخت. پشتیبانی تجهیزاتی رژیم بعث از این گروه اقدامات مختلف تروریستی را در پی داشت که مواردی مانند ترور اشخاص، ارسال مهمات، بمب‌گذاری، حمله مسلحانه به مراکز نظامی و اقتصادی و گلوله‌بازان پاسگاه‌ها را شامل می‌شد.

رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای ۵ در دی ماه ۱۳۶۵، این مواضع را در هم شکستند و شلمچه را آزاد کردند که به پاس رشادت و شهادت رزمندگان اسلام بنای یادبودی در این منطقه ایجاد شده است. هر چند در پایان جنگ بار دیگر این منطقه را دشمن تصرف کرد، اما این شهدا و ایثارگران بودند که سرزمین شلمچه را باز ستادند، تا جای قدم‌های علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام در هنگام ورود به ایران همچنان زیارتگاه باشد.

از دیگر مواضع پدافندی دشمن در این منطقه کانال زوحی بود کانال دو ردیفه‌ای به طول تقریبی هشت کیلومتر و عرض چهل متر و شامل دوشاخه بیست متری که به فاصله چهار متر از یکدیگر قرار می‌گرفتند کانال شمالی جنوبی زوجی از یک طرف به کانال پرورش ماهی و از سمت دیگر به اروند صغیر متصل بود. دو ردیف دژ با مواضع نونی شکل در غرب نهر دوعیجی نیز از پیشرفته‌ترین طرح‌های پدافندی بود که توسط کارشناسان غربی طرح‌ریزی و در اختیار صدام قرار داده شد. ایجاد مواضع نونی در این نقطه باعث شد قوت خطوط پدافندی در این منطقه استحکام بیشتری نسبت به تمام خطوط پدافندی عراق داشته باشد.

در طول جنگ منطقه شلمچه صحنه عملیان‌های بیت‌المقدس، رمضان، پشتیبانی والفجر ۸، مربلای چهار، کربلای پنج، کربلای هشت و بیت‌المقدس ۷ بود که در این میان نبرد کربلای پنج از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این یادمان در یک کیلومتری شمال گمرک خرمشهر و پاسگاه شلمچه و در نزدیکی محل تلاقی جاده امام رضا و جاده شهید کاظمی قرار دارد.

«یادمان طلائیه»

حدود ۴۵ کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر سه راهی طلائیه قرار گرفته است یک جاده فرعی به سمت غرب و تا نزدیکی مزر ایران و عراق شما را به پاشگاه طلاییه می‌رساند که این نقطه تا شعاع چند کیلومتری منطقه طلاییه نامیده می‌شود. طلاییه یکی از محور‌های مهم عملیاتی خیبر و بدر بوده است که بعد از دفاع مقدس مقری برای جستجوی پیکر مطهر شهدا در این منطقه دایر شد، در یکی از این حسینیه ابوالفضل (ع) بنا شده که به عنوان یادمان شهدای این منطقه اکنون میزبان زائران کربلای طلاییه است.

پس از پایان جنگ در این مکان مقری برای جست‌وجوی پیکر مطهر شهدا دائر شده است و در مکانی که تعداد زیادی از شهدا کشف شد حسنیه‌ای به نام حسینیه حضرت عباس (ع) بنا شد که در آن پنج شهید گمنام به خاک سپرده شده است این یادماندر هشت کیلومتری غرب پاسگاه طلائیه قدیم و در منتهی‌الیه جنوب غربی مرز در نزدیکی قسمت دال طلائیه واقع شده است و در فاصله ۳۰۰ متری سه راهی شهادت طلائیه قرار دارد. علی‌رغم آنکه عملیات اکتشاف نفت این مناطق را تا حدی دست خوش تغییر کرده است، اما دژ‌ها و خاکریز‌های عملیاتی در جنوب و غرب این یادمان هنوز مشهود است.

«یادمان دهلاویه»

روستایی در جنوب غربی بستان و جنوب رود سابله که در ضلع شمالی حاده بستان سوسنگرد قرار دارد که در جریان هجوم دشمن، پس از ۱۰ روز دفاع سرسختانه در تاریخ ۲۴/۷/۵۹ اشغال شد. مدافعان دهلاویه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴ آبان ۵۹ توانی برای مقاومت باقی نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رسانید.

در طی عملیات‌های رزمندگان، ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران تلاش‌هایی برای آزادی مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاریخ ۲۷/۶/۶۰ در عملیاتی به نام آیت‌الله مدنی (اولین شهید محراب در تبریز) دهلاویه آزاد شد. در نزدیکی این روستا یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش می‌باشد. هر چند زیارت قبور خواهران معصومی که به صورت جمعی مدفون این سرزمین شدند نیز خالی از لطف نیست.

این یادمان علاوه بر کتابخانه نمایشگاهی نیز دارد که تصاویر و اسناد دوران کودکی نوجوانی و جوانی و مبارزات دکتر چمران در لبنان، همچنین تصاویر ایشان در جبهه‌های نبرد تا لحظه شهادت در آن به نمایش گذاشته شده است. رهبر معظم انقلاب در پنجم فروردین سال ۸۵ با حضور در مشهد شهید چمران و مزار شهید گمنام رنگ و بوی خاصی به این مکان دادند.

«یادمان هویزه»

شهر هویزه یکی از جنوبی‌ترین شهر دشت آزادگان و مرکز بخش هویزه یا هوزگان است در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد قرار دارد. دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملا آن را محاصره کرد. با آغاز جنگ هویزه آخرین شهر در دشت آزادکان بود که به اشغال ارتش عراق درآمد نیرو‌های عراقی پس از پیشروی در منطقه سوسنگرد و کرخه نور عملا هویزه را در محاصره داشتند، اما برای اشغال آن تعجیل نمی‌کردند تا اینکه عملیات نصر در ۱۰ دی‌ماه سال ۵۹ آغاز و در اولین مرحله یک تیپ عراقی منهدم شد، اما مراحل بعدی عملیات با ناکامی رو به رو شد. با کاهش تدریجی توان مدافعان دشمن در روز ۱۸ دی سال ۵۹ خود را به کرخه نور رساند و نیرو‌های خودی برای جلوگیری از نفوذ دشمن به شمال کرخه نور ناچار شدند حین عقب نشینی پل واقع در روستای حمودی فردوس را تخریب کنند.

در روز ۲۱ دی‌ماه حدود ۵۰ تانک دشمن در نزدیکی روستای ساریه موضع گرفتند و در جنوب شرقی هویزه نیز نیرو‌های دشمن تا دو کیلومتری شهر پیشروی کرده و شهر را زیر آتش خود گرفتند در روز ۲۳ دی ماه یک گردان تانک یک گردان پیاده از ارتش عراق در یک کیلومتری شرق هویزه محاصره را کامل‌تر کردند نیرو‌هایی هم که از دو روز قبل در نزدیکی روستای ساریه مستقر بودند جاده را در اختیار گرفتند در روز ۲۵ دی‌ماه در حالی که هویزه زیر آتش قوای دشمن بود یک گردان پیاده عراق نیز خود را به روستای ساریه رساند و در آنجا مستقر شد. هویزه همچنان در اشغال بود که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۶۱ با عقب نشینی دشمن در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس آزاد شد.

«یادمان فتح‌المبین»

یادمان شهدای فتح المبین در هشت کیلومتر شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه قرار دارد در این منطقه تعدادی از رزمندگان قرارگاه فجر که به فرماندهی شهید مجید بقایی شش روز مانده به عملیات فتح‌المبین قصد رخنه از ۹ شیار به سنگر‌های دشمن را داشتند بعد‌ها به نام شیار‌های المهدی شیخی شلیکا خنگ محلات شیرعلی سلطانی شهید میرزایی و شهید ترکی معروف شدند. باسنگر‌های کمین دشمن درگیر شده و تعداد زیادی از آن‌ها در این شیار‌ها به شهادت رسیدند.

در اولین روز‌ها‌ی جنگ، دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف به شهر شوش و جاده اندیمشک اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکل‌گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی علیه‌السلام در سال ۱۳۶۰، مقدمه اجرای عملیات فتح‌المبین شد.

در ۱۹ دی‌ماه سال ۸۱ مردم شهید پرور شهرستان شوش هشت شهید گمنام را تشییع و در این یادمان به خاک سپردند در کنار آن‌ها نیز برخی از شیار‌های عملیاتی به صورت بازسازی شده قرار دارند که یادآور نبرد حماسی رزمندگان در این منطقه است.

«یادمان فکه»

فکه منطقه‌ای بیایانی در شمال غرب استان خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام است که از حنوب به چزابه و شهر بستان از شرق به ارتفاعات میشداق و رقابیه از شمال غرب به عین خوش و شهر موسیان از شمال شرق به برقازه و از غرب به استان دارالعماره عراق منتهی می‌شود. فکه به دوبخش شمالی و جنوبی تقسیم یم‌شود که بخش جنوبی آن جزء استان خوزستان و شهرستان دشت آزادگان محسوب می‌شود و بخش شمالی آن جزء استان اسلام و از توابع شهرستان دهلران است.

منطقه فکه رملی و سرزمین شن‌های روان است. دشمن بعد از اشغال منطقه در آن، ۱۶ رده موانع در مقابل رزمندگان اسلام ایجاد کرده بود. در عملیات و الفجر مقدماتی رزمندگان پس از نبردی سخت در محاصره دشمن افتادند و عده‌ای از نیرو‌ها نیز مجبور به عقب‌نشینی شدند. این منطقه مزین به خون شهدای عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک و سرداران شهید همچون حسن باقری، مجید بقایی و سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی و همچنین شهدای بزرگوار تفحص است.

مقتل شهدای فکه بین پاسگاه فکه و چزابه و درغرب پاسگاه طاووسیه و در سه کیلومتری جاده فکه-چزابه قرار دارد در این مقتل بخشی از زمین به صورت بکر و به صورت رملی با سیم خاردار محصور شده و به عنوان معبری امن ازمناطق آلوده اطراف خود جدا شده است. علاوه بر راهیان نور این قتلگاه همه ساله در ایام محرم و عاشورای حسینی میزبان عزاداران حسینی است.

«تنگه چزابه»

چزابه منطقه‌ای است در ۱۷ کیلومتری شمال غربی شهر بستان به عرض متغیر دو تا چهار کیلومتر که از شمال به منطقه فکه از جنوب به شهر بستان و از غرب به خط مرزی ایران و عراق از شمال شرق به ارتفاعات میشداق محدود می‌شود. بین تپه‌های رملی و هور الهویزه و بر سرجاده مرزی فکه-بستان قرار دارد. دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد، جاده‌ای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل می‌کند و جاده دیگری که به شهر العماره عراق متصل می‌شود، دهانه این تنگه ۵/۱ کیلومتر می‌باشد و لذا از جنبه نظامی بسیار مهم و استراتژیک است. تنگه چزابه یکی از ۵ معبر اصلی هجوم ارتش عراق در ابتدای جنگ به خوزستان بود که در عملیات طریق القدس با رمز مقدس یا حسین بن علی علیه‌السلام در آذر ماه ۱۳۶۱ آزاد شد.

در جریان عملیات خیبر نیز به منظور فریب دشمن عملیات ایذایی والفجر ۶ در تنگه چذابه و دشت چیلات صورت گرفت که متاسفانه قریب به ۴۰۰ نفر از رزمندگان اسلام در این عملیات مفقودالاثر شدند اکنون یادمان شهدای چزابه که در محل تنگه چزابه و در غرب جاده فکه بستان قرار دارد میزبات هشت شهید گمنام این منطقه است.

«اروند کنار»

یکی از بخش‌های شبه جزیره آبادان است که در ۴۸ کیلومتری جنوب شرق آبادان و در انتهای جاده آبادان اروندکنار واقع شده است. از آغاز تشکیل کشور عراق در پایان جنگ جهانی اول همواره ادعا‌های غیرحقوقی این کشور بر مالکیت کامل اروند رود از مباحث اصلی اختلافات مرزی ایران و عراق بود که سرانجام بر اساس معاهده ۱۹۷۵ الجزایر ژرفگاه رودخانه به عنوان خط مرزی تعیین شد.

این منطقه شاهد یکی از موفق‌ترین و بزرگترین نبرد‌های دوران دفاع مقدس است. در عملیات والفجر ۸ غواصان خط‌شکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزاد سازی منطقه فاو شدند این عملیات ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد.

«پاسگاه زید»

وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان می‌رسیم، منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محور‌های مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز- خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محور‌های مهم عملیات‌های بزرگی مانند بیت‌المقدس و کربلای ۴ و ۵ بوده است.

«پادگان دو کوهه»

این پادگان در فاصله ۷ کیلومتری شمال شهر اندیمشک و ۱۶۰ کیلومتری شهر اهواز قرار دارد. این پادگان در دوران دفاع مقدس در منطقه جنوب به عنوان مهمترین پایگاه آماده سازی رزمندگان اسلام به شما می‌رفت. دو کوهه، عقبه عملیات فتح‌المبین بود ودر طول دوران دفاع مقدس میزبان نیرو‌ها از لشگر‌های متفاوت و بالاخص لشگر حضرت رسول (ص) از تهران بود.

دوکوهه قبل از انقلاب پادگان پشتیبانی لشکر ۹۲ زرهی و یگان‌های نظامی جنوب غرب کشور بود و ساختمان‌هایی نیمه‌ساز برای نرو‌های پادگان وجود داشت با شروع جنگ این پادگان در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت. این مکان محل استقرار سرداران شهید، چون احمد متوسلیان، ابراهیم همت، رضا چراغی، عباس کریمی، دستواره، محسن وزوایی، سعید مهتدی و سعید سلیمانی و بسیاری از رزمندگان اسلام بوده است.

در فاصله دو کیلومتری جنوب غربی دوکوهه حسینیه گردان تخریب واقع است که حسینیه حضرت زهرا نام گرفته و چادر‌های رزمندگان تخریبچی در کنار آن مستقر بود. مقر این رزمندگان به علت تمرین‌های ویژه و سخت‌تر دور از سایر گردان‌ها قرار داشته است پس از ربوده شدن حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسول الله در لبنان پادگاه دوکوهه به نام پادگان حاج احمد متوسلیان تغییر نام یافت.

«پادگان گلف» (منتظران شهادت)

ستاد عملیات جنوب یا پایگاه منتظران شهادت در اهواز، در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محور‌های عملیاتی خوزستان را اداره می‌کرد. این پایگاه که ساختمان‌های متعدد و محکمی داشت در قبل از انقلاب با عنوان باشگاه کلف مورد استفاده وسایل ورزشی اتباع آمریکایی قرار می‌گرفت بعد از انقلاب کارمندان شرکت نفت برای حفاظت از لوله‌ها و تاسیسات نفتی جنوب در برابر خرایکاری‌های ضدانقلاب برای مدتی در این باشگاه مستقر شدند پس از مدتی حفاظت از تاسیسات به سپاه پاسداران واگذار شد و باشگاه محل استقرار آن‌ها شد.

این ستاد در سال ۱۳۵۹ فعال شد تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحد‌های جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گلف) بوده است. گلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می‌گرفت. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات اعزام نیرو و تشکیل واحد‌های جنگ و حضور مسئولان نظام از مشخصات اصلی پایگاه منتظران شهدا بود.

اولین گزارش‌های اطلاعات و عملیات جنگ توسط شهید حسن باقری که مسئول اطلاعات و عملیات جنوب بود در این پایگاه منتشر شد که در تغییر استراتژی و تحول جنگ تأثیر بسزایی داشت با شهادت حجت‌الاسلام محلاتی نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران در سال ۶۵ این پایگاه به نام این شهید نام گذاری شد این مکان اکنون در ردیف آثار ملی دفاعمقدس قرار دارد.

«مسجد جامع خرمشهر»

مسجد جامع خرمشهر که سمبل مقاومت خرمشهر شناخته می‌شود در بخش مرکزی شهر و بین خیابان آیت‌آلله خامنه‌ای و روز کارون و نبش خیابان انقلاب قرار دارد. در طول ۲۴ روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیرو‌های مردمی بود، و همه هماهنگی‌ها از جمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحین و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت می‌پذیرفت. در عین حال سایر مساجد و حسینیه‌های شهر نیز پایگاه‌های فرعی بودند که از مسجد جامع هدایت می‌شدند.

مسجد جامع به زعم آنکه از آغاز جنگ در زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از ۲۴/۱/۵۹ چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت، اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود مامن و پناه نیرو‌هایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند، اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد ۱۳۶۱ شاهد اشک شوق و شادی توأم با سجده شکر رزمندگان اسلام شود. مسجد جامع خرمشهر یکی از معدود بنا‌هایی بود که پس از آزادسازی خرمشهر همچنان پابرجا مانده بود رزمندگان با آزادی شهر بلافاصله خود را به مسجد رساندند و نماز شکر به جای آوردند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور بیشتر بخوانید »

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، عملیات فتح المبین با رمز «یا زهرا (س)» در منطقه جبهه جنوبی، شوش و دزفول از دوم تا دهم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی منطقه غرب دزفول و جاده دزفول ـ دهلران و تأمین اندیمشک، شوش، دزفول و جاده اندیمشک ـ اهواز به صورت گسترده با فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی انجام شد. آزادسازی ۲ هزار و ۴۰۰ کیلومترمربع از سرزمین‌های اشغالی شامل ده‌ها بخش و روستای منطقه و چند جاده و تنگه مهم، خارج شدن دزفول و شوش و اندیمشک و پایگاه هوایی دزفول از دید و تیر مؤثر دشمن از جمله نتایج عملیات فتح‌المبین بود.

به مناسبت سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، به بخشی از تاریخ شفاهی عملیات فتح‌المبین که توسط مرتضی قربانی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس در کتاب «در مسیر پیروزی» به ثبت رسیده است، می‌پردازیم:

تصمیم گرفتیم برای اجرای عملیات فتح‌المبین، با فرماندهان سپاهی‌ای که آنجا بودند، محکم پای کار برویم. فرماندهان تراز اول جنگ محور‌های کلی عملیات فتح‌المبین را شناسایی و مشخص کرده بودند. خود محسن رضایی با غلامعلی رشید و رحیم صفوی روی این منطقه کار کرده بود، اما ما هنوز اطلاعات دقیق و زیادی از منطقه نداشتیم و نمی‌دانستیم اوضاع آنجا چطور است. همان جا نقشه را پهن کردند و توضیحاتی دادند. یکی از مشکلات ما این بود که فقط سه تیپ در سپاه داشتیم؛ یکی تیپ عاشورا به فرماندهی عزیز جعفری، یکی تیپ کربلا به فرماندهی من و یکی هم تیپ امام حسین (ع) به فرماندهی حسین خرازی.

در جلسه بحث شد که ما کمبود نیروی کادرمان را چطور جبران و این مشکل را چگونه حل کنیم. در آن جلسه فرماندهان سپاه مناطق دهگانه کشوری هم بودند. برآوردی هم از شکل و قالب سازمان رزم و یگان‌های خودی شد. در نهایت در جلسه تصویب شد که سازمان رزم سپاه تقویت شود و تعدادی سازمان جدید در قالب تیپ تشکیل شود. به هر حال سپاه هم درگیر جنگ شهری و گرفتاری‌های داخلی و هم درگیر جنگ با عراق بود و باید سازمان رزمی قوی‌تری پای کار می‌آورد.

پیشنهاد شد که مثلاً برای تهران یک لشکر و برای خراسان هم یک لشکر تشکیل شود. در نهایت تصمیم گرفته شد که آقا محسن خودش این موضوع را دنبال کند و به نتیجه برساند. بعد هم ایشان یگان‌هایی مثل تیپ ۸ نجف اشرف، ۲۷ حضرت رسول، ۷، ولی عصر، ۴۱ثارالله، ۱۹ فجر، ۱۷ قم و ۳۳ المهدی را تشکیل داد. اسامی فرماندهان پیشنهادی یگان‌ها را هم یادم هست.

قرار بود داوود کریمی و اویسی فرماندهی تیپ ۲۷ تهران را به عهده بگیرند، ولی بعدش، چون قرار شد فرماندهان یگان‌ها بیشتر از مناطق عملیاتی انتخاب شوند، احمد متوسلیان را برای این یگان انتخاب کردند. تیپ ۱۷ قم را به مرتضی صفاری و تیپ ۱۹ فجر را که نیروهایش بیشتر شیرازی بودند، به نبی رودکی دادند که توی محاصره آبادان هم بود و بعد، در عملیات طریق‌القدس هم پیش ما آمد.

رئوفی را هم که از اول توی منطقه و در محور دزفول و کرخه بود، فرمانده تیپ ۷، ولی عصر کردند. قرار بود ۲ گردان قاسم سلیمانی که در عملیات طریق‌القدس به ما مأمور شده بودند، در عملیات فتح‌المبین هم به یگان ما مأمور شوند، اما حدود ۱۵ روز مانده به عملیات، قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله شد. فرماندهی تیپ ۸ نجف هم به عهده احمد کاظمی قرار گرفت.

کاظمی و نیروهایش حدود هشت تا ۱۰ ماه در فیاضیه بودند و در محاصره دوره دیده بودند و تجربه و شم نظامی قوی‌ای داشتند. یگان او از نظر عملیاتی هم استخوان‌بندی و کادر خوبی داشت. به هر حال تیپ ۲۵ کربلا، ۱۴ امام حسین (ع) و ۸ نجف از استان اصفهان برای عملیات فتح‌المبین سازماندهی شدند.

یک بسم‌الله از مردم و یاری ۶ هزار رزمنده وقتی هیچ امکاناتی نبود

وقتی ما در خط مقدم مقابل منطقه دشمن مستقر شدیم، تانک‌ها و نفربر‌ها را شبانه به منطقه منتقل کردیم. باید تانک‌ها را به پشت خط خودی می‌بردیم و بعد ادوات را می‌چیدیم و ساماندهی می‌کردیم. عرض خط دشمن زیاد و مهمات ما کم بود. باید واحد‌هایی را که به منطقه می‌آمدند، در مکان مناسب در خط اول و دوممان مستقر می‌کردیم.

من به شوش می‌رفتم و برای انتقال وسایل و امکانات به شیخ‌شجاع، هماهنگی‌های لازم را می‌کردم. بارگیری وسایل با کامیون کار سختی بود که برادران با عشق انجام می‌دادند. باید حدود ۵۰۰ کامیون امکانات، ادوات و مهمات از شوش به غرب رودخانه کرخه و شیخ‌شجاع می‌بردیم. ما در شیخ‌شجاع، امکانات، ساختمان، وسایل و تدارکات نداشتیم. هیچ چیز نداشتیم. از قبل هم در آنجا سنگر نساخته بودند. بیابان برهوت بود.

نیرو‌های پیاده، باید در هوای سرد و بارانی ۱۵ اسفند، در این ارتفاعات و تنگه ها، روی زمین و زیر آسمان و گاهی در چادر‌های دوازده نفره و توی تانک‌ها و نفربر‌ها می‌خوابیدند. در اینجا باید با همه مشکلات، پانزده روزه آماده می‌شدیم. ارتش روی رودخانه پل پی. ام. پی. زده بود و ما نیرو‌ها و امکانات و همه چیز خودمان را از روی پل به غرب رودخانه آورده بودیم.

یک آشپزخانه هم برپا کردیم. الآن یادم نیست که قرارگاه برپا کرد یا ما. در این عملیات، حدود ۱۹ گردان پیاده، زرهی، ادوات، مهندسی، اطلاعات، تخریب و تدارکات تیپ کربلا حضور داشتند. الآن که فکر می‌کنم، می‌گویم خدایا ۱۹ گردان چطور توی بیابان تدارک می‌شدند؟

آب، نان، حمام، بهداشت و درمان نیرو‌ها را چه کسی پشتیبانی می‌کرد؟! آذوقه با چه امکاناتی به شیخ‌شجاع می‌رسید؟! ما چه داشتیم؟! والله خودم مانده‌ام. شوخی نیست. نمی‌خواهم شوخی یا اغراق بکنم. وقتی پنج نفر مهمان می‌خواهد برای کسی بیاید، اگر خواهر و برادر و رفیق هم باشند، صاحبخانه همه زن و بچه را بسیج می‌کند.

هر گردان ما منهای بخش‌های پشتیبانی، ۳۰۰ نفر نیرو داشت و همه نیروهایمان در مجموع ۶ هزار نفر می‌شدند. این عزیزان برای وضویشان، نمازشان، مسائل بهداشتی‌شان و آب و غذایشان نیاز‌های مختلفی داشتند. همه نیازهایشان باید تأمین می‌شد. حتی اگر فقط می‌خواستیم آب خوردن هم به همه برسانیم، کار سختی بود.

تانکر‌ها نمی‌توانستند بروند و با تراکتور هم نمی‌شد آب برد، چون تردد خیلی سخت بود، ولی الحمدلله خداوند عنایت کرد. در همان ابتدای کار، آیت‌الله احسان‌بخش به همراه عده‌ای از مردم رشت، وسایل و آذوقه زیادی برایمان آورد و به ما کمک کرد. آیت‌الله طاهری اصفهانی نماینده حضرت امام، آقای علوی، آقای حسینی رامشه‌ای و عده‌ای دیگر از علمای اصفهان هم بخشی از نیازهایمان را تأمین کردند. مجموعه‌ای از دادگاه ویژه و دادگاه انقلاب اصفهان هم کمک می‌کردند.

آیت‌الله احسان‌بخش اولین امام‌جمعه‌ای بود که در این عملیات خودش برای ما حدود سی، چهل کامیون برنج، نان، حبوبات، آرد، الوار و چیز‌های دیگر آورد. با این کار، امکاناتی که می‌خواستیم فراهم و مشکلاتمان حل شد. خدا می‌داند که خودم و نیرو‌های تیپ ۲۵ کربلا به مأموریت و عملیات اصلاً نگاه مادی نداشتیم. از جایی که گمان نمی‌کردیم هم خدا همه چیز را برایمان تأمین کرد. مردم ایران واقعاً محبت و پشتیبانی کردند و الحمدلله توانستیم عملیات را با موفقیت انجام بدهیم.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟ بیشتر بخوانید »

مرحوم «احمدی»؛ راوی که ۴۳ دفتر از دفاع مقدس نگارش کرده بود

زنده‌یاد «احمدی»؛ راویتگری که ۴۳ دفتر از دفاع مقدس نگارش کرد


مرحوم «احمدی»؛ راوی که ۴۳ دفتر از دفاع مقدس نگارش کرده بودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هفته پیش، خبری  مبنی بر درگذشت یکی از راویان قدیمی دفاع مقدس منتشر شد. «اسدلله احمدی» راوایتگر پیشکسوت دفاع مقدس با ۵۰ ماه سابقه حضور در جبهه‌ در دوران دفاع مقدس، بر اثر ابتلا به کرونا به دیدار معبود شتافت.

زنده‌یاد اسدلله احمدی که در سال ۱۳۳۳ در شهرستان شهریار چشم به جهان گشود، با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۹ به عضویت این نهاد نوپای انقلاب اسلامی در آمد و به دنبال آن برای فراگیری آموزش‌های لازم در اولین دوره آموزشی پاسداران در پادگان سعدآباد آن زمان شرکت کرد و بعد از طی آموزش‌های کوتاه و فشرده از سوی مصطفی چمران برای مقابله با غائله خلق عرب به همراه عده‌ای دیگر به خوزستان اعزام شد تا اینکه غائله دیگری این بار در کردستان شکل گرفت.

با شکل‌گیری تحرکات ضدانقلاب در کردستان وی به کردستان عزیمت کرد تا به همراه سایر مدافعان وطن، از تمامیت ارضی کشورمان دفاع کند؛ براین اساس در اوایل شهریور سال ۱۳۵۸ به پادگان سنندج و سپس به مریوان رفت و در پاکسازی مناطق اطراف مریوان نقش آفرینی کرد.

احمدی همچنین در عملیات آزادسازی جاده بانه-سردشت به ویژه روستای «بسطام» مسئولیت کار با خمپاره ۶۰ که از سوی چمران به وی محول شده بود را بر عهده داشت. اما زمانی که بر اساس توافق گروه مذاکره کننده دولت موقت با رهبران گروه‌های مسلح مقرر می‌شود تا سپاه از شهر‌های کردستان خارج شود، این منطقه را به مقصد به تهران ترک می‌کند.

در بازگشت به تهران، چون با جو آن زمان سپاه موافق نبود به کمیته مرکزی انقلاب اسلامی واقع در میدان بهارستان رفت و بازرس مناطق دهگانه کمیته‌های انقلاب اسلامی شد؛ البته بعد از حدود چهار ماه یعنی از اوایل سال ۱۳۵۹ مجددا با آغاز دوره فرماندهی مرحوم دوزدوزانی در سپاه به ستاد مرکزی بازگشت و این بار در دفتر سیاسی سپاه مشغول شد و با شروع جنگ تحمیلی وی به همراه برادران دیگر از جمله محمد درودیان و جواد زمان‌زاده جزو بنیانگذاران دفتر تحقیقات جنگ سپاه شدند.

بدین ترتیب با حمله سراسری ارتش رژیم بعث عراق به مرز‌های میهن اسلامی، وی از اولین نفراتی است که به علت آشنایی با مناطق و محور‌های عملیاتی جبهه‌های میانی و غربی از سوی دفتر سیاسی برای ثبت و ضبط وقایع و حوادث، فراهم آوردن اسناد مربوط به جنگ تحمیلی به این مناطق رفت و گنجینه‌ای بی‌بدیل و مانند از رخداد‌های این دوره را جمع آوری کرد.

با آغاز عملیات‌های بزرگ آزادسازی مناطق اشغال شده خوزستان به جبهه‌های جنوب رفت و در کسوت راوی دفتر سیاسی از عملیات فتح‌المبین در شمال خوزستان تا پایان جنگ همراه و همپای فرماندهان بزرگ یگان‌ها و قرارگاه‌های عملیاتی همچون شهید حسین خرازی، شهید علی هاشمی، شهید محمد ابراهیم همت و…، مطالب و آثار گرانسنگی را که منحصربه‌فرد‌ترین و معتبرترین اسناد حادثه بزرگ جنگ و دفاع ملت ایران در برابر متجاوز است جمع آوری کرد.

مرحوم احمدی ۴۳ دفتر راوی در زمان جنگ نوشته که دربرگیرنده مطالبی است که وی در طول دوران دفاع مقدس به واسطه حضور در کنار فرماندهان دفاع مقدس نگارش کرده به‌عنوان مثال در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس در کنار فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، در عملیات والفجر هشت در کنار فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب و در عملیات کربلای پنج تا انتهای جنگ در کنار فرمانده نیروی زمینی سپاه، در عملیات بدر در قرارگاه نجف ۲ (نصرت)، در عملیات انجام نشده «سلمان» در قرارگاه نجف غرب (سلمان)، ادامه عملیات والفجر ۸ در قرارگاه خاتم (گزارش یک‌ماهه)، عملیات نصر ۷ در قرارگاه نیروی زمینی سپاه، حضور داشته است.

وی که دارای مدرک کارشناسی علوم نظامی بود، شرح عملیات‌های مختلف از جبهه میانی تا مریوان، تجربیات، نظرات و طرح در مورد کار تاریخ‌نگاری جنگ و مطالب و تحلیل‌های مربوط به عراق و نیرو‌های خودی، تاریخ جنگ (از زمینه‌سازی تا آزادسازی) در غرب کشور و محوربندی‌های منطقه، طرح اولیه تدوین، جمع‌آوری و خلاصه‌ای از مطالب مربوط به جنگ در محور‌های مختلف غرب کشور، را نیز در کارنامه آثار خود به ثبت رسانده است.

وی علاوه بر نگارش کتاب «دست‌های خالی؛ پا‌های خونین» که در مراسم تجلیل از پاسداران اهل‌قلم سال گذشته مورد تجلیل قرار گرفت، در قالب تاریخ شفاهی با سرداران اسدالله ناصح و عباس محتاج و شادمانی نیز گفتگو‌های مفصلی انجام داده است.

«اسدالله احمدی» مورخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ و در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی بر اثر ابتلا به کرونا و در سن ۶۷ سالگی دیده از جهان فرو بست و به یاران شهیدش پیوست.

انتهای پیام/ 231



منبع خبر

زنده‌یاد «احمدی»؛ راویتگری که ۴۳ دفتر از دفاع مقدس نگارش کرد بیشتر بخوانید »