فتح خرمشهر

اقدام بعثی‌ها برای حفظ خرمشهر در خیابان ساحلی شهر

اقدام بعثی‌ها برای حفظ خرمشهر در خیابان ساحلی شهر


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، بهره‌گیری از انگیزه‌های دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه‌ریزی‌شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه‌ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون عملیات «إلی بیت‌المقدس» را نسبت به سایر نبرد‌های دوران هشت سال دفاع مقدس متمایز می‌کنند و باعث می‌شود که عملیات آزادسازی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب شود.

«علی عچرش» از امدادگران و مسئولان ستاد پشتیبانی جنگ ماهشهر در دوران دفاع مقدس، در کتاب خاطرات خود با عنوان «امدادگر کجایی» به بیان خاطراتش از آغازین روز‌های فتح خرمشهر و بازدید از این شهر پرداخته و نوشته است:

«دنبال فرصتی بودم به خرمشهر بروم. اسحاق به نیت دیدن خرمشهر به ماهشهر آمد. او در جزیره سیری روی چاه‌های نفت کار می‌کرد.

با بچه‌های ستاد تصمیم گرفتیم تا با هم به خرمشهر برویم. من و اسحاق و آقای آتش‌پنجه از دوستان شرکت شیمیایی رازی با جیپ لندرور و تعدادی از بچه‌ها مثل عباس حسن‌پور، یاسر زائری، حاج عابدی، علی فلاحی، با مینی‌بوس هلال‌احمر، دو ماشینه به خرمشهر رفتیم.

اگر نیرو‌های نظامی اجازه می‌دادند، سیل جمعیت از همه کشور به خرمشهر سرازیر می‌شد. ماقبل از ظهر از مسیر سربندر به شادگان رفتیم. در خیابان‌های شادگان، جشن و شادی برپا بود. عرب‌های شادگان در خیابان‌ها یزله می‌کردند. ما هم از ماشین پیاده شدیم و با عرب‌ها یزله کردیم.

مردم قدم‌به‌قدم، شیرینی و شربت پخش می‌کردند. تعداد زیادی از جنگ‌زده‌های خرمشهر به شادگان مهاجرت کرده بودند. از قدیم بین مردم خرمشهر و شادگان پیوند دوستی و فامیلی برقرار بود. آن‌ها بیشتر از بقیه مردم این پیروزی را مال خودشان می‌دانستند.

یکی‌دو ساعت را در شادگان گذراندیم و بعد به سمت سه‌راهی دارخوین حرکت کردیم. از آن‌جا به سمت کارون رفتیم و از روی پل شناور رودخانه کارون که رزمنده‌ها برای عملیات بیت‌المقدس زده بودند، گذشتیم.

در همان مسیری که رزمنده‌ها در شب عملیات به‌طرف خرمشهر رفته بودند، حرکت کردیم تا به جاده اهواز خرمشهر رسیدیم. در اطراف جاده راکت‌های عمل‌نکرده و تانک‌های سوخته و ماشین‌های منهدم شده، پراکنده رها شده بود.

در جاده منتهی به خرمشهر، هنوز نیرو‌های رزمنده در حال جابه‌جایی مهمات و تجهیزات بودند. چهره رزمنده‌ها خسته ولی شاد بود؛ آن‌ها مرد‌های بزرگی بودند که همه ما را در پیروزی‌شان شریک کردند. با حسرت به آن‌ها نگاه می‌کردم.

در ۱۰ کیلومتری خرمشهر، با اسحاق از لندرور پیاده شدیم و روی یکی از تانک‌ها ایستادیم و با ژست پیروزی، عکس یادگاری گرفتیم. بعدازظهر به خرمشهر رسیدیم و به‌طرف مسجد جامع رفتیم.

خیلی از محله‌ها به تلی از خاک تبدیل شده بود و از کوچه و خیابان خبری نبود. با اینکه هرکدام از ما محله‌های خرمشهر را می‌شناختیم، اما با این همه خرابی، راه را گم کردیم و نمی‌دانستیم از چه راهی به سمت مسجد جامع برویم.

یاسر زائری را جلو انداختیم. بچه خرمشهر بود و بهتر از ما می‌توانست راه را پیدا کند. عراقی‌ها از ترس حمله و نفوذ رزمنده‌ها، شهر را به یک دژ بزرگ نظامی تبدیل کرده بودند. از ماشین پیاده شدیم و در کوچه و خیابان‌ها گشتی زدیم.

عراقی‌ها در بعضی محله‌ها، قسمتی از دیوار بین خانه‌ها را خراب کرده بودند و از بین دیوار‌ها تردد می‌کردند. بیشتر خانه‌های خرمشهری‌ها خالی‌شده بود. بعثی‌ها هر وسیله با ارزش و قابل‌استفاده‌ای را برده بودند. تنها چیزی که هنوز روی دیوار‌ها خودنمایی می‌کرد، قاب عکس‌های خانوادگی بود؛ تنها نشانه صاحبان اصلی خانه‌ها که از چشم بعثی‌ها دور مانده بود.

سجده شکر در مسجد جامع خرمشهر

خرمشهر شبیه شهر‌های ویران جنگ جهانی دوم در فیلم‌های سینمایی بود. هرچه جلوتر می‌رفتیم، کمتر خرمشهر را می‌شناختم. عده‌ای رزمنده در حال شستن حیاط مسجد بودند، عده‌ای هم در خیابان‌های اطراف ایستاده بودند. بیشترشان سرتا پا خاکی بودند. با بچه‌ها وارد مسجد شدیم. در حیاط مسجد سجده کردم؛ چندبار زمین را بوسیدم و خاک کف مسجد را بو کردم. وارد شبستان شدیم. در و دیوار مسجد را طواف کردیم و به یمن این پیروزی بزرگ، دو رکعت نماز شکر خواندیم.

دالان‌های زیرزمینی بعثی‌ها در خرمشهر

یکی از خاطره‌های مشترک همه ما از خرمشهر، کبابی‌ها و ساندویچی‌های خیابان ساحلی و قایق‌سواری در کارون بود. با بچه‌ها از رو به روی مسجد جامع گذشتیم و به سمت خیابان ساحلی رفتیم. در مسیرمان متوجه کانال‌های زیرزمینی شدیم. داخل کانال رفتیم. سرم را خم کردم که به‌جایی نخورد؛ اما متوجه شدم ارتفاع کانال ۱۰ تا ۲۰ سانت از قد من بلندتر است. هر چه جلو می‌رفتیم، این تونل یا کانال زیرزمینی به آخرش نمی‌رسید.

آن‌قدر جلو رفتیم تا به لب شط رسیدیم. از دریچه کانال، بخش شرقی خرمشهر در آن‌طرف رودخانه کارون و مواضع نیرو‌های خودی را می‌دیدیم. با کنجکاوی مسیر تونل را جلو رفتیم تا ببینیم از کجا سر درمی‌آوریم. از خیابان ساحلی دور شدیم. تونل زیرزمینی عراقی‌ها از خانه‌های مردم خرمشهر گذشت و در یکی از خیابان‌های اصلی شهر به سنگر عراقی‌ها رسید.

عراقی‌ها خرمشهر را برگ برنده خودشان در جنگ می‌دانستند و هر کاری کردند خرمشهر را حفظ کنند. آن‌ها در طول و عرض خیابان ساحلی که در قسمت غربی خرمشهر بود، کانال زیرزمینی حفر کرده بودند.

نزدیک اذان مغرب به مسجد جامع برگشتیم و کنار رزمنده‌ها نماز جماعت خواندیم. صف نمازگزار‌ها تا حیاط کشیده شده بود. وسط دو نماز، دست‌به‌دست هم دادیم و دعای وحدت را خواندیم.

ساچمه‌پلو با سنگ‌های ریز و درشت

هنوز در مسجد بودیم که بچه‌های تدارکات شام آوردند و بین همه نیرو‌ها تقسیم کردند. دور هم نشستیم و پلو عدس یا به قول بچه‌ها ساچمه‌پلو خوردیم. ممکن نبود با خوردن پلو عدس، چند سنگ‌ریز و درشت زیر دندان‌مان نرود. احتمالاً آشپز‌ها وقت کافی برای پاک کردن برنج و عدس و جدا کردن سنگ‌ریزه‌ها نداشتند و برنج و عدس را فله در قابلمه غذا می‌ریختند.

بعد از شام، پیاده به خیابان‌های اطراف مسجد رفتیم. حول‌وحوش خیابان چهل متری، سنگر اجتماعی عراقی‌ها را پیدا کردیم. مثل فاتحان جنگ داخل سنگر رفتیم. سنگر که نبود، بیشتر شبیه انبار تدارکات بود. انواع و اقسام کنسرو، کمپوت و شیر خشک در سنگر پیدا می‌شد. بیشترشان هم خارجی بودند.

با اینکه در مسجد شام خورده بودیم، دوباره دورهم نشستیم و چند قوطی کمپوت و کنسرو باز کردیم و با اشتها خوردیم. شب را در همان سنگر اجتماعی عراقی‌ها خوابیدیم. تا نصفه‌شب از خاطرات‌مان از خرمشهر گفتیم و خندیدیم: خاطرات قبل از جنگ و دوره نوجوانی.

صبح برای خواندن نماز جماعت به مسجد جامع رفتیم. بعد از نماز، صبحانه را هم همان‌جا کنار رزمنده‌ها خوردیم. بعد از صبحانه به فلکه فرمانداری رفتیم و از پل شناور حفار از روی رودخانه کارون گذشتیم و خودمان را به جاده اهواز- آبادان رساندیم و از آن‌جا برای دیدن دوستان‌مان به ستاد امداد جبهه آبادان رفتیم.

در حیاط ستاد چند نفر از بچه‌ها مشغول تعمیر آمبولانس بودند. همه‌جا روغن ماشین ریخته بود و بوی بنزین به بینی می‌زد. بچه‌ها دور ما جمع شدند. ناهار را باهم خوردیم و بعدازظهر به ماهشهر برگشتیم».

منبع:

رامهرمزی، معصومه، امدادگر کجایی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۰، صص ۲۴۷، ۲۴۸، ۲۴۹، ۲۵۰، ۲۵۱، ۲۵۲

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اقدام بعثی‌ها برای حفظ خرمشهر در خیابان ساحلی شهر بیشتر بخوانید »

دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس سمنان بازدید کردند+ تصاویر

دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس سمنان بازدید کردند+ تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از سمنان، جمعی از دانشجویان رشته معماری دانشکده فنی و حرفه‌ای دختران نرجس سمنان به مناسبت بزرگداشت سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر، با هدف آشنایی با فرهنگ ایثار و شهادت و تقویت روحیه خودباوری و تقویت اقتدار ملی و همچنین بررسی معماری مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان از این مرکز بازدید کردند.

تصاویر/ بازدید دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان سمنان

تصاویر/ بازدید دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان سمنان

تصاویر/ بازدید دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان سمنان

تصاویر/ بازدید دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان سمنان

تصاویر/ بازدید دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان سمنان

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دانشجویان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس سمنان بازدید کردند+ تصاویر بیشتر بخوانید »

تصاویر/ مراسم زیارت عاشورا در جوار یادمان شهید گمنام خراسان شمالی

تصاویر/ مراسم زیارت عاشورا در جوار یادمان شهید گمنام خراسان شمالی


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ مراسم زیارت عاشورا در جوار یادمان شهید گمنام خراسان شمالی بیشتر بخوانید »

تصاویر/مراسم گردهمایی بانوان به مناسبت بزرگداشت شهدای خدمت

تصاویر/مراسم گردهمایی بانوان به مناسبت بزرگداشت شهدای خدمت


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/مراسم گردهمایی بانوان به مناسبت بزرگداشت شهدای خدمت بیشتر بخوانید »

امروز سنگر تولید، سنگر مبارزه با دشمن است

امروز سنگر تولید، سنگر مبارزه با دشمن است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از مازندران، سرهنگ پاسدار «محمد حسن سلامی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران صبح امروز در مراسم گرامی‌داشت شهید آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» و همراهان وی که در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان برگزار شد، ضمن عرض تسلیت شهادت رئیس جمهور انقلابی و خدمتگزار اظهار داشت: خدمت مخلصانه به مردم و تلاش برای حل مشکلات مردم از ویژگی‌های رئیس جمهور شهید بود.
 
وی با بیان اینکه وقت گذاشتن با اقشار محرومین در سفر‌های استانی، رئیس جمهور را در دل مردم جای داد، افزود: قدرشناسی مردم را از رئیس جمهور شهید و شهدای خدمت در روز‌های اخیر شاهد بودیم.
 
سرهنگ سلامی نگاه ویژه به محرومان و مظلومان و تبعیت محض از ولایت را از دیگر ویژگی‌های رئیس جمهور شهید برشمرد و اضافه کرذ: شهید آیت الله رئیسی مطیع محض و ذوب در ولایت بود.
 
وی بیان کرد: شهید آیت الله رئیسی با نگاه ویژه‌ای که به آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابی ملت و خانواده شهدا احساس می‌کرد در سفر به استان مازندران در جمع صمیمی خانواده‌های شهدای مدافع حرم «خان‌طومان» در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مازندران حضور پیدا کرد که از ویژگی‌های برجسته آیت الله رئیسی بود.
 
سرهنگ سلامی در ادامه با گرامی‌داشت سوم خرداد سالروز حماسه فتح خرمشهر گفت: استان مازندران ۲۵۰ جوان رشید خود را در عملیات بیت المقدس فدای اسلام و انقلاب اسلامی کرد تا این عزت تاریخی ثبت شود.
 
این مسئول با اشاره به نقش مردم و رزمندگان اسلام در دفاع از خرمشهر، اذعان داشت: رزمندگان اسلام با سلاح ایمان و مجاهدت در راه خدا در این مبارزه شرکت کردند و خرمشهری که امکان بازپس‌گیری آن نبود در سوم خرداد آزاد شد.
 
وی با تأکید بر لزوم گرامی‌داشت حماسه فتح خرمشهر تأکید و تصریح کرد: همه ما باید برای زنده نگه داشتن این ایام تلاش کنیم.
 
به گفته سرهنگ سلامی حماسه فتح خرمشهر، پیروزی بی‌نظیری در تاریخ دفاع مقدس بود و زنده نگه داشتن این تاریخ زنده نگه داشتن ارزشهاست.   
 
وی با اشاره به جنگ ترکیبی دشمنان تأکید کرد: امروز سنگر کار و تولید سنگر خدمت به مردم و سنگر مبارزه با دشمن است و این فرهنگ باید به واحد‌های تولیدی منتقل شود. هر کارگر باید بداند که مبارزه با دشمن و خدمت به مردم در اولویت است و برای کار خود تقدس قائل شود که رسالت ما به شمار می‌آید.
 
سرهنگ سلامی ادامه داد: امروز کارگروه اداره کل کار و جامعه کارگری یکی از کارگروه‌های فعال حوزه دفاع مقدس مازندران به شمار می‌آید و باید تلاش کنیم ارزش‌های انقلابی در محیط کار و کارگری زنده بماند.
 
وی با گرامی‌داشت یاد بیش از هزار و ۱۰۰ شهید جامعه کارگری استان مازندران عنوان کرد: شهدای کارگر نقش برجسته و محوری در همه حوادث انقلاب داشتند و باید یاد آنها در جامعه زنده بماند.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امروز سنگر تولید، سنگر مبارزه با دشمن است بیشتر بخوانید »