فتنه 88

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد


گروه سیاسی خبرگزاری فارس: چند روزی است که فیلمی از یک روحانی و استاد اخلاق معروف دست به دست می‌شود که او  در این فیلم ابتدا با بیان نکاتی اخلاقی، گریزی به اجرای حکم روح‌الله زم مدیر شبکه معاند آمدنیوز که به جرم‌های متعدد از جمله افساد فی الارض و جاسوسی به دار مجازات آویخته شد، می زند. او در این اظهاراتش زم را شهید خوانده و در اظهاراتی بی پایه، اتهاماتی را متوجه رهبر انقلاب می‌داند.

آیت‌الله امجد کیست؟

محمود امجد استاد اخلاق حوزه‌های علمیه و از شاگردان آیات عظام سید محمدحسین طباطبایی، سید رضا بهاءالدینی، امام خمینی(ره)، آیت‌الله محمدتقی بهجت و آیت‌الله خوشوقت است.

سابقه‌ای در اخلاق و دروس حوزوی دارد و شاگردان بسیاری تحت تاثیر تعالیم اخلاقی وی رشد و تربیت یافته‌اند. 

امجد پس از انقلاب، مدتی امام جمعه نهاوند و مدتی نیز نمایندهٔ امام خمینی(ره) در غرب کشور بود.

 

محمود امجد در کنار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

 

این استاد اخلاق از اساتید مدرسهٔ عالی شهید مطهری، حوزهٔ علمیهٔ دماوند، مشهد، قم، اصفهان و … بوده و امام جماعت مسجد کوی دانشگاه تهران بوده طلاب و دانشجویان بسیاری را در طول سال‌های حضور در مدرسهٔ عالی شهید مطهری و مسجد کوی دانشگاه تربیت کرده‌است.

محمدعلی آهنگران فرزند صادق آهنگران که از روحانیون نزدیک به اصلاح‌طلبان و از شاگردان امجد است درباره اظهارات اخیر وی می‌نویسد:

«اصلا او (محمود امجد) بود که مرا با ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنه‌ای آشنا کرد. از روز‌هایی که در مدرسه حجتیه قم با آقای خامنه‌ای رفیق و هم بحث بودند اصلا خود ایشان به من گفت خامنه‌ای ذره‌ای منیت و دنیا طلبی در وجودش راه ندارد. اصلا خودش به من می‌گفت دشمنان خامنه‌ای را لعنت می‌کند. از خود ایشان شنیدم که به نقل از مرحوم آیت الله العظمی بهجت گفتند بهتر از آقای خامنه‌ای برای رهبری جمهوری اسلامی نداریم.

از خود ایشان شنیدم که در جریان انتخاب مرحوم آیت الله منتظری به قائم مقامی رهبری، چگونه مرحوم آیت الله العظمی بهاالدینی با این انتخاب مخالفت کردند و به ولایت و رهبری آیت الله خامنه‌ای بشارت داد. روز ثبت نام در انتخابات خبرگان ۹۴ از خودش شنیدم که می‌گفت برای حمایت از رهبری وارد صحنه انتخابات شده است».

 

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد

 

با مشخصات فوق به هیچ عنوان نباید محمود امجد را از قماش ضدانقلاب‌هایی که از اول یا پیش از انقلاب با مبانی و چارچوب‌های انقلاب مشکل داشته و دارند مقایسه کرد. آهنگران در بخشی از اظهارات خود نامی از آیت‌الله حسینعلی منتظری می‌برد. شخصی که شاید سرنوشت و مشی زندگی و تحولات رفتار سیاسی‌اش با مواضع کاملا متفاوت محمود امجد در گذشته و حال تطابق داشته باشد.

منتظری‌های انقلاب

 آیت‌الله منتظری از چهره‌های بسیار مهم و دارای نقش ارزنده در شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) بوده و نقش تاریخی وی در به ثمر رسیدن انقلاب بر هیچ‌کس پوشیده نیست.

او از نظریه‌پردازان اصلی اصل ولایت فقیه بود که در اواخر عمر تبدیل به اپوزیسیون نظام شده و حتی نقش رهبری اصلاح‌طلبان و مرجع فقهی جنبش سبز را عهده دار شد.

 

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد

مهدی هاشمی معدوم، حسینعلی منتظری و هادی هاشمی (داماد منتظری)

 

ولی چرا یک نفر که خود نظریه‌پرداز ولایت فقیه است و مواضع سرسخت او در مورد ولایت فقیه زبان زد خاص و عام بود، ناگهان از درون فرو می‌پاشد و این فروپاشی موجب می‌گردد چهره بیرونی او نیز برای یاران انقلاب خراب شود و حتی علیرغم کوششی که امام (ره) می‌نماید تا وی را حفظ کند و به اصطلاح امروزی‌ها سر خورده نگردد، ولی حیله و مکر دشمن کارگر افتاده و آیت‌الله منتظری یار دیرینه امام راحل (ره) در مقابل امام می‌ایستد.

کسی که خود درس خارج فقه ولایت فقیه را به طلبه های متعدد مجتهد، می دهد و از تئوریسین‌های این اصل بوده، در مقابل ولی فقیه می‌ایستد، ولی دلیل این همه تغییر موضع برای چیست؟

علت، چیزی نیست جز همان پروژه نفوذ در بیت وی و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر روی آراء و افکارش که به تدریج خود را نشان می‌دهد، بویژه در جریان سید مهدی هاشمی برادر دامادش.

علیرغم اینکه بسیاری مرحوم منتظری را در جمهوری اسلامی چندان کار آمد و تأثیرگذار معرفی نمی‌کردند، ولی مکاتبات امام خمینی (ره) خصوصاً در اواخر قطع ارتباطشان با وی نشان می‌دهد که چقدر این شخصیت برای امام راحل مورد اهمیت بوده است. این در حالی بود که خیلی‌ها در مورد وی به زبان طنز، لطایفی ساخته و الفاظی را در مورد او به کار می‌بردند و حتی از نظر علمی و خطابه او را نقد می‌کردند ولی هیچ‌کدام از این نتوانست موجب تخریب شخصیت وی نزد امام شود تا بالاخره کارد را به استخوان رهبر کبیر انقلاب رسیده وگرنه مدارای امام با وی بسیار بود.

 

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد

حسینعلی منتظری قائم مقام معزول رهبری

 

جریان نفوذ در حال رشد بیت این فقیه، به حدی بود که توسط افراد مورد وثوق خود خبرهایی را دریافت می‌کرد و بدون جست‌وجو در مورد صحت و سقم آن فقط به صرف اینکه خبر را فلان فرد داده بر مبنای آن شروع به اعتراض های بی مورد می‌کرد.

به همین خاطر است که امام(ره) در نامه عزل منتظری تاکید می‌کنند: «سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. از آنجا که ساده‏ لوح هستید و سریعاً تحریک می‏‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد».

امجد چرا عوض شد؟

آنچه از اقوال بر می‌آید، محمود امجد هم تحت تاثیر نفوذ عده‌ای در کنارش و توسط برخی از پامنبری‌هایش منحرف شده است.

امین توکلی زاده فعال سیاسی و از پامنبری‌های آیت الله امجد می نویسد:

‌«…حرم امام زاده صالح که می توانست نقش مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸ را داشته باشد شده بود پاتوق اصحاب فتنه، و البته مردم تحمل نکردند و با تشدید اعتراض های مردمی به شیخ مجبور به ترک این مکان مقدس شد.

 

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد

 

چه شده بود که استاد از شاگردان خود باز مانده بود چرا امجد سال ۸۸ توان تشخیص سال ۷۸ را نداشت عده ای از دلسوزان دست نکشیدند جلسات متعددی با برخی از آقایان مثل ایشان برگزار کردند، کاشف به عمل آمد برخی از فتنه گران از جمله مهدی هاشمی برنامه ریزی ویژه ای برای بیوت آقایان ترتیب داده اند و مرتب با تزریق اطلاعات غلط و نشان دادن عکس جنازه و ضرب و شتم و درگیری و نامه نگاری های هدایت شده سعی در تحریک آنها دارند .

علت منبرهای فتنه انگیز و سکوت های طولانی تا حدی معلوم شد،کودکان دیروز بزرگ شده بودند و پدران پیر و تسلیم فرزندان.

عده ای از دلسوزان شروع کردند با برخی از آقایان ارتباط گرفتن و دادن اطلاعات واقعی البته تفاوت کار این بود که زحمت این عزیزان منحصر می شد به چند جلسه و کار حلقه های اطراف و فرزندان ناخلف شبانه روزی و مستمر بود.

با شیخ امجد جلسه ای مفصل برگزار شد و آنقدر استدلال و سند آوردند تا ایشان قانع شد ولی در نهایت شیخ شرطی محالی گذاشت، او گفت اگر محمد ما را متقاعد کردید من قبول می کنم همه متعجب بودند آخر چرا شیخ تسلیم فرزند خود و حلقه اطرافیان شده شیخ دلیل متحیر کننده تری آورد او گفت من به محمد نان حلال داده ام امکان ندارد دروغ بگوید، سست بودن دلیل شیخ بر همه آشکار بود و محمد را هم همه می شناختند او از مبنا دچار انحراف بود البته حضور مداوم محمد هاشمی و اظهار ارادتمندی و خاکساری و مرید و نژاد بازی او هم بی تاثیر نبود و حتی یک دهه محمد امجد و محمد هاشمی منبر می رفتند و حاج آقا شده بود پا منبری اینها.

شیخ، دیکتاتوری موسوی در مقابل رای اکثریت مردم را نمی دید، ایستادن او را در برابر قانون را نمی دید، ولی خطای یک پاسبان و درجه دار را در برخورد با آشوبگران اغتشاشگران را فریاد میزد».

آنچه بر می‌‌آید آیت‌الله محمود امجد استاد عرفان و اخلاق دیروز،‌ امروز مفتون فتنه اطرافیانش شده و نتوانسته به مانند علمای بزرگ و بنامی چون آیت‌الله جنتی، مرحوم حجت‌الاسلام حسنی و بسیاری از علمای دیگر خود را از فتنه اولاد و ذی‌نفوذان برهاند.

فتنه اطرافیان مسئله ای است که در طول انقلاب عده‌ای از آن پیروز بیرون آمده و عده‌ای نیز در آن شکست خورده‌اند و سرنوشت امجد و منتظری درسی است که می تواند چراغ راه همه خواص باشد.

انتهای پیام/



فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد

منبع خبر

فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد بیشتر بخوانید »

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران


منافقین؛ پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامیگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – محمدرضا محقق؛ «محمد ملکی» یکی از مخالفین و معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران روز ۱۲ آذر سال ۱۳۹۹ در تهران درگذشت. آن‌چه بلافاصله در سر خط خبر‌ها از سوی برخی رسانه‌های خارج‌نشین و همفکران آنان در داخل کشور برجسته شد، تعارض و تقابل این فرد با نظام اسلامی ایران بود. در این بین منافقین به‌ویژه پیگیر این خط شده و شبکه‌های پوششی آنان نیز همزمان به نشر گسترده این خبر و بیان به‌اصطلاح مبارزات وی پرداختند. «مریم رجوی» نیز در پیامی پرطمطراق، درگذشت او را تسلیت گفت.

«محمد ملکی» سوابق زیادی در تقابل با نظام اسلامی و همچنین بازداشت از سوی نهاد‌های امنیتی را در پرونده خود دارد. وی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دولت موقت «بازرگان» به‌عنوان ریاست دانشگاه تهران انتخاب شده بود، با شروع بحث انقلاب فرهنگی همسو با جریان‌های معارض نظام به‌ویژه منافقین، آن را کودتا خواند و به فضا‌سازی علیه آن پرداخت.

«محمد ملکی» خود را از فعالین ملی و مذهبی می‌دانست و سعی می‌کرد تقابل خود را با نظام، ذیل این عنوان ابراز دارد؛ اما موضوع مهم در زندگی ایشان، ارتباط وی با جبهه نفاق و سوار شدن منافقین روی این فرد بود که به‌نوعی او را نماینده و سخنگوی خود در داخل کشور قرار داده بودند. تنها مرگ وی و افسوس و دریغ منافقین بود که پشت پرده این تقابل و عناد را تا حدود زیادی برای دیگران آشکار ساخت و بهره‌برداری تشکیلات نفاق از این موضوع، خود نشانه‌ها و اشارات زیادی به ناگفته‌های سال‌های گذشته دارد.

آن‌چه از دید بسیاری فعالین سیاسی پنهان نمانده، این‌که با درگذشت «محمد ملکی»، جبهه نفاق فرصت مناسبی برای تجمیع تمامی جریانات معارض و معاند نظام اسلامی را تدارک دیده بود. بسیاری از شخصیت‌های معاند سیاسی از دهه ۶۰ گرفته تا جریان‌های به‌وجود آورنده فتنه ۸۸ و ناآرامی‌های آبان ۹۸، همگی با خط گرفتن از یک مرکز عملیاتی سعی در تجمع زیر عنوان این فرد را داشتند.

«محمد ملکی» همیشه با شدیدترین واژه‌ها و شعار‌ها از نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیت‌های آن انتقاد کرده و حتی تهمت‌ها و تبلیغات سویی را منتشر می‌کرد که ادبیاتی بسیار نزدیک و شبیه گروهک نفاق داشت. وی در سال ۱۳۹۰ از داخل کشور در گزارشی به «احمد شهید» نماینده ویژه سازمان حقوق بشر در ایران، مطالبی را عنوان کرد که سراسر تبلیغات منفی علیه نظام و دروغ‌هایی بود که سال‌ها عناصر وابسته به منافقین عنوان می‌داشتند؛ اما خریداری نداشت و این بار با سرخط منافقین همان حرف‌ها توسط یک شهروند جمهوری اسلامی گزارش شد که اتفاقاً رسانه‌های وابسته به منافقین خیلی روی آن مانور دادند.

«محمد ملکی» در راستای همسویی با منافقین، در مراسم خاکسپاری «مهری جنت‌پور» یکی از مادران منافق، ضمن توصیف تجلیل از فرزندان منافق و معدوم این فرد، به‌طور ضمنی حمله به اردوگاه اشرف را که توسط گروه‌های مبارز عراقی انجام شده بود، محکوم کرد. درحالی که وی هیچ‌گاه از ۱۲ هزار انسان بی‌گناهی که توسط منافقین در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌شهادت رسیدند، یادی نکرد.

«محمد ملکی» در زمان حیات، هیچ‌گاه نخواست یا نتوانست خود را از زیر بار وابستگی فکری به منافقین برهاند. برای شخصیتی همانند وی فرصت‌های زیادی مهیا بود تا ضمن منتقد بودن به سیاست‌های نظام اسلامی ایران، مواضع و خط خود را از گروهک تروریستی منافقین جدا کرده و به آن‌ها اجازه سوءاستفاده از خود و فعالیت‌هایش را ندهد. منافقین که زمانی به اقدامات سخت و خشن علیه نظام اسلامی می‌پرداختند، اکنون با عوض کردن چهره منافقانه خود، سعی در ایجاد موانع و مشکلات در مسیر پیشرفت ایران و ایجاد نارضایتی دارند و در این مسیر، از تمامی ابزار و امکاناتی که دولت‌های متخاصم غربی در اختیار آنان قرار می‌دهند، استفاده می‌کنند.

منافقین در شرایط کنونی به‌واسطه سابقه ننگین خود در اقدامات تروریستی، پشت چهره سایر افراد منتقد و مخالف جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند تا از آن‌ها چهره‌ای معاند ساخته و بهره مورد نظر خودشان را ببرند. حال اگر زمان حیات آنان میسر نشد، پس از مرگ شاید فرصت بهتری برای این بهره‌برداری فراهم آید.

انتهای پیام/ 113

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران

منبع خبر

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران بیشتر بخوانید »

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران


منافقین؛ پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامیگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – محمدرضا محقق؛ «محمد ملکی» یکی از مخالفین و معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران روز ۱۲ آذر سال ۱۳۹۹ در تهران درگذشت. آن‌چه بلافاصله در سر خط خبر‌ها از سوی برخی رسانه‌های خارج‌نشین و همفکران آنان در داخل کشور برجسته شد، تعارض و تقابل این فرد با نظام اسلامی ایران بود. در این بین منافقین به‌ویژه پیگیر این خط شده و شبکه‌های پوششی آنان نیز همزمان به نشر گسترده این خبر و بیان به‌اصطلاح مبارزات وی پرداختند. «مریم رجوی» نیز در پیامی پرطمطراق، درگذشت او را تسلیت گفت.

«محمد ملکی» سوابق زیادی در تقابل با نظام اسلامی و همچنین بازداشت از سوی نهاد‌های امنیتی را در پرونده خود دارد. وی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دولت موقت «بازرگان» به‌عنوان ریاست دانشگاه تهران انتخاب شده بود، با شروع بحث انقلاب فرهنگی همسو با جریان‌های معارض نظام به‌ویژه منافقین، آن را کودتا خواند و به فضا‌سازی علیه آن پرداخت.

«محمد ملکی» خود را از فعالین ملی و مذهبی می‌دانست و سعی می‌کرد تقابل خود را با نظام، ذیل این عنوان ابراز دارد؛ اما موضوع مهم در زندگی ایشان، ارتباط وی با جبهه نفاق و سوار شدن منافقین روی این فرد بود که به‌نوعی او را نماینده و سخنگوی خود در داخل کشور قرار داده بودند. تنها مرگ وی و افسوس و دریغ منافقین بود که پشت پرده این تقابل و عناد را تا حدود زیادی برای دیگران آشکار ساخت و بهره‌برداری تشکیلات نفاق از این موضوع، خود نشانه‌ها و اشارات زیادی به ناگفته‌های سال‌های گذشته دارد.

آن‌چه از دید بسیاری فعالین سیاسی پنهان نمانده، این‌که با درگذشت «محمد ملکی»، جبهه نفاق فرصت مناسبی برای تجمیع تمامی جریانات معارض و معاند نظام اسلامی را تدارک دیده بود. بسیاری از شخصیت‌های معاند سیاسی از دهه ۶۰ گرفته تا جریان‌های به‌وجود آورنده فتنه ۸۸ و ناآرامی‌های آبان ۹۸، همگی با خط گرفتن از یک مرکز عملیاتی سعی در تجمع زیر عنوان این فرد را داشتند.

«محمد ملکی» همیشه با شدیدترین واژه‌ها و شعار‌ها از نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیت‌های آن انتقاد کرده و حتی تهمت‌ها و تبلیغات سویی را منتشر می‌کرد که ادبیاتی بسیار نزدیک و شبیه گروهک نفاق داشت. وی در سال ۱۳۹۰ از داخل کشور در گزارشی به «احمد شهید» نماینده ویژه سازمان حقوق بشر در ایران، مطالبی را عنوان کرد که سراسر تبلیغات منفی علیه نظام و دروغ‌هایی بود که سال‌ها عناصر وابسته به منافقین عنوان می‌داشتند؛ اما خریداری نداشت و این بار با سرخط منافقین همان حرف‌ها توسط یک شهروند جمهوری اسلامی گزارش شد که اتفاقاً رسانه‌های وابسته به منافقین خیلی روی آن مانور دادند.

«محمد ملکی» در راستای همسویی با منافقین، در مراسم خاکسپاری «مهری جنت‌پور» یکی از مادران منافق، ضمن توصیف تجلیل از فرزندان منافق و معدوم این فرد، به‌طور ضمنی حمله به اردوگاه اشرف را که توسط گروه‌های مبارز عراقی انجام شده بود، محکوم کرد. درحالی که وی هیچ‌گاه از ۱۲ هزار انسان بی‌گناهی که توسط منافقین در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌شهادت رسیدند، یادی نکرد.

«محمد ملکی» در زمان حیات، هیچ‌گاه نخواست یا نتوانست خود را از زیر بار وابستگی فکری به منافقین برهاند. برای شخصیتی همانند وی فرصت‌های زیادی مهیا بود تا ضمن منتقد بودن به سیاست‌های نظام اسلامی ایران، مواضع و خط خود را از گروهک تروریستی منافقین جدا کرده و به آن‌ها اجازه سوءاستفاده از خود و فعالیت‌هایش را ندهد. منافقین که زمانی به اقدامات سخت و خشن علیه نظام اسلامی می‌پرداختند، اکنون با عوض کردن چهره منافقانه خود، سعی در ایجاد موانع و مشکلات در مسیر پیشرفت ایران و ایجاد نارضایتی دارند و در این مسیر، از تمامی ابزار و امکاناتی که دولت‌های متخاصم غربی در اختیار آنان قرار می‌دهند، استفاده می‌کنند.

منافقین در شرایط کنونی به‌واسطه سابقه ننگین خود در اقدامات تروریستی، پشت چهره سایر افراد منتقد و مخالف جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند تا از آن‌ها چهره‌ای معاند ساخته و بهره مورد نظر خودشان را ببرند. حال اگر زمان حیات آنان میسر نشد، پس از مرگ شاید فرصت بهتری برای این بهره‌برداری فراهم آید.

انتهای پیام/ 113

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران

منبع خبر

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران بیشتر بخوانید »

بازخوانی

بازخوانی| آیت‌الله یزدی: هر جا آیت‌‌الله خامنه‌ای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت/ مواضع هاشمی از سه پهلو گذشته


گروه سیاسی خبرگزاری فارس: صراحت و شجاعت آیت‌الله محمّد یزدی رئیس سابق و فقید مجلس خبرگان رهبری و رئیس اسبق قوه قضائیه، از جمله ویژگی‌های برجسته این مبارز نستوه و استاد برجسته حوزه علمیه قم بود.

آنچه پیش رو دارید، نگاهی اجمالی است به برخی مواضع مرحوم آیت‌الله محمّد یزدی در مقاطع مختلف.

فتنه ۸۸ یکی از مقاطع حساس انقلاب بود که ضد انقلاب با همراهی عوامل خود در داخل کشور و با استفاده از غبارآلود کردن فضای کشور، درصدد سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران بود. سکوت و مواضع دوپهلوی برخی خواص در آن ایّام نیز بر غبارآلودگی فضا افزوده بود. تا جایی که رهبر معظّم انقلاب صریحاً فرمودند که خواص شفاف باشند و دو پهلو موضع نگیرند.

در این میان، آیت‌الله محمّد یزدی با مواضع به موقع و و صریح خود، به بصیرت‌افزایی در جامعه و کنار رفتن غبارهای فتنه کمک می‌کرد.

کمیته صیانت از آرا خلاف شرع و عقل است/ پیش‌بینی اعلام تقلّب

خرداد ۸۸ که برخی کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری، با تشکیل کمیته صیانت از آرا، مشغول کاشتن بذر تردید در انتخابات ۲۲ خرداد بودند، آیت‌الله یزدی ورود کرد و اعلام کرد: «انجام این کار، خلاف شرع و قانون و در حقیقت یک خلاف عقل است. قانون اساسی ما، نظارت بر انتخابات را برعهده شورای نگهبان گذاشته است و اجرای انتخابات بر اساس قانون انتخابات به وزارت کشور واگذار شده است».

عضو وقت شورای نگهبان تشکیل کمیته صیانت از آرا را یک طرح سیاسی برای توجیه شکست احتمالی افراد خاص در انتخابات می‌داند و تصریح می‌کند: این در واقع، پیش بینی برای یک اتهام است. آنها این کار را می‌کنند تا در آینده اگر نامزد مطلوب‌شان رأی نیاورد، بگویند آرا، تقلبی است.

میرحسین، جوهره خود را معرفی می‌کند

پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و در حالی که نصایح دلسوزانه رهبر انقلاب و خطبه‌های فصل‌الخطاب ایشان در فتنه‌گران اثر نکرده بود، آیت‌الله یزدی باز هم وارد عرصه شد و گفت: میرحسین موسوی دارد جوهره خود را معرفی می‌کند و نظام موظف نیست که در‌باره سلامت انتخابات وی را قانع کند و مردم ما به اجبار به کسی رای نداده‌اند و رای همه مردم اختیاری بوده است… آقای موسوی هنوز زمانیکه صندوق‌ها باز نشده بود اعلام پیروزی کرده‌است و این کار خلاف قوانین بود.

رئیس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه تعدادی اندک از آدم‌هایی که از هویت درستی برخوردار نیستند به اسم آشوب و فتنه قصد جان نظام را کرده‌اند، تصریح می‌کند: البته این فتنه‌ها نیز مثل ده‌ها فتنه کوچک و بزرگ تاریخ ۳۰ ساله انقلاب با حضور ملت مقتدر ایران خنثی می‌شود.

هیچ عاقلی نمی‌پذیرد ۲۴ میلیون نفر اشتباه کرده باشند

آیت‌الله یزدی همچنین با اشاره به موضع‌گیری میرحسین موسوی پس از مشخص شدن نتیجه آرا اینطور موضع‌گیری می کند: موسوی باید به احمدی‌نژاد تبریک می‌گفت و دوره‌های بعد را حفظ می‌کرد، اینکه ۲۴ میلیون نفر در انتخابات اشتباه کردند، هیچ عاقل و غیرعاقلی این حرف را نمی‌پذیرد، منشاء شبهه‌های ایجاد شده نادانی برخی از افراد است و شورای نگهبان شبهه‌ها را تا آخر رفع می‌کند.

چه کسی جز هاشمی بذر تردید را افکند؟

 ۲۷ تیر ۸۸ و در حالی که نمازجمعه مرحوم هاشمی رفسنجانی، کانون حضور عناصر وابسته به فتنه شده بود و صحنه‌هایی زننده‌ای برای نخستین بار در تاریخ نمازجمعه ثبت شد، آیت‌الله یزدی یک روز بعد به روشنگری پرداخت:

«ایشان گفتند بذر تردید در این انتخابات افشانده شد و این یکی از ویژگی‌های انتخابات این دوره بود. چه کسی بود که اولین بذر تردید را افشاند. قبل از انتخابات چه کسی به مقام معظم رهبری نامه نوشت و گفت که در خیابان‌ها آتش فتنه ایجاد شده و دود آن به چشم این و آن می‌رود. چه کسی جز خود ایشان( رفسنجانی) بذر تردید را افشاند.

بازخوانی| آیت‌الله یزدی: هر جا آیت‌‌الله خامنه‌ای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت/ مواضع هاشمی از سه پهلو گذشته

مسئله خیانت و تقلب در انتخابات را چه کسی مطرح کرد و کجا مطرح شد؟ در زمانی که هنوز انتخابات اعلام نشده بود! این چه معنا دارد؟ بذر تردید را چه کسی افشاند؟ باید با آنها برخورد شود. چه گروه‌هایی کمک کردند تا این بذر آبیاری شود و این همه فساد و فتنه در خیابان‌ها ایجاد شده و امنیت کشور را زیر سوال بردند.

بعد از انتخابات و فتنه‌ها و سخنرانی رهبری سکوت معنادار آقای هاشمی یعنی چه؟ آیا این تنها فقط یک سکوت است؟ این سکوت نوعی حمایت و طرفداری از جبهه مخالف و تایید صحنه‌های خیابانی است. من می‌پرسم رییس مجلس خبرگان چرا سکوت کردید و نگفتید نباید خیابان بیایید و شیشه‌ها را بشکنید؟ در حالی که شما در سطح بالایی هستید».

هرگاه نظرات ما همخوانی نداشت، ولایت راهگشاست

فتنه کماکان ادامه پیدا می‌کند تا اینکه دی‌ماه ۸۸ فرا می‌رسد. آیت الله یزدی که کماکان مشغول روشنگری در فتنه هستند، با تاکید بر اینکه ولایت فصل‌ الخطاب است و هر گاه نظرات ما همخوانی نداشت، ولایت راهگشاست، می گوید: در همین قضایای اخیر خدمت ایشان عرض کرده‌ایم که فرمایشات شما با صحبت‌های برخی مسئولان جمع نمی‌‌شود و نمی‌دانیم باید چه کار کنیم، اما ایشان با درایت راه درست را نشان دادند.

بازخوانی| آیت‌الله یزدی: هر جا آیت‌‌الله خامنه‌ای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت/ مواضع هاشمی از سه پهلو گذشته

آیت‌الله با تاکید بر اینکه انسان در زندگی مانند کاغذ شطرنجی در هر لحظه سر یک چهار راه قرار دارد، اینطور ادامه می‌دهد: «خط مستقیم یکی بیشتر نیست و امکان ندارد دو خط راست باشد اما در سر چهارراه‌ها عواملی درونی و بیرونی وجود دارد که انسان را به این سو و آن سو می کشاند و بر همین اساس در قضایای اخیر، دیدیم عده‌ای حکم رهبری را نشنیده گرفتند».

اظهارات هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه «حکومت بسیجی و سپاهی دارد و آنها دانشگاهیان و نخبگان را دارند»، تعجب آیت‌الله یزدی را به دنبال می‌آورد. ایشان در این باره می‌گویند: «آنها نمی ‌دانند بسیاری از دانشگاهیان در خط رهبری و فدایی امام هستند؛ حتی اگر اطلاعات ایشان منحصر به دانشگاه آزاد هم باشد، در آنجا هم اینطور نیست.

مواضع هاشمی از ۳ پهلو هم گذشته است

انتقادات این مبارز روزهای سخت انقلاب به هاشمی رفسنجانی به این مورد ختم نمی‌شود. ایشان در ۵ بهمن ماه ۸۸ در دیدار مسئولان صدا و سیما، به سخنرانی هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه اشاره و اظهار می‌کنند:

«به نظر من سخنان هاشمی با آن نوع بیان به جای اینکه احترام به رهبری باشد، نوعی توهین و جسارت به آیت‌الله خامنه‌ای بود. فرمایشات مقام معظم رهبری را که می‌شنویم ‌بسیار روشنگرانه و حاوی مطالب مهمی است اما در مقابل هاشمی با اظهارات دو پهلو معلوم نیست چه هدفی دارد. من این نوع اظهارات را نمی‌فهمم؛ شما با حکم رهبری مسئولیت گرفته‌اید آن وقت این طوری صحبت می‌کنید. هر چه با خودم مباحثه کردم نتوانستم خودم را نسبت به مواضع هاشمی قانع کنم. هاشمی در دیدار با اعضای حزب اعتدال و توسعه که من می‌دانم چه کسانی هستند گفته است که برای برون رفت از شرایط موجود کشور راه‌حل‌هایی را که با توجه به تجربیاتم در نماز جمعه بیان کردم به آن پایبندم و باید اجرا شود.

آقای هاشمی مگر شما در این ۳۰ سال از رهبر جدا بوده‌اید. هر کجا که رهبری بوده‌اند شما نیز بوده‌اید. تجربیات شما چه تفاوتی با تجربیات آقای خامنه‌ای دارد؛ شما در نماز جمعه گفتید نسبت به نتیجه انتخابات تردید دارید ولی مقام معظم رهبری ضمن تاکید بر سالم بودن نتیجه انتخابات فرمودند اگر مشکلی است قانونی عمل کنید. آقای هاشمی اگر امروز می‌خواهید صحبت کنید جسارت به عکس امام و توهین روز عاشورا را محکوم کنید. معنی ندارد که بیایید و دوباره بر مواضع خود پافشاری کنید. آقای هاشمی در دیدار اعضای حزب توسعه و اعتدال گفته است در شرایط فعلی باید افرادی از دو جناح مشکلات را در کنار رهبری حل کنند.

کسانی که در مقابل حکومت قرار دارند، از نظام جدا هستند، آن وقت شما می‌گویید افرادی معتدل از دو جناح باید در کنار رهبری مشکلات را حل کنند؟ بگویید افراد معتدل جناح مخالف چه کسانی هستند؟سخنان هاشمی از دو پهلو صحبت کردن هم بدتر است، معتقدم سخنان هاشمی از سه پلو هم گذشته است. رهبری بارها و بارها بر خودداری خواص از دو پهلو حرف زدن تاکید کرده‌اند و ایشان در سخنان خود بارها خواسته‌اند که هاشمی به آغوش نظام باز گردد، ولی هاشمی با موضع‌گیری‌های خود هر روز از نظام دورتر می‌شود.

هرجا آیت‌الله خامنه‌ای بروند ما هم می‌رویم

آیت‌الله یزدی، وفاداری خود به رهبر انقلاب را اینطور مطرح می‌کند: در هر جا که آیت‌الله خامنه‌ای بروند ملت و ما دنبال ایشان خواهیم بود؛ اما آقای هاشمی این را بدانید که دنبال شما نمی‌آییم.

بازخوانی| آیت‌الله یزدی: هر جا آیت‌‌الله خامنه‌ای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت/ مواضع هاشمی از سه پهلو گذشته

 

انتهای پیام/



بازخوانی| آیت‌الله یزدی: هر جا آیت‌‌الله خامنه‌ای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت/ مواضع هاشمی از سه پهلو گذشته

منبع خبر

بازخوانی| آیت‌الله یزدی: هر جا آیت‌‌الله خامنه‌ای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت/ مواضع هاشمی از سه پهلو گذشته بیشتر بخوانید »

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

هدایت‌ا… آقایی، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی درباره پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا گفته است: آمدن جو بایدن در ریاست جمهوری آمریکا فضای اقتصادی ایران را به سمت جلو حرکت می‌دهد!

او همچنین تصریح می‌کند: “تیم جدیدی که در آمریکا با ایران مذاکره می‌کند به‌نظر بنده باید از دونالد ترامپ منطقی‌تر باشند و این موضوع حتما در دولت جدید آمریکا وجود خواهد داشت. دونالد ترامپ بسیار از حوزه قدرت در مقابل ایران برخورد می‌کرد و از تمام اهرم‌های خود هر لحظه ممکن بود استفاده کند و شرایط را برای مردم ایران بسیار سخت‌تر می‌کرد. دموکرات‌ها حداقل در شعارهای خود به مذاکره و تعامل اعتقاد دارند و به‌نظر من با آمدن بایدن فضای اقتصادی بهتری ایجاد می‌شود. من فکر می‌کنم که فشار کمتری هم در مسائل اقتصادی وارد می‌شود و مردم ایران فشار کمتری را نسبت به گذشته تحمل خواهند کرد. “[۱]

*اظهارات آقایی در حالی است که مسئله گرانی در ایران دقیقا هیچ ربطی به آمریکا و اذناب او ندارد. بلکه به “عدم نظارت بر قیمت‌ها” از سوی آقای روحانی و دستیاران دولتی ایشان مربوط است.

و اکنون سؤال اینجاست که چرا آقایی و امثال آقایی به جای گفتن حقیقت با مردم، راه “دروغ” را برگزیده‌اند و ترجیح می‌دهند مثل ۸۸ با مردم ناراستی کنند؟

آقایی حکما می‌داند اما نمی‌گوید که صرفا با “رأی خوب” مردم در انتخابات آینده و آمدن دولتی که معتقد به جهش تولید و نظارت بر قیمت‌ها باشد؛ نرخ‌ها وارد فرایند کاهشی خواهند شد. و این یک حقیقت واضح در اقتصاد ایران است که البته لیبرالها و حامیان دولت فعلی قصد کتمان آنرا دارند.

جالب است که اصلاح‌طلبان برای فرار از ننگ اجنبی‌پرستی می‌گویند بایدن در روش با ترامپ متفاوت است اما توضیح نمی‌دهند که چرا این تفاوت در روش قرار است به زعم آنها به ارزانی در ایران منتج شود!

شوق و شعف ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان گویا از پیروزی جو بایدن آمریکایی از شخص بایدن و همکاران او نیز بیشتر است که این مسئله تأملات فراوانی را می‌طلبد.

“علی ربیعی”، فعال چپ و سخنگوی دولت نیز به تازگی در یک توییت نوشته است: نمی‌فهمم که چگونه عده‌ای در داخل از نتیجه انتخابات آمریکا حتی داغ‌تر از طرفداران کاندیدای شکست خورده نگران بودند،  برخی او را با اسطوره‌های مذهبی ما هم شبیه سازی کردند. نیل به هدف سیاسی به چه قیمت!

او با اشاره به پیروزی بایدن تصریح می‌کند: در مرحله‌ تضعیف تحریم‌های یک جانبه و فرصت پیش‌آمده برای عقب‌راندن جنگ اقتصادی با تأکید بر مواضع اصولی و تکیه بر دیپلماسی چندجانبه، نیاز به حمایت از دولت مستقر است. نباید جریان‌هایی با اهداف کوتاه‌مدت سیاسی احساس کنند پیروزی دولت در این عرصه به زیانشان است. پیروز نهایی ملت ایران است. “! [۲]

***

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی، از مراجع عظام تقلید و مفسّر قرآن کریم طی سخنانی در یازدهمین گردهمایی اساتید علوم عقلی که همزمان با ایام بزرگداشت علامه طباطبایی (ره) در مؤسسه اسراء برگزار شد، پیرامون علوم عقلانی و فلسفه اسلامی گفت: در هیچ عصری علوم عقلی و علوم اسلامی مورد حمایت نبود و به خصوص علوم عقلی مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت. در دوره‌هایی که حکومت با علوم عقلی همراه شد، مردان بزرگی رشد کردند. اگر حکومت بغداد محور علوم عقلی در دوره صادقین(ع) و امام کاظم(ع) شد، زیرا این ائمه(ع) شاگردان خود را با براهین عقلی تربیت کردند.

او می‌افزاید: مرحوم مجلسی در بحارالانوار در خلال مذاکرات علمی امام صادق(ع) نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمود: ارسطو چنین گفته است. این حرمت نهادن به یک حکیم یونانی است. استاد ما علامه شعرانی در شرح اصول کافی ملاصالح همین مطلب را نقل کرده و در عین حال آورده است که ارسطو کجا و امام صادق(ع) کجا و این فخر ارسطوست که نامش بر زبان امام صادق(ع) جاری شده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از شفقنا، این مفسّر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه هیچ وقت ندیده‌ایم که ائمه(ع) آنها (فلاسفه) را مورد بی‌مهری قرار دهند تصریح کرد: در دوره صفویه هم چون انس نسبت به علوم عقلی و نقلی از سوی دولت صفویه نشان دادند، شیخ بهایی و ملاصدرا پیدا شدند. امروز که حوزه قم از نجف و اصفهان بالاتر است، چه نعمتی بالاتر از این، اگر الان انجام وظیفه نکنیم، هیچ عذری نداریم.

علامه جوادی آملی گفته است: چه زمانی رهبری سراغ داشتیم که این طور از علوم عقلی و فلسفه حمایت کند!؟ [۳]

*اهتمام رهبر معظم انقلاب به علوم عقلانی و فلسفه موجب اعجاب دانشمندان و اهالی حکمت شده و به گواه تاریخ نیز بیسابقه است.

اهتمامی که البته نشانه‌های آن در کلام معظم‌له به وضوح هرچه‌تمامتر قابل رؤیت است.

رهبر انقلاب در سال ۹۱ و در دیدار با اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی در این رابطه می‌فرمایند:

“باید گسترش گفتمان فلسفه‌ی اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید. امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیطهای دانشگاهی و علمی ما فلسفه‌ی کانت بمراتب رائج‌تر و شناخته شده‌تر است از فلسفه‌ی بوعلی سینا. یعنی ابن‌سینای با این عظمت که همه‌ی تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفی‌اش شناخته شده نیست به آن اندازه‌ای که کتاب فکر فلسفیِ مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئله‌ی مهمی است. ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفه‌ی اسلامی – حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفه‌ی اسلامی چیست – در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاه‌ها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمی‌شان منعکس شود. “[۴]

ایشان همچنین در یک سخنرانی در حدود ۱۸ سال قبل نیز فلسفه اسلامی را “فقه اکبر” و “پایه‌ی دین” معرفی می‌کنند و می‌فرمایند:

“در گذشته در حوزه‌ی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت میشد. میدانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند. در دوره‌ی اخیر، قم مرکز حوزه‌ی فلسفی ما بوده است؛ آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائم‌الذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ از آن قلندرمآبهای آن‌طوری نبوده است – البته جلسات خصوصی را کاری نداریم – مراتب علمی و فقه و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند؛ درعین‌حال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، این‌طور مورد تهاجم قرار گرفت. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است. با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه‌ی یک از تلامذه‌ی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفی‌ای که به وسیله‌ی ایشان پایه‌گذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه میکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجه‌اش این شد. این نباید تکرار شود.

فلسفه‌ی اسلامی – همان‌طور که شما فرمودید و درست هم گفتید – فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد. “[۵]

جالب است بدانیم که رهبر فرزانه انقلاب بر “آموزش فلسفه اسلامی حتی به کودکان” نیز تأکید دارند و در یکی از بیانات خود با طرح مثالی جالب در این رابطه می‌فرمایند:

“یک مسئله، مسئله‌ی نوشتن کتاب فلسفی برای کودکان است، که غربی‌ها دارند این کار را میکنند. دو سه سال قبل از این، یک کتابی برای من آوردند، من مبالغی نگاه کردم. خب، از همان اوّلی که شروع میکند، واقعاً فلسفه است؛ لیکن باب کودکان است. این کتاب، یک کتاب خیلی قشنگی است در باب فلسفه – حالا اسمش یادم نیست؛ توی کتابهایم هست – به نظرم یک آمریکائی این را نوشته. ما به اینجور کتابی احتیاج داریم. بچه‌های ما ذهنشان دارد فلسفی میشود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهنها عقلانیت پیدا کند. جوانهای ما واقعاً سؤال میکنند. این سؤالهائی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگوئی داشته باشیم. حس سؤال کنندگی دارد زیاد میشود، و این همین‌طور دارد به نسلهای پائین‌تر منتقل میشود.

 ما یک نوه‌ی کوچکی داریم، دو سال و نیمش است و هنوز درست حرف هم نمیزند. چند روز پیش یک میزی اینجا بود، داشت می‌انداخت. به او گفتم این میز را نینداز. گفت: چرا؟ خوشم آمد از این که گفت چرا. چرا نیندازم؟ دنبال علت میگردد. بعد پنجه میزد به یک بچه‌ی دیگری، گفتم آقاجان نکن. گفت: چرا؟ این سؤال کردن از علت، خیلی چیز مهمی است. این حالت دارد به وجود می‌آید. حالا وقتی او ده ساله بشود، سؤالات زیادی برایش مطرح است: چرا؟ چرا؟ چرا؟ وقتی همین بچه، یک جوان هجده نوزده ساله‌ای باشد، سؤالات قوی‌تری در ذهنش ایجاد میشود. ما باید برای این سؤالات جواب داشته باشیم. این کار، کار شماهاست. شما واقعاً میتوانید این کار را انجام دهید. “[۶]

***

تکرار تئوری تحریم انتخابات توسط مباشر روحانی

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

اکبر ترکان، فعال اصلاح‌طلب و از مقامات سابق دولت آقای روحانی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا پیرامون انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: کیفیت انتخابات ۱۴۰۰ بستگی به نظر شورای نگهبان دارد. اگر این شورا مانند انتخابات مجلس یازدهم عمل کند فضا رقابتی نخواهد شد. شاهد بودیم که در انتخابات مجلس یازدهم، در تعداد بسیاری از حوزه‌ها، نامزدهای اصلاح‌طلبان مورد تایید شورای نگهبان واقع نشدند و در نتیجه اصلاح‌طلبان امکان رقابت نداشتند.

او می‌افزاید: در نتیجه این عمل شورای نگهبان، انتخابات مجلس یازدهم به رقابتی بین خود اصولگرایان تبدیل شد. اگر شورای نگهبان مثل انتخابات مجلس عمل کند نتیجه‌اش هم مانند انتخابات مجلس می‌شود.  اما اگر وضعیت تایید صلاحیت‌ها تغییر کند و نامزدهای اصلاح‌طلبان تایید شوند، امکان دارد وجود برخی چهره های اصلاح‌طلب، موجب مشارکت وسیع‌تر مردم شود.[۷]

*ترکان در حال تکرار تئوری “تحریم انتخابات ۱۴۰۰” است که به تازگی در زمزمه‌هایی از سوی ستاد اصلاحات و امثال خوئینی‌ها مورد تأکید قرار می‌گیرد. [۸]

رفتاری شریرانه که ستاد اصلاحات آنرا برای انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ نیز تجویز کرد و مشارکت کسانی از مردم را کاهش داد.

هدف این تئوری نیز القای نامشروع بودن نظام اسلامی در پی کاهش مشارکت کسانی از مردم بود.

اصلاح‌طلبان البته به مردم توضیح ندادند که شورای نگهبان هرگز نمی‌تواند چهره‌های بدسابقه و اشرار سیاسی را تأیید صلاحیت کند و چپ‌ها بعنوان یک طیف سیاسی مکلف هستند نامزدهایی مورد تأیید قانون را به نهاد نظارتی معرفی کنند نه اینکه با اشرار و فتنه‌گران هم‌کاسه باشند.

حرف و حدیث‌ها اینطور می‌گوید که ستاد اصلاحات از آنجا که ایران را در آستانه شعله‌ور شدن فتنه اقتصادی می‌داند؛ قصد دارد رفتار تحریمی خود را در انتخابات ۱۴۰۰ نیز تکرار کند و با معرفی چند نامزد بدسابقه که بی‌صلاحیتی آنها از هم‌اکنون محرز است؛ به انتظار عدم تأیید صلاحیت آنها بنشیند و بعد هم در حالی که منتظر فتنه اقتصادی است، به مردم بگوید نظام اسلامی اجازه حضور ما در انتخابات را نداد!

در بحث میزان مشارکت انتخاباتی همچنین لازم به اشاره است که اگرچه بالا بودن مشارکت یک امتیاز بزرگ محسوب می‌شود اما حیات و قوام یک انتخابات به رعایت “مُرّ قانون” است نه به میزان مشارکت.

به عبارت دیگری نظام اسلامی همواره باید تلاش کند تا انتخابات با هر میزان مشارکتی اما قانونی برگزار شود و منتخب یا منتخبین بتوانند مثل انتخابات مجلس یازدهم با طی شدن فرایندهای قانونی پا به عرصه بگذارند.

***

1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/301907

2_ https://etemadonline.com/content/446970

3_ https://fa.shafaqna.com/news/1048878/

4_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898

5_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8616

6_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898

7_ www.irna.ir/news/84119138/

8_ mshrgh.ir/1121882

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

منبع خبر

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟ بیشتر بخوانید »